فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۲٬۰۶۶ مورد.
راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در واحدهای آموزشی، از دیدگاه مدیران، معاونان و معلمان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در سازمانهای آموزشی به روش پیمایشی اجرا گردید. جامعه آماری کلیه مدیران، معاونان و معلمان واحدهای آموزشی شهر تهران، در سال تحصیلی 84 ـ83 به تعداد 95905 نفر و نمونه آماری 1094 نفر با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته دارای 26 سؤال پنج گزینه ای با استفاده از مقیاس لیکرت تهیه گردید. روایی پرسشنامه را 20 نفر از صاحب نظران بررسی و پایایی آن هم از طریق آلفای کرونباخ محاسبه و ضریب پایایی 87/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آمار توصیفی (توزیع فراوانی، درصد پاسخ آزمودنی ها و میانگین) استفاده شده است. در بخش آمار استنباطی با توجه به اینکه مقیاس اندازه گیری پرسشنامه رتبه ای است، برای آزمون هر یک از سؤالات پرسشنامه، به صورت جداگانه از آزمون خی دو استفاده شده و با ادغام سؤالات مربوط به هر یک از فرضیه های تحقیق (سؤالات پژوهش)، امکان ارتقای مقیاس اندازه گیری به سطح فاصله ای را فراهم نمود. بنابراین برای مقایسه نظر مدیران، معاونان و معلمان دوره های تحصیلی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که مهمترین راهکارهای توسعه نظام مدیریت مشارکتی در سازمانهای آموزشی عبارت اند از: 1) در بعد بسترسازی نظام مشارکت، شامل آگاهی و اطلاع کارکنان از مفاهیم، فلسفه و اهداف نظام مشارکت، تشویق و ترغیب کارکنان به وارد شدن به نظام مشارکت از سوی مدیران، ایجاد و توسعه اعتماد بین مدیریت و کارکنان 2) در بعد نظام دهی به مشارکت، شامل تدوین ضوابط و آیین نامه اجرایی نظام مشارکت واحدهای آموزشی. ارائه آموزش های لازم برای مجریان و دست اندرکاران نظام مشارکت 3) در بعد تکامل تدریجی نظام مشارکت، شامل شروع داوطلبانه نظام مشارکت، شروع نظام مشارکت از پیشنهادها به عنوان ساده ترین شکل مشارکت داوطلبانه، احیای حس خودباوری و اعتماد به نفس در کارکنان و... 4) در بعد اداره نظام مشارکت، شامل داشتن اختیارات کافی مدیران برای جلب مشارکت معلمان، شفاف و روشن بودن فرایند تصمیم گیری در واحدهای آموزشی، برقراری روابط حسنه بین مدیران و کارکنان و معلمان و...
رابطه انگیزه پیشرفت مدیران با میزان مشارکت دبیران در تصمیم گیری دبیرستان های شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 89-1388
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین انگیزه پیشرفت مدیران با میزان مشارکت دبیران در تصمیم گیری دبیرستان های شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 88-89 است. این تحقیق از نوع پیمایشی-همبستگی است. جامعه پژوهش در بر گیرنده کلیه مدیران به تعداد 93 نفر بود که 75 نفر و به ازای هر مدیر 5 دبیر بر اساس فرمول کرجسی و مورگان به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات با به کارگیری پرسش نامه انگیزش پیشرفت هرمنس 30 سوالی و پرسشنامه محقق ساخته 38 سوالی جهت سنجش مشارکت دبیران انجام گرفت آزمون های پارامتریک همبستگی پیرسون،tمستقل و تحلیل واریانس یک طرفه بعد از مشخص کردن نرمال بودن توزیع پراکندگی متغیرها با استفاده از آزمون اسمیرنف کولموگروف، برای تجزیه و تحلیل داده ها به کار برده شده است.نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین انگیزه پیشرفت مدیران و مشارکت دبیران، بین سن مدیران و انگیزه پیشرفت انان همبستگی مستقیم معنی داری بدست آمد. اما بین سابقه خدمت مدیران و سابقه مدیریت مدیران با انگیزه پیشرفت انان همبستگی معنی دار نبود.
مشارکت دادن جامعه در برزیل بسط نوعی « مدیریت مدرسه محور »
حوزههای تخصصی:
معرفی مدل ارتقاء مدرسه
حوزههای تخصصی:
تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد دبیران دوره متوسطه مدارس دخترانه شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف آشنایی با مفهوم مدیریت دانش و تاثیر آن در موفقیت مدارس و استفاده از آن در عملکرد دبیران انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران بود که از بین آنان 381 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه به صورت تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. ابزار سنجش به منظور جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز پژوهش پرسشنامه پژوهشگر ساخته بوده که به صورت 4 گزینه ای تنظیم گردید. اطلاعات بدست آمده با انجام محاسبات آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که هر چه میزان آشنایی دبیران با مؤلفه های مدیریت دانش (کشف و خلق دانش ، به کارگیری مشارکت دانش آموزان توسط دبیران ، به اشتراک گذاشتن دانش دانش آموزان توسط دبیران ، استفاده از تکنولوژی ، ارزیابی دبیران از دانش آموزان) بیشتر باشد، میزان دستیابی آنها به مولفه ها بیشتر است و موجب افزایش عملکرد آنها می شود. همچنین محاسبه ضریب تبیین نشان داد که : 18 درصد واریانس عملکرد دبیران از طریق مؤلفه کشف و خلق دانش، 14 درصد از طریق مؤلفه مشارکت در دانش، 13 درصد سازماندهی دانش، 7 درصد کاربرد دانش ، 11 درصد عملکرد دانش و 15 درصد واریانس عملکرد دبیران از طریق مدیریت دانش تبیین می شود.
به نام و نشان فکر نکنیم! (گفت وگو با محمد مقدس)
حوزههای تخصصی:
رابطه عدالت سازمانی و تعهد سازمانی با رضایت شغلی در بین معلمان مدارس استثنایی شهرستان بندرعباس
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین عدالت سازمانی و تعهد سازمانی با رضایت شغلی در بین معلمان مدارس استثنایی شهرستان بندرعباس می باشد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی معلمان شاغل در مدارس استثنایی شهرستان بندرعباس در سال تحصیلی 1388-89 (138 نفر) تشکیل می دهد که از این میان تعداد 100 نفر بر اساس فرمول کرجسی و مورگان به عنوان حجم نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند.این بررسی به روش توصیفی از نوع همبستگی صورت گرفته و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه عدالت سازمانی (مورمن، 1991)، تعهد سازمانی (آلن و مایر،1990 ) و رضایت شغلی (زالی، 1384) بهره گرفته شده است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چندگانه استفاده شده است و نتایج حاصل به شرح زیر می باشد:بین عدالت سازمانی و رضایت شغلی رابطه ای معنی دار وجود دارد. مولفه های عدالت سازمانی با رضایت شغلی دارای رابطه ای معنی دار هستند و از این مولفه ها، تنها عدالت رویه ای قادر به پیش بینی رضایت شغلی می باشد. و از طرف دیگر متغیر تعهد سازمانی قادر به پیش بینی رضایت شغلی نمی باشد. از مولفه های تعهد سازمانی، تنها تعهد عاطفی قادر به پیش بینی رضایت شغلی می باشد.
بررسی ضرورت و نحوة به کارگیری رویکرد تلفیقی در اصلاح نظام آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نظام آموزش علم اقتصاد در دورة اخیر نشان میدهد که پس از انقلاب اسلامی، دیدگاه های متفاوتی دربارة نحوة تعامل با علوم متعارف از جمله اقتصاد به نحوی که بتواند پاسخگوی نیازهای کشور اسلامی ما باشد، مطرح شد. به دلایل مختلف، در نهایت آنچه اتفاق افتاد، اتخاذ رویکردی تفکیکی در تدریس اقتصاد متعارف بود. این رویکرد که هنوز با تغییرات مختصری ادامه دارد، به این معنی است که درس های اقتصاد متعارف بدون تغییری اساسی ارائه شوند و درس های دیگری که به اقتصاد اسلامی مرتبط هستند، به صورت کاملاً مستقل از درس های متعارف، به واحدهای درسی دانشجویان اضافه شوند. این مقاله به بررسی و نقد «رویکرد تفکیکی» در آموزش اقتصاد میپردازد و نشان میدهد این رویکرد، هم به لحاظ نظری و روش شناختی و فلسفی، و هم به لحاظ عملی و با در نظر گرفتن تجربة سه دهة اخیر، با چالش هایی جدی مواجه شده است. پس از آن «رویکرد تلفیقی» را به عنوان الگویی جایگزین در دو نسخة حد اکثری و حد اقلی ارائه میکند و نشان میدهد که رویکرد تلفیقی، نسبت به دیدگاه فعلی مزیت هایی دارد. در واقع، در این رویکرد دیگر اقتصاد اسلامی تنها به چند درس خاص محدود نمیشود، بلکه به بسیار توسعه یافته، درس های اصلی رشتة اقتصاد را دربر میگیرد.
بررسی تاثیر سبک های مدیریت مشارکتی و سنتی بر خلاقیت دبیران دبیرستانهای شهر کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبکهای مدیریت (مشارکتی و سنتی) با خلاقیت دبیران انجام شده است، این پژوهش از نوع پیمایشی- همبستگی است. جامعه آماری آن شامل همه دبیران مدارس متوسطه شهر کرمانشاه می باشد که در سال تحصیلی87-86 به خدمت اشتغال داشته اند، است. با نمونه گیری تصادفی طبقه ای و براساس فرمول کوکران 275 نفر از دبیران شامل 146 دبیر مرد و 129 دبیر زن، و 65 مدیر این دبیرستان ها که شامل 35 مدیر مرد و30 مدیر زن است به عنوان نمونه پژوهش حاضر به دست آمد. از دو پرسشنامه ی (محقق ساخته) سبک مدیریت و خلاقیت دبیران برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روایی و پایایی ابزارها با استفاده از روش های تحلیل آماری، تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها از تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که رابطه مثبت معنی داری بین سبک مدیریت و خلاقیت دبیران وجود دارد و مدیرهای زن دارای تاثیر بیشتری در خلاقیت دبیران، نسبت به مدیران مرد هستند. مقدار بتای به دست آمده میان ابعاد کنترل، ارتباطات و ساختار با خلاقیت دبیران نشانگر آن است که هرچه نظارت توسط خود دبیران انجام شود و هرچه مدیران از ارتباطات دوطرفه و باز، رابطه دوستانه و صمیمی و تفویض اختیار به دبیران استفاده کنند، میزان خلاقیت نیز افزایش می یابد.
خلاقیت و نوآوری در آموزش و پرورش
حوزههای تخصصی:
راهکارهای موثر بر کاهش مقاومت در برابر تغییر از دیدگاه اساتید و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تعیین راهکارهای کاهش مقاومت افراد در برابر تغییر و نوآوری از دیدگاه اساتید و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی ایذه می باشد.این تحقیق از نوع توصیفی بوده و ابزار گرد آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز در آن، پرسشنامه محقق ساخته ""عوامل موثر بر کاهش مقاومت در برابر تغییر"" است که دارای ضریب پایایی 0.89 به روش آلفای کرونباخ می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون (one samplet Test)T استفاده شده است.نتایج این پژوهش نشان داد که از دیدگاه اساتید و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایذه، توجه به عواطف و احساسات، مشورت کردن با آنها، اعتماد به کارکنان و اختیار دادن به آنها بر کاهش مقاومت آنان در برابر تغییر موثراست. بنابراین مسوولان دانشگاه می بایست قبل از هر تغییری در سیستم بسترهای لازم آن را فراهم نموده و در این راستا به خواسته های اساتید و کارکنان خود توجه نمایند تا بتوانند در تحقق رسالت خویش موثر عمل نمایند.
ارزیابی میزان آمادگی مدارس ابتدایی شهر تهران برای استقرار مدیریت مدرسه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان آشنایی و استفاده از مدیریت استراتژ کی در بین مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش
تابع هزینه و کاربردهای آن در آموزش: مورد پژوهی مناطق آموزش و پرورش شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
تأملی بر آموزش پذیری مدیریت آموزشی: انتقادها و دیدگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله حاصل بررسی موقعیت مسئله زایی است که برخی تحقیقات از جمله مطالعه ای در سطح دانشکدة علوم تربیتی آن را به تصویر کشیده اند. آن موقعیت مسئله زا عدم توفیق فارغ التحصیلان دوره های آکادمیک مدیریت آموزشی در محیط واقعی سازمان بوده است. در پی آن، این مسئله مطرح شد که چه بسا اصولاً فرایند تربیت مدیران فرایندی ناشدنی است. بنابراین، برای بررسی موضوع "" امکان سنجی آموزش مدیریت"" دیدگاه های صاحب نظران بررسی و تحلیل گردید. بر این اساس، پرسش اساسی این نوشتار آن است که آیا مدیریت آموزشی قابل آموزش است؟ نتایج پیشینه کاوی نشان داد که گروهی از صاحب نظران به دلایلی نظیر شکاف میان تئوری و عمل مدیریت قایل به امکان ناپذیری آموزش مدیریت هستند. در این مقاله، نقطه نظرات مخالفان آموزش پذیری مدیریت نقد شد و چنین نتیجه شد که نقص مشاهده شده در فارغ التحصیلان، به احتمال بیشتری به کاربران نظریه های مدیریت (آموزه های مدیریتی) و نه دانش فعلی مدیریت مربوط است. کاستی های این کاربران می تواند به دو عامل (الف) دریافت آموزش های نامناسب و (ب) ویژگی های شخصیتی غیرمتناسب با شغل مدیریت، مربوط باشد. در صورت پذیرش اصل تعامل آموزه های مدیریت با ویژگی های کاربر (دانشجوی مدیریت آموزشی)، بایستی افرادی را در دوره های مدیریت گزینش نمود که دارای ویژگی های اولیّة یک مدیر موفّق باشند. ضمناً می توان به راهکارهای دیگری در آموزش مدیریت در سطح سازمان های آموزشی اندیشید. رویکرد گردش و ارتقای شغلی همراه با آموزش های ضمن خدمت مبتنی بر تحقیق عمل یکی از روش های موًثر می باشد.