فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۰۸۱ تا ۸٬۱۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
189 - 206
حوزههای تخصصی:
لوپوس بیماری است که با ایجاد اضطراب در فرد باعث نگرانی و تنش در پاسخ به شرایط تهدیدکننده می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت و درمان ترکیبی بر اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با یک گروه کنترل می باشد.جامعهآماریاینپژوهششاملکلیهبیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک تحت درمان در بیمارستان های شهر شیرازمی باشد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه آماری 80 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (یک گروه کنترل 20 نفره و 3 گروه آزمایش 20 نفره) قرار گرفتند. ابزارهای بکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطرابزونگ (1970) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود. یافته ها: داده های گرداوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که این درمان بر لوپوس سیستمیک در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار دارد (p≤0/0001و 6/53F = ). همچنین اثر درمان ترکیبی در این پژوهش با سطح معناداری (207/47F = و p ≤/ 0005) بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های پژوهش حاضر، می توان از بسته های آموزشی پذیرش و تعهد و شفقت درمانی جهت بهبود اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس بهره برد.
الگوی ساختاری تعهد زناشویی براساس الگوهای ارتباطی در زنان: نقش واسطه ای هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی در زنان با نقش واسطه ای هوش هیجانی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تهران در سال 1397 بود. به این صورت که در انتخاب مراکز مشاوره از نمونه گیری تصادفی ساده به قید قرعه استفاده شد. بدین منظور ابتدا شهر تهران به پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شد؛ سپس از هر منطقه سه مرکز مشاوره به شکل تصادفی و به قید قرعه انتخاب و بر اساس نرم افزار سمپل پاور 300 زن انتخاب شدند. سپس پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سولاوای (1984)، و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن (2002) تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری اسمارت پلاس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی ساختاری می تواند تعهد زناشویی را بر اساس الگوهای ارتباطی (41/0= β ، 01/0=P) با میانجی گری هوش هیجانی پیش بینی کند و از برازش مطلوبی برخوردار است. مسیر مستقیم الگوهای ارتباطی (57/0= β ، 01/0=P) و هوش هیجانی (28/0= β ، 05/0=P) بر تعهد زناشویی معنادار و مسیر غیرمستقیم نشان داد که الگوهای ارتباطی(51/0= β ، 01/0=P) با میانجیگری هوش هیجانی بر تعهد زناشویی شدت اثر مطلوبی داشته است. نتیجه گیری: برای انسجام و خَلق رابطه زناشویی مطلوب، می توان با تقویت هوش هیجانی هریک از زوج ها، نوع سبک الگوهای ارتباطی و تقابل عناصر درون روانی آن ها، روابط زوج ها را بهبود بخشید.
Explaining Corona Anxiety Based on Intolerance of Uncertainty, Psychological Hardiness, and Social Support with the Mediation of Rumination(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this study investigation to the mediating function of rumination in the relationship between social support, psychological hardiness, and intolerance of indecision with corona anxiety. The present study was a descriptive correlation with equation structural analysis. The sample of that choose in Ardabil city, in which 300 people participated in the research online and through virtual networks. Questionnaires of rumination, uncertainty intolerance, corona anxiety, social support and psychological hardiness were used to gather data.. Analysis were performed using equation structural modeling and SPSS. The results indicate that direction routes of social support, psychological hardiness, and intolerance to corona anxiety were significant (p
اضطراب کرونا ویروس در معلمان: نقش پیش بین بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی (مطالعه موردی: شهر بوکان)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس دوره دوم متوسطه شهر بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که تعداد معلمان موردنظر بر اساس اعلام نظر آموزش وپرورش (301N=) بودند؛ که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 170 نفر به عنوان نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند و به علت شرایط خاص جامعه آماری در دوره کرونا و محدودیت های اعمال شده و برگزاری کلاس های مدارس به شیوه ی غیرحضوری، پرسشنامه ها به صورت آنلاین از طریق شبکه های اجتماعی (واتساپ و تلگرام) توزیع شد. برای سنجش متغیرهای موردمطالعه از پرسشنامه های اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 1995) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و با نرم افزار SPSS نسخه 23 صورت گرفت و سطح معناداری آزمون ها 0/05 در نظر گرفته شد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که درمجموع 52 درصد از واریانس اضطراب کرونا توسط بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی تبیین می شود. این نتایج تلویحات مهمی در تصمیم گیری های آموزش وپرورش دارد و متولیان آن و نهادهای تربیتی می توانند از نتایج آن برای جلوگیری از بروز مشکلات معلمان و اثربخشی تدریس استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر کاهش میزان تعارضات همشیران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر کاهش میزان تعارضات همشیران در بین دانش آموزان پسر انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان کاشان تشکیل می دادند که از این میان تعداد 30 دانش آموز که حداقل دارای یک خواهر/ برادر بودند (با سن 4 سال به بالا و کسب نمره 70 به بالا در پرسشنامه رابطه با خواهر/ برادر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. به منظور گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه رابطه با خواهر/ برادر (هودسون و همکاران، 1995) استفاده شد. سپس برنامه آموزش مهارت حل مساله برای افراد گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای اجرا گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد و یافته های حاصل نشان داد که آموزش مهارت حل مسئله بر کاهش تعارضات بین همشیران اثربخش بوده است. پیگیری نتایج در یک دوره 2 ماهه نیز حاکی از ماندگاری اثر این آموزش بود.
کاوش و مقایسه شاخص های تطابق شغلی در زنان و مردان در بحران: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۴۹-۳۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه شاخص های تطابق شغلی در بحران در زنان و مردان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، آمیخته (کیفی-کمی) محسوب می شود. خانواده های ساکن در شهر سرپلذهاب که پس از زلزله کرمانشاه همچنان در شهر خود ماندند و با شرایط منطقه سکونت خود انطباق یافتند، جامعه آماری مطالعه را تشکیل می دادند. برای انتخاب اعضای نمونه از شیوه تصادفی خوشه ای استفاده شد. از بین مجموع خانواده های ساکن در شهر سرپلذهاب پنج منطقه انتخاب شدند و با توجه به موارد فوق، تعداد 380 نفر از خانواده های شهر سرپلذهاب به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری تطابق شغلی با بحران از پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شد. ساخت و تنظیم این پرسش نامه ها از طریق مضمون های احصایی از داده های کیفی بدست آمد. در پژوهش حاضر ضریب اعتبار کل پرسشنامه تطابق شغلی با بحران886/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد و به منظور بررسی جزئی تر نتایح آزمون تعقیبی توکی گزارش شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های تطابق حرفه ای(مشغولیت های حرفه ای بر مدار توانایی و مهارت، مشغولیت های حرفه ای بر مدار دانش و مشغولیت های حرفه ای بر مدار انگیزش) میان زنان و مردان تفاوت معناداری بوجود نیامد. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان اینطور نتیجه گرفت که با توجه به شرایط بحران، زنان و مردان با توجه به نقش های جنسیتی خود، بخوبی در بحران انطباق پذیری لازم را پیدا کردند و میان آنان تفاوت خاصی از حیث تطابق شغلی یافت نشد. [1] MANOVA
تنظیم هیجان در بیماران سایکوسوماتیک: مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اصطلاح سایکوسوماتیک بیماری هایی را شامل می شود که هم ذهن و هم بدن را درگیر می کند. گاهی اوقات عوامل روانی و عاطفی ممکن است به عنوان یک عامل خطر در شروع و پیشرفت این بیماری ها تأثیر بگذارد. هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی تنظیم هیجانات در بیماران سایکوسوماتیک به صورت مطالعه کیفی بود. روش : این پژوهش از نوع کیفی بود. داده های این پژوهش با ابزار مصاحبه به صورت عمیق نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. نمونه پژوهش شامل ۲۲ فرد مبتلا به بیماری های سایکوسوماتیک (قلبی، گوارشی و تنفسی) از بیمارستان بقیه الله در سال ۱۳۹۹ بود. روش انتخاب نمونه به صورت در دسترس و داوطلبانه بود. داده های به دست آمده با استفاده از رویکرد تحلیل محتوا و به روش گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و درون مایه های کشف شده کیفی مطالعه، برحسب اهمیت اولویت بندی شد. یافته ها : تحلیل کیفی تجربه زیسته مشارکت کنندگان به شناسایی دو مقوله اصلی راهبردهای سالم و ناسالم انجامید. همچنین نتایج این پژوهش ۷ درون مایه (تغییر توجه به چیز دیگر، تصمیم گیری و حل مسئله، توجه به افکار مثبت و خوشایند، پذیرش، عبادت کردن، خود-کنترلی و بهبود عزت نفس) برای راهبردهای سالم و در راهبردهای ناسالم به ۹ درون مایه (عصبانیت و پرخاشگری، نشخوار فکری، خطاهای شناختی، استفاده بیش از حد از شبکه های اجتماعی، دمدمی مزاج بودن، پافشاری در عقاید، اهمال کاری، اعمال افراطی، مصرف مواد، حواس پرتی) انجامید. نتیجه گیری : علیرغم پیچیدگی تجربیات، پدیده عواطف در بیماران سایکوسوماتیک به روش های مختلف تنظیم می شود که یکی از عوامل اساسی در بیماری های سایکوسوماتیک است .
مقایسه سیستم های مغزی-رفتاری، مؤلفه های سازش یافتگی و علائم شخصیت اسکیزوئید در بیماران مبتلا به میگرن و زخم معده ی عصبی و افراد عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: میگرن و زخم معده عصبی از بیماری های روان تنی هستند که عوامل روانشناختی مختلف در بروز و تشدید آن ها مؤثرند. هدف: هدف این پژوهش مقایسه سیستم های مغزی رفتاری، مؤلفه های سازش یافتگی و علائم اختلال شخصیت اسکیزوئید در بیماران مبتلا به میگرن، زخم معده عصبی و افراد عادی بود. روش: مطالعه حاضر از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه ی بیماران بالای ۱۸ سال مبتلا به زخم معده و میگرن مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بوکان در سال ۱۳۹۸ همراه همتایان عادی آنان بود. حجم نمونه پژوهش شامل ۹۰ نفر بود که به هر گروه از بیماران ۳۰ نفر بالای ۱۸ سال به روش نمونه گیری تصادفی ساده اختصاص یافت و همتایان عادی آنان نیز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد بازداری- فعال سازی رفتار کارور و وایت (۱۹۹۴)، پرسشنامه ی سازگاری بل و سؤالات مقیاس ۱ از آزمون بالینی چند محوری میلون ۳ استفاده شد. داده ها با استفاده از SPSS نسخه ۲۲ از طریق آزمون های تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بیماران میگرنی نسبت به دو گروه دیگر، به صورت معنی داری بیشترین میانگین را در علائم اختلال شخصیت اسکیزوئید و بازداری-فعال سازی رفتاری داشتند (۰/۰۵> p ). هر دو گروه بیماری در سازش یافتگی نسبت به افراد عادی به صورت معنی داری میانگین کمتری در سازش یافتگی داشتند (۰/۰۵ p< ). نتیجه گیری: بیماران میگرنی و زخم معده عصبی سطح پایینی از سازش یافتگی را داشتند. همچنین بیماران میگرنی علائم بیشتری از اختلال شخصیت اسکیزوئید و سطح بالاتری از بازداری-فعال سازی رفتاری را داشتند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و وسوسۀ مصرف سیگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و کاهش وسوسه مصرف سیگار بود. روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سیگاری مراجعه کننده به خانه های سلامت در منطقه 22 شهر تهران در بهار 1396 بود.30 نفر از این افراد، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و افراد با گمارش تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای سنجش اضطراب از پرسشنامه اسپیلبرگر و وسوسه مصرف سیگار از پرسشنامه فاگرشتروم بهره برده شد. پس از انتخاب گروه آزمایش و گواه، مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و یک جلسه در هفته اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین نمره های پس آزمون گروه های آزمون و کنترل در اضطراب و وسوسه مصرف سیگار تفاوت معنادار وجود داشت (05/0P<)؛ به طوریکه شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی باعث کاهش اضطراب و وسوسه مصرف سیگار در گروه آزمایش گردید. در کل می توان نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند باعث بهبود مولفه های روانشناختی موثر در ترک مصرف سیگار گردد.
پیش بینی رعایت ارزش های اجتماعی و هویت براساس عزت نفس در دانش آموزان دبیرستان های شاهد منطقه پنج تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
53 - 72
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رعایت ارزش های اجتماعی و هویت براساس عزت نفس در دانش آموزان دختر دوره متوسطه مدارس شاهد انجام شد. آزمودنی های این پژوهش را ۱۸۵ دانش آموز از مدارس شاهد منطقه ۵ تهران تشکیل می دادند. پژوهش حاضر از نوع توصیفی می باشد. آزمودنی ها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های ارزش های آلپورت (۱۹۶۱)، هویت اجتماعی زهرا اکبرپور (۱۳۸۱)، و عزت نفس کوپر اسمیت (۱۹۶۷)، را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگی پیرسون، tمستقل و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. بین هویت و عزت نفس کلی و بین هویت و عزت نفس اجتماعی، بین هویت و عزت نفس خانوادگی و بین هویت و عزت نفس تحصیلی رابطه معنی دار و مثبتی است. رابطه بین رعایت ارزش های اجتماعی با عزت نفس کلی مثبت می باشد، اما میزان آن ازنظر آماری معنی دار نمی باشد. رابطه بین رعایت ارزش های اجتماعی با عزت نفس اجتماعی، عزت نفس خانوادگی و عزت نفس تحصیلی معنی دار و مثبت می باشد. عزت نفس کلی توانست شکل گیری هویت را به صورت جداگانه پیش بینی کند. عزت نفس خانوادگی توانست شکل گیری هویت را پیش بینی کند، ولی میزان پیش بینی کنندگی برای عزت نفس اجتماعی معنی دار نبود. هویت مذهبی، هویت جنسی، هویت گروهی (دوستان و خانوادگی) می توانند متغیر ملاک را پیش بینی کنند. به دنبال افزایش عزت نفس دانش آموزان، انتظار تغییرات مطلوب در هویت و رعایت ارزش های اجتماعی می رود.
نقش ابراز وجود و کمال گرایی در انعطاف پذیری کنشی کارکنان یک واحد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
109 - 136
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ابراز وجود و کمال گرایی در انعطاف پذیری کنشی کارکنان یک مجموعه ی نظامی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی- مقطعی است و بدین منظور از 100 نفر پرسنل دو مجموعه ی نظامی، تعداد 80 نفر از کارکنان به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسشنامه های جرأت ورزی گمبریل و ریچی (1975)، کمال گرایی مثبت و منفی تری شورت و همکاران (1995) و انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون (2003) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه به روش ورود همزمان و با نرم افزار SPSS 20 انجام شد. بین ابراز وجود و کمال گرایی مثبت با انعطاف پذیری کنشی کارکنان رابطه مستقیم و بین کمال گرایی منفی و انعطاف پذیری کنشی یک رابطه ی غیرمستقیم و معنی دار وجود دارد (01/0P<). تحلیل رگرسیون نشان داد که کمال گرایی مثبت (β=0.034, P=0.005) و منفی (β=-0.19, P=0.004) و ابراز وجود (β=0.20, P=0.007) مجموعاً 27 درصد از تغییرات در انعطاف پذیری کنشی را پیش بینی می نمایند. پرسنل مجموعه های نظامی می توانند با ارتقای مهارت ابراز وجود و نیز کمال گرایی مثبت، خودکارآمدی شخصی را افزایش داده و با پیشگیری از کمال گرایی منفی، انعطاف پذیری کنشی خود را بیفزایند.
اثربخشی تکالیف شنیداری بر کاهش علائم رفتارهای برون ریزی شده در دانش آموزان مبتلابه اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مشکلات کودکان مبتلا به ADHD ضعف در مهارت و توانایی های شنیداری به صورت نقص در گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن کلمات ظاهر می گردد و این امر موجب رفتارهای سازش نایافته از جمله رفتارهای قانون شکنی و پرخاشگرانه (رفتارهای برون ریزی شده) در منزل و به خصوص در مدرسه می گردد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تکالیف شنیداری بر مشکلات رفتاری برون ریزی شده در دانش آموزان مبتلا به اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 163 کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 98-99 بود که از بین آنان 30 کودک به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل نرم افزار یکپارچه عملکرد دیداری و شنیداری (راسلد و همکاران،2018)، سیاهه رفتاری آخنباخ (مینایی،1385) و پرسشنامه مشکلات یادگیری (ویلکات و همکاران،2011) و پرسشنامه کانرز فرم معلمان (شهائیان و همکاران، ۱۳۸۶) بود. قبل از اجرای متغیر مستقل از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد. سپس گروه آزمایش، تکالیف شنیداری را در طی 20 جلسه آموزشی 45 دقیقه ای در طول مدت سه ماه دریافت نمود. داده های به دست آمده توسط تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار Spss (نسخه 26) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تقویت شنیداری با تکالیف شنیداری بر کاهش مشکلات رفتاری تأثیر معناداری داشته است که میزان این تأثیرگذاری 45/5 درصد (0/01 > p ) بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، می توان تکالیف شنیداری را به عنوان روشی مؤثر در حوزه توان بخشی شناختی برای کاهش مشکلات رفتاری برون ریزی شده در دانش آموزان مبتلابه اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه مورد استفاده قرار داد.
تأثیر درمان متمرکز بر هیجان بر سرمایه هیجانی بانوان دارای اضطراب اجتماعی
حوزههای تخصصی:
سرمایه هیجانی در زمره متغیرهای مثبتی قرار دارد که می تواند در بهبود شرایط بانوان دارای اضطراب اجتماعی کارساز واقع شود. این پژوهش با هدف آشکار ساختن تأثیر درمان متمرکز بر هیجان بر سرمایه هیجانی بانوان دارای اضطراب اجتماعی اجرا شد. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش، بانوان با نشانه های اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره ندای فطرت و بهشت اصفهان در سال 1399 بودند. حجم نمونه به صورت در دسترس 30 نفر مبتنی بر ملاک های ورود که نمره بالاتر از 40 در مقیاس اضطراب اجتماعی کانون (Connor, 2000) کسب کرده بودند، تعیین گردید و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش (15) نفر و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه سرمایه هیجانی (Golparvar, 2016) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی (Connor, 2000) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت درمان متمرکز بر هیجان قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ مداخله روان شناختی دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل واریانس اندازه گیری تکرار شده تحلیل شدند. نتایج نشان داد که گروه درمانی متمرکز بر هیجان برافزایش سرمایه هیجانی و ابعاد آن (عاطفه مثبت، احساس انرژی و شادمانی) در بانوان دارای اضطراب اجتماعی با اندازه اثر 80 درصد تأثیر معنادار داشت (01/0>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان درمان متمرکز بر هیجان را به عنوان یﮏ روش درﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮای افزایش سرمایه هیجانی بانوان دارای اضطراب اجتماعی ﺑﻪ کار برد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ارتقای کیفیت زناشویی زوجین غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۳
100 - 113
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت زناشویی منحصر به زوجین مشکل دار نیست؛ بلکه کیفیت زناشویی مسأله ا ی مهم و حیاتی است که حتی در زوجین عادی که مشکلات بالینی شدیدی را گزارش نمی کنند، نیز باید مورد توجه قرار گیرد. لذا هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری (CBCT) و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ارتقای کیفیت زناشویی زوجین غیربالینی شهر بندرعباس. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه زوجین غیربالینی (عادی) شهر بندرعباس بودند. نمونه آماری پژوهش به روش دردسترس برای هر گروه 16 نفر (8 زوج) و در درمجموع 48 نفر (24) زوج انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه کیفیت زناشویی باسبی و همکاران (1995) بود. اطلاعات پژوهش با استفاده از آزمون مانکوا و به وسیله ی نرم افزار SPSS 19 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که گروه های مداخله CBCT و ACT در همه ابعاد کیفیت زناشویی در مقایسه با گروه کنترل از میانگین بالاتری(05/0>p) برخودار بودند. در ادامه نتایج نشان دادند که تنها در پس آزمون بعد توافق رویکرد ACT به طور معنادری از میانگین بالاتری (05>p) نسبت به گروه CBCT برخوردار بود. اما در مرحله ی پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. هم چنین در سایر ابعاد کیفیت زناشویی، بعد رضایت و انسجام در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که هر از دو نوع رویکرد CBCT و ACT می توان برای ارتقای کیفیت زناشویی زوجین غیربالینی استفاده نمود.
قصه ها پلی از خیال تا واقعیت (گریزی به نقش کتابداران با استفاده از قصه ها در آموزش مهارت های زندگی به کودکان و نوجوانان)
حوزههای تخصصی:
قصه گویی از دیرباز به عنوان روشی غیرمستقیم جهت سرگرم کنندگی و همچنین آموزش برخی مهارت ها به کودک به کار می رفتند. قصه ها می توانند به راحتی حس خیال پردازی را در کودک تقویت کنند و با ایجاد سؤال در ذهن، به وی آموزش می دهد که حوادث را به هم بچسباند و واقعیت ها را کشف کند. این پژوهش به دلیل ناآشنایی بسیاری افراد با ویژگی خاص اثرگذاری قصه-ها، در پی تبیین ارزش کتاب های قصه و نقش آن در پرورش روان کودک و همچنین استفاده از شیوه های مختلف بازگو کردن قصه به عنوان روشی جذاب در ایجاد علاقه بیشتر کودکان به مطالعه توسط کتابداران در راستای اهداف کتابخانه های عمومی است. این پژوهش به واسطه مروری نظام مند، با استفاده از روش کتابخانه ای به صورت جمع بندی با تکیه بر متون و منابع معتبر و نیز مشورت با اساتید حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی و روانشناسی، نتیجه گیری پژوهشگران و نویسندگان را در قالبی واحد و در سه بخش بیان کرده است: بخش اول به بیان تعاریفی از مفاهیم مرتبط با قصه پرداخته شده، در بخش دوم: از انواع تأثیرات بیان کتب قصه سخن به میان آمده است و در بخش سوم نیز ضمن تبیین نقش تأثیرگذار کتابداران در ترویج فرهنگ مطالعه، به بحث و نتیجه گیری و سپس ارائه پیشنهاداتی در این زمینه پرداخته شده است. نتایج نشان داد که قصه گویی توسط کتابداران می-تواند در ارتقای انواع مهارت های اجتماعی و اخلاقی و همچنین علاقه مند کردن کودک به مطالعه و جذب آن ها به محیط کتابخانه نقش بسزایی داشته باشد. با توجه به یافته های پژوهش می توان از روش قصه گویی به عنوان شیوه ای جذاب و متناسب با سن و روحیه کودک، علاوه بر علاقه مند کردن وی به مطالعه از انواع اثرات آموزشی و تربیتی آن بهره برد؛ لذا استفاده هر چه بیشتر این روش توسط مؤسسات آموزشی، بخصوص کتابخانه ها و کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیشنهاد می گردد و نباید مورد غفلت آنان قرار گیرد و همواره در زمره فعالیت های ثابت جنبی این مکان ها قرار داشته باشد.
بررسی رابطه مصرف و نگرش دانشجویان به دخانیات با چهار الگوی رفتاری شخصیتی A,B,C,D
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با توجه به تغییرات سریع اجتماعی، رفتارهای پرخطر جوانان، ازجمله نگرش به مصرف سیگار، از سوی سازمان های بهداشتی به عنوان یکی از مهم ترین مشکلات موجود در جامعه موردتوجه قرارگرفته است. مصرف سیگار یکی از رفتارهای غیربهداشتی در جوامع بشری است که متأسفانه شیوع روزافزون آن در بین همه اقشار، به خصوص قشر جوان، نگرانی های زیادی به وجود آورده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه نگرش دانشجویان به دخانیات و مصرف آن با چهار الگوی رفتاری شخصیتی A, B, C, D بود. جامعه موردپژوهش ما دانشجویان شرکت کننده درترم تابستان 1398 دانشگاه بوعلی بود که از این افراد 300 نفر دانشجو (178 دختر و 122 پسر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تیپ شخصیتی A و B (روز من و فریدمن، 1974)؛ تیپ شخصیتی C (هوساکا و فوکوشی، 1999)؛ تیپ شخصیتی D (دنولت، 1998) اندازه گیری نگرش نسبت به سیگار، (رجبی، 1385) و یک سری سؤالات محقق افزوده استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از رگرسیون لجستیک در نرم افزار spss-16 استفاده شد. در تحلیل رگرسیون لجستیکی که اجرا شد عامل نگرش مثبت و منفی به دخانیات به عنوان متغیر ملاک و تیپ های شخصیتی A, B, C, D به عنوان متغیرهای پیش بین به کار رفتند و مدل به طور معنی داری پایا بود (0/013 >p و 8 df= و 8/63=Chi-square). این مدل بین 12/9 تا 8/7 از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند. درصد پیش بینی درست برای نگرش مثبت 66/7 و برای نگرش منفی به دخانیات 60/3 است و در کل 63/3 درصد پیش بینی ها درست بود. در مورد پیش بینی الگوهای رفتاری شخصیتی و پیش بینی مصرف دخانیات نتایج نشان می-دهد که هیچ کدام از تیپ های شخصیتی نقش معناداری در پیش بینی مصرف یا عدم مصرف دخانیات نداشتند. نتایج این مطالعه نشان داد می توان نگرش مثبت یا منفی به دخانیات را از طریق الگوهای رفتاری شخصیتی پیش بینی کرد. نتایج این مطالعه از پیش بین بودن الگوهای رفتاری شخصیتی A, B, C, D برای مصرف دخانیات (سیگار و قلیان) پشتیبانی نمی کند.
مقایسه درمان متمرکز بر شفقت و معنادرمانی بر اضطراب مرگ در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
196-185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و معنادرمانی بر اضطراب مرگ در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در بهار 1398 به بیمارستان آراد شهر تهران مراجعه کرده بودند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان متمرکز بر شفقت (طی 8 جلسه) و معنادرمانی (طی 8 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب مرگ DAS (تمپلر، 1970) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD در نرم افزار SPSS 21 انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت به طور معناداری باعث کاهش اضطراب مرگ (55/96= F و 002/0= p ) شده است. همچنین، معنادرمانی به طور معناداری باعث کاهش اضطراب مرگ (85/108= F و 0005/0= p ) شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که معنادرمانی (91/65= F و 05/0> p ) تاثیر بیشتری نسبت به درمان متمرکز بر شفقت دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از معنادرمانی جهت کاهش اضطراب مرگ به صورت موثرتری نسبت به درمان متمرکز بر شفقت در زنان مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.
مدلسازی معادله ساختاری اختلال شخصیت مرزی و ناگویی هیجانی: نقش واسطه ای افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی با الگویی از بی ثباتی خلق، روابط بین فردی، هویت و نیز تکانشگری مشخص می شود که هزینه زیای را بر سیستم بهداشتی کشورها وارد می کند. هسته اصلی اختلال شخصیت مرزی دشواری در تنظیم هیجان است که یکی از مولفه های دشواری در تنظیم هیجان ناگویی هیجانی است. از جمله متغیرهای دیگر مرتبط با اختلال شخصیت مرزی، افسردگی و اضطراب هستند که با ناگویی هیجانی نیز رابطه دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اضطراب و افسرگی در ارتباط با ناگویی هیجانی و اختلال شخصیت مرزی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی توصیفی و روش پژوهش حاضر از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهیدبهشتی و علم و فرهنگ بودند که از این میان 429 نفر از دانشکده های برق، روانشناسی، ادبیات و حقوق به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب بک، مقیاس اختلال شخصیت مرزی و ناگویی هیجانی پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای لیزرل و SPSS استفاده شد. شاخص های برازش مدل (GFI=0.94، CFI=0.97، 0.06 RMSEA=) نشان داد که مدل مذکور از برازش خوبی برخوردار است. نتایج تحلیل آماری نشان دادند که ناگویی هیجانی با میانجی گری افسردگی و اضطراب قادرند اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی کنند، به نحوی که افسردگی و نیز اضطراب به صورت مثبت و مستقیم و نیز ناگویی هیجانی به طور مثبت و غیر مستقیم قادر به تبیین ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بودند. این یافته ها تلویحات عملی در مداخلات بالینی دارند که در شناسایی و درمان اختلال شخصیت مرزی می توان از آن استفاده کرد.
تأثیر درمان تلفیقی هیجان مدار (گرینبرگ) و متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی زناشویی بالا نشان دهنده ازدواج موفق و یکی از عوامل تعیین کننده دوام ازدواج است و شامل رضایت، انسجام، شادمانی و تعهد می شود. هدف پژوهش حاضر تأثیر درمان تلفیقی هیجان مدار (گرینبرگ) و متمرکز بر شفقت بر کیفیت زندگی زناشویی زنان متأهل شهر اصفهان بود. در این پژوهش از طرح مورد منفرد A-B-Aاستفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شهر اصفهان در سال 99 بود که سه زن به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مقیاس کیفیت زندگی زناشویی باسبی و همکاران (RDAS) بود. پس از بررسی و مطالعه پیشینه پژوهش، بسته مشاوره ای در دوازده جلسه شصت دقیقه ای تهیه شد. یافته ها براساس تحلیل دیداری و آمار توصیفی تجزیه وتحلیل شد و نتایج براساس بررسی میانه، میانگین، روند PND نشان داد درمان تلفیقی سبب تنظیم هیجان در یک بستر معنایی شده و باتوجه به ذهن آگاهی و تربیت ذهن مهربان باعث افزایش کیفیت زندگی زناشویی شده است. پیشنهاد می شود درجهت بهبود کیفیت زندگی زناشویی از درمان تلفیقی هیجان مدار و شفقت استفاده شود.
مدل یابی روابط ساختاری کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی: نقش میانجی مشارکت تحصیلی و باورهای انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در عصر حاضر کیفیت و کمیت تحصیل، نقش مهمی در آینده فرد ایفا می کند و از جمله راهبردهای یادگیری مؤثر و مناسب، کمک طلبی یا جست و جوی کمک تحصیلی از دیگران است. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری کمک طلبی تحصیلی بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی با نقش میانجی مشارکت تحصیلی و باورهای انگیزشی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که 454 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شرکت کردند. افراد نمونه به پرسش نامه های کمک طلبی رایان و پنتریچ (1997)، نیازهای اساسی خودتعیین گری ایلاردی، لئون، کیسر و رایان (1993)، مقیاس شکفتگی داینر و همکاران (2008)، مقیاس مشارکت تحصیلی شوفلی و بکر (2006)، و پرسشنامه باورهای انگیزشی پنتریچ و همکاران (1991)، پاسخ دادند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده های استخراج شده با استفاده از الگوسازی معادلات ساختاری بررسی و تحلیل شدند. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج بین خودتعیین گری، شکفتگی، مشارکت تحصیلی و باورهای انگیزشی با کمک طلبی رابطه معنادار نشان دادند (0/01> P) و همچنین نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد اثر غیرمستقیم خودتعیین گری بر کمک طلبی از طریق باورهای انگیزشی 0/147 و اثر غیرمستقیم شکفتگی بر کمک طلبی از طریق باورهای انگیزشی 0/139 است که در سطح 0/01 معنا دار است. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که خودتعیین گری و شکفتگی به طور مستقیم بر کمک طلبی دانش آموزان مؤثر هستند و اثر غیرمستقیم خودتعیین گری و شکفتگی از طریق باورهای انگیزشی به ارتقا رفتار کمک طلبی در دانش آموزان کمک می کند.