پژوهش در طب ورزشی و فنآوری
پژوهش در طب ورزشی و فنآوری سال دوازدهم پاییز و زمستان 1401 شماره 24 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر مقایسه تأثیرپذیری تبحر حرکتی از وضعیت تغذیه در رده های سنی مختلف مردان (کودکان، نوجوانان و جوانان) بود. جامعه آماری تحقیق برای کودکان کلیه دانش آموزان سنین 10-7 سال، برای نوجوانان کلیه دانش آموزان 15-12 سال و برای جوانان کلیه دانشجویان 20-18 سال دانشگاه تهران به غیراز دانشجویان تربیت بدنی بود. نمونه تحقیق در هر یک از گروه های سنی 90 نفر بود؛ که از 4 مدرسه ابتدایی و 4 مدرسه دبیرستان شهر تهران و دانشجویان پسر دانشگاه تهران به روش خوشه ای هدفمند انتخاب شدند. پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی و مقایسه ای بود و ابزار اندازه گیری تن سنجی و آزمون برونینکس- اوزرتسکی بود. نتایج تحقیق نشان داد بین گروه های سوءتغذیه، تغذیه متوسط و تغذیه مناسب در تبحر حرکتی سنین نوجوانانی و بزرگ سالی تفاوت معناداری وجود نداشت اما بین گروه های تبحر حرکتی سنین کودکان تفاوت معنادار بود. علاوه بر این بین تبحر حرکتی گروه های سنی مختلف تفاوت معناداری نبود. با توجه به این نتایج به نظر می رسد وضعیت تغذیه بر تبحر حرکتی تأثیر دارد و این مسئله در تحقیق حاضر در سنین کودکی مشاهده شد؛ بنابراین کودکان آسیب پذیرترین قشر در این زمینه محسوب می شوند و توجه به وضعیت تغذیه کودکان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به نظر می رسد، تمرینات هوازی با شدت های مختلف سبب بهبود سطوح SOD و TNF-α میشود، گرچه شدت تمرین در تمرینات تناوبی عامل موثری در تغییرات سطوح هر دو متغیر بوده است.
تأثیر یک دوره تمرین ثبات مرکزی با و بدون کنزیوتیپ بر عوامل بیومکانیکی مؤثر بر سندروم متقاطع تحتانی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین ثبات مرکزی با و بدون کنزیوتیپ برعوامل بیومکانیکی مؤثر بر سندروم متقاطع تحتانی زنان است. ۳۶ زن ۳۰ تا ۴۰ ساله مبتلا به عارضه ی سندروم متقاطع تحتانی به صورت در دسترس و تصادفی به سه گروه ۱۲ نفری با تیپ، بدون تیپ و کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری شیب لگن، دامنه ی حرکتی ران و زانو، قدرت ایزومتریک فلکسورها و اکستنسورهای ران و زانو، استقامت عضلات شکم، انعطاف پذیری اکستنسورهای ستون فقرات، استقامت عضلات ناحیه ی مرکزی بدن به ترتیب از اینکلاینومتر، گونیامتر، دینامومتر، آزمون فلکشن تنه، آزمون راست کننده ی تنه و آزمون پلانک به طرفین تنه استفاده شد. برای ارزیابی فرضیات پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس و در صورت مشاهده ی اختلاف معنی دار از مقایسه ی چندگانه ی میانگین ها به وسیله ی آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. تفاوت بین گروه با تیپ و کنترل در شیب لگن، دامنه ی حرکتی همسترینگ، راست رانی، قدرت فلکسور زانو و ران و اکستنسور ران معنی داربود(0.05≥p) . تفاوت بین گروه بدون تیپ و کنترل در شیب لگن، دامنه ی حرکتی راست رانی، اکستنسورهای ستون فقرات معنی داربود(0.05≥p). تفاوت بین گروه تمرین با و بدون کنزیوتیپ در دامنه ی حرکتی همسترینگ، سوئزخاصره، قدرت فلکسور زانو و ران، اکستنسور و اداکتور ران، استقامت عضلات شکمی، ناحیه ی مرکزی معنی دار بود(0.05≥p). نتایج نشان داد که انجام تمرین با تیپ نقش مؤثری در کاهش عارضه ی سندروم متقاطع تحتانی داشته است، لذا پیشنهاد می شود از تیپ به عنوان روشی غیر تهاجمی و کم هزینه همزمان با تمرین استفاده شود.
پایایی دستگاه آنالیزور لندمارک های بدن برای اندازه گیری زاویه ی کوادریسپس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زانوی پرانتزی و ضربدری شایع ترین تغییر شکل های پاسچرال مفصل زانو می باشند. به منظور اندازه گیری این ناهنجاری ها، از زاویه کوادریسپس استفاده می شود. روش های اندازه گیری این زاویه به دو دسته تهاجمی و غیرتهاجمی تقسیم می گردد. هدف از این مطالعه بررسی پایایی درون/ بین آزمونگر روش غیرتهاجمی آنالیز لندمارک های بدن برای اندازه گیری زاویه کوادریسپس می باشد. هفده آزمودنی مرد (سن: 7/1 ± 40/23 سال، قد: 41/6 ± 32/176 سانتی-متر، وزن: 6/14 ± 25/72 کیلوگرم و شاخص توده بدنی: 38/1 ± 33/22 کیلوگرم بر مترمربع) در این تحقیق شرکت نمودند. سیستم آنالیزور لندمارک های بدنی از یک قلم (فرستنده) و دوربین (گیرنده) که هر دو مجهز به سنسور IR هستند تشکیل شده است. موقعیت های آنتروپومتریک خار خاصره ای قدامی فوقانی، اپی کندیل داخلی و خارجی فمور، برجستگی درشت نئی و قوزک داخلی و خارجی مچ پا برای تشخیص و محاسبه وضعیت زاویه کوادریسپس مورد استفاده قرار گرفت. برای تشخیص پایایی درون و بین گروهی از مدل دو طرفه ی مختلط ضریب همبستگی درون گروهی بر روی توافق مطلق برای پیدا کردن میزان اعتبار درون/ بین آزمونگرها استفاده شد. نتایج نشان داد که پایایی درون آزمونگر برای تکنسین اول 0.83؛ تکنسین دوم 0.81 و تکنسین سوم 0.8 می باشد. علاوه براین، پایایی بین آزمونگر نیز 0.85 به دست آمد. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که روش آنالیز لندمارک های بدن پایایی مناسب برای استفاده در استخراج ناهنجاری های مفصل زانو دارد. لذا می توان پیشنهاد کرد که در کنار سایر روش های غیرتهاجمی از این سیستم نیز استفاده گردد.
مقایسه دو شیوه تمرین هوازی بر سطوح SOD و TNF-α در بافت قلب رت های مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه مقایسه دو شیوه تمرین هوازی بر سطوح SOD وTNF-α در بافت قلب رت های مبتلا به دیابت صورت گرفت. 40 سر رت نر نژاد ویستار ده هفته ای به صورت تصادفی در چهار گروه 10 تایی کنترل سالم، دیابت، دیابت+MIT و دیابت+HIT قرار گرفتند. گروه تمرینی شدت متوسط، 5 جلسه در هفته به مدت 8 هفته روی نوارگردان به مدت 60 دقیقه و با سرعت 25 متر در دقیقه و گروه تمرینی شدت بالا نیز 5 جلسه در هفته به مدت 8 هفته با زمان تمرین 60 دقیقه و با سرعت 34 متر در دقیقه دویدند. بافت قلب رت ها جهت تعیین میزان تغییرات SOD و TNF-α با استفاده از روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی تفاوت بین گروهی متغیرها از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0≥P استفاده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معناداری در سطوح TNF-α و SOD بافت قلب رت ها میان چهار گروه پژوهش وجود داشت(001/0P≤ ) میزان سطوح TNF-α در گروه تمرینیHIT نسبت به گروه دیابتی نیز کاهش معناداری را نشان داد(001/0= P) در صورتی که این تغییرات در گروه تمرینیMIT نسبت به گروه دیابت کاهش غیرمعنادار بوده است (117/0= P) میزان سطوح SOD میان گروه های تمرینی MITوHIT نسبت به گروه دیابتی نیز افزایش معناداری را نشان دادند (001/0= P). به نظر می رسد، تمرینات هوازی با شدت های مختلف سبب بهبود سطوح SOD و TNF-α می شود، گرچه شدت تمرین در تمرینات تناوبی عامل موثری در تغییرات سطوح هر دو متغیر بوده است.
ارتباط پاسخ سختی شریانی متعاقب مصرف گلوکز و فعالیت بدنی با سطوح پایه ویتامین D در زنان و مردان غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمبود ویتامین D با بسیاری از اختلالات عروقی ارتباط دارد؛ همچنین به دلیل وابسته بودن پاسخ های سختی شریانی به فعالیت بدنی و تغذیه، هدف بررسی ارتباط پاسخ سختی شریانی، متعاقب فعالیت استقامتی و مصرف گلوکز با سطوح پایه ویتامین D در زنان و مردان غیرفعال بود. تحقیق از نوع مداخله ای و کارآزمایی بود و نمونه آماری را 88 نفر مرد و زن غیرفعال با دامنه سنی 20 تا 45 سال تشکیل دادند. سختی شریانی به وسیله دستگاه VaSera-VS-2000 اندازه گیری شد همچنین ویتامین D خون و ترکیب بدن نیز مورد ارزیابی قرار گرفت، سپس آزمودنی ها 30 دقیقه با 65% حداکثر ضربان قلب فعالیت و پس از 30 دقیقه از اتمام فعالیت مقدار 75 گرم گلوکز مصرف کردند و 60 دقیقه پس از اتمام مصرف گلوکز نیز سختی شریانی دوباره اندازه گیری شد، همچنین قند خون در طی چهار مرحله اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری (0.05≥P) استفاده شد . بین سطوح پایه ویتامین D و تغییرات شاخص CAVI (Cardio-ankle vascular index) به فعالیت بدنی و مصرف گلوکز در زنان ارتباط منفی و معنی دار (0.01=P) و (559/0 R= ) و در مردان ارتباط مثبت و معنی داری (0.05=P) و (413/0R= ) وجود دارد. همچنین آزمون تحلیل واریانس مکرر با کواریانت قرار دادن مقادیر پایه ویتامین D در دو مرحله اندازه گیری شاخص CAVI در هر دو گروه زنان و مردان کاهش معنی دار نشان داد(0.05≥P) به نظر می رسد سطوح پایه ویتامین D در پاسخ عروقی به فعالیت بدنی و مصرف گلوکز می تواند موثر باشد و عامل جنسیت نیز در نوع پاسخ افراد موثر است، با توجه به تحقیقات بسیارکم، نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه ضروری است. نتیجه گیری: به نظر می رسد، تمرینات هوازی با شدت های مختلف سبب بهبود سطوح SOD و TNF-α میشود، گرچه شدت تمرین در تمرینات تناوبی عامل موثری در تغییرات سطوح هر دو متغیر بوده است.
فعالیت ورزشی و پیش آماده سازی قلب: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد شده است که تا سال 2035، بیشتر از 130 میلیون فرد بزرگسال از انواع مختلف بیماری های قلبی عروقی رنج خواهند برد. بنابراین شناخت پاتوژن های بیماری های قلبی و بررسی درمان های جدید بسیار اهمیت دارد. همچنین، علی رغم پیشرفت مداوم در تشخیص بیماری، آموزش بیماران و مدیریت عوامل خطرآفرین، انفارکتوس عضله قلب (MI) یکی از رایج ترین علل ناخوشی، بستری شدن در بیمارستان و مرگ و میر در سطح جهان است. رخ داد های همراه با MI به مقدار زیادی پیچیده است و با تغییرات متابولیکی و بیوشیمیایی سریع مشخص می شود. تمرین ورزشی یک استراتژی موثر برای محافظت از قلب است که اثرات نامطلوب MI و ایسکمی/ خون رسانی مجدد (I/R) را از طریق سازوکاری که پیش آماده سازی ورزشی نامیده می شود،کاهش می دهد. مسیرهای سیگنالینگ متعدد پیش آماده سازی ورزش در کاهش آسیب های قلبی ناشی از MI یکی از موضوعاتی است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در این مقاله به برخی از عوامل مشارکت کننده در محافظت قلبی ناشی از ورزش از جمله تغییرات میتوکندریایی، تغییرات متابولیکی، سازگاری های عروقی ، ظرفیت آنتی اکسیدانی، پروتئین های شوک گرمایی، سطح سیکلواکسیژناز، کانال های پتاسیمی حساس به ATP، آدنوزین، پروتئین کیناز C، هموئوستاز کلسیم و کلوتو پرداخته شده است.
مکمل گیری کوتاه مدت بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیرات شاخص های آسیب عضلانی ایجاد شده طی مسابقات فوتبال را کاهش می دهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مکمل بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیرات در فرم اسید آزاد ((HMB-FA) بر شاخص های آسیب عضلانی پس از مسابقه فوتبال بود.24 فوتبالیست مرد (میانگین سنی 3±23 سال، شاخص توده بودنی 2±8/22 کیلوگرم بر متر مربع) داوطلبانه به عنوان نمونه آماری این پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفره مکمل و دارونما تقسیم شدند. دراین تحقیق آزمودنی ها در یک میکروسیکل هفتگی فوتبال با دو مسابقه شرکت کردند. آزمودنی های گروه مکمل روزانه سه گرم HMB-FA در طی میکروسیکل هفتگی فوتبال مصرف کردند. نمونه های خون در هفت مرحله (قبل از مصرف مکمل، قبل از مسابقه اول، بلافاصله بعد از مسابقه اول، 24 ساعت بعد از مسابقه اول، قبل از مسابقه دوم، بلافاصله بعد از مسابقه دوم و 24 ساعت بعد از مسابقه دوم ) گرفته شد. غلظت پلاسمایی کراتین کیناز(CK) و لاکتات دهیدروژناز(LDH) با روش الایزا اندازه گیری شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون آماری فریدمن، ویلکاکسون، کروسکال-والیس و یو من ویتنی با سطح معنی داری 05/0≥ p انجام شد. پس از مصرف مکمل کاهش معنی دار سطح پلاسمایی لاکتات دهیدروژناز (درزمان های قبل و بعد از مسابقه اول) و کراتین کیناز( در زمان های بلافاصله بعد از مسابقه اول و قبل از مسابقه دوم ) مشاهده شد (برای همه، 05/0≥ p ) مصرف مکمل HMB-FA شاخص های آسیب عضلانی را کاهش داد که این برای ریکاوری از آسیب های ناشی از تمرین و مسابقات طی یک میکروسیکل مسابقه ضروری است. بعلاوه، مصرف مکمل HMB-FA نتایج دیگری نیز ممکن است داشته باشد که از جمله می توان به کاهش خستگی عصبی عضلانی، کاهش پاسخ التهابی و بازسازی سریع عضله اسکلتی اشاره کرد که نیازمند مطالعات بیشتر است.
ماندگاری تاثیر 8 هفته برنامه ی تمرینی حرکات اصلاحی با فیزیوبال،و کینزیوتیپ بر فعالیت الکتریکی عضلات منتخب کمربند شانه ای پسران مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلالات وضعیتی فعالیت عضلات را مختل کرده و منجر به اختلال عملکرد مفاصل می شود و از آنجایی که حفظ عملکرد مفصل شانه نیازمند هماهنگی دقیق و به موقع وارد عمل شدن عضلات است،که در نتیجه تغییر در سطح فعالیت عضلانی اختلال حرکتی ایجاد می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر 8 هفته برنامه ی تمرینی حرکات اصلاحی با فیزیوبال، و کینزیوتیپ و ماندگاری این اثرات پس از 4 هفته بر فعالیت الکتریکی عضلات منتخب کمربند شانه ای پسران جوان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی بوده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را 45 نفر از پسران (گروه شاهد سن 75/0±00/17، قد 01/2±93/163، وزن 51/6±20/65، توده بدنی 76/2±10/25، گروه حرکات اصلاحی با فیزیوبال سن 88/0±93/16، قد 85/6±66/161، وزن 09/10±40/63،توده بدنی 04/3±82/26 و گروه حرکات اصلاحی با کینزیوتیپ سن 92/0±00/17، قد 25/7±53/161، وزن 81/6±86/62، توده بدنی 84/3±88/27) مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی تشکیل دادند. برنامه تمرینات ویژه بر اساس مطالعات انجام شده به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 40 تا 60 دقیقه زیر نظر آزمونگر اجرا شد. جهت اندازه گیری فعالیت الکتریکی عضلات، فرد در حالت دمر حرکات چرخش خارجی، چرخش داخلی و اکستنشن شانه را انجام داده و به ترتیب حداکثر انقباض ارادی عضلات تراپزیوس، رومبویدوس و سراتوس آنتریور بوسیله دستگاه EMG ثبت شد. پس از 4 هفته از پایان دوره تمرین،آزمون ها مجددا تکرار شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان فعالیت الکتریکی عضلات پس از هشت هفته تمرین در هر دو گروه آزمایشی در پس آزمون به طور معناداری بهتر از پیش آزمون است (گروه حرکات اصلاحی با فیزیوبال (سراتوس انتریور: 001/0=p ، % 14/17، تراپزیوس میانی : 001/0=p ، % 79/15، رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 81/14،) گروه حرکات اصلاحی با کینزیوتیپ (سراتوس انتریور:001/0=p ، % 14/17،تراپزیوس میانی : 001/0=p ، % 62/21، رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 00/20،) و همچنین نتایج تحقیق پیشرفت معنی داری در آزمون ماندگاری نسبت به پیش آزمون در هر دو آزمایشی نشان داد (گروه حرکات اصلاحی با فیزیوبال (سراتوس انتریور: 001/0=p ، % 60/8، تراپزیوس میانی :001/0=p ، % 90/7،رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 40/7،)گروه حرکات اصلاحی با کینزیوتیپ (سراتوس انتریور: 001/0=p ، % 60/8تراپزیوس میانی 001/0=p ، % 20/16 و رومبویید ماژور: 001/0=p ، % 00/8). با در نظر گرفتن نتایج تحقیق حاضر میتوان بیان کرد که برنامه تمرینات اصلاحی با کینزیوتیپ و فیزیوبال، بر روی فعالیت الکتریکی عضلات منتخب کمربند شانه ای (عضلات سراتوس انتریور،تراپزیوس میانی و رومبویید ماژور) تاثیر مثبتی دارد و این اثرات حتی پس از 4 هفته ماندگار است. پیشنهاد می شود از این برنامه تمرینات اصلاحی برای پسران نوجوان مبتلا به سندرم متقاطع فوقانی جهت بهبود وضعیت عضلات کمربند شانه ای آنها استفاده شود.
مقایسه تاثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک با و بدون تمرینات کششی بر داینامیک والگوس زانو، انعطاف پذیری و متغیرهای عملکردی زنان تکواندوکار نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع آسیب های ورزشی در ورزش های رزمی بالا است. آسیب های رایج در تکواندو بیشتر در اندام های تحتانی اتفاق می افتد. هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک با و بدون تمرینات کششی بر داینامیک والگوس زانو،انعطاف پذیری و متغیرهای عملکردی زنان تکواندوکار نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی بود. 45 تکواندوکار زن 15-25 سال نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی در این تحقیق شرکت کردند. داینامیک والگوس زانو در حرکت اسکوات با نرم افزار KINOVEA ، انعطافپذیری با آزمون بالا آوردن مستقیم پا و شاخص های عملکردی با تست های وای بالانس، پرش لی سه گام و سیستم امتیازدهی خطای فرود پیش و پس از هشت هفته تمرینات پلایومتریک همراه با تمرینات کششی اندازه گیری شدند.پس از آن داده های حاصل از تست های پیش و پس آزمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون آنالیز واریانس یکراهه((000/0=p)داینامیک والگوس زانو غالب، (000/0=p)داینامیک والگوس زانو غیر غالب، (003/0=p) بالا آوردن مستقیم پای غالب، پرش لی سه گام و (000/0=p) آزمون امتیازدهی خطای فرودنشان داد که تفاوت معنی داری بین نتایج دادهای هر سه گروه وجود دارد(05/0≥P). همچنین با توجه با اندازه اثرگزارش شده هر متغیر در هر گروه نشان داده شد که برتری متعلق به گروه تمرینات پلایومتریک همراه کشش بود. تمرینات پلایومتریک همراه با کشش تاثیر معناداری در کاهش ریسک آسیب و افزایش انعطاف پذیری و عملکرد تکواندوکاران زن نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی داشت. با توجه به اندازه اثر بالای گزارش شده برای گروه تمرینات پلایومتریک همراه کشش پیشنهاد می شود که از این مداخلات برای کاهش ریسک آسیب و افزایش عملکرد تکواندوکاران مورد استفاده قرار گیرد
کینتیک ورزشکاران با بازسازی رباط صلیبی قدامی در فرود با چالش عصبی-شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وظایف حرکتی عصبی-شناختی، ارتباط موثری بر هماهنگی عملکرد ورزشی و آسیب های اسکلتی عضلانی دارد. بقایای تغییرات شناختی پس از جراحی بازسازی رباط صلیبی قدامی موجب تغییرات بیومکانیکی زانو شده و می تواند ریسک آسیب ثانویه را افزایش می دهد. هدف مطالعه ی حاضر بررسی و مقایسه کینتیکی ورزشکاران با سابقه بازسازی رباط صلیبی قدامی و ورزشکاران بدون آسیب بود. در مطالعه ی پیش رو در مجموع 30 فوتبالیست مرد حرفه ایشامل15 ورزشکار با سابقه بازسازی رباط صلیبی قدامی بعد از بازگشت به بازی و 15 ورزشکار سالم، شرکت کردند. آزمودنی ها حداقل 5 فرود قطره ای با مداخله شناختی در تصمیم گیری نقطه فرود برروی صفحه نیرو انجام دادند. حداکثر نیروی عکس العمل زمین، زمان رسیدن به ثبات و مرکز فشار با شاخص طول مسیر در لحظه فرود محاسبه شد. برای مقایسه ی متغیرها از آزمون یو من ویتنی استفاده شد. ازنظر آماری ، تفاوت معناداری در چهار متغیر: میانگین حداکثر مسیر حرکت مرکز فشار (04/ 0 = p)، حداکثر میانگین نیروی عمودی عکس العمل زمین در بهترین فرودها (01/ 0 = p )، حداکثر میانگین نیروی عمودی عکس العمل زمین در کل فرودها (01/ 0 = p ) و حداکثر میانگین نیروی داخلی-خارجی عکس العمل زمین در بهترین فرودها (03/ 0 = p ) وجود داشت، اما در متغیر حداکثر زمان رسیدن به ثبات در همه کلاس های فرود (05/ 0 > p ) از نظر آماری معناداری مشاهده نشد. به نظر می رسد اختلال در تصمیم گیری با مداخله ی شناختی در طول مرحله پرواز، ریسک آسیب دیدگی مجدد را در افراد باسابقه بازسازی رباط صلیبی افزایش می دهد.