پیشینه روند اسلام گرایی در سرزمین های آسیای جنوب شرقی اغلب به دهه های نخست قرن بیستم میلادی، یعنی دوران مبارزات استقلال طلبانه مسلمانان بر ضد استعمارگران اروپایی برمی گردد. در بیش تر این سرزمین ها به دلیل روی کار آمدن حکومت های غیردینی پس از کسب استقلال سیاسی، مبارزات اسلام گرایان همچنان ادامه یافت و در قالب جنبش هایی اسلامی با هدف تأسیس حکومت اسلامی نمایان شد. یکی از مهم ترین و اثرگذارترین این جنبش ها، نهضت دارالارقم مالزی است که در دوران حیات خود ضمن اثرگذاری بر رشد اسلام گرایی در منطقه جنوب شرق آسیا، کوشید با احیای سبک زندگی پیامبر(ص) و دوران صدر اسلام، الگوی نوینی از یک حکومت اسلامی ارائه دهد. این نوشتار با تکیه بر پژوهش های دستِ اول در این حوزه، کوشیده است سیر تحولات و فعالیت های نهضت دارالارقم برای تأسیس حکومت دینی در مالزی، نقش و جایگاه این نهضت در توسعه روند اسلام گرایی در مالزی و کشورهای همسایه آن، و سرانجام چرایی براندازی آن از سوی حکومت مالزی را بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نهضت دارالارقم با هدف ایجاد حکومتی اسلامی و حفظ هویت اسلامی مسلمانان مالزی در مقابل تغییرات حاصل از توسعه اقتصادی و سکولارسازی ساختار سیاسی حاکم شکل گرفت و سرانجام به دلیل تبدیل شدن به تهدیدی سیاسی برای حکومت مالزی و ترویج برخی عقاید انحرافی، از سوی حکومت این کشور منحل شد.
نگرش فرمانروا محوری در گزارش های تاریخ نگاری دوره عثمانی موجب شده است تا در تصویر ارائه شده از مناسبات میان دولت عثمانی با نهاد مدرسه، دولت نهاد تأثیرگذار و مدرسه، به مانند اکثر نهادهای دیگر جامعه، تأثیرپذیر جلوه داده شود. در پژوهشهای صورت گرفته نیز به دلیل عدم توجه به این نکته، همین نگاه رسمی تاریخ نگاری سنتی عثمانی پذیرفته شده است. حال آنکه، از زمان تأسیس مدارس در قلمرو عثمانی از اواسط نیمه اول قرن هشتم هجری/چهاردهم میلادی و شکل گیری جریان علمی مذهبی برخاسته از آن (جریان اسلام مدرسی) و حضور آن در عرصه سیاست، به تدریج تغییر قابل توجهی در رفتار و سیاستهای این دولت پدید آمد. فارغ التحصیلان مدارس در کنار بسط حضور خود در جامعه، بسیاری از مناصب سیاسی، اداری و قضایی مهم را به انحصار خود درآوردند و با نقش آفرینی در سیاست گذاری های دولت عثمانی، به عنوان عامل مهم تأثیرگذار در این زمینه درآمدند. بنابر یافته های پژوهش حاضر، می توان گفت برخلاف انگاره مذکور، تأثیر دولت و مدرسه در دوره عثمانی (اوایل دوره شکل گیری مورد بحث در این مقاله)، دو سویه بود و نهاد مدرسه نیز به نوبه خود هم بر ساختار دولت و هم بر سیاستهای آن تأثیر ملموسی داشت.
مرینیان به عنوان ادامه دهنده سیاست مرابطون و موحدون در مقابله با نهضت استرداد مسیحی، در سده هفتم هجری در عرصه سیاسی مغرب اقصی ظهور کردند. آنان پس از تثبیت حکومت خود، به قصد جهاد اسلامی وارد اندلس شدند. مرینیان علی رغم درگیری هایی که با مسیحیان اندلس داشتند، گاه با برخی از دولت های مسیحی، از جمله دولت آراگون متّحد شده، هم کاری می کردند. این نوشتار با توجه به اوضاع و شرایط سیاسی اندلس و از طریق بررسی معاهدات نظامی مرینیان با آراگون و واکاوی علل و زمینه های هم کاری آنان به این نتیجه رسیده است که اختلافات آن دو دولت با پادشاهی قَشْتاله و حکومت بنی احمر، اهداف و منافع مشترکی را برای طرفین رقم می زد؛ به طوری که جهت دست رسی به آن اهداف، ناگزیر به هم کاری با یک دیگر و بستن معاهدات نظامی بوده اند.