فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، مطالعه ای است که هدف آن بررسی تأثیر آموزش به شیوه یادگیری سیار بر سه مؤلفه یادگیری، یادداری و انگیزه پیشرفت و مقایسه آن با روش سنتی است. از نظر روش شناسی، پژوهش حاضر، از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان رشته مهندسی آب در درس خاک شناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است که تعداد آنها 74 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 38 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. قبل از اجرا، پیش آزمون یادگیری (محقق ساخته) و انگیزه پیشرفت هرمنس بر روی هر دو گروه در شرایط یکسان به عمل آمد. برای گروه گواه از روش سنتی و برای گروه آزمایش از روش آموزش به شیوه یادگیری سیار، استفاده شد. پس از پایان سه هفته آموزش، پس آزمون یادگیری و انگیزه پیشرفت برای هر دو گروه اجرا شد و پس از گذشت یک ماه، آزمون یادداری از گروه ها به عمل آمد. داده های این پژوهش با استفاده از آزمون t گروه های مستقل، در نرم افزار SPSS تحلیل شد.یافته ها نشان داد که میزان یادگیری و یادداری در میان افراد آموزش دیده با روش یادگیری سیار، بیشتر از روش سنتی است؛ اما، در روش آموزش به شیوه سنتی، انگیزه پیشرفت بیشتر از یادگیری سیار بود.
بررسی میزان هوش هیجانی مدیران و ارتباط آن با خصوصیات جمعیت شناختی آنها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه اثر جنسیت، تخصص و تحصیلات هوش هیجانی مدیران است. در این تحقیق میزان هوش هیجانی مدیران دوره های مختلف تحصیلی و ارتباط آن با خصوصیات جمعیت شناختی آنها بررسی شده است. روش پژوهش توصیفی است. نمونه آماری این پژوهش تعداد 140 نفر از مدیران دوره های مختلف تحصیلی آموزش و پرورش ساری هستند که به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین جامعه آماری، بر اساس جدول تعیین حجم نمونه از روی حجم جامعه یا جدول کرجسی و مورگان، انتخاب شدند. از پرسشنامه جهت گردآوری داده ها استفاده شد. پرسشنامه شامل دو قسمت بود: مشخصات جمعیت شناختی مدیران و پرسشنامه هوش هیجانی. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که: 1-هوش هیجانی مدیران دوره های مختلف تحصیلی، متفاوت نیست. (5%> p، 774/0=مf) 2-هوش هیجانی مدیران با تجارب مدیریتی مختلف، متفاوت نیست. (5%> p، 305/1=مf) 3-هوش هیجانی مدیران زن و مرد متفاوت است. (5%> p، 851/2=مf). 4-هوش هیجانی مدیران متخصص با مدیران غیرمتخصص متفاوت است. (5%> p، 148/3=مf) 5-هوش هیجانی مدیران با تحصیلات مختلف متفاوت نیست. (5%> p، 185/0=مf) 6- هوش هیجانی مدیران با سنین مختلف متفاوت نیست. (5%> p، 347/0=مf). بر اساس نتایج پژوهش حاضر میتوان گفت که هوش هیجانی از مؤلفه های ضروری مدیریت و رهبری است. آموزش، تخصص و گذراندن دوره های آموزش هوش هیجانی در رشد و استفاده مناسب از آن در محیط کار مؤثر است.
اثر گروه درمانی شناختی رفتاری بر پیامد اختلال دو قطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار با تعارض زناشویی و بی ثباتی زناشویی در بین زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با تعارضات و بی ثباتی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی شهر رشت صورت گرفت. طرح این پژوهش از نوع علی مقایسه ای بوده است. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از زوجین متقاضی طلاق از بین زوجین متقاضی طلاق که به دادگاه خانواده شهر رشت مراجعه نموده بودند و زوجین عادی شهر رشت که در حال ادامه زندگی مشترک خود هستند. از میان زوجین متقاضی طلاق 75 زوج به صورت تصادفی و از میان زوجین عادی نیز 75 زوج به روش خوشه ای چند مرحله انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ، ویرایش سوم (فرم کوتاه 90سوالی)، پرسشنامه تعارض زناشویی کنزاس (1985) و پرسشنامه بی ثباتی زناشویی ادوارد و همکاران (1980) بود. برای آزمودن فرضیه های تحقیق با توجه به نرمال نبودن توزیع متغیر های اصلی پژوهش از کروسکال-والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. یافته هانشاندادکهمیزان بی ثباتی زناشویی درزوجین متقاضی طلاق بیشتر از زوجین عادی بوده و میزان تعارضات زناشویی درزوجین عادی نسبت به زوجین متقاضی طلاق افزایش نشان داده است. همچنین بین طرحواره های ناسازگار اولیه و تعارضات زناشوییدر زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی و بین طرحواره های ناسازگار اولیه و بی ثباتی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق رابطه مستقیم وجود دارد. بنابراین بین سن افراد و تعارضات زناشوییدر زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی رابطه معکوس وبینسن افراد و بی ثباتی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی رابطه مستقیم وجود دارد.
بررسی رابطة جنس و نقش جنسیّتی با میزان تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطة جنس و نقش جنسیّتی با میزان تاب آوری دانش آموزان سال اول دبیرستان های شهرستان سقز انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود. جامعة آماری کلیة دانش آموزان سال اول دبیرستان های شهرستان سقز بودند که در سال تحصیلی 89-88، حدوداً از 4075 نفر، نمونة آماری پژوهش 200 نفر (100 نفر دختر و 100 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامة نقش جنسیّتی «بم» و مقیاس تاب آوری «کونور و دیویدسون» استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها آمار توصیفی و آمار استنباطی از قبیل میانگین، انحراف معیار، تحلیل واریانس دو طرفه به کار برده شد. نتایج نشان می دهد که فرضیة مربوط به رابطة جنسیّت و تاب آوری رد شد، تفاوت در نقش جنسیّتی موجب تفاوت در میزان تاب آوری می شود، در واقع آندروژن بودن، بدون توجه به جنسیّت بر تاب آوری مؤثر است. همچنین یافته ها نشان دادند که فرضیة سوم مبنی بر تعامل جنس و نقش جنسیّتی در میزان تاب آوری رد شد.
بحران هویت فرهنگی در ایران و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مرحله اول بحران هویت را باید به مثابه رویکردی آسیب شناسانه به مبحث هویت ملاحضه کرد و چنانچه مولفه های آسیب زا در پدیده هویت مورد شناسایی قرار گیرد ، خود زمینه ای برای آسیب زدایی تلقی خواهد شد . در زمینه سوابق تاریخی هویت در ایران ، بررسی مقطعی از تاریخ گذشته یعنی از حدود 170 سال پیش ، اهمیت اساسی دارد ؛ زیرا غرب با دانش و کارشناسی نوین و دانش و فناوری نظامی برتر ، زمینه نوعی سلطه را بر سرزمین های اسلامی ، به ویژه ایران ، فراهم نمود . رویکردهای ایران در مواجهه با تمدن غرب ، غالبا متکی بر الف ) رویکرد طرد ، نفی ، و انکار و ب) رویکرد مرعوب شدن ، خودباختگی ، و تسلیم بوده و متاسفانه رویکرد سومی که به گزینش آگاهانه از تمدن غرب متمایل باشد در کار نبوده است ؛ و اذا عقب افتادگی جامعه ایران در آن زمان و بعد تا حدودی محصول از دست دادن هویت و خود باوری ما تلقی می شود . نقاط آسیب پذیر هویت در ایران عبارتند از گسست فرهنگی ، تضاد نسل ها ، تحولات فزاینده ، فقدان تمامیت ، فن آوری ماهواره ای ، مهاجرت وسیع ، و شهرهای بزرگ .
فراوانی اختلالات خلقی یک قطبی و دو قطبی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف این مطالعه تعیین فراوانی مادام العمر اختلالات خلقی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود.
روش: 85 45) زن و 40 مرد( بیمار 18-65 ساله مبتلا به MS، به روش نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب و با استفاده از مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته، بر اساس ملاک های DSM-IV ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها به تناسب، از آزمون های آماری خی دو و من- ویتنی استفاده شد.
یافته ها: فراوانی مادام العمر اختلالات خلقی در بیماران مبتلا به MS، 34.5 درصد بود که از این میزان، 15.6 درصد به اختلال افسردگی طبقه بندی نشده، 8.2 درصد به اختلال دوقطبی نوع اول، 5.9 درصد به اختلال افسردگی عمده، 2.4 درصد به اختلال دو قطبی طبقه بندی نشده، 1.2 درصد به اختلال دیس تایمیک و 1.2 درصد به اختلال دو قطبی نوع دوم مبتلا بودند.
نتیجه گیری: مجموع فراوانی اختلالات خلقی در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس قابل توجه و سهم اختلالات دو قطبی بیش از انتظار است. از آنجا که بسیاری از این اختلالات قابل درمان می باشند، پزشکان می باید در تشخیص، درمان و پیگیری به موقع اختلالات روانپزشکی بیماران MS از آگاهی و حساسیت کافی برخوردار باشند.
رابطه بین ادراک از عوامل محیط کار(نقش های شغلی، ویژگی های شغل، سبک نظارتی، و ساختار سازمانی)و سطح درگیری شغلی اعضاء هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی این مطالعه، بررسی ارتباط ادراک اعضاء هیات علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی از محیط کار و سطح درگیری شغلی آنها است. برپایه مفروضه تحقیقات همبستگی و با اجرای پرسشنامه محقق ساخته محیط کار (مشتمل بر 11مؤلفه) و پرسشنامه درگیری شغلی (کانونگو، a 1982) در میان 214 عضو هیات علمی تمام وقت و نیمه وقت 5 واحد دانشگاهی که با روش تصادفی مرحله ای و طبقه ای انتخاب شده بودند، اطلاعات لازم جمع آوری شد. به طور کلی، نتایج حاکی از آن بود که ضرایب مربوط به مؤلفه های هویت تکلیف، سبک نظارتی و چالش شغلی همگی مثبت و معنادار است. به سخن دیگر، از بین 11 بعد محیط کار، تنها 3 بعد هویت تکلیف (001/0 P و 367/0=)، سبک نظارتی (001/0 P و 320/0=) و چالش شغلی (01/0 P و 188/0=) با درگیری شغلی اعضاء هیات علمی همبستگی معنی دار داشتند. بنابراین، براساس مؤلفه های محیط کار می توان مدلی را برای پیش بینی درگیری شغلی ارائه کرد.
تفاوت عملکرد تحصیلی در نیمرخ های یادگیری فعال و باورهای انگیزشی دانش-آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تفاوت عملکرد تحصیلی در نیمرخ های یادگیری فعال و باورهای انگیزشی دانش آموزان بود. جامعه ی آماری، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران بودند، که تعداد 379 نفر (184نفر پسر و 195نفر دختر) از آنها به عنوان نمونه با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش کاربست یادگیری فعال از پرسشنامه محقق ساخته، برای اندازه گیری باورهای انگیزشی از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری، و برای سنجش عملکرد تحصیلی از میانگین نمرات دروس دانش آموزان (معدل نیمسال) به صورت خودگزارش دهی استفاده شد. یافته ها بیانگر روایی نمرات مقیاس های کاربست یادگیری فعال و باورهای انگیزشی بود. مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای نمرات کل پرسشنامه کاربست یادگیری، 88/0 و پرسشنامه باورهای انگیزشی، 80/0 به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل خوشه ای استفاده گردید. نتایج تحلیل خوشه ای نشان داد که بین دو نیمرخ یادگیری انگیزش بالا و یادگیری انگیزش پایین حاصل از مؤلفه های یادگیری فعال و باورهای انگیزشی در دانش آموزان، از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد. عملکرد تحصیلی خوشه یادگیری انگیزش بالا نسبت به خوشه یادگیری انگیزش پایین، مطلوب تر بود.
بررسی تفاوت های جنسیتی ترتیب ترجیح رنگ در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تفاوت های جنسیتی ترتیب ترجیح رنگ در کودکان 4- 10 ساله شهر اصفهان بود. بدین منظور 240 کودک (120 پسر و 120 دختر) به صورت تصادفی با روش نمونه گیری خوشه ای از مهدکودک ها ومدارس ابتدایی دو ناحیه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شدند. نوع پژوهش علّی مقایسه ای بوده و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از کارت های رنگی، شامل رنگ های زرد، صورتی، نارنجی، قرمز، آبی، سبز، بنفش، قهوه ای، خاکستری، سفید و سیاه جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس انجام شد و نشان داد تأثیر عامل جنسیت بر رنگ های صورتی، آبی، سبز، بنفش، قهوه ای، خاکستری و سیاه معنادار است (به ترتیب 0001/0P=، 003/0P=، 002/0 P=، 009/0P=، 01/0P=، 004/0P= و 004/0P=). در گروه پسران رنگ قرمز و در دختران رنگ صورتی بالا ترین جایگاه ترجیح را به خود اختصاص دادند و رنگ سیاه پایین ترین جایگاه ترجیح را به دست آورد. با توجه به میانگین نمرات ترجیح رنگ، ترتیب ترجیحات رنگ در پسران قرمز،آبی، زرد، نارنجی، سبز، بنفش، صورتی، سفید، خاکستری، قهوه ای و سیاه بود و این ترتیب ترجیح رنگ در دختران صورتی، قرمز، نارنجی، زرد، بنفش، آبی، سبز، سفید، خاکستری، قهوه ای وسیاه بود. به طور کلی می توان چنین استنباط کرد که رنگ های آبی، زرد، قرمز، نارنجی، صورتی، سبز و بنفش جزء 7 ترجیح اول در هر دو جنس، و رنگ های سیاه، خاکستری، قهوه ای و سفید جزء 4 ترجیح آخر قرارگرفته اند.
راهنمایی و مشاوره ی گروهی: پروتکل های مشاوره ی گروهی آدلری (قسمت سوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و مقایسه کنش پریشی در سالمندان مبتلا به دمانس نوع آلزایمر و سالمندان سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: بسیاری از بیماران مبتلا به آلزایمر در مراحل اولیه بیماری، علاوه بر نقایص حافظه و زبان پریشی، کنش پریش هستند که می تواند باعث بروز اختلالاتی در زندگی روزمره آنان گردد. هدف از تحقیق حاضر بررسی وجود هرگونه کنش پریشی و نوع آن در سالمندان مبتلا به دمانس نوع آلزایمر در مراحل اولیه و مقایسه آن با گروه سالمندان سالم (کنترل) می باشد.
روش بررسی: این تحقیق از نوع تحلیلی مورد - شاهدی می باشد. تعداد 14 بیمار سالمند مبتلا به دمانس از نوع آلزایمر و 20 نفر سالمند سالم که از نظر سن و تحصیلات با آنها همتا شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران از بین مراجعان به انجمن آلزایمر و با تشخیص روانپزشک از بین افراد با دمانس خفیف تا متوسط (27-15MMSE= ) بصورت هدفمند انتخاب شده و با سالمندان سالم (30-25 = MMSE) مقایسه گردیدند. روی افراد هر دو گروه آزمون کنش پریشی (نیلی پور، 1384) اجرا گردید. این آزمون شامل چهار زیرآزمون حرکات مفهومی، حرکت های مفهومی اشاره با دست، حرکت های دهانی و تنفسی و حرکت های تقلیدی کار با اشیا می باشد. داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف، من – ویتنی، آزمون تی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات آزمون کنش پریشی در دو گروه بیمار و کنترل تفاوت معنی داری دارد. به طوری که بیماران آلزایمر، مبتلا به کنش پریشی و افراد سالمند سالم، غیر مبتلا به کنش پریشی تشخیص داده شدند. علاوه بر این مقایسه نمرات افراد بیمار در زیر آزمون های مختلف آشکار کرد که نمرات آنان در زیر آزمون حرکات مفهومی از همه زیرآزمون های دیگر کمتر (کنش پریشی بیشتر) و تفاوت آن معنادار می باشد. همچنین نمرات بیماران در زیرآزمون حرکت های دهانی و تنفسی از همه زیرآزمون ها بیشتر (کنش پریشی کمتر) و تفاوت آن معنادار است .
نتیجه گیری: کنش پریشی به عنوان یکی از علائم عصب روانشناختی در مراحل اولیه بیماری آلزایمر قابل بررسی است و می تواند به صورت تکمیلی برای تأیید تشخیص افتراقی به کار رود. بررسی زیر گروه های کنش پریشی نیز می تواند در تعیین نوع کنش پریشی، فهم اختلالات مشاهده شده و راه های احتمالی توان بخشی آنان کمک کند. "
تاثیرآموزش مهارت های فرزندپروری به مادران پسران دبستانی مبتلا به اختلالات برونی سازی شده بر سلامت روانی و شیوه های تربیتی آن ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: اختلالات برونی سازی شده جزو اختلالات دوران کودکی هستند و پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش رفتاری والدین بر شیوه های تربیتی و سلامت روانی مادران کودکان مبتلا به این اختلالات انجام شده است.روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه ی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد است که جامعه ی آماری آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله ی شهر تبریز بوده اند. 32 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلالات برونی سازی شده که دارای شیوه ی فرزندپروری ناکارآمد بوده (16 نفر مستبدانه و 16 نفر سهل گیرانه) و نیز در پرسش نامه ی سلامت عمومی نمره ای برابر یا بالاتر از نقطه ی برش 23 داشتند، انتخاب و به تصادف به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. پس از مداخله ی آموزشی بر روی گروه آزمون شیوه های فرزندپروری و سلامت روانی مادران دو گروه مجددا ارزیابی و نتایج توسط آزمون یومن ویتنی تحلیل گردیدند. یافته ها: مقایسه ی نتایج نشان داد که شیوه ی فرزندپروری مستبدانه (02/0=P) و سهل گیرانه (02/0=P) در مادران گروه آزمون کاهش و در مقابل شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه (04/0=P) افزایش یافته است. هم چنین نمره ی کلی سلامت روانی، افزایش (000/0=P) و نمره ی زیر مقیاس های نشانه های جسمانی (001/0=P)، اضطراب و بی خوابی (02/0=P) و افسردگی (01/0=P) در مادران گروه آزمون پس از مداخله به صورت معنی داری کاهش یافت ولی در مورد زیر مقیاس نارساکنش وری اجتماعی تفاوت معنی داری حاصل نشد (14/0=P).نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از موثر بودن آموزش رفتاری والدین در تغییر شیوه های تربیتی و بهبود سلامت روانی مادران کودکان مبتلا به اختلالات برونی سازی شده است و با آموزش برنامه های تصحیح شیوه ی فرزندپروری می توان گام موثری در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلالات برونی سازی شده و بهبود سلامت روانی مادران این کودکان برداشت.
"
رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانشجویان است. روش پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری 8341 دانشجوی ترم 3 و بالاتر رشته های غیرپزشکی مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 88 ـ1387 دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل بود. نمونه آماری 319 نفر (193 دختر و 126 پسر) بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه 24 سؤالی راهبردهای یادگیری خودتنظیم (SRLS) زیمـرمن و پـونز (1986) با پایایی 89/0 و پرسشنامه 44 سؤالی پیشرفت (MSLQ) اکلز (1983) با پایایی 91/0 بوده است. معدل کل دانشجویان در ترم های قبلی نیز به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه مدل ورود (اینتر) تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد متغیرهای راهبردهای یادگیری خودتنظیم و راهبردهای انگیزش برای یادگیری پیش بین معناداری برای پیشرفت تحصیلی دانشجویان هستند (01/0P<). راهبردهای انگیزش برای یادگیری در بین دانشجویان از حد متوسط بالا بوده (01/0P<) ولی راهبردهای یادگیری خود تنظیم دانشجویان تفاوت معناداری با حد متوسط نداشت (05/0P>). با توجه به ساختار محیط های آموزشی، شیوه تدوین محتواهای آموزشی و نیز الگوهای تدریس مورد استفاده استادان، بالا نبودن راهبردهای یادگیری خودتنظیم دانشجویان منطقی به نظر می رسد.
رابطه کارکردهای اجرایی و ظرفیت حافظه کاری با عملکرد خواندن دانش آموزان : نقش سن، جنس و هوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده سن، هوش و جنسیت در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزانی دبستانی انجام شد. نمونه، متشکل از 250 دانش آموز (124 پسر و 126 دختر) دوره ابتدایی بوده که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان شهر کرج انتخاب شدند. خواندن از طریق آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی، هوش از طریق آزمون هوش ماتریسهای پیشرونده ریون، حافظه کاری از طریق آزمون فراخنای حافظه، توجه از طریق آزمون عملکرد مداوم و برنامه ریزی و بازداری از طریق پرسشنامه رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرائی (بریف) اندازه گیری شدند. از روشهای آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی (حافظهکاری، بازداری، برنامه ریزی ذهنی و توجه) و خواندن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش و جنسیت در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن نقش تعدیل کننده ندارند. اما سن در ارتباط کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن نقش تعدیل کننده داشت. نتایج این پژوهش همسو با نظریه میاک بود که معتقد است کارکردهای اجرایی مجزا اما مرتبط با یکدیگرند و تفاوت های فردی دانش آموزان در این کارکردها باید در نظر گرفته شوند زیرا بر عملکرد تحصیلی آنها بسیار اثر گذارند.
موانع و آفات مطالعه
حوزههای تخصصی: