فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۰۱ تا ۶٬۷۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
تاب آوری به عنوان میانجی رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و شادکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علی پنج عامل بزرگ شخصیت با تاب آوری و هم چنین آزمون نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین پنج عامل بزرگ شخصیت و شادکامی انجام پذیرفت. در این پژوهش تعداد 300 نفر (169 دختر و131 پسر ) از دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان فرم کوتاه پرسش نامه نئو (NEO-FFI)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و پرسش نامه شادکامی آکسفورد (OHI) را تکمیل کردند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و AMOS-21 انجام شد. به علاوه جهت آزمودن مسیرهای واسطه ای از روش بوت استراپ استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که الگوی پیشنهادی دارای برازش نسبتاً خوبی با داده ها می باشد که با انجام اصلاحاتی بهبود یافت. به طور کلی نتایج بیانگر آن بود که چهار ویژگی شخصیتی روان رنجوری، وظیفه شناسی، گشودگی به تجربه و برون گرایی رابطه علی مستقیم با تاب آوری دارند. هم چنین این ویژگی های شخصیتی رابطه علی غیرمستقیم معنی داری با شادکامی از طریق تاب آوری نشان دادند.
تأثیر الگوهای اسکیزوتایپی همایند با اختلال وسواس فکری-عملی در درمان شناختی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت اسکیزوتایپی همایند در وسواس فکری- عملی با پاسخ درمانی ضعیف رابطه نشان داده است. پژوهش های قبلی فرض کرده اند شخصیت اسکیزوتایپی سازه ای همگن است. چنین رویکردی می تواند رابطه اسکیزوتایپی و پیامد درمانی را مغشوش کند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر همایندی صفات شخصیت اسکیزوتایپی در درمان شناختی- رفتاری بود. طرح پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری کلیه بیمارانی را شامل بود که در سال های 1386 و 1387 به مراکز درمانی موجود در شهر تبریز مراجعه کرده بودند. نمونه ای به حجم 30 نفر از میان مبتلایان به اختلال وسواس فکری- عملی به روش در دسترس انتخاب و در سه گروه خالص، با علائم مثبت شخصیت اسکیزوتایپی، و با علائم منفی شخصیت اسکیزوتایپی تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند. ابزار های پژوهش عبارت بودند از: مقیاس وسواس فکری- عملی ییل- براون، مقیاس شخصیتی اسکیزوتایپی، پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپی، فرم کوتاه و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلال های محور I در DSM-IV. داده ها با روش های آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد گروه وسواس فکری- عملی همراه با علائم مثبت شخصیت اسکیزوتایپی در مقایسه با گروه خالص و گروه با نشانه های منفی شخصیت اسکیزوتایپی بهره کمتری از درمان می برند و بین دو گروه وسواس فکری- عملی خالص و وسواس فکری- عملی همراه با نشانه های منفی شخصیت اسکیزوتایپی در پیامد درمانی تفاوتی مشاهده نمی شود. نشانه شناسی مثبت و منفی شخصیت اسکیزوتایپی تأثیرات متفاوتی بر پیامد درمانی اختلال وسواس فکری- عملی دارند. با توجه به نتایج به دست آمده، لزوم تمایز بین نشانه شناسی مثبت و منفی شخصیت اسکیزوتایپی در مطالعات مرتبط با پیش آگهی ضعیف درمانی اختلال وسواس فکری - عملی مورد تأکید است.
انطباق و هنجاریابی آزمون هوش غیرکلامی (TONI-3)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر انطباق و هنجاریابی آزمون هوش غیرکلامی TONI-3 برای دانش آموزان 14-6 ساله شهر تهران است. بدین منظور به روش نمونه گیری چند مرحله ای از 10 منطقه آموزش و پرورش، تعداد 320 دانش آموز دختر و پسر 14-6 ساله برای اجرای فرم «الف» انتخاب و آزمون بر روی آنها اجرا شد. همین مرحله برای فرم «ب» آزمون تکرار گردید. پس از تجزیه و تحلیل سوالات به روش IRT تعداد 5 سوال از فرم الف و 5 سوال از فرم بد حذف و تعداد سوالات هر فرم به 40 مورد تقلیل یافت. در مرحله دوم تعداد 1600 دانش آموز برای هنجاریابی هر یک از فرمهای آزمون به روش نمونه گیری چند مرحله ای از 10 منطقه آموزش و پروش انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج مربوط به برآورد اعتبار آزمون نشان داد که ضریب آلفا برای فرم الف آزمون، برای سنین 14-6 سال به ترتیب 0.82، 0.83، 0.83، 0.87، 0.86، 0.81، 0.81، 0.80 و ضریب کل 0.85 بود و ضریب آلفا برای فرم ب، برای سنین ذکر شده به ترتیب 0.82، 0.79، 0.85، 0.85، 0.88، 0.80، 0.80 و برای کل آزمون 0.84 حاصل شد. همچنین ضریب همبستگی مربوط به بازآزمایی فرم الف و ب به ترتیب 0.89 و 0.90 است. در کل ضرایب مختلف نشان دهنده اعتبار نسبتا بالای این آزمون می باشد. همبستگی نمرات فرم الف و ب با آزمون ریون به میزان 0.78 و 0.74، و شواهد مربوط به روایی افتراقی حاصل از مطالعه تفاوت بین میانگین نمره های گروههای مختلف سنی، حاکی از افزایش میانگین نمرات آزمودنیها همراه با افزایش رشد آنها در دو فرم الف و ب آزمون بود، که نشانگر روایی مناسب آزمون است. در نهایت با تبدیل نمرات خام به نمرات استاندارد، جداول هنجار برای سنین 14-6 سال ارایه گردید.
مدل یابی روابط بین باورهای هوشی، معرفت شناختی و انگیزشی با راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط بین متغیرهای باورهای هوشی، باورهای معرفت شناختی و باورهای انگیزشی با یکدیگر و نیز نقش آنها بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فراشناختی) دانشجویان دانشگاه پیام نور در قالب مدل علّی و بهروش تحلیل مسیر است. به منظور آزمون فرضیه ها، نمونه ای شامل 600 نفر دانشجو از مراکز مختلف دانشگاه پیام نور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و روش نمونه گیری طبقه ای به طور تصادفی انتخاب و به پرسش نامه خودگزارشی متشکّل از مقیاس های باورهای معرفت شناختی (شومر، 1993)، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (پینتریچ و دی گروت، 1990)، باورهای هوشی (عبدالفتاح و یتس، 2006) و اهداف پیشرفت (میدلتون و میگلی، 1997) پاسخ دادند. یافته ها حاکی از آن است که مدل عِلّی مفروض پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار بوده و متغیرهای پژوهش در مجموع 29 و 35 درصد از کل واریانس راهبردهای شناختی و فراشناختی را تبیین نمودند. به طور کلی، نتایج نشان داد که باورهای هوشی علاوه بر تأثیر مستقیم، به واسطه باورهای معرفت شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان تأثیر غیر مستقیم نیز دارند. همچنین یافته ها نشان داد که باورهای هوشی دانشجویان به ویژه باورهای هوشی افزایشی می توانند با میانجی گری باورهای معرفت شناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی فراگیران و نهایتاً عملکرد تحصیلی آنها مؤثر باشند. لذا، ضروری است که زمینة لازم جهت ارتقاء این باورها از طریق غنی تر کردن محیط زندگی و محیط یادگیری و آموزش فراهم گردد.
یادگیری خدمات محور برای پرستاران
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یادگیری خدماتمحور، فن تعلیم و فلسفه آموزشی خدمات جامعه را با یادگیری ارادی ارتباط میبخشد. این شیوه آموزشی به عنوان یک نوآوری آموزشی در دامنه وسیعی از فعالیتهای آموزشی فراگیران از کودکستان تا مقاطع دانشگاهی مطرح است. در این راهبرد فراگیران با مشارکت فعال در تجربیات خدماتی سازمانیافته پیشرفت میکنند و مهارتهای فردی و اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی و مهارتهای حل مساله در آنان پرورش می یابد. این راهبرد موجب پیشرفت تحصیلی دانشجو، دوری از آموزش سنتی و افزایش تعامل بین دانشکدههای پرستاری و جامعه می شود. این موضوع ضرورت تغییر فرهنگی را در دانشکده های پرستاری مطرح می نماید. مقاله مروری حاضر با هدف بررسی اثرات و جنبههای مختلف یادگیری خدماتمحور نگارش شد و ضمن مروری بر منابع راهبرد یادگیری خدمات محور، مفهوم، گامهای اجرا، سودمندی و زوایای متعدد این شیوه یادگیری بررسی شد.
نتیجهگیری: استفاده از یادگیری خدماتمحور در دانشگاهها رو به افزایش است و دانشکدههای پرستاری بیشترین سهم را در به کارگیری این شیوه آموزشی به خود اختصاص دادهاند. ضروری است که دانشجویان مقاطع مختلف پرستاری به آموزش سیستماتیک در زمینه روش های یادگیری فعال ازجمله یادگیری خدمات محور دست پیدا کنند تا ضمن آشنایی و بهکارگیری این شیوه، نیازهای تحقیقاتی در این زمینه به فراموشی سپرده نشود.
نقش دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی در تبیین رابطه کارکرد خانواده و ارضای نیازهای بنیادین روا ن شناختی با اعتیادپذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی در تبیین رابطه کارکرد خانواده و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی با اعتیادپذیری انجام شده است. روش: تعداد ۴۵۲ نفر از دانشجویان (207 پسر و 245 دختر) دانشگاه های تبریز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و پرسش نامه های شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، مقیاس سنجش کارکرد خانواده، دشواری در تنظیم هیجان و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بوده و می توان از دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی در ارتباط کارکرد خانواده و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی به منظور تبیین اعتیادپذیری استفاده کرد. نتیجه گیری: دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی در ارتباط کارکرد خانواده و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی قادر به تبیین اعتیادپذیری می باشند و توجه به این امر می تواند پیشنهادهایی برای پیشگیری و مداخله در حوزه اعتیاد داشته باشد.
بررسی وتحلیل آموزش کارآفرینی درکتب کار وفناوری درپایه ششم ، هفتم وهشتم بر اساس الگوی پیشنهادی \#آینده شمادرلوای کارآفرینی\# (NFTE)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازتحقیق حاضرتبیین ضرورت آموزش کارآفرینی در مدارس و بررسی چگونگی اجرای آن وارائه پیشنهادهایی درجهت آموزش این مهارتها براساس الگوی ذکر شده می باشد. به این منظورکتب کار وفناوری، براساس کتاب\# آینده شما در لوای کارآفرینی\#(NFTE) که یک بسته آموزشی است و برای آموزش کارآفرینی در مدارس در پایه های (12-5) طراحی شده (به عنوان الگو)، مورد تحلیل قرار گرفت. روش تحقیق توصیفی است. جامعه آماری کتب کار و فناوری می باشد که با نمونه آماری برابر است. برای جمع آوری داده ها،از روش فیش ثبت مطالعات و داده ها (تحلیل محتوا) استفاده شده است. مبنای تحلیل محتوا، مقوله های مرتبط با دانش واطلاعات کارآفرینی است.این تحقیق به مقایسه کمی وکیفی نتایج حاصل ازتحلیل محتوای کتب کار وفناوری، والگومورد نظرپرداخته است. نتایج آماری نشان دادند که: در مجموع، فراوانی مقوله های مرتبط با دانش واطلاعات کارآفرینی در تصاویر و متون کتب کار و فناوری به ترتیب (7و13مورد) و درالگوی مورد نظر به ترتیب(32و51 مورد)است و در سطح استنباطی مقایسه فراوانی ها در تصاویر و متون به ترتیب(74/14و92/19) در سطح (01/0>P) معنی دار می باشندواین میزان در الگوبسیاربیشتر است. نتایج کیفی حاصل ازتحقیق، توجه به مفاهیم: کارآفرینی،ویژگیهای کارآفرینان موفق،مزایا ومخاطرات کارآفرینی وآموزش راه اندازی کسب وکاربه دانش آموزان میباشد. پیشنهاد میشود کتب کار وفناوری به لحاظ آموزش کارآفرینی بر اساس الگوی ارائه شده مورد بازبینی قرار بگیرد.
شالوده های عصب شناختی زبان
حوزههای تخصصی:
اثر بخشی آموزش هوش معنوی بر افسردگی و شادکامی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثر بخشی آموزش هوش معنوی، بر افسردگی و شادکامی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه انجام شد طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرکرمانشاه درسال تحصیلی1392بود. با روش نمونه گیری خوشه ای یک دبیرستان انتخاب و از جمعیت 127نفری دانش آموزان سال اول دبیرستان مذکور، 64 نفر که نمره بین 5 تا 39 را درآزمون افسردگی بک و نمره شادکامی زیرخط برش (42-40) مقیاس شادکامی آکسفورد راکسب نمودند، انتخاب شده و پس از همتا سازی به تصادف در دو گروه 32 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. آموزش هوش معنوی برای گروه آزمایش، طی 9 جلسه120دقیقه ای برگزار گردید. پس از اجرای جلسات آموزشی میزان افسردگی و شادکامی هر دو گروه مجدد سنجیده شد. به منظور بررسی پایداری اثر آموزش، 2ماه بعد هر دو گروه مورد پیگیری قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که ارتباط منفی معناداری بین هوش معنوی و افسردگی و ارتباط مثبت و معناداری بین هوش معنوی و شادکامی وجود دارد (001/0P<). این یافته نشانگر آن است که با ارتقای هوش معنوی ازطریق آموزش، افسردگی دانش آموزان کاهش و شادکامی آن ها افزایش می یابد. هم چنین آموزش ها با فاصله زمانی دو ماه نیز پایدار بود.
بررسی احتمال آسیب مغزی در مجروحان جنگی موج گرفته و مقایسه آن با آزادگان مبتلا به اختلال پس از استرس
هیجان ها چگونه می توانند بر سلامت انسان اثر بگذارند
حوزههای تخصصی:
فوبی و انواع آن
طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیشابندها و پیامدهای شخصیت خودشیفته در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهناز مهرابی زاده هنرمند- یدالله زرگر-نسرین ارشدی-وحید احمدی-حسن پالاهنگ