فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۲۶۱ تا ۱۰٬۲۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روایت درمانی بر معنا در زندگی و مؤلفه های آن (وجود معنا و جستجوی معنا) در بین دانشجویان دختر دانشگاههای تهران بود. بدین منظور از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه گواه ناهم ارز استفاده شد. نمونه شامل ۲۴ دانشجوی دختر ۱۸ تا ۳۰ ساله بود که با نمونه گیری دردسترس، انتخاب و در گروههای مداخله و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه ها در پیش آزمون با پرسشنامه معنا در زندگی استگر و همکاران ارزیابی شدند. سپس اعضای گروه مداخله در ۷ جلسه هفتگی روایت درمانی گروهی شرکت کردند. هر دو گروه، مجدد در پس آزمون و پیگیری 9 ماهه ارزیابی شدند. داده های حاصل با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند و نشان دادند مداخله روایت درمانی در مرحله پس آزمون موجب افزایش معنادار وجود معنا در گروه مداخله به نسبت گروه گواه شده است. این تفاوت در پیگیری، همچنان معنادار بود. در ارتباط با مؤلفه جستجوی معنای گروههای مداخله و گواه، در هیچ یک از مراحل ارزیابی، تفاوت معناداری نشان ندادند. نمرات کل معنا در زندگی گروهها در پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری نداشتند؛ اما کاهش نمرات گروه گواه در مرحله پیگیری، موجب تفاوت معناداری در این مقطع شد. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت روایت درمانی در کوتاه مدت موجب افزایش مؤلفه وجود معنا می شود و در میان مدت فرد را نسبت به کاهش معنا در زندگی مصون می کند.
نقش قدردانی بر شادکامی با میانجی گری پذیرش خود و بخشش در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش قدردانی بر شادکامی با میانجی گری پذیرش خود و بخشش در سالمندانانجام شد. روش این پژوهش توصیفی - همبستگی بود. شرکت کنندگان 950 نفر از سالمندان (712 زن و 238 مرد) بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پذیرش بی قید و شرط جیمزلین و همکاران، بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران، قدردانی - فرم شش گویه ای مک کالوف و همکاران و شادکامی فوردایس استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته های حاصل از بررسی تأثیرات مستقیم متغیرهای پژوهش نشان دادند قدردانی بر شادکامی، پذیرش خود و بخشش و پذیرش خود بر شادکامی و بخشش بر شادکامی تأثیر داشتند و متغیرهای قدردانی، پذیرش خود و بخشش، 28 درصد از تغییرات واریانس شادکامی را تبیین کردند. در نقش غیرمستقیم، قدردانی بر شادکامی با میانجی گری های متغیر پذیرش خود تأثیر داشت. همچنین، قدردانی ازطریق بخشش، تأثیر غیرمستقیم بر شادکامی داشت. درمجموع، مدل فرض شده پژوهش برازش مناسبی داشت؛ بنابراین، لازم است تا در ساخت بسته های آموزشی یا اجرای مداخلات روان درمانی در راستای افزایش شادکامی سالمندان، به نقش متغیرهای قدردانی، پذیرش خود و بخشش، توجه شود.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر تن انگاره و حرمت خود دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر تن انگاره و حرمت خود دختران دانشجو بود. روش: روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران دانشجوی دانشگاه خوارزمی است. با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه، 24 نفر از بین آن ها انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) کاربندی شدند. تعداد اعضای گروه آزمایش به هشت نفر ریزش پیدا کرد و بنابراین در هر دو گروه هشت نفر لحاظ شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه مقیاس حرمت خود (روزنبرگ، 1965) و پرسشنامه چندبعدی روابط خود با بدن (کش، 2000) بود. گروه آزمایش، به مدت 15 جلسه، در جلسات مشاوره مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد (هیز و استروسال، 2004؛ هیز، استروسال و ویلسون، 2011) شرکت کردند. مدت زمان هر جلسه دو ساعت بود. داده ها با استفاده از تحلیل مختلط واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین اعضای گروه های آزمایش و کنترل از لحاظ تن انگاره تفاوت معنادار وجود دارد. در حرمت خود نیز تفاوت معنادار بین دو گروه وجود دارد. این نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: می توان گقت مشاوره گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد موجب بهبود تن انگاره و حرمت خود دختران می شود و می توان از آن برای مشکلات مربوط به تن انگاره دختران و نیز ارتقای حرمت خود آن ها استفاده کرد.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر صمیمیت زناشویی و رضایت جنسی زنان پیش یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
389-369
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر صمیمیت زناشویی و رضایت جنسی زنان پیش یائسه بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه و جامعه آماری 86 زن پیش یائسه مراجعه کننده به خانه های سلامت شمال شهر تهران در سال 1397 بود. پس از اعلام فراخوان و غربالگری با استفاده از پرسشنامه های صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) و رضایت جنسی لارسون، اندرسون، هولمن و نیمن (1998) 40 زن به شیوه در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 زن) و گواه (20 زن) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برنامه درمان پذیرش و تعهد هیز و استرواسال (2010) طی هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی یک جلسه در مورد گروه آزمایش اجرا شد. هر دو گروه در سه مرحله به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایجنشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر صمیمیت زناشویی (94/4=F، 032/0=p) و رضایت جنسی (46/39=F، 001/0=p) اثر داشته و این اثر در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: از آنجایی که درمان پذیرش و تعهد منجر به بهبود صمیمت و رضایت زناشویی شد؛ می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثر برای بهبود صمیمیت زناشویی و رضایت جنسی در زنان پیش یائسه بهره برد.
مقیاس محق پنداری تحصیلی: روش اجرا و نمره گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماران مبتلا به اختلالات جنسی به ویژه زنان سردمزاج، اغلب دچار کاهش عملکرد جنسی و خانوادگی می شوند. نیاز است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب مانند؛ درمان ذهن آگاهی عملکرد جنسی و خانوادگی را در افراد سردمزاج جنسی افزایش داد. هدف: پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون / پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سردمزاجی مرکز سلامت جنسی شهر اصفهان بود، که از بین آنها 40 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های عملکرد خانواده مک مستر که توسط اپستین و همکاران (1983) طراحی شده و عملکرد جنسی روزن و همکاران (2000) پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی ون سون و همکاران (2011) قرار گرفت. سپس، از دو گروه پس آزمون گرفته شد و داده های حاصل با آزمون کواریانس تحلیل شدند. یافته ها: شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کارکردهای خانوادگی، کارکردهای جنسی و خرده مقیاس های آنها از نظر آماری معنادار بوده (000/0 p< ) و این درمان توانسته عملکرد خانوادگی و جنسی را افزایش دهد. نتیجه گیری: آموزش شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی، به عنوان یک روش کارآمد برای زنان مبتلا به اختلالات جنسی؛ بر بهبود کارکردهای خانوادگی، کارکردهای جنسی و مؤلفه های آنان تأثیر دارد.
بررسی عوامل تاثیرگذار در سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
11-34
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد مخدر از مهم ترین مسائلی است که عوارض آن تهدیدی جدی برای جامعه محسوب می شود و به عنوان یکی از بحران های چهارگانه قرن بیست و یکم همه جوامع را درگیر کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی علل و عوامل تاثیرگذار در سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکرد گراندد تئوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش کیفی در سال 1398 در شهر قروه انجام شد. 16 نفر با سابقه سوءمصرف مواد با حداقل 4 سال سابقه وابستگی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . جهت گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد . به منظور تسهیل در فرآیند کدگذاری و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. یافته ها: عوامل تاثیرگذار در سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد عبارت بودند از: الف) عوامل زمینه ساز شامل عوامل فردی و بین فردی؛ ب) عوامل آشکارساز شامل عوامل خانوادگی؛ و ج) عوامل تدوام بخش و تشدیدکننده شامل عوامل اجتماعی- فرهنگی و محیطی. نتیجه گیری: عوامل متعددی در بروز اعتیاد و سوءمصرف مواد نقش دارند و شناسایی آن ها در محیط ها، فرهنگ ها و جوامع مختلف امکان تدوین اقدامات پیشگیرانه و افزایش زمینه آگاهی عمومی را فراهم می کند.
Investigating the Efficacy of Implicit Stimulation in Visual Hemisphere-Specific According to the Bakker’s Balance Model for the Reading and Writing Skills of individuals with linguistic developmental Dyslexia: A case study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
83 - 98
حوزههای تخصصی:
Individuals with developmental dyslexia have difficulties with accurate and fluent word recognition and spelling. Hemisphere alluding stimulation (HAS) is one of the neuropsychological techniques to stimulate cerebral hemispheres through the visual vessel, by word selection with various sizes and fonts. It increases the perceptual traits of the text and balances the reading speed by stimulating the right hemisphere. The aim was to investigate the efficacy of the implicit stimulation in visual hemisphere-specific according to the Bakker’s Balance Model for the reading and spelling skills in two students with the linguistic developmental dyslexia. In a single-subject design, two female students (mean age = 9.35 years) were selected through convenience sampling from the 3rd grade in the elementary school. They were diagnosed as having the linguistic developmental dyslexia, evaluated by the Wechsler Intelligence Scale for Children (WISC-IV), who answered the Diagnostic Reading Disorder Test (DRDT) and the Writing Disorder Test (WDT). One student was considered a case subject and the other one a control subject. The case received implicit stimulation in visual hemisphere-specific for 16 sessions (twice a week), but the control subject did not. After the intervention and three months later, the subjects answered the DRDT and WDT again. The results of the visual analysis in combination with the non-overlap methods were used to calculate the effect size. The findings showed that the intervention increased the reading fluency (effect size = 90.74%), reading comprehension (effect size = 69.11%), reading speed (effect size = 200%), and spelling mistakes (effect size = 62.5%) of the case subject. The efficacy of the implicit stimulation in cerebral hemisphere was significant (p < 0.01), even three months later. We conclude that the implicit stimulation in visual hemisphere-specific is probably an effective method for improving the functioning of the reading and spelling skills in people with the linguistic developmental dyslexia.
نقش دلبستگی به والدین در کیفیت زندگی دختران بی سرپرست یا بدسرپرست با میانجی گری شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش دلبستگی به والدین بر کیفیت زندگی ازطریق متغیر میانجی شفقت به خود در دختران بی سرپرست یا بد سرپرست بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. تعداد افراد نمونه، 241 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی از بین 450 دختر بی سرپرست یا بدسرپرست استان تهران انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته، پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ و مقیاس شفقت به خود نف بودند. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل مسیر ارزیابی شدند. براساس یافته ها اثر مستقیم دلبستگی به والدین بر کیفیت زندگی معنادار بود. اثر غیرمستقیم دلبستگی به والدین نیز ازطریق متغیر میانجی شفقت به خود معنادار بود. دلبستگی به والدین، هم به طور مستقیم و هم با میانجی گری شفقت به خود در کیفیت زندگی دختران بی سرپرست یا بدسرپرست نقش داشت؛ بنابراین، نتایج این پژوهش می تواند برای تدوین مداخلات در دختران بی سرپرست و بدسرپرست مفید باشد.
اثربخشی گوش دادن به موسیقی (موسیقی درمانی) بر سلامت روان در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گوش دادن به موسیقی (موسیقی درمانی) بر سلامت روان در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بود. روش : پژوهش حاضر در زمره ی پژوهش های شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشکده علوم و ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1396 بود. تعداد ۳۰ دانشجو به روش نمونه گیری غیر تصادفی و از نوع در دسترس ، انتخاب و در دو گروه کنترل (۱۵ نفر) و آزمایش (۱۵) نفر جایگزین شدند. همچنین همگن سازی گروه های کنترل و آزمایش بر اساس ویژگی های همچون سن، وضع اقتصادی، وضعیت شغلی، میزان تحصیلات ... صورت گرفت. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سلامت روان گلدبرگ (1972) با پایایی ۸۹/۰ استفاده شد. هم چنین جلسات موسیقی درمانی در ۸ جلسه ۶۰ دقیقه ای بر روی آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد، سپس هر دو گروه، پس آزمون را اجرا نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس یک طرفه بین گروهی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دهندۀ تفاوت معنادار بین میانگین نمرات دو گروه در پس آزمون های کلی و در ابعاد خرده مقیاس های مطرح شده در این پژوهش بود. یافته : یافته ها نشان داد که موسیقی درمانی به طور معناداری میزان سلامت روان گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل افزایش داده است( 5 . (P<0/0 نتیجه گیری: اثربخشی موسیقی درمانی بر تمامی خرده مقیاس های مورد نظر پرسشنامۀ سلامت روان گلدبرگ شامل: کارکرد اجتماعی، نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی با اطمینان ۹۵ % مورد تایید قرار گرفت .
بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه مادران با میزان لجبازی – نافرمانی مقابله ای و پرخاشگری فرزندان
حوزههای تخصصی:
خانواده اولین پایه گذار شخصیت، ارزش ها و معیارهای فکری فرد است که نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک و خط مشی زندگی فرد در آینده دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه مادران با میزان لجبازی – نافرمانی مقابله ای و پرخاشگری کودکان بود.: جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانش آموزان پسر دبستان دوره ابتدایی عصمتیه شهر مشهد و مادرانشان در سال تحصیلی 1398-1399 بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه طرحواره یانگ توسط مادران، پرسشنامه لجبازی – نافرمانی مقابله ای هومرسن (2006) و مقیاس پرخاشگری باس و پری (1992) توسط فرزندان تکمیل گردید. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه مادران با میزان پرخاشگری و لجبازی در فرزندان رابطه معنادار وجود دارد ( p<0.05 ). نتایج حاکی از اهمیت رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه مادران با روابط آن ها با کودک شان دارد. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آسیب شناسی، پیشگیری و درمان اضطراب کودکان دارد .
مقایسه اعتیاد به عشق و سازش یافتگی زناشویی در متأهلین با و بدون روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
639-646
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی عوامل خیانت و ایجاد روابط فرازناشویی و سازش یافتگی زناشویی زوجین پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی مقایسه اعتیاد به عشق و سازش یافتگی زناشویی در متأهلین با و بدون روابط فرازناشویی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اعتیاد به عشق و سازش یافتگی زناشویی در متأهلین با و بدون روابط فرازناشویی انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در بهار 1397 بود که از بین آن ها تعداد (58 مرد و 50 زن دارای روابط فرازناشویی) و تعداد (59 مرد 49 زن بدون رابطه فرازناشویی) به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اعتیاد به عشق (پی بادی، 2005) و پرسشنامه سازش یافتگی زناشویی (اسپاینر، 1976) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل آزمون t گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که دو گروه متأهلین دارای روابط فرازناشویی و بدون روابط فرازناشویی در متغیرهای سازش یافتگی زناشویی و اعتیاد به عشق با هم تفاوت معنی داری دارند (0/05> P ). بدین صورت که گروه متأهلین با روابط فرازناشویی نسبت به گروه متأهلین بدون روابط فرازناشویی به شکل معناداری دارای اعتیاد به عشق بیشتر و سازش یافتگی زناشویی کمتر بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، لازم است که ابتدا با استفاده از مطالعه کیفی مناسب، عوامل ایجاد کننده روابط فرازناشویی در متأهلین شناسایی و سپس با بکارگیری زوج درمانی، تلاش شود تا با بهبود سازش یافتگی زناشویی در این زوجین، عشق و علاقه بین آنها نیز افزایش یابد.
اثر بخشی کاربرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) بر افسردگی، اضطراب و استرس مادران کودکان با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
57 - 78
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای کودکان مبتلا به اتیسم انجام شده است. این مطالعه از نوع آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اتیسم مرکز اتیسم دوم آوریل شهر تهران در سال 97-96 بود که از بین آنها تعداد 18 مادر دارای کودک با اختلال اتیسم به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس،(DASS-21 )، برای گرداوری داده ها استفاده شد و از تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس با رعایت پیش فرضها، برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه درمانی در 12 جلسه متوالی دو ساعته به مدت دو ماه برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، نمرات افسردگی، اضطراب و استرس مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری(05/0P>)، کاهش یافته است. با توجه به موثر بودن درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای فرزند اتیسم از این روش می توان به عنوان یک مداخله روان شناختی در کنار سایر مداخله ها استفاده نمود
شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش نظری رشته اتاق عمل از منظر دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتقاء سطح کیفیت آموزش درگرو شناخت عوامل مؤثر بر آن بوده که لازمه آن بررسی نظرات دست اندرکاران آموزش (اساتید و دانشجویان) می باشد. لذا مطالعه حاضر باهدف تبیین و شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش نظری رشته اتاق عمل از منظر دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران انجام گرفته است. روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی (توصیفی– تحلیلی) است. جامعه آماری آن شامل دانشجویان و اعضای هیئت علمی رشته اتاق عمل دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران می باشد که 342 نفر به روش نمونه گیری سرشماری و طبقه ای تصادفی جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های فریدمن، آزمون T مستقل و آزمون من ویتنی در نرم افزار آماری spss21 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در رتبه بندی بین عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش نظری از دیدگاه دانشجویان و اعضای هیئت علمی، بالاترین میانگین رتبه ها مربوط به حیطه عوامل مرتبط با مدرس و کمترین میانگین مربوط به حیطه اخلاق و رفتار حرفه ای بود. در بین مؤلفه های هرحیطه از منظر دانشجویان مهم ترین عامل مؤثر بر کیفیت آموزش، ارزشیابی به موقع فعالیت آموزشی و پژوهشی اساتید و ارائه بازخورد مناسب به آنان و از نظر اعضای هیئت علمی میزان علاقه و رغبت به رشته تحصیلی و رعایت اصول اخلاقی از طرف اساتید و دانشجویان بود که میانگین نمرات این مؤلفه ها در بین اساتید و دانشجویان اختلاف معنی دار داشت (0/001> p ). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که از منظر دانشجویان و اعضای هیئت علمی رشته اتاق عمل، با نسبت بسیار زیاد نقش مدرس مهم ترین اثر را بر کیفیت آموزش نظری دارد و به نظرمی رسد برای افزایش کیفیت آموزش در رشته اتاق عمل لاجرم باید مواردی را که منجر به بالا رفتن کیفیت نقش استاد می شود مدنظر قرار داده و همچنین در راستای ارتقاء سطح کیفیت طبق شش حیطه های موردبحث این مطالعه اقدام نمود.
بررسی مؤلفه های رابطه میان فردی: همبسته میان هوش هیجانی و سبک دل بستگی با بهزیستی اجتماعی
حوزههای تخصصی:
پایین بودن میزان بهزیستی اجتماعی در اعضای خانواده باعث می شود که نتوانند به گونه شایسته با دیگران ارتباط برقرار کنند و به نظر می رسد عواملی مانند هوش هیجانی و سبک دل بستگی در این امر نقش مهمی داشته باشد پس پژوهش حاضر با هدف بررسی همبسته میان هوش هیجانی و سبک دل بستگی با بهزیستی اجتماعی انجام شد. روش پژوهش از نوع کمی به صورت توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر دربرگیرنده همه دانشجویان رشته های گوناگون تحصیلی در دانشگاه آزاد اسلامی شهر رشت در سال تحصیلی 1400-99 واحد رودسر است به تعداد 1800 نفر. نمونه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده 157 نفر از دانشجویان رشته های فنی مهندسی، علوم انسانی و تجربی است که 9۱ نفر آنان را زنان و 6۶ نفر را مردان تشکیل دادند و از جامعه آماری به صورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه دل بستگی Collins and Reed Attachment Questionnaire (1990)، پرسشنامه هوش هیجانی، Farnham Emotional Intelligence Questionnaire (2000) و پرسشنامه کلیدهای بهزیستی اجتماعی Keys Social Welfare Questionnaire (1998). بود. داده توسط نرم افزار آماری spss نسخه 23 و با استفاده از آزمون های توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد و آزمون استنباطی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی با بهزیستی اجتماعی رابطه مثبت معنی داری وجود داد (01/0>P، 400/0 R=) و سبک ناایمن دوسوگرا (01/0>P، 332/0- R=) و سبک ناایمن اجتنابی (01/0>P، 311/0- R=) با بهزیستی اجتماعی رابطه منفی معنی داری وجود داد. بین سبک ایمن با بهزیستی اجتماعی (01/0>P، 371/0 R=)، رابطه معنی دار مثبتی وجود داد. می توان نتیجه گرفت هوش هیجانی و سبک دل بستگی ایمن می تواند به عنوان عوامل مهم در شکل گیری و تقویت بهزیستی اجتماعی افراد خانواده نقش مثبتی داشته باشد.
تحول تفکر آرزومندانه در کودکان و نوجوانان 7 تا 14 ساله ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های متعددی به بررسی تفکر آرزومندانه یا سوگیری تمایل در کودکان و بزرگسالان پرداخته اند اما پژوهشی در مورد تحول تفکر آرزومندانه در سنین کودکی و نوجوانی انجام نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تحول تفکر آرزومندانه در کودکان و نوجوانان سنین 7 تا 14 سال ایرانی است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات تحولی با روش مقطعی بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان سنین 7 تا 14 سال مدارس عادی دولتی شهر آمل در سال تحصیلی 99-98 بود. حجم نمونه شامل 240 نفر در 4 گروه سنی(هر گروه شامل 30 دختر و 30 پسر) که با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، آزمون کارت علامت دار بود که به صورت نرم افزار تحت وب، طراحی شده بود. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان دادند که تفکر آرزومندانه در کودکان و نوجوانان ایرانی نه تنها با افزایش سن کاهش نمی یابد بلکه افراد 14-11 سال در پیش بینی رویدادهای ناخوشایند، سوگیری شدیدتری نسبت به کودکان 10-7 نشان می دهند. با توجه به تأثیری که تفکر آرزومندانه در فرایند تصمیم گیری بویژه در پیش بینی رویدادهای منفی و به دنبال آن در بروز رفتارهای پرخطر دارد پژوهش بیشتر برای یافتن راهکارهایی برای آگاهی بخشی و متعادل سازی تفکر آرزومندانه، ضروری است.
ساخت و اعتباریابی آزمون حافظه در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از توانایی های عالی مغز، حافظه است. ضعف حافظه دیداری-شنیداری منجر به اختلال خواندن، ریاضی و بیش فعالی می شود. بنابراین تدوین آزمونی جهت تشخیص توانمندی و کارایی دقیق حافظه ضروری می باشد. بر این اساس، آزمونی با استفاده از ادبیات نظری تهیه شده است. آزمون حافظه محقق ساخته از چهار بخش (حافظه عددی-کلامی، حافظه دیداری، حافظه کاری و حافظه شنیداری-جمله) تشکیل شده و اعتبار محتوایی آن توسط اساتید روانشناسی شناختی و مشاوره تائید و سپس با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بر روی یک نمونه 308 نفری از دانش آموزان پیش دبستانی اجرا شد. سؤالات با روش آماری مناسب تحلیل و میزان اعتبار، پایایی و نمرات هنجار تعیین گردید. برای بررسی پایایی آزمون سه روش محاسبه گردید. ضریب پایایی با استفاده از روش همسانی درونی 83/0 به دست آمد و ضریب همبستگی پیرسون بین دو نیمه پرسشنامه 79/0=r تعیین گردید که نشان دهنده این است که بین دو نیمه پرسشنامه مذکور همبستگی زیادی وجود دارد. برای تعیین اعتبار سازه و مؤلفه های تشکیل دهنده پرسشنامه از روش تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش به شیوه نرمال شده واریماکس استفاده شد و جهت بررسی اعتبار افتراقی از آزمون تی مستقل استفاده شد نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی دار وجود دارد(001/0> p و 76/2= (204)t). با توجه به میزان پایایی و اعتبار به دست آمده، آزمون حافظه دیداری- شنیداری ابزاری است که می تواند مورداستفاده مراکز اختلالات و مشاوره قرار گیرد و به عنوان ابزاری برای سنجش و تشخیص زود هنگام دانش آموزان پیش دبستانی استفاده شود.
بررسی انگیزه های سوء استفاده از کودکان، توسط مادران بلاگر و سلامت روانی فرزندان آنان در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری های ارتباطی جدید آمیزه ای از فرصت ها و تهدید ها هستند و بسته به میزان بسترسازی فرهنگی و سرمایه گذاری جوامع در این جهت، می توان از میزان تهدید آن ها کاست و بر میزان فرصت های آن افزود. در ایران به دلیل سردرگمی در چگونگی برخورد با فضای مجازی، خط مشی مشخصی در این جهت وجود نداشته است. مسأله سوءاستفاده از فرزند در جریان کسب و کار های اینترنتی، نمونه ای از همین مصادیق به شمار می رود. هدف اصلی این پژوهش بررسی انگیزه های مادران کارآفرین ایرانی در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام در زمینه سوءاستفاده از کودکان در فضای مجازی است. روش تحقیق در این پژوهش کیفی، نظریه داده بنیاد بوده است. جامعه پژوهش 10 نفر از مادران بلاگر دارای کودکان 2 تا 7 سال بوده و ساکن در استان های مختلف ایران بودند که به صورت هدفمند و دردسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که 8 انگیزه در گرایش این مادران مطرح هستند. که عبارتند از 1.مشکلات روانی فرد ، 2. مشکلات خانوادگی فرد ، 3. مشکلات اقتصادی فرد ، 4. مشکلات فرهنگی- اجتماعی فرد ، 5. تلاش برای کسب اعتبار اجتماعی، 6. تلاش برای کسب موفقیت های اقتصادی ، 7. سرگرم شدن و لذّت بردن فرزند از فضای مجازی و 8. تلاش برای طرح فرزند در فضای مجازی. مهمترین نتیجه حاصل از این پژوهش تأکید مجدد بر ضرورت بسترسازی فرهنگی در سطح کلان و در سطح خرد، عطف توجه مجدد به حریم خصوصی کودکان و تدوین قوانین لازم در جهت برخورد با افرادی است که دست به سوءاستفاده از کودکان در فضای کسب و کار اینترنتی خویش می زنند.
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی، نوروفیدبک و درمان مبتنی بر تمرینات ادراکی - حرکتی اسپارک بر دشواری تنظیم هیجان کودکان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی یکی از شایع ترین اختلالات عصبی تحولی دوران کودکی است که بر ابعاد گسترده ای از کارکردهای افراد مبتلا به آن از جمله تنظیم هیجانی تأثیر دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی و مقایسه درمان های ذهن آگاهی، نوروفیدبک، و درمان مبتنی بر تمرینات ادراکی – حرکتی (اسپارک) بر تنظیم هیجان کودکان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی انجام شد. روش: روش پژوهش شبه تجربی همراه با گروه گواه و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در شش ماه نخست سال 1398 شهر اصفهان بودند که 60 نفر از آنان به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه درمان ذهن آگاهی، درمان نوروفیدبک، درمان ادراکی - حرکتی (اسپارک)، و گروه گواه جایدهی شدند. سه گروه درمانی هر یک به مدت 10 هفته تحت مداخلات مورد نظر قرار گرفتند؛ در صورتی که افراد گروه گواه مداخله ای را دریافت نکردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان بنفورد و همکاران (34) استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری بین گروه های آزمایش با گروه گواه وجود دارد (01/0 p< ). در مقایسه گروه ها مشخص شد مداخله ذهن آگاهی، اثربخشی بیشتری نسبت به درمان نوروفیدبک داشته (05/0 p< )، ولی تفاوت معنا داری بین مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی و مداخله حسی حرکتی اسپارک مشاهده نشد (05/0 p> ). همچنین یافته های مربوط به مرحله پیگیری نشان داد گروه های مداخله ای ذهن آگاهی و اسپارک میزان اثربخشی خود را حفظ کرده اند (01/0 p< ) ولی از اثر درمانی نوروفیدبک در طی زمان کاسته شده و اثربخشی آن پایدار نمانده است (05/0 p> ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد روش ذهن آگاهی با افزایش وضوح و پذیرش هیجان ها، و مداخله فعالیت های ادراکی- حرکتی از طریق تعدیل ارتباطات عصبی در مغز، موجب تنظیم و برون ریزی هیجانی شده و زمینه را برای کاهش دشواری تنظیم هیجان مساعد می کنند.
اثربخشی برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آنها بر انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
233-247
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نتایج پژوهش های پیشین حاکی از اهمیت انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی در پرورش مطلوب کودکان با نیازهای ویژه است. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آنها بر انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی انجام شده است. روش : روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح آن به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل والدین کودکان با نیازهای ویژه مدارس استثنایی ناحیه یک شهر رشت در نیم سال اول تحصیلی 1399-1398 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 60 والد (مادر یا پدر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس انرژی ادراک شده والدگری (یانیس، بارنت و نیس، 2009) و فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (والاچ و همکاران، 2006) بود. گروه آزمایش شامل والدین کودکان با نیازهای ویژه به همراه فرزندانشان، دوازده جلسه برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آ نها (برتون و همکاران، 2018) را دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره یکراهه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آ نها بر افزایش انرژی ادراک شده والدگری ( 80/94 = F ) و ذهن آگاهی ( 9/10 = F ) والدین کودکان با نیازهای ویژه تأثیر معناداری دارد ( 0/01> P ). نتیجه گیری: با در نظر گرفتن اهمیت والدگری و ذهن آگاهی در پرورش مطلوب، برنامه پرورشی حاضر با تمرکز بر نگرش ها، نیازها، استقلال، همدلی و ارتباط والد- فرزند می تواند مداخله ای کارآمد در بهبود انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی والدین کودکان با نیازهای ویژه باشد.