فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه بلوغ عاطفی با پرخاشگری در دانشجویان در دانشگاه آزاد اسلامی بوده است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف یک پژوهش بنیادی است. طرح پژوهش از نوع همبستگی است که در آن رابطه بین متغیر بلوغ عاطفی و پرخاشگری با استفاده از ضریب همبستگی بررسی و تعیین می شود و حدود تغییرات یک یا چند متغیر با حدود تغییرات یک یا چند متغیر دیگر مورد مطالعه قرار گرفت. اطلاعات آماری بر اساس داده های به دست آمده پس از جمع آوری پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار آماری spss در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نشان می دهد که بین بلوغ عاطفی با پرخاشگری رابطه منفی معنادار وجود دارد (01/0>p و 52/0 - =r). لذا با اطمینان 99/0 می توان گفت که هر چه دانشجویان بلوغ عاطفی بیشتری داشته باشد، میزان پرخاشگری آن ها کمتر است و همچنین یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین بلوغ عاطفی با پرخاشگری رابطه منفی وجود دارد به این معنی که هر چه سطح بلوغ عاطفی دانشجویان بالاتر باشد میزان پرخاشگری آن ها پائین است و بالعکس. نتیجه گیری: می توان بیان داشت که هیجان ها در زندگی انسان نقش اساسی دارند و اگر بیش از حد در یک فرد جمع شوند باعث بروز رفتار غیر منطقی مثل پرخاشگری خواهد شد. بنابر این پرخاشگری زمانی رخ می دهد که تعادل بین تکانه ها و کنترل درونی در هم شکند.
آزمون مدل عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در رابطه با تجارب آسیب زای دوره کودکی با نقش میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات نشان می دهد که شدت تغییرات در عملکردهای شناختی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی به طور مستقیم با بدتر شدن عملکرد کلی و کیفیت زندگی آنان مرتبط است. هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در رابطه با تجارب آسیب زای دوره کودکی با نقش میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بستری شده در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل در بازه زمانی فروردین ۱۳۹۸ تا پایان شهریور ۱۳۹۹ بود، که تعداد ۳۷۹ نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین و فینک (۱۹۹۸)، بی ثباتی هیجانی اولیور و سیمسون (۲۰۰۴)، سطح هیجان ابراز شده هال و همکاران (۲۰۰۷) و توانایی های شناختی نجاتی (۱۳۹۲) استفاده گردید. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۴ و LISREL نسخه ۸/۸ انجام شد. یافته ها: براساس یافته های تحقیق تجارب آسیب زای دوره کودکی بر بی ثباتی هیجانی (۰/۷۲=β) و هیجان ابراز شده (۰/۶۸=β)، اثر مستقیم و مثبت معنادار و بر روی عملکرد شناختی (۰/۱۰-=β) اثر مستقیم و منفی معنادار دارد (۰/۰۵>P). همچنین تجارب آسیب زای دوره کودکی از طریق متغیر میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده بر روی عملکرد با ضریب مسیر (۰/۴۷-=β) اثر منفی معنی داری دارد (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: براساس نتایج بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده دارای نقش میانجی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و عملکرد شناختی مبتلایان به اختلال دو قطبی هستند؛ لذا در جهت بهبود عملکرد شناختی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، متغیرهای ثباتی و هیجان ابزار شده باید مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توانمندسازی مدیران مدارس در راستای بهبود شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی آنان، یکی از برنامه های مؤثر در کاهش چالش های محیط کاری شان محسوب می شود؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد در شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مدیران مدارس شهر یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 بودند، که 30 نفر واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) قرار گرفتند، و به مقیاس شناخت اجتماعی نجاتی و همکاران (۱۳۹۷) و سرمایه روان شناختی Luthans و همکاران (2007) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند، اما گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون به طور معنادار افزایش یافته است (001/0>P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد تأثیر معناداری در بهبود شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران مدارس داشت؛ بنابراین می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را روشی مناسب برای افزایش شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران و کارکنان مدارس در نظر گرفت.
کندوکاو خشونت و راهبردهای مقابله با آن در میان دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
258 - 280
حوزههای تخصصی:
خشونت در مدرسه پدیده ای است که می تواند کودکان را از سنین پایین با انواع آسیب درگیر کند و بر زندگی فردی و اجتماعی آنان اثرات بلندمدتی بگذارد. بر این اساس، مطالعه حاضر درصدد بررسی خشونت و راهبردهای مقابله با آن در میان دانش آموزان است. روش شناسی کیفی نظریه زمینه ای به عنوان رویکرد پژوهش مورداستفاده قرار گرفت. میدان مطالعه، شهر شیراز است و مشارکت کنندگان هجده نفر (شش پسر و دوازده دختر) از دانش آموزان مقطع سوم و چهارم ابتدایی که در کانون پرورش فکری شماره یک شیراز عضو بودند با روش نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها منجر به خلق سیزده مقوله و یک مقوله هسته گردید که عبارت انداز: خشونت عمودی، خشونت افقی، توسل به خشونت فیزیکی، پاپوش درست کردن، توسل به مسئولین مدرسه، انفعال، گفتگو و پیگیری، حمایتگری، توسل به شبکه خانوادگی، تاکتیک دوست شدن، مقاومت در درس (مثبت و منفی)، اقناع، قطع ارتباط و گریز. مقوله هسته نیز عبارت است از: مدرسه کانون تولید و بازتولید خشونت. به طورکلی یافته ها نشان می دهد که خشونت به زبان مشترک در ساختار آموزشی بدل شده است و با تغییر ماهیت، بیش از آنکه به جسم کودکان آسیب وارد کند، روح آن ها را مورد آزار قرار می دهد. بر این اساس کودکان برای کاهش آسیب و تغییر وضعیت موجود خود به عنوان قربانی روش های خلاقانه ای را در مواجهه با خشونت در محیط مدرسه خلق می کنند و بکار می برند.
رابطه مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
538 - 547
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی است؛ همچنین این پژوهش با توجه به گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. در پژوهش حاضر جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. جهت انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تعداد 200 نفر انتخاب شد و به پرسشنامه های هوش هیجانی شات، مهارت های ارتباطی کوئین دام و موفقیت تحصیلی فام و تیلور (1990) به صورت مجازی پاسخ دادند. نتایج نشان داد مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی توان پیش بینی موفقیت تحصیلی در دانش آموزان را دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی از عوامل مؤثر و مرتبط با موفقیت تحصیلی هستند که این نکته می تواند موردتوجه مراکز آموزش وپرورش و معلمان و دانش آموزان قرار گیرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت بر فرسودگی والدینی و شفقت به خود مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال یادگیری یکی از شایع ترین اختلالات عصبی- تحولی است که مشکلاتی در زمینه مهارت های تحصیلی ایجاد می کند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت بر فرسودگی والدینی و شفقت به خود مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری ویژه انجام شد.
روش: این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 32 تن از مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری ویژه شهرستان فومن در سال تحصیلی 1401 _ 1402 بودند که با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی ذهن آگاهی به صورت گروهی شرکت کردند، در حالی که گروه گواه آموزش های معمول مرکز آموزشی خود را دریافت می کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های فرسودگی والدینی رزکام و همکاران (2018) و شفقت به خود رائس و همکاران (2011) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار Spss27 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات پس آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تغییر یافت؛ بدین معنا که نمرات فرسودگی والدینی گروه آزمایش کاهش (0/05>P، 82/001 =F) و نمرات شفقت به خود، (0/05>P،226/320 =F) افزایش داشت.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر اینترنت با تأکید بر مؤلفه هایی چون ذهن آگاه شدن نسبت به افکار و احساسات، و حضور در لحظه، باعث کاهش فرسودگی والدینی و بهبود شفقت به خود در مادران با کودکان اختلال یادگیری ویژه شده است؛ بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای آموزش والدین، توسط متخصصان اجرا شود.
اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی بر مهارت های ارتباطی، تعامل اجتماعی، رفتارهای کلیشه ای، و تحول حرکتی در کودکان پسر با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
93 - 108
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم اختلالی عصبی تحولی است که با مشکلاتی در برقراری ارتباط، تعاملات اجتماعی، علائق محدود، و رفتارهای تکراری همراه است. این پژوهش با هدف اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی بر مهارت های ارتباطی، تعامل اجتماعی، رفتارهای کلیشه ای، و تحول حرکتی در کودکان پسر با اختلال طیف اوتیسم انجام شد.
روش: پژوهش حاضر شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 1/5 ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پسر مبتلا به اختلال طیف اوتیسم 5 تا 12سال استان گیلان در سال1400-1399 بود. بر اساس ملاک های ورود و روش نمونه گیری هدفمند، 30 کودک از انجمن اوتیسم گیلان به عنوان نمونه انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی در افراد گروه آزمایش به مدت 15 جلسه30-45 دقیقه ای به صورت انفرادی اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام-ویرایش دوم (گیلیام، 2006) و آزمون تحول حرکتی لینکلن-اوزرتسکی (اسلون، 1955) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-27 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات مهارت های ارتباطی (900/14F= ، 0/001P=)، تعامل اجتماعی (099/96F= ، 0/001P=)، رفتارهای کلیشه ای (348/151F= ، 0/001P=)، و تحول حرکتی (026/797F= ، 0/001P=) در مرحله پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار وجود دارد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت (0/05>P).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، بازی درمانی مبتنی بر یکپارچگی حسی با فراهم کردن بازی های هدفمند که نیازهای حسی خاص هر کودک را مورد هدف قرار می دهد، می تواند پاسخ سازش یافته به محرک های دریافتی را افزایش دهد و در نتیجه به بهبود کارکردهای کودکان با اختلال طیف اوتیسم منجر شود.
ساخت و اعتباریابی ابزار انگیزه های بی اعتمادی در بین زوجین جوان
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش انگیزه های بی اعتمادی در بین زوجین جوان است، در دسته پژوهش های تحقیق و توسعه قرار می گیرد. از نظر شیوه گردآوری داده ها، روش مورداستفاده توصیفی (غیرآزمایشی) و از طرح های همبستگی و به صورت خاص تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی بود. جامعه پژوهش کلیه زوجین جوان شهر اهواز بود که در دو مرحله نمونه گیری انجام شد که مرحله اول بر اساس اعتباریابی ابزار سنجش انگیزه های بی اعتمادی در بین زوجین جوان و مرحله دوم بر اساس جامعه آماری است. به منظور انتخاب نمونه مناسب از شهر اهواز با جامعه نامحدود ابتدا حجم نمونه تعیین و سپس بر اساس روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. حجم نمونه لازم با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران در مرحله اول 40 نفر (20 زوج) و در مرحله دوم 384 نفر (192 زوج) تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از نرم افزار spssنسخه 22 استفاده شد. ضمناً سطح معنی داری در این تحقیق، 0/05= α تعیین شد. درنهایت میزان همبستگی عوامل فردی 0/770، عوامل خانوادگی 0/799، عوامل ادراکی-روانی 0/844 و عوامل زندگی زناشویی 0/732 به دست آمد. روایی پژوهش از طریق روایی سازه انجام شده که بین 0/731 تا 0/833 نشان داده شده است. پرسشنامه عوامل پژوهش حاضر دارای اعتبار کلی عناصر 0/78.3 و بقیه متغیرها بین 0/76.9 تا 0/85.4 است.
تدوین مدل ساختاری خودشیفتگی بر اساس تروماهای اوایل زندگی، عملکرد خانواده و شیوه های فرزندپروری ادراک شده مادر با میانجیگری دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
93 - 109
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودشیفته چالش های قابل توجهی در سازگاری روانشناختی افراد به وجود می آورد. در نتیجه، شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد آن می تواند در تدوین برنامه های پیشگیری از خودشیفتگی مفید باشد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری خودشیفتگی بر اساس تروماهای اوایل زندگی، عملکرد خانواده و شیوه های فرزندپروری ادراک شده مادر با میانجیگری دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی انجام گردید. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد 45-20 ساله شهر تهران بودند که در سال401-1400 برای دریافت خدمات مشاوره به کلینیک های روانشناسی مراجعه کردند. حجم نمونه 350 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مصاحبه بالینی، پرسشنامه خودشیفتگی آمز (2008)، پرسشنامه کودک آزاری (نوربخش، 1391)، پرسشنامه عملکرد خانواده (اپشتاین و همکاران، 2007)، شیوه های فرزندپروری ادراک شده (گرولینگ و همکاران، 1997)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (گروتز و رومر، 2004) و مقیاس کمال گرایی چند بعدی (فلت و هویت، 1991) بودند. سپس داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos و با روش تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد، مدل برازش یافته رگه های شخصیت خودشیفته 38 درصد توسط متغیرهای درون مدل تبیین شده است و ارتباط مستقیم و معناداری بین تروماهای اوایل زندگی، عملکرد خانواده، دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی با خودشیفتگی وجود دارد (05/0<P). علاوه بر این، تروماهای اوایل زندگی، شیوه های فرزندپروری ادراک شده مادر و عملکرد خانواده به صورت غیرمستقیم و با میانجی دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی با خودشیفتگی ارتباط داشتند (05/0<P). نتیجه گیری: پژوهش حاضر نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان و کمال گرایی در ارتباط با تروماهای اوایل کودکی، عملکرد خانواده و شیوه های فرزندپروری ادراک شده مادر را در تبیین خودشیفتگی مورد تأیید قرار داد.
Self-Compassion in Diabetic Patients: Relationships of Type-D Personality with Psychological Well-Being and Self-Care(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۲ - Serial Number ۱۶, Spring ۲۰۲۳
49 - 66
حوزههای تخصصی:
Objective: This research investigated the mediating role of self-compassion in the relationship of type D personality with psychological well-being and self-care behaviors in patients suffering from type 2 diabetes. Research Method: The statistical population of this research included all patients with type 2 diabetes in the cities of Rasht and Rezvanshahr in 2020-2021. In this descriptive cross-sectional study, 368 patients were selected through purposive consecutive sampling. The participants completed the questionnaire of the summary of diabetes self-care activities (SDSCA), type D personality scale (DS-14), Ryff's scale of psychological well-being (RSPWB), and self-compassion scale – short form (SCS-SF). The data were processed through structural equation modeling (SEM) in AMOS-24. Bootstrapping was carried out by Preacher and Hayes’ (2008) macro to analyze the mediating relationships. Results: According to the bootstrapping analysis, self-compassion plays a significantly mediating role in the relationship of type D personality with psychological well-being and self-care behaviors (in all cases p<0.0001). The coefficient of determination of the final model demonstrated that all exogenous and medicating variables can predict 89% of the psychological well-being changes and 87% of self-care behaviors. Conclusions: Self-compassion can serve as a buffer and reduce the destructive effects of the type D personality on the psychological well-being and self-care behaviors in diabetic patients. Thus, taking measures to train and strengthen self-compassion is essential in the psychological treatment of diabetic patients.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
167 - 176
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سندرم روده تحریک پذیر به دلیل اثرات فیزیولوژیکی مزمن، سبب ابجاد آسیب های شناختی و روان شناختی برای مبتلایان می شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش شهر رامسر در فصل تابستان سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 30 زن مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 زن). پس از ریزش تعداد 26 نفر در پژوهش باقی ماندند (13 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (لواس و اسچامان- الیور، 2018) را طی دو و نیم ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران،2010) و پرسشنامه فاجعه پنداری درد (سالیوان و همکاران، 1995) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر تأثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش همجوشی شناختی و فاجعه پنداری درد در این زنان شود.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان شناختی-رفتاری بر مدیریت خود در افراد چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
271 - 281
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه: چاقی معضلی فراگیر است که می تواند سلامت جسمانی را به شدت دچار آسیب سازد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان شناختی-رفتاری بر مدیریت خود در افراد چاق صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون به همراه مرحله پیگیری و با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره و روان شناختی راه برتر شهر قزوین در سال 1398 بود که توسط پزشکان و متخصصان تغذیه تشخیص چاقی گرفته بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب شده و به روش تصادفی در سه گروه (رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری و کنترل) گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). برای گروه های آزمایش درمان شناختی رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیکی به مدت 10 جلسه اجرا شد و برای گروه کنترل درمانی صورت نگرفت. پرسشنامه رفتارهای خودمدیریتی چاقی در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری شش ماهه توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. از آزمون تحلیل واریانس آمیخته برای آنالیز داده ها استفاده شد. یافته ها: با توجه به تفاوت مراحل آزمون بعد از انجام دو مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری، عضویت گروهی و تعامل مراحل و گروه برای مدیریت خود معنادار بود (05/0>P). اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بیش از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری می تواند در افزایش مدیریت خود در افراد چاق موثر باشد. کلید واژه ها: مدیریت خود، رفتاردرمانی دیالکتیکی، درمان شناختی رفتاری، چاقی
طراحی و اعتباریابی نرم افزار تعاملی درمان فراتشخیصی یکپارچه در اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ تابسان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
115 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی نرم افزار تعاملی درمان فراتشخیصی برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی بود. مواد و روشها: این پژوهش از نوع طرح ترکیبی بوده و شامل طراحی، تولید و بررسی اعتبار محتوا و اثربخشی نرم افزار فراتشخیصی یکپارچه در درمان اضطراب اجتماعی بود. در مرحله اول نرم افزار طراحی شده و جلسات درمانی مشخص گردیدند و روایی محتوای آن بررسی شد. در مرحله دوم، اعتبار اثربخشی نرم افزار ارزیابی گردید. این بخش با استفاده از روش تک آزمودنی با طرح ABAB همراه با خط پایه و مراحل مداخله و پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه آماری را دانش آموزان 13 تا 15 ساله یک مدرسه در رباط کریم در 1401 تشکیل دادند، که از این میان چهار نفر که تشخیص علائم اضطراب اجتماعی را توسط متخصصین دریافت کرده بودند به صورت دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سیاهه هراس اجتماعی استفاده شد.یافته ها: نتایج با استفاده از تحلیل دیداری و اندازه اثرکوهن تجزیه و تحلیل شد. نتایج شاخص CVI مقدار 91/0 و ضریب کاپا 62/0 را نشان دادند که نشان دهند روایی قابل قبول نرم افزار است. در فاز آخر، شاخص اندازه اثر کوهن درصد بهبودی چهار شرکت کننده به ترتیب 19/1، 04/1، 62/0 و 93/1 بوده است که نشان از اثربخشی این روش درمان دارد. نتیجه گیری: نرم افزار تعاملی اندرویدی اثر بخشی معنی داری در کاهش نشانگان اضطراب اجتماعی از جمله ترس، اجتناب و علائم فیزیولوژیک دارد. گرچه این مطالعه بر روی دانش آموزان انجام شد، اما می تواند روشی در دسترس، سریع و موثر در کنترل علائم اضطراب اجتماعی باشد.
طراحی الگوی فرسودگی شغلی براساس وضعیت سلامت جسمی و سیستم مغزی - رفتاری با میانجیگری استرس شغلی در کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
59 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مدل فرسودگی شغلی بر اساس وضعیت سلامت جسمی و سیستم مغزی رفتاری با میانجی گری استرس شغلی در کارکنان شرکت نفت آبادان است.
روش: تحقیق از نوع معادلات ساختاری است و جامعه ی آماری کلیه ی کارکنان شاغل در شرکت نفت آبادان بودند که تعداد 255 نفر از آنها به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش به پرسشنامه های مقیاس فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981)، وضعیت سلامت جسمی اسپنس و همکاران (1987)، سیستم های مغزی-رفتاری کارور و وایت (1994) و فشار روانی شغلی پارکر و دکوتیس (1983) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سلامت جسمی و سیستم مغزی فعال ساز رفتاری بر فرسودگی شغلی اثر مستقیم و معکوس دارد و سیستم بازدارنده رفتاری و استرس شغلی بر فرسودگی شغلی اثر مستقیم و مثبت دارد. همچنین بر اساس نتایج پژوهش وضعیت جسمی و دو سیستم فعال ساز/بازدارنده رفتاری می توانند از طریق میانجی گری استرس شغلی در شکل گیری فرسودگی شغلی نقش داشته باشند. بعلاوه مشخص شد که مدل ارائه شده برازنده داده ها می باشد.
نتیجه گیری: با سلامت جسمانی و بهبود سیستم فعال ساز رفتاری و کاهش استرس های شغلی، میزان فرسودگی شغلی کاهش می یابد.
ساختار عاملی مقیاس جهت گیری مذهبی؛ نسخه سوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازشناسی ساختار عاملی مقیاس جهت گیری مذهبی برای دست یابی به کوتاه ترین فرم این مقیاس انجام شده است. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است که جامعه آماری اش دانشجویان دانشگاه آزاد واحد قم و دانشگاه قم بود که با روش نمونه برداری در دسترس، ۴۴۶ نفر از میان این دانشجویان انتخاب شدند و به مقیاس جهت گیری مذهبی پاسخ دادند. به منظور تعیین اعتبار پرسش نامه از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی سازه از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. داده های به دست آمده با روش های همبستگی پیرسون و آزمون دونیمه سازی تجزیه و تحلیل شد. تحلیل یافته ها نشانگر آن بود که فرم تجدیدنظرشده مقیاس جهت گیری مذهبی دارای سه عامل (جهت گیری مناسکی و ارتباط با اهل بیت:، جهت گیری دین محورانه و جهت گیری خداسو و آخرت نگر) بوده است. آلفای کرونباخ 9۵/0 نشانگر اعتبار قوی این مقیاس است. بر اساس یافته های پژوهش، می توان گفت این مقیاس از اعتبار و روایی بالایی برخوردار بوده و عوامل منسجمی از آن به دست می آید که می توان با کاربرد آن، ویژگی دینداری افراد را بررسی، و در فعالیت های بالینی و پژوهش های آتی از آن استفاده کرد.
اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر همدلی-عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی زوجین جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش،تعیین اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر همدلی عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی زوجین جوان شهر اهواز بود. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زوجین جوان دارای زن باردار 22 تا 31 ساله، مراجعه کننده به بیمارستان و مطب های خصوصی پزشکان زنان و زایمان شهر اهواز در سال1400 بودند که از میان آنها30 زوج داوطلب و واجد شرایط در چهارچوب نمونه گیری هدفمند گزینش و به شیوه تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (هرگروه 15زوج یا 30 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس همدلی عاطفی (مهرابیان و اپستین، 1972،EES)، پرسشنامه ادراک انصاف (پری، 2004،PEM) و پرسشنامه تمایل جنسی (هالبرت، 1992، HSDQ) استفاده شد. برای گروه آزمایش 8 جلسه 180 دقیقه ای آموزش غنی سازی روابط زناشویی بصورت گروهی اجرا شد و در گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کورانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین دو گروه در همدلی عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی در مرحله پس آزمون وجود دارد(05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش غنی سازی روابط زناشویی مبتنی بر هیجان در دوران بارداری بر بهبود همدلی عاطفی، ادراک انصاف و تمایلات جنسی زوجین جوان مؤثر است.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
144-133
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به کووید19 استان مازندران در سال 1400 بودند که از میان آنان به روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دوگروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند در این پژوهش از پرسشنامه استرس کرونا سلیمی و همکاران CSS-18(1399) و جلسات درمانی واقعیت درمانی 8جلسه هفته ای یکبار به مدت90دقیقه و همچنین ذهن آگاهی در 8جلسه وهفته ای یکیار به مدت 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد واقعیت درمانی استرس کرونا را در بیماران مبتلا به کووید 19 کاهش می دهد (001/0=p)، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی استرس کرونا را در بیماران مبتلا به کووید 19 کاهش می دهد (001/0=p)، بین اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19 تفاوت وجود ندارد (05/0=p)؛ بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که از این دو روش درمانی می توان در جهت کاهش استرس کرونا در بیماران مبتلا به کوید-19استفاده نمود.
اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و علایم اختلال نقص توجه/بیش فعالی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی و علایم اختلال نقص توجه/بیش فعالی در کودکان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان یازده تا چهارده سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره کودک شهر خوی در سال 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 30 کودک بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) اسپرافکین و همکاران (1984) و چک لیست تنظیم هیجانی (ERC) شیلدز و کیکتی (1997) بود. در این پژوهش، شرکت کنندگان گروه آزمایش برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 15 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودتنظیمی هیجانی و علایم نقص توجه/بیش فعالی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در سطح 01/0 وجود داشت. با توجه به یافته ها می توان مطرح کرد که مداخله یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی درمان موثری برای بهبود عملکردهای هیجانی و علایم نقص توجه/بیش فعالی در کودکان بوده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با و بدون تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر ولع و مصرف مشکل ساز پورنوگرافی: طرح تک آزمودنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف مصرف مشکل ساز پورنوگرافی یکی از نگرانی های نوظهور بالینی است که باعث تخریب کارکردهای فرد می شود. بنابراین به کارگیری درمان های نوظهور رفتاری و تکنولوژیک ضروری است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای و درمان ترکیبی بر کاهش ولع و مصرف مشکل ساز پورنوگرافی بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع طرح های تک آزمودنی A-B-A است. مرحله اول این طرح (A) خط پایه، مرحله دوم (B) مرحله مداخله و پس از اتمام مرحله مداخله، مرحله پیگیری (A) انجام می شود. جامعه آماری شامل کلیه مردان 18 تا 24 سال مراجعه کننده به کلینیک روان شناسی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1401 بود. نمونه شامل 9 مرد بود که به شیوه داوطلبانه و هدفمند از بین افراد دارای ملاک های ورود انتخاب شدند و با کمک نرم افزار تصادفی سازی و ساخت توالی تصادفی SAS و به روش اجرای پنهان سازی تخصیص تصادفی SNOSE در سه گروه آزمایش جای گذاری شدند. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی، شاخص تغییر پایا و شاخص های کارایی بالینی تحلیل شدند. یافته ها باتوجه به نتایج به دست آمده، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به کاهش ولع و مصرف مشکل ساز پورنوگرافی به مقدار 26/2 با اندازه اثر 0/63 و به مقدار 27/05 با اندازه اثر 0/62 منجر شد. همچنین، مداخله تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای به کاهش ولع و مصرف مشکل ساز پورنوگرافی به مقدار 22/7 با اندازه اثر 0/56 و به مقدار 21/2 با اندازه اثر 0/53 منجر شد. درنهایت، درمان ترکیبی به کاهش ولع و مصرف مشکل ساز پورنوگرافی به مقدار 33/4 با اندازه اثر 0/72 و به مقدار 29/3 با اندازه اثر 0/67 منجر شد که همگی مداخلات در سطح 0/05 معنادار بود. نتیجه گیری به طورکلی می توان گفت درمان ترکیبی نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای، به کاهش معنا دار بیشتر ولع مصرف و استفاده مشکل ساز از پورنوگرافی منجر شد. همچنین، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای به کاهش معنا دار بیشتر ولع مصرف و استفاده مشکل ساز از پورنوگرافی منجر شد.
مدل ساختاری رابطه بین عوامل سازمانی و اقتصادی-اجتماعی با گرایش به خودکشی سربازان وظیفه فراجا: نقش واسطه ای شرایط عاطفی خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف گرایش به خودکشی در سربازان، عوامل متعددی را شامل می شود. ازجمله آ ن ها عوامل سازمانی، اقتصادی اجتماعی و شرایط عاطفی خانواده می تواند باشد، زیرا در بین آن ها روابط درهم تنیده و پیچیده ای وجود دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری بین عوامل سازمانی و عوامل اقتصاد -اجتماعی با نقش واسطه ای شرایط عاطفی خانواده در گرایش به خودکشی سربازان انجام شد. مواد و روش ها این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه هدف را کلیه سربازان مشغول به خدمت در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در سال 1400- 1401 تشکیل دادند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای توأم با تصادفی ساده از طریق فرمول کوکران به حجم 1000 نفر انتخاب شدند. به این ترتیب که براساس تقسیمات سازمانی ابتدا 3 استان به صورت تصادفی ساده و از بین مراکز فرماندهی انتظامی شهرستان های تحت فرماندهی چند مرکز به صورت خوشه ای چندمرحله ای و در انتها سربازان هر فرماندهی به صورت تصادفی ساده انتخاب و به عنوان نمونه نهایی گزینش و در پژوهش حاضر شرکت کردند. برای جمع آوری داده های موردنیاز از پرسش نامه های تمایل به خودکشی براساس نظریه بین فردی خودکشی، عوامل سازمانی، پرسش نامه محقق ساخته عوامل اقتصادی اجتماعی و پرسش نامه استاندارد شرایط عاطفی خانواده هیل برن استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای Spss نسخه 22و Amos نسخه 24 استفاده شد. یافته ها نتایج نشان می دهد مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار است، زیرا تصریح شد اثر عوامل سازمانی بر گرایش به خودکشی با میانجی گری شرایط عاطفی خانواده برابر با 0/252- با سطح معناداری (038/P=0) و اثر عوامل اقتصادی اجتماعی بر گرایش به خودکشی با میانجی گری شرایط عاطفی خانواده برابر با 0/267- با سطح معناداری (002/P=0) بود که هر دو رابطه معکوس معناداری را نشان می دهند. همچنین متغیرهای عوامل سازمانی، عوامل اقتصادی اجتماعی و شرایط عاطفی خانواده به طور هم زمان قادر به تبیین 32/6 درصد از واریانس گرایش به خودکشی و عوامل سازمانی و عوامل اقتصادی اجتماعی قادر به تبیین 23/1 درصد از شرایط عاطفی خانواده هستند. نتیجه گیری طبق نتایج به دست آمده عوامل سازمانی و اقتصادی اجتماعی تقویت شده با واسطه شرایط عاطفی مثبت خانواده به درک صحیح از شرایط خدمت منجر می شود و با کاهش گرایش به خودکشی بین سربازان همراه است.