فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی و کار تیمی در میان کارکنان دانشگاه کردستان مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه مورد بررسی 106 نفر از کارکنان دانشگاه کردستان بودند که بر حسب جنسیت و نوع استخدام به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات، از پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی و پرسشنامه کار تیمی استفاده گردید، که روائی و پایائی آن ها نیز مورد تایید قرار گرفت. در پایان، داده-های به دست آمده با روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از ارتباط مثبت و معنی دار رفتار شهروندی سازمانی و کار تیمی در سطح 01/0 می باشد (P<0/01). در این تحقیق کار تیمی به عنوان متغیر ملاک و متغیرهای نوع دوستی، ادب و نزاکت، وجدان، جوانمردی و فضیلت مدنی به عنوان متغیرهای پیش بین وارد مدل رگرسیون شدند. نتایج بررسی نشان داد که از میان متغیرهای موجود، متغیرهای ادب و نزاکت، و وجدان به عنوان یکی از مهم ترین پیش بینی کننده-های کار تیمی در میان کارکنان دانشگاه کردستان است و بیشترین درصد تغییرات (واریانس) کار تیمی را به خود اختصاص داده است.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی بر رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر آموزش روان درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی بر رضایت زناشویی زنان و مردان متأهل انجام گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه شاهد است. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره الفبای زندگی در بهار و تابستان سال 1389 بودند. نمونه پژوهش شامل 32 زن و مرد متأهل بود که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. زنان و مردان متأهل گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه تحت آموزش به شیوه روان درمانی مبتنی برکیفیت زندگی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه رضایت زناشویی Enrich بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS و روش آماری تحلیل کواریانس و Mancova تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین نمرات رضایت زناشویی گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (01/0 < P). همچنین نتایج نشان داد که کیفیت زندگی درمانی نمرات آزمودنی های گروه آزمایش و شاهد را در پس آزمون در ابعاد تحریف آرمانی، رضایت زناشویی، روابط، حل تعارض، اوقات فراغت و جهت گیری مذهبی افزایش داده است (05/0 < P) و تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات گروه شاهد و آزمایش در مرحله پس آزمون در ابعاد مدیریت مالی، رابطه جنسی، شیوه فرزندپروری، خانواده و دوستان و مساوات طلبی نقش ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر، شاهدی بر مفید و مؤثر بودن روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی، در مداخلات خانواده است.
چارچوب مفهومی شایستگی مدیران عامل شرکت های فناوری بنیان: ابعاد، مولفه ها و شاخص-ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت شرکت های فناوری بنیان در توسعه قابلیت های فناوری و هم چنین فرصت های شغلی امروز توجه زیادی به ایجاد توسعه و حفظ این شرکت ها شده است. شناسایی شایستگی ها و قابلیت های مدیران شرکت ها مساله ای اساسی برای سیاستمداران، مشاوران آموزشی و متولیان تربیت نیروی انسانی است. هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه چارچوب مفهومی الگو ی شایستگی مدیران عامل شرکت های فناوری بنیان است. برای نیل به این هدف، پژوهش در دو مرحله 1) طراحی چارچوب مفهومی پژوهش و 2) اعتبارسنجی چارچوب مفهومی دنبال شد. به این منظور با مطالعه ادبیات و مبانی نظری تحقیق، ابعاد و مولفه و شاخص های الگو مشخص شد. برای استخراج شایستگی ها الگوی شایستگی جان بریکمن مدنظر قرار گرفت. نیمرخ سازمانی و نیمرخ شخصی مدیر نیز به عنوان متغیرهای تعدیل گر و توانمندی فناورانه مدیر نیز به عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شد. سپس اعتبار چارچوب با استفاده از نظر خبرگان بررسی و تایید شد. جامعه آماری، خبرگان حوزه مدیریت و فناوری هستند. برای بررسی اعتبار، پرسشنامه دلفی طراحی شد. پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 997/0 به دست آمد و برای روایی پرسشنامه از نظرات اساتید صاحب نظر دانشگاهی استفاده شد و نیز با توزیع تعدادی پرسشنامه در جامعه آماری ابهامات آن رفع شد. پرسشنامه براساس طیف 7 درجه ای لیکرت تنظیم گردید و در یک گروه نمونه 46 نفره از خبرگان مدیریت و فناوری که به روش قضاوتی انتخاب شدند طی دو مرحله شاخص یابی شد، شاخص هایی که برحسب محاسبات آماری دارای میانگین وزنی بالاتر از 5 بودند پذیرفته شدند. با توجه به اهمیت یافتن مبحث شرکت های دانش ( فناوری) بنیان و هم چنین اهمیت شایستگی های مدیران برای موفقیت این شرکت ها، این چارچوب می تواند مورد استفاده مشاوران شغلی جهت هدایت و مشاوره مدیران این شرکت ها قرار گیرد.
بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش تعارضات زناشویی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش گروهی انسان گرایی بر باورهای ارتباطی زنان متأهّل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باورهای ارتباطی عبارت از تفکّرات غیرمنطقی، پیش داروی ها و نگرش های منفی، باورهای غلط و غیرواقعی، تعصّب های شخصی و برداشت منفی زوجین از یکدیگر است که در ایجاد و بروز اختلافات زناشویی موثّر است. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی انسان گرایی بر باورهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان انجام شد. روش: طرح پژوهش نیمه تجربی به صورت طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه ی پژوهش از بین 114 متقاضی شرکت در آموزش گروهی به صورت تصادفی انتخاب و در3 گروه قرارداده شدند؛ گروه اوّل شامل30نفر از زنانی که با همسر خود در آموزش گروهی شرکت کرده بودند، گروه دوم شامل 30 نفر از زنانی که بدون حضور همسر خود درآموزش گروهی شرکت کرده بودند و گروه سوم شامل گروه کنترل(30 نفر ) بودند. از همه ی افراد سیاهه ی باورهای ارتباطی(RBI) به عنوان پیش آزمون صورت گرفت. گروه های آزمایش تحت 10جلسه آموزش گروهی انسان گرایی قرارگرفتند، در جلسه ی آخر مجدّدأ از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیّری و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند آموزش گروهی انسان گرایی بر باورهای ارتباطی هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل موثّر بوده و در باورهای ارتباطی کلّی بین گروه آموزشی زنان همراه با همسر وگروه آموزش زنان به تنهایی با گروه کنترل (01/0P<) و بین گروه آموزش زنان همراه با همسر و گروه آموزش زنان به تنهایی (01/0P<) تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: رویکرد انسان گرایی روش مناسبی برای بهبود باورهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراها است. این روش از مناسب ترین روش ها برای بهبود روابط زوجین و کاهش روابط مخرّب در خانواده می باشد.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی در ارتقاء سازگاری زناشویی زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی بر ارتقاء سازگاری زناشویی انجام شد.روش: بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان کلیه زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به کلینیک سلامت خانواده در طی سال های 1385 تا 1386، تعداد 16 زوج داوطلب انتخاب شدند و سپس به تصادف به دو گروه کنترل و آزمایشی منتصب گشتند. گروه آزمایش که دربرگیرنده 8 زوج بودند تحت زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ گونه درمانی را دریافت نکردند. البته در ابتدا از 16 زوج خواسته شد تا ابزار سنجش مورد استفاده در این پژوهش یعنی پرسشنامه سازگاری زناشویی را تکمیل نمایند. این پرسشنامه دو مرحله پیش آزمون و پس ازمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از آزمون U من ویتنی نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی منجر به ارتقاء نمرات سازگاری زناشویی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردد (001/0 P =) و این برنامه درمانی همچنین منحر به افزایش معنادار میانگین نمرات خرده مقیاس های سازگاری زناشویی شامل تفاهم (000/0P = )، جاذبه (034/0P=)، رضایت (002/0P=) و ابراز احساسات (048/0P=) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید. نتیجه گیری: بطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر خود نظم بخشی می تواند به عنوان یک برنامه درمانی مفید در ارتقاء سازگاری زناشویی در زوجین به کار رود#,
رابطه بین هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی دربین زوج های در آستانه طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج ها ی در آستانه طلاق و عادی بود. روش پژوهش به کار برده شده در این تحقیق روش همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوج ها ی در آستانه طلاق و عادی شهر اصفهان در سال90- 1389 تشکیل می دانند که تعداد 100نفر (50 زوج عادی و 50 زوج در آستانه طلاق ) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش را دو پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان و پرسشنامه سبک های دفاعی تشکیل دادند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میان هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج های در آستانه طلاق رابطه معناداری وجود دارد ( 05/0 P<) اما میان هوش هیجانی و مکانیسم های دفاعی زوج های عادی رابطه معناداری به دست نیامد. بنابراین زوج های در آستانه طلاق چون از توان عاطفی پایین تری برخوردارند بیشتر تنیدگی حس می کنند و لذا از مکانیسم های دفاعی بیشتر از زوج های عادی استفاده می نمایند در حالی که زوج های عادی به دلیل توان عاطفی بالا میزان به کارگیری مکانیسم های دفاعی کمتر از زوج های در آستانه طلاق بود. در حقیقت هوش هیجانی بالاتر به فرد این امکان را میدهد که در حیطه ناهشیار بهتر بتواند به مدیریت،شناخت،تنظیم و ارزیابی هیجان ها بپردازد.
اثر بخشی درمان پردازش شناختی بر بهبود علائم پس آسیبی، کیفیت زندگی، عزت نفس و رضایت زناشویی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: خیانت زناشویی یک حادثه بین فردی آسیب زاست که می تواند منجر به علائم شناختی، عاطفی و رفتاری در قربانی گردد. با توجه به این امر پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان پردازش شناختی بر بهبود علائم پس آسیبی، کیفیت زندگی، عزت نفس و رضایت زناشویی زنان مواجه شده با آسیب خیانت زناشویی انجام گرفت. روش: طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی بود. تعداد 14 نفر از زنان مواجه شده با آسیب خیانت زناشویی همسر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، در مرحله پیش آزمون به پرسش نامه های اختلال استرس پس از سانحه، کیفیت زندگی، عزت نفس و رضایت زناشویی پاسخ دادند، سپس درمان پردازش شناختی به مدت 12 جلسه 60 دقیقه ای به صورت گروهی روی آنها اجرا شد. در نهایت آزمودنی ها در مراحل پس آزمون و پی گیری نیز به پرسش نامه های فوق پاسخ دادند. داده های بدست آمده نیز با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت میانگین نمرات سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری آزمودنی ها در متغیرهای علائم پس آسیبی، کیفیت زندگی و عزت نفس از لحاظ آماری معنی می باشد، نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که این تفاوت بین مراحل پیش آزمون با مراحل پس آزمون و پی گیری است. ولی میانگین نمرات رضایت زناشویی در این سه مرحله تغییر معنی داری نکرده بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش لزوم کاربست، یک روش روان درمانی مبتنی بر آسیب از جمله درمان پردازش شناختی در کار با زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی را مطرح می کند.
اثر بخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر افزایش عملکرد زوج های ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل به شیوه ی گروهی بر افزایش عملکرد زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مرکز بهزیستی شهرستان بروجن بود. روش: طرح این پژوهش از نوع تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این تحقیق شامل کلیه ی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به اداره ی بهزیستی بروجن می باشد. نمونه آماری شامل 20 زوج بود که از بین تعداد 31 زوج، از زوج های ناسازگار که به فراخوان محقّق برای بهبود عملکرد خانواده پاسخ مثبت دادند، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه مساوی (10زوج گروه آزمایش و 10 زوج گروه کنترل) تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ی عملکرد خانواده بود. ابتدا افراد هر دو گروه مورد پیش آزمون قرارگرفتند و سپس آزمودنی های گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تحلیل رفتار متقابل شرکت کردند. پس از پایان مداخله بر روی گروه آزمایش ، آزمودنی های هر دو گروه به ابزار سنجش خانواده پاسخ دادند. یافته های تحقیق با استفاده از روش های آماری کوواریانس تک متغیبّری و چندمتغیّری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده نشان داد که بین زوج های گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ عملکرد کلّی خانواده و حیطه های آن (حل مشکل، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و کارایی) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آموزش تحلیل رفتار متقابل باعث افزایش عملکرد کلّی خانواده و حیطه های آن در زوج های گروه آزمایش در مقایسه با زوج های گروه کنترل شد. تعمیم این آموزش به دیگر جنبه های زندگی می تواند از مشکلاتی که ممکن است برای زوجین به وجودآید، پیشگیری کند#,
بررسی تاثیر آموزش مداخله ای گروهی شناختی رفتاری مذهبی بر سلامت روانی زوج های نابارور شهراصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضرتعیین تأثیر آموزش مداخله ای گروهی شناختی رفتاری مذهبی بر سلامت روانی زنان نابارور شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با گروه آزمایش و کنترل و اجرای پیش آزمون و پس آزمون بود. حجم نمونه برابر با 10 زوج نابارور در گروه آزمایش و 10 زوج نابارور در گروه کنترل بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه12 سوالی سلامت عمومیGHQ) )بود. برای تحلیل نتایج از تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین سطح سلامت روانی زنان نابارور گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: آموزش مداخله ای گروهی شناختی رفتاری مذهبی بر سلامت روانی زوج های نا بارور تاثیر داشته است.
بررسی کاربرد سبک های مکانیزم دفاعی در سنجش فرسودگی شغلی کارکنان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کاربرد سه سبک مکانیزم¬های دفاعی در سنجش فرسودگی شغلی کارکنان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران است. فرضیه اصلی پژوهش امکان استفاده از سبک¬های دفاعی مورد استفاده کارکنان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران جهت سنجش فرسودگی شغلی آنان می¬باشد. در این پژوهش 234 نفر (137 نفر مرد و 97 نفر زن) از کارکنان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران از طریق نمونه¬گیری در دسترس، انتخاب شده¬اند. ابزارهای اندازه-گیری در این پژوهش پرسشنامه سبک¬های دفاعی (DSQ اندروز، 1993) و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون است که پس از جمع¬آوری پرسشنامه¬ها، کار تجزیه و تحلیل با بهره¬گیری از روش¬های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندمتغیری و آزمون T مستقل در مورد داده¬های حاصله انجام گرفته است. نتایج این پژوهش پس از تجزیه و تحلیل داده¬ها نشان¬دهنده این است سبک دفاعی رشد نایافته دارای اثر مثبت و معنادار بر متغیر خستگی عاطفی است و سبک دفاعی رشد یافته و نوروتیک دارای اثر معنادار بر متغییر مسخ شخصیت می¬باشد. هم¬چنین یافته¬ها نشان می¬دهد سبک دفاعی رشد یافته و نوروتیک بر مولفه موفقیت فردی اثر معنادار دارند.
تأثیرگشتالت درمانگری و معنا درمانگری برکاهش میل به طلاق مردان متقاضی مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی دو روی آورد گشتالت درمانگری و معنا درمانگری، در کاهش میل به طلاق مردان متقاضی مشاوره صورت گرفت. روش: جامعه تحقیق شامل کلیه مردان مراجعه کننده به مراکز مشاوره سنندج بود که از این جامعه 45 مرد به شیوة تصادفی انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه میل به طلاق و مصاحبة تشخیصی تکمیلی میزان میل به طلاق آزمودنیها تعیین شدند و به تصادف در سه گروه 15 نفری (گروه گشتالت درمانگری، معنا درمانگری و گواه) قرارگرفتند. با استفاده از پرسشنامه میل به طلاق میزان میل به طلاق آزمودنیها، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که روی آورد گشتالت درمانگری و معنا درمانگری درکاهش میل به طلاق مؤثرند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، بین دو روی آورد گشتالت درمانگری و معنا درمانگری در کاهش میل به طلاق تفاوت معناداری و جود ندارد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه اخیر اثربخشی قابل ملاحظه ای از گشتالت درمانگری و معنا درمانگری، در کاهش میل به طلاق مردان متقاضی مشاوره نشان داد.
رابطه ویژگی های شخصیتی و روش های مطالعه با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه علامه طباطبائی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و روش های مطالعه با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه علامه طباطبائی تهران انجام شد. روش تحقیق حاضر توصیفی– پیمایشی و از نوع همسبتگی بوده است. به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 110 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو، پرسشنامه روش ها و مهارت های مطالعه، و برای متغیر پیشرفت تحصیلی، از معدل کل دانشجویان استفاده شد. تحلیل داده ها با همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه بین ویژگی شخصیتی و روان رنجوری و روش مطالعه سطحی با پیشرفت تحصیلی منفی، رابطه بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی، سازگاری، وظیفه شناسی و روش مطالعه عمقی با پیشرفت تحصیلی مثبت، و بین ویژگی شخصیتی گشودکی با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره حاکی از آن بود که روش مطالعه عمقی و سطحی و ویژگی های شخصیتی وظیفه شناسی، روان رنجوری و برون گرایی توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارا می باشند. دانشجویانی که دارای ویژگی های شخصیتی برون گرایی، سازگاری و وظیفه شناسی اند و از روش مطالعه عمقی استفاده می کنند، پیشرفت تحصیلی بیشتری دارند.
بررسی ویژگی های روان سنجی آزمون تیپ های شخصیتی نه گانه (انیگرام)*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روان سنجی آزمون تیپ های شخصیتی نه گا نه (انیگرام) انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش متشکل از 676 نفر از زنان و مردان شاغل و غیرشاغل شهر تهران با تحصیلات بالای دیپلم و میانگین سنی 8/32 سال بودند که به دو روش نمونه گیری تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. محاسبات نشان داد که میانگین ضرایب دشواری برای سوالات تیپ های نه گانه بین 41/0 و 55/0 است. هم چنین میانگین ضرایب تمیز سوالات برای تیپ های 9گانه بین 17/0و 38/0 بدست آمد. روایی صوری آزمون با استفاده از نظر متخصصان مورد بررسی قرار گرفت. روایی سازه آن با روش همبستگی (همگرا و و واگرا) و تحلیل عامل اکتشافی محاسبه شد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی نشان داد که سه عامل اول 5/16% از واریانس کل شاخص را تبیین می کنند و سازگاری مناسبی را با سه سازه اصلی آزمون احساس گرایی، ادراک گرایی و عمل گرایی نشان دادند. ضرایب پایایی برای تیپ های نه گانه با روش همسانی درونی آلفای کرانباخ 67/0 تا 81/0 و باروش بازآزمایی 95/0 تا 98/0 به دست آمد. جداول نمرات هنجار T به تفکیک جنسیت و به شکل کلی ارائه شد. با توجه به هنجاریابی، استفاده از آزمون جهت سنجش شخصیت افراد جامعه و انجام امور پژوهشی و آموزش در مراکز مشاوره پیشنهاد گردید.
بررسی مفهوم و مولفه¬های نظریه سازگاری شغلی دیویس و لافکوایست و ساخت ابزاری برای سنجش آن در بین معلمان زن منطقه 15 تهران در سال تحصیلی 1390-1389(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم و مولفه¬های نظریه سازگاری شغلی دیویس و لافکوایست و ساخت ابزاری برای سنجش آن در بین معلمان زن منطقه 15 تهران در سال تحصیلی 1390-1389 است. در مطالعه کتابخانه¬ای ابتدا مبانی نظری و سوابق تحقیقات انجام شده در خصوص نظریه سازگاری شغلی دیویس و لافکوایست، 7 مولفه به نام¬های: ارزش پیشرفت، ارزش راحتی، ارزش پایگاه، ارزش نوع¬دوستی، ارزش ایمنی، ارزش خودمختاری و سبک سازگاری به¬عنوان مولفه¬های اصلی نظریه سازگاری شغلی در نظر گرفته شد. سپس با استفاده از مفاهیم نظریه سازگاری شغلی دیویس و لافکوایست پرسشنامه 44 سوالی برای سنجش هر یک از مولفه¬ها تهیه شد. این پرسشنامه بر روی 300 نفر از معلمان منطقه 15 که با روش نمونه¬گیری خوشه¬ای انتخاب شده بودند اجرا گردید. جهت بررسی پایایی سوالات از آلفای کرانباخ استفاده شد. پایایی پرسشنامه اولیه 44 سوالی 713/0 به¬دست آمد. سپس 8 سوالی که بار عاملی کمتر از 4/0 داشتند از مجموعه سوالات حذف شدند و ضریب پایایی پرسشنامه 36 سوالی برابر با 84/0 به¬دست آمد. برای پاسخ به این سوال که آیا پرسشنامه از روایی سازه کافی برخوردار است؛ به¬طور همزمان پرسشنامه محقق¬ساخته با پرسش¬نامه رضایت شغلی دانت بر روی یک نمونه 50 نفری اجرا شد و میزان همبستگی بین نمره آزمودنی¬ها R=0/730 در سطح معناداری P=0/001 به دست آمد؛ که نشان¬دهنده این است که پرسشنامه از روایی سازه کافی برخوردار است. برای تجزیه و تحلیل نتایج به¬دست آمده از روش¬های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. کلیه محاسبات با نرم¬افزار spss18 انجام شده است. به¬منظور بررسی این سوال که آیا تفاوت معناداری در نرم¬های به-دست آمده بین گروه¬های مجرد و متاهل وجود دارد؟ بین میانگین نمره معلمان در نمره کل آزمون و دیگر مولفه¬های آن با استفاده از روش آماری t مستقل مقایسه صورت گرفت و تفاوت معناداری از لحاظ آماری بین میانگین نمره معلمان مجرد و متاهل در نمره کل پرسشنامه سازگاری شغلی مشاهده نشد.
اختلالات روانی نوجوانان و ویژگی های شخصیتی نابهنجار والدین: تحلیلی بر نقش شخصیت والدین در سلامت روانی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر هدف، بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی نابهنجار والدین با اختلالات روانی دانش آموزان دختر 14-12 ساله مدارس راهنمایی نواحی پنجگانه شهر تبریز بود، که برای دستیابی به این هدف 380 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب و پرسشنامه شخصیتی آیزنگ و مقیاس علایم مرضی کودکان CSI-4 (فرم والدین) به مرحله اجرا گذارده شد و داده های مورد نیاز جمع آوری گردید. جهت تحلیل داده های به دست آمده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام استفاده شد. تحلیل نتایج نشان داد که عامل های نورزگرایی والدین بیشترین نقش و سهم را در پیش بینی اختلالات روانی کودکان ایفا می کند. این یافته ها تلویحات عملی برای مداخلات بالینی به همراه دارد.
سهم و نقش راهبردهای خودرهبری در توانمندسازی روان شناختی کارکنان آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر راهبردهای خودرهبری بر توانمندسازی روان شناختی کارکنان ادارات آموزش و پرورش شهرستان مشهد است. جامعه آماری 213 نفر از کارکنان ادارات مذکور بودند که به روش نمونه-گیری طبقه ای نسبی (بر حسب رسته شغلی) انتخاب شدند. و نحوه گردآوری دادهها از نوع تحقیقات توصیفی (غیرآزمایشی) و از شاخه مطالعات میدانی بود و روش انجام پژوهش پیمایشی بود. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه بازبینی شده خودرهبری (RSLQ) هاگ تون و نک (2002) و پرسش نامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) بود که برای سنجش اعتبار محتوای پرسش نامه ها از نظرات متخصصان، اساتید دانشگاهی و کارشناسان خبره استفاده شد و پایایی شان با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 82/0 و 79/0 برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها، با بهره گیری از فنون آمار توصیفی (تنظیم جداول توصیفی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (رگرسیون خطی دومتغیره و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه) صورت گرفت. نتایج نشان داد که متغیر خودرهبری 6/80 درصد از تغییرات توانمندسازی روان شناختی را تبیین می کند و راهبردهای خودرهبری معطوف به رفتار، پاداش طبیعی و الگوی فکری سازنده به ترتیب 8/66، 20/0 و 9/71 درصد از تغییرات توانمندسازی روان شناختی را تبیین می کنند. و مابین رسته های شغلی از نظر توانمندی روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که تفاوت میانگین رسته پژوهشی با سایر رسته های شغلی در سطح 05/0 معنادار بود. به-عبارت دیگر، کارکنان رسته پژوهشی به نسبت سایر رسته ها به لحاظ روان-شناختی توانمندتر بوده اند.
عوامل پیش بینی کننده ی گرایش زوجین به طلاق در مناطق مرزی: مطالعه ی موردی شهر بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله ی حاضر با هدف شناسایی عوامل پیش بینی کننده ی گرایش زوجین به طلاق در مناطق مرزی صورت گرفته است. در بخش نظری بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی نظریه ها و مرور منابع تجربی موجود یک چارچوب مفهومی تنظیم و در قالب آن فرضیه های اصلی مطرح شده است. روش: پژوهش به روش هم بستگی و نحوه ی گردآوری اطّلاعات پیمایشی و ابزار پرسش نامه در مورد 400 نفر نمونه از زوجین ساکن در شهر مرزی بانه انجام گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری هم بستگی کندال، تحلیل رگرسیون چندمتغیّره و تحلیل مسیر با بهره گیری از نرم افزار20 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: با وجود شناخت بالای زوجین از هزینه ها و عواقب طلاق در جامعه، گرایش متوسّطی نسبت به طلاق در ابعاد عاطفی و رفتاری آن وجود دارد. یافته ها نشان می دهد که متغیّرهای میزان برآورده نشدن انتظارات، تصوبر مثبت از پیامدهای طلاق، مداخله ی اطرافیان، تفاوت عقاید، از هم گسیختگی خانواده، ناهمسانی زوجین، مصرف رسانه های خارجی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، بلوغ فکری عاطفی اثر تقویت کننده ایی بر گرایش به طلاق داشته و متغیّرهای پای بندی دینی، دستیابی به اهداف، مصرف رسانه های داخلی و سطح تحصیلات اثر کاهنده ایی بر گرایش به طلاق داشته است. در مجموع متغیّرهای مذکور حدود 58 درصد از تغییرات گرایش به طلاق در زوجین مورد بررسی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: مهم ترین عامل پیش بینی کننده ی گرایش به طلاق، متغیّر نابسامانی اجتماعی بوده است که خود متأثّر از تغییرات ارزشی و محیطی (رشد تجارت مرزی و اقتصاد غیر رسمی، تغییرات شدید در وضع اقتصادی منطقه، افزایش نامتعارف حجم سرمایه ی اقتصادی در میان بخشی از مردمان این منطقه)می باشد.