فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۷٬۸۸۸ مورد.
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
73 - 95
حوزههای تخصصی:
کورگان ها یا گورهای کلان سنگی، ازجمله گورهایی هستند که در عصر مفرغ و آهن در محدوده جغرافیایی وسیعی، یعنی شرق اروپا، آسیای میانه، آناتولی و شمال غرب ایران گسترش پیدا می کند. وسعت کورگان ها و اشیائی که از این گورها به دست آمده، نشان دهنده میزان جایگاه اجتماعی شخص متوفی بوده است. تدفین حیوانات نیز سنتی است که در این دوره در مناطقی چون: قفقاز، شرق آناتولی و شمال غرب ایران، افزایش چشمگیری پیدا می کند. هدف از این پژوهش، توضیح و تبیین کورگان ها، گورهای کلان سنگی و سنت قربانی حیوانات برای طبقات اجتماعی خاص در عصر مفرغ است؛ ازجمله پرسش های این پژوهش این است که، آیا در عصر مفرغ روابط تجاری بین منطقه قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران وجود داشته است؟ و چرا گورهای کلان سنگی این دوره، در اندازه و تعداد اشیائی که از داخل گورها به دست آمده ، با یک دیگر متفاوت هستند؟ فرضیه پژوهشی حاضر در پاسخ به این پرسش است که با توجه به کشف سرپیکان های ساخته شده از ابسیدین و سفال های نوع ارومیه که از محوطه های عصر مفرغ شمال غرب ایران به دست آمده، می توان گفت در عصر مفرغ بین منطقه قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران، روابط نزدیکی برقرار بوده است؛ هم چنین بزرگ بودن اندازه کورگان ها و اشیائی که از داخل این گورها به دست آمده، نشان دهنده جایگاه اجتماعی شخص متوفی بوده است؛ بدین معنی که افراد عادی دارای گورهای سنگ چین ساده و گورهای صندوقی بودند و قبور آن ها فاقد هدایای تدفینی بوده است، ولی افراد سطح بالای جامعه دارای گورهای بسیار وسیع بوده و در کنار صاحب گور، تعداد زیادی هدایای تدفینی به دست آمده است. در این پژوهش با استفاده از مشاهدات عینی و مطالعات کتابخانه ای، به بررسی کورگان های مکشوف از منطقه قفقاز جنوبی و شمال غرب ایران در عصر مفرغ، پرداخته شده است. نتایج نشان می دهند که کورگان های مکشوف از قفقاز جنوبی قدیمی تر از کورگان های به دست آمده از شمال غرب ایران هستند و در عصر مفرغ متأخر ارتباط فرهنگی و تجاری بین این دو منطقه وجود داشته است. بیشترین گورهای کلان سنگی عصر مفرغ متأخر فلات ایران، مربوط به منطقه اصلاندوز و پارس آباد در اردبیل و منطقه اهر و خداآفرین در آذربایجان شرقی است، که اکثر آن ها دارای شکلی مدور هستند و از درون بیشتر این گورها اجساد حیواناتی چون گاو، اسب و سگ به همراه هدایای تدفینی به دست آمده است.
سکونتگاه های آشورنو براساس نظریه سیستم اجتماعی-طبیعی با تاکیدبر متغیرهای جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری سیستم اجتماعی- طبیعی و شناخت زیرسیستم های اصلی در تحلیل استقرارهای آشور نو کمتر موردتوجه بوده است، در این پژوهش تأثیر متغیرهای جغرافیایی به عنوان زیرسیستم اصلی در چارچوب سیستم اجتماعی- طبیعی در پراکنش استقرارهای آشور نو مسئله اصلی این پژوهش است؛ در این راستا سیستم اجتماعی در قالب عوامل اقتصادی شامل سیستم کشاورزی، مهاجرتی و عوامل طبیعی شامل در دسترس بودن منابع و متغیرهای جغرافیایی از دو منبع اصلی بررسی های باستان شناسی انجام شده از دهه 2000 م. به بعد و اسناد مکتوب مشتق می شود تا با ترکیب و تحلیل این یافته ها در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به صورت کارگاهی به این سؤالات پاسخ دهند که الگوی اصلی استقرار و پراکندگی محوطه های باستانی در حوضه آبریز زاب بزرگ و کوچک چگونه است؟ سیستم اجتماعی- طبیعی به چه شکلی در پراکنش استقرارها نقش داشته است؟ نتایج نشان میدهد که الگوی اصلی استقرارها با توجه به منابع طبیعی در دسترس، احتمالاً به صورت خطی و پراکندگی محوطه ها به صورت ترکیبی است و سیاست های کشاورزی و مهاجرتی با توجه به عوامل جغرافیایی می تواند تأثیر مستقیمی در افزایش و تراکم استقرارهای آشور نو در حوضه آبریز زاب بزرگ و کوچک داشته باشد.
عملکرد بلدیه تهران در حوزه ساخت وساز شهری در بستر اقتدارگرایی و نظم مبتنی بر استبداد منور در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۰)
6 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف : بررسی جایگاه بلدیه تهران در دوره پهلوی اول و شناسایی ابزارهای این حکومت برای گسترش ساخت وساز شهری در پرتو اقتدارگرایی. روش/ رویکرد پژوهش : روش این پژوهش تحلیلِ تاریخی با رویکرد توصیفی و تحلیلی مبتنی بر اسناد و مدارک آرشیوی و گزارش های دولتی است. یافته ها و نتیجه گیری : رضاشاه در راستای تجددگرایی جامعه، درصدد بود تا شهرسازی هم در کنار دیگر ارکان، به پیشرفت برسد و اجرای طرح های نوسازی شهری در پرتو قوانین و مقررات، وجود بلدیه را بیش ازپیش ضروری می کرد. با انتصاب شخصی نظامی یعنی سرهنگ کریم بوزرجمهری به ریاست بلدیه تهران امور شهری با سیاستی آهنین و دیکتاتورمآبانه اجرا شد. بلدیه تهران در این دوره براساس سیاست تمرکزگرایی به فرایند یکسان سازی اقدام کرد و به کمک سیاست های آمرانه، با حذف مفاهیم کهن و پاک سازی گذشته قاجاری، درصدد بود تا به تهران چهره ای نو و مدرن بدهد. ازاین رو در این دوره، شهر تهران به شکل عمده ای در عرصه نوسازی شهری و احداث خیابان دست خوش تغییروتحول شد. البته با توسعه معابر و تعریض خیابان ها گاهی اوقات آثار باستانی و میراث فرهنگی هم تخریب می شدند.
Palm branch in the Parthian coins of Iran, case study: coins of Phraates II(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۶, August ۲۰۲۳
19 - 27
حوزههای تخصصی:
Coins are engraved metals like books full of historical, cultural, religious, and mythological information. They are also like written documents that can be analyzed through their motifs through symbolism, and they are the most important guide for researchers in recognizing and familiarizing themselves with religious beliefs in different historical periods. Therefore, studying the images and symbols on them opens a window to ancient periods for researchers. Due to its long reign, the Parthian is one of ancient Iran's most important critical periods. They minted many coins with various motifs. One of the symbols used is the pattern of a palm branch, which from the time of Phraates II can be seen as the reverse of the drama and tetradrachm coins of the Seleucid Mint. This study has investigated the symbol of palm branch in coins of Phraates II in the Seleucid Mint to realize political goals. These coins are kept in Reza Abbasi Museum in Tehran (Iran) and were purchased through private collectors. In this study, 250 Parthian coins were examined, among which 60 coins had palm motifs. The palm branch is considered a mythological plant common between Mesopotamia, and Greek. Parthian king, the branch palms were used as symbols for victory, under the cultural influence of the Seleucid and Mesopotamia.
Bronze Weapons of Toll-e Shoqa, Marvdasht Plain, Fars: National Museum of Iran Collection
حوزههای تخصصی:
The correct position and the determining role of the second and first millennium BC cultures in the Fars region (Marvdasht plain) which we know as the Shoqa/Timuran cultures and the importance of this culture in the transition from the prehistoric to the historical period (Achaemenid) are still not well known. Despite of extensive archaeological research that has been done in the Marvdasht plain and the presence of significant sites of this period, due to the limited and generally very old excavations in these sites, it is still difficult to understand these developments. During that time, huge developments were taking place in Khuzestan and Fars regions; Changes usually created many conflicts between native cultures and southwestern cultures origin (Elamite).Some archaological findings, such as weapons, are signs of the height of such conflicts in the past. This paper will study and introduce the collection of weapons of Toll-e Shoqa, which were obtained from the excavations of Mahmoud Rad in 1942 and Vandenberg in 1950 in that site, those are now kept in the National Museum of Iran. These collections have been studied recently in the inventory project in the National Museum of Iran archives. So far, few cultural materials from Toll-e Shoqa have been published and more emphasis has been placed on its pottery; the pottery is the basis of the relative chronology of this period in the Fars region. Unfortunately, the results of the archaeological excavations in Shoqa were never fully published and all its cultural materials were not introduced. In the organizing project of the National Museum of Iran which will be described and analyzed in this paper.
بررسی و تحلیل گونه شناسی سفال های محوطۀ قُرُق دشت همدان-بهار از قرن پنجم تا هشتم هجری قمری
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
۲۴۱-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های اصلی در شناخت فرهنگ های گذشته، مطالعه و تحلیل آثار سفالی محوطه های باستانی است؛ از این رو بررسی دقیق این دسته از آثار نقش مهمی در روشن شدن وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مراکز استقراری داشته است. عبور مسیرهای ارتباطی، هم چون شاهراه خراسان و راه فرعی شاهی از همدان درطول تاریخ -به خصوص در دوران اسلامی- باعث پیدایش فرهنگ های متعدد سفالگری در این بخش از کشور شده است. با توجه به تأثیرپذیری فرهنگ های سفالگری همدان و به تبع آن محوطه قُرُق (با حجم وسیعی از آثار سفالی) از مناطق بزرگ سفالگری دوران اسلامی، در این پژوهش سعی شده است به پرسش هایی هم چون: تأثیر کدام مناطق به لحاظ سبک ساخت و تزئین در سفال های محوطه قُرُق دیده می شود؟ مهم ترین گونه های سفالگری این محوطه از قرن پنجم تا هشتم هجری قمری کدام اند؟ و کدام گونه سفالی از ویژگی های بومی برخوردار است؟ پاسخ داده شود. هدف اصلی این نگارش، شناسایی انواع گونه های شاخص سفالی محوطه مورد مطالعه است که این فرآیند ازطریق مطالعه داده های باستان شناختی حاصل از بررسی های نوین صورت گرفته است. در انجام پژوهش حاضر، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و تطبیق میدانی یافته های این حوزه با سایر مناطق صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهند در هنر سفالگری این محوطه به لحاظ شیوه ساخت و پرداخت، جلوه هایی از هنر مراکز فرهنگی همجواری هم چون: ذلف آباد، آوه، سلطانیه، کنگاور، تخت سلیمان و بروجرد مشاهده می شود؛ هم چنین بیش از 10 گونه سفالی شاخص قرن پنجم تا هشتم هجری قمری از آن شناسایی شده که شامل انواع سفال های بدون لعاب و لعاب دار است که هریک به زیرمجموعه های ساده و منقوش و چندرنگ زیر و رولعابی تقسیم می شوند. در این بین، نمونه هایی هم چون ظروف با تزئین چندرنگ بر روی گلابه سفید احتمالاً از ویژگی های محلی برخوردارند.
آشنایی با مفهوم و کاربرد روش های آکوستیک به عنوان یک روش غیر مخرب در مطالعه و شناخت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور انجام هرگونه اقدامی در راستای محافظت از یک ساختمان تاریخی، آگاهی از خواص مکانیکی مصالح و عناصر سازنده آن اقدامی ضروری است که این امر باید با واردآمدن حداقل آسیب به کالبد و بافت بنای تاریخی همراه باشد. در حقیقت، به حداقل رساندن مداخلات در ساختار تاریخی و استفاده از روش های غیرمخرب برای مطالعه و شناخت عناصر آن، یکی از الزامات موردنیاز برای بهبود وضعیت میراث فرهنگی است. در میان روش های غیرمخرب، تکنیک های آکوستیک یکی از رایج ترین روش های مورد استفاده در چند دهه اخیر هستند که اطلاعات مهمی درباره کیفیت و وضعیت حفاظتی عناصر مورد مطالعه در اختیار ما قرار می دهند. هدف این پژوهش، بررسی عملکرد، ظرفیت و نتایج استفاده از انتشار امواج آکوستیک برای تجزیه وتحلیل وضعیت حفاظتی بناهای میراثی است. این مقاله، به صورت مروری و با بررسی مقاله های علمی معتبر از شش سال اخیر در حوزه مطالعات و پژوهش های مربوط به آزمون های آکوستیک انجام شده و خلاصه ای از اصول فنی اولیه، تجهیزات مورد نیاز، نحوه انجام آزمایش ها، کاربردها، محدودیت های موجود در رابطه با شرایط سایت و درنهایت تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این آزمون ها را ارائه می دهد. مطالعات انجام شده نشان می دهد که مصالح و سازه های مختلف و همچنین آسیب هایی همچون ترک ها و حفره های داخلی، در برابر انتشار امواج آکوستیک رفتار متفاوتی از خود نشان می دهند. درنتیجه، از همین تفاوت رفتار می توان برای ارزیابی کیفیت ساختمان ها و مصالح، شناسایی ناهمگنی های موجود، آسیب ها مخصوصاً ترک ها، جداشدگی اندودها در دیوارها و کنترل اثربخشی اقدامات درمانی استفاده کرد.
بازتاب مفاهیم حماسی شاهنامۀ فردوسی در تصویرسازی قدرت مغولان و ایرانیان در شاهنامۀ چنگیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بازتاب مفاهیم حماسی شاهنامه فردوسی را در تصویرسازی قدرت مغولان و ایرانیان در شاهنامه چنگیزی تحلیل می کند. تفاوت ها و تمایزهای موجود در تصویرسازی قدرت این دو گروه در شاهنامه چنگیزی با استفاده از روش های تحلیلی و مقایسه ای، بیان می شود. در این روش، ابتدا توصیفات مربوط به ظاهر و خصوصیات مغولان و ایرانیان در شاهنامه مطرح و سپس، تفاوت ها در رفتار، اقدامات و نحوه برخورد با قدرت بین این دو گروه تحلیل و مقایسه می شود. نتایج این تحلیل نشان می دهد که شاهنامه چنگیزی در تصویرسازی قدرت بین مغولان و ایرانیان، تفاوت های شایان توجهی را نشان می دهد. مغولان به عنوان یک قدرت فتح گر و جنگ طلب تصویرسازی می شوند، درحالی که ایرانیان به عنوان یک قدرت محافظه کار و متعارف نشان داده شده اند. همچنین، زیرساخت های فرهنگی نقش مهمی در تصویرسازی قدرت این دو گروه دارند و تفاوت های فرهنگی بین آن ها در تصویرسازی قدرت مشخص می شود.
رویکرد جدید بر روایت هرودوت در به شاهی رسیدن داریوش (با تکیه بر رویکرد فرهنگی فوکویی)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۱۸۱-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
«هرودوت» مورخ معروف یونانی داستانی نقل می کند که طبق آن بعد از این که «گئومات» خود را «بردیا» پسر «کوروش» نامید، «داریوش» و هم دستانش قیام کرده و گئومات و یارانش را می کشند. بعد از قتل گئومات، تصمیم می گیرند سوار بر اسب به اطراف شهر رفته و هرکس اسبش زودتر شیهه کشید را به پادشاهی برسانند. طبق نظر هرودوت، اسب داریوش با کمک حیله «اویبار»، مهتر داریوش زودتر از سایرین شیهه کشیده و داریوش به سلطنت می رسد. با این وصف، پرسش پیوهش این است که، آیا روایت هرودوت مبنی بر به پادشاهی رسیدن داریوش براساس شیهه اسب درست است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز و غیرواقعی است. روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد معتبر تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز دارد و ذکر مطالب خارق العاده و ماوراء الطبیعه آن را بی اعتبار می نماید. براساس نظریه فرهنگی «میشل فوکو»، فرهنگ جوامع حالت ایستا ندارد، بلکه همواره درحال تغییر است؛ بنابراین ابتدا باید فرهنگ هخامنشی را مورد بررسی قرار داد. بعد از تحلیل فرهنگ دوره هخامنشی متوجه خواهشم شد که داستان هرودوت ساختگی است و عوامل دیگری، ازجمله تعلق داشتن به خاندان حکومت گر یا هخامنشی در به تخت نشستن داریوش دخیل بوده، که هرودوت عمداً یا سهواً آن ها را ذکر ننموده است.
عوامل زیستی موثر بر فرسودگی زیستی سطوح آجری در میراث جهانی یونسکو – برج گنبد قابوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی عوامل اصلی فرسودگی زیستی ساکن روی آجرهای متعلق به میراث جهانی گنبد قابوس واقع در شهر گنبد کاووس در استان گلستان است. در این پژوهش با استفاده از مشاهدات میدانی، مشاهدات ماکروسکوپی در محل، روش های میکروسکوپی و مطالعات کتابخانه ای به شناسایی و نحوه تأثیرگذاری عوامل زیستی بر سطح آجری بنای گنبد قابوس در سه قسمت پایه، بدنه و مخروط پرداخته شد. بر این اساس، عوامل فرسودگی زیستی به دو گروه نمونه برداری تقسیم بندی شدند. گروه اول، شامل ماکروارگانیسم ها که برای جلوگیری از صدمه به بنا، روش شناسایی بر اساس مستند نگاری و عکس با دوربین انجام شد. گروه دوم، نمونه برداری از عوامل میکروارگانیسم هایی مانند باکتری ها و قارچ ها، ریزجلبک ها و سیانوباکترها، گلسنگ ها که با پنس استریل از روی سطح آجری نمونه برداری انجام و سپس به داخل میکروتیوپ انتقال و با روش های ریخت شناسی و کشت و میکروسکوپی شناسایی شدند. به طور کلی، نُه گروه از ارگانیسم های عامل فرسودگی زیستی در این مطالعه شناسایی شدند که ازجمله گروه های عمده آن ها می توان به باکتری ها، سیانوباکترها و جلبک ها، قارچ ها، گلسنگ ها، خزه ها و گیاهان، حشرات و حیوانات کوچک اشاره کرد. ماکروارگانیسم ها با تغییرات میزان رطوبت، کم و زیاد می شوند و بنابراین، در تخریب مکانیکی اجزای بستر مؤثرند. در بین ماکروارگانیسم ها گیاهان و خزه ها از مهم ترین دشمنان بستر آجری بنای گنبد قابوس موجود شناخته شدند. میکروارگانیسم ها قادرند کلون و بیوفیلم هایی را روی سطح بستر آجری تشکیل دهند. آن ها اسیدهایی را ترشح می کنند که مواد معدنی تشکیل دهنده بستر آجری را تجزیه کرده و به این صورت نقش مهمی در فرسودگی زیستی بنا ایفا می کنند. به طور کلی، آجرهای دیوار های بیرونی بنا در معرض حمله عوامل متنوع زیستی و عوامل غیرزنده قرار دارند و درمجموع، مقاومت کمتری نسبت به فعالیت های عوامل فرسودگی نشان می دهند. رطوبت، دما و نور و آلودگی غبار شهری از عواملی بالقوه در افزایش عوامل دخیل در فرسودگی زیستی می توانند در پژوهش های بعدی مورد بحث قرار گیرند.
برنامه درسی تاریخ و نقش آن در شکل دهی باورها و افکار دانش آموزان نسبت به هویت و فرهنگ ملی کشورشان
حوزههای تخصصی:
تاریخ نشأت گرفته از تجربیات گذشتگان است و یکی از بهترین ابزار برای تربیت فرد به شمار می رود تربیتی که از مطالعه تاریخ به دست می آید بسیار مفید و مؤثر است و شاید بتوان گفت مهم ترین نتیجه ای که از مطالعه تاریخ و تفکر و آموزش صحیح آن به دست می آید، تربیت است. تاریخ می تواند موجب پیدایش و پیشرفت تفاهم درباره ی مواریث فرهنگی بشر و زمینه ای برای شناسایی فرهنگ و هنر و زندگانی گذشته ی دیگران باشد، یکی از وظایف اساسی آموزش تاریخ در مدارس آن است که موجب تقویت علاقه میهنی و شکل گیری هویت ملی شده و دانش آموزان را با سنن گذشته ی قومی و میهنی شان آشنا سازند. درس تاریخ دربردارنده ی سرگذشت یک ملت و تحولاتی است که بر سرزمین آن ها گذشته است همه ی انسان ها وطن خویش را دوست دارند و بدان عشق می ورزند. میراث های تاریخی و افتخارات فرهنگی، مشاهیر و عرصه های تلاش و فداکاری برای تمامی افراد یک کشور به عنوان ارزش به شمار می آیند تمام این ویژگی ها است که خاطره قومی و ملی و هویت یک ملت را می سازد. بنابراین درس تاریخ نقش بسیار مهمی در شکل دادن به هویت یک ملت و زنده نگه داشتن عشق و علاقه به میهن، آمادگی برای فداکاری در راه این کشور و قبول خدمت به هموطنان را ایفا می کند. از آنجا که برنامه ی درسی تاریخ نقش کلیدی در شکل گیری هویت و وحدت افراد یک ملت دارد، ضرورت آموزش آن جهت دستیابی به این امر مهم بر کسی پوشیده نیست. براین اساس ضروری است که آموزش برنامه درسی تاریخ از مناظر گوناگون مورد پژوهش قرار گیرد. این پژوهش نیز در همین راستا انجام می گیرد و هدف آن بررسی نقش برنامه درسی تاریخ در شکل دهی باورها و افکار دانش آموزان نسبت به هویت و فرهنگ ملی کشورشان به روش توصیفی-تحلیلی و با اتکا به منابع کتابخانه ای می باشد
طبقه بندی و گونه شناسی سفال های عصر آهن II به دست آمده از کاوش های باستان شناسی قره تپه سگز آباد قزوین به کمک توابع شعاع، تانژانت و انحنای (RTC) منحنی لبه خارجی سفال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین پژوهش ها در بررسی های میدانی و کاوش های علمی باستان شناسی، ارائه یک توصیف کمّی و کیفی دقیق از ویژگی های هندسی قطعات سفالی است. این توصیفات در قالب مفاهیم طبقه بندی و گونه شناسی سفال های یک دوره تاریخی مطرح شده است و از آن ها به منظور بررسی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی آن دوره استفاده می شود. امروزه، بیشتر مطالعات انجام شده در این زمینه به کمک روش های رقومی و مدل سازی های ریاضی صورت می گیرند. در این پژوهش نیز به بررسی امکان استفاده از روش ها و الگوریتم های ریاضی در طبقه بندی و گونه شناسی سفال های باستانی پرداخته می شود. آنچه در وهله اول حائز اهمیت است، معرفی مجموعه ای از ویژگی های هندسی برای منحنی لبه خارجی سفال است که در قالب توابع RTC به الگوریتم ها معرفی می شوند. این توابع ویژگی های یکتا و منحصربه فردی را برای هر منحنی لبه خارجی نشان می دهند که از آن ها در طبقه بندی و گونه شناسی سفال ها استفاده می شود. طبقه بندی نمونه ها به کمک شبکه عصبی مصنوعی و بر اساس توابع RTC انجام شده است که در آن نمونه ها با دقت حدود 95درصد و در سه طبقه کاسه، کوزه و خمره قرار می گیرند. شبکه عصبی طراحی شده یک شبکه سه لایه با یک لایه پنهان است که شامل دو نورون می شود. خروجی شبکه کدهای رقومی صفر، یک و دو هستند که به ترتیب به لبه های کاسه، کوزه و خمره اشاره می کنند. در ادامه، با تصحیح نمونه های خطادار و از مجموع 209 طرح سفال، 128 نمونه در طبقه کاسه ها (61.2درصد نمونه ها)، 42 نمونه در طبقه کوزه ها (20.1درصد نمونه ها) و 39 نمونه در طبقه خمره ها (18.7درصد نمونه ها) قرار می گیرند. پس از انجام طبقه بندی، گونه شناسی نمونه های موجود در هر طبقه نیز به کمک الگوریتم خوشه بندی اتصال همسایگی صورت گرفته که در آن فرم لبه های موجود در طبقات کاسه ها، کوزه ها و خمره ها به ترتیب در 83، 22 و 27 تیپ از یکدیگر متمایز می شوند. دقت روش گونه شناسی سفال ها نیز بین 95درصد تا 97 درصد ارزیابی می شود.
منشأیابی ماده خام دست افزارهای سنگی محوطه مله بوژان بر اساس مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دره های میانکوهی زاگرس ازجمله مناطق جغرافیایی مهم در پژوهش های پارینه سنگی این منطقه اند. پژوهش های باستان شناسی اخیر نشان داده اند که برخی محوطه های پارینه سنگی در زاگرس از نوع محوطه های باز هستند و در مجاورت برونزدهای رادیولاریتی سنگ چرت واقع شده اند. محوطه مله بوژان واقع در ناهمواری های مشرف به دشت سرفیروزآباد استان کرمانشاه به دلیل وجود دست افزارهای سنگی و گرهک های سنگ چرت رودخانه ای پراکنده در آن، یکی از این گونه محوطه هاست. مطالعه فناوری ساخت و گونه شناسی دست افزارهای سنگیِ به دست آمده از آن، که مبتنی بر تولید تراشه و فناوری لوآلوآ است، بیانگر این است که از محوطه به عنوان یک کارگاه روباز تولید دست افزار سنگی در دوره پارینه سنگی میانی استفاده می شده است. در مطالعه دست افزارهای سنگی یک محوطه، مطالعه بستر زمین شناختی و منشأیابی ماده خام مورد استفاده برای ساخت دست افزارها دارای اهمیت بسیار است، چراکه انتخاب محل زندگی و یا مهاجرت ابزارسازان پیش از تاریخ تحت تأثیر یافتن مواد خام مناسب برای ساخت دست افزارهای مورد نیاز بوده است؛ بر این اساس، در این مقاله نتایج دو آزمایش پتروگرافی (تهیه مقطع نازک) و ژئوشیمیایی (طیف سنجی فلورسانس پرتو ایکس یا XRF) روی تعدادی دست افزار سنگی انتخابیِ به دست آمده از اولین فصل بررسی محوطه مله بوژان دشت سرفیروزآباد استان کرمانشاه و تعدادی از نمونه های سنگی به دست آمده از سازندهای زمین شناسی اطراف این محوطه با هدف مشخص ساختن محلی یا وارداتی بودن گرهک های چرت پراکنده بر سطح آن و در نتیجه منشأیابی ماده خام استفاده شده در ابزارسازی ارائه شده است که در نهایت بر اساس نتایج آنالیزها و نیز بررسی نقشه زمین شناسیِ منطقه مشخص گردید منشأ سنگ های استفاده شده در ابزارسازی محلی و به احتمال بسیار سازند زمین شناسی کشکان (شامل لیتولوژی آهک، ماسه سنگ و کنگلومرای قرمزرنگ) بوده است. مقادیر تقریباً مشابه بین عناصر موجود در ذرات رسوبی آبراهه ها، گرهک های سنگ چرت پراکنده در محوطه و سازند کشکان، یعنی همخوانی عناصر کمیاب با یکدیگر، ملاک این نتیجه گیری بوده است.
پژوهش های مرتبط با هستی شناسی در حوزه موزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۸)
101 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر یافتن هستی شناسی های مورد استفاده در حوزه موزه است. به علاوه این پژوهش قصد دارد کاربردهای هستی شناسی در حوزه موزه را از طریق بررسی پژوهش های صورت گرفته در این حوزه استخراج کند. روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش به شیوه مرور نظام مند انجام می شود و شامل دو بخش اصلی است: بخش اول جستجوی پژوهش های مربوط به هستی شناسی حوزه موزه و بخش دوم تحلیل و بررسی یافته های جستجو را شامل می شود. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که چندین هستی شناسی در حوزه موزه وجود دارد که از آن جمله می توان به سی داک سی آرام و ای دی ام اشاره کرد. در زمینه کاربردها نیز مشخص شده که هستی شناسی کاربردهای متعددی در حوزه موزه دارد. برای نمونه میانکنش پذیری اطلاعات در موزه ها، تسهیل دسترسی و بازیابی اطلاعات موزه ای. به علاوه نتایج پژوهش نشان از خلأ پژوهشی در حوزه هستی شناسی موزه در ایران دارد؛ زیرا تنها دو پژوهش در حوزه هستی شناسی میراث فرهنگی به زبان فارسی وجود داشت که مربوط به حوزه باستان شناسی است.
شواهدی از حضور فرهنگ حسونا در غرب زاگرس مرکزی (تپه نظرگه شهرستان سرپل ذهاب)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
19 - 32
حوزههای تخصصی:
فرهنگ حسونا مربوط به اواخر دوران نوسگی است که بازه زمانی ۶۰۰۰ - ۵۳۰۰ ق.م را در بر می گیرد و یکی از فرهنگ های اولیه روستانشینی در زاگرس به شمار می رود. پس از کشف و کاوش تپه حسونا در شمال بین النهرین، به دلیل اهمیت یافته ها، این فرهنگ به عنوان شاخصی برای دوران اولیه روستانشینی زاگرس در نظر گرفته شد. تاکنون شواهدی از فرهنگ حسونا در شمال غرب و اخیراً در شرق زاگرس به دست آمده است که نشان از پهنه وسیع گسترش این فرهنگ است. با این حال، تاکنون شواهدی از حسونا در زاگرس مرکزی به خصوص مناطق غربی آن یافت نشده است. در پاییز ۱۴۰۰ بررسی نجات بخشی محدوده سد هواسان شهرستان سرپل ذهاب به سرپرستی ناصر امینی خواه به انجام رسید. این پژوهش اهداف مختلفی را دنبال می کرد که یکی از مهمترین آن ها مطالعه برهم کِنش های احتمالی فرهنگی منطقه با مناطق مجاور و بالاخص بین النهرین بود. یکی از وجوه محرز فرهنگ حسونا، نوعی سفال موسوم به «سینی پوست کنی» است که برای اولین بار از لایه ۲ تپه حسونا به دست آمد. وجود قطعات سینی پوست کنی بر روی تپه نظرگاه، به پرسش ما درباره وجود ارتباط زاگرس با بین النهرین آن هم در یکی از مهمترین دوران تاریخی پاسخ داد. در این مقاله، علاوه بر معرفی مواد فرهنگی تپه نظرگاه، به دلایل اهمیت محدوده تحت بررسی نیز پرداخته ایم.
از نجیب زادۀ وحشی تا مرد هزاره: تاریخ نگاری مطالعات نوین غربیان دربارۀ امپراتوری مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأسیس امپراتوری مغول به عنوان بزرگ ترین امپراتوری پیوسته تاریخ، تأثیر عمیقی بر مناطق فتح شده برجای نهاد و در بسیاری از آن ها مشخصه پایان یک عصر تاریخی بود. مطالعات نوین امپراتوری مغول از زوایای متعارضی شامل تاریخ، سیاست، فرهنگ و تأثیر مغولان بر جهانی است که فتح کرده بودند. ازآن جایی که بررسی امپراتوری مغول، عمری سی صد ساله دارد، مسئله ای درباره تفاوت های رویکردی و روشی طرح می شود که در بررسی امپراتوری به کار رفته اند. بررسی تاریخِ تاریخ نگاری حاضر با قراردادن آثار پژوهشی امپراتوری مغول در بافتار تاریخی و سیاسی دوره ای که نوشته می شدند، به صورت بندی فرایند تحولات روشی و فکری ای پرداخته که در مطالعه تاریخی امپراتوری به کار رفته اند. یافته های مقاله نشان می دهد که از انتشار نخستین آثار تاریخی در سده هجدهم، روایت غیر نقادانه مبتنی بر وحشی گری مغولی که با ایده شهریار روشنگر ترکیب شده بود، قرائت اصلی را تشکیل می داده است. در عین حال در سده بیستم، تاریخ نگاری مارکسیستی شوروی بر مناسبات طبقاتی و تحول اجتماعی مغولان دست می گذاشت. هم زمان با فروپاشی شوروی، آثار جدیدی در بریتانیا و آمریکا نوشته شدند که با موج جهانی شدن و نفی قرائت های مبتنی بر تخریب مغولی در آثار پیشین، به بررسی تبادلات جهانی و ادغام فرهنگی و اقتصادی و شکل گیری تجارت بین المللی در امپراتوری مغول پرداختند. مقاله تاریخ نگارانه حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی و با حفظ خط زمانی، رویکردها و روش هایی را ارزیابی می کند که در سی صد سال گذشته در مطالعه امپراتوری مغول به کار گرفته شده اند و به ارائه یک صورت بندی نقادانه از آن ها می پردازد.
پژوهش های سنجه پذیر در باستان شناسی محیطی دوره پلیستوسن (تعاریف، کاربرد و ضرورت ها برای فلات ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
123 - 156
حوزههای تخصصی:
زمین به عنوان یک بستر، همواره در حال ذخیره کردن اطلاعات اقلیمی، انسانی و محیطی است و می تواند آینه تمام نمای روابط زیا و گیاه با محیط زیست باشد. رژیم غذایی، پوشش گیاهی، وضعیت اقلیم، دلایل انقراض موجودات زنده، مهاجرت و الگوهای استقراری انسان از آن دسته اطلاعاتی است که می توان از بایگانیِ زمین برداشت کرد. بازیابی این اطلاعات همواره بخشی از دغدغه های پژوهشگران بوده است. اما آنچه مشخص است، این است که شرایط محیطی گذشته را نمی توان تنها با تکیه بر یافته های فرهنگی در بافت باستان شناسی بازسازی کرد، بلکه این امر مستلزم ادغام طیف گسترده ای از علوم است. نتیجه این ادغام، سر برآوردن شاخه هایی از علوم میان رشته ای همانند باستان شناسی محیطی است که هدف اصلی آن درک فرایندهای تعاملی بین انسان و محیط است. باستان شناسی، با پیشرفت علم و تخصص گرایی همواره با رویکردی نو و چالش های نوینی مواجه است، ازاین رو بومی سازی تکنیک های باستان شناسی محیطی و بازنگری مبانی نظری و عملی باستان شناسی ایران، که به میزان زیادی در این زمینه با کاستی مواجه است امری الزامی به نظر می رسد. در این مقاله کوشیده ایم با روش کیفی و با رویکرد توصیفی به مرور، بخشی از آزمایش های میان رشته ای (اهداف، کاربردها و کارکردها) با ذکر مثال هایی مورد استفاده در باستان شناسی، مبتنی بر رهیافت های باستان شناسی محیطی و به ویژه یکی از زیر شاخه های آن یعنی باستان زمین شناسی، در اواخر دوره پلیستوسن بپردازیم و به نیازها و ضرورت های این علوم میان رشته ای اشاره نمایم.
چگونگی تدریس درس«جنگ جهانی دوم و جهان پس از آن» با روش «پرس و جو»: رویکرد درس پژوهی
حوزههای تخصصی:
درس پژوهی یک رویکرد ساختار مند مطالعه توسعه و بهبود آموزش و یادگیری است به بیان دیگر یک چرخه پژوهشگری درباره یادگیری دانش آموزان است که به منظور یادگیری معلمان و اصلاح و بهبود آموزش اجرا می شود. روش تحقیق و آموزش درس پژوهی میتواند به عنوان ابزاری کارآمد جهت ایجاد توانایی مذکور در معلمان شود. پژوهش حاضر یک نمونه درس پژوهی است که در آن سعی بر انتقال تجربه گروه درس پژوهی خود به دیگر همکاران و دانشجو معلمان است. متن حاضر درباره چگونگی تدریس درس عصر شکوفایی از کتاب درسی پایه دوازدهم انسانی به روش مناظره است. پس از کسب اطلاعات لازم در مورد درس مذکور، روش تدریس مناظره، اجرای دو طرح درس و اجرا و تدریس ودریافت بازخوردها و نقدهای گروه درس پژوهی، این درس پژوهی آماده و تدریس شد. نتایج به دست آمده پس از انجام فرایند درس پژوهی نشان داد که انجام این فرایند باعث افزایش فعالیت دانش آموزان در کلاس درس شده است و دراجرای مجدد آگاهی دانش آموزان در مبحث نسبت به اجرای شماره 1 افزایش داشته است وهمچنین این فرایند منجر به توسعه دانش حرفه ای معلمان شرکت کننده در تیم درس پژوهی شده است. این مقاله می تواند مبنایی برای انجام درس پژوهی برای دانشجو معلمان و دبیران دانشگاه فرهنگیان باشد
مؤلفه های تاریخ نگاری جمهوری آذربایجان و تاریخ نگاری محلی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکیل جمهوری آذربایجان در واپسین دهه قرن بیستم و سیر هویت یابی با استفاده از تاریخ و تاریخ نویسی متفاوت درباره گذشته مشترک چندهزارساله با ایران، چالش هایی را متوجه تاریخ نگاری محلی مناطق شمال غرب ایران با تأثیرپذیری از آثار منتشرشده در آن کشور کرد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مسئله است که تشکیل کشوری مستقل با اشتراکات تاریخی، زبان و فرهنگ مشترک با مناطق شمال غرب ایران با نام جمهوری آذربایجان و رویکردهای تاریخ نگاری آن چه تأثیرات و پیامدهایی بر تاریخ نگاری محلی استان های ترک زبان شمال غرب ایران داشته است. به نظر می رسد شکل گیری کشوری به نام جمهوری آذربایجان و تاریخ نگاری رسمی آن در راستای ایجاد هویت ملی با استفاده از قرائت خاصی از تاریخ و مؤلفه های ناشی از آن در موضوعاتی مانند واژه آذربایجان، ریشه، حدود، آذربایجان شمالی و جنوبی، سابقه باستانی حضور ترکان و حکومت های ترک در منطقه، تکیه بر زبان ترکی، تحولات سیاسی جمهوری آذربایجان و مناقشات آن و تاریخ عمومی ترک بر تاریخ نگاری محلی در استان های ترک زبان، تأثیرات محسوس و نامحسوس چندی داشته است.
بازنمایی روسیاهی کی کاووس در شاهنامۀ تهماسبی با نگاه به جنگ های ایران و عثمانی در دورۀ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت وپرداخت شاهنامه از دوره ایلخانی، تکاپویی در پیوند با قدرت سیاسی بود. حاکمان می دانستند که یکی از راه های پابرجایی پادشاهی، همانندسازی خود با دودمان های پیشدادی و کیانی در حماسه ملی است؛ ازاین رو، تشکیلاتِ نقاشی ایرانی در مصورسازی شاهنامه با سیاست هماهنگ شد. با همه آگاهی ها از ویژگی های کاووس در حماسه ملی، چهره، دستان و پاهای کی کاووس را تنها در نگاره های شاهنامه تهماسبی سیاه کردند. ازآنجاکه این اثر سرانجام به دربار عثمانی پیشکش شد؛ پرسیدنی است که سیه رویی کی کاووس برآمده از چه نگرشی به حماسه ملی است، این نگرش در پیوند با عملکرد دولت عثمانی چه کارکردی داشت و دربار ایران با اهدای شاهنامه به عثمانی چه پیامی را فرستاد؟ پژوهش حاضر به روش تاریخی تطبیقی با کاوش در دگرگونی نگرش به تاریخ حماسی و بازسازی پیوندها میان کاووس کیانی و سلطان عثمانی می کوشد به خاستگاه سیه رونمایی کی کاووس راه برد. روش گردآوری داده ها (سفرنامه ها، تاریخ نگاری ها و مکاتبات) و تصاویر، کتابخانه ای اسنادی و تحلیل آن ها، کیفی است.بر پایه یافته ها با چرخش از نمادهای ایرانی - ترکی، به ترکی - ترکی در دوره تیموری، اسماعیل و سلیم در پی تسخیر نمادهای حماسه ملی، بر جایگاه نمادهای حماسی ناایرانی(تورانی)- ایرانی نشستند؛ بنابراین، هنرمندان ایرانی که ظرفیت های نقاشی در فراروی از متن را می شناختند، با سیه رویی کی کاووس، اعتراض صفویان را به جنگ افروزی عثمانی نمایاندند.