مطالب
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۹۷ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
207 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مدیریت استرس به شیوه درمان شناختی رفتاری بر نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در زنان مواجه شده باخیانت همسر شهر تهران در سال 1400 بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری و جامعه آماری را 94 زن مواجه شده باخیانت همسر که به مراکز مشاوره منطقه 11 شهر تهران مراجعه نموده بودند، تشکیل دادند که پس از غربالگری، 40 زن واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری آنتونی و همکاران (2009) را به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه در حالت انتظار قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو، (1991) و پریشانی روان شناختی لاویبوند (1995) بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 و با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مدیریت استرس به شیوه درمان شناختی رفتاری بر کاهش نشخوار فکری (74/5=F، 020/0=P) و کاهش افسردگی (45/18=F، 001/0=P)، اضطراب (93/17=F، 001/0=P) و تنیدگی (05/17=F، 001/0=P) در زنان مواجه شده باخیانت همسر مؤثر است؛ و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان مدیریت استرس به شیوه درمان شناختی رفتاری، مداخله مؤثری در کاهش نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی در زنان مواجه شده باخیانت همسر است.
حمایت از درمان شناختی-رفتاری در زمان همه گیری کووید-19: یک تحلیل کتاب سنجی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد کووید-19 بر زندگی افراد تأثیر گسترده ای گذاشته باشد، زیرا تقریباً بر تمام زمینه های عملکرد انسان مؤثر بوده است. اختلالات خواب، اختلالات خوردن، استرس، اضطراب، و افسردگی به وجود آورده است. به دلیل افزایش سطح بیماری، خطر مرگ و محدودیت هایی چون محدودیت شدن سفر، فاصله گذاری فیزیکی و انزوا، به سایر مسائل مربوط به سلامت روان نیز منجر شده است. این مسئله درمجموع، نیاز به حمایت از سلامت روان را در هم در میان مردم و هم شاغلین فعال و درگیر در همه گیری را افزایش داد
مرور نظام مند اثربخشی درمان چند بعدی معنوی و درمان شناختی- رفتاری بر طرحواره های حوزه طرد و شدت علائم بالینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش اثربخشی معنوی درمانی چند بعدی و درمان شناختی رفتاری را در اصلاح طرح واره های طرد وکاهش علائم بالینی مرتبط در دختران نوجوان ارزیابی می کند.یک جستجوی جامع در پایگاه های اطلاعاتی الکترونیکی از جمله PubMed و PsycINFO انجام شد که مطالعات تجربی منتشر شده در 20 سال گذشته را هدف قرار می دهد. مطالعاتی که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، تأثیر معنوی درمانی چند بعدی و درمان شناختی رفتاری را بر طرحواره های طرد و پیامدهای بالینی مانند اضطراب،افسردگی و او.سی.دی در نوجوانان بررسی کردند. نتایج حاصل از بررسی سیستماتیک نشان میدهد که هر دو معنوی درمانی چند بعدی ودرمان شناختی رفتاری درکاهش طرحواره های رد و علائم بالینی موثر هستند.درمان شناختی رفتاری به ویژه درپرداختن به فرآیندهای شناختی ناسازگار وکاهش علائم در اختلالات مختلف سلامت روان مؤثر بود، درحالیکه معنوی درمانی چند بعدی مزایای بیشتری درارتقای ثبات عاطفی و معنای وجودی ارائه می کرد.مقایسه مستقیم محدود بین معنوی درمانی چند بعدی ودرمان شناختی رفتاری پتانسیل ادغام هر دو روش درمانی را برای ارائه یک رویکرد درمانی جامع که بازسازی شناختی درمان شناختی رفتاری را با غنی سازی معنوی درمانی چند بعدی ترکیب می کند، نشان می دهد. این بررسی نشان می دهد که نیاز به تحقیقات بیشتر برای بهینه سازی استراتژی های درمانی یکپارچه برای دختران نوجوان نیاز است
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۲۲۷-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: نگاه های تلخ و گزنده ای جامعه و طرد زنان مطلقه، سازگاری آنان را با این شرایط مشکل و به حرمت خود شان آسیب می زند. تحقیقات نشان داده است که درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری می توانند بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنان مطلقه مؤثر باشند، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی آن ها پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از زنان مطلقه تحت پوشش پایگاه های خدمات اجتماعی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه این مطالعه 60 زن بودند که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (1976) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1965) بودند. برای گروه آزمایشی اول، درمان هیجان مدار (میرزازاده و همکاران، 1391) و برای گروه آزمایشی دوم درمان شناختی-رفتاری (موناز و همکاران، 2007) در 9 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بانفرونی انجام شد. یافته ها: هر دو درمان باعث بهبود سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه در پایان مداخلات و دوره پیگیری شدند (01/0>p)، ولی درمان هیجان مدار در بهبود سازگاری آنان نسبت به درمان شناختی-رفتاری اثربخش تر بود (01/0>p). بین این دو روش درمانی در افزایش حرمت خود زنانِ مطلقه تفاوتی مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: زنان مطلقه ای که در جلسات درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری شرکت کردند سازگاری پس از طلاق و حرمت خود بیشتری را تجربه کردند.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر تاب آوری زنان در شرف طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
474 - 488
هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی–رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر تاب آوری زنان در شرف طلاق مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش کاربردی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. روش نمونه گیری هدفمند و تصادفی از جامعه آماری ، کلیه زنان در شرف طلاق مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی شهر تهران در بهار و تابستان 1400 بود که 45 زن در دو گروه 15 نفری آزمایش و گروه 15 نفری گواه گمارده شدند. درمان متمرکز بر شفقت براساس پروتکل درمانی گیلبرت و نف (2007) و برنامه جلسات درمان شناختی -رفتاری براساس پروتکل درمانی ویلدرموت (2008) در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. گروه گواه درمانی نداشت. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (1983) بود. داده ها با آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد درمان شناختی-رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر افزایش تاب آوری (93/77=F، 0005/0=P) زنان در شرف طلاق موثر بود. همچنین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت نسبت به درمان شناختی-رفتاری ماندگارتر است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت هر دو درمان شناختی-رفتاری و درمان متمرکز بر شفقت درمانی بر افزایش تاب آوری زنان در شرف طلاق موثر بود و می توان از هر دو رویکرد جهت بهبود تاب آوری زنان در شرف طلاق استفاده کرد.
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در نشانگان ضربه عشق، حالات خلقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد با تجربه شکست عاطفی
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
217 - 203
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری در نشانگان ضربه عشق، حالات خلقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر افراد با تجربه شکست عاطفی انجام شده است. از نظر گردآوری داده ها تک آزمودنی، از نظر اجرا میدانی و از نظر ماهیت کمی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران در دامنه سنی ۱۸ تا 30 سال با تجربه شکست عاطفی در سال 1400 بودند که به روش نمونه گیری هدمند ودردسترس انتخاب گردیدند. در این مطالعه از پرسشنامه های ضربه عشق راس(1999)، تنظیم شناختی هیجان گازنفسکی و کرایچ(2006) و حالات خلقی برومز(2007) استفاده گردید. داده های مطالعه با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی همچون میانگین، انحراف استاندارد، حداقل و حداکثر و آزمونهای آماری درصد بهبودی، شاخص d کوهن (اندازه اثر) و نمودارهای دیداری ترسیمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس اندازه اثر بدست آمده و درصد بهبودی محاسبه شده اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در نشانگان ضربه عشق و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد با تجربه شکست عاطفی تحقیق معنی دار شدند ولی در حالات خلقی معنی دار نبود . بنابراین می توان نتیجه گرفت که مداخله درمان شناختی رفتاری بر نشانگان ضربه عشق و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان اثربخش می باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری مدل ماتریکس با و بدون هیپنوتیزم بر اضطراب و افسردگی بیماران وابسته به متامفتامین
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
310 - 319
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری مدل ماتریکس با و بدون هیپنوتیزم بر اضطراب و افسردگی بیماران وابسته به متامفتامین انجام شده است. این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. در این پژوهش 26 مرد وابسته به متامفتامین که به صورت غیر تصادفی از بین مراجعین در دسترس انتخاب شدند، به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی 13 نفر قرار داده شدند. این افراد که حداقل 18 ماه از سوءمصرف شان به این ماده می گذشت به مدت دو هفته تحت درمان بستری با داروهای روان پزشکی قرار گرفتند و پس ازآن با معیارهای ورود به پژوهش تحت رواندرمانی قرار گرفتند. در گروه آزمایشی 1 درمان جویان به مدت 24 جلسه تحت روان درمانی به شیوه شناختی – رفتاری مدل ماتریکس قرار گرفتند و گروه آزمایشی 2 طی 24 جلسه تحت رواندرمانی ماتریکس هیپنوتیزمی هم زمان قرار گرفتند. در هر دو گروه بیماران با پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر یک هفته قبل از شروع روان درمانی و همچنین بلافاصله بعد از پایان جلسات مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به کمک روش آماری کوواریانس، کای دو و آزمون U مان - ویتنی برای هر دو گروه مستقل تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان مدل ماتریکس به طور معناداری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران وابسته به متامفتامین تحت درمان موثر است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی – رفتاری مدل ماتریکس در بهبود اضطراب و افسردگی بیماران همزمان با افزوده شدن درمان هیپنوتیزمی افزایش می یابد.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی و خودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
85 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی وخودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی انجام شد . روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود که از جامعه مادران دارای کودک فلج مغزی در استان خراسان شمالی تعداد 28 مادر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در ابتدا پیش آزمون با پرسشنامه های نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2009) و خودکارآمدی عمومی شوارتز (1981) انجام و گروه آزمایش تحت درمان شناختی - رفتاری قرار گرفتند. گروه گواه فاقد مداخله بودند پس از این مرحله و بعد از اجرای یک پس آزمون، داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از افزایش میانگین گروه آزمایش در متغیر خودکارآمدی و تمامی راهبردهای مثبت شناختی تنظیم هیجان بوده و از طرفی افزایش نمره خودکارآمدی عمومی و راهبرد تنظیم هیجان مثبت و کاهش نمره راهبرد تنظیم هیجان منفی مادران را در پی داشت . نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه درمانی شناختی-رفتاری باعث بهبود کیفیت راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی و افزایش خودکارآمدی شده و این امر می تواند با آگاهی دادن و کمک به بازسازی شناختی، کنترل هیجانات مثبت را جایگزین هیجانات منفی کرده و سبب کاهش آسیب روانی مادران شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری مدل ماتریکس با و بدون هیپنوتیزم بر وسوسه مصرف بیماران وابسته به - متامفتامین
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۴۸
202 - 212
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری مدل ماتریکس با و بدون هیپنوتیزم بر ولع مصرف بیماران وابسته به متامفتامین انجام شده است. این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. در این پژوهش 26 مرد وابسته به متامفتامین که به صورت غیر تصادفی از بین مراجعین در دسترس انتخاب شدند، به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی 13 نفر قرار داده شدند. این افراد که حداقل 18 ماه از سوءمصرفشان به این ماده می گذشت به مدت دو هفته تحت درمان بستری با داروهای روان پزشکی قرار گرفتند و پس ازآن با معیارهای ورود به پژوهش تحت رواندرمانی قرار گرفتند. در گروه آزمایشی 1 درمان جویان به مدت 24 جلسه تحت روان درمانی به شیوه شناختی – رفتاری مدل ماتریکس قرار گرفتند و گروه آزمایشی 2 طی 24 جلسه تحت رواندرمانی ماتریکس هیپنوتیزمی قرار گرفتند. در هر دو گروه بیماران با پرسشنامه سنجش ولع مصرف مواد (DDQ) یک هفته قبل از شروع روان درمانی و همچنین بلافاصله بعد از پایان جلسات مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به کمک روش آماری کوواریانس، کای دو و آزمون U مان - ویتنی برای هر دو گروه مستقل تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان مدل ماتریکس به طور معناداری در کاهش وسوسه مصرف بیماران وابسته به متامفتامین تحت درمان موثر است همچنین درمان ماتریکس هیپنوتیزمی نیز به طور معناداری در کاهش وسوسه مصرف بیماران وابسته به متامفتامین تحت درمان موثر است و تفاوت متغیر وسوسه مصرف و مولفه های آن بین دو گروه معنادار می باشد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان شناختی – رفتاری مدل ماتریکس در کنترل ولع مصرف بیماران همزمان با افزوده شدن درمان هیپنوتیزمی افزایش می یابد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: نظر به مزمن و طولانی بودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص خودانتقادی و خستگی در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمان های شناختی رفتاری و نسل سوم آن در این بیماران مغفول مانده است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و درمان خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری (2 ماهه) بود. آزمودنی ها با دامنه سنی 40-20 سال و با مقیاس ناتوانی جسمانی (EDSS) یک تا 5/5 و هدفمندانه و داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایشی و گواه تقسیم شدند. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری 2 ماهه به پرسشنامه های خستگی فیسک (1994) و خودانتقادی تامسون و ظروف (2004) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده تحلیل کوواریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس مختلط با اندازه گیری مکرر نشان داد که درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس اثربخش هستند. همچنین اثرات مداخله پس از 2 ماه پیگیری بر روی کاهش نمرات خستگی و خودانتقادی حفظ شد . نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان از آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی در کنار مداخلات دارویی برای کاهش خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس در مراکز درمانی استفاده نمود.
اثربخشی درمان شناختی -رفتاری گروهی بر کاهش میزان پرخاشگری کلامی ، اضطراب و افزایش سرسختی روانشناختی معلمان شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف اثربخشی درمان شناختی -رفتاری بر کاهش میزان پرخاشگری کلامی ، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شهر شیراز در سال 400- 1399 انجام شده است . پژوهش حاضر، جز طرح های آزمایشی و از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل است . شرکت کننده های گروه آزمایش ٨ جلسه درمان شناختی رفتاری و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت . تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث بهبود میزان اضطراب ، پرخاشگری کلامی و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شده است . مهم ترین نتایج این پژوهش ، مؤثر و مفید بودن درمان شناختی -رفتاری بر کاهش میزان پرخاشگری کلامی ، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان می باشد. نتیجه گیری می شود که درمان شناختی رفتاری بر بهبود نشانه های اضطراب و پرخاشگری کلامی و بهبود میزان سرسختی می تواند مؤثر واقع شود.
تاثیر درمان شناختی رفتاری گروهی در افسردگی و سلامت روان مادران دارای کودک دختر نقص توجه/ADHD
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی درمان شناختی رفتاری گروهی در افسردگی و سلامت روان مادران دارای کودک دختر بیش فعال بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روشی نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی مادران دارای کودک دختر مبتلا به اختلال بیش فعالی در دوره ابتدایی منطقه 2 شهر اصفهان، که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل هستند، بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 3 مدرسه انتخاب، سپس 30 نفر از 83 مادر مراجعه کننده به مراکز که کودکان آنها بر پایه ملاک های تشخیص راهنمای تشخیصی DSM-IV و آماری اختلال های روانی- نسخه چهارم و مقیاس کانرز والدین، دارای کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (گروه آزمایش= 15 نفر/گروه کنترل= 15 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه افسردگی بک، سلامت روان (GHQ) و بیش فعالی کانرز فرم والدین بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که روش درمان شناختی رفتاری گروهی بر افسردگی مادران کودکان بیش فعال/ نقص توجه مؤثر بوده، وباعث کاهش میزان افسردگی آنها شده است (005/0>P). همچنین نشان داد که تاثیر درمان شناختی- رفتاری در سلامت روان مادران کودکان بیش فعال/ نقص توجه مؤثر بوده است (005/0>P)، یعنی میزان سلامت روان آنها در پس آزمون گروه آزمایش افزایش یافته است. بنابراین استفاده از این رویکرد درمانی برای بهبود افسردگی و سلامت روانی مادران دارای کودک بیش فعال/ نقص پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی-رفتاری بر خود ناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
329 - 340
حوزههای تخصصی:
هدف: خود ناتوان سازی تحصیلی نقش مهمی در سایر متغیرهای تحصیلی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری بر خودناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان بود.روش شناسی: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آن همه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر قاین در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 45 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش به تفکیک 10 جلسه 90 دقیقه ای با روش های روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی شوینگر و استینسمر-پلستر (2011) بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تی مستقل در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هر دو روش روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری باعث کاهش خودناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان شدند و اثربخشی روان درمانی انگیزشی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در کاهش خودناتوان سازی تحصیلی در نوجوانان بیشتر بود (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه بهره گیری از هر دو روش مداخله روان درمانی انگیزشی و درمان شناختی رفتاری به ویژه روش روان درمانی انگیزشی در کاهش خودناتوان سازی تحصیلی ضروری است. بنابراین، مشاوران و روانشناسان می توانند از روش روان درمانی انگیزشی در کنار سایر روش های موثر جهت کاهش خودناتوان سازی تحصیلی استفاده نمایند.
اثربخشی پروتکل بازنگری شده درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما بر کیفیت زندگی و پریشانی روانشناختی زنان قربانی خشونت خانگی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خشونت خانگی جزء مسائل اجتماعی با قدمت جامعه است و به سبب گستردگی اثر آن، آسیب شناسی و درمان این پدیده همواره مورد توجه درمانگران بوده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی پروتکل بازنگری شده درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما بر پریشانی روانشناختی و کیفیت زندگی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به دادگاه، خانه سلامت، گرمخانه و مراکز مشاوره در استان البرز شهر کرج، در سال ۱۳۹۹ بودند که از بین این افراد به روش نمونه گیری در دسترس ۴۰ نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارها شامل پرسشنامه پریشانی روانشناختی و کیفیت زندگی بود. پروتکل شناختی رفتاری متمرکز بر تروما طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا گردید. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس چند متغیره و در محیط نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر آن بود که درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما بین دو گروه در پریشانی روانشناختی F=۶۴/۸۷ در سطح ۰/۰۰۱، کیفیت زندگی- سلامت روانی F=۱۲۱/۱۹ در سطح ۰/۰۰۱ و کیفیت زندگی- سلامت جسمانی F=۱۰۸/۲۷ در سطح ۰/۰۰۱ تفاوت معناداری ایجاد کرده است. نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده از این پژوهش می توان اذعان کرد که پروتکل بازنگری شده درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما سبب کاهش پریشانی روانشناختی و افزایش کیفیت زندگی در زنان قربانی خشونت خانگی می گردد. همچنین می تواند در جهت برنامه های پیشگیرانه در مراکز حمایتی، بهداشتی و درمانی تزریق شده و بر کارآمدی زنان قربانی خشونت بیافزاید.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجانی در زنان مبتلا به اختلال دیس تایمیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجان مثبت در بیماران زن مبتلا به اختلال دیس تایمیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران دارای اختلال دیس تایمی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران بود که تعداد 45 نفر به شیوه غیرتصادفی و در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2002) با اعتبار 73/0 تا 88/0 بود. برای گروه آزمایش اول درمان فراشناخت (ولز، 2009) در 8 جلسه 90 دقیقه ای و برای گروه آزمایش دوم درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدجیان و همکاران، 2008) در 12 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته و بنفرونی در نرم افزار spss-26 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری باعث کاهش تنظیم شناختی هیجانی و مؤلفه های آن در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند (05/0p>). همچنین درمان فعال سازی رفتاری در کاهش علائم تنظیم شناختی هیجانی، نسبت به درمان فراشناختی اثربخشی بیشتری را نشان می دهد (05/0p>). نتیجه گیری: درمان فعال سازی رفتاری به دلیل تأثیری که بر افسردگی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در کاهش تنظیم شناختی هیجانی و علائم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال دیس تایمیک مؤثر باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی بیماران زن دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
528 - 551
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش مبتنی بر شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی بیماران دیالیزی انجام شد. روش بررسی: مطالعه کنونی کاربردی و نیمه آزمایشی بوده و به صورت پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه گواه طراحی و پیاده سازی گردید، کلیه بیماران سرپایی تحت درمان با دستگاه دیالیز در مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 97-1398 جامعه آماری مطالعه را تشکیل می دادند، ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با بیماران کلیوی یکانی نژاد و همکاران (2012) بود. پس از اجرای پروتکل درمانی توسط محققان این پژوهش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در گروه مداخله، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج تحقیق مطالعه نشان داد پروتکل درمانی مبتنی بر روش شناختی رفتاری بر تمامی ابعاد کیفیت زندگی تاثیر داشته و متجر به افزایش نمره میانگین نسبت به پیش آزمون شده است. همچنین تفاوت معناداری بین گروه ها، هم در بعد عمومی (53/51=F، 001/0>P) و هم در بعد اختصاصی (78/164=F، 001/0>P) کیفیت زندگی بیماران دیالیزی وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان بیان کرد که روش شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی بیماران دیالیزی موثر بوده و می توان به عنوان یک مداخله موثر در بهبود کیفیت زندگی بیماران به کار گرفته شود.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری در رشد خودپنداره جنسی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (دی) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۸
۲۰۶۶-۲۰۵۳
زمینه: یکی از عوامل تأثیرگذار بر عملکرد جنسی زنان، تصورات و احساسات آن ها نسبت به ارتباط جنسی و شناخت جنبه های جنسی خویشتن و در یک تعریف کلی خودپنداره جنسی است. از طرفی باورها و شناخت های منفی، عامل مهمی در اختلالات جنسی بوده و درمان شناختی - رفتاری و استفاده از روش بازسازی شناختی برای درمان اختلالات جنسی می تواند کمک کننده باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان شناختی - رفتاری در رشد خودپنداره جنسی زنان متأهل انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی زنان مراجعه کننده به مراکز زنان، زایمان و مشاوره شهرستان بابل در سال 1394 تشکیل دادند. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل و همکاران (1993) پاسخ دادند (پیش آزمون). سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله شناختی - رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون بین دو گروه در خودپنداره جنسی، رضایت جنسی، اعتماد به خود جنسی و افسردگی جنسی تفاوت معنی داری وجود دارد (0/01 >P). درحالی که در نمره میل و انگیزه جنسی بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (0/05 <P). به این معنی که نمرات افراد در خودپنداره جنسی، رضایت جنسی و اعتماد به خود جنسی، ارتقا و در افسردگی جنسی کاهش یافته است. نتیجه گیری: درمان شناختی - رفتاری بر رشد خودپنداره جنسی زنان متأهل تأثیر داشته است و ازاین رو متخصصان می توانند از این مداخله برای افزایش خودپنداره جنسی، رضایت جنسی و اعتماد به خود و کاهش افسردگی جنسی در زنان استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر بهبود اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر کاهش اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان سیل زده شهر پل دختر انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون چهار گروهی انجام گرفت. جامعه آماری، شامل همه زنان میانسال سیل زده شهر پل-دختر استان لرستان بود که طی دو ماهه نخست سال 1398 به مراکز سلامت و روانشناختی مراجعه کرده بودند. از بین آن ها 60 نفر که دارای بیشترین میزان اختلال استرس پس از سانحه بودند، در سه گروه آزمایش (N = 45; Mage = 42.02, SD = 7.03) و یک گروه کنترل (N = 15; Mage = 41.50, SD = 7.91) به تصادف گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل آزمون حافظه سرگذشتی ویلیامز و برودبنت (1986) و مقیاس اضطراب بک و استر (1990) بود. داده های آماری به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیره، آزمون تعقیبی بن فرونی و آزمون L-Matrix مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد هر سه مداخله درمان شناختی رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت نسبت به گروه کنترل مؤثر بودند (01/0>p). علاوه بر این، نتایج L-Matrix نیز نشان داد درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی شناختی تأثیر بیشتری نسبت به EMDR بر افزایش حافظه سرگذشتی در زنان سیل زده داشتند از این رو می توان نتیجه گرفت، هیپنوتراپی شناختی رفتاری و در پی آن درمان شناختی رفتاری و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت زنان سیل زده از اثربخشی مطلوبی برخودارند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری، فلوکستین درمانی و روش ترکیبی بر بهبود اختلال انزال زودرس در معتادان به مواد مخدر افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
83 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، فلوکستین درمانی و روش ترکیبی بر بهبود اختلال انزال زودرس در معتادان به مواد افیونی انجام شد . روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین افراد معتاد به مواد مخدر افیونی مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با استفاده از نمونه گیری در دسترس 60 نفر در چهار گروه درمان شناختی رفتاری، فلوکستین درمانی، روش ترکیبی و گروه گواه جای دهی شدند. ابزار پژوهش حاضر، مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاک های 5- DSM، آزمون سنجش انزال زودرس (ارافا و شاملول، 2007) بود. یافته ها: داده های حاصل از پژوهش با روش تحلیل کوواریانس و آزمون بونفرونی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد تفاوت معنا داری بین گروه گواه و گروه درمان شناختی رفتاری و ترکیبی وجود دارد (01/0 P < ). بین میانگین های گروه دارودرمانی با گروه گواه اختلاف معنادار نبود. بین گروه شناختی رفتاری با گروه دارودرمانی تفاوت معناداری مشاهده شد . نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان چنین استنباط کرد که درمان شناختی رفتاری می تواند در بهبود انزال زودرس درمان موثرتری باشد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مثبت نگر بر بی حوصلگی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
191 - 206
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر بر بی حوصلگی و اهمال کاری تحصیلی بود. این پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر مقطع یازدهم دبیرستان شهرری در سال تحصیلی 1399- 1398 بودند. تعداد 34 دانش آموزان به صورت تصادفی ساده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (17 نفر) و کنترل (17 نفر) قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی (فالمن و همکاران، 2013) و مقیاس اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984) استفاده شد که در دو مرحله (پیش آزمون و پس آزمون) توسط دانش آموزان تکمیل شدند. در این پژوهش، مداخله (درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر) طی 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید. نتایج نشان داد بین میانگین نمره پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای بی حوصلگی و اهمال کاری تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد. لذا، بر اساس نتایج پژوهش درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر بر کاهش سطح بی-حوصلگی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان مؤثر است.








