فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶٬۸۶۱ تا ۲۶٬۸۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عدم بازداری رفتاری در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی نحوه پاسخ دهی آنان را با مشکل مواجه می کند. این کودکان توانایی منتظر ماندن را ندارند، بدین سبب تاب آوری در آنان از اهمیت زیادی برخوردار است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نقاشی درمانی، گل بازی و روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) بر تاب آوری کودکان نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی از نوع تک آزمودنی با طرحABA بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان 8 تا 11 سال با اختلال نارسایی توجه – فزون کنشی بود که در سال تحصیلی 1400- 1399 در مراکز درمانی شهر تهران خدمات دریافت می کردند. از بین آنها تعداد 6 کودک (سه پسر و سه دختر) بر اساس ملاک های ورود و خروج و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه 2 نفری جای دهی شدند. مداخلات نقاشی درمانی، گل بازی، و روش تلفیقی (تلفیق دو روش نقاشی درمانی و گل بازی) برای هر کودک و مادر طبق برنامه بازی درمانی کودک محور با روی آورد لندرث و براتون (2006)، به صورت 2 جلسه (یک ساعته) در هفته و به مدت 2 ماه طی 8 هفته (16 جلسه) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس توانمندی های اجتماعی- هیجانی و تاب آوری (مرل، 2008) بود. تحلیل دیداری داده ها در دو سطح درون موقعیتی و بین موقعیتی بر اساس سه شاخص سطح یا طراز، روند و تغییرپذیری انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مداخلات درمانی در دو گروه نقاشی درمانی و روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) اثربخش بوده است. کارآمدترین روش در ارتقاء تاب آوری، روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) بود (0/05P<). درصد بهبودی کلی گل بازی کمتر از مداخلات درمانی دیگر بوده و اثربخشی معناداری بر تاب آوری کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی نداشت (0/05P>). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات نقاشی درمانی و روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) می تواند سبب افزایش تاب آوری کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شود. تبیین های لازم برای نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تدوین مدلی برای پیش بینی نشانگان ضربه عشقی در دانشجویان بر اساس ویژگی های شخصیتی، طرحواره های ناسازگار اولیه و بهزیستی معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: ضربه عشقی پدیده ای رایج در دانشجویان است که باعث مسائل تحصیلی و روان شناختی می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ویژگی های شخصیتی، طرحواره های ناسازگار اولیه و بهزیستی معنوی در پیش بینی نشانگان ضربه عشقی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضراز نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران اعم از دولتی، آزاد، پیام نور و غیرانتفاعی بود که در سال تحصیلی 1396-1397 مشغول به تحصیل بوده و دارای تجربه شکست عشقی بودند. 500 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های ضربه عشق (SIWB)، شخصیت هگزاکو (HEXACO)، طرحواره یانگ (YSQ-SF) و بهزیستی معنوی (LTI) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. یافته ها: یافته های مدل معادلات ساختاری نشان داد که شاخص ریشه میانگین مجذورات تقریب برابر 0/043 است و مدل از برازندگی خوبی برخوردار است. نتیجه گیری: مدل پیشنهادی مربوط به عوامل پیش بینی کننده نشانگان ضربه عشقی برازنده داده هاست و ویژگی های شخصیتی، طرحواره های ناسازگار اولیه و بهزیستی معنوی، نشانگان ضربه عشقی را پیش بینی می کنند. متغیرهای برون گرایی، هیجان پذیری، تواضع / صداقت، ایثار، رهاشدگی / بی ثباتی و نقشه زندگی بهترین پیش بینی کننده های شدت نشانگان ضربه عشقی هستند.
مقایسه درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خوددلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۲۰۴-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و خود دلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به روان تنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان بانک ملی شهر تهران مراجعه کرده و تشخیص سایکوسوماتیک پوستی دریافت کردند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان بازسازی شناختی معنایی (طی 12 جلسه) و خوددلگرم سازی (طی 10 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خستگی مزمن CFS (چالدر، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد که بازسازی شناختی معنایی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (47/89=F و 0004/0=p) شده است. همچنین، خوددلگرم سازی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (12/66=F و 0009/0=p) شد. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که خوددلگرم سازی (84/40=F و 05/0>p) تاثیر بیشتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از خوددلگرم سازی جهت کاهش خستگی مزمن به صورت موثرتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی استفاده کرد.
کشف عوامل مؤثر بر مدیریت موفق پول در زنان متأهل: مطالعه کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف عوامل مؤثر بر مدیریت موفق پول در زنان متأهل بود. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد؛ شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 14 زن متأهل مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند و با استفاده از روش براون و کلارک (2006) تحلیل شد. یافته ها: در این پژوهش 10 مقوله هسته ای، 26 مقوله سازمان دهنده و 88 کد اولیه استخراج شد. نتایج نشان داد که نقش زنان در مدیریت موفق پول در خانواده از ده مقوله هسته ای کاهش هزینه ها، اولویت بندی هزینه ها، توافقات مالی، بودجه بندی مالی، کسب درآمد بیشتر، همدلی مالی، آموزش مالی، آینده نگری مالی، ویژگی های مؤثر در مدیریت پول و ارتباطات مؤثر در رشد مالی برخوردار هستند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت مالی خانواده، یکی از مهم ترین ابعاد زندگی مشترک است که نقش زن در این مدیریت حائز اهمیت است. از این رو، تأثیر زنان در مدیریت موفق پول در خانواده های امروزی بیش از پیش احساس می شود.
اثربخشی ترکیب دو رویکرد اخلاق مدار (بخشایشگری) و هیجان مدار بر باورهای فراشناختی، سخت رویی و نگرش به طلاق در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ترکیب دو رویکرد درمانی اخلاق مدار (بخشایشگری) و هیجان مدار بر سخت رویی و نگرش به طلاق در زنان متقاضی طلاق انجام گرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه پژوهش تمام زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده در شهر سبزوار که در 6 ماه اول سال 99 به این مراکز مراجعه کردند که از میان آنها 30 زن متقاضی طلاق به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه سخت رویی کوباسا (1979) و مقیاس نگرش به طلاق کینایرد و جرارد (1986) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، تلفیق دو رویکرد درمانی اخلاق مدار (بخشایشگری) و هیجان مدار بر سخت رویی و نگرش به طلاق در زنان متقاضی طلاق تأثیر دارد (05/0>p)؛ لازم به ذکر است، ماندگاری اثر درمان بعد از دو ماه حفظ شده است (05/0>p). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت برای کاهش مشکلات زنان متقاضی طلاق و افزایش سخت رویی آنان در مقابله با مشکلات زندگی زناشویی می توان از تلفیق دو رویکرد اخلاق مدار (بخشایشگری) و هیجان مدار استفاده نمود.
اثربخشی آموزش روش فنوگرافیکس بر میزان آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن دانش آموزان دارای مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۷۸-۲۶۹
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش روش فنوگرافیکس بر آگاهی واج شناختی و نگرش به خواندن در دانش آ ّموزان دارای مشکلات خواندن بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان (دختر و پسر) پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی دارای مشکلات خواندن شهر الیگودرز بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به عنوان حجم نمونه و به طریق تصادفی انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه های آگاهی واج شناختی دستجردی و سلیمانی (PAT) (1389) و نگرش به خواندن مک کنا و کی یر (ATQ)(1990) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش روش فنوگرافیکس باعث افزایش آگاهی واج شناختی و بهبود نگرش به خواندن در دانش آموزان دارای مشکلات خواندن شد (001/0>P). بنابراین می توان گفت از آنجایی که خواندن یکی از مهارت های اصلی است، شناسایی دانش آموزان پایه های پایین تر دوره ابتدایی که دارای مشکلات خواندن هستند، برای حل مشکل آنها بسیار ضروری است.
رابطه اعتیاد با افسردگی، همسر آزاری و تیپ های شخصیتی معتادین
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه اعتیاد با افسردگی، همسر آزاری و تیپ های شخصیتی در افراد معتاد کنگره شصت منطقه 4 ایمان بود. روش: این پژوهش در قالب یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی ان جام یافت . جامعه آماری پژوهش حاضر را افراد کلیه افراد معتاد در کنگره شصت در شهر تهران (منطقه 4) شعبه ایمان در سال 1395 تشکیل می دادند؛ که از بین 182 فرد معتاد با توجه به جدول مورگان نمونه ای به حجم 120 نفر به روش تصادفی انتخاب شده و داده ها بر اساس پرسشنامه های افسردگی، نگرش به اعتیاد، همسر آزاری و تیپ های شخصیتی اجرا و برای تحلیل داده ها از ماتریکس ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اعتیاد با افسردگی و همسر آزاری در معتادین رابطه مثبت معنادار و با تیپ شخصیتی برونگرا رابطه منفی معناداری وجود دارد ولی بین اعتیاد و تیپ شخصیتی درونگرایی ارتباطی به دست نیامد. همچنین بین همسر آزاری و افسردگی رابطه منفی و بین تیپ شخصیتی درونگرایی و برونگرایی با افسردگی رابطه منفی و تیپ شخصیت برونگرا با همسر آزاری رابطه مثبت معناداری به دست آمد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که، اعتیاد می تواند موجب افزایش میزان افسردگی افراد و همسرآزاری شود و همین طور تیپ های شخصیتی نیز می تواند بر اعتیاد، افسردگی و همسرآزاری تأثیرگذار باشد .
رابطه خودمهارگری، اعتیاد به فناوری ها و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان عادی وکم توجه/فزون کنش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
79-97
حوزههای تخصصی:
خودمهارگری مهارتی مشابه با خودتنظیمی است که به نظر می رسد برای کسب موفقیت در دنیای مملو از فناوری های امروزی ضروری باشد. هدف پژوهش حاضر پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی بر اساس خودمهارگری، اعتیاد به فناوری ها، جنسیت و ابتلا به کم توجهی/ فزون کنشی بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای تعداد 360 نفر از دانش آموزان دبیرستانی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودمهارگری ( SCQ )، پرسشنامه اعتیاد به فناوری ها ( (TAQ و چک لیست تشخیصی اختلال کم توجهی/ فزون کنشی ( ADDCL ) بود. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون یومن ویتنی استفاده شد. یافته ها نشان دهنده وجود رابطه معنادار بین خودمهارگری، اعتیاد به فناوری ها و پیشرفت تحصیلی و همچنین تفاوت الگوی این رابطه در دخترها و پسرها بود. مشاهده شد که ابتلا به کم توجهی/ فزون کنشی پیش بینی کننده خوبی برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی است. همچنین رابطه منفی و معناداری بین خودمهارگری با کم توجهی/ فزون کنشی و اعتیاد به فناوری ها مشاهده شد.
مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان و ایمن سازی در مقابل استرس بر سرمایه روانشناختی زنان زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۷۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان و ایمن سازی در مقابل استرس بر سرمایه روانشناختی زنان زندانی شهرستان تبریز بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را زنان زندانی در ندامتگاه مرکزی استان آذربایجان شرقی در سال 1398 به تعداد 654 نفر تشکیل دادند. از بین آن ها 60 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه گواه و دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) استفاده شد. شرکت کنندگان گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب آموزش راهبردهای مدیریت هیجانات (8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته دو جلسه) و ایمن سازی در برابر استرس (8 جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته دو جلسه) دریافت کردند و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای مدیریت هیجانات و ایمن سازی در برابر استرس به طور معناداری باعث افزایش سرمایه روانشناختی شده است (01/0>P). نتایج نشان داد آموزش ایمن سازی در مقابل استرس اثربخشی بیشتری نسبت به راهبردهای مدیریت هیجانات بر سرمایه روانشناختی دارد (001/0>P). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان از آموزش ایمن سازی در برابر استرس جهت افزایش سرمایه روانشناختی به طور مؤثرتری نسبت به راهبردهای مدیریت هیجانات در زنان زندانی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران بر کاهش تعلل ورزی تحصیلی فرزندان آن ها بود.
روش : این پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه منطقه 5 شهر تهران و مادران آن ها در سال تحصیلی 1398-1397 بودند. نمونه آماری این پژوهش تعداد 48 نفر از دانش آموزان به همراه مادران آن ها بودند که به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس مادران آن ها در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برنامه آموزشی مدیریت استرس و مدیریت خود و آموزش تلفیقی (مدیریت استرس و مدیریت خود) در 8 جلسه 60 دقیقه ای، دو بار در هفته می باشد.. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی (سواری، 1390)، می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار spss نسخه 23 تحلیل شد.
یافته ها: آموزش تلفیقی در مقایسه با سه روش دیگر در کاهش نمرات تعلل ورزی روش موثرتری بوده است. نتایج نشان می-دهد که بر خلاف دو مؤلفه تعلل ورزی عمدی و تعلل ورزی ناشی از خستگی، تفاوت میانگین های تعدیل شده مؤلفه تعلل ورزی ناشی از بی برنامگی و نمره کل تعلل ورزی در دو گروه مدیریت خود و گروه کنترل (001/0=p) معنادار است و این موضوع بیانگر اثر بخشی معنادار روش آموزش مدیریت خود در کاهش تعلل ورزی ناشی از بی برنامگی و نمره کل تعلل ورزی است. هم چنین اثر هر سه روش آموزشی به مادران، در مرحله پیگیری، تعلل ورزی تحصیلی فرزندان دختر آنان را کاهش داد و تفاوت معناداری در اثر بخشی این سه روش در کاهش تعلل ورزی تحصیلی وجود ندارد.
نتیجه گیری : آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران به صورت پایدار تعلل ورزی تحصیلی فرزندان را کاهش می دهد. اجرای برنامه آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران، تعلل ورزی تحصیلی فرزندان آنان را در مقایسه با گروه گواه کاهش داده است. بر این اساس چنین نتیجه گیری می شود که آموزش تلفیقی مدیریت استرس و مدیریت خود به مادران، به صورت پایدار ابعاد تعلل ورزی فرزندان را کاهش می دهد.
نقش تعدیل کننده باور به زندگی پس از مرگ در رابطه سرمایه معنوی اسلامی با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : این پژوهش با هدف بررسی نقش باور به زندگی پس از مرگ در رابطه سرمایه معنوی و استرس شغلی اجرا شد. روش: پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن کارکنان یک کارخانه کاشی سازی در اصفهان بودند که از میان آن ها دویست و چهل نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه سرمایه معنوی اسلامی (ISCQ ) ، پرسشنامه باور به زندگی پس از مرگ ( BALDQ ) و پرسشنامه استرس شغلی ( JSQ ) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرمایه معنوی اسلامی با استرس شغلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0 > p )، اما بین سرمایه معنوی اسلامی با باور به زندگی پس از مرگ رابطه معناداری وجود ندارد (05/0< p ). نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که باور به زندگی پس از مرگ رابطه بین سرمایه معنوی اسلامی را با استرس شغلی تعدیل می کند. به این معنی که وقتی باور به زندگی پس از مرگ در سطح بالایی است، سرمایه معنوی اسلامی با استرس شغلی دارای رابطه منفی و معناداری است (01/0 > p ) . ولی وقتی باور به زندگی پس از مرگ در سطح پایینی است، سرمایه معنوی اسلامی با استرس شغلی رابطه معناداری ندارد (05/0< p ). نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که باور به زندگی پس از مرگ می تواند عاملی مهم در ارتباط بین سرمایه معنوی اسلامی با استرس شغلی باشد.
An Investigation on the Effect of Rational Emotive Behavior Therapy on Reduction of Anxiety, Depression, and Distress in People with Anxiety Disorder In the age of Corona(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۱ - Serial Number ۱۱, Winter ۲۰۲۲
31 - 38
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the effect of rational emotive behavior therapy (REBT) on the reduction of anxiety, depression, and distress in people with an anxiety disorder. The present study was applied and quasi-experimental in terms of the method (consisting of pre-test, post-test, and control group). The population of this study consisted of people with anxiety disorder referred to Loghman Hospital in Tehran. 20 people who were selected as participants based on the inclusion criteria, were randomly divided into two groups (i.e. REBT and control groups) equally (10 people in each group). Experimental pretest and posttest were performed using the Depression Anxiety Stress Scale (DASS) and the participants in the experimental group underwent the experiment for three months (a two-hour session per week). The results were analyzed using analysis of covariance. The results showed that REBT intervention was significantly effective in reducing patients' distress, depression, and anxiety. Thus, REBT can be effective in reducing patients’ psychological problems by helping them recognize their irrational beliefs better and reduce their anxiety (self-blame) and hostility (blaming others and the universe).
خلاقیت و رگه های شخصیت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ب ا هدف تبیین خلاقیت براساس رگه های شخصیتی، 289 دانشجو (121 دختر و 168 پسر) با مِیانگین سنی 24 سال از سه دانشکده هنر (98 نفر)، تربیت بدنی (93 نفر) و فنی مهندسی (98 نفر)، با روش نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خلاقیت تورنس (1966) و رگه های پنجگانه شخصیتی (کاستا و مک کری، 1992) پاسخ دادند. نتایج نشان دادند در هر سه گروه خلاقیت با نورزگرایی همبستگی منفی و با رگه های گشودگی، برونگردی و وظیفه شناسی همبستگی مثبت داشت. رابطه مثبت رگه مقبولیت و خلاقیت نیز تنها در گروه تربیت بدنی، معنادار به دست آمد. مقایسه همبستگیه ا در هر سه گروه با استفاده از آزمون Z انتقال فیشر تنها بین خلاقیت و مقبولیت در دو گروه تربیت بدنی و هنر معنادار بود. نتایج رگرسیون گ ام به گام نیز نشان داد که در گروه هنر، رگه های وظیفه شناسی، برونگردی و گشودگی 34 درصد در گروه تربیت بدنی مقبولیت، وظیفه شناس ی و برونگردی 38 درصد و در گروه فنی مهندسی، وظیفه شناسی و برونگردی 28 درصد واریانس نمره های خلاقیت را پیش بینی می کنند. به نظر می رسد با توجه به رشته های تحصیلی مختلف، رگه های شخصیتی قادر به پیش بینی سطوح متفاوتی از خلاقیت در دانشجویان هستند.
رابطه دشواری در تنظیم هیجان و سبکهای والدگری مادران، با نشانه های رفتار مخرب فرزندان شان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
143 - 160
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی دشواری در تنظیم هیجان مادران و نشانه های رفتار مخرب فرزندان با واسطه ی سبکهای والدگری مادران (شامل: فرزندپروری مثبت، عدم ثبات در قواعد رفتاری با فرزند، و ضعف در نظارت و راهنمایی) انجام پذیرفت. روش: این پژوهش توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مادران دانش آموز پسر مقطع ابتدایی در شهرستان شیراز بود. 4 مدرسه ابتدایی پسرانه دولتی به روش خوشه ای مرحله ای تصادفی انتخاب گردید. این مدارس مجموعا 54 کلاس داشتند. از هر کلاس 4 تا 5 نفر به تصادف انتخاب شد و ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی، پرسشنامه فرزندپروری آلاباما فرم کوتاه، و سیاهه علائم مرضی کودک فرم والدین به صورت بسته های پستی به دانش آموزان داده شد تا پرسشنامه ها را به مادران خود بدهند. در مجموع 234 پرسشنامه جهت بررسی در تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. به منظور ارزیابی مدلهای مفروض از روش معادلات ساختاری نرم افزار SPSSوAMOS استفاده گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد دشواری تنظیم هیجانی در مادران هم به صورت مستقیم و هم به واسطه عدم ثبات رفتاری، ضعف در نظارت و راهنمایی و روشهای فرزندپروری مثبت مادران، رفتارهای مخرب فرزندان را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدلسازی معادلات ساختاری، سبک های والد گری مادران نقش واسطه ای سهمی بین دشواری تنظیم هیجانی مادران و رفتارهای مخرب فرزندان دارد. تدوین برنامه هایی به منظور افزایش مهارت تنظیم هیجانی مادران، و سبکهای فرزندپروری می تواند باعث کاهش رفتارهای مخرب در فرزندان شود.
تبیین کارایی پرتوهای نماز در ساختار سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
172-186
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه سلامت انسان ها بیش از پیش یکی از مهم ترین نگرانی های قرن 21 شناخته می شود. این در حالی است که توجه محققان به ابعاد مختلف سلامت انسان ها جلب شده است و تنها سلامت جسمانی مد نظر نیست. در این زمینه، نماز یکی از فرائضی به شمار می رود که می تواند نقش مهمی در سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و معنوی انسان ها داشته باشد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تبیین کارایی پرتوهای نماز در ساختار سلامت انجام گرفته است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع مطالعات مروری است. بر اساس منابع کتابخانه ای آثار و پرتوهای نماز بر ابعاد سلامت بر مبنای اسناد موجود تفسیر و نتایج با یافته های مربوط به پژوهش های صورت گرفته، توصیف شد. داده های لازم از طریق اسناد بایگانی شده افزون بر قرآن و نهج البلاغه؛ کتاب های تخصصی دیگر، مقالات و منابع دست اول اسلامی، روایی و فقهی به دست آمد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر مبنای نتایج این تحقیق مشخص شد که نماز رابطه مستحکم و مثبتی با ابعاد چهارگانه سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی دارد که تحقیقات میدانی نیز این تأثیر را تأیید می کند و در موارد اندکی رابطه بین نماز و سلامت ضعیف گزارش شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، نماز در افزایش رضایتمندی و سلامت نقش مهمی ایفا می کند و می توان توجه به این مسئله مهم را با توسعه برنامه های تربیتی مناسب در نظام ساختاری و محتوایی کتب درسی و رشته های مختلف در سطح آموزش عالی بیش از پیش گسترش داد. همچنین با پدیدآوردن توان و ظرفیت مقابله با مشکلات و سختی ها، تقویت نظام ارزشی مطلوب، برنامه های فرهنگی و کارگاه های مناسب تا حد امکان از ابتلا به بیماری های مختلف جلوگیری کرد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر حافظه گذشته نگر و آینده نگر زنان مبتلاء به سرطان پستان تحت شیمی درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
57 - 72
حوزههای تخصصی:
شیمی درمانی از اساسی ترین درمان های بیماران مبتلا به سرطان می باشد که در کنار درمان بیماری، مشکلات متعددی را برای افراد مبتلا به وجود می آورد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر حافظه گذشته نگر و آینده نگر زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی بود که به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه نمودند. طرح پژوهش نیمه آزمایشی، پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. از این جامعه 30 نفر پس از احراز ملاک های ورود به پژوهش، به صورت در دسترس انتخاب شدند وبصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. توان بخشی شناختی با استفاده از برنامه توان بخشی شناختی حافظه و توجه (آرام) صورت گرفت. داده ها با استفاده از مقیاس حافظه آینده نگر و گذشته نگر کرافورد و همکاران گردآوری شد و با به کارگیری تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری تحلیل گردید. نتایج نشان دهنده کاهش معنا دار مشکلات حافظه گذشته نگر و آینده نگر زنان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود. نتیجه آن که ارائه خدمات کم هزینه و سودمندی همچون توان بخشی شناختی جهت کاستن عوارض ناشی از شیمی درمانی مفید واقع می شود.
تأثیر برنامه تمرین درمانی پیشرونده و خود الگودهی ترکیبی بر اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: علاوه بر تمرینات بدنی، مداخله های شناختی مانند تصویرسازی و الگودهی باعث تسهیل یادگیری مهارت ها می شوند. هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین تأثیر برنامه تمرین درمانی پیشرونده و خود الگودهی ترکیبی بر اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شد. روش : مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با گروه تجربی و کنترل بود. از بین کودکان استثنایی شهرستان نجف آباد در سال ۱۳۹۸ تعداد ۳۰ کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر با دامنه سنی ۱۲-۸ سال براساس معیارهای ورود به مطالعه به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه های تجربی به مدت ۴ هفته و هر هفته چهار جلسه آموزش دیدند. ابزار استفاده شده پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر، فرم معلم بود. داده ها با آزمون تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین های اختلالات رفتاری گروه خود الگودهی ترکیبی و تمرین درمانی پیشرونده در مرحله پس آزمون با میانگین های آن ها در مرحله پیش آزمون وجود دارد (۰/۰۵ <P ). بررسی میانگین ها نشان داد گروه خود الگودهی ترکیبی در مرحله پس آزمون دارای نمره بهتری نسبت به سایر گروه ها بود. همچنین در مرحله پس آزمون میانگین اختلالات رفتاری در گروه تمرین درمانی پیشرونده بهتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد تمرین درمانی پیشرونده و خود الگودهی در آموزش و کمک به رفتار کودکان کم توان ذهنی مؤثر است. آموزش از این طریق می تواند به لحاظ صرف وقت و هزینه برای مربیان، معلمان و والدین مفید باشد.
اثر بخشى زوج درمانی هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشى و تحمل پریشانى زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
23 - 38
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشى و تحمل پریشانى بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود؛ جامعه آماری زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره آوای درون، رهنما و مرکز مشاوره بیمارستان مهر شهر تهران در بازه زمانی اردیبهشت تا خرداد سال 1397 بود که 60 زوج داوطلب مشارکت در پژوهش به پرسشنامه انعطاف پذیری کنشی کونور و دیویدسون (2003) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند که پس از غربالگری 30 زوج انتخاب و در گروه آزمایشی هیجان مدار و گروه گواه در هر گروه 15 زوج به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله هیجان مدار جانسون (2012) قرار گرفت و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی (29/75=P=0/001,F) و تحمل پریشانی (12/14=P=0/004,F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: از آنجا که این مداخله موجب شد تا زوج ها تمرکز را از رفتار همسر خود برداشته و بر رفتار خود متمرکز شوند و در نتیجه کاربرد موانع ارتباطی مذکور را متوقف کرده و ضمن افزایش تحمل، با یادگیری برنامه ارتباط درست، توانستند روابط خویش را بهبود ببخشند تا انعطاف پذیری خود را بالاتر ببرند؛ بنابراین مداخله مؤثری برای درمان انعطاف پذیری کنشی و تحمل پریشانی زوج ها محسوب می شوند.
بررسی اثربخشی درمان حساسیت زدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
13 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان حساسیت زدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی انجام گرفت. روش: در این پژوهش از طرح آزمایش تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی اهواز بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زن از زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود که طی فراخوانی معرفی و با توجه به نتایج چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ویدز (1993) با نقطه برش 50 و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سنجش شرم و احساس گناه از مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال (1995) استفاده شد. پروتکل درمان در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری اجرا گردید. داده ها به روش های ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که آزمودنی ها در مرحله درمان در شرم (13/27%) و احساس گناه (19/26%) بهبود را تجربه کردند . نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که این درمان از طریق بازیابی خاطرات تروماتیک و تبدیل تدریجی آنها به طرح واره های شناختی و هیجانی سالم به کاهش شرم و احساس گناه زنان قربانی سوءاستفاده جنسی دوران کودکی کمک می کند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش تاب آوری مادران دارای کودک مبتلا به اوتیسم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اتیسم از بیماریهای شایع دوران کودکی بوده و با توجه به عوارض روانی ناشی از این بیماری بر مراقبان این کودکان، توجه به راهکارهای ارتقاء سلامت در مادران کودکان مبتلا به اتیسم، از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش تاب آوری مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم صورت گرفت. روش: روش پژوهش در این مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، از جامعه آماری پژوهش حاضر که شامل کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم تهران بود، 30 نفر به طور تصادفی در یکی از دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. برای ارزیابی تاب آوری از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و برای ارزیابی مشکلات رفتاری کودکان از نمرات سیاهه مشکلات رفتاری کودکان (CBCL) استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از ابزارهای فوق مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای یک جلسه در هفته قرار گرفت اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که MBCT به طور معناداری سبب افزایش تاب آوری در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم گردید. نتیجه گیری: از نتایج حاصل از پژوهش میتوان استنباط کرد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با افزایش آگاهی والدین از افکار، احساسات و حواس بدنی، پذیرش آن ها، توصیف رویدادها و عدم قضاوت در مورد آن ها و نیز افزایش ذهن آگاهی، تاب آوری آن ها را افزایش داده است.