۱.
نظام بانکی در جریان تأمین مالی داراییهای مخاطره آمیز جدید، از قبیل سهاممؤسسهها، و در وضعیتی که پیگیری مؤثر رفتار وام گیرندگان برای بانک مقدور نیست،میکوشد اطلاعاتی را گردآوری نماید که تعیینکننده ارزش اعتباری وام گیرندگان میباشد.اطلاعات مربوط به احتمال زیان برای مجموعه داراییهای مالی (پورتفولیوی) سرمایهگذاران،در تحلیل رفتار بهینه بانک، برای تعیین بازده انتظاری بانک از اعتبارات حایز اهمیت است. زمانیکه زیان انتظاری برای داراییهای مخاطرهآمیز در مجموعه داراییهای مالی وام گیرندگان به حدکافی افزایش حاصل نماید، افزایش بیشتر آن ممکن است به کاهش بازده انتظاری بانک ازاعتبارات بینجامد. در این وضعیت، بانک با محدود نمودن اعتبارات، یا سهمیهبندی اعتبارات،از افزایش در احتمال زیان اعتبارات جلوگیری خواهد نمود. بدین ترتیب، ارتباط بین بازاراعتبارات و بازار سرمایه وضعیتی را پیش میآورد که در آن، حجم اعتبارات قابل دسترسیبراساس تأثیرات ناشی از احتمال زیان داراییها (یا اوراق بهادار مالی) در مجموعه داراییهایمالی وام گیرندگان، تعیین میگردد. در ایران، محدودیتهایی که بانک مرکزی در عملیات نظامبانکی ایجاد مینماید، موجب شده است که اعطای اعتبارات توسط بانکها بدون درنظر داشتنتحولات بازار سرمایه قابل سنجش باشد. این محدودیتها از طریق کاهش اثر اعتبارات بانکیروی نرخ بازدهی سرمایه، به کاهش تأثیر سیاستهای اعتباری بانک مرکزی در بازار سرمایهانجامیده است.
۲.
ذخایر بینالمللی، بنابر تعریفی که در متنهای اقتصادی آمده است، عبارت است ازذخایری که بانک مرکزی برای دخالت در بازار ارز و تأمین کسری ترازپرداختها نگهداری میکند.طلا نخستین پولی بوده که به عنوان ذخایر بینالمللی مورد استفاده قرار گرفته است. پس از آن،طی فروپاشی سیستم استاندارد طلا، به مرور، از ارزهای دیگر نیز برای تأمین مالی مبادلاتبینالمللی سود جستند. همچنین، حق برداشت مخصوص (SDR) و ارزهای تهاتری، سهمیه وسهام در مؤسسات بینالمللی، و طلا نزد صندوق بینالمللی پول را میتوان نام برد. در مقاله حاضر، ضمن تشریح فرضیههای پژوهش و روش پژوهش خود، میکوشیم تاعوامل مؤثر بر نگهداری ذخایر توسط بانک مرکزی را تبیین نماییم. شناخت این عوامل، بانکمرکزی را در نگهداری مقدار بهینه ذخایر یاری میکند و میتواند مقدمهای باشد برای پیشبینیمقادیری از ذخایری که همه ساله باید نگهداری شود. با مطالعاتی که روی نوشتارهای موجوددر این زمینه و کارهای کاربردی اقتصاددانان در سایر کشورها انجام دادهایم، در نهایت، عواملمؤثر بر تقاضای ذخایر را مشخص کردهایم و براساس مطالعات مذکور و با تعدیلاتی که لازمهانجام کار تخمین تقاضای ذخایر در ایران است، مدلی تبیین نموده، و تخمین زدهایم و نتایج وپیشنهادهایی ارائه کردهایم.
۳.
: یکی از موضوعهای مهم در علم اقتصاد، اندازهگیری بهرهوری و تحلیل روند آنمیباشد. برای اندازهگیری بهرهوری یک نهاده به صورت انفرادی، از شاخصهای بهرهوریجزئی، و برای اندازهگیری بهرهوری نهادهها به صورت جمعی، از شاخص بهرهوری کلی عواملتولید استفاده میکنند. در این مقاله، ابتدا به معرفی شاخصهای بهرهوری جزئی و کلیمیپردازیم. سپس در یک مطالعه موردی، شاخصهای بهرهوری جزئی و کلی نهادهها در کشتگندم آبی و دیم طی سالهای 1372-1367 را اندازهگیری و روند آن را تحلیل نمودهایم. در ادامه،ارتباط بهرهوری با تخصیص بهینه منابع و استفاده بهینه و صحیح از نهادهها را بررسی کردهایم.براساس نتایج این پژوهش، طی دوره مورد بررسی، شاخص بهرهوری کلی نهادهها و شاخصهایبهرهوری جزئی نهادهها از یک روند نزولی برخوردار بوده است. این امر، حاکی از استفادهنادرست و بیش از حد لازم، از نهادهها میباشد. در پایان، به نقش آموزش کشاورزان و تأثیر آن براستفاده بهینه و درست از نهادهها، و در نتیجه، اثر آن بر بهرهوری پرداختهایم.
۴.
در آغاز مقاله، در مورد مبانی نظری ارتباط بهداشت و توسعه و اهمیت منابع انسانی درفرایند توسعه بحث میشود و بر لزوم توجه به بعد انسانی در فرایند تعدیل تأکید میگردد. دراین مبحث، توسعه انسانی فرایندی است از گسترش گزینههای مردم و مهمترین این گزینهها،عبارتند از: برخورداری از عمر طولانی و سالم، دسترسی به آموزش و پرورش و بهرهمندی ازسطح زندگی مناسب. در ادامه، با تأکید بر اولویت بهداشت بر درمان، عملکرد برنامه پنجسالهاول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، بررسی میگردد و با ذکرنارساییهای موجود، نتیجهگیری میشود که اگر در ایران، نیمی از بودجههایی که از محل منابعدولتی صرف ساخت و ساز بیمارستانها میشود، فقط برای مدت پنج سال صرف بهداشت وایجاد لولهکشی آب سالم در روستاها و شهرهای کوچک شود، اثری به مراتب بهتر در حرکتتوسعه، به جای میگذارد. برای تحقق این امر، باید با تحول در برنامههای کلان دولت، یک نظامکارآمد بهداشتی طراحی و اجرا شود.
۵.
یکی از پیامدهای مهم اجرای برنامهها و سیاستهای توسعه اقتصادی در کشورهای درحال توسعه، پیدایش و گسترش روزافزون بخش غیررسمی بوده است. در این مقاله، که درچارچوب دستورالعمل سازمان بهرهوری آسیایی و برای ارائه به سمینار "بهبود بهرهوری دربخش غیررسمی" (پاکستان، 1995) تهیه شد، پس از ترسیم چهره کلی اقتصاد در ایران و آیندهآن، مفهوم بخش غیررسمی تعریف میشود. مشخصهها و عوامل رشد بخش غیررسمی درایران، برنامههای دولت ایران برای بهبود بهرهوری در این بخش، اندازهگیری اشتغال در بخشغیررسمی و مسائل مفهومی آن، میزان اشتغال زنان و کودکان در بخش غیررسمی ایران، یکمطالعه موردی درباره کاربرد تکنولوژی مناسب در بخش غیررسمی ایران، برنامهریزی دولتبرای تبدیل بخش غیررسمی به بخش رسمی و در نهایت، نتیجهگیری، سایر قسمتهای این مقالهرا تشکیل میدهد.