فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: The goal of this study was to find out, through qualitative research, how high school parents see the pros and cons of online education during the COVID-19 epidemic. Methods: The sample for the present study included several of mothers of male and female Tehran high school students. For data analysis, Braun and Clarke's (2021a) thematic analysis model-based methodology was utilized. Results: The data revealed a comprehensive theme composed of two major themes, one with six sub-themes and the other with two sub-themes: 1) psychological capital with self-others care, self-efficacy beliefs, psychological resilience, hope, coping measures, and self-loving causal attributions sub-themes; and 2) technological capital with technology ethics and cultural literacy of technology sub-themes. Conclusion: In addition, both practical and theoretical implications for the parental character strengths model were examined.
اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر خودآگاهی هیجانی و مشکلات بین فردی زنان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر شفقت (CFT) بر روی خودآگاهی هیجانی و مشکلات بین فردی زنان پرخاشگر انجام شده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. با استفاده از پرسشنامه های خودآگاهی هیجانی ریفی و همکاران (2008)، مشکلات بین فردی انگلس و همکاران (2005) و پرخاشگری باس و پری (1992) 30 نفر از زنانی که دارای پرخاشگری بودند، به طور هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه (هفته یک بار) فنون CFT را بر اساس بسته آموزشی گیلبرت آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. پس از اجرای CFT، مبدأ خودآگاهی هیجانی، مشکلات بین فردی و پرخاشگری اعضای هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و تک متغیری (آنکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده هم در تحلیل مانکوا و هم در تحلیل آنکوا برای متغیرهای خودآگاهی هیجانی، مشکلات بین فردی و پرخاشگری در هر دو گروه تفاوت معنادار را نشان داد. یافته های این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهش های مشابه حاکی از آن است، روش CFT می تواند نقش موثری در افزایش خودآگاهی هیجانی و کاهش مشکلات بین فردی و پرخاشگری زنان پرخاشگری داشته باشد.
بررسی رابطه کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با میانجی گری نظریه ذهن کودکان 9 تا 11 ساله شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کارکردهای اجرایی نقش مهمی در توسعه نظریه ذهن دارند. نظریه ذهن نیز در توانایی کودکان برای درک و تفسیر رفتار دیگران نقش اساسی دارد. همچنین رابطه مثبتی بین کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن با قضاوت اخلاقی وجود دارد. ازین رو در پژوهش حاضر، هدف بررسی رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی با توجه به نقش میانجی نظریه ذهن است.روش: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کودکان ۹ تا ۱۱ ساله شهر ایلام است که 370 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. از سه پرسشنامه قضاوت اخلاقی Sinha and Verma (1971)، نظریه ذهن Ghamrani و همکاران (2006) و کارکردهای اجرایی Barkley (2012) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. داده ها به روش های همبستگی اسپیرمن و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایSPSS نسخه 24 وsmart PLS نسخه 3 تحلیل شدند. یافته ها: بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (246/0=β و 05/0>P)، کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن (545/0=β و 05/0>P)، نظریه ذهن و قضاوت اخلاقی (494/0=β و 05/0>P) رابطه وجود دارد. همچنین نقش میانجی نظریه ذهن در رابطه بین کارکردهای اجرایی و قضاوت اخلاقی (269/0=β و 05/0>P) تایید شد.نتیجه گیری: کارکرد اجرایی، ظرفیت شناختی زیربنایی است که شناخت سطح بالاتر مانند استدلال و تصمیم گیری در موقعیت های اخلاقی را ممکن می سازد و تسهیل می کند. همچنین کارکرد اجرایی بر ارتقای سطح نظریه ذهن نیز اثر دارد. بنابراین جهت بهبود قضاوت اخلاقی برنامه های مداخله ای که رشد کارکردهای اجرایی را هدف قرار دهند، باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند؛ زیرا می توان از طریق بهبود کارکردهای اجرایی، بستر مناسبی برای ارتقای سطح نظریه ذهن فراهم آورد و ارتقای نظریه ذهن بر پیشرفت قضاوت های اخلاقی تأثیر خواهد گذاشت.
رابطه ی تنظیم هیجانی با کمال گرایی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه تنظیم هیجانی با کمال گرایی در دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان شهر تهران در سال 1400 می باشد که با استفاده از جدول مورگان برای جامعه ی نامحدود، تعداد اعضای نمونه 384 نفر در نظر گرفته شده و به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه ی کمال گرایی هیل و همکاران (2004) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، پراکندگی) و آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش از طریق آزمون همبستگی و رگرسیون، حاکی از آن بود که تنظیم هیجانی با کمال گرایی در نوجوانان رابطه دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که تنظیم هیجانی توانایی پیش بینی کمال گرایی را دارد و از میان ابعاد تنظیم هیجانی، عوامل سرزنش دیگران، پذیرش و ارزیابی مجدد مثبت قادر به پیش بینی کمال گرایی می باشند.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند، سطح پیچیده تر و بالاتری از آسیب روانی را نسبت به مبتلایان بدون همایندی تجربه می کنند. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند بود. روش : روش تحقیق حاضر نیمه تجربی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب همایند مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹، تعداد ۳۲ نفر از بانوان از طریق مصاحبه بالینی به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه طرحواره درمانی هیجانی (۱۶ نفر) و گروه کنترل (۱۶ نفر) گمارده شدند. ابزارها شامل مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (۱۹۹۴) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان (۲۰۰۴) بود. طرحواره درمانی هیجانی در ۱۰ جلسه هفتگی ۹۰ دقیقه ای اعمال شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از این بود که طرحواره درمانی هیجانی اثربخشی درون گروهی و بین گروهی نیرومندی را بر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری تنظیم هیجان داشت (۰/۰۱>P). اثربخشی این مداخله تا مرحله پیگیری ماندگار بود. میزان اندازه اثر برای عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان به ترتیب ۰/۳۲۴ و ۰/۴۳۰ بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: طرحواره درمانی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان یکپارچه عوامل فراتشخیصی اختلال افسردگی و اضطراب همایند را بهبود بخشد. با اثبات کارایی این مداخله در مطالعات متعدد، می توان از آن به عنوان خط اول درمان افسردگی و اضطراب همایند استفاده کرد.
طراحی و اعتباریابی پرسشنامه هوش هیجانی (فرم خودسنجی) برای ارزیابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۵۳۸-۵۲۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها به اهمیت هوش هیجانی بر جنبه های محتلف زندگی کودکان تأکید می کنند. اما مطالعات کمتری به طراحی آزمون مناسب برای سنجش هوش هیجانی در کودکان پرداخته اند. هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی پرسشنامه هوش هیجانی مطابق با فرهنگ ایرانی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع توسعه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان 6 تا 9 سال شهر تهران در سال 1400 بوده اند. حجم نمونه 618 کودک (313 پسر و 305 دختر) که به شیوه ی در دسترس از مدارس انتخاب شدند. در این راستا بر اساس بررسی هدفمند پژوهش های علمی در زمینه هوش هیجانی نسخه اولیه پرسشنامه با 60 گویه طراحی شد. برای روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و پایایی درونی با محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و نرم افزار Amos استفاده شد. یافته ها: در فرآیند روانسنجی پرسشنامه گویه هایی که نسبت روایی محتوایی آن کمتر از 0/62 و شاخص روایی محتوایی آن کمتر از 0/79 بود حذف شد. تحلیل عاملی اکتشافی 59 گویه را با ساختار 6 عاملی نشان داد و تحلیل عاملی تأییدی موید این یافته بود. همچنین همسانی درونی سؤال ها 0/865 به دست آمد که نشان می دهد پرسشنامه از اعتبار خوبی برخوردار است. نتیجه گیری: ابزار طراحی شده یک پرسشنامه معتبر برای سنجش هوش هیجانی در نمونه کودکان ایرانی بوده که پژوهشگران و سایر متخصصان مربوطه می توانند از این ابزار در پژوهش های روانشناختی خود استفاده کنند
طراحی مدل استفاده از شبکه های اجتماعی موبایل در هویت یابی نوجوانان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مهم ترین مسئله دوره نوجوانی، کسب هویت است. هویت یابی به عنوان فرایند انسجام تغییرات فردی، تقاضاهای اجتماعی و انتظارات برای آینده محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در هویت یابی نوجوانان است. روش پژوهش: این پژوهش در چارچوب رویکرد کمی و با استفاده از روش پژوهش پیمایش صورت پذیرفته است. بدین منظور 385 نفر از نوجوانان 15 تا 18 ساله شهر تهران در سال 1399 به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش حاضر بیشترین استفاده از شبکه های اجتماعی نوجوانان باهدف کسب علم و دانش و در وهله بعد باهدف سرگرمی است. میزان اعتماد و تأثیرپذیری دانش آموزان پسر از شبکه های اجتماعی با توجه به میانگین رتبه ها بیشتر است. ثبات و استحکام خانواده بیشتر از سایر ابعاد هویتی مورد ارجاع است. میزان تأثیرپذیری از شبکه های اجتماعی با ساختار خانواده رابطه معنادار دارند. تأثیرگذاری هنرمندان و بازیگران و شبکه های اجتماعی بیشتر در بعد انتخاب شغل و فعالیت است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر بیانگر این مطلب است که بر اساس مدل تحقیق می توان هویت یابی نوجوانان را بر اساس ساختار خانواده و چگونگی استفاده از شبکه های اجتماعی تبیین کرد
بررسی جامعه شناختی تأثیر سکونتگاه های غیررسمی بر آسیب های اجتماعی (مطالعۀ موردی: شهر کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پدیده سکونت گاه های غیررسمی می تواند با خود آسیب های اجتماعی زیادی به همراه داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سکونت گاه های غیر رسمی بر میزان آسیب های اجتماعی نظیر سرقت، طلاق، خودکشی، موادمخدر در شهر کرمانشاه می باشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. از نظر روش در زمره تحقیقات توصیفی است و بصورت پیمایشی انجام خواهد شد؛ زیرا اطلاعات مورد نیاز از وضع موجود نمونه آماری با استفاده از پرسشنامه به دست آمده است. پرسشنامه محقق ساخته سکونتگاه های غیررسمی و پرسشنامه استاندارد آسیب های اجتماعی می باشد که در 66 گویه تنظیم شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 270979 نفر از ساکنین و اهالی مرد و زن مناطق سکونتگاه های غیررسمی شهرستان کرمانشاه در سال 1400 می باشد. در پژوهش حاضر، 384 به روش تصادفی- خوشه ای به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. یافته ها: یافته های توصیفی حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد علت مهاجرت و انتخاب محله اکثر پاسخ دهندگان به تعداد 160 نفر (7/42 درصد)، وضعیت اقتصادی شان بود. همچنین در نمونه مورد بررسی 169 نفر (5/44%) موافق به ترک محل و 211 نفر (5/55%) مخالف به ترک محل و 241 نفر (6/63%) موافق و 138 نفر (4/36%) مخالف به ترک محل به شرط واگذاری زمین یا مسکنی بودند که از دلایل عدم تمایل به ترک محله اکثر پاسخ دهندگان به تعداد 151 (8/42%) نزدیکی به محل کار بود. در آخر، درخصوص شرکت در فعالیت هایی برای بهبود وضع محدوده خود در طی 5 سال گذشته، 177 نفر (1/46%) در فعالیت ها شرکت کرده بوده و 202 نفر (3/53%) شرکت نکرده بودند. نتیجه گیری: بر اساس آمار و یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مشکلات اساسی سکونتگاه های غیر رسمی، عدم وجود حداقل امکانات بوده که این حاکی از فقر، نداشتن امنیت اقتصادی و اجبار به مهاجرت به این محله شده است. اعتیاد به سیگار و مواد مخدر، سابقه سرقت، جرم و زندان و یا خشونت، خودکشی و طلاق، که همه این عوامل دست به دست هم داده و باعث بروز نا امنی ها و زمینه ساز آسیب های اجتماعی در بین ساکنین این محله شده است. با توجه به اینکه اکثر این افراد از شهر به این محلات حاشیه ایی مهاجرت نموده اند، این مؤید این امر است که شرایط زندگی مناسبی را نداشته و مجبور به مهاجرت به حاشیه شهرها با امکانات محدود و مشکلات فراوان شده اند.
الگوی ساختاری بی صداقتی تحصیلی براساس جو عاطفی خانواده و هوش معنوی با میانجیگری خودپنداشت تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری بی صداقتی تحصیلی براساس جو عاطفی خانواده و هوش معنوی با میانجیگری خودپنداشت تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند که تعداد300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند .برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بی صداقتی (ADQ خامسان و امیری،1390)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده (FPQ هیل برن، 1964)، پرسشنامه هوش معنوی (SIQ عبدالله زاده و همکاران، 1387) و پرسشنامه خودپنداشت تحصیلی (ASQ، چن و تامسون، 2004) استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین جو عاطفی خانواده و بی صداقتی تحصیلی اثر مستقیم معنی داری وجود نداشت (05/0<p). بین جو عاطفی خانواده و خودپنداشت تحصیلی از لحاظ آماری معنی دار بود (01/0>p) و بین هوش معنوی و خودپنداشت تحصیلی با سازگاری تحصیلی اثر مستقیم معنادار وجود دارد (01/0>p). علاوه براین بین هوش معنوی با بی صداقتی تحصیلی از طریق میانجی گری خودپنداشت تحصیلی اثر غیر مستقیم معنی دار داشت (05/0<p) و بین جو عاطفی خانواده با بی صداقتی تحصیلی از طریق میانجی گری خودپنداشت تحصیلی اثر غیر مستقیم معنی دار دارد (05/0<p). مدل نهایی نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت خودپنداشت تحصیلی نقش میانجی بین جوعاطفی خانواده و هوش معنوی با بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان دارد.
تبیین مفهوم تربیت اجتماعی در دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم تربیت اجتماعی در دوران کودکی بر پایه نظریه ی اسلامی عمل است. در راستای دستیابی به این هدف از روش مفهوم پردازی (بسط مفهومی) استفاده شده است. ابتدا مناقشات مطرح در تربیت اجتماعی دوران کودکی، پیش روی نظریه اسلامی عمل قرار داده شد و موضع این نظریه نسبت به این مناقشات مورد بررسی قرار گرفت. پس از جایابی این نظریه در پیوستار مناقشات تربیت اجتماعی دوران کودکی، مشخص شد این نظریه در قالب دو گزاره ی «هویت دو چهره ای» و «رشد تعاملی» پیش فرض های لازم برای ورود به بحث تربیت اجتماعی و مفهوم پردازی پیرامون آن را دارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مفهوم تربیت اجتماعی در این نظریه از جامعه و فرد فراتر می رود و مفهوم والاتری را مدنظر قرار می دهد و با محوریت «حق» شکل می گیرد. از این رو می توان تعریف تربیت اجتماعی در دوران کودکی از منظر این رویکرد را، ایجاد زمینه هایی برای «تعامل حق مدار» کودک عنوان کرد. از سویی در مفهوم تربیت اجتماعی کودک می توان بر «جامعه یاری» کودک تأکید کرد. همچنین ملاحظاتی از قبیل تعامل «هم تراز» با همسالان، «تعامل ناهم تراز» با بزرگ سالان، برداشت از گذشته و آینده به تناسب «نقش آفرینی اجتماعی» و «معناداری کنونی»، رابطه متوالی کودک با تمامی لایه های اجتماعی، بهره از روش های «الگوپردازی»، «محبت اولیه بلاشرط، محبت ثانویه سامان مند، انضباط منعطف» و «الزام گفتگویی» در تربیت اجتماعی و «عقلانیت اجماعی» به عنوان معیار عمل اجتماعی؛ در راستای دستیابی به مفهوم تربیت اجتماعی دوران کودکی توسط این نظریه به دست آمده اند
اثربخشی آموزش خودتنظیمی رفتار توجهی بر حافظه کاری و اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی کودکان (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی خودتنظیمی رفتارتوجهی بر حافظه کاری، نارسایی توجه و بیش فعالی کودکان انجام شد. روش: این پژوهش به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه کودکان 7 تا 12 ساله مبتلا به نارسایی توجه و بیش فعالی بود که در سال تحصیلی 99-1398 به مراکز مشاوره و روان شناسی منطقه 5 تهران مراجعه کرده و تحت درمان دارویی ریتالین قرار داشتند. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شد. سپس از میان 40 نفر که بیشترین علائم بیش فعالی- نارسایی توجه و کمترین نمره را در حافظه کاری کسب کردند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش جداگانه در 8 جلسه هفتگی 60 دقیقه ای مداخله پژوهش شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه علایم مرضی کودکان (CSI-4) و مقیاس سنجش حافظه کاری آلوی و همکاران (2008) بود. داده های آماری به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته-ها: یافته ها حاکی از آن است که مداخله های خودتنظیمی رفتارتوجهی برحافظه کاری و کاهش نشانگان نارسایی توجه- بیش فعالی کودکان مؤثر است. نتیجه گیری: آموزش مهارت های خودتنظیمی رفتارتوجهی تأثیر چشمگیری بر حافظه کاری کودکان ADHD داشت.
بررسی اثر بخشی آموزش قدردانی ایمونز بر سرمایه روانشناختی و استقلال عاطفی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر بخشی آموزش قدردانی بر سرمایه روانشناختی و استقلال عاطفی نوجوانان بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان مقطع دبیرستان دوره دوم از شهر بیرجند انتخاب شدند. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش بود که با استفاده از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و استقلال عاطفی استنبرگ و سیلوربرگ انجام شد. بسته آموزشی قدردانی در این پژوهش برگرفته از مطالعات قمرانی (1389) بود که با هدف پژوهش حاضر همسو شد. گروه آزمایش بسته آموزشی قدردانی ایمونز را به مدت 9 جلسه دریافت کردند ولی گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. تحلیل یافته های به دست آمده نشان داد پس از تعدیل پیش آزمون، تفاوت میانگین نمرات سرمایه روانشناختی و استقلال عاطفی در گروه کنترل و آزمایش معنا دار بود (0.05p<) و گروه آزمایش پس از دریافت بسته آموزشی قدردانی سرمایه روانشناختی بالاتر و استقلال بیشتری را تجربه نمودند. شکل گیری و گسترش یکی از هیجانات مثبت همانند قدردانی می تواند به شکل گیری و توسعه دیگر هیجانات و سازه های مثبت مانند سرمایه روانشناختی و استقلال عاطفی در نوجوانان کمک نماید. آموزش قدردانی بر افزایش هیجانات مثبت تاثیرگذار است.
بررسی رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان زن در پساکرونا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
آموزش و پرورش از مهم ترین سازمان هایی است که نقش مهمی در رشد جامعه دارد و شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر موفقیت کارکنان این سازمان اهمیت بسزایی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان زن در پساکرونا بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه معلمان زن شهر میبد و اردکان در سال ۱۴۰2-۱۴۰1 بود. ۲۰۸ نفر با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، حمایت سازمانی آیزنبرگر و همکاران (1986) و کیفیت زندگی کاری لوپز (2007)، را تکمیل کردند. داده ها به روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری و با بهره گیری از نسخه 2۶ نرم افزار SPSS و نسخه ۲۴ نرم افزار Amos تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد اثر مستقیم حمایت سازمانی (۰۰۱/۰>p، ۳۳۲/۰=β) و کیفیت زندگی کاری (۰۰۱/۰>p، ۴۵۶/۰=β) بر بهزیستی روانشناختی و حمایت سازمانی (۰۰۱/۰>p، ۴۰۲/۰=β) بر کیفیت زندگی کاری معلمان زن معنی دار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که کیفیت زندگی کاری در رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی معلمان زن نقش میانجی دارد (۰۰۱/۰>p، ۱۸۳/۰=β). بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که بهزیستی روانشناختی معلمان زن مرتبط با میزان حمایتی است که سازمان آموزش و پرورش از آن ها دارد و در این راستا کیفیت زندگی کاری نیز اثرگذار است.
Intergenerational Transmission Disconnection and Rejection Domain of Early Maladaptive Schemas in Mother and Daughter Relationships: The Mediating Role of Perceived Maternal Attention(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Intergenerational transmission of schemas has received more attention in recent years. Then the aim of this study was to investigate Intergenerational transmission disconnection and rejection domain of maladaptive schema in mother-daughter relationships: the mediating role of the perceived Maternal Attention.Methods: The method of research was correlation-structural equation modeling, and the research population was all mothers and their daughters in city of Mashhad, of which 207 groups of mothers (30-69) and daughters (16-30) were selected using the convenience sampling method. The sample group filled out the questionnaires, including Young Schema Questionnaire–Short Form Version 3 (YSQ-S3) (2005) and Parental Bonding Instrument of Parker’s et al., (PBI) (1979). The data was analyzed using amose-24 and spss-24 software.Results: The findings showed that the Perceived Maternal Attention can mediate the relationship between disconnection and rejection domains schemas in mothers and daughters.Conclusion: It can be concluded that the schemas of disconnection and rejection can affect the formation of these schemas in the daughter by transferring the perceived Maternal Attention to the daughter.
رابطۀ نگرش دینی با اضطراب سلامت و اضطراب مرگ افراد در معرض کووید 19 و افراد عادی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
135-148
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس عالمگیر کووید 19 نه تنها سلامت جسم، بلکه سلامت روان میلیون ها انسان در معرض خطر قرار گرفت. به سبب نقش اعتقادات دینی در افزایش سازوکار های انطباقی انسان ها، این پژوهش ارتباط «نگرش دینی» با «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» افراد در معرض کووید 19 و افراد عادی را بررسی کرده است. روش پژوهش از نوع «توصیفی همبستگی» بوده است. 368 تن به روش «در دسترس» و داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. از مقیاس «نگرش سنج دینی»، پرسشنامه «سنجش اضطراب سلامت» و پرسشنامه «سنجش اضطراب مرگ» برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. مطابق یافته ها، متغیر «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» بین افراد در معرض کووید 19 و عادی تفاوت معناداری داشت؛ ولی در نگرش دینی دو گروه تفاوت معناداری به دست نیامد. در افراد در معرض کووید 19 ارتباط «نگرش دینی» با «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» معنادار بود، درحالی که در افراد عادی ارتباط معناداری وجود نداشت. همچنین متغیر «نگرش دینی» توانست «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» را در افراد در معرض کووید 19 پیش بینی کند. می توان نتیجه گرفت که افراد در معرض کووید 19 بیش از افراد عادی نشانه های بدنی را به صورت علائم تهدیدآمیز تفسیر می کنند و افکار منفی و مزاحم بیشتری درباره مرگ خود یا اعضای خانواده شان دارند. اما به نظر می رسد مطابق نظریه «مدیریت وحشت»، باورهای دینی پیش بینی کننده خوبی برای کاهش اضطراب سلامت و اضطراب مرگ در همه گیری ها، به ویژه در افراد در معرض بیماری است. به همین سبب، توصیه می شود در مواردی همچون همه گیری ها، مداخله های دینی بیش از گذشته مدنظر قرار گیرد.
هنجاریابی مقیاس تحول شغلی کودکان در شهر اصفهان در سال 1401(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اندازه گیری پیشرفت شغلی کودکان برای موفقیت آنها در محیط کار، تحصیل و به طورکلی زندگی بسیار مهم است. با وجود این، ابزارهای اندازه گیری موجود فاقد اعتبار و روایی هستند که نیاز به ابزارهای بهتر را برجسته می کند. پژوهش حاضر با هدف تهیه جدول هنجار برای مقیاس تحول شغلی دوران کودکی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان در سال 1401 بود که در این پژوهش 351 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس تحول شغلی دوران کودکی (شولتایس و استد، 2004) و فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی (مگ گیوری، روسیر و ساویکاس، 2015) بود. برای تحلیل داده ها از روش های توصیفی فراوانی و درصد، جهت بررسی همسانی درونی مقیاس از روش آلفای کرونباخ، و جهت تعیین روایی همگرا از ضریب همبستگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام شد. یافته ها: ملاک اعتبار بررسی شده در مقیاس حاضر، ضریب آلفای کرونباخ بود که اعتبار نسبتاً بالای ابزار حاضر را نشان داد (94/0). نتایج روایی همگرا نیز نشان داد که این ابزار با فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی همبستگی معناداری دارد (001/0P=، 78/0). نتیجه گیری: درمجموع یافته ها نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تحول شغلی دوران کودکی برای سنجش این سازه در جمعیت کودکان ایرانی از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است. پیشنهاد می شود در جهت استفاده و ارتقای کارایی این ابزار، پژوهش های بیشتری و در گروه های مختلف اجرا شود.
Designing a Model of Social Factors Affecting Children’s Participation in Physical Activity
حوزههای تخصصی:
Although some factors affecting children’s participation in physical activity and sports are well known, the important social factors that influence children’s participation in physical activity and sports have not been properly identified. In this study, we aimed to design a model of social factors influencing children’s participation in physical activity and sports. The method used in the present research is descriptive-correlation based on the structural equation method. The statistical sample of the study consisted of 384 students who were selected through convenience sampling method. Social factors such as parental socioeconomic status, social support, social competence, and social acceptance were measured using standard questionnaires. Structural equation modelling was used to analyze data. The results of the path analysis showed that parental socioeconomic status, social support, social competence and social acceptance had significant effects on motivation (all T>1.96). Moreover, motivation had significant effect on intention to physical activity (T=3.628). Finally, intention to physical activity had significant effect on physical activity (T=5.189). These results show that social factors can be considered in the process of children’s participation in physical activity and sports. In this regard, the role of parents, physical education teachers and friends is very important.
نقش مدیریت استرس در بیماری های قلبی: بررسی سیستماتیک مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
61 - 75
حوزههای تخصصی:
استرس به عنوان یک عامل رایج در زندگی امروزه، تأثیرات عمیقی بر سلامت قلب دارد. این مقاله به بررسی ارتباط بین استرس و بیماری های قلبی می پردازد و نقش عوامل روان شناختی در این فرآیند را مورد بررسی قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر ، بررسی نقش مدیریت استرس در بیماری های قلبی هست. روش تحقیق به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات، توصیفی تحلیلی می باشد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مدیریت استرس در بهبود بیماری های قبلی موثر می باشد و راهبردهای مدیریت استرس عبارتند از: کاهش افسردگی، کنترل خشم، پرهیز از خصومت، کاهش انزوای اجتماعی، کاهش اضطراب، عوامل شخصیتی، برخورداری از سلامت معنوی، کنترل وضعیت اجتماعی/اقتصادی. همچنین مداخلات روان شناختی در بهبود مدیریت استرس و در نتیجه بهبود بیماری های قلبی از قبیل درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طرحواره درمانی، تصویرسازی ذهنی هدایت شده، آموزش ذهن آگاهی، آموزش روان شناسی مثبت گرا با رویکرد اسلامی، درمان مبتنی بر شفقت، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان فعالسازی رفتاری گروهی، مدیریت هیجان های عاطفی همچنین از سویی، استرس از طریق مسیرهای بیولوژیکی متعددی از جمله افزایش فشار خون و آلودگی عروق، به تغییرات در ساختار قلب و عروق منجر می شود. در نتیجه، مدیریت استرس و تقویت عوامل روان شناختی مثبت، به عنوان یک راهبرد پیشگیری از بیماریهای قلبی و بهبود سلامت قلبی، حائز اهمیت است. توصیه ها شامل توسعه مهارت های مقابله با استرس، ترویج فعالیت های ورزشی منظم، ارتقاء فرآیندهای آموزشی مدیریت استرس، تشویق به روحیه مثبت و ترویج سبک زندگی سالم هستند.
پیش بینی خودتوصیفگری بدن بر اساس ابعاد عزت نفس جنسی زنان خانه دار
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
248 - 257
حوزههای تخصصی:
ازدواج، مهم ترین تصمیم در زندگی هر فرد است؛ رضایت مندی از ارتباطات جنسی و ذهنیت در ارتباط با بدن نیز اصلی ترین عامل تعیین کننده کیفیت زندگی و سلامت روان شناختی زندگی هر فرد و به تبع زندگی زناشویی نیز می باشد که ﻧﺘیﺠﻪ و کیﻔیﺖ ﭘیﻮﻧﺪ ازدواج را ﻣﺸﺨﺺ می نماید؛ و ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی وﺿﻌیﺘی اﺳﺖ کﻪ زوﺟیﻦ دارای اﺣﺴﺎﺳی ﺷﺨﺼی از ﺷﺎدکﺎﻣی، ﺧﺮﺳﻨﺪی، ﻟﺬت و رﺿﺎیﺖ از زﻧﺪﮔی زﻧﺎﺷﻮیی و راﺑﻄﻪ دوﻧﻔﺮه ﺧﻮد ﻫﺴﺘﻨﺪ. هدف از انجام این پژوهش به منظور پیش بینی خودتوصیفگری بدن بر اساس ابعاد عزت نفس جنسی زنان خانه دار اجرا شد. روش پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول فیدل و تاباکنیک (۲۰۰۷) که با توجه به تعداد متغیر ها و تعداد خرده مؤلفه آن ها (m) 224 نفر انتخاب شدند. نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. برای انجام گردآوری نمونه ی تحقیق، پژوهشگر پرسشنامه های موردنیاز را به صورت آنلاین طراحی و لینک آن در شبکه های اجتماعی (گروه های تلگرام و گروه ه ای واتساپ، اینستاگرام و ایتا) قرار داد تا زنان خانه دار ساکن شهر اصفهان که تمایل ب ه شرکت در این تحقیق را داشتند ب ه سؤالات پژوهش پاسخ دادند. در این پژوهش علاوه بر سؤالات جمعیت شناختی از دو پرسشنامه، پرسشنامه عزت نفس جنسی زنان – فرم کوتاه (SSEI-W-SF) و، پرسشنامه خودتوصیفگری مارش (PSDQ) استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. بین عزت نفس جنسی و ابعاد آن با خودتوصیفگری بدن رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین ابعاد عزت نفس جنسی و قادر به پیش بینی خودتوصیفگری می باشد. لذا توصیه می شود برای بهبود و تقویت عزت نفس جنسی و خودتوصیفگری بدن، برای زنان بالأخص زنان خانه دار، آگاهی ها و آموزش های لازم توسط مشاورین خانواده و روانشناس هایی که در حوزه ورزش و بدن فعالیت دارند، برگزار گردد.
روابط ساختاری سازه تاریک شخصیت، بازداری هیجانی با روابط فرا زناشویی با میانجی گری نگرش به تعهد زناشویی در بین زنان و مردان دارای روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۱۳۲-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری سازه تاریک شخصیت، بازداری هیجانی با روابط فرا زناشویی با میانجی گری نگرش به تعهد زناشویی دربین زنان و مردان دارای روابط فرازناشویی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی _همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهرستان میاندوآب در سال 1400 بودند.که از این بین تعداد 280 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پرسش نامه های مثلث تاریک شخصیت (SD-3، جنسون و وبستر،2010) مهار هیجانی (ECQ، راجر و نشوور 1987) خیانت زناشویی (MIQ، مرامی و خادمی، 1392) استاندارد تعهد زناشویی (DCI، آدامز و جونز ،1997)را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت با نگرش به خیانت در سطح 01/0 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین بین کنترل هیجانی و تعهد زناشویی با نگرش به خیانت در سطح 01/0 رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد سازه تاریک شخصیت و بازداری هیجانی با میانجی گری نگرش به تعهد زناشویی با روابط فرازناشویی رابطه دارد. یافته های این پژوهش در کنار حمایت از مدل فرضی برای روابط فرازناشویی، الگوی مناسبی برای سبب شناسی آن ارائه می دهد و در نهایت مدل از برازش خوبی برخوردار است.