این مطالعه به بررسی تأثیر سیاست های متنوع سازی افقی و عمودی صادرات بر روی رشد اقتصادی در ایران در قالب مدل غیرخطی مارکف سوئیچینگ و با استفاده از داده های سری زمانی سالانه، طی دوره زمانی 1358 تا 1394، می پردازد. علاوه بر متغیرهای رشد متنوع سازی افقی و عمودی صادرات، از متغیرهای تورم، رشد مخارج مصرفی و رشد سرمایه گذاری نیز در مدل استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که نرخ تورم، رشد مخارج مصرفی و رشد متنوع سازی عمودی صادرات در هر دو رژیم 0 و 1 تأثیر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی دارد. همچنین متغیرهای نرخ رشد متنوع سازی افقی صادرات و نرخ رشد سرمایه گذاری نیز تأثیر مثبتی بر رشد اقتصادی دارد با این تفاوت که این تأثیر تنها در رژیم 0 معنادار است. همچنین در ادامه بر اساس سه سناریو پیشنهادی نرخ رشد اقتصادی در سال های 1395 و 1396 پیش بینی شده است. نتایج پیش بینی نشان می دهد که در صورتی خواهیم توانست به نرخ رشد متوسط 8 درصدی در برنامه ششم توسعه دست پیدا کنیم که بر ظرفیت های خالی اقتصاد مخصوصاً در زمینه سیاست های متنوع سازی افقی و عمودی صادرات تأکید شود.
برای تامل و تدبر سنجیده تر درباره سیاست خارجی ایالات متحده امریکا ، درک بنیان های تئوریک و زیرساخت های معرفتی آن امری اجتناب ناپذیر است . از این رو در این مقاله نگارنده تلاش نموده است تا با ایجاد پیوند سازنده میان سطح انتزاع (اندیشه) و انضمام (عمل) ، سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش را نقد و بررسی کند . خوانندگان محترم این مقاله با تجزیه و تحلیل مباحث مطرح شده در آن به خوبی میتوانند تاثیر اندیشه را در ساحت عمل سیاست خارجی امریکا ردیابی کنند و از این رهگذر به نتایج مفیدی دست یابند...
یکی از مهمترین عوامل رشد و توسعه تجارت کشورها توجه به مبادلات منطقه ای از طریق توسعه همگرایی تجاری می باشد. در این میان منطقه آزاد تجاری- صنعتی ارس می تواند موجبات رشد و توسعه پیوسته در عرصه های صادرات، اشتغال زایی و ارزآوری به کشور را فراهم آورد. در این مطالعه از طریق برآورد پتانسیل تجاری با کشورهای حوزه CIS، چین و ترکیه و همچنین درجه اکمال تجاری، به بررسی نقش و جایگاه منطقه آزاد ارس در گسترش مبادلات تجاری پرداخته می شود. نتایج برآورد حاکی از وجود پتانسیل صادراتی و وارداتی بسیار مناسب با کشورهای منتخب می باشد. برآورد درجه اکمال تجاری نیز نشان می دهد که کشورهای گرجستان، آذربایجان و قزاقستان دارای بالاترین درجه اکمال صادرات منطقه و کشورهای چین، ترکیه و بلاروس دارای بالاترین درجه اکمال واردات از منطقه می باشند. بررسی پتانسیل تجاری با تجارت صورت گرفته در مورد اکثر کشورهای هدف، امکان توسعه مبادلات را تا حدود 10 برابر نشان می دهد.
جهانی شدن فرایندی است که در مسیر آن مرزها رفته رفته از بین میروند و همزمان مبادلات بینالمللی و تعاملات فرا ملی افزایش مییابند. تحول ساختاری در اقتصاد جهانی از مهمترین تأثیرات فرایند مذکور است که موجبات افزایش وابستگی متقابل اقتصادی را فراهم آورده و شرایط احتیاج دهکده اقتصاد جهانی را تسهیل میکند. از جمله واکنشهای انفعالی کشورها برای مقابله با پدیده جهانی شدن، میتوان به یکپارچگیهای اقتصادی و ترتیبات اقتصادی، تجاری و منطقهای اشاره کرد. کشور جمهوری اسلامی ایران نیز با تکیه بر مزایای نسبی و توانمندیهای مختلف اقتصادی، میتواند شرایط و فضای مقابله با روند جهانی شدن را اتخاذ کند و با کسب تجارب متفاوت از ترتیبات مختلف اقتصادی و منطقهای، توان خود را برای حرکت در این مسیر افزایش داده و با شناخت بیشتر مزایای نسبی، موجبات رشد اقتصادی، افزایش حجم تجارت خارجی و رفاه اقتصادی را فراهم آورد. در این مقاله، ضمن بررسی فرایند جهانی شدن اقتصاد و یکپارچگی اقتصادی با بهرهگیری از الگوی جاذبه ، روش دادههای تابلوئی و تحلیل خوشهای ، یکپارچگی های اقتصادی و ترتیبات تجاری مناسب برای اقتصاد ایران براساس سه پارامتر اقتصادی تولید ناخالص داخلی، ساختار اقتصادی و جمعیت مورد بررسی قرار میگیرند. نتایج مقاله نشان میدهد که یکپارچگیهای اقتصادی بر اساس شاخصهای اقتصادی مذکور، همگی حجم جریانهای تجاری ایران را افزایش میدهند و تأثیرات معنیداری را بر جریانهای تجاری دو جانبه و درجه باز بودن اقتصادی نشان میدهند. مطابق با این نتایج، یکپارچگیهای اقتصادی حاصل شده از طریق کاربرد تحلیل خوشهای، بر اساس شاخصهای GDP و STR و POP، بهترتیب پتانسیل تجاری 153 درصد،99 درصد و 28 درصد برای کشور ایران به همراه میآورند.
میزان نرخ ارز، یکی از دغدغه های مهم مقامات سیاست گذاری کشور در سال های اخیر میزان نرخ ارز بوده است در این میان، برخی معتقد به غیر واقعی بودن نرخ ارزند. که خود آنها نیز خود به دو دسته تقسیم می شوند، برخی معتقد به کاهش و برخی دیگر معتقد به افزایش نرخ ارزند. در این بررسی، با به کارگیری رویکرد نظری، روند گذشته نرخ ارز تبیین می شود. نتایج مقاله حاضر، تبعیت روند نرخ ارز از مدل پولی کشور را نشان می دهد. این رویکرد در اکثر کشورهای در حال توسعه که تورم های بالایی را تجربه می کنند به اثبات رسیده است. با توجه به یافته های مقاله، می توان اذعان داشت که رشد عرضه پول، درآمد و اختلاف نرخ بهره داخلی با خارج (آمریکا)، از عوامل مهم تبیین کننده روند نزولی ارزش پول کشوراند.