فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
27-53
حوزههای تخصصی:
زنان خاندان سلطنتی در دوره سلوکی مژگان خانمرادی[1] چکیده دانسته های موجود درباره زنان جامعه سلوکی، ناقص و پراکنده است و حتی در خصوص زنان سطوح مختلف این جامعه به یک اندازه نیست. با این حال، به نظر می رسد که زنان خاندان سلطنتی در این دوره شناخته ترند و آثار برجای مانده، آگاهی هایی درباره آنان ارائه می دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی موجود از جمله سکه، کتیبه، مهر و اثر مهر، به بررسی جایگاه و وضعیت زنان خاندان سلطنتی در دوره سلوکیان پرداخته است. هدف از این پژوهش، بررسی جایگاه زنان سلطنتی در دوره سلوکیان و حضور آنان در عرصه های سیاسی، اقتصادی، مذهبی و اجتماعی است. مطالعات انجام شده نشان داد که تعدادی از زنان خاندان سلطنتی در عرصه های مختلف بسیار قدرتمند ظاهر شده اند. تجهیز و هدایت سپاه در مواقع ضروری، اداره کشور در کنار فرزند در مقام نایب السلطنه و، یا تکیه زدن بر تخت سلطنت، برخی از فعالیت های آنان در این دوره است. پرستش و نام گذاری شهرها به نام زنان نامدار این دوره همچون آپامه، استراتونیکه و لائودیسه و درج تصویر آنان به تنهایی و، یا در کنار شاهان بر روی سکه و مهرها، نشان دهنده جایگاه زن درباری در این دوره است. کلیدواژگان: سلوکیان، زنان درباری، نایب السلطنه، شواهد باستان شناختی، منابع تاریخی. [1]. استادیار گروه باستان شناسی، دانشگاه تهران mkhanmoradi@ut.ac.ir
تأثیر فرهنگ و تمّدن پیش از اسلام در نشر و گسترش «آیین جوانمردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
345 - 385
حوزههای تخصصی:
شکست حکومت ساسانی در مقابل اعراب، دوره جدیدی را به لحاظ «تاریخی» برای سرزمین ایران رقم زد، اما فرهنگ پربار و کهن ایران باستان، هرگز با این شکست، دچار زوال و فراموشی نشد؛ بلکه در دوره اسلامی به حیات خود ادامه داد. یکی از باورها و آیین هایی که در طول تاریخ، دچار تطوّرات و اَشکال بسیاری شده و مسیر پرفراز و نشیبی پیموده، «آیین جوانمردی» است. نظریه متداول در این باره آن است که «فتوّت و جوانمردی» برگرفته از «تصوّف» است و از آنجا که تصوّف نیز، خود از تعالیم اسلامی سرچشمه گرفته است، پس جوانمردی، اصل و سرچشمه ای اسلامی دارد. با وجود اینکه نمی توان یکسره از تأثیر فرهنگ اسلامی در «فتوّت» چشم پوشی کرد، اما نادیده گرفتن خاستگاه ها و ریشه های ایرانیِ آیین جوانمردی نیز منصفانه و منطقی نیست و مگر می توان فرهنگ و تمدّنی که شالوده آن را سه بن مایه «خرد»، «نیکی» و «هنر»، تشکیل داده است، یکسره نادیده گرفت؟ نگارنده در این مقاله کوشیده است علیرغم دیدگاه های متنوّع، متفاوت و گاه متناقض پژوهشگران درباره آیین جوانمردی و اختلاف در سرچشمه ها و مبانی و اصول آن، به سرچشمه های ایرانی این آیین و تأثّر احتمالی آن از فرهنگ و تمدّن پیش از اسلام اشاره کند. بدین منظور، در سه بخش مستقل، تأثیرات ایران باستان، آیین زرتشتی و ادیان مهری و مانوی را بر طریق فتوّت بررسی کرده و معتقد است که این تأثیرات، به معنای توافق و تطابق محض و یا اخذ و اقتباس تمام نیست.
تبیین و تحلیل نقش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در اقتصاد ایران اواخر دوره صفوی با تکیه بر نظریه اعتماد زتومکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
125 - 151
حوزههای تخصصی:
دوره صفویه (1135-907ق/ 1722-1502م) یکی از مهم ترین دوره های تاریخ ایران است. ایران در این دوره به ویژه در عهد شاه عباس اول (1038-978ق/ 1629-1571م) در عرصه های گوناگون سیاسی، علمی، فرهنگی و اقتصادی به رونق و شکوه قابل توجهی دست یافت. اکنون سؤال اصلی آن است که با توجه به نقش مؤثر مؤلفه های فرهنگی اجتماعی در نظام اقتصادی آیا وضعیت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، در اواخر دوره صفویه جهت رشد و استمرار رونق اقتصادی مهیا و مناسب بوده است؟ بر همین اساس در این جستار که به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع تاریخی دوره صفوی انجام شده است با تکیه بر شاخصه های اعتماد شکننده در جوامع سنتی مبتنی بر نظام های سیاسی استبدادی که در نظریه جامعه شناختی پیوتر زتومکا صورت بندی شده است شاخصه های مذکور در اواخر دوره صفوی بررسی شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد ایران در واپسین دهه های دوره صفوی با توجه به وضعیت شاخصه های مذکور و نیز وجود کارکردهای مستعدی که در فقدان اعتماد عمومی و ضعف سرمایه اجتماعی در جامعه ظهور می کنند از سرمایه اجتماعی پایین و اعتماد عمومی شکننده ای برخوردار بوده و به همین دلیل ظرفیت توسعه اقتصادی و امکان استمرار رونق اقتصادی درازمدت را نداشته است.
مشروطه ایران و عثمانی و روشنفکران کُرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
185 - 208
حوزههای تخصصی:
جنبش مشروطه کمابیش هم زمان در کشور ایران و عثمانی رخ داد. در کنار روشنفکران و ادیبان این دو کشور، روشنفکران و ادیبان کُرد، مانند احمد شَوقی، جمیل صدقی زهاوی، حاجی قادر کویی، شیخ رضا طالبانی در مشروطه عثمانی و میرزاده عشقی، ابوالقاسم لاهوتی، آیت الله مردوخ کُردستانی و قاضی کوثر سقزی در مشروطه ایرانی فعالیت های چشمگیری در جهت شکل گیری جنبش مشروطه و ترویج اندیشه های مشروطه خواهی داشته اند. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی آرای تعدادی از روشنفکران و ادیبان کُرد در دوران مشروطه عثمانی و ایرانی می پردازد و به این پرسش پاسخ می دهد که نقش روشنفکران و ادیبان کرد در مشروطه ایران و عثمانی چه و چگونه بوده است و آنان چگونه توانسته اند اندیشه های مشروطه خواهی را در کُردستان گسترش دهند. ازآنجاکه شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کُردستان ایران و عثمانی یکسان نبود، بیشتر روشنفکران کرد این دو کشور نیز هدف های یکسانی را دنبال نمی کردند و محتوای اندیشه های آن ها لزوماً در مسیری یکسان تحول نمی یافت. بیشتر روشنفکران و ادیبان کُرد در کُردستان عثمانی، کشور عثمانی را وطن خود نمی دانستند و به دنبال ترویج اندیشه های ناسیونالیستی قومی و استقلال و جدا شدن از دولت عثمانی بودند، اما برخلاف آنان روشنفکران و ادیبان کُرد ایرانی، ایران را وطن خود می دانستند و به ایرانی آزاد و برخوردار از حکومت قانون بر مردم می اندیشیدند.
جایگاه زبان و ادب فارسی در ادبیات و تحولات تاریخی عثمانی در قرن نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش اصلاحات غرب گرایانه در عثمانیِ قرن سیزدهم/ نوزدهم، اصلاحات در ادبیات عثمانی نیز انجام شد. عثمانی ها برای اصلاح ادبیات عثمانی در صدد برآمدند تا مناسبات زبان و ادبیات عثمانی را با زبان و ادبیات فارسی متحول کنند. آنها از یک طرف مشکلات ادبیات عثمانی از نظر مغلق نویسی و ناکارآمدی آن برای ورود به عرصه های جدید مانند رمان، نمایش نامه و روزنامه نویسی را ناشی از سیطره زبان و ادب فارسی بر آن می دانستند و خواهان پالایش زبان ترکی عثمانی از واژه های فارسی شدند؛ از طرف دیگر بر ضرورت بهره مندی از گنجینه های ادبیات فارسی در عصر اصلاحات آگاه بودند. دلایل و نتایج این رویکرد دوگانه مسئله ای است که در پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از متون عثمانی در قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفته است تا به این سؤال پاسخ دهد که این رویکرد دوگانه چرا شکل گرفت و چه نتایجی به بار آورد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که با وجود نگاهِ منفی به زبان و ادبیات فارسی در قرن نوزدهم در میان اندیشمندان و به تأسی از آنان در جامعه عثمانی، تلاش ها برای زدودن آثار زبان و ادبیات فارسی از زبان و ادبیات عثمانی به خاطر پیوستگی های تاریخی و زبانی راه به جایی نبرد و به ناچار یادگیری زبان و ادبیات فارسی و استفاده از پتانسیل های آن از ضرورت های دوره اصلاحات قلمداد شد.
روایت زندگی زنان در منابع عصر صفوی
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۳
95-109
حوزههای تخصصی:
تاریخ زندگی زنان در دوران پیشامدرن به دلیل کمبود منابع، چندان روشن نیست. از یک سو منابع تاریخنگاری رسمی به زندگی مردمان عادی توجهی نداشته، و تنها بر مسائل سیاسی، جنگها و حالات و احوالات شاهان و امرا تمرکز دارد، و از سوی دیگر در تاریخنگاری مردسالار جایی برای بررسی و حضور زنان متصور نیست؛ البته عدم ذک ر وضعیت زندگی زنان دقیقا به این معنی نیست که آنان تاثیری بر جامعه نداشته اند؛ زیرا زنان همواره نیمی از جمعیت را تشکیل می داده و همیشه در سطوح مختلف اجتماع نقش داشته اند. اگر چه آنان نیمه پنهان جامعه بوده اند، اما شواهد نشان می دهد پیوسته از جنبه های مختلف بر جامعه تاثیر گذاشته اند. در این جا برای شناخت بهتر وضعیت زندگی زنان به بررسی منابعی می پردازیم که می توانند ما را در چنین پژوهشی کمک و یاری نمایند.
بررسی تاریخی قصه مشکل گشا در حیات فرودستان «با تکیه بر روایت کرمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قلمرو مطالعاتیِ تاریخ اجتماعی از بسترشناسی تاریخی و معناکاوی متن قصه های عامه راه پژوهشگران به سوی بازیابی و بازنویسی تاریخ در مسیر مخالف روایت مسلط و نوشتن از طبقات و اقشار مختلف مردم بویژه فرودستان باز می شود. این در حالی است که می توان با نگاهی تسامح آمیز ادب عامه را نوعی روایت تاریخی دلخواه آنها قلمداد کرد. اما از سوی دیگر ادبیات عامیانه_در اینجا قصه ها_ محصولی فرهنگی است برآمده از تاریخی که مردم از سر گذرانده اند از این جهت قصه های مردم را می توان همچون سندی تاریخی نگریست. در پژوهش پیش رو با نظر به روایتهای مختلف قصه مشکل گشا در فرهنگ مردم ایران و براساس تاریخ پرفراز و نشیبی که شهرها و آبادیهای ایران از سر گذرانده اند سعی شده است به منظور فهم دنیای ذهنیت پدیدآورندگان این قصه با روش تبیینی زمینه تاریخی_ اجتماعی آن روشن و بر این اساس به تحلیل عناصر و معناکاوی متن این قصه پرداخته شود. در اینجا روایت کرمان با توجه به مصائب بزرگی که بر مردم آن رفته محوریت دارد. این قصه که فرهنگ نذر را با خود به همراه دارد نوعی واکنش اجتماعی است که امید اجتماعی، تسکین و آرامش را در دل مردم بویژه طبقه فرودست بوجود آورده و سلطه مادی و نظری حاکمین را به چالش کشیده است. ماندگاری این قصه در جای جای ایران و کارکرد آن به نحوی روشن امتداد مصائب حیات فرودستان را و پایداری آنها را در طول تاریخ بیان می کند.
سوانح طبیعی غیر مترقبه در قم و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن در عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین تحولات اجتماعی ایران، وقوع حوادث و سوانح طبیعی غیر مترقبه است که در بررسی رویداد اجتماعی و اقتصادی شهری به علت تأثیر همه جانبه آن در زندگی مردم شرح سوانح و بلایای طبیعی محل نقد و توجه جدی است، چون این حوادث نقطه شروع بسیاری از تحولات تاریخی است که در دگرگونی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ملی و بومی قابل توجه است. این پژوهش بر آن است که تأثیر اقتصادی و اجتماعی حوادث غیر مترقبه مانند قحطی و گرسنگی، سرما زدگی، سیل، زلزله و بیماری های واگیردار را بر شهر قم در عصر ناصری مورد بررسی قرار دهد و پیامد طولانی آن را بر ابعاد مختلف زندگی مردم تحلیل نماید. در این بررسی که از نوع پژوهش تاریخی است بر اساس منابع و به شیوه توصیفی - تحلیلی، برخی از تأثیر و تأثرات حوادث غیر مترقبه طبیعی را بر زندگی اجتماعی مردم قم تحلیل نماید. یافته پژوهش نشان می دهد که حوادث ناگوار و غیر مترقبه طبیعی قم موجب کاهش جمعیت، تضعیف نظام اقتصادی و معیشت مردم، مهاجرت مردم به دیگر مناطق، تبدیل زمین های مرغوب کشاورزی به کشت تریاک و پنبه ، شورش محلی شده و زمینه را برای حوادث سیاسی و اجتماعی بزرگتر در ادوار بعدی، مانند پیدایش شورش ها و اعتراضات اجتماعی و انقلاب مشروطه فراهم نمود._x000D_
One of the most important social developments in Iran is the occurrence of unexpected natural disasters. In the local historical study, due to its comprehensive impact on people's lives, the description of natural disasters is a source of serious criticism, because these events are the starting point of many historical developments Is significant in national, local social, political, and economic transformations.This study aims to investigate the economic and social impact of unexpected events such as famine and starvation, cold, flood, earthquake, infectious diseases on the city of Qom in the Nasserite era and its long-term consequences with descriptive-analytical method and data collection method. Explain in the form of libraries and documents. The research findings show that unfortunate and unexpected natural disasters have a negative effect on population decline and weakening the economic system and people's livelihood and have significant effects on political and social events in later periods.
مهندسی شهری آبادان در کوران بیماری های واگیر پس از جنگ جهانی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بنمایش درآوردن تاثیر بیماریها بر سبک زندگی و شکل محل سکونت در طول یک سده پیشین، به مطالعه موردی شکل گیری شهر جدید آبادان می پردازد. آیا همه گیری مکرر بیماری وبا و طاعون در سالهای ۱۲۸۷-۱۳۰۳ش/ ۱۹۰۸ -۱۹۲۴م در مناطق نفتی و بویژه شهر آبادان تاثیری بر تغییر مهندسی شهری و نوسازی شهری در این حوزه جغرافیایی داشته است؟ این پژوهش در پی یافتن پاسخی روشن بر این پرسش است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی ست و از اسناد و مدارک آرشیوملی و آرشیو شرکت نفت انگلیس و ایران و وزارت امور خارجه و منابع کتابخانه ای بعنوان ابزار پژوهش بهره گرفته است. دستاورد و یافته های پژوهش: بر اساس نتایج تحقیق، بیماری های وبا و طاعون بر شکل گیری شهر جدید آبادان تاثیر مستقیم داشته و شکل و کارکرد مسکن شرکتی جدید بر عادات، روابط اجتماعی و معیشت ساکنان تاثیر گذاشته است. ساکنین این خانه ها تفاوتهای کالبدی را در مسکن جدید تجربه کردند و این تفاوتها مولفه های سبک زندگی آنان را تحت تاثیر قرار داد.
مطالعه دست افزارهای سنگی محوطه های دوره مس وسنگ شرق استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار مصنوعات سنگی به دست آمده از سه محوطه در بخش شرقی استان کردستان مورد مطالعه قرار می گیرد. دوره مس و سنگ با سنت های سفالی متفاوت نسبت به دوره قبل در زاگرس نمایان می شود؛ این تغییرات در مصنوعات سنگی علاوه بر ابزارهای متنوع عمدتاً در ظهور گونه ای از تیغه های بلند و تیغه های داس بسیار منظم و استاندارد ظاهر می شود. با توجه به فراوانی یافته ها، پرسش اصلی در این مقاله این است که فناوری و کارکرد ابزارها در دوره مس و سنگ چگونه بوده است؟ این مطالعه نشان می دهد که در این دوره برای جدا کردن برداشته از سنگ مادر، در مراحل اولیه از شیوه ضربه مستقیم با چکش سخت و در مراحل بعدی ابزارسازی از شیوه فشاری استفاده شده است. هم چنین تیغه های بلند و تیغه های داس به دست آمده، با وجود این که از منظر فن تولید، شیوه فشاری تداوم دوره نوسنگی زاگرس است؛ اما ازنظر ابعاد و هم چنین نسبت طول تیغه ها به عرض آن ها در یک طبقه جدید که شاخصی نویافته برای دوره مس و سنگ است، معرفی می شوند. وجود ابسیدین و نبود شواهدی از ساخت تیغه های داس از نوعی چخماق تیره رنگ خالص، احتمال ساخت تیغه های تولید شده از این گونه در کارگاه های تخصصی خارج از محوطه و وارداتی بودن آن ها به این محوطه ها را نشان می دهد. نتایج نشان می دهند که شروع ساخت تیغه های داس منظم از دوره مس و سنگ جدید آغاز می شود و مهارت ساخت این ابزارها بدون شک مرتبط با وجود افرادی است که تخصص و توانایی خاصی برای این تولیدات داشته و این ابزارها را در مناطق خاصی توزیع می کرده؛ چراکه کمترین دورریز از نوع چخماق مرغوب این تیغه ها در محوطه ها یافت نشده است. درحالی که اغلب دورریزها متعلق به گونه های سنگ چخماقی هستند که در آبرفت رودخانه متصل به محوطه است.
ساختارشناسی ملات رنگی آرایه های گچی بوم ساب در مدرسه (کاروانسرا) گنجعلی خان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
302-287
حوزههای تخصصی:
مدرسه (کاروانسرای) گنجعلی خان کرمان، یکی از بناهای شاخص کرمان در دوره صفویه است. آرایه های گچی ارزشمندی با شیوه های مختلف در این بنا اجرا شده است. ازجمله این آرایه ها، آرایه های گچی بوم ساب است که در اتاق شاه نشین در تمام اضلاع هم چنین سقف بنا اجرا شده است. از ویژگی های خاص این آرایه ها، رنگی بودن ملات در لایه های بستر زیرین و بستر رویی است که در سه رنگ قرمز، زرد و خاکستری قابل مشاهده است. لازم به ذکر است که در دوره های گذشته یک لایه اندود گچی بر سطح آرایه های گچی این بنا اجرا شده بوده که خوشبختانه در سال های گذشته، بخش زیادی از لایه الحاقی از سطح آرایه های گچی لایه برداری شده است. با توجه به متفاوت بودن این آرایه معماری ازنظر عمل آوری ملات رنگی و هم چنین فن اجرا و این که تاکنون مطالعه علمی دقیقی روی این آثار انجام نشده، در این مقاله ساختارشناسی ملات های رنگی این بنا انجام پذیرفته است. ازجمله پرسش های این پژوهش عبارتنداز: ملات های رنگی آرایه های گچی بوم ساب در این بنا دارای چه ساختاری است؟ فازهای اصلی و فرعی ترکیب ملات چیست؟ ماده رنگ زا در ملات های رنگی چه بوده است؟ در همین راستا اقدام به نمونه برداری شد (تعداد 7 نمونه) و آنالیزهای FT-IR, EDS, XRD برروی نمونه های مطالعاتی انجام پذیرفت که درکنار مطالعات میدانی به پرسش های پژوهش پاسخ داده شده است. نتایج حاص ل از پژوهش، گویای آن است که ملات گچ با فازهای اصلی ژیپس و انیدریت در لایه های مختلف استفاده شده است. هم چنین برای رنگی کردن ملات قرمز و زرد از اکسید آهن (گوئتیت) استفاده شده و برای ملات خاکستری از خاکستر و آهک استفاده شده است. هم چنین مواد آلی (استفاده جهت تغییر کیفیت ملات) در ساختار نمونه ها شناسایی نشد.
بومی گرایی موسسه های اطلاعات و کیهان در حوزه فرهنگ(1340 -1357خورشیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
125-95
حوزههای تخصصی:
بومی گرایی مؤسسه های اطلاعات و کیهان در حوزه فرهنگ (1340 1357خورشیدی) حسینعلی قربانی [1] مهدی زمانی احمد محمودی [2] چکیده: در عموم روایت ها درباره مؤسسه های مطبوعاتی کیهان و اطلاعات پیش از انقلاب اسلامی، اطلاق واژه روزنامه رسمی یا حکومتی دیده می شود. بر اثر چنین نگرشی، وجوه غیرحکومتی آن دو مؤسسه پوشیده مانده و برخی کوشش های نویسندگان مستقل آن نادیده گرفته شده است. ازاین رو، پژوهش حاضر به این مسئله پرداخته است که اطلاعات و کیهان به عنوان بزرگترین رسانه های مطبوعاتی کشور در عصر پهلوی دوم چه رویه ای در حوزه فرهنگ کشور اتخاذ کردند؟ نتایج پژوهش در صورتبندی کلی تجدد بومی یا بومی گرایی عرضه شده است که نشان می دهد روزنامه نگاران این دو مؤسسه از گفتمان بومی گرایی به شدت تأثیر پذیرفتند و نقدهای صریحی به تجدد وارد کردند. رویه نویسندگان بومی گرای این دو مؤسسه ابعاد مثبت و منفی داشت؛ گاهی بدون بررسی علمی و سنجش آثار هنرمندان، به نقد و نفی آنان پرداختند و با مقایسه و مقابل هم قراردادن هنرمندانی همچون فروغ فرخزاد با پروین اعتصامی و طاهره صفارزاده، به دوگانه انگاری فرهنگی دامن زدند. با این همه، تلاش های آنان یا به عبارتی خوانش حداکثری از بومی گرایی، ابعاد مثبتی چون تعدیل غرب گرایی افراطی از طریق احیای هویت بومی و تأکید مجدد بر ارزش های اصیل بومی، ارائه رویکردهای جدید در حوزه تعلیم و تربیت و در نهایت، معرفی و ستایش هنر و هنرمندان بومی نگر در پی داشت. واژه های کلیدی: بومی گرایی، اطلاعات، کیهان، روزنامه، فرهنگ، سینما [1] . دکتری تاریخ انقلاب اسلامی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی (نویسنده مسئول) Q.hosein@gmail.com [2] . دانشجوی دکتری تاریخ ایران دوره اسلامی، دانشگاه تربیت مدرس mehdizamani12@gmail.com تاریخ دریافت : 4/7/ 1400 – تاریخ تأیید 9/9/1400
دگربار درباره نویسندگیِ ملکم خان
منبع:
پژوهش در تاریخ سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
165 - 170
حوزههای تخصصی:
بازنمایی تحولات مطبوعاتی آمریکا در جراید عصر قاجار و تأثیر آن بر فرایند روزنامه نگاری این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطبوعات اعم از نشریات، روزنامه ها و مجلات، یکی از ارکان مهم جریان روشنفکری و تحول خواهی در ایران عصر قاجاریه بودند. یکی از راهبردهای مؤثر اصحاب جراید برای آگاهی بخشی و ایجاد مطالبه گری در بین مردم، معرفی رسانه ها و بیان اهمیت آن ها در سیر ترقی و نواندیشی در جوامع غربی بود. در میان کشورهای مختلف، وضعیت جراید آمریکا به عنوان الگو مدنظر دگراندیشان و فعالان مطبوعات در عصر قاجاریه قرار گرفت. نوشتار حاضر با رویکرد تبیینی و با تکیه بر مفهوم تجدد خواهی و گفتمان انتقادی اصلاح طلبان دوره قاجاریه به این پرسش پاسخ می دهد که جراید ایرانی در این دوره چگونه سیر ترقی مطبوعات در آمریکا را معرفی می کردند و این آگاهی بخشی چه دستاوردهایی برای ایرانیان داشت. با تحقیق و تفحص در مطبوعات عصر قاجاریه و اسناد منتشرنشده وزارت خارجه این فرضیه مطرح شد که دگراندیشان ایرانی به صورت روشمند، با نگارش مقالات متعدد در خصوص رونق و شکوفایی مطبوعات در آمریکا، نقش جراید در ایجاد تحول و ترقی اجتماعی و سیاسی در این کشور را تبیین کرده و بر این باور بودند که ایجاد تحول در ساختارهای اجتماعی و سیاسی ایران نیز مستلزم توسعه مطبوعات و آگاهی بخشی از طریق آن است. باور به الگوپذیری از تجربه آمریکا، اصحاب جراید و دیپلمات های ایرانی در واشنگتن را به گسترش مطبوعات و بهبود وضعیت کمی و کیفی آن در ایران عصر قاجاریه تشویق کرد. ورود صنعت چاپ از آمریکا و شرکت در کنگره جراید این کشور نیز در راستای همین الگوپذیری انجام شد.
نقش خاندان برمکی و فضل بن ربیع در رونق هنر موسیقی دوره عباسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
گرایش به انواع هنرها در میان خلفای عباسی ، وزرا و طبقات مختلف جامعه با کم شدن واتمام فتوحات و بهبود قدرت و ثروت جامعه اسلامی، افزایش یافت. خاندان برمکیان با تکیه بر میراث فرهنگی و تمدنی خویش سهم عمده ای در رشد و گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی داشتند. این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کهن تاریخی، نقش خاندان برمکی و فضل بن ربیع را در هنر موسیقی موردبررسی، تجزیه وتحلیل قرار می دهد. نتایج به دست آمده نشان داد که یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در پیشرفت هنر موسیقی در عصر عباسی وجود وزرایی چون خاندان برمکیان و فضل بن ربیع در دربار است برمکیان به پشتوانه فرهنگ و تمدن غنی خود تلاش چشمگیری در حمایت از موسیقیدانان داشتند. آنان از نظر اقتصادی و معنوی از هنرمندانی چون ابراهیم موصلی و شاگردانش ، همینطوراز کنیزان موسیقیدان و خواننده حمایت میکردند و موجب خلق آثار موسیقیایی ، اختراع و معرفی چندین مقام جدید و کتابهایی در زمینه موسیقی گردیدند.
تکوین سازمان های زنان ایران در عصر پهلوی دوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حضور زنان در جنبش مذهبی- ملی تنباکو و نهضت مشروطه، سر آغاز فعالیت زنان در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. هرچند این حضور در ابتدای سلطنت رضاشاه به لحاظ تسلط نیروهای مذهبی و سنت گرا بسیار اندک تلقی می شد؛ ولی با اجرای سیاست های جدید از سوی رضاشاه و محمد رضا پهلوی فعالیت این قشر در قالب نهادها و سازمان های زنان انسجام بیشتری یافت و ابعاد وسیع تری را در برگرفت. چگونگی شکل گیری و نحوه فعالیت نهادها و سازمان های زنان در عصر پهلوی دوم و ارتباط آنها با حکومت مسئله ای است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. این مقاله که در چارچوب مطالعه تاریخی و به روش توصیفی- تحلیلی است، با بررسی منابعی چون روزنامه ها و کتب صورت گرفته است و مشخص می کند که اعضای نهادها و سازمان های زنان، اغلب متشکل از زنان تحصیل کرده ای بودند که بیشترین تلاش آنها در ابتدا بهبود وضعیت زندگی، آموزشی و بهداشتی بانوان و سپس رفع نابرابری حقوقی و کسب حق رأی برای زنان بوده است. برخی از این تشکل ها در جهت تأمین منافع دولت و برخی نیز در راستای برآورده ساختن نیازهای حزب و یا جمعیتی خاص گام برداشته اند و بر حوادث آن دوره تأثیر گذارده اند.
نظام موازنه قوا در اروپا و تاثیر آن بر جنگ های ایران-روسیه (1219- 1228 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ روابط ایران و روسیه با دو جنگ و دو معاهده ننگین گلستان و ترکمانچای پیونده خورده است. اگرچه شروع این جنگ ها دلایل داخلی داشت، اما حوادث بین المللی نیز بر شروع و پایان آن ها بی تأثیر نبود. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که تحولات اروپا، همچون ظهور ناپلئون و تلاش برای برقراری سیستم موازنه قوا توسط کشورهای اروپایی، چه تأثیری بر دور اول جنگ های ایران و روسیه گذاشت؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که نظام موازنه قوا در اروپا موجب شد تا بازیگران اروپایی به جای رویارویی با یکدیگر، بر سر مستعمرات و سایر دولت های کوچک وارد مذاکره و چانه زنی شده و دست یکدیگر را برای تصرف یک سرزمین یا بخش هایی از آن باز گذارند. یافته های پژوهش نشان می دهد که تلاش انگلیس برای مهار فرانسه و برقراری موازنه قوا در اروپا و نیز محافظت از منافع خود در هندوستان فضایی را برای روس ها فراهم آورد تا با بهره گیری از بستر سیاسی موجود و بدون حضور رقیب ثالث دست به اشغال و تصرف بخش هایی از سرزمین ایران بزند. برای انجام پژوهش حاضر از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
سیاست خلفای اموی در مواجهه با اهل ذمه شامات (41-132ه .ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقرار خلافت اموی در منطقه شام وضرورت های اجتماعی آن قلمرو، سبب گردید تا سیاست های اجتماعی خلفا با توجه به واقعیات جامعه معاصر آنان تنظیم شود. در شامات افزون بر تنوع نژادی و قومی موجود، جماعات اهل کتاب حضور داشتند و به سبب توانمندی های اجتماعی و اقتصادی، عاملی تاثیرگذار در معادلات جامعه به شمار می رفتند. تعیین الگوی روابط بین حکومت و گروه های اهل کتاب و بررسی سیاست های خلفای اموی در ارتباط با اهل ذمه شامات مهم به نظر می رسد. حال این پرسش مطرح است که خلفای اموی در مواجهه با اهل ذمه شامات به ویژه مسیحیان چه سیاستی در پیش گرفتند؟ یافته های این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی فراهم آمده است نشان می دهد که دو الگوی اساسی سیاست تسامح و مدارای مذهبی و اعمال محدویت ها خاص در مقاطعی بر مناسبات کلی حکومت امویان با اهل ذمه، یعنی مسیحیان حاکم بوده است.
بررسی میراث فرهنگی- تاریخی برجامانده از راه آهن شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
81 - 100
حوزههای تخصصی:
راه آهن سراسری ایران در دوران سلطنت رضاشاه پهلوی احداث شد. راه اندازی این پروژه عظیم با خود پیامدهایی را به همراه آورد؛ بخشی از این پیامدها به حضور چندساله مهندسان، نجاران و بناهای خارجی ارتباط دارد و بخشی دیگر حاصل شکل گیری و راه اندازی تشکیلات راه آهن است. در خلال سال های 1306 تا 1315 ش / 1927-1936م که راه آهن شمال ایران ساخته شد، چندصد مهندس، بنا، نجار و ... از اروپا به ایران آمده بودند و چند سال در ایران زندگی کردند. بقایای کلیسا، آرامگاه کارگران، تلفن خانه و ساختمان محل اقامت مهندسان از میراث برجامانده بنیان نهادنِ راه آهن است که ردپای اروپاییان را می توان در آن ها دید. ازسوی دیگر تغییراتی که ساختن راه آهن در بافت جمعیتی و مراکز سکونت شمال ایران ایجاد کرد و باعث شکل گیری شهرها و آبادی ها شد، در کنار، کشف معدن ذغالسنگ، ساختن کارخانه تأمین برق و تأسیسات انتقال ذغال سنگ از معدن به ایستگاه راه آهن زیرآب از جمله میراث تاریخی برجامانده راه آهن به حساب می آید. ضمن آنکه بخشی از سازه راه آهن مانند پل ورسک، سه خط طلا و تونل گدوک به حدی منحصر به فرد هستند که امروزه می توان از آن به عنوان آثار تاریخی یاد کرد. مسآله این پژوهش نگاهی به وضعیت رو به زوال آثار تاریخی برجا مانده از راه آهن سراسری ایران است. روش این تحقیق، بررسی های کتابخانه ای، اسناد آرشیوی، گزارش های مطبوعاتی و تاریخ شفاهی است. پرسش تحقیق آن است که چه آثاری از دوران ساختن راه آهن سراسری ایران باقی مانده که ارزش میراثی و تاریخی دارد و وضعیت اکنون آنها به چه صورت است.
بازخوانی شاخصه های منزلت اجتماعی مالکان در خانه های قاجاری (نمونه موردی: اصفهان- محله حکیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از حکومت صفوی، از اهمیت شهر اصفهان کاسته شد و بناهای زیادی به علت انتقال مرکز حکومت متروکه گشت و محوطه دولتخانه، به حالت ویرانه درآمد. با شروع دوره قاجاریه و تلاش های حاکم اصفهان، میرزا حسین خان صدر اصفهانی، رونق مجدد اصفهان و شکل گیری خانواده های متمکن بازرگانان، ساخت خانه هایی با معماری رایج و تحت تأثیر منزلت اجتماعی مالکان آن، آغاز شد. این پژوهش با شیوه تحقیق تفسیری تاریخی، با فرض تأثیر پذیری ویژگی های کالبدی خانه های تاریخی از منزلت اجتماعی متفاوت مالکین آن، انجام گرفته است. داده های مورد نیاز از بستر منابع اسنادی، مطالعات میدانی، کالبد خانه ها و تاریخ شفاهی، جمع آوری و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که معنای منزلت اجتماعی از طریق خصوصیات فضایی در سه مقیاس خُرد (خانه)، متوسط (همسایگی) و کلان (محله) نمایان است.