فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۰۱ تا ۵٬۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۱۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تشخیص افتراقی الگوهای رفتار تکراری قالبی و اجتماعی در کودکان با نیازهای ویژه بود. با استفاده از مصاحبه تجدیدنظرشده تشخیصی درخودماندگی (لرد و دیگران، 1994) در دو گروه درخودمانده (5 دختر و 11 پسر) و عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (5 دختر و 11 پسر) در دامنه سنی 8 ـ6 سـال از مدارس استـثنایی انتخاب شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میانگین نمره تخریب کیفی تعامل اجتماعی، ارتباطی و الگوهای رفتار تکراری قالبی در کودکان درخودمانده به گونه معناداری بیشتر از کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر است. استلزامها براساس تشخیصهای افتراقی کودکان استثنایی بحث شد.
"پرورش و آموزش نوجوانان از نظر ابن خلدون (پایگاه تعلیم و تربیت در اسلام) "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۶ شماره ۹۹
حوزههای تخصصی:
مروری بر نقش مخچه در نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در مقاله حاضر، شواهد و مستندات درباره ارتباط مشکلات نارساخوانی با نقص مخچه ارائه می شود. روش: در ابتدا، شواهد مربوط به نقش آشکار مخچه در مهارتهای حرکتی و مهارتهای شناختی، به ویژه در مهارتهای مبتنی بر زبان گفتاری مرور می شود. سپس برخی شواهد آزمایشگاهی مبتنی بر نقص عملکرد مخچه در افراد دارای نارساخوانی بیان می شود. یافته ها و نتیجه گیری: دو گروه از شواهد مد نظر قرار گرفته شده اند: شواهد رفتاری و شواهد تصویربرداری عصبی. شواهد نشان می دهند که افراد نارساخوان نسبت به گروه کنترل، تفاوتهای چشمگیری دارند. همچنین آزمونهای رفتاری مشابه روی کودکان دارای ضعف در خواندن و با بهره هوشی همسان اجرا شد. سرانجام بر مبنای نقص مخچه از زمان تولد، زنجیره ای علی تکوینی، از رشد نارساخوانی به دست داده شد.
تفاوت افراد دارای هیجان های بالا و پایین درعملیات شناختی؛ تجریدگزینشی، شخصی سازی، وتعمیم دهی افراطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تفاوت بین افراد دارای هیجانهای بالا و پایین در عملیات شناختی تجرید گزینشی، شخصی سازی، و تعمیم دهی افراطی بود. برای بررسی این مسأله، با استفاده از آزمون شدت عاطفه لارسن و دینر (1985)، از بین 310 دانشجو 30 نفر که دارای عاطفه بالا و 30 نفر دارای عاطفه پایین تشخیص داده شدند، انتخاب گردیدند. آزمودنیهای این دو گروه به صورت دو نفری، در مشاهدة دو بلوک اسلاید (هر بلوک شامل 40 اسلاید، 15 اسلاید دارای بار عاطفی خنثی و 25 اسلاید دارای بار عاطفی مثبت یا منفی) شرکت داده شدند. پس از ارائه هریک از گروه اسلایدهای دارای بار عاطفی مثبت یا منفی، یـک پرسشنامه 37 سؤالی (که 9 سؤال آن بهطور مستقیم به عملیات شناختی تجریدگزینشی، شخصیسازی، و تعمیمدهی افراطی مربوط بود) روی شرکت کنندگان اجرا شد. نتایج نشان دادند که به طور نسبی، افراد دارای شدت عاطفه بالا، نسبت بـه افراد دارای شدت عاطفه پایین، از عملیات تجرید گزینشی، شخصی سازی، و تعممدهی افراطی بیشتر و نیرومندتری استـفاده میکنند ( 0/05>P). یافته های این پژوهش نشان دادند که علاوه بر افراد افسرده، افراد عادی دارای سطوح هیجانی متفاوت (به ویژه سـطـوح هیـجانـی بـالا) نـیـز از عـملیات شـناخـتـی سـه گانه تجریدگزینشی، شخصی سازی، و تعمیم دهی استفاده می کنند
تدوین مدل خانواده سالم براساس دیدگاه متخصصان خانواده (یک پژوهش کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدلی از خانواده سالم مطابق با فرهنگ ایرانی انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از رویکرد زمینه ای انجام شده است. 16 متخصص خانواده و ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند بررسی شدند و داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از نرم افزار MAXQDA10 استفاده گردید. یافته ها: در کدگذاری باز 106 کد اولیه به دست آمد که در کدگذاری محوری بر اساس شباهت موضوعی در 21 دسته موضوعی قرار داده شدند. در مرحله سوم یا کدگذاری انتخابی، خانواده سالم به عنوان متغیر مرکزی یا اصلی شناخته شد. نتیجه گیری: اطلاع از معیارها و ویژگی های خانواده سالم می تواند به زوجین، خانواده ها و درمانگران خانواده کمک کند که از آنچه رفتار طبیعی و سالم است آگاه تر شوند و در نتیجه از این معیارها برای سلامت هر چه بیشتر خانواده ها استفاده نمایند.هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق، ارزشهای شخصی زوجین و رضایت زناشویی آنها در شهرمغان بود. روش: در این پژوهش 125 زوج (که یکی از همسران به عنوان معلم در مدارس شهر مغان اشتغال داشتند) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه بنیان های اخلاقی هایت و گراهام (MFQ30) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. اطلاعات بوسیله روش های آماری (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین اخلاق و ارزش های شخصی (به جز خوشی/ لذت گرایی) وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که در ابعاد اخلاقی(انصاف و مراقبت/ آسیب)، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین مردان و زنان در رضایت زناشویی مشاهده شد. تمام ابعاد اخلاقی رابطه مثبتی با تمام ارزش های شخصی به جز ارزش های خوشی/لذت گرایی داشتند. زنان و مردان در ریختهای ارزشی همنوایی، جهان شمول نگری و امنیت تفاوت معناداری نشان دادند. نتیجه گیری: در بافت سنتی مذهبی در منطقه مغان ایران برای طبقه متوسط زوجین معلم، به نظرمی رسد که زنان و مردان دراولویت اخلاقی وارزشهای خود متفاوت هستند.این مقاله در مورد روابط بین این متغیرهای درمردان و زنان و نقش این متغیرها دررضایت زناشویی آنها با توجه به این زمینه فرهنگی خاص بحث می کند.
رابطه شیوه های فرزند پروری ادراک شده با طرحواره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناسایی رابطه شیوه های فرزندپروری ادراک شده با طرحواره های ناسازگار اولیه و جهت گیری مذهبی صورت گرفته است. بدین منظور، 300 دانش آموز دختر مقطع دوم و سوم دبیرستان به شیوه نمونه گیری طبقه ای خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های ابعاد رفتاری والدین شیفر، فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و جهت گیری مذهبی آلپورت را تکمیل کردند. داده ها، با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که شیوه فرزندپروری با بُعد غالب محبت پیش بینی کننده معناداری برای سطوح پایین تر طرحواره های ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی، انزوای اجتماعی/ بیگانگی، نقص/ شرم، وابستگی/ بی کفایتی، خودتحول نیافته/ گرفتار، اطاعت، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی و خویشتن داری/ خودانضباطی ناکافی و جهت گیری مذهبی بیرونی و سطوح بالاتر جهت گیری مذهبی درونی است. همچنین نتایج نشان داد شیوه فرزندپروری با بُعد غالب کنترل نیز پیش بینی کننده معناداری برای سطوح بالاتر طرحواره های ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، نقص/ شرم، اطاعت و ایثار است.
رابطه صفات شخصیتی، جهت گیری مذهبی و وسواس مرگ: آزمون یک الگوی علّی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین صفات شخصیتی و وسواس مرگ با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری مذهبی است. براین اساس، به حجم 484 نفر (246 دختر و 238 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. مقیاس وسواس مرگ، پرسش نامه جهت گیری مذهبی و پرسش نامه پنج عاملی شخصیت نئو به روش گروهی توسط آزمودنی ها تکمیل شده است. اعتبار و روایی پرسش نامه های مذکور احراز شده است. نتایج اجرای همبستگی پیرسون نشان می دهد که مؤلفه های جهت گیری مذهبی (درونی و بیرونی)، صفات شخصیتی (روان رنجوری، سازگاری، گشودگی به تجربه، برون گرایی و مسئولیت پذیری) و وسواس مرگ (نشخوار مرگ، سلطه مرگ و عقاید تکراری مربوط به مرگ) دوبه دو با هم همبستگی دارند (01/0P<). با اجرای الگوی معادلات ساختاری برای آزمون، رابطه صفات شخصیت با وسواس مرگ از طریق متغیر میانجی جهت گیری مذهبی، مشخص شده که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی بهره مند بوده و وسواس مرگ از طریق بعد تجربه پذیری شخصیت و جهت گیری مذهبی پیش بینی و تبیین شده است (91/0GFI=)و (06/0RSMEA=).
تأثیر میزان سواد و آگاهی بر نگرش تربیتی مادران دربارة تربیت اجتماعی نوجوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی تأثیر میزان سواد و آگاهی بر نگرش مادران دربارة تربیت اجتماعی فرزندان نوجوان بود روش پژوهش حاضر، علی- مقایسه ای و جامعة مورد نظر شامل کلیة مادرانی است که در دوره های نهضت سواد آموزی (مقدماتی، تکمیلی و پایانی) شرکت کرده و دارای فرزندان ۱۲ تا ۱۶ ساله بوده اند. ابزار تحقیق، پرسشنامة محقق ساخته بود که در بین افراد نمونة تحقیق که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده بودند، توزیع شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج به دست آمده در سطح ۹۹ درصد اطمینان معنی دار بوده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان سواد و آگاهی با نگرش مادران دربارة تربیت اجتماعی فرزندان تفاوت معناداری وجود دارد؛ به طوری که با افزایش سواد، آگاهی مادران دربارة تربیت اجتماعی فرزندانشان افزایش می یابد و این افزایش آگاهی در تغییر نگرش آنان مؤثر است.
مقایسه ی هوش اجتماعی و شخصیت جامعه پسند در دانشجویان علوم پزشکی با و بدون اعتیاد به اینترنت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعتیاد به اینترنت می تواند تاثیر منفی بر کارکرد اجتماعی و هیجانی افراد بگذارد. بنابراین، مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی هوش اجتماعی و شخصیت جامعه پسند در دانشجویان علوم پزشکی با و بدون اعتیاد به اینترنت انجام گرفت.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش علی-مقایسه ای شامل تمام دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه گیری به روش خوشه ای تصادفی انجام گرفت و بعد از غربالگری اولیه، 120 دانشجوی با و بدون اعتیاد به اینترنت (هر گروه 60 نفر) انتخاب گردیدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، هوش اجتماعی تت و شخصیت جامعه پسند پنر انجام گرفت. یافته ها با استفاده از آمار توصیفی و روش تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه ی 20 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بین دو گروه از لحاظ هوش اجتماعی (001/0=P) و شخصیت جامعه پسند (0005/0>P) تفاوت معنی داری وجود دارد و سطح هر دو متغیر در دانشجویان دارای اعتیاد به اینترنت پایین تر است. به علاوه، بین دو گروه در خرده مقیاس های مسئولیت اجتماعی (0005/0>P)، نگاه از منظر دیگران (007/0=P)، استدلال اخلاقی دوجانبه (002/0=P) و استدلال اخلاقی جهت گیری شده-دیگران (036/0=P) و پریشانی فردی (007/0=P) تفاوت معنی داری مشهود است.
نتیجه گیری: با توجه به پایین تر بودن سطح هوش اجتماعی و شخصیت جامعه پسند در دانشجویان علوم پزشکی دارای اعتیاد به اینترنت، آموزش مهارت های ارتباطی و اجتماعی احتمالا می تواند پیامدهای مثبت سلامت روان را در پی داشته باشد.
همگونی دست برتری و پا برتری در جمعیت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه حافظه آشکار (حافظه یادآوری و بازشناسی) در زنان مبتلا به پراشتهایی عصبی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رابطه تن و شناخت ازجمله مباحث مربوط به یکپارچگی جنبه های مختلف انسان است و به نظر می آید جنبه های مختلف عصبی روان شناختی جدا از هم نیستند. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه حافظه آشکار (حافظه های یادآوری و بازشناسی) زنان مبتلا به پراشتهایی عصبی و زنان عادی انجام شد. روش: این یک مطالعه توصیفی از نوع پس رویدادی بود. نمونه آماری شامل دو گروه، 20 نفر زن مبتلا به پرخوری روانی، از بین مراجعه کنندگان به کلینیک های درمانی جهت درمان اختلال پُرخوری و 20 نفر زن بهنجار بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. آزمون پژوهشگر ساخته پرخوری روانی (با پایایی از طریق دونیمه سازی و بازآزمایی و روایی مناسب) و آزمون حافظه آشکار (حافظه بازشناسی و حافظه یادآوری) بر روی افراد دو گروه اجرا شدند. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل واریانس چند متغیری، با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های: یافته ها این پژوهش نشان داد که دو گروه موردمطالعه در حافظه بازشناسی تفاوت معناداری باهم داشتند و افراد مبتلا به پرخوری روانی در این نوع حافظه به طور معنی داری ضعیف تر از گروه عادی عمل کردند. در متغیر حافظه یادآوری تفاوت معنی داری بین دو گروه به دست نیامد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که زنان مبتلایان به پرخوری روانی در جنبه هایی از حافظه از افراد عادی ضعیف تر عمل می کنند.
ویژگی های روان سنجی و ساختار عاملی سلسله مراتبی فرم کوتاه مقیاس زمینه یابی سلامت (36-SF) در گروه نمونه غیر بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی و روایی سازه سلسله مراتبی فرم کوتاه مقیاس زمینه یابی سلامت (36-SF) با به کار گیری مدل معادلات ساختاری در بین دانشجویان بود.
مواد و روش ها: نمونه ای با حجم 310 نفر (158 پسر و 152 دختر) به روش نمونه گیری چند مرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه تهران انتخاب شدند و برای بررسی روایی تشخیصی از هر دو گروه به عنوان نمونه بالینی استفاده شد. نمونه بالینی اول شامل 52 بیمار مبتلا به بیماری های جسمانی و نمونه گروه دوم شامل 58 مراجع با تشخیص اختلال روان شناختی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از مراکز درمانی دانشگاه انتخاب گردیدند. برای محاسبه روایی همگرا و واگرا، هم زمان با اجرای فرم کوتاه مقیاس زمینه یابی سلامت (36-SF)، مقیاس افسردگی دانشجویی (University student depression inventory یا USDI)، استرس زندگی دانشجویی (Student-life stress inventory یا SLSI)، مقیاس شادکامی آکسفورد (Oxford happiness scale یا OHS)، سیاهه سلامت روانی (Mental health inventory یا MHI) و حمایت اجتماعی (socialSupport یا SS) نیز در گروه نمونه غیر بالینی اجرا شد. جهت بررسی ساختار عاملی تأییدی مرتبه اول، دوم و سوم مقیاس 36-SF از روش برآورد کم ترین مقدار مجذورات وزن دار (weighted least squares یا WLS) و برای ارزیابی کفایت برازش مدل با داده ها از شاخص های RMR، RMSEA، CFI، AGFI، GFI، 2c، /df2c و 2Dc استفاده گردید.
یافته ها: ضریب Cronbach¢s alpha همه زیر مقیاس ها بالاتر از 70/0 و در حد رضایت بخشی بود. ساختار عاملی مقیاس 36-SF در هشت بعد مرتبه اول عملکرد جسمی، ایفای نقش جسمی، درد بدنی، سلامت عمومی، سرزندگی، عملکرد اجتماعی، ایفای نقش هیجانی و سلامت روانی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که مقیاس 36-SF با مقیاس های افسردگی و استرس رابطه منفی معنی دار و با مقیاس های شادکامی، سلامت روانی و حمایت اجتماعی رابطه مثبت معنی داری دارد که این رابطه بیانگر روایی همگرا و واگرای رضایت بخش مقیاس 36-SF است.
نتیجه گیری: ساختار عاملی مرتبه اول هشت عاملی و مرتبه دوم سه عاملی مقیاس 36-SF برازش بهتری با داده های مشاهده شده داشتند و ساختار عاملی مرتبه دوم دو عاملی و مرتبه سوم یک عاملی برازش رضایت بخشی نداشتند. ساختار عاملی تأییدی، اعتبار و روایی مقیاس 36-SF برای کاربردهای پژوهشی و تشخیص های بالینی در حد قابل قبول بود.