فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
خلاقیت در کودکان: بررسی مدل علی کنترل ادارک شده، سبک های انگیزشی و خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
رابطه زبان بدن با ادراک تعامل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین زبان بدن با ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. روش: پژوهش در قالب یک طرح توصیفی – همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول در شهر شیراز به تعداد 12871 در سال تحصیلی 95-96 بود. با استفاده از فرمول کوکران 290 دانش آموز وارد مطالعه شدند. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های زبان بدن حصبایی و ادراک تعامل اجتماعی گلاس استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار نسخه 20 و ضریب همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان دادند غیررفتارهای غیرکلامی معلمان، در سر با 28/0=β، دست با 21/0=β و چشم با 16/0=β بیشترین سهم را در تبیین ادراک تعامل اجتماعی دانش آموزان دارند نتیجه گیری: بنابراین معلمان بیشتر از سرنخ های سر، دست و سپس چشم برای تعامل با دانش آموزان استفاده می کنند.
تأثیر مصاحبه انگیزشی و آموزش گروهی شناختی- رفتاری بر بهبود شاخص های بهزیستی، کیفیت زندگی و مراقبت از خود در افراد مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه ی اثربخشی مصاحبهی انگیزشی گروهی و آموزش گروهی شناختی- رفتاری را در افراد مبتلا به دیابت نوع دو در خصوص شاخص های بهزیستی، کیفیت زندگی و مراقبت از خود بود. از میان مراجعان انجمن دیابت ایران و انستیتو غدد و متابولیسم، 93 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو انتخاب شدند. سنجش در سه مرحله انجام پذیرفت؛ مرحلهی اول، خط پایه یا پیش آزمون، مرحلهی دوم، دو هفته بعد از آخرین جلسهی مداخله، مرحلهی سوم، 9 هفته بعد از آخرین جلسهی مداخله. شرکتکنندگان به طور تصادفی به گروه های مصاحبهی انگیزشی (30 نفر)، آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری (26 نفر) و کنترل (37 نفر) اختصاص یافتند. میان گروه های پژوهش از نظر ویژگیهای خط پایه (سن، سابقهی دیابت، جنسیت، آمادگی تغییر، الگوهای شخصی و شاخص های پیامد) تفاوتی دیده نشد. برای هر کدام از مداخله ها، بر اساس راهنمای عمل، چهار جلسهی گروهی به مدت 90 دقیقه توسط روانشناس واحدی برگزار شد.
یافته های پژوهش نشان داد در بیماران دیابت نوع دو، مصاحبهی انگیزشی به شکل گروهی آن میتواند به عنوان مداخله ای موثر، کیفیت زندگی، و مراقبت ازخود (در زمینهی ورزش)، و آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری میتواند به عنوان مداخله ای مؤثر، شاخص بهزیستی، شاخص کلی مراقبت از خود، و مراقبت از خود (در زمینهی رژیم غذایی) را بهبود بخشد، و مداخلهی مصاحبهی انگیزشی گروهی، بهتر از آموزش گروهی شناختی ـ رفتاری، میتواند مراقبت از خود (در زمینهی رژیم غذایی) را بهبود بخشد.
رابطه متغیرهای فرهنگی- اجتماعی و نحوه تعامل والدین با نوجوانان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در پی بررسی اثر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر شیوه تربیتی و تعامل والدین با نوجوانان بود.
روش: مطالعه توصیفی- مقطعی بوده، 426 مادر از پنج منطقه شهری در تهران، اصفهان و خمینی شهر وارد مطالعه شدند. مقیاس فردگرایی- جمع گرایی و پرسشنامه های اقتدار تربیتی، تعارض والد - نوجوان و مشروعیت اقتدار والدین مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: شیوه های مستبدانه و آسان گیر در شهرهای کوچک، طبقات فقیر و خانواده های سنتی، و شیوه مقتدرانه در شهرهای بزرگ، طبقات مرفه و خانواده های دارای سبک زندگی مدرن شایع تر بود. تعارض بین والدین و نوجوانان در شیوه مقتدرانه کمتر و خفیف تر و در شیوه مستبدانه فراوان و شدید بود. شیوه مقتدرانه با پایبندی مادران به وضع مقررات در مورد مسایل متعارف همراه بود؛ برعکس شیوه آسان گیر با بی علاقگی به وضع مقررات در این زمینه ها مشخص می شد.
نتیجه گیری: ناهمگونی ارزش های اجتماعی و فرهنگی در شیوه تربیتی خانواده های ایرانی نمود می یابد و شیوه تربیتی مقتدرانه با سالم ترین شکل روابط خانوادگی همراه است.
نقد طبقه بندی های موجود از رویکردهای تربیت دینی و ارائه یک طبقه بندی مفهومی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه طبقه بندی مفهومی جدید و جامع معطوف به مأموریت مربی در تربیت دینی است. برای این منظور به بررسی اجمالی و نقد رویکردهای برگرفته از مبانی تعلیم و تربیت اسلامی که در فضای معرفتی متفکران داخلی و به صورت دسته بندی تنظیم شده اند، پرداخته شد. برای دست یابی به این هدف، از روش پژوهش تحلیلی- نظری بهره گرفته شد. نظر به نتایج حاصل از این پژوهش، در طبقه بندی جدید، دو رویکرد کلان وظیفه گرا و نتیجه گرا مورد نظر قرار گرفت. سرانجام، با تبیین تطابق و سازواری مبانی دیدگاه وظیفه گرا (در مقابل رویکرد نتیجه گرا) با نگرش اسلامی، این رویکرد به عنوان موضعی مقبول برای مربی در تربیت دینی معرفی شد. بر اساس این دیدگاه ، مبنا انجام وظیفه بر طبق اصول از سوی مربی، در مسیر تربیت است و عدم دست یابی به نتایج مطلوب به عنوان ناکارآمدی کوشش های تربیتی مربی در نظر گرفته نمی شود.
میزان موفقیت آموزش فراگیر کودکان استثنایی از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان ساری
حوزههای تخصصی:
B>اهداف: آموزش و پرورش در قرن بیست و یکم، 4 مولفه «یادگیری برای دانستن»، «یادگیری برای عمل کردن»، «یادگیری برای زیستن» و «یادگیری برای باهم زیستن» را مدنظر دارد. امروزه، آموزش فراگیر یکی از بارزترین و پرکشمکشترین موضوعات پیش روی سیاستگذاران و متخصصان آموزشی در سراسر جهان است. هدف از این پ ژوهش بررسی میزان موفقیت طرح آموزش فراگیر از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان ساری بود.
روش ها: این مطالعه توصیفی در سال 1389 در معلمان دوره ابتدایی عادی، استثنایی و رابط شرکت کننده در طرح آموزش فراگیر در شهرستان ساری انجام شد و همه 60 نفر معلم به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها، ویراست دوم پرسش نامه «سازمان پژوهش آموزش و پرورش استثنایی» بود. با کمک نرم افزار SPSS 18 از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل T تک نمونهای و آزمون فریدمن برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد .
یافته ها: اجرای طرح آموزش فراگیر در اداره امور مدرسه، رشد اجتماعی، رشد عاطفی، جایگاه و موقعیت اجتماعی، خودشناسی دانشآموزان با نیازهای ویژه، تعامل دانشآموزان با نیازهای ویژه با سایر دانشآموزان و نوع رفتار دانشآموزان عادی، موفق بود، اما در امور آموزشی دانشآموزان با نیازهای ویژه، موفقیت چندانی نداشت.
نتیجه گیری: اجرای آموزش فراگیر در رشد ابعاد مختلف آموزشی دانشآموزان با نیازهای ویژه مفید است.
کمال گرایی، صفات شخصیتی و الگوهای رفتار والدینی درک شده در افراد وسواسی ـ اجباری وارسی کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی کمال گرایی و صفات شخصیت وسواسی ـ اجباری در افراد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری و نقش الگوهای رفتار والدینی در آن است. فرض براین بود که بیماران وارسی کننده در متغیرهای مذکور به صورت معنادار با سایر گروههای پژوهش دارای تفاوت هستند.
روش: برای این منظور 60 مورد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری (30 نفر شستشو کننده و 30 نفر وارسی کننده) و60 نفر به عنوان گروه کنترل (30 نفر مضطرب و 30 نفر بهنجار) انتخاب شدند.
گروه مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری از طریق تشخیص روانپزشک و یا روانشناسی بالینی انتخاب شدند و برای تایید تشخیص با آنها مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای DSM-IV صورت گرفت و نوع برجسته افکار و اعمال وسواسی آنها با پرسشنامه وسواسی ـ اجباری مادزلی (MOCI) تعیین شد. میزان کمال گرایی، نوع صفات پژوهش شد. میزان کمال گرایی، نوع صفات پژوهش شخصیتی و الگوهای رفتار والدینی گروهها از طریق پرسشنامه های مربوط مورد بررسی واقع گشت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد گروه وارسی کننده، والدین خود را بیشتر از سه گروه دیگر کمال گرا درک کرده بودند. همچنین گروه وارسی کننده در مقایسه با سه گروه دیگر از میزان کمال گرایی بیشتری برخوردار بودند و در نهایت آنها صفات شخصیتی وسواسی ـ اجباری را در مقایسه با سه گروه دیگر به نحو معناداری از خود نشان دادند.
نتیجه: نوع وارسی اختلال وسواسی ـ اجباری، شکل ویژه ای از این اختلال است که از سیمایه شناختی و عوامل سبب ساز ویژه ای برخوردار است. همچنین این یافته ها از عقیده ناهمگن بودن طیف مشکلات وسواسی ـ اجباری حمایت می کند.
مذهب در نگرش نظریه پردازان و در گستره پژوهش (تحلیلی روانشناختی از مذهب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سطح نظری روانشناسان برجسته جهت گیری های نسبتا متفاوتی در برابر مذهب داشته اند. افرادی چون فروید بنیانگذار مکتب روان تحلیل گری و الیس بنیانگذار درمانگری عقلانی-هیجانی نوعی ارزیابی منفی از نقش و تاثیر مذهب بر سلامت روان و رفتار انسان ها داشته اند. اما افراد دیگری چون جیمز، یونگ، آلپورت، مازلو، آدلر، فرام، با نگرشی مثبت به مذهب از تاثیرات سودمند اعتقادات مذهبی سخن گفته اند. در سطح پژوهشی نیز نتایج نسبتا متناقضی ارائه شده است. هر چند در اکثریت مطالعات پژوهشی به نقش سودمند اعتقادات بر رفتار انسان ها اذعان شده است در مواردی نیز به آثار منفی مذهب بر زندگی اشاره شده است؛ اما آنچه در مجموع از مرور تحقیقات مختلف حاصل می شود حاکی از نقش مثبت مذهب بر ابعاد مختلف زندگی انسان ها است. در این مقاله پس از مروری بر دیدگاه های روانشناسان برجسته، کارکردها و نقش مذهب در گستره پژوهش مطمح نظر قرار گرفته و آنگاه به فرضیاتی اشاره شده است که برای سودمندی تاثیرات مذهبی قابل طرح هستند.
تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: نارساییقلبی یکی از شایع ترین اختلالات قلبی- عروقی بوده و به عنوان یک اختلال مزمن، پیشرونده و ناتوان کننده مطرح میباشد. کیفیتزندگی در بیماران مبتلا به نارساییقلبی پائین است. یکی از روشهای ارتقادهنده کیفیتزندگی، آموزش خودمراقبتی میباشد. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی میباشد. روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 126 بیمار مبتلا به نارساییقلبی از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان قلب و عروق شهید رجایی تهران مطابق معیارهای تحقیق انتخاب و با روش بلوکهای تبدیل شده تصادفی به طور مساوی در دوگروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گرد آوری دادهها شامل فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلب و "پرسشنامه اروپایی رفتار مراقبت از خود بیماران نارساییقلبی" بود. بیماران گروه مداخله در شش گروه ده نفری جهت آموزش قرار گرفته و در 4 تا ۶ جلسه آموزش دیدند و در نهایت بسته آموزشی در اختیار این بیماران قرار گرفت. طول مدت جلسات 30 تا ۴۵ دقیقه بود. برای تحلیل دادهها از آزمونهای تیزوجی و مستقل، کای اسکوئر ،کلموگروف- اسمیرنوف، لیون و آنالیز کوواریانس استفاده شد. یافتهها: میانگین کیفیتزندگی، (۰٫۲۱۴=p) و خودمراقبتی (۰٫۷۹۵=p) بین گروه مداخله و کنترل قبل از انجام مداخله تفاوت معنادار نداشت، ولی بعد از مداخله تفاوت دو گروه در این ۲ متغیر معنادار شد (۰٫۰۰۱>p). میانگین ابعاد اقتصادی-اجتماعی، روانی، جسمی- فعالیت و سلامت عمومی کیفیتزندگی بین دو گروه بعد از انجام مداخله تفاوت معنادار داشت (۰٫۰۰۱>p). کیفیتزندگی (۰٫۱۵۴=p) و رفتارهای مراقبت از خود (۰٫۴۳۱=p) در گروه کنترل قبل و بعد از مداخله تفاوت معنادار نداشته، ولی در گروه مداخله این متغیرها بعد از مداخله نسبت به قبل از آن تفاوت معناداری یافته بود (۰٫۰۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که آموزش خودمراقبتی بر کیفیتزندگی بیماران مبتلا به نارساییقلبی مؤثر میباشد و توصیه میشود به عنوان یکی از روشهای اثربخش و غیر دارویی، جهت ارتقاء کیفیتزندگی این بیماران بهکار برده شود.
انطباق وهنجاریابی مقیاس واژه های مصور پی بادی
حوزههای تخصصی:
آزمون واژه های مصور به منظور شناخت درک معنی واژه ها وشناخت استعداد کلی کودکان به ویژه گروهی که مشکلاتی در زمینه خواندن‘نوشتن وتکلم دارند تهیه شده است . انطباق آزمون در سطح پیش دبستانی وابتدایی انجام وبا استفاده از نمونه ای مشتمل بر1010 نفر در شهر شیراز هنجاریابی شد. پایانی مقیاس با استفاده از دو روش تنصیفی ودوباره سنجی مطلوب بود.روایی مقیاس طی چندین بررسی محقق گردید.به منظور بررسی روایی از رابطه نمرات تراز شده ومعدل امتحانات نهایی پنجم ابتدایی‘رابطه نمرات وسن‘مقایسه نمرات دختران وپسران ورابطه نمرات مقیاس واژه های مصور پی بادی ومقیاس هوشی تجدید نظر شده و کسلر کودکان استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی های فوق مؤید روایی مناسب مقیاس بود.
بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II است. این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی اجرا گردید. بدین منظور از میان مراجعه کنندگان انجمن دیابت شهر تبریز ،3 نفر که در خرده مقیاس افسردگی مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) در طبقه شدید و خیلی شدید قرار گرفتند، به طور در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. قبل از شروع مداخله برای تعیین خط پایه، 2 بار پیش آزمون به عمل آمد، و وضعیت فرد از لحاظ متغیر های مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مراحل مداخله در 8 جلسه به صورت انفرادی بر روی شرکت کنندگان اجرا شد، 3 هفته پس از اجرای مداخله نیز، متغیرهای مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس سازگاری روانی اجتماعی با بیماری(PAIS) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که درمان شناختی-رفتاری موجب افزایش سازگاری با بیماری و کاهش نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II می شود.
ارتباط حساسیت پردازش حسی با شیوه های فرزندپروری و شاخص های آسیب شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حساسیت پردازش حسی سازه ای است که تمایل به پردازش دقیق و عمیق اطلاعات هیجانی را در برمی گیرد. برخی تحقیقات نشان داده اند که افراد دارای حساسیت پردازش حسی بالا در صورتی که شیوه های فرزندپروری والدینشان نامناسب باشد، مستعد عواطف منفی هستند. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط حساسیت پردازش حسی و شیوه های فرزند پروری با اضطراب و افسردگی پرداخت.
روش: 372 دانشجوی پسر مقطع کارشناسی انتخاب شدند و پرسشنامه های شخص با حساسیت پردازش حسی بالا (آرون و آرون)، شیوه های فرزندپروری (پارکر و همکاران)، افسردگی (بک و استیر) و اضطراب خصیصه - حالت (اسپیلبرگر) را تکمیل کردند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: حساسیت پردازش حسی با اضطراب و افسردگی و شیوه های فرزندپروری رابطه معنی دار داشت (01/0p<). ارتباط حساسیت پردازش حسی با اضطراب قوی تر از ارتباط با افسردگی بود و حساسیت پردازش حسی، افسردگی را بعد از کنترل اضطراب پیش بینی نکرد. اثرات تعاملی نیز معنی دار بود (05/0p<) که این مسأله بیانگر نقش حساسیت پردازش حسی در پیش بینی شاخص های آسیب شناسی روان شناختی در ارتباط با شیوه های فرزندپروری است.
نتیجه گیری: در مجموع با استناد به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حساسیت پردازش حسی در تعامل با شیوه های فرزندپروری نامناسب می تواند فرد را مستعد آسیب شناسی روان شناختی سازد.
نقد و بررسی «اهداف تفصیلی فعالیت های دوره پیش دبستانی» در برنامه درسی ملّی جمهوری اسلامی ایران از منظر رویکرد اسلامی عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با تأکید بر اهداف تمهید در دوران کودکی در نظریه اسلامی عمل به نقد اهداف تفصیلی فعالیت های دوره پیش دبستانی برنامه درسی ملّی پرداخته است. اهداف تفصیلی فعالیت های دوره پیش دبستانی که به نوعی زبان فنی و رسمی تعلیم و تربیت است، با روش تحلیل مفهومی و تطبیقی مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. بر این اساس، در بخش بررسی کلی، نخستین نکته ای که در تنظیم اهداف دوره پیش دبستانی مغفول واقع شده، عدم توجه به مقتضیات روان شناختی و رشدی کودکان در این سنین است. دوم، سلسله مراتب توجه به ارزش ها، مطابق با معیارهای دینی در اهداف رعایت نشده است. سوم اینکه، ابهام مفهومی در بسیاری از واژگان بکار رفته در اهداف ملاحظه می شود. چهارم، اغتشاش در سطح تعریف اهداف – غایت، هدف کلی یا رفتاری- نقد دیگری است که به صورت کلی بر اهداف مذکور وارد است. درنهایت، باید گفت که برخی اهداف با یکدیگر همپوشانی دارند که در این زمینه حذف و اصلاح صورت گرفته است. از سویی در سطحی عمیق تر، تحلیل تطبیقی 58 مورد هدف تفصیلی با 14 هدف تمهید در دوران کودکی از منظر رویکرد اسلامی عمل، نشان می دهد که چهار حالت ممکن در مورد اهداف تفصیلی دوره پیش دبستانی قابل ذکر است. در حالت نخست، میان اهداف معیار و اهداف مورد بررسی هم آوایی نسبی وجود دارد. در حالت دوم، بین اهداف دو مجموعه تقابل وجود دارد. این تقابل در دو سطحِ سطحی و عمیق مورد بازشناسی قرار گرفته و در سطح نخست، رویکرد اصلاح و در سطح دوم، رویکرد اصلاح و حذف پیشنهاد شده است. در حالت چهارم، با اهدافِ معیارِ مغفول در اهداف برنامه درسی دوره پیش دبستانی مواجهیم که پیشنهاد تکمیلی ارائه شده است. در پایان برخی از اهداف تفصیلی فعالیت های دوره پیش دبستانی اصلاح و بازتولید شده اند.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه درگیری رفتاری و عاطفی تحصیلی در دانش آموزان دوره راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف عمده مطالعه حاضر، بررسی پایایی و روایی پرسشنامه درگیری رفتاری و عاطفی دانش آموزان در فعالیت های درسی برای استفاده در فرهنگ ایرانی بود. از اهداف دیگر پژوهش، مقایسه ی عملکرد دختران و پسران دوره راهنمایی در سه پایه ی تحصیلی در این پرسشنامه بود. برای این منظور، پرسشنامه یاد شده به 354 نفر از دانش آموزان مدارس راهنمایی شیراز داده شد و پس از تکمیل، با استفاده از یک شاخص چهار درجه ای نمره گذاری گردید. برای محاسبه پایایی پرسشنامه، از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید و ضرایب مطلوب و مناسبی بدست آمد. برای بررسی روایی پرسشنامه از روش تحلیل عاملی تاییدی و روایی همگرا استفاده شد. شاخص های نیکویی برازش، الگوی دو عاملی را مورد تایید قرار دادند. این عوامل مطابق با پژوهش اصلی، عامل درگیری رفتاری عاطفی و عامل عدم درگیری رفتاری عاطفی در فعالیت های درسی نام گرفتند. در عامل مربوط به درگیری رفتاری عاطفی، بین میانگین نمرات دختران و پسران تفاوت معناداری مشاهده نگردید؛ اما در عامل عدم درگیری رفتاری عاطفی، میانگین نمرات پسران کمتر از میانگین نمرات دختران بود. یافته ی دیگر پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات درگیری رفتاری عاطفی پایه های مختلف تحصیلی تفاوت معنادار وجود داشت؛ اما بین میانگین نمرات عدم درگیری رفتاری عاطفی سه پایه ی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نگردید. اثر تعاملی جنسیت و پایه ی تحصیلی نیز بر هر دو عامل درگیری و عدم درگیری رفتاری عاطفی دانش آموزان در امور تحصیلی معنادار بود.
بررسی نقش انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی نومیدی و تاب آوری در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش انعطاف پذیری شناختی در پیش بینی نومیدی و تاب آوری در دانشجویان بود. تعداد 277 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بودند با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها با تکمیل پرسشنامه ی انعطاف پذیری شناختی، مقیاس های نومیدی بک و تاب آوری کانر و دیویدسون در این پژوهش شرکت نمودند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش های ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که خرده مقیاس ادراک کنترل پذیری توانست نمره ی کل نومیدی و همه ی خرده مقیاس های آن را به طور منفی پیش بینی کند. همچنین، خرده مقیاس ادراک گزینه های مختلف، نمره ی کل نومیدی و خرده مقیاس های یأس در دستیابی به خواسته ها و انتظار منفی نسبت به آینده را به طور منفی پیش بینی نمود. خرده مقیاس ادراک توجیه رفتار نیز خرده مقیاس عدم اطمینان به آینده را پیش بینی کرد. نتایج رگرسیون چندگانه همزمان در پیش بینی تاب آوری نشان داد که خرده مقیاس های ادراک کنترل پذیری و ادراک گزینه های مختلف، تاب آوری را پیش بینی نمودند. از بررسی یافته ها می توان این گونه نتیجه گیری کرد که انعطاف پذیری شناختی،توانایی پیش بینی نومیدی و تاب آوری را دارد. بنابراین آموزش انعطاف پذیری شناختی از طریق درمان شناختی- رفتاری (CBT) می تواند موجب کاهش نومیدی و افزایش تاب آوری شود.
مقدمه ای بر حسن تصادف: نامه ها - مشاوره
منبع:
پیوند ۱۳۵۹ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی در کارکنان درمانی روانپزشکی بیمارستان روزبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، بررسی میزان فرسودگی شغلی و ابعاد آن در کارکنان درمانی روانپزشکی بیمارستان روزبه تهران و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی و شغلی بود.
روش: در این پژوهش، کارکنان درمانی بیمارستان که ارتباط مستقیم با بیماران داشتند، دعوت شدند. از 165 نفر، 140 نفر (8/84%) پاسخ دادند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای شامل اطلاعات جمعیت شناختی و مرتبط با کار، پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاک بود.
یافته ها: از کل کارکنان، 7/20% دچار خستگی هیجانی شدید، 3/9% دچار مسخ شخصیت شدید و 55% دچار کاهش کفایت شخصی شدید بودند. در هر سه بعد یاد شده، فرسودگی شغلی پرستاران، بهیاران و کارکنان خدماتی بیش از دستیاران بود که در ابعاد خستگی هیجانی و کفایت شخصی این تفاوت معنی دار بود. فرسودگی شغلی خیلی شدید فقط در کارکنان پرستاری و خدماتی مشاهده شد. جنس مذکر و تجرد نیز به ترتیب با مسخ شخصیت و کاهش کفایت شخصی ارتباط داشت. سطح تحصیلات با خستگی هیجانی ارتباط معکوس داشت و ساعات کار بیشتر در هفته نیز با مسخ شخصیت شدیدتر مرتبط بود. تمامی ابعاد فرسودگی شغلی با سلامت عمومی رابطه معکوس داشتند. در تحلیل چند متغیری، تنها رسته شغلی و سلامت عمومی رابطه معنی داری با فرسودگی شغلی داشت.
نتیجه گیری: نسبت قابل توجهی از کارکنان درمانی بیمارستان روزبه دچار فرسودگی شغلی شدید بودند که به طور خاص به صورت کاهش شدید کفایت شخصی در پرستاران، بهیاران و کارکنان خدماتی بود.