۱.
ارزیابی اثر قواعد حقوقی با استفاده از تجزیه و تحلیلهای اقتصادی از مهمترین زمینههای کاربرد تحلیلهای اثباتی نگرش حقوق و اقتصاد است. بررسی حاضر به ارزیابی یکی از موضوعات مهم مطرح شده در فصل دوم قانون کار یعنی نحوة فسخ قرارداد کار از طریق اخراج کارگر پرداخته است. تحلیل اقتصادی قواعد حقوق معمولاً با «قضیه کوز» آغاز میگردد اما با توجه به تفاسیر گوناگون بر مبنای این قضیه نمیتوان پیشاپیش در مورد کارایی مقررات قانون کار اظهار نظر نمود. با توجه به ابهام الگوهای نظری باید به شکل تجربی اندازه و جهتگیری امنیت شغلی بر اشتغال را مشخص کرد. محاسبه شاخص امنیت شغلی (JS) که بهطور خاص بر هزینههای اخراج تمرکز میکند، نشان میدهد که در ایران پس از تصویب قانون کار فعلی مقدار این شاخص در مقایسه با قانون کار 1337 نزدیک به دو برابر افزایش یافت. تخمین اثر مقررات مزبور بر زیرگروههای مختلف جمعیتی از طریق تصریح یک مدل پروبیت نشان از آن دارد که وضع مقررات امنیت شغلی به شیوه فعلی به زیان اشتغال گروه سنی جوان و گروه دارای سطح مهارت پایین است.
۲.
این گزارش اقدامات مربوط به شفاف سازی بودجه ایران را ارزیابی میکند. گزارش مزبور بر اساس پیشنیازها و شرایط صندوق (یعنی بر اساس معیار فعالیتهای مناسب در زمینه شفافسازی بودجه) تهیه شده و در این باره با مقامات دولت ایران و سایر سازمانها بحثهایی نیز صورت گرفته است. همچنین گزارش بر اساس پاسخهای مسئولان و دستاندرکاران به پرسشنامههایی که در این باره تهیه شده نیز استوار است. بخش عمومی در ایران بسیار گسترده بوده و ارتباط آن با دولت مرکزی، استانها، شهرداریها، شرکتها و بانکهای دولتی و بنیادها پیچیده است. با این حال با توجه به دوره زمانی اجرای برنامه سوم توسعه، مقامات مسئول برای شفافسازی بودجه به ویژه راجع به فرآیند بودجه قدمهایی برداشتهاند. اهم این اقدامات عبارتند از: حذف یارانههای ضمنی ارزی (به دلیل یکسانسازی نرخ ارز)، تنظیم بودجه سایر یارانههای ضمنی (از جمله آن دسته از یارانههایی که شامل کنترلهای قیمتی میشوند) و در نهایت اتخاذ استانداردهای طبقهبندی بودجه به شکل موقت. در اینجا میبایست به این نکته توجه کرد که چارچوب حسابرسی بخش عمومی کشور ایران بسیار قانونمند بوده، و از استانداردهای بینالمللی پیروی میکند. قبل از آنکه کشور ایران به یک سطح بالایی از شفافیت بودجهای دست پیدا کند، لازم است که در بعضی از زمینهها کوشش بیشتری به عمل آورد. زمینههایی که میتواند کانون اصلاحات آتی باشد و از نظر این گزارش از اولویت نخست برخوردار است، به قرار ذیل هستند. الف) تبیین روابط مالی و مدیریتی در بخش عظیم دولتی و اقدام به شفافسازی عملیات آنها. مسئله شفافیت بودجهای میتواند از طریق بانک مرکزی با افزایش فعالیتهای اقتصادی و جداسازی نقشهای تجاری و غیرتجاری مؤسسات عمومی غیردولتی به ویژه بنیادها خود را بهتر نشان دهد و عمل کند. در مورد خصوصیسازی هدفمند مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت این نتایج میتواند در جهت روشن شدن پیچیدگیهای روابط بین شرکتهای دولتی، مؤسسات عمومی غیردولتی و دولتی اهمیت داشته باشد. در این مورد لازم است تمامی فعالیتهای شبه بودجهای، مخارج مالیاتی و تعهدات مشروط، شناسایی شده و در نهایت به شکل کمی نشان داده شوند. ب) افزایش کیفیت اطلاعات مالی. بسیار ضروری است که گزارشهای مالی ماهانه به موقع تهیه شده و با حسابهای پولی نیز سازگاری و انطباق داد
۳.
ارتباط بین ارزش افزوده فعالیتهای اقتصادی و بودجه دولت و بررسی تأثیر بودجه دولت بر میزان اشتغال فعالیتهای اقتصادی از جمله موضوعاتی هستند که همواره مورد توجه تصمیمگیران و تحلیلگران اقتصادی است. در ایران طبقهبندی دادههای آماری تاکنون این اجازه را برای ارزیابی نقش دولت در تولید و اشتغال کشور به تفکیک فعالیتهای اقتصادی به متخصصان و تصمیمگیران نداده است. در این تحقیق پس از انجام طبقهبندی بودجه دولت به صورت طبقهبندی استاندارد بینالمللی فعالیتهای اقتصادی با استفاده از جدول داده- ستانده سال 1379، ابتدا بر اساس مطالعه زایتسف (2000) و کلاین (1983) ارتباط بین ارزش افزوده و بودجه دولت استخراج، و سپس بر اساس مطالعه کنستادینس و شرستا (1991) تأثیر بودجه دولت در ایجاد اشتغال به تفکیک بخشهای اقتصادی بررسی میشود.
۴.
در این مطالعه شاخصهای بهرهوری نیروی کار، سرمایه و کل عوامل (TFP) به تفکیک بخشهای معرفی شده در قانون برنامه پنج ساله چهارم توسعه برای دوره 1370-1382 اندازهگیری و روند آن تحلیل شده است. براساس نتایج به دست آمده، شاخص بهرهوری نیروی کار در سطح کل کشور در دوره مذکور به طور متوسط سالانه 9/0 درصد افزایش یافته و بالاترین رشد مربوط به بخش ارتباطات و بیشترین کاهش به بخش بازرگانی، رستوران و هتلداری اختصاص داشته است. شاخص بهرهوری سرمایه نیز در این دوره در سطح کل اقتصاد به طور متوسط سالانه حدود 5/0 درصد کاهش یافته و بالاترین رشد در بخش ارتباطات و بیشترین کاهش در بخش بازرگانی، رستوران و هتلداری اتفاق افتاده است. بهرغم بهبود در شاخصهای مربوط به سرمایه انسانی و فناوری، شاخص بهرهوری کل عوامل در این دوره به طور متوسط سالانه 04/0 درصد افزایش یافته است که حاکی از عملکرد مطلوب اقتصاد در زمینة استفادة بهینه از منابع نیست. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که بهترین بخش از نظر استفاده بهینه از منابع بخش ارتباطات و ضعیفترین بخش بازرگانی، رستوران و هتلداری بوده است. سهم رشد بهرهوری کل عوامل در تأمین رشد تولید در بخشهای صنعت، ساختمان، ارتباطات، آب و برق، خدمات مؤسسات مالی، پولی، بیمه، مستغلات و حرفهای و تخصصی و حمل و نقل و انبارداری در محدوده 4/10 درصد تا 7/84 درصد بوده که کمترین به بخش صنعت و بیشترین مقدار به بخش ارتباطات تعلق داشته و در سایر بخشها رشد بهرهوری کل عوامل منفی بوده است که حاکی از عملکرد ضعیف این بخشها در استفادة بهینه از منابع است. بنابراین، براساس نتایج این مطالعه میتوان به میزان ضرورت تصحیح سیاستهای گذشته و اتخاذ سیاستهای جدید برای تحقق هدف ارتقای بهرهوری در بخشهای اقتصادی پی برد.