فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۷۷۵ مورد.
بررسی ادغام بهداشت روانی در مراقبتهای بهداشتی اولیه هشتگرد (72-1370)
حوزههای تخصصی:
نقش بهداشت روانی بر امنیت رانندگی
حوزههای تخصصی:
نوروفیدبک: راهکاری نوین در بهبود بیماران وابسته به شیشه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش درمانی نوروفیدبک همراه با دارودرمانی، در مقایسه با دارودرمانی تنها، بر شدّت اعتیاد، اضطراب، کیفیّت زندگی، سلامت روان، توجّه و تمرکز و عملکرد مغزی بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه بود. روش: به این منظور 100 نفر از بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد، که تحت یکی از انواع دارودرمانی های ویژه اختلال وابستگی به مواد قرار داشتند، به شیوه در دسترس، انتخاب و بر اساس نمرات شدت اعتیاد همتا شده و پس از تکمیل پرسش نامه-های سنجش شدّت اعتیاد (ASI) و سلامت عمومی روان شناختی (GHQ-28) به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 50 بیمار) قرار گرفتند. در مرحله درمان، کلیه این بیماران روان درمانی و دارودرمانی معمول خود را دنبال کرده و متعاقب آن گروه آزمایش علاوه بر روان درمانی، از 30 جلسه نوروفیدبک (5 جلسه در هفته) برخوردار شد و گروه گواه تنها درمان معمول خود را پی گرفت. پس از پایان 6 هفته درمان نوروفیدبک، کلیه بیماران هر دو گروه، به وسیله ابزارهای مذکور مورد سنجش مجدّد قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش، در پایان دوره، به شکل معناداری بهبود بیشتری در متغیرهای شدت اعتیاد و سلامت روان شناختی داشتند. نتیجه-گیری: می توان گفت درمان نوروفیدبک برای کاهش شدت اعتیاد و افزایش بهبود سلامت روان بیماران وابسته به ماده محرک شیشه به کاربرد دارد.
اثربخشی آموزش اصلاح سبک زندگی بر علایم روان شناختی و کنترل میزان قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت، یکی از شایع ترین بیماری های مزمن عصر حاضر به شمار می رود. پژوهش ها حاکی از تأثیر سبک زندگی بر افزایش و شیوع این بیماری است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش اصلاح سبک زندگی بر علایم روان شناختی و کنترل قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و همراه با گروه شاهد و مرحله پیگیری انجام گردید. جامعه آماری را کلیه افراد مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1392 تشکیل دادند. بر این اساس، نمونه ای مرکب از 42 نفر از این بیماران به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و شاهد (21 نفر) قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از چک لیست علایم روان شناختی نوع 90 سؤالی اصلاح شده (Symptom checklist-90-Revised یا SCL-90-R) و تست قند خون (Hemoglobin A1c یا HBA1C) استفاده شد که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و سه ماه پس از آخرین مداخلات آموزشی (پیگیری) روی بیماران اجرا گردید. اجرای پژوهش، 6 ماه به طول انجامید و مداخلات آموزشی اصلاح سبک زندگی تنها بر روی گروه آزمایش در طی 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه در طی 2 ماه اجرا شد. جهت محاسبات آماری، از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده گردید. در نهایت، داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: آموزش اصلاح سبک زندگی به جز ترس مرضی، بر کاهش علایم روان شناختی (شکایات جسمانی، وسواس- اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، پارانوئید و روان پریشی) و میزان قند خون در مرحله پس آزمون و پیگیری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنی داری داشت (050/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش اصلاح سبک زندگی بر کاهش میانگین علایم روان شناختی و میزان قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر است. همچنین، برنامه ریزی و برگزاری دوره های آموزشی برای این بیماران، بر اساس بسته آموزشی این پژوهش در جهت بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، تأثیرگذار بود. از این رو، پیشنهاد می شودکه اثربخشی این نوع از مداخلات برای بیماری های مزمن دیگر نیز بررسی شود. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده پزشکان، متخصصان تغذیه، مشاوران و روان شناسان قرار گیرد.
نقش آموزش مهارت های ابزار وجود و حل مسئله در پیش گیری و کاهش مصرف سیگار دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی درمان روان شناختی چند جنبه ای بر بهبود پایبندی به درمان پزشکی در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه ابعاد سلامت روان و احساس گناه با تعهد زناشویی افراد متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعهد زناشویی مفهومی مهم در پایداری و سلامت نظام خانواده است. تعهد زناشویی با متغیّرهای گوناگون درون یا برون فردی مرتبط است که از آن جمله می توان از سلامت روانی و چگونگی احساس گناه افراد نام برد. هدف این پژوهش، تعیین ارتباط ابعاد سلامت روان و احساس گناه با تعهد زناشویی در افراد متأهل می باشد. روش: در این مطالع ههمبستگی، از بین کارمندان و آموزشیاران متأهل نهضت سوادآموزی شهرستان سنندج در سال 1390، 98 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تعهد زناشویی(DCI)، سلامت عمومی GHQ-28)) و احساس گناه احمدپور(1386) گردآوری گردید. داده های پژوهش با روش های همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان وگام به گام و آزمون t مستقل در نرم افزار spss 16 نحلیل گردید. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیّرهای احساس گناه و اضطراب می توانند پیش بینی کننده میزان تعهد زناشویی در افراد متأهل باشند. هم چنین میزان تعهد زناشویی زنان و مردان تفاوت معنی داری نشان نداد. نتایج: هر چه فرد از سلامت روانی بیشتری برخوردار باشد انتظار می رود تعهد زناشویی و وفای به عهد نیز در او بیشتر باشد. با توجه به آنکه تعهد زناشویی تابع جنسیت نیست، پیشنهاد می شود برنامه های کلی برای بهبود سلامت روانی همه جامعه در رده های سنی گوناگون تدارک دیده شود.
بررسی ارتباط احساس پیوستگی و تیپ شخصیتی Dبا تندرستی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: شواهد زیادی در مورد اهمیت عوامل روان شناختی در سبب شناسی و تشدید بیماری های عروق کرونری وجود دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط احساس پیوستگی و تیپ شخصیتی D با تندرستی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری بود. روش کار: نمونه ی مطالعه ی همبستگی حاضر شامل60 بیمار کرونری است که از میان بیمارانی که به درمانگاه تخصصی قلب و عروق بیمارستان حشمت شهر رشت در تابستان سال 1387 مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تیپ شخصیتیD، مقیاس احساس پیوستگی و پرسش نامه ی تندرستی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تحلیل شدند.یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که احساس پیوستگی (22/0=r) و تیپ شخصیتی D (62/0- =r) با تندرستی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری رابطه ی معنی داری دارند (01/0P<). بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری تنها مولفه ی عاطفه ی منفی تیپ شخصیتی D، تندرستی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: سطح بالای مولفه ی عاطفه ی منفی، تندرستی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری را کاهش می دهد.
"
نقش بازنمایی شناختی، شخصیت و عامل ناباروری در پیش بینی بهزیستی روان شناختی زنان نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اگرچه در بدو امر ناباروری به عنوان یک اختلال فیزیولوژیک طبقه بندی می شود، اما تجربه ناباروری فراتر از یک نارسایی فیزیولوژیک، ابعاد روانی و اجتماعی فوق العاده ای می یابد. پژوهش حاضر به منظور تعیین قدرت پیش بینی بازنمایی شناختی بیماری، شخصیت و عامل ناباروری در بهزیستی روان شناختی زنان نابارور صورت گرفته است.
مواد و روش ها: 60 نفر از زنان نابارور مراجعه کننده به بیمارستان جامع زنان تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد پرسشنامه های خودگزارش دهی را تکمیل کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پزشکی، پرسش نامه بازنگری شده ادراک بیماری، پرسش نامه تیپ شخصیتی D، مقیاس شکوفایی و مقیاس تجربه مثبت و منفی بود. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از تحلیل رگرسیون چندمتغیری گام به گام استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش، متغیرهای دوره زمانی (حاد/مزمن)، نتایج و بازداری اجتماعی از قدرت پیش بینی بیشتری در تبیین واریانس شکوفایی برخوردارند که در مجموع توانستند 47% از واریانس شکوفایی را تبیین کنند. متغیرهای دوره زمانی (حاد/مزمن) و هویت از قدرت پیش بینی بیشتری در تبیین واریانس تجربه مثبت برخوردارند، که در مجموع توانستند 37% از واریانس تجربه مثبت را تبیین کنند و متغیر عاطفه مندی منفی از قدرت پیش بینی بیشتری در تبیین واریانس تجربه منفی برخوردار است، که توانست 14% از واریانس تجربه منفی را تبیین کند.
نتیجه گیری: بر اساس پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که شکوفایی با دوره زمانی (حاد/مزمن)، نتایج و بازداری اجتماعی رابطه منفی معنادار، تجربه مثبت با دوره زمانی (حاد/مزمن) و هویت رابطه منفی معنادار و تجربه منفی با عاطفه مندی منفی رابطه مثبت معنادار دارد. بنابراین ضروری به نظر می رسد که در مداخلات بالینی درمان ناباروری، برنامه ریزی لازم برای مداخله در سطوح شناختی و نیز هیجانی صورت گیرد.
بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار (EFT) بر سازگاری زناشویی و عواطف مثبت زوجهای دارای روابط خارج از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثر درمان هیجان مدار(EFT) بر میزان سازگاری زناشویی و احساسات مثبت نسبت به همسر در افراد دارای روابط خارج از ازدواج می پردازد . این تحقیق از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و با گروه گواه است . بدین منظور تعداد 12 نفر از افراد متاهل که بدلیل تعارضات زناشویی به مراکز مشاوره خصوصی در سطح شهر مشهد مراجعه نمودند ، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند . از این تعداد ، 6 نفر در گروه آزمایشی و 6 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند . تمام شرکت کنندگان پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) و پرسشنامه احساسات مثبت نسبت به همسر (PFQ) را تکمیل کردند. افراد گروه آزمایشی در 9 جلسه درمان 5/1 ساعته درمان(EFT) شرکت کردند . یک هفته پس از خاتمه جلسات درمانی ، افراد هر دو گروه مجددا پرسشنامه های مذکور را تکمیل نمودند . نتایج آزمونt مستقل بروی میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل نشان داد بین دو گروه تفاوت معناداری در سطح 1% وجود دارد . این به این معناست که رویکرد هیجان مدار بر افزایش میزان سازگاری زناشویی و احساسات مثبت نسبت به همسر در افراد دارای روابط خارج از ازدواج موثر بوده است . نتایج فرضیه های فرعی پژوهش نشان می دهد که این رویکرد بروی زنان بیشتر از مردان موثر بوده است . همچنین سایر نتایج بیانگر آنند که در گروه آزمایشی ، (EFT) در خرده مقیاسهای رضایت مندی ، همبستگی و ابراز محبت زناشویی نتایج مطلوبی داشته است اما در مقیاس توافق زناشویی اثر بخشی ، مطلوب مشاهده نشده است .
همه گیرشناسی بیماریهای روانی در جمعیت شهری کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
مقایسه راهبردهای مقابله ای ارتباطی در مادران مبتلا به MS، RA، LBP و مادران سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه راهبردهای مقابله ای ارتباطی در مادران مبتلا به LBP، RA ، MS و مادران غیربیمار است. جامعه آماری از مادران مبتلا به RA، LBP و MS که به بیمارستان های آتیه، امام خمینی و انجمن ام اس مراجعه کرده بودند تشکیل شده است. حجم نمونه در پژوهش حاضر شامل 67 بیمار مبتلا به LBP، 50 بیمار مبتلا به RA، 32 بیمار مبتلا به MS و 32 مادر غیربیمار است.
بیماران و گروه کنترل در مصاحبه نیمه-ساختاری راهبردهای مقابله ای ارتباطی شرکت کردند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیماران مبتلا به RA ، LBP و MS از راهبردهای خودتیمارداری، کاهش وظایف فرزندپروری و انحراف توجه نسبت به مادران گروه کنترل به شکل معناداری بیشتر استفاده می کنند. مادران گروه کنترل از مادران مبتلا به RA، MS و LBP از راهبرد سرگرم کردن فرزند بیشتر استفاده می کردند. نتایج مطالعه حاضر هم راستا با مطالعات پیشین نشان می دهد که مادران مبتلا به درد مزمن از راهبردهایی استفاده می کنند که متمرکز بر مدیریت درد هستند و وظایف فرزندپروری خود را کاهش می دهند.
مقایسه ی روابط ابژه و ادراک از رابطه با پدر در افراد متقاضی و غیرمتقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی آموزش معنویت درمانی مبتنی بر مثبت نگری بر میزان امید به زندگی و رضایت از زندگی افراد نوجوان
روش: روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان سال اول دبیرستان شهر شیراز بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد ۶۰ نفر از آنها انتخاب شد و سپس بر اساس تخصیص تصادفی افراد به دو گروه آزمایش و کنترل، (هر گروه ۳۰ نفر) گمارده شدند. آزمودنی-ها به پرسشنامه های امید اسنایدر و مقیاس رضایت از زندگی پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کووراریانس تک متغیره نشان داد که آموزش معنویت درمانی بر افزایش امید به زندگی افراد گروه آزمایش تأثیر معناداری داشت (P
رابطه مصرف سیگار در افراد سیگاری با مصرف سیگار در والدین و دوستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
وضعیت و عوامل غیر رژیمی تغذیه در سالمندان مبتلا به نارسایی قلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
ارتباط بین خودتنظیمی هیجانی با کیفیت زندگی در نوجوانان و جوانان همزاد چندتایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین خودتنظیمی هیجانی با کیفیت زندگی در نوجوانان و جوانان همزاد چندتایی است. روش کار: جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل تمامی دوقلوها و چندقلوهای دختر و پسری است که در گروه سنی 30-15 سال عضو جامعه همیار دوقلو هستند که 260 نفر از آنان به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های دشواری های تنظیم هیجانی و کیفیت زندگی SF36 بود. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد دشواری در تنظیم هیجانات از جمله عدم پذیرش پاسخ های هیجانی (r=-0.212)، دشواری دست زدن به رفتار هدفمند (304/0- =r)، فقدان آگاهی هیجانی (466/0- =r)، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی (453/0- =r) و فقدان شفافیت هیجانی (600/0- =r) با نمره کیفیت زندگی همبستگی منفی و معنی دار دارد. یعنی با افزایش دشواری تنظیم هیجانی برای ابعاد ذکر شده کیفیت زندگی کاهش داشته است یا به عبارت دیگر با افزایش مهارت های تنظیم هیجانات کیفیت زندگی افزایش می یابد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش جهت آگاهی والدین از چگونگی مهارت های خودتنظیمی هیجانی بر کیفیت زندگی چندقلوها می تواند اثر مطلوبی داشته باشد و باعث آموزش الگوهای صحیح خودتنظیمی هیجانی چندقلوها شود. پیشنهاد می گردد کلاس های آموزشی و کارگاه های آموزشی هم برای والدین و هم برای فرزندان همزاد چندتایی در زمینه مهارت های خودتنظیمی هیجانی برگزار شود.