مطالب مرتبط با کلیدواژه

خلق تحریک پذیر


۱.

تحریک پذیری های شدید و دائمی در کودکان: چالش های تشخیصی و نقش DSM(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اختلال دوقطبی خلق تحریک پذیر کودک DSM-5

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۷ تعداد دانلود : ۶۳۵
هدف : تحریک پذیری های شدید و دائمی (غیردوره ای) در 3/3 درصد کودکان دیده می شود و به مراقبت های جدی بالینی نیاز دارد. چهارمین ویراست راهنمای آماری و تشخیصی اختلال های روانی (DSM-IV) دستورالعملی برای تشخیص گذاری روی این کودکان ندارد و این موضوع سبب اختلاف نظر بالینگران در تشخیص و درمان شده است. تدوینگران DSM-5 تلاش کرده اند تا گامی برای رفع این کاستی بردارند. روش: داده ها در یک بررسی مروری که تا زمستان 1391 ادامه داشت، با جست وجو در پایگاه های معتبر انگلیسی و فارسی گردآوری شد. از میان یافته های جست وجو، 66 مقاله، دربرگیرنده مقاله های مروری، فراتحلیل، پژوهش های بالینی شاهددار، مقاله های اصیل و گزارش های موردی، جدا شد. در 46 مورد اصل مقاله مطالعه شد، اما در 20 مورد ناچار به چکیده بسنده شد. کیفیت مقاله ها از سوی نگارندگان به طور جداگانه بررسی شد و مقاله هایی که روی کیفیت آنها اتفاق نظر وجود داشت، بررسی و تحلیل شدند. یافته ها: صاحب نظران همواره در مورد ارزش تحریک پذیری در تشخیص اختلال های کودکان مناقشه داشته اند. در دهه گذشته، دیدگاه بالینی حاکم، تحریک پذیری های شدید و دائمی را نماد اختلال دوقطبی در کودکان می دانست. به نظر می رسد ارزش تشخیصی تحریک پذیری با میزان شدت و دائمی/دوره ای بودن آن ارتباط دارد. به بیان دیگر، تحریک پذیری تنها در صورتی که شدید و دوره ای باشد، برای اختلال دوقطبی ارزش تشخیصی یا پیش بینی کننده دارد. در DSM-5، نام اختلال بدسامانی خلق ایذایی (DMDD) روی این نشانه ها نهاده و معیارهای آن تنظیم شده است. نتیجه گیری: مهم است کودکان مبتلا به تحریک پذیری های شدید و دائمی (غیردوره ای) جایگاه مشخصی در DSM-5 داشته باشند تا ضمن رفع سردرگمی بالینگران، اجرای پژوهش های دقیق برای دسته بندی صحیح تشخیصی و درمانی آنان تسهیل شود.
۲.

اختلال بدسامانی خلق ایذایی و اختلال دوقطبی: هم گرایی یا واگرایی؟(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اختلال بدسامانی خلق ایذایی اختلال دوقطبی اختلال های خلقی خلق تحریک پذیر DSM-5

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۶ تعداد دانلود : ۳۵۲
هدف: در DSM-5 برای کودکان دچار تحریک پذیری های شدید و دائمی (غیردوره ای)، تشخیص «اختلال بدسامانی خلق ایذایی» (DMDD) در نظر گرفته شده و این اختلال در بخش اختلال های خلقی گنجانده شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی این موضوع است که آیا DMDD زیرگروهی از اختلال دوقطبی (BD) است یا یک اختلال مستقل. روش: پایگاه های Medline، PsycINFO، Scopus و DSM برای منابع انگلیسی و SID برای منابع فارسی تا تابستان 1392 جست وجو و داده های معتبر انگلیسی و فارسی زبان گردآوری شد. یافته ها: بررسی هایی که تا کنون برای مقایسه تحریک پذیری های شدید و دائمی (معادل DMDD) با اختلال دوقطبی انجام شده، نشان داده اند که DMDD و اختلال دوقطبی در شدت و میزان اختلال عملکرد یکسان، ولی در نسبت جنسیتی، انباشتگی خانوادگی، سیر و پیش آگهی، اختلال های همراه و کارکردهای عصب روان فیزیولوژیک متفاوت هستند. کودکان مبتلا به DMDD در سال های بعد، بیشتر دچار اختلال های افسردگی تک قطبی و اضطرابی می شوند و اختلال دوقطبی در آنها دیده نشده است. نتیجه گیری: به نظر می رسد DMDD زیرگونه ای از اختلال دوقطبی نیست و بهتر است در بخش اختلال های خلقی به عنوان تشخیصی مستقل در نظر گرفته شود. ضروری است تدوینگران DSM در آینده نیز در رویارویی با یافته های جدید، برای ایجاد اصلاحات لازم نرمش کافی نشان دهند.
۳.

نقش میانجی گرانه شدت درد در تکثیر مولفه های روان تنی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی: یک مطالعه تحلیل مسیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سردردمیگرنی شدت درد ملاک های پژوهشی تشخیصی روان تنی رفتار تیپ الف خلق تحریک پذیر ناگویی هیجانی اضطراب سلامتی کیفیت زندگی text here

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۷۰
زمینه و هدف: سردردهای میگرنی یکی از اختلالات شایع عصب روان شناختی است که احتمالاً با واسطه گری مشکلات روان شناختی کیفیت زندگی و عملکرد عمومی بیماران را به شدت مختل می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری شدت درد در ارتباط بین مولفه های روانی تنی بر کیفیت زندگی این بیماران می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، تعداد 250  بیمار مبتلا به میگرن  با لحاظ نمودن  ملاک های ورود و خروج از بین افراد مبتلا به میگرن مراجعه کننده به کلینیک درد و نورولوژی وابسته به علوم پزشکی اصفهان در سال 1399 از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(SF-26)، مقیاس شدت درد ون کورکوف(PIS) و همچنین پرسشنامه ملاک های تشخیصی- پژوهشی روان تنی (DCPR) تکمیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد گرچه شدت درد با متغیرهای پژوهش همبستگی معنی داری نشان نداد؛ ولی ملاک های تشخیصی پژوهشی  روان تنی  با ابعاد کیفیت زندگی همبستگی  معنی داری  داشت.  همچنین در مدل تحلیل مسیر  ارتباط مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بین مولفه های روان تنی  و شدت درد با ابعاد مختلف کیفیت زندگی یافت نشد هرچند که مدل پیشنهادی تحلیل مسیر  متغیرها برازش مناسبی را نشان داد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش سهم برخی عوامل زیربنایی روان شناختی در پیدایی و تداوم  سردرد را تبین می کند. یافته های این مطالعه تدوین بسته های مداخله ای روان شناختی مبتنی بر مدل تبیینی اصلاح ناگویی هیجانی، خلق تحریک پذیر، اضطراب سلامت و رفتار تیپ الف به منظور ارتقای  کیفیت زندگی بیماران مبتلا به میگرن پیشنهاد می کند.