مقالات
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان مهم ترین کاربری در سطح شهرها همواره به منظور ایجاد مکانی مناسب برای ارضای نیازهای روحی و جسمانی مورد توجه برنامه ریزان شهری و منطقه ای بوده است. مسکن مناسب مسکنی است که از لحاظ شاخص های فیزیکی با استانداردهای تعریف شده همخوانی داشته باشد و امکان دسترسی راحت به محل های کار، اوقات فراغت، خرید، درمانی و آموزشی و غیره را داشته باشد. با بررسی معیارها و شاخص های مؤثر در امر مسکن می توان هرگونه برنامه ریزی و تصمیم گیری در مورد مسکن را تسهیل نمود. به همین منظور، هدف این پژوهش، ارزیابی کیفیت مسکن شهری در شهر اهواز می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. رویکرد حاکم بر ارزیابی مسکن تحلیل فضایی –مکانی است و به منظور بررسی داده ها از تکنیک DEMATEL و روش فازی استفاده شد. ابتدا در محیط نرم افزار ARCGIS لایه ها ویرایش سپس با روش فازی ممرشیپ (Fuzzy Membership) استانداردسازی شده اند. با استفاده از پرسشنامه تکنیک DEMATEL که به وسیله 10 نفر از متخصصین حوزه برنامه ریزی شهری تکمیل گردید وزن معیارها به دست آمد و در لایه ها ضرب گردید و در نهایت با فازی گاما (Gamma) 8/0 لایه ها همپوشانی شده اند و نقشه ارزیابی مسکن شهر اهواز در 5 طبقه به دست آمد. یافته های پژوهش نشان می دهند که کیفیت خیلی بالا 6/23 درصد، کیفیت بالا 1/52 درصد، کیفیت متوسط 9/20 درصد، کیفیت پایین 2/1 درصد و کیفیت خیلی پایین 2/2 درصد می باشد.
بررسی نقش شهر های کوچک در توسعه فضایی منطقه ای (نمونه موردی شهر دهگلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای کوچک با پذیرش بخشی از سرمایه ها و عوامل تولید می توانند عامل جذب جمعیت و نهایتاً کمک به برقراری تعادلی در منطقه خود شوند تا معضلات شهری را که ریشه در روستاها دارند کاهش دهند. برای دستیابی به توزیع متوازن و عادلانه، جمعیت، سرمایه، امکانات، تسهیلات و همچنین فعالیت های اقتصادی در سطح ملی و منطقه ای شهرهای کوچک بویژه شهرهایی که موقعیت استقرار آنها در شبکه سکونتگاهها به عنوان عامل واسط میان کانون های شهری و روستایی عمل می نمایند مورد توجه قرار گرفت. در واقع هدف پژوهش بررسی نقش شهرهای کوچک در توسعه فضایی منطقه ای است رویکرد حاکم بر این تحقیق روش توصیفی- تحلیلی می باشد. برای جمع آوری آمار و اطلاعات مورد نیاز از روش های کتابخانه ای و بررسی متون و آمارنامه ها و نتایج تفصیلی سرشماری های استفاده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل تحولات جمعیت شهرستان ها، نقاط شهری و روستایی از نرم افزارهای Spss و Excel بهره برده شده است تا تحولات جمعیت طی سال های فوق مشخص شود. سپس تحولات شبکه شهری و نظام سلسله مراتبی آن، طی سه دوره سرشماری بررسی شده است. در این مطالعه از روش ها و مدل هایی مرتبط از قبیل رتبه اندازه، ضریب کشش پذیری، مدل ژرژشابو و بورژوگارنیه، شاخص مرکزیت، شاخص نخست شهری استفاده گردید. نتایح مدل فوق نشان داد که شهر دهگلان در بخش های کشاورزی و صنعت به ترتیب با 1.67 و 1.17 دارای اقتصاد پایه و در بخش خدمات دارای اقتصاد غیر می باشد. این مسأله با توجه به نقش مرکزیت شهر دهگلان در سطح شهرستان نشان دهنده ضعف این بخش در اقتصاد پایه شهر دهگلان می باشد با توجه به تفسیر مدل ضریب مکان مشخص شد که شهر دهگلان در این تأمین خدمات و امکانات محدوده شهرستان در وضعیت مناسبی قرار ندارد.
مکان یابی چند معیاره کاربری فضاهای سبز با استفاده از روش تحلیل مناسبت کاربری زمین (مورد مطالعه: شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربری زمین شهری و موقعیت مکانی آن همواره از موضوعات مورد توجه صاحب نظران شهر و شهرسازی بوده است. به طوری که صاحب نظران همواره سعی داشته اند، به بستر و محیط پیرامونی، همجواری ها، سازگاری ها و ناسازگاری-ها، مطلوبیت و دیگر عوامل در مکانیابی کاربری های شهری توجه داشته باشند. با ورود به عصر کامپیوتر و گسترش سیستم های اطلاعات جغرافیایی امکان توجه به این عوامل و تاثیرگذاری آ ن ها در فرایند طراحی برنامه بیش از پیش شده است. در این راستا و در جهت تحقق بخشی به توجه به این عوامل در طراحی برنامه، تحقیق حاضر سعی در پاسخ گویی به سوال ذیل دارد؛ از میان زمین های با قابلیت توسعه در شهر اراک، کدامیک برای استفاده به منظور کاربری سبز مناسب تر می باشند؟ در این مقاله که از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است از فنون تحلیل مناسبت کاربری زمین، ترکیب خطی و دلفی استفاده شده است. یافته های این مقاله که از همپوشانی داده های رقومی(نقشه های تحلیلی سازگاری، ارزش زمین، مالکیت زمین، شعاع عملکردی، همجواری با محورهای ارتباطی، پدافند غیرعامل و مدیریت بحران و عوامل طبیعی و جغرافیایی) شهر اراک بدست آمده است، نشان می دهد که کدامیک از زمین های با قابلیت توسعه در شهر اراک مناسبت بیشتری برای استفاده به منظور کاربری های سبز دارند. همچنین نتایج این مقاله نشان داد، تلفیق مکان یابی چند معیاره و فن هیئت منصفه ی دلفی می تواند به عنوان نظام پشتیبان تصمیم گیری تخصیص کاربری فضای سبز استفاده شود و نتایج قابل قبولی را ارائه دهد.
تحلیل و سطح بندی شهرستان های استان کرمان بر اساس شاخص های آموزشی با استفاده از مدل TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری ها، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. شناخت و تجزیه و تحلیل وضع مناطق در زمینه های مختلف، نخستین گام در فرایند برنامه ریزی توسعه منطقه ای است. با این کار تنگناها و محدودیت های مناطق، مشخص شده و می توان برای رفع آنها اقدام کرد. به عبارتی برای تخصیص اعتبارات و منابع میان مناطق مختلف، شناسایى جایگاه آن منطقه در بخش مربوطه و رتبه بندى سطوح برخوردارى از مواهب توسعه ضرورى است. هدف این پژوهش تحلیل و سطح بندی شهرستان های استان کرمان در بخش شاخص های فیزیکی آموزشی است. مسأله اساسی تحقیق این است که شهرستان های استان از نظر آموزشی در شرایط نابرابری قرار دارند و تعیین میزان این نابرابری می تواند کمک مؤثری در جهت محرومیت زدایی شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی است. داده های تحقیق از سالنامه آماری و همچنین نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 انتخاب شده اند، این داده ها بر اساس 21 شاخص که عمدتاً شاخص های فیزیکی مؤثر در بخش آموزش است مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد شهرستان های استان کرمان در چهارسطح وراتوسعه، فراتوسعه، میان توسعه و فروتوسعه قابل دسته بندی هستند و دسته بندی شهرستان ها نشان می دهد که بیش از 39 درصد از شهرستان ها در سطح فروتوسعه، و حدود 21 درصد میان توسعه، 30 درصد فراتوسعه و 8 درصد در سطح وراتوسعه قرار دارند.
بررسی تاثیرات کاربری های مذهبی بر هویت شهر اسلامی (محدوده مورد مطالعه مناطق یک و دو شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاره ای از شهرهای کشور ایران از جمله شهر یزد به لحاظ زمانی و مکانی و شاخص های فرهنگی اجتماعی ، در زمره شهرهای اسلامی قرار میگیرند و تنها از لحاظ ابعاد کالبدی و وجوه و مولفه های هویت ساز شهرهای اسلامی ( کاربریها، مظاهر و نشانه های معماری و ساخمانی، فعالیتهای شهری، خصوصیات تحرکی و سیما و منظر شهر و از این قبیل ) است که شهرها در رده های مختلف قرار گرفته و حتی درون هر شهر شاهد بافتها و حتی محلات متفاوت از لحاظ دارا بودن هویت شهر اسلامی می باشند. لذا در این تحقیق سعی شده که با استفاده ا ز روش توصیفی – تحلیلی و استفاده از آزمون های اماری به بررسی تاثیرات کاربری های مذهبی در هویت شهر اسلامی و در مناطق یک و دو شهر یزد پرداخته شود و در نهایت پس از آزمون فرضیات از نتایج بدست آمده این است که ابعاد موثرکاربری های مذهبی علی الخصوص از لحاظ ویژگیهای عملکردی-کارکردی در هویت شهر یزد در منطقه دو از منطقه یک موثرتر و پررنگ تر بوده است.
ارائه مدل ساختاری به منظور بررسی روابط بین مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در خیابان های پیاده مدار (مطالعه موردی: خیابان خیام و خیابان سپه قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شروع انقلاب صنعتی، اختراع اتومبیل و گسترش شهرها، به تدریج اولویت دادن به نقش عابر پیاده و فضای پیاده محصور در شهرها و فضاهای شهری کمرنگ شده و از کیفیات فضایی عرصه های عمومی شهر، فضاهای باز شهری و پیاده راه ها کاسته شد. امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری و خیابان ها به دلیل افزایش بی رویه وسایل نقلیه و وابستگی الگوی زندگی شهرها به آن ها، به شدت تحت سلطه ماشین درآمده است. با توجه به شکل گیری گام های نخست در طراحی خیابان های پیاده مدار در ایران و توجه به تأثیر بسیار زیادی که این خیابان ها بر شکل گیری کمی و کیفی انواع تعاملات اجتماعی و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندی دارند، در این مقاله به معرفی و بررسی روابط بین مؤلفه های اصلی ارتقاء تعاملات اجتماعی در خیابان های پیاده مدار پرداخته شده است. در این راستا تأثیر خوانایی که یکی از مؤلفه های اساسی ارتقاء تعاملات اجتماعی است بر روی مؤلفه های دیگر آن یعنی سرزندگی و ایمنی و امنیت موردبررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و از حیث روش، پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهر قزوین می باشند که ازاین بین 200 نفر از عابران خیابان های خیام و سپه به عنوان جامعه نمونه بصورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. شاخص KMO در این تحقیق برابر 853/0 به دست آمد که نشا ن دهنده کفایت نمونه و مناسب بودن تحلیل عاملی برای عوامل است که پس از اطمینان از پایایی و روایی آن، در جامعه نمونه توزیع گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تحلیل داده ها مدل مفهومی ارائه شده را تائید می نماید. همچنین نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیر مثبت و معنادار خوانایی بر سرزندگی و ایمنی و امنیت و تأثیر مثبت و معنادار سرزندگی بر ایمنی و امنیت در جامعه موردمطالعه می باشد.
مکان یابی مراکز بیمارستانی با تکیه بر مخاطرات طبیعی و با بهره گیری از مدل تحلیل شبکه ای (ANP) نمونه موردی (منطقه پنج شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان یابی کاربری های مهم شهری ازجمله تصمیمات تأثیرگذار در مقیاس فضاهای درمانی به شمار می رود که اغلب با تصمیمات پیچیده مدیران شهری مواجه می شود، در این پژوهش بر آنیم به مکان یابی مراکز بیمارستانی با تکیه بر مخاطرات طبیعی و با استفاده از مدل تحلیل شبکه ای(ANP) بپردازیم. در این تحقیق از روش توصیفی _تحلیلی استفاده شده که در آن فهرستی از معیارهای مکان یابی مراکز بیمارستانی استخراج شد، سپس به دلیل وجود تفاوت در میزان تأثیرگذاری معیارها و داشتن رابطه درونی برخی از شاخص ها، با استفاده از تکنیک ANP، مقایسات زوجی مؤلفه ها توسط بیست نفر از اساتید و کارشناسان خبره درزمینه شهرسازی، برنامه ریزی شهری، معماری و مخاطرات طبیعی، صورت گرفت و وزن هر یک از آن ها محاسبه گردید. در ادامه با توجه به تعداد معیارها و وزن نهایی زیرمعیارها، لایه های موردنیاز در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ایجاد گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مکان یابی فعلی بیمارستان های فعلی در سطح منطقه 5 شهر تهران ازنظر توجه به مخاطرات طبیعی بخصوص زلزله نامطلوب بوده. همچنین بر اساس یافته های حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی سه نقطه جدید برای ایجاد مراکز بیمارستانی ارائه شد و از این میان با تشکیل جدول SWOT و با نظر کارشناسی شده توسط متخصصین مکان مناسب برای احداث یک بیمارستان ارائه شد. یافته های پژوهش می تواند به مدیران شهری در زمینه درک و اولویت بندی مسائل مدیریت شهری و یافتن راه حل هایی در این زمینه کمک کند
بررسی عملکرد سراهای محلات در جذب مشارکت شهروندان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سیاست های پایدار شهری اهمیت واحدهای همسایگی و اجتماعات محلی را در چارچوب مفهوم توسعه پایدار روشن ساخته است. از این رو توجه به مدیریت شهری در برنامه ریزی به سوی سطح خرد گرایش یافته است. لذا به منظور ارزیابی اثر بخشی عملکرد سرای محلات در راستای جذب مشارکت شهروندان تهرانی، سرای محله های سوهانک ،اندیشه ،صادقیه ازمناطق شمال، امامت و هفت چنار از مناطق مرکزی،اتابک ،شهدای گمنام ،اقدسیه،خانی آباد نو و امام زاده حسن ازمناطق جنوب به عنوان نمونه قرار گرفته و در قالب شش محور اطلاع رسانی وتبلیغات،اثربخشی،اعتماد،امکانات،تجربه و تخصص و، رضایتمندی بررسی گردید. جامعه آماری زنان 20تا50ساله و به تعداد 500 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. روش به کار رفته پیمایش بوده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در سطح توصیفی میزان مشارکت پذیری شهروندان در سراهای محله در سطح متوسط رو به بالاست و در سطوح تحلیلی نیز متغییرهای امکانات، اعتماد، فعالیت ها، رضایتمندی، تخصص اساتید، اطلاع رسانی و میزان آشنایی با مشارکت پذیری شهروندان رابطه معنی داری دارد. نتایج کلی تحقیق نشان داد که میزان عملکرد سرای محلات با محوریت امکانات مناسب، بر جلب و جذب مشارکت شهروندان تاثیر گذار است و به عبارتی هرچقدر امکانات سخت افزاری و امکانات نرم افزاری(جلب اعتماد، اطلاع رسانی مناسب، فعالیت های مناسب، رضایتمندی واستفاده از تخصص) در سراهای محله بهینه و مناسب باشد در نتیجه جلب مشارکت شهروندان در استفاده از امکانات و برنامه و فعالیت های سراهای محله افزایش خواهد یافت.
سنجش و ارزیابی سطح توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان فلاورجان: کاربرد تحلیل شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برنامه ریزی های توسعه چه در سطح کلان و چه در سطح خرد، بدست آوردن شناخت و درک صحیح از تفاوت ها و اختلافات میان مناطق روستایی از نظر امکانات زیرساختی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی ضروری است به طوری که این شناخت می تواند به سیاست گذاران و تصمیم گیران در شناخت توانایی ها، تفاوت ها و میزان محرومیت مناطق روستایی کمک شایانی بکند تا بدین وسیله نیز توسعه متوازن در مناطق حکم فرما شود. لذا، بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، سنجش سطح توسعه یافتگی مناطق روستایی شهرستان فلاورجان بود. پژوهش حاضر به روش پیمایش انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش، روستاهای 20 خانوار به بالاتر بخش مرکزی شهرستان فلاورجان بود (26 روستا) که با استفاده از فرمول کوکران 376 خانوار در این روستاها انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته و داده های ثانویه اتخاذ شده از شناسنامه آبادی سال 1390 استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه توسط اعضای هیئت علمی مدیریت توسعه روستایی دانشگاه یاسوج و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ (65/0 تا 95/0) تأیید شد. برای سنجش و اولویت بندی توسعه یافتگی روستاها از 24 شاخص در چهار بعد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و کالبدی- زیرساختی استفاده شد. به منظور تجزیه تحلیل داده ها، ابتدا داده های خام هنجارسازی شدند و پس از آن با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه وزن هر یک شاخص ها به ترتیب بدست آمد. داده پردازی با استفاده از نرم افزار MATLABR2015a و SPSS22 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که روستاهای جوجیل، جولرستان و زفره به ترتیب رتبه های اول تا سوم و روستاهای مهرنجان اتراک و مهرنجان در رتبه های آخر از لحاظ توسعه یافتگی قرار داشتند. نتایج کلی پژوهش حاکی از وضعیت نسبتا مطلوب توسعه یافتگی در روستاهای مورد مطالعه بود.
ارزیابی تآثیر کیفیت دسترسی محلات مسکونی بر روابط اجتماعی و سلامت ساکنین (مورد مطالعه: پنانگ مالزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند ارتقای روابط اجتماعی در محلات مسکونی به عنوان بخشی از مکانیسم بهبود سلامت و تندرستی ساکنان، زمینهای ارزشمند برای طراحان و برنامه ریزان فراهم می آورد تا با مهیاسازی مولفه های کالبدی محلات مسکونی در تحقق این هدف نقش آفرین باشند. پژوهش حاضر تلاش می نماید تاثیرات چگونگی دسترسی ساکنان را در قالب نفوذپذیری خیابان ها بر سطح همبستگی اجتماعی و سلامت روانی آنها در پنانگ مالزی بصورت تجربی بیازماید. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی می باشد و داده های مورد نیاز با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه از میان نمونه آماری 271 نفر جمع آوری شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و AMOS در قالب آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد نفوذپذیری بر میزان همبستگی اجتماعی و سلامت ساکنان تاثیرگذار می باشد. نقش میانجی گرایانه همبستگی اجتماعی در رابطه بین نفوذپذیری و سلامت ساکنین نیز توسط نتایج تحقیق تائید شد. براین اساس، در بخشهایی از محله مسکونی که نفوذپذیری کمتری وجود داشت، ساکنان همبستگی اجتماعی بیشتری را تجربه کرده اند و سلامت عمومی بالاتری را گزارش داده اند. علاوه براین، نتایج این تحقیق موید این نکته خواهد بود که ورود افراد غریبه به قلمرو نیمه عمومی محله، انگیره ساکنین را جهت ارتباطات با یکدیگر کاهش می دهد. همسویی یافته های این تحقیق با نتایج پژوهش هایی که به دنبال گسترش خیابان های بن بست و گذرهای کمتر نفوذپذیر در جهت خلق فضاهای قابل دفاع در محلات مسکونی هستند، می تواند این ایده را شکل دهد که تقویت نظام سلسله مراتبی فضا و کنترل دسترسی ها در محلات مسکونی می توانند علاوه بر ارتقای همبستگی در جهت سلامت ساکنین نقش آفرینی نماید.