فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۳۲۱ تا ۱۹٬۳۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پیوند ۱۳۶۳ شماره ۶۳
حوزههای تخصصی:
واکاوی علل عود در سوء مصرف کنندگان مواد بر اساس مؤلفه های معنایی – ارزشی زبان (تحلیل گفتمان موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
55-74
حوزههای تخصصی:
هدف : عوامل زیادی، سوءمصرف مواد را به یک موضوع پیچیده و چندبعدی تبدیل نموده است. یکی از این عوامل، عود و بازگشت به سوءمصرف مواد می باشد. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه کیفی از نوع تحلیل گفتمان است. هدف از این تحقیق واکاوی علل عود در سوء مصرف کنندگان مواد بر اساس مؤلفه های معنایی – ارزشی زبان می باشد. در این مطالعه، با استفاده از روش تحلیل لاکلا و موفه مفصل بندی های خاص موجود در گفتمان مشخص شد. بر اساس این الگو توصیفات و قرائت های مشارکت کنندگان پیرامون علل عود با استفاده از مصاحبه ساختار نایافته جمع آوری شد. مشارکت کنندگان افراد خود معرف به مراکز درمانی شهر اصفهان بودند و حداقل دو بارسابقه ترک داشتند و به شکل هدفمند انتخاب شدند. بعد از 11 مصاحبه نمونه به حالت اشباع رسید. داده های موجود به روش تحلیل محتوا کدبندی شد. یافته ها: در این پژوهش مشخص شد: سوءمصرف کنندگان با هویت منفعل و تسلیم پذیر تحت تاثیر گفتمان حاکم در جامعه مصرف کنندگان به ساختار شکنی و از بین بردن هژمونی گفتمان حاکم در جامعه می پردازند و در جنگ (ضدیت و غیرت) با مراجع حاکم مثل خانواده، مشاور و راهنما به دال مرکزی خود که همان سرلوحه قرار دادن مصرف مواد پناه برده و با شکل گرفتن دال تهی که همان دور شدن از صمیمیت، محبت و اعتماد است با ناکارآمدی، و بی کفایت شدن در جامعه به مصرف مجدد مواد و تثبیت معنای مصرف روی می آورند. نتیجه گیری: عود یک فرایند منفی شامل بازگشت مجدد به مواد می باشدکه توسط 20 تا 90 درصد معتادان تجربه می شود. برای پیشگیری از عود مصرف مواد بهتر است در گفتمان های کلان جامعه و در نظام آموزشی، تربیتی و درمانی تغییراتی به وجود آورد.
توسعه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1069-1082
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون بررسی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه ها انجام شده است. اما پژوهشی که به شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان که منجر به طراحی الگوی شایستگی ها پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش، توسعه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد تبیینی بود. روش: پژوهش از نوع، ترکیبیِ همزمان بود . جامعه آماری شامل 700 نفر از اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان استان های (تهران، خراسان رضوی، اصفهان و فارس) در سال 1397 بود که 200 نفر از این اساتید به صورت خوشه ای هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر عبارت بود از: پرسشنامه شایستگی های حرفه ای محقق ساخته 1397. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون فریدمن، تحلیل عامل اکتشافی و ضریب همبستگی انجام شد. یافته ها : الگوی بدست آمده از دو عامل اصلی؛ شامل فردی و سازمانی شکل گرفته است. عامل فردی خود دارای زیرمؤلفه هایی اعم از شخصی و مهارتی است و نیز عامل سازمانی دارای زیرمؤلفه های عضویت، تعامل سازمانی، پذیرش مسئولیت حرفه ای و بهره مندی از امکانات سازمان می باشد. نتیجه گیری: در صورت تحقق شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی، در عملکرد و کارآمدی دانشگاه فرهنگیان نقش قابل انتظاری خواهد داشت و تأثیرات مثبتی را برای دانشجو معلمان خواهد گذاشت.
پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رایج ترین اختلال های روانی، اختلال های اضطرابی و افسردگی هستند. بنابراین شناخت عوامل موثر در شکل گیری و تداوم آنها دارای اهمیت به سزایی است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی بود. بدین منظور، تعداد 362 نفر (220 مرد، 142 زن) از دانشجویان دانشگاه تهران به صورت نمونه گیری در دسترس، از رشته های مختلف تحصیلی در این پژوهش انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی ( BNSG-S ، گنیه، 2003) و مقیاس اضطراب افسردگی استرس ( DASS ، لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و نشانه های اضطراب و افسردگی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد ( 01/0 < P ). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در کل 16% واریانس مربوط به متغیرهای پژوهش را تبیین می کند. بر اساس یافته های پژوهش، می توان ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی را یکی از تعیین کننده های سلامت روانی و در عین حال از عوامل پیشگیری کننده اختلال روانی دانست.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن در رضایت زناشویی زنان مواجه شده با پیمان شکنی همسر: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن در رضایت زناشویی زنان مواجه شده با پیمان شکنی همسر بود. پژوهش در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی از نوع چند خط پایه ای اجرا شد . تعداد 5 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان سیرجان با مشکل پیمان شکنی همسر بر مبنای ملاک های ورود به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مدت 8 جلسه120 دقیقه ای مورد آموزش شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن قرار گرفتند. پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ ( ENRICH )در جلسه های خط پایه، دوم، چهارم، ششم، هشتم و پیگیری تکمیل شد. بازبینی دیداری نمودار ها، شاخص های درصد بهبودی، درصد کاهش نمره ها، اندازه اثر و تغییر پذیری و هم چنین، تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر نشان داد که اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن در افزایش رضایت زناشویی زنان مواجه شده با پیمان شکنی همسر معنادار نبود. روی هم رفته، می توان گفت شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن تاًثیری بر رضایت زناشویی زنان مواجه شده با پیمان شکنی همسر ندارد .
بهداشت روانی
منبع:
پیوند ۱۳۶۳ شماره ۵۸
حوزههای تخصصی:
سطح اضطراب کودکان در ارتباط با میزان آگاهی و نگرش آنها از بیماری کرونا بر اساس مدل باور سلامتی و میزان استرس، اضطراب و افسردگی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تاثیرات مخرب شیوع بیماری های عفونی مانند کرونا و بحران اجتماعی ناشی از آن بر سلامت جسم و روان؛پژوهش حاضر بر طبق الگوی باور سلامت و با هدف بررسی رابطه بین سطح اضطراب کودکان با میزان آگاهی و نگرش آنها از بیماری کرونا و میزان استرس، اضطراب و افسردگی مادران شان در دوران قرنطینه، انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بر روی 260 نفر از دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مناطق 2، 4 و 21 شهر تهران و مادران آنها در سال 1399انجام شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه میزان آگاهی و نگرش کودکان ازویروس کرونا، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والد وپرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی استفاده شد . تحلیل داده ها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه معناداری بین سطح اضطراب کودکان با اضطراب (45 /0 = r )، استرس(35 /0= r )، وافسردگی مادران( 44 /0= r )، میزان آگاهی کودکان از کرونا (19 /0= r )، و سن ( 14 /0 -= r )، وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد اضطراب، افسردگی و استرس مادران و میزان آگاهی کودکان از ویروس کرونا به ترتیب پیش بینی کننده های های معنادار اضطراب کودکان نسبت به بحران ناشی از کرونا (در مجموع 34%) بودند. طبق نتایج مطالعه حاضر از اقدامات ضروری برای حفظ وارتقاء سلامت روان کودکان درشرایط بحرانی، آموزش والدین در خصوص تنظیم هیجا نهای منفی است. همچنین لازم است اطلاعات مربوط به ویروس نوپدید و بیماری ناشی از آن با توجه تحول شناختی کودکان بر مبنای الگوی باورسلامت ومتناسب با سن به آنها ارائه شود.
مروری بر پاتوفیزیولوژی سندرم روده تحریک پذیر با تاکید بر نقش عوامل مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندرم روده تحریک پذیر ( IBS ) یک اختلال مزمن و شایع کنشی گوارشی است که بار زیادی را بر فرد و جامعه وارد می کند. با وجود پژوهش های فراوان همچنان در مورد علت شناسی، روش های تشخیصی و درمانی آن توافق نظر وجود ندارد. در سال های اخیر توجه زیادی به عوامل عصب شناختی دخیل در آن به منظور شناخت و مدیریت بهتر این اختلال شده است. هدف از پژوهش حاضر مروری روایتی بر پاتوفیزیولوژی IBS با تاکید بر دستگاه عصبی مرکزی به ویژه عوامل مغزی بود. بر اساس ادبیات پژوهش عوامل مختلفی در پاتوفیزویولوژی IBS نقش دارند و در سال های اخیر فرضیه ناکارآمدی محور مغز- روده به عنوان عاملی بسیار مهم در ایجاد نشانه های IBS در نظر گرفته شده است. محور مغز-روده بستری عصبی- ساختاری است که در آن تعامل دوسویه بین مغز و روده از طریق مسیرهای دو طرفه بین سیستم عصبی مرکزی، سیستم اعصاب خودمختار و سیستم عصبی روده ای صورت می گیرد. مرور پژوهش های انجام شده در مورد ساختار و کارکرد مغزی بیماران مبتلا به IBS نشان داد که بخش های قشری و زیر قشری مختلفی به ویژه نواحی مرتبط با درد، هیجان و شناخت در این بیماران با افراد سالم تفاوت دارد. یافته های به دست آمده منجر به فهم دقیق تر از مکانیسم های زیربنایی سندرم روده تحریک پذیر می شود و می توان از آنها در فرآیندهای تشخیص و درمان بیماران چه در موارد بالینی و چه در پژوهش استفاده کرد.
تجارب زیسته مادران از والدگری موفق در تحصیل: مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : موضوع ارتباط والدین و فرزندان، سال ها نظر صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می آورد. این پژوهش با هدف استنباط درک مادران از والدگری موفق در تحصیل انجام شده است تا زوایا و ابعاد آن را مشخص کند. اگرچه پژوهش های کمّی زیادی به بررسی رابطه سبک های والدگری با موفقیت تحصیلی پرداخته اند اما تنها شیوه ای که می تواند برداشت ذهنی مادران از موفقیت تحصیلی را ترسیم کند تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناختی است. روش: از بین مادران دارای فرزند موفق در تحصیل در شهرستان رشت استان گیلان، تا رسیدن به حد اشباع اطلاعات، 31 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده و مورد مصاحبه قرار گرفتند. گفتگوها با کسب اجازه از افراد، ضبط و بر روی کاغذ یادداشت شد و با استفاده از روش کلاییزی، جملات و عبارات آم مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: با تلحلیل داده های به دست آمده، 12 مفهوم اصلی از والدگری موفق در تحصیل استخراج شد که عبارت اند از: انضباط، تحریک کنجکاوی، خودِ تحصیلی، مشاوره، نقش معلم، ویژگی های فردی، اطلاعات، مطالعه، هدف گزینی، انتظارات، محیط، و استقلال. نتیجه گیری: در این پژوهش نقش سه عامل، اساسی و محوری به نظر می رسد: تعامل ویژگی های فردی با مادر، تعامل دانش آموز - معلم، خودِ تحصیلی. بر اساس نتایج به دست آمده می توان استنباط کرد که خودِ تحصیلی به منزله خزانه ای است که جمع کننده تمامی اقدامات مادران، معلمان، و ویژگی های فردی دانش آموزان است .
اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم زمستان (دی) ۱۳۹۸ شماره ۸۲
1191-1201
حوزههای تخصصی:
زمینه : پژوهش های زیادی به اثربخشی طرحواره درمانی فردی بر طرحواره های ناسازگار اولیه معتادان مصرف کننده مواد سنتی و صنعتی اشاره کرده است اما در زمینه گروه درمان گری مصرف کنندگان تحت درمان متادون در شهر بیرجند شکاف تحقیقی وجود دارد. هدف : این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه معتادان سنتی و صنعتی در شهر بیرجند بوده است. روش : روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه بیماران تحت درمان مرکز ترک اعتیاد امید فردا، زیر نظر سازمان بهزیستی بوده است. از میان بیماران حاضر در این مرکز 45 نفر که شرایط ورود به پژوهش را داشتند که بر اساس نمونه در دسترس انتخاب و در سه گروه جایگزین شدند؛ مصرف کنندگان مواد سنتی (15 نفر)، گروه مصرف کنندگان مواد صنعتی (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر). ابزار گردآوری این داده ها در این پژوهش پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه فرم کوتاه (یانگ، 1994) و 8 جلسه آموزش طرحواره درمانگری (از پکیج طرحواره درمانگری غلام رضایی و طهرانچی، 1395). تجزیه و تحلیل داده ها با کمک تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد که اثر طرحواره درمانی گروهی بر بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه معنادار بوده است ( 0/05 ) . نتیجه گیری : استفاده از طرحواره درمانی گروهی می تواند سبب بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون شود.
اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
205-228
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود-آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری عبارت بود از: نوجوانان 17-13 سال در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت در سال 1397 در تهران. نمونه نهایی شامل 24 دانش آموز پسر مقطع سوم متوسطه در کانون اصلاح و تربیت بود که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه (12 نفر) قرار گرفتند. جلسات آموزشی برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هفته ای یک بار هر جلسه 2 ساعت) برگزار شد. ابزار پژوهش سیاهه خود گزارشی خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2009) و پرسش نامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده در برابر مصرف مواد بود. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نمرات رفتارهای خود آسیب رسان، و نگرش به مصرف مواد، احساس افسردگی و هیجان خواهی و افزایش نمرات جرات مندی و خودکنترلی شد. نتیجه گیری : آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی روش موثری برای بهبود متغیرهای اثرگذار بر اعتیاد است. می توان در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، این روش را به کار گرفت.
مروری بر مدل های سبب شناسی بی خوابی از دیدگاه شناختی- رفتاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بی خوابی یک مشکل بهداشتی رایج است که با دشواری در شروع خواب، تداوم خواب یا بیداری زودهنگام از خواب مشخص می شود. در مقایسه با سایر اختلالات خواب، پژوهش در زمینه سبب شناسی بی خوابی در مراحل اولیه آن است. هدف پژوهش حاضر، مرور اجمالی بر مهم ترین مدل های شناختی و رفتاری بی خوابی و تلویحات درمانی آن ها است. یافته ها: مدل های شناختی و رفتاری متعدد بی خوابی، گرایش به تمرکز بر جنبه های متفاوتی به عنوان نقطه شروع این فرآیند دارند. هرچند که هر مدل، جنبه منحصربه فردی از بی خوابی را فراهم می سازد ، این مدل ها بهتر است به عنوان مدل های مکمل تا مدل هایی که متقابلاً مجزا هستند، در نظر گرفته شوند. این مدل ها می توانند به عنوان راهنمایی جهت طرح ریزی درمان های مؤثر بی خوابی مزمن استفاده شود. نتیجه گیری: هرچند مدل های متفاوت بی خوابی، درک بهتری از ماهیت پیچیده و چندبعدی این اختلال ارائه می کنند، هر یک از آن ها نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند. یک مدل جامع، جهت یکپارچه سازی مؤلفه های اساسی مدل های موجود موردنیاز می باشد.
مداخله گروهی مدیریت خشم در افراد با ناتوانی های چندگانه و جسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف مداخله برنامه گروهی برای برآوردن نیاز های مدیریت خشم در افراد با سطوح گوناگون ناتوانی های هوشی و نیاز های ارتباطی ویژه انجام شد.
روش: 29فرد به طور تصادفی در گروه مداخله و در گروه لیست انتظار منتسب شدند. مداخله شامل 12هفته برنامه مدیریت خشم رفتاری –شناختی با مواد تصویری و محتوای اصلاح شده برای مراجعان با دامنه ناتوانی هاست.
یافته ها: با تکمیل برنامه، مراجعان گروه مداخله بهبود معنادار در سطوح خود گزارش دهی خشم در مقایسه با گروه مقایسه و نمرات پیش از مداخله نشان دادند. اثر درمان با برنامه پیگیری بعد از 4ماه نیز حفظ شده بود. در مقابل، فقدان بهبود میزان کیفیت زندگی مشاهده شد.
نتیجه گیری: این نتایج شواهدی بر تاثیر برنامه مداخله بر مسایل خشم افراد با دامنه ناتوانی ها فراهم می کند.
واژه های کلیدی: مدیریت خشم، ناتوانی هوشی، نیازهای ارتباطی
نقش هدف های پیشرفت در پیش بینی هیجان های پیشرفت: اعتبارسنجی نظریه پکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین نقش هدف های پیشرفت در هیجان های مثبت و منفی پیشرفت دانشجویان انجام شد. 161 نفر (95 دختر و 66 پسر) از دانشجویان دانشگاه شیراز با روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه هدف های پیشرفت (الیوت و مک گریگور، 2001) و پرسشنامه هیجان های پیشرفت (پکران، گوئتز، تیتز و پری، 2002) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری همزمان نشان دادند هدف چیرگی گرایشی، هیجان های پیشرفت لذت، امید و غرور را به صورت مثبت معنادار و هیجان های پیشرفت خستگی، اضطراب و شرم را به صورت منفی معنادار پیش بینی می کنند. هدف چیرگی-اجتنابی پیش بینی کننده مثبت هیجان شرم بود و هدف عملکرد-اجتنابی هیجان های شرم، اضطراب و خستگی را به صوری مثبت معنادار پیش بینی کرد. این نتایج نشان می دهند هدف های پیشرفت، نقش مؤثری در تجارب هیجانی دانشجویان در محیط های پیشرفت ایفا می کنند.
تجارب دانشجویان موفق از مسیر رشدی انتخاب شغل: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسیر رشدی انتخاب شغل فرایندی است که در تمام دوره های زندگی ادامه می یابد و با افزایش سن و پیدایش بلوغ شغلی انتخاب های فرد درست تر و مناسب تر می شوند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته دانشجویان موفق در مسیر رشدی انتخاب شغل بود. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. به این منظور 17 نفر از دانشجویان موفقی که چهار ترم از تحصیل آنها می گذشت با استفاده از مصاحبه عمیق و اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها جمع آوری، ثبت و کد گذاری شد و در قالب مقوله های اصلی طبقه بندی گردید. تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شناسایی 510 کد اولیه، 27زیر مضمون و هفت مضمون اصلی شامل عوامل فردی، عوامل محیطی، خودشناسی، مهارت های تحصیلی، مشکلات تصمیم گیری، هدفمندی و بلوغ شغلی شد. نتایج نشان داد که عواملی مانند شخصیت، علایق، ارزش ها، جو محیط آموزشی، طبقه اجتماعی- اقتصادی، خانواده، الگو، خودپنداره، خودپنداره تحصیلی، تجارب رشدی، برنامه ریزی، مهارت های فراشناختی، عدم آمادگی، عدم آمادگی، فقدان اطلاعات، اطلاعات متناقض، اطاعات کم، کسب اطلاعات به روش نادرست، انگیزه پیشرفت، نیازمندی مذهب، مهارت تصمیم گیری، درک رابطه پیشرفت تحصیلی و برنامه ریزی شغلی، نگرش مثبت به شغل و آموزش، مهارت در کسب اطلاعات شغلی، شناخت تأثیر شغل بر زندگی و شناخت تأثیر نیازهای جامعه بر ماهیت و ساختار شغل نقش مهمی در رشد افراد در فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل ایفا می کنند. بنابراین ضروری است در برنامه های آمادگی شغلی که برای دانشجویان اجرا می شود به این عوامل توجه شود..
بررسی ابعاد بهزیستی روانشناختی، تاب آوری و شوخ طبعی در بیماران عروق کرونر قلب و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی ابعاد بهزیستی روانشناختی، تاب آوری و شوخ طبعی در بیماران عروق کرونر قلب و افراد سالم بود. روش: این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری آن شامل دو گروه افراد مبتلا به عروق کرونر قلب و حاضر در بیمارستان ها و کیلنیک های تخصصی قلب شهر رشت و گروه افراد سالم که با گروه بیماران همگن بودند. نمونه مورد بررسی شامل 200 نفر(100بیمار عروق کرونر قلب و 100 فرد سالم) بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس و به طور مساوی از دو جنس انتخاب شدند. آزمودنی های دو گروه با استفاده از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی، تاب آوری و شوخ طبعی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها : تحلیل داده ها نشان داد که در ابعاد بهزیستی روانشناختی تنها در دو بعد پذیرش و رشد فردی بین دو گروه بیمار و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. در تاب آوری نیز بین دو گروه بیمار و عادی تفاوت معنی دار بود. در نمره کل شوخ طبعی نیز تفاوت معنی داری بین دو گروه به دست آمد اما این تفاوت در ابعاد آن معنی دار نبود. مقایسه ابعاد شوخ طبعی در مردان بیمار و سالم حاکی از وجود تفاوت معنی دار در تمامی ابعاد آن بود درحالی که در زنان چنین تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری: بیماران مبتلا به عروق کرونری قلب در ابعاد بهزیستی روانشناختی، تاب آوری و شوخ طبعی میانگین کمتری نسبت به افراد سالم دارند.
کودک و نوجوان
تأثیر برنامه آموزش هیجانات مثبت فردریکسون بر تنظیم هیجانات دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکل در تنظیم هیجان از جمله مسائلی است که دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی با آن روبه رو هستند. پژوهش حاضر با هدف تأثیر برنامه آموزش هیجانات مثبت فردریکسون بر تنظیم هیجانات دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی انجام شد. روش: این مطالعه به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل 30 نفر از دانش آموزان دختر نارسا خوان مقطع ابتدایی با دامنه سنی12-9 سال از مدارس آموزش عمومی شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-1394 بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و بر حسب تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر)، جایدهی شده اند. مداخله شامل 12جلسه 45 دقیقه ای بود که در گروه آزمایش اجرا شد. در این مطالعه از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی و همکاران، 2002)، آزمون هوش وکسلر ویرایش چهارم (وکسلر، 2003)، و آزمون خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1387) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که برنامه آموزش هیجانات مثبت بر تنظیم هیجان دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر معنادار دارد (0/0001> P ). نتیجه گیری : برنامه آموزش هیجانات مثبت فردریکسون می تواند بر تنظیم و مهار هیجانات دانش آموزان نارساخوان تأثیر گذارد و درمان گران می توانند از آن در کنار سایر روش های آموزشی-درمانی استفاده کنند.
بررسی میزان کارایی مراکز جداسازی (خوابگاه های طرح جداسازی دانش آموزان وابسته به والدین معتاد فاقد صلاحیت)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر یکی از معضلات اجتماعی است که عوارض آن به فرد معتاد محدود نمیشود؛ بلکه، این عوارض به خانواده و جامعه نیز سرایت میکند و خسارات جبران ناپذیری را بر جای میگذارد. دامنة این عوارض گاه به انواع جرائم، همچون سوء استفاده از کودکان در خانواده تسری مییابد؛ خانواده برای این گروه بی دفاع به جای آنکه محل امن و آرامی باشد، به محلی برای آموزش خلافکاری، اعتیاد و انواع ناهنجاریهای رفتاری تبدیل میشود. ایجاد خوابگاه های طرح جداسازی دانش آموزان از والدین معتاد فاقد صلاحیت در چارچوب توجه به این گروه از کودکان و مشکلات آنان است. پژوهش حاضر مدت ها پس از شروع طرح جداسازی خوابگاه ها، از کارایی مرکز فوق الذکر ارزیابی به عمل آورده است.
هدف اساسی در این پژوهش ارزیابی بررسی این سؤال است که آیا اهداف پیش بینی شده برای طرح جداسازی دقیقاً محقق شده است. آیا مشمولین طرح، کاملاً طبق شرایط پذیرش و ترخیص میشوند. نظارت دقیق بر اجرای طرح اعمال می شود و در بخش دوم سنجش میزان رضایت مددجویان طرح از زندگی در خوابگاه های طرح است.
همچنین، بررسی میزان مشارکت سازمان های عضو در اجرای این طرح و موفقیت ها و عدم موفقیت ها، علل آن و پیشنهاد راهکارهای بهبود وضع طرح مد نظر بوده است؛ روش پژوهش مورد استفاده در بررسی استنادی و پیمایشی است. جمع آوری اطلاعات در این تحقیق با شیوه فیش برداری، پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده مستقیم و غیر مستقیم بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر نیز شامل دو بخش دانش آموزان پذیرش شده و مسؤولان استکه جمعاً 483 دخترو53 پسر مشمول طرح ( در7 استان کشور) نمونه های آماری این مطالعه را شامل میشود.
در این بررسیها، به طور اجمالی این نتیجه گیری حاصل شد که طرح جداسازی در حال حاضر با مشکلات متعددی روبه رو است، آئین نامه های مربوطه و نحوه همکاری ارگان ها در این طرح نارسا و ناکافی است و ضوابط پذیرش و ترخیص نیاز به اصلاح دارد. امکانات فیزیکی و رفاهی مراکز ناکافی است و از همه مهمتر نگهداری دانش آموزان به مدت طولانی در خوابگاه ها، آنان را با مشکلات عدیده ای مواجه میکند. بنابراین، وجود یک سیستم مشاهده و مددکاری قوی به همراه شرایط مناسب ترخیص، از شرایط ضروری ادامه طرح است. علاوه بر این، باید به روش های جایگزین دیگر نیز اندیشید تا در حد امکان دانش آموز در محیط زندگی طبیعی خود به تحصیل بپردازد و به شیوه های دیگر احتمال خطر برای او کاهش یابد.
عوامل موثر بر رضایتمندی دانشجویان پرتوپزشکی از دوره آموزش بالینی; دانشگاه علوم پزشکی بابل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: آموزش بالینی، بخش اساسی و مهم آموزش در رشته های خدماتی بهداشتی- درمانی است. این آموزش، دانشجویان را قادر می سازد تا دامنه اطلاعات و مهارت های خود را توسعه دهند. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان رضایتمندی از دوره کارآموزی و عوامل موثر بر ارتقای آن در بخش های بالینی دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام پذیرفت.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- مقطعی در نیم سال اول سال تحصیلی 93-1392 نظرات 80 نفر از کارآموزان گروه پرتوپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل به روش سرشماری مورد بررسی قرار گرفت. رضایتمندی دانشجویان با پرسش نامه روا و پایا ارزیابی شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS 19 و آزمون های مجذور کای، آزمون واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بیشترین رضایتمندی دانشجویان از آموزش بالینی مربوط به مشارکت مربی در امر آموزش (82٪)، تعداد و تنوع بیماران بستری (90٪) و کمترین رضایتمندی مربوط به امکانات رفاهی (75/13٪)، برگزاری کلاس های توجیهی (24٪) و کمبود فضای فیزیکی (5/22٪) بود. بین رضایتمندی از عملکرد مربیان و رضایتمندی از کیفیت آموزش بالینی با جنسیت و نوع رشته تحصیلی ارتباط معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). بین رضایتمندی کلی از آموزش بالینی با نوع کارآموزی نیز ارتباط معنی داری گزارش نشد. رضایتمندی کلی از آموزش بالینی با نمره آزمون کارآموزی دانشجویان، ارتباط معنی داری داشت (05/0p<). نتیجه گیری: برای افزایش کیفیت آموزش بالینی باید ضعف امکانات رفاهی مراکز آموزشی و کمبود فضای آموزشی برطرف شود.