هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57، دو جریان سیاسی در خرمشهر فعال بودند. یکی جریان قومی که برای خودمختاری خوزستان تلاش میکرد و از حمایت حزب بعث عراق برخوردار بود و دیگر جریان مذهبی و همسو با امام خمینی(ره) و روحانیت. جریان نخست به رهبری آیتالله شیخ محمد طاهرآل شبیرخاقانی، متشکل از عرب زبانان خوزستان بود و جریان دوم هم عرب زبانان و هم فارسی زبانان خوزستان را دربرمی گرفت.1
با پایان یافتن جنگ جهانی اول و زمزمهٔ تشکیل کنفرانس صلح ورسای، کشورهای ضعیفی مانند ایران که با وجود بی طرفی عرصهٔ تاخت و تاز نیروهای متفق و متحد قرار گرفته بودند، امیدوار شدند درخواست های خود را در این کنفرانس مطرح سازند. شاهزاده نصرت الدوله فیروز، وزیر خارجهٔ ایران در یادداشت مفصلی، ادعاها و خواست های ایران دربارهٔ بازگرداندن سرزمین های از دست رفته در ابتدای قرن نوزدهم میلادی و تعیین و اصلاح مرزها به ویژه اراضی ایرانی شمال رود ارس را ارائه داد اما وزارت خارجهٔ انگلستان زیر بار تقاضاهای فیروز نرفت. این پژوهش سر آن دارد که چگونگی تلاش ایران را دراین باره بررسی کند.
اهمیت تاریخ جهانگشای جوینی، به لحاظ تاریخی، بر کسی پوشیده نیست. قطعاً اصلی ترین مأخذ تاریخی برای بیان وقایع حمله مغول به ایران، تاریخ جهانگشای است. نقل حوادث ناگوار و مصائب بی شماری که بر ایرانیان آن روزگار رفته است، خوانندگان این کتاب را به گونه ای تحت تأثیر قرار می دهد که آتش آن دامن نویسنده کتاب را نیز می گیرد و او را متهم به همکاری با مغولان می کند. این مقاله بر آن است تا اثبات کند که عطاملک با هوشیاری و تیزبینی، به خلق و ایجاد نوعی از گفتار دست زده است که به وسیله آن، در عین فرمانبرداری از مخدومان خویش، وقایع حمله مغول را نیز، به دقت، ثبت و نگهداری کند و از سفاکی ها و خشونت های ایشان در ویرانی سرزمینش سندی معتبر بر جای گذارد. وی در ضمن نقل تاریخ، پرده از چهره مغولان برداشته و به شیوه های گوناگون، مغول ستیزی خود را نشان داده است. نویسندگان این مقاله کوشیده اند تا با مطالعة دقیق تاریخ جهانگشای جوینی، نگرانی ها و انتقادهای عطاملک را شناسایی و استخراج کنند و با طبقه بندی آنها ذیل دو محور «گزارش ها» و «روش ها» به بررسی و تحلیل این اثر بپردازند.
با پدید آمدن نسخه های خطی به زبان فارسی در ایران زمین، ایرانیان با خلق آثار هنری در تمدن اسلامی نقش آفرین شدند. در قرون اولیه اسلامی، استنساخ زیبای قرآن و تزیین آن از مفاخر ایرانیان تازه مسلمان بود و در همین راستا شیوة نقش و نگار مطلق( تذهیب) را ابداع کردند. این آرایه ها در وادی امر با رنگ های محدود شروع شد و از قرن 6 به بعد عناصر رنگی متنوع دیگری اضافه گردید. با توجه به تنوع طرح ها و رنگ ها، تذهیب هم دارای دوره ها و مکاتب خاص شد. در این مقاله سیر پیدایش و تکامل تذهیب در کتاب آرایی ایرانی در 5 دوره تحقیق شده است. در بیان اجمالی ویژگیهای دوره ها میتوان گفت: تذهیب در قرن های 3 و4 هجری: ساده و با رنگ های محدود؛ در قرن های6 و7: منسجم و با رنگ های متنوع؛ در قرن8: با شکوه و مجلل؛ در قرن های 9و10: پرکار همراه با ظرافت بیشتر؛ در قرن های 11-13 به اوج شکوفایی از جهت ظرافت و تعدد مکاتب رسیده است؛ و در نیمه دوم قرن13 به جهت ورود صنعت چاپ به ایران رو به افول نهاده است.