فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴٬۷۰۱ تا ۲۴٬۷۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه ی هیجان خواهی با نگرش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
گشودن زبان کودکی
حوزههای تخصصی:
رسالت رسانه
حوزههای تخصصی:
تصورات ما از پژوهش
حوزههای تخصصی:
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس زناشویی در بیماران کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس زناشویی در بیماران کرونر قلبی بود.
روش: در یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون توام با گروه کنترل، تعداد 56 نفر از بیماران کرونری (26 مرد و30 زن) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گماشته شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس اضطراب- افسردگی بیمارستانی و مقیاس استرس زناشویی را تکمیل کردند. گروه های آزمایش طی 2 ماه تحت درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی قرار گرفتند. بعد از دو ماه از همه گروه ها پس آزمون و نیز طی 4 ماه بعد از آن پی گیری به عمل آمد. داده ها با آزمون تحلیل کواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی باعث کاهش معنادار در پس آزمون و نیز پی گیری 4 ماهه افسردگی در گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشده است، اما باعث کاهش معنادار در پس آزمون و پی گیری 4 ماهه اضطراب و استرس زناشویی در گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه گواه شده است.
نتیجه گیری: درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی در کاهش اضطراب و استرس زناشویی در بیماران کرونر قلبی طی یک دوره حداقل 4 ماهه مؤثر است. با این وجود، درمان فعال سازی رفتاری و قراردادی گروهی طی یک دوره درمانی 2 ماهه برای کاهش علائم افسردگی در بیماری قلبی ناکافی است. این موضوع طراحی مداخله مناسب و جامع برای بیماران قلبی دارای اضطراب، استرس زناشویی و در معرض خطر افسردگی و نیز نیاز برای برنامه های پیشگیری و ارتقای سلامت آنان را یادآور می سازد .
تاثیر شناخت درمانی فردی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تاثیر شناخت درمانی فردی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی خانواده و مداخله در مجتمع بهزیستی فیاض بخش شهر اهواز بود. در این پژوهش 20 زوج زن و مرد از بین زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی یاد شده به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند. سپس آن ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. پیش از انجام مداخله ی آزمایشی (شناخت درمانی)، میزان افسردگی و رضایت زناشویی زوجین در گروههای آزمایش و کنترل اندازه گیری شد. در مرحله ی سپس، گروه آزمایش هشت جلسه مورد درمان شناخت درمانی فردی قرار گرفتند. هم چنین، زوجین گروه آزمایش و کنترل دو هفته پس از پایان آخرین جلسه ی درمانی دوباره از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی (پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج t-test نشان داد که بین زوجین مورد آموزش شناخت درمانی فردی (گروه آزمایش) و زوجین بدون مداخله ی شناخت درمانی فردی (گروه کنترل) از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد (کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوجین مداخله شناخت درمانی). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند از روش شناخت درمانی برای کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زوجین استفاده کنند
نقش خانواده در تربیت فرزندان (بخش دوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر کاهش افسردگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه گویی به عنوان روشی غیرمستقیم برای ارائه چهارچوبی برای آموزش و ارتقاء خودفهمی، کارآیی و وحدت دادن به تجارب، می تواند در سلامت کودکان و نوجوانان نقشی مؤثر داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر کاهش میزان افسردگی کودکان دبستانی سال چهارم و پنجم ابتدایی بود. از مقیاس افسردگی کودکان (CED-DS؛ وایزمن و اورواشل، 1980) جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. ابتدا آزمودنی ها بر اساس نمره افسردگی به طور جفتی همتا شدند و سپس هر یک از جفت ها به تصادف در گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه نمونه شامل 31 نفر از داوطلبان شرکت در کارگاه قصه گویی، بودند. طرح آزمایشی طی 12 جلسه اجرا و دو هفته بعد از اتمام جلسات پس آزمون و 6 ماه بعد، آزمون پیگیری اجرا شد. نتایج نشان داد که تغییر سبک کودکان بر افسردگی آن ها مؤثر است و الگوی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی، باعث کاهش میزان افسردگی کودکان و پایداری اثر آن بعد از 6 ماه شده است. بنابراین استفاده از این الگوی قصه گویی می تواند بر کاهش افسردگی کودکان تأثیر نسبتاً پایداری داشته باشد.
مقایسه شیوع دست برتری در مقاطع تحصیلی دانشگاهی: تفاوت های جنسیتی و آثار علمی- پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی شیوع دست برتری در مقاطع تحصیلی دانشگاهی، نمونه ای 683 نفری (519 زن و 164 مرد) با میانگین سنی 7/26 و دامنه سنی 70-18 سال از دو دانشگاه دولتی و آزاد که هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری داشتند، با روش خوشه ای- تصادفی انتخاب شدند و با آزمون دست برتری ادینبورگ (علی پور و آگاه هریس، 1386) مورد سنجش قرار گرفتند. درصد شیوع چپ دستی در کارشناسی 6%، کارشناسی ارشد 05/7% و دکتری 9% بود که نشان می دهد در مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری شیوع چپ دست برتری افزایش می یابد. تحلیل نتایج نشان می دهد که اختلاف میزان شیوع چپ دست برتری در دوره کارشناسی با میزان شیوع چپ دست برتری در جامعه کلی (10 درصد) معنادار است (32/2=01/0α و30/4zp=)، ولی با دوره کارشناسی ارشد و دکتری تفاوت معنادار ندارد. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان دوسوتوانی در دوره دکتری و کارشناسی تفاوتی ندارند، اما نسبت آن در دوره کارشناسی ارشد در زنان بیشتر از مردان است. مقایسه نسبت های راست برتری کامل در دو جنس صرف نظر از جهت برتری، نشان داد که درصد جانبی شدن در مردان بیشتر است، اما نسبت های چپ دست برتری کامل، چپ دست برتری و راست دست برتری نسبی در میان آنان تفاوت معنادار ندارند. نتایج نشان داد که بیشتر مشکلات زیستی- روانی مربوط به افراد دوسوتوان دوره کارشناسی ارشد است که به گونه معنادار بیشتر از سایر طبقات دست برتری در مقاطع مختلف است و این نیز مربوط به زنان است. سنجش آثار علمی- پژوهشی در طبقات دست برتری به تفکیک زنان و مردان دوره دکتری که هیأت علمی دانشگاه نیز بودند، نشان داد که آثار علمی- پژوهشی مردان راست دست برتر به گونه معنادار بیشتر از سایر طبقات دست برتری و زنان است. در یک جمع بندی نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که شیوع چپ دستی در مقاطع بالاتر افزایش می یابد و آثار علمی- پژوهشی راست دست های مرد بیشتر است.
مقایسه کمال گرایی، الکسی تایمی و سلامت روان در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه کمال گرایی، الکسی تایمی و سلامت روان در بین بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر (IBS) و افراد سالم مراجعه کننده به مطب های گوارش شهر اهواز است که در تابستان و پاییز 1388 اجرا شد. نمونه ی پژوهش حاضر 144 نفر، شامل 72 بیمار مبتلا به IBS و 72 فرد سالمی بود که به عنوان همراه بیمار در مطب حضور داشتند و با تکمیل فرمAPS ، TAS-20و GHQ در این تحقیق شرکت کردند. جهت آزمون فرضیه ها از روش تحلیل واریانس چندمتغیری در سطح معنی داری 05/0 P<استفاده شد. یافته ها بیانگر این بود که بیماران IBS از نظر این سه ویژگی با افراد سالم تفاوت معنی دار دارند، به طوری که افراد بیمار در مقایسه با افراد سالم، کمال گراتر و الکسی تایمی کم تر بوده و از سلامت روان پایین تری برخوردارند.
رابطه هوش هیجانی،خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی
حوزههای تخصصی:
اهداف: یافتههای برخی پژوهشها و مطالعات انجامشده مبین نقش و اهمیت هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس در تبیین پیشرفت تحصیلی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی انجام شد.
روش ها: این پژوهش توصیفی- همبستگی در کلیه 6050 دانشجوی دانشگاه کاشان که در سال تحصیلی 89-1388 در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل بودند انجام شدو 400 دانشجوی دختر و پسر بهعنوان گروه نمونه بهروش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسش نامه های هوش هیجانی بار- آن، خودپنداره راجرز و عزت نفس پوپ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحرافمعیار)، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل با استفاده از نرمافزار SPSS 14 انجام شد.
یافته ها: میانگین پیشرفت تحصیلی در کل نمونه 7/1 ± 6/15 بود و ارتباط معنی داری بین آن و هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس مشاهده نشد. بین دانشجویان دختر و پسر در زمینه هوش هیجانی (42/0= p ) و خودپنداره (81/0= p ) اختلاف معنی داری مشاهده نشد، اما عزت نفس در دانشجویان دختر (2/13 ± 5/68) نسبت به دانشجویان پسر (4/13 ± 9/64) به میزان معنی داری بیشتر بود (007/0= p ).
نتیجه گیری: هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس دانشجویان تاثیری در پیشرفت تحصیلی ایشان ندارد. همچنین، بین هوش هیجانی و خودپنداره دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد. میزان عزت نفس دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر است.
مقایسه ی تاثیر دو روش آموزش از طریق تلفن همراه و سخنرانی بر میزان یادگیری هنرجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با توجه به سرعت فزاینده تولید دانش جدید و توسعه فن آوری های ارتباطی نظیر تلفن همراه که منابع و داده های مرتبط با هر موضوع را بدون محدودیت زمانی و مکانی در اختیار فراگیران قرار می دهد و با عنایت به جنبه های مثبت فراوان کاربرد آن در مدارس و ضرورت سازگاری با تغییرات و بهره گیری صحیح از این فن آوری جدید، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرآموزش از طریق تلفن همراه بر میزان یادگیری هنرجویان و مقایسه آن با روش آموزش سخنرانی، در هنرستان کشاورزی خوشه های زرین شهرستان روانسر در استان کرمانشاه طراحی و در سال 1388 اجرا گردید. طی یک مطالعه نیمه تجربی،30 هنرجوی پسر به عنوان نمونه به طور تصادفی انتخاب، و با توجه به سن، وضعیت تحصیلی، معدل و وضعیت اقتصادی خانواده به دو گروه همتا (15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) تقسیم شدند. ابتدا با استفاده از آزمون 10 سؤالی بر اساس اهداف رفتاری درس، پیش آزمون انجام شد و سپس به گروه آزمایش از طریق تلفن همراه و به گروه کنترل از طریق سخنرانی، طی دو جلسه ی دو ساعته، آموزش داده شد و با همان سؤالات، پس آزمون انجام شد و با آزمون t مورد قضاوت آماری قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد با وجود اینکه هر دو روش آموزش سخنرانی و آموزش از طریق تلفن همراه بر یادگیری هنرجویان تاثیر مثبت دارد، ولی آموزش از طریق تلفن همراه نسبت به آموزش از طریق سخنرانی تاثیر بیشتری بر میزان یادگیری هنرجویان داشت.
کارآیی طرح واره درمانی در درمان زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
تاثیر آموزش بهداشت بلوغ از طریق منابع موثق بر رفتارهای بهداشتی دختران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: هدف اصلی این مطالعه، بررسی مقایسهای تاثیر آموزش بهداشت بلوغ از طریق منابع موثق آموزش بلوغ بر رفتارهای بهداشتی دختران مقطع راهنمایی یکی از شهرکهای مسکونی منطقه یک شهر تهران بود.
روش: این پژوهش، مطالعهای نیمهتجربی از نوع کارآزمایی میدانی است. جامعه و نمونه مورد مطالعه کلیه دانشآموزان دختر مقطع دوم راهنمایی (132 نفر) مدارس دولتی یکی از شهرکهای مسکونی شهر تهران بودند. ابتدا دانشآموزان پرسشنامه محققساخته را تکمیل کردند. آنگاه با برنامه آموزشی یکسان، تمامی دانشآموزان مورد آموزش قرار گرفتند. برنامه آموزشی با استفاده از روشهای آموزش چهره به چهره و بحث و گفتوگو طی یک جلسه حدودا 5/2ساعته برای گروهها اجرا شد. بعد از گذشت 3 ماه از پایان برنامه آموزشی، مجدداً پرسشنامهها توسط دانشآموزان تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از آزمونهای پارامتری و غیرپارامتری، T زوجی، مجذور کای و ANOVA استفاده شد.
یافتهها: بین میانگین نمره کل رفتارهای بهداشتی، در مرحله قبل از مداخله، در سه گروه مورد تفاوتی وجود نداشت، ولی در مرحله بعد از آموزش، در سه گروه تفاوت معنیدار بود (05/0>p). همچنین، در مقایسه میانگین نمرات قبل و بعد در هر گروه، در هر سه گروه تفاوت معنیدار بود (05/0>p گروه مادران، 001/0>p گروه معلمان، 001/0>p گروه پرستاران).
نتیجهگیری: آموزش از طریق پرستار بهداشت از آموزش از طریق مادران و معلمان موثرتر است و منجر به بهبود و ارتقای رفتارهای بهداشتی دختران نوجوان میشود."
زمانی برای خودم
حوزههای تخصصی: