بخش درخورتوجهی از مجموعه سکه های دوره صفوی به سبب
کیفیت و اطلاعاتی که دربردارند، از مناب ع دست اول و شاخص در
پژوهش های تاریخ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران در دوران مورد
بحث به شمار می روند. نقش این سکه ها را در بازخوانی تاریخ محلی
نیز نمی توان نادیده گرفت. درخصوص معرفی و بازشناسی سکه های
دوره صفوی و محل ضرب آنها کمابیش آثاری به صورت کاتالوگ،
کتاب و مقاله منتشر شده است. اما مطالعات سکه شناختی سکه های
دوره صفوی، هنوز با نواقصی همراه است که از آن جمله به نقص در
شناسایی محل ضرابخانه های دوره صفوی می توان اشاره کرد. بر این
اساس، در این پژوهش، برای نخستین بار نمونه سکه های کمیابی
بررسی می شو د ک ه مبتنی ب ر متن سکه ، د ر فرح آباد ضرب شده اند.
اگرچه دو منطقه با عنوان فرح آباد – ساری و اصفهان - به دوره
صفوی تعلق دارد؛ در منابع مرتبط با سکه شناسی دوره صفوی از این
ضرابخانه نامی برده نشده است و برخی مجموعه داران و سکه شناسان
در انتساب این سکه ها به دو فرح آباد مذکور اختلاف نظر دارند. در
این پژوهش ضمن اینکه تنها نمونه های این سکه های کمیاب
نخستین بار معرفی می شوند، فرح آباد محل ضرب آنها نیز شناسایی
می شود.
تاریخ نگارش رسائل اخوان الصفا به هیچ روی مشخص نیست.نام نویسندگان آن نیز به همگان پوشیده است که این امر نیز سبب نظرورزی های متعددی در این موارد شده است.به نظر می رسد موضوع تاریخ نگارش رسائل با مقاله ی انتقادی پل کازانووا – که حاوی مطالعات تاریخی و ستاره شناسی پیچیده و نوینی بود- مرحله ی جدیدی شده است. نظریه های دیگری نیز در این زمینه به وجود آمد که روش استنادی آن ها با روش کازانووا متفاوت بود.نظریه ی کازانووا را در دهه های پایانی قرن بیستم عباس همدانی تصحیح و نقد کرده، نواقصی از آن را زدوده و با فرضیه های جدیدنتایج تازه ای عرضه کرده است.نظر همدانی درباره ی زمان نگارش رسائل، تا به امروز نیز در محافل اسماعیلی شناسی یکی از آرای پذیرفته شده، و ملاک نظر بوده است. در این مقاله پس از شرحی اجمالی درباره ی نظریه های مذکور، تمایزهای آن ها با یکدیگر بررسی می شود.سپس با تحلیل نظر همدانی، اشکال ها و ابهام هایی که در فرضیه سازی و نتیجه گیری او برای تعیین تاریخ نگارش رسائل وجود دارد، تشریح می شود.نظر همدانی در دو بخش «باورها و پیشگویی های نجومی» و نیز «مسئله ی مهدویت و ظهور قائم» نقد می شود.در پایان، با تشکیک در تفسیرهای همدانی از متن رسائل، نظر وی درباره ی تبلیغی بودن رسائل برای قدرت گیری و تأسیس خلافت فاطمیان مورد تردید قرار می گیرد
اهتمام احمد بن عُمَر بن اَنَس العُذری- معروف به ابن دَلایی محدث و مورخ اهل اندلس- در جغرافیا نگاری در شرح حال های باقی مانده دربارة او نادیده گرفته شده است، در حالی که تَرصیع الاخبار و تَنویع الآثار به عنوان تنها اثر بر جای مانده از عُذری نشان از آن دارد که وی علاوه بر آگاهی از علوم زمانة خویش- حدیث و تاریخ- به جغرافیانگاری نیز پرداخته و در این اثر جغرافیا را بر تاریخ مقدم داشته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی و تقسیم بندی اطلاعات جغرافیایی موجود در این کتاب پرداخته و در صدد است تا با تبیین جغرافیانگاریِ عذری، به واکاوی این بخش از حیات علمی عذری که مورد غفلت واقع شده است، بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عذری فقط به نقل اطلاعات پیشینیان اکتفا نکرده است، بلکه به جغرافیای وصفی و ابزارهای آن و نیز انواع جغرافیانگاری به ویژه عجایب نگاری احاطه داشته است.