کارآمدی گروه های آموزشی دانشگاه ها، افزون بر جذب استادان توانمند، در گرو نقد مستمر برنامه های آموزشی و نوسازی مداوم آنهاست تا به ارتقای علمی کشور و اعتلای نهاد دانشگاه منجر شود. این مقاله می کوشد، برنامه های علمی و آموزشی گروه های تاریخ را ارزیابی کند و به این پرسش اصلی پاسخ گوید که آیا برنامه های آموزشی تاریخ، متناسب با تغییر نسل ها و دوره های تاریخی، از تحول و پویایی لازم برخوردار بوده است؟
این نوشتار، با نگاهی نقادانه به تاریخچه ی فعالیت های آموزشی رشته ی تاریخ و نیز بررسی انتقادی برنامه های درسی آن، به این جمع بندی رسیده است که برنامه های آموزش دانش تاریخ، همچنان از کاستی های متعدد رنج می برد و متناسب با انتظارات و نیازها، متحول نشده است، از این رو، همچنان نیازمند تغییر و نوسازی است. افزون بر این، برخی از راهکارها برای تغییر و توسعه ی این رشته، پیشنهاد شده است.
کرانه ها و نواحی پس کرانه ای شمالی خلیج فارس و دریای عمان دردوره قاجاریه ،ازمناطق برجسته ی بازرگانی دریایی به شمار می رفت. بخش عمده ای از ثروت خالص و ناخالص و سرمایه در گردش ایران و کالاها و نیازمندی های خرد و کلان کشور از تکاپوهای تجار و شرکت های داخلی و بین المللی در این سرحدات حاصل می گشت. هدف نگارنده این است که چرا با وجود قابلیت های بالفعل و بالقوه جزایر و بنادر جنوب و جنوب شرقی ایران و حجم شگفت آور ثروت این مناطق، هم چنان در محرومیت به سر می برده است. در فرجام نگارنده نتیجه می گیرد که در نتیجه مجموعه عوامل منفی چند لایه، با وجود پیشرفت کمی و کیفی در میزان صادرات و واردات انواع کالا و رونق بازرگانی دریایی، تاثیری در بهبود سطح معیشت و زندگی مردم بومی منطقه نداشته است. در حقیقت در تناقض با باور عمومی ، نوعی پارادوکس و تضاد مابین شکوفایی تجاری خلیج فارس و دریای عمان از یک سو و تشدید فقر و تنزل کیفیت زندگی ساکنان آن به خوبی قابل مشاهده می باشد . پیرو این فرایند ، رشدو بالندگی داخلی و رفاه اجتماعی متناسب با جایگاه این مناطق ارزشمند اقتصادی و سیاسی در فعل وانفعالات جدید ایران و فرا منطقه ای ، حاصل نگردید. کلیدواژه: خلیج فارس ودریای عمان‘ عصر قاجاریه‘ کرانه و بس گرانه ها, اقتصاد , توسعه نیافتگی، محرومیت