فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۷۶۱ تا ۲۴٬۷۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل اثربخشی روش تحلیل رفتار کاربردی (ABA) بر مشکلات و دشواری های کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در ایران انجام شد. روش: در این فراتحلیل، از بین 142 پژوهش انجام شده در سال های 1384 تا 1392، هشت پژوهش که روش شناسی مناسبی داشتند، بررسی شدند. این هشت ﭘﮋوﻫﺶ جمعاً ﺑﺮ روی 200 شرکت کننده انجام شده بودند و به دلیل اینکه هر کدام از پژوهش ها روی چند مورد از مشکلات اوتیسم متمرکز بودند، 28 اﻧﺪازه اﺛﺮ به دست آمد. ابزار پژوهش سیاهه تحلیل محتوا (CAC)، از لحاظ روش شناختی، بود و با در دست داشتن آماره هایی، مانند t ، F و 2، شاخص اندازه اثر مربوط به r برآورد شد. یافته ها: اندازه اثر روش تحلیل رفتار کاربردی بر کاهش مشکلات کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم 82/0بود (001/0p<). بیشترین مقدار اندازه اثر (926/0r=) مربوط به پژوهش خرم آبادی و همکاران (متغیر مهارت های شناختی) و کمترین مقدار آن (151/0r=) مربوط به پژوهش مشهدی و همکاران (متغیر رشد اجتماعی) بود. نتیجه گیری: مقدار تأثیر روش تحلیل رفتار کاربردی بر کاهش مشکلات کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در ایران، مطابق جدول تفسیر اندازه اثر کوهن، بسیار بالاست. همچنین هنگامی که این روش در طولانی مدت و با شدت بیشتری اجرا شود، تأثیر بیشتری بر کاهش مشکلات این گروه از افراد دارد. بنابراین، از روش ABA می توان به عنوان درمانی مناسب برای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بهره گرفت.
نقش واسطه ای بی حوصلگی و ترس از در حاشیه ماندن در رابطه بین نشانگان افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
109 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای بی حوصلگی و ترس از در حاشیه ماندن در رابطه بین نشانگان افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1398- 1399 بود. از این جامعه تعداد 276 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی، ویرایش دوم سیاهه افسردگی بک، مقیاس استفاده مفرط از تلفن همراه و مقیاس ترس از در حاشیه ماندن گردآوری و با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم نشانگان افسردگی ، اثر مستقیم بی حوصلگی و اثر مستقیم ترس از در حاشیه ماندن بر استفاده مشکل زا از تلفن همراه مثبت معنادار بود. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای بی حوصلگی و ترس از در حاشیه ماندن در رابطه نشانگان افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه معنادار بود. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت که افسردگی، بی حوصلگی و ترس دور بودن از اطلاعات و در حاشیه ماندن از رخدادهای اجتماعی از عوامل مهم اثرگذار بر استفاده مشکل زا از تلفن همراه در بین نوجوانان است. لذا، پیشنهاد می شود که متخصصین از طریق آموزش و مداخلات مشاوره ای با کاهش بی حوصلگی و اضطراب ناشی از در حاشیه بودن به نوجوانان کمک کنند که نشانگان معمول افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه را مدیرت کنند.
نقش واسطه ای طرحواره خود جنسی در رابطه بین کنش وری جنسی و رضایت جنسی در دانشجویان زن متاهل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای طرح واره خود جنسی در رابطه بین کنشوری جنسی و رضایت جنسی انجام شد. مواد و روش ها طرح پژوهش توصیفی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن متأهل دانشگاه الزهرا (س) و دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب در سال ۱۳۹۶بود. به روش: خوشه ای تصادفی چند مرحله ای ۳۶۰ زن متأهل به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها توسط ابزار طرح واره خود جنسی زنان (اندرسون و سیرانووسکی، ۱۹۹۴)، شاخص کنشوری جنسی زنان (روزن، ۲۰۰۰) و شاخص رضایت جنسی (هادسون، ۱۹۸۱) جمع آوری شد. یافته ها: داده ها به لحاظ توصیفی و به روش تحلیل مسیر، تحلیل شدند. نتایج بیانگر آن بودند که زیرمقیاس پرشور/عاشقانه از طرح واره خود جنسی به صورت مثبت و زیرمقیاس خجالتی/محتاط از طرح واره خود جنسی به صورت منفی، در ارتباط بین عملکرد جنسی با رضایت جنسی نقش واسطه ای دارد. زیرمقیاس صریح/راحت در ارتباط بین عملکرد جنسی با رضایت جنسی نقش واسطه ای ندارد. اثر غیرمستقیم عملکرد جنسی، بر رضایت جنسی با واسطه طرح واره خود جنسی پرشور/عاشقانه و خجالتی/محتاط معنادار است (P<۰/۰۰۱). به علاوه، اثر مستقیم عملکرد جنسی بر زیر مقیاس های پرشور/عاشقانه و صریح/راحت از طرح واره خود جنسی به صورت مثبت معنادار است و اثر مستقیم عملکرد جنسی بر زیرمقیاس خجالتی/محتاط به صورت منفی، معنادار است (P<۰/۰۰۱). افزون بر آن، زیرمقیاس پرشور/عاشقانه تأثیر مثبت و معناداری به صورت مستقیم و زیرمقیاس خجالتی/محتاط تأثیر منفی و معناداری به صورت مستقیم بر رضایت جنسی دارد. زیرمقیاس صریح/راحت بر رضایت جنسی اثر مستقیم ندارد (P<۰/۰۰۱). همچنین، اثر مستقیم عملکرد جنسی بر رضایت جنسی به صورت منفی معنادار است (P<۰/۰۰۱). نتیجه گیری: درمجموع یافته های پژوهش حاضر، بیانگر این است که کنشوری جنسی پیش بینی کننده طرح واره خود جنسی و رضایت جنسی است و بین دو متغیر طرح واره خود جنسی و رضایت جنسی نقش واسطه ای ایفا می کند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترک خانه توسط فرزندان و احساس کردن ناگهانی جای خالی آنها در خانه منجر به پدید آمدن برخی ناراحتی ها و استرس ها در سالمندان می گردد که برایشان بسیار وحشت آور است و به آن سندروم آشیانه خالی گفته می شود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (Cbt) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Act) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی بوده است. روش: روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل سالمندان حاضر در خانه سالمندان پهنه کلای ساری می باشند. حجم نمونه آماری این بخش از پژوهش با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزاراهای پژوهش پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران، درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد. یافته ها: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر مشخص گردید درمان شناختی رفتاری بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان شناختی رفتاری بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است.، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است. نتیجه گیری: مشخص گردید که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخش تر بوده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخوری عصبی زنان دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات خوردن از دسته اختلالات روانی/ روان تنی به شمار می آیند که مشکلات متعددی در سلامت جسمانی و عملکرد روانی را موجب می شوند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر پرخوری عصبی زنان دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: مطالعه ی حاضر، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. در این مطالعه 40 نفر از زنان دارای اضافه وزن با شاخص توده بدنی بزرگتر از 30 در منطقه 1 شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه بازخوردهای خوردن گارنر و همکاران (1982)، پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به صورت گروهی دریافت کردند در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مقایسه گروه های آزمایشی با گروه گواه نشان داد که پرخوری عصبی و خرده مقیاس های آن (رژیم لاغری، پرخوری و اشتغال ذهنی با غذا و مهار دهانی) در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معناداری کاهش پیدا کرد و اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخوری عصبی در مرحله پس آزمون تأیید می گردد (001/0>p). میزان این تأثیر بین 7/75 تا 1/81 درصد بود. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج حاکی از تأثیر معنادار یک دوره درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متغیرهای پرخوری عصبی و کاهش وزن در زنان دارای اضافه وزن بود و می توان از این روش برای درمان عصبی افراد دارای اضافه وزن استفاده کرد.
اثربخشی بهزیستی درمانی بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به افسردگی غیر بالینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: سالمندی دوران حساسی از زندگی بشر است و توجه به مسائل و نیازهای این مرحله یک ضرورت اجتماعی است. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بهزیستی درمانی بر کیفیت زندگی سالمندان مبتلا به افسردگی غیربالینی انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را سالمندان مقیم در سرای سالمندان نشاط شهر مشهد در سال 1398 تشکیل دادند. از بین آنان 28 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بعد از کنترل معیارهای ورود و خروج، به صورت تصادفی در دو گروه 14 نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری عبارت بودند از مقیاس افسردگی سالمندان (یسویگ و همکاران، 1982)، مقیاس کوتاه اختلالات شناختی (هادکینسون، 1972) و مقیاس کیفیت زندگی سالمندان (هاید و همکاران، 2003). جلسات بهزیستی درمانی نیز طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش ارائه شد. به منظور بررسی فرضیه پژوهش از آمار توصیفی و تحلیل واریانس به شیوه اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS/24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری میان دو گروه به لحاظ نمره کل کیفیت زندگی (03/14=F، 001/0=P و 43/0=Eta) و مؤلفه کنترل (67/4=F، 041/0=P و 15/0=Eta) تفاوت معناداری وجود دارد، اما در مؤلفه خودیابی، کامیابی و استقلال بین میانگین نمره دو گروه در پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار نبود (05/0<P). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه می تواند چشم انداز امیدوارکننده ای از اثربخشی درمان های مثبت گرا بر کیفیت زندگی سالمندان مقیم در سرای سالمندان ترسیم نماید.
بررسی مدل بهزیستی روان شناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی با میانجی گری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
38-60
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشجویان از اقشار مستعد و برگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور خویش هستند و سطح سلامت و بهزیستی روان شناختی آنها تاثیر بسزایی در یادگیری و افزایش آگاهی علمی و موفقیت تحصیلی شان خواهد داشت. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی مدل ساختاری بهزیستی روان شناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی با میانجی گری سبک های مقابله ای در میان دانشجویان بود. روش: نوع تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که 365 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای مشارکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های رویدادهای منفی زندگی، ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و بهزیستی روان شناختی استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر رویدادهای منفی زندگی بر سبک مسأله مدار (01/0 P< ) و بهزیستی روان شناختی (05/0 P< ) منفی و معنادار است. تأثیر ذهن آگاهی بر سبک مسأله مدار و بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار است (01/0 P< ). تأثیر سبک مسأله مدار بر بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار است (01/0 P< ) اما تأثیر سبک هیجان مدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روان شناختی معنادار نیست. نقش میانجی سبک مقابله ای مسأله مدار در تأثیر رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی معنی دار است (01/0 P< ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده در بین دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی از برازش مناسبی برخوردار است و نقش متغیرهای رویدادهای منفی زندگی، ذهن آگاهی و سبک مسأله مدار در بهزیستی روان شناختی را مورد تأیید قرار داد.
اثربخشی خانواده درمانی ارتباطی ستیر بر تاب آوری و حل مسئله زوجین
حوزههای تخصصی:
تاب آوری و حل مسئله در زندگی زوج ها جزئی از عواملی است که منجر به پایداری و دوام زندگی آن ها می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی خانواده درمانی ارتباطی ستیر بر تاب آوری و حل مسئله زوج ها است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری موردنظر دربرگیرنده زوج های مراجعه کننده به پلی کلینیک روانشناسی و مشاوره دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد است. تعداد زوج های مراجعه کننده برای شرکت در پژوهش 30 زوج بودند که از ین میان 16 زوج انتخاب و در دو گروه آزمایش (8 زوج) و کنترل (8 زوج) قرار گرفتند. سن زوج ها بین 25 تا 45 سال و تحصیلات آن ها از دیپلم تا دکتری بود. آزمودنی ها به ابزارهای تاب آوری کونر و دیوید سون و حل مسئله هپنر پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس 24 انجام گرفت. نتایج بررسی داده ها حاکی از این بود که گروه درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر تاب آوری و حل مسئله زوج ها در پس آزمون اثربخشی معنی داری داشته است (001/0 ≤ P ). این روش درمانی توانسته بود تاب آوری و حل مسئله زوج ها را افزایش دهد ) 89/60،60/64 (F = .
رابطه معناداری زندگی و سبک دلبستگی با عشق: نقش میانجی تمایز یافتگی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تمایزیافتگی در رابطه میان معناداری زندگی و سبک دل بستگی با عشق در زوجین شهر تهران بود. شرکنندگان در پژوهش حاضر 238 نفر از زوجین شهر تهران که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند مورد آزمون قرار گرفتند. جهت سنجش عشق از پرسشنامه عشق دیدگاه دانشمندان ایرانی_اسلامی (1399)؛ جهت سنجش تمایزیافتگی از پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن ( DSI - R ) ؛ جهت سنجش معناداری زندگی از پرسشنامه ارزشمندی زندگی ( LRI ) و جهت سنجش دل بستگی از پرسشنامه سبک دل بستگی هازن و شیور (1987) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS جهت آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون مدل آماری بر روی زوجین شهر تهران مورد تحلیل قرار گرفت. پس از تجزیه وتحلیل داده ها نتایج نشان داد که میان معناداری زندگی و سبک دل بستگی، سبک دل بستگی و عشق، تمایزیافتگی و عشق، تمایزیافتگی و عشق رابطه معنی داری وجود داشته و تمایزیافتگی نقش متغیر میانجی را در رابطه میان معناداری زندگی و سبک دل بستگی با عشق معنی دار بوده و مدل آماری آن از برازش مطلوبی برخوردار است.
نقش ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی در کاهش افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت همسر
حوزههای تخصصی:
مقدمه : افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت از متغیر های شخصیتی و شناختی متعددی از جمله ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی تأثیر می پذیرد. هدف: هدف کلی پژوهش، بررسی نقش ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی در پیش بینی افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت همسر بود. روش : طرح پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل ۱۵۵ زن قربانی خشونت همسر بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس های ناگویی خلقی تورنتو ( ۲۰- TAS )، ذهن آگاهی، توجه و هوشیاری ( MAAS ) و اضطراب و افسردگی بیمارستان ( HADS ) مورد آزمون قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار ۲۰- SPSS و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی قادر هستند، افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت همسر را به طور معنی دار پیش بینی کنند. نتیجه گیری : ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی از عوامل تأثیرگذار در افسردگی و اضطراب زنان قربانی خشونت می باشند که این یافته می تواند در برنامه های پیشگیری از اضطراب و افسردگی این گروه و ارائه راهکارهای مختلف درمانی منجر در نظر گرفته شوند .
تأثیر برنامه تفکر سازنده (PATHS) بر شایستگی اجتماعی و هیجانی، واسطه های عصبی- شناختی و هیجانی، اختلالات برون نمود و ارتباط آن با سلامت جسمی و روانی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
113 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلالات رفتاری بعنوان شایعترین اختلالات دوره کودکی هزینه های بهداشتی، فردی، خانوادگی، آموزشی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی دارند که از طریق واسطه های عصیبی-شناختی و هیجانی تأثیری گسترده بر سلامت جسمی و روانی کودکان دارند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر نسخه فارسی برنامه PATHS بر کاهش مشکلات و اختلالات رفتاری برون نمود کودکان بود. روش: از نوع شبه آزمایشی(گروههای کنترل نامعادل) بود. به این منظور تعداد 600 دانش آموز پسر سنین 6 تا 12 سال از پایه های آمادگی تا پایه ششم بر اساس ملاکهای ورودی همسانی طبقات اجتماعی و اقتصادی و شرایط آموزشی و فقدان اختلالات شدید جسمی و روانی بصورت در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی جایگزین شدند. هر دو گروه پیش و پس از مداخلات به وسیله فرم گزارش معلم آخنباخ (TRF) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت یک سال تحصیلی (هفته ای دو جلسه) تحت مداخله برنامه PATHS قرار گرفت. همزمان گروه کنترل برنامه های متعارف خود را دریافت کرد. یافته ها: با استفاده از تحلیل کواریانس روشن شد که گروه آزمایشی در خرده مقیاسهای اختلالات برون نمود TRF کاهش معنی داری نشان داده اند و این تفاوت کاهش در مقایسه با گروه کنترل نیز معنادار بوده است (05/0pنتیجه گیری: این مطالعه با توجه به خلاء برنامه های جامع، مستمر و مبتنی بر شواهد برای این دسته از مداخلات، چشم انداز روشنی را برای گسترش چنین برنامه هایی ترسیم می کند
بررسی برنامه آموزشی رشته کارشناسی علوم آزمایشگاهی در دانشگاههای علوم پزشکی ایران در نیمه اول سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تدوین و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : تدوین مقیاسی برای سنجش خطرپذیری نوجوانان و تعیین اعتبار و ساختار عاملی آن هدف پژوهش حاضر بود. روش : پس از بررسی ابزارهای این حوزه و درنظرگرفتن شرایط فرهنگی و ویژگی های اجتماعی جامعه ایران، مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی ( IARS )، در 38 گویه تنظیم شد. 1204 دانش آموز مقطع دبیرستان به روش نمونه گیری چندمرحله ای از مناطق آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند و به IARS پاسخ دادند. داده ها به روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل عاملی اکتشافی با مؤلفه های اصلی نشان داد که IARS مقیاسی هفت بعدی است، که 84/64 درصد واریانس خطرپذیری را تبیین می کند. میزان آلفای کرونباخ کل مقیاس و خرده مقیاس ها به ترتیب 94/0 و 93/0-74/0 بود. نتیجه گیری : ویژگی های روان سنجی IARS مناسب و هماهنگ با شاخص های فرهنگی جامعه ایران است.
ارزیابی کارایی طرحواره درمانی هیجانی بر سوگیری تفسیر(تفسیر مربوط به خود، تفسیر مربوط به دیگران) در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۲
49 - 65
حوزههای تخصصی:
اختلال اضطراب فراگیر، شایع ترین اختلال اضطرابی است که نگرانی شدید، معیار تشخیصی اصلی برای این اختلال است. هدف پژوهش حاضر بررسی ارزیابی کارایی طرحواره درمانی هیجانی بر سوگیری تفسیر(تفسیر مربوط به خود، تفسیر مربوط به دیگران) مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر دانشگاه رازی در سال تحصیلی 97-1396 بود. به منظور اجرای اجرای پژوهش آزمون غربالگری انجام شد، ابتدا دانشجویان دختر، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا را تکمیل نمودند، سپس بین آن هایی که نمره بالاتر از 47 را در این پرسشنامه کسب کرده بودند، مصاحبه بالینی ساختار یافته بر اساس DSM-IV-TR به عمل آمد که 30 دانشجو تشخیص اختلال اضطراب فراگیر را دریافت کردند. سپس 26 دانشجو که ملاک های لازم برای ورود به پژوهش را داشتند، به طور تصادفی انتخاب و دو گروه 13 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های اضطراب فراگیر اسپیتز و همکاران (2006)، نگرانی ایالت پنسیلوانیا(PSWQ) می و همکاران(1990) و سوگیری تعبیر باتلر و متیوز(1983) بود. گروه آزمایش طی 9 جلسه، یک و نیم ساعته(هفته ای یک جلسه) به صورت گروهی تحت مداخله طرحواره درمانی هیجانی قرار گرفت. در پایان مداخله، پس آزمون و سه ماه بعد از مداخله، پیگیری بر روی دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. تحلیل داده های خام با استفاده از spss29 و اجرای آزمون های توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره صورت گرفت. در گروه آزمایش کاهش معنی داری در سوگیری تفسیر مربوط به خود و دیگران بعد از مداخله مشاهده شد(001/0>P). این نتایج در مرحله پیگیری حفظ شد. باتوجه به نتایج حاصله، مداخله طرحواره درمانی هیجانی برای کاهش میزان سوگیری تفسیر در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر توصیه می شود.
نقش مقایسه اجتماعی، حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی نگرش های خوردن آشفته در دانشجویان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
141 - 166
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرعت تغییرات اجتماعیِ بین فرهنگی در دهه های اخیر، لزوم توجه به نقش عوامل روانی- اجتماعی را در نگرش های خوردن و رفتارهای غذایی نسل جدید، برجسته می سازد. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نگرش های خوردن آشفته بر اساس مقایسه اجتماعی، حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان زن بود.
روش: این پژوهش به روش توصیفی و در چارچوب مطالعات همبستگی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان زن مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی 99-98 بودند (9944 نفر)، که از بین آنها 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های نگرش خوردن (گارنر و همکاران، 1982)، جهت گیری مقایسه ای آیوا- نترلندز )گیبونز و بانک، 1999)، حساسیت بین فردی (بویس و پارکر، 1989) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام، تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مقایسه اجتماعی (432/0= β، 01/0>p) و حساسیت بین فردی (305/0= β، 01/0>p) به طور مثبت و معنادار و انعطاف پذیری شناختی (143/0-= β، 05/0>p) به طور منفی و معناداری قادر به پیش بینی نگرش های خوردن آشفته در دانشجویان بودند.
نتیجه گیری: با افزایش تبلیغات و تأکید جوامع غربی بر لاغری، آسیب پذیری جوانان در برابر اختلالات خوردن افزایش یافته است. بنا به نتایج پژوهش حاضر، عواملی همچون مقایسه اجتماعی، حساسیت بین فردی و انعطاف پذیری شناختی در نگرش های خوردن و متعاقباً سلامت روانی و جسمانیِ دانشجویان نقش مؤثری ایفا می کنند. از آنجاکه درمان های صرفاً پزشکی، آثار موقت دارند، توجه به عوامل روانی- اجتماعی جهت پیشگیری و درمان اختلالات خوردن پیشنهاد می شود.
بررسی همزمان رفتاری و عصب شناختی یادگیری و انتقال تکلیف ترسیم دودستی نامتقارن.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
9 - 30
حوزههای تخصصی:
: هدف از پژوهش حاضر بررسی همزمان رفتاری و عصب شناختی یادگیری و انتقال تکلیف ترسیم دودستی نامتقارن بود. روش : پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه تجربی است. ابزار مورد استفاده شامل EEG چهارکاناله، قلم نوری با حسگر ویژه، لپ تاپ، دستکش ویژه و مترونوم بود. شرکت کنندگان تحقیق حاضر را دانش آموزان پایه هشتم (با میانگین سنی ۱۳/0± ۲/۱۴) تشکیل دادند (10 N= نفر)، که همگی راست دست، راست پا و راست چشم و دارای دید طبیعی بودند و هیچ گونه مشکل جسمانی یا حرکتی نداشتند. شرکت کنندگان پس از پیش آزمون به مدت سه روز تمرین نموده سپس پس آزمونها به عمل می آمد. آزمون ها هم در شرایط تکلیف دشوار با دست برتر (شرایط تمرینی) و هم در شرایط تکلیف دشوار با دست غیربرتر صورت گرفت. نامتقارنی به معنای تفاوت سرعت و اثر جاذبه بر دو دست بود. یافته ها: نتایج نشان داد که با تمرین الگوی هماهنگی دودستی، انتقالی به حالت عکس رخ نمی دهد. نتایج EEG نشان داد که در تکالیف پیچیده و دشوار هماهنگی دودستی، که پیش از تمرینات تکلیف برای انجام دشوار است فعالیت نواحی قشری مغز بیشتر است و نیز نواحی مغزی حرکتی و ناحیه فرونتال نیمکره چپ فعالیت بالاتری نسبت به نیمکره راست دارد. نتیجه گیری: ترکیب دو یا چند ویژگی در تکالیف نامتقارن دودستی، جفت شدگی قوی تری ایجاد می کنند که سطوح کنترلی سطح بالاتری را درگیر می کنند.
تحلیل اثرگذاری فلسفه برنامه درسی چند فرهنگی بر خط مشی های نظام آموزش پرورش ایران و نحوه رویاروی با مسایل و رویدادهای آن
حوزههای تخصصی:
موضوع چند فرهنگی در جهان قدمتی دیرینه داشته است هر چند که روح و قالب چند فرهنگی در دنیای معاصر همان روح و قالبی است که در دوره های باستان مورد توجه بوده است، اما چون ارتباطات، الزامات و مواجهات فرهنگی جوامع امروز بسیار گسترده تر از دوره های باستان شده است، طبعاً این مفهوم، گستره معنایی وسیعتری پیدا کرده و چه به لحاظ نظر و چه در مقام عمل، عمق و وسعت بیشتری پیدا نموده است. به طوری که توسعه معنایی این مفهوم متناسب با نیازهای افراد و مقتضیات جامعه کنونی گشته است. اما آموزش چند فرهنگی به معنای اخیر آن در جهان غرب، بحث نو ظهوری است و قدمت آن به کمتر از نیم قرن گذشته باز می گرد. آموزش و پرورش چند فرهنگی در کشورهایی که دارای تنوع قومیتی و ملیتی هستند جزو ضروریات و الزامات نظام های آموزشی است که باید به آنها پرداخته شود. در این راستا کشورهایی نظیر آلمان، انگلستان، کانادا، استرالیا و... سال هاست که فعالیت دارند و زمینه های علمی و آموزشی مناسبی را فراهم ساخته اند. در کشور ما با وجود تنوع قومیتی و خرده فرهنگ های درون نظام فرهنگی چندان توجهی به مقوله آموزش و پرورش چند فرهنگی نشده است لذا دراین تحقیقیبا روش توصیفی – تحلیلی به بررسی فلسفه برنامه درسی چند فرهنگی بر خط مشی های نطام اموزش پرورش ایران ونحوه رویاروی با مسایل ورویدادهای آن پرداخته می شود وسعی به کنکاش و تحلیل این پدیه را برروی نظام آموزش و پرورش ایران داریم. به طور کلی بدین نتیجه می رسیم که در آموزش چند فرهنگی با تاکید بر فرهنگ بومی هر منطقه و احترام به آن و بکار گیری آن در امر آموزش و در عین حال آشنا کردن دانش آموز با فرهنگها و قومیت های دیگر جامعه و ایجاد شرایط شناخت و تعامل با آنها ،احساسی ملی گرایانه همراه با شناخت در دانش آموز ایجاد می شود که دارای پایه های محکمی است.
Psychological consequences of patients with coronavirus (COVID- 19): A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, December ۲۰۱۹
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Abstract Objective: Infected persons to Coronavirus experience mental and social consequences because of disease. So the goal of this research is to investigate the mental and social consequences of infected persons. Method: The population in this study was people with new coronavirus (Covid 19) in Bushehr province. The sampling method in this study was purposive and the sample size was 8 persons (6 males and 2 females). Due to the qualitative nature of the study, information was obtained through interviews and the interview process continued until data saturation. The duration of each interview was 30 to 40 minutes. The interview was semi-structured and contained open-ended questions. After completing the interview process, the responses were interpreted and coded using the content analysis method. Results: Based on the results of the present study, the psychological consequences of this disease include negative emotions such as fear of death, depression and anxiety, reduced social activities, feelings of rejection by the community, decreased effective communication with family and society, and stigma experienced by the patient and her/his family. Conclusion: People with Covid-19 disease experience many psychosocial consequences, and this will reduce their quality of life; therefore, use of psychologists and counselors in the therapeutic setting can be effective in reducing these consequences.
تأثیر آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات بر نستوهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره چهاردهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
422-431
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات بر نستوهی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران در سال 1392 بود حجم نمونه طبق فرمول کوکران 60 نفر با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نستوهی کوباسا دارای 50 سؤال چهار گزینه ای استفاده شد آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات در زمینه مبانی، مفاهیم و اصطلاحات، دانش و مهارت طی 15 جلسه، 2 ساعت انجام پذیرفت این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری است جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کو و اریانس و آزمون T همبسته) استفاده شده نتایج پژوهش نشان داد که میزان نستوهی دانش آموزانی که آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات را دریافت کرده اند به طور معنی دار بالاتر از میزان نستوهی دانش آموزان است که این آموزش را دریافت نکرده اند. آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات بر نستوهی دانش آموزان مؤثر و در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است.
مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۹ شماره ۹۲
957-966
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره های ناسازگار و ارتباط این متغیرها با یکدیگر پرداخته اند، اما پژوهشی که به مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به اختلال آسم و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی افراد مبتلا به آسم که در فصل بهار و تابستان سال 1398 به کلینیک های رازی و طب کار در شهر یزد مراجعه کرده بودند و همچنین افراد شاغل در کلینیک ها و اعضای خانواده افراد مبتلا به آسم بود. تعداد 100 فرد مبتلا به آسم و 100 فرد بهنجار با دامنه سنی 38 تا 62 سال به صورت نمونه گیری دردسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه سبک های دفاعی اندروز و همکاران (1993)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994) و پرسشنامه طرحواره یانگ (1998). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: بین افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار در سبک دفاعی رشد نایافته، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار تفاوت معناداری وجود دارد (0/01 > p ). نتیجه گیری: سبک دفاعی رشد نایافته، ناگویی هیجانی و طرحواره های ناسازگار منجر به افزایش احتمال ابتلا به اختلال آسم می شوند.