فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
سلامت روان به عنوان یک منبع مثبت و مهم در رشد فردی، اجتماعی و اقتصادی دانشجویان نقش دارد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. 400 دانشجو از میان دانشجویان ساکن در خوابگاه های دانشگاه شهید چمران به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کننده ها مقیاس عزت نفس روزنبرگ، مقیاس حمایت اجتماعی و پرسشنامه سلامت روان را تکمیل نمودند. نوع تحقیق حاضر همبستگی است و روش های آماری مورد استفاده ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری بود که با استفاده از نرم افزار 16-SPSS تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که بین عزت نفس و حمایت اجتماعی با سلامت روان دانشجویان در کل نمونه و به تفکیک جنس رابطه ی معنی دار وجود دارد. همچنین تحلیل های رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین عزت نفس و حمایت اجتماعی در پیش بینی سلامت روان دانشجویان در کل و به تفکیک جنس نقش دارند. بر این اساس لازم است که در محیط های دانشجویی مسئولان و مدیران دانشگاه توجه خود را بر احترام گذاشتن به شخصیت و ارزش دادن به دانشجویان و حمایت از آن ها در ابعاد مختلف قرار دهند
پیش بینی کننده های روان شناختی، طبی و جمعیت شناختی سلامت مع نوی مبتلایان به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و اهداف: با توجه به شیوع بالای سرطان پستان و اهمیت محوری سلامت مع نوی در فرآیند درمانی مبتلایان به این نوع سرطان، مطالعه حاضر با هدف تبیین پیش بینی کننده های روان شناختی، طبی و جمعیت شناختی سلامت مع نوی مبتلایان به سرطان پستان طراحی و اجرا گردید.
مواد و روش ها: 341 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان با روش نمونه گیری آسان در مطالعه توصیفی-همبستگی شرکت نمودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه متشکل از سه بخش استفاده شد. بخش اول مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی و طبی، بخش دوم دربرگیرنده پرسشنامه اس تاندارد سلامت مع نوی Ellison – Palutzian و بخش سوم شامل پرسشنامه استاندارد سنجش استرس، اضطراب و افسردگی DASS-42 بود. جهت تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS نسخه بیستم و روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.
یافته ها: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، ارتباط آماری معنی داری بین سلامت مع نوی مبتلایان به سرطان پستان با استرس، اضطراب، افسردگی وجود داشت. بر اساس نتایج تحلیل رگرس یون، 5/39 درصد از واریانس نمرات سلامت مع نوی مبتلایان به سرطان پستان به وسیله متغیرهای فوق الذکر تبیین گردید و در این بین، افسردگی با ضریب تعیین 2/26 درصد بالاترین سهم را در پیش بینی سلامت مع نوی ایفا نمود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر، سلامت مع نوی مبتلایان به سرطان پستان را می توان در قالب یک معادله رگرسیون به وسیله متغیرهای روان شناختی پیش بینی کرد. مبتلایان به سرطان پستان با نمرات بالاتر سلامت مع نوی، میزان استرس، اضطراب و افسردگی کمتری وجود دارد و بالا بودن سلامت مع نوی یک فاکتور مهم محافظت کننده در برابر بروز استرس، اضطراب و افسردگی در این بیماران است.
تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر علائم افسردگی و توانمندی های منش در بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر روان درمانی مثبت نگر بر افسردگی و توانمندی های منش افراد مبتلا به بیماری سرطان بود. در قالب یک طرح نیمه آزمایشی همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون و پس آزمون، 58 آزمودنی از میان کلیه بیماران مبتلا به بیماری سرطان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از جمعیت نمونه به طور تصادفی ۱۵ نفر در گروه آموزشی مثبت نگر و ۱۵ نفر در گروه کنترل(لیست انتظار) قرار گرفتند. مداخله این پژوهش (درمان مثبت نگر) شامل ۸ جلسه ۱۲۰ دقیقه ای بود که به شکل گروهی و هفتگی برگزار شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس شادکامی- افسردگی آکسفورد ( OHDQ ) و همچنین مقیاس توانمندی ها و فضایل منش لینلی و همکاران ( VIA-IS ) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان مثبت نگر در کاهش افسردگی، افزایش توانمندی ها و فضائل منش، افزایش سطح زندگی معنادار، زندگی لذت بخش و متعهدانه افراد مبتلا به سرطان مؤثر بوده است.
نقش طول مدت زندانی شدن و ابتلا به HIV/AIDS بر شدت علائم آسیب شناسی روانی سوء مصرف کنندگان مواد: یک مطالعه مقطعی شاهد دار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی نقش طول مدت زندانی شدن و ابتلابه HIV/AIDS برشدت علائم آسیب شناسی روانی سوء مصرف کنندگان مواد بود.
مواد و روش ها:در یک پژوهش مقطعی-واپس نگر از 43 سوءمصرف کننده مواد مبتلابه HIV ، 49 سوءمصرف کننده مواد فاقدHIV که درکلینیک های مشاوره بیماری های رفتاری وترک اعتیاد تحت پوشش درمان نگه دارنده بامتادون(MMT)بودند به ترتیب به شیوه نمونه گیری در دسترس و پیاپی انتخاب شدند. تمامی اعضای این دو گروه از نظر متغیرهای مخدوش کننده(نظیر سن، جنسیت، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و محل سکونت و طول دوره درمان نگهدارنده با متادون) همتاشده و از طریق چک لیست تجدیدنظرشده نشانه های اختلالات روانی(SCL-90-R) مورد ارزیابی قرارگرفتند.نتایج بااستفاده از آزمون های کای اسکوئر(χ2)، t استیودنت مستقل،رگرسیون دومتغیری، تحلیل کوواریانس چندمتغیری(MANCOVA) تحلیل شدند.
یافته ها:اگرچه میانگین طول مدت حبس در سوء مصرف کنندگان مبتلابه HIV/AIDS بیشتر بود، اما معادلات پیش بینیِ شدت ناراحتی روانی از روی طول مدت حبس نشانگر معنی داری و نیرومندی این رابطه در گروه سوء مصرف کنندگان مواد فاقدHIV/AIDS بود(004/0P=،27/9F=)، درحالیکه این معادله در سوء مصرف کنندگان دارای HIV/AIDS معنی دار به دست نیامد(061/0P=،71/3F=). تاثیرِ داشتن سابقه حبس و ابتلابه HIV/AIDS برشدت ناراحتی روانی هردو گروه معنی دار بود(به ترتیب با سطح معنی داری 049/0P=، 001/0P=). اثرتعاملی هریک از این عوامل بر شدت ناراحتی روانی معنی دار نبود اما بر سطوح افسردگی و شدت نشانه های مثبت(PST)معنی دار به دست آمد.
نتیجه گیری:طول مدت حبس بیشتر نقش زیان بارتری در شدت ناراحتی روانی سوء مصرف کنندگان مواد فاقدHIV/AIDS دارد. هم دارابودن سابقه حبس و هم ابتلابه HIV/AIDS بهداشت روانی سوء مصرف کنندگان مواد را به مخاطره می اندازد. در این میان اگرچه سوء مصرف کنندگان مواد مبتلابه HIV/AIDS بدون سابقه حبس، سطوح افسردگی بیشتری داشتند اما سوء مصرف کنندگان مواد مبتلابه HIV/AIDS دارای سابقه حبس از تعداد یا گستره نشانگان روانی بیشتری رنج می بردند.
بررسی رابطه ابعاد شخصیت با تبعیت از درمان در بیماران دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگی های ابعاد شخصیت برون گرایی در برابر درون گرایی، صفات روان رنجور خویی در برابر ثبات هیجانی با تبعیت از درمان در بیماران دیابتی نوع 2 انجام شد.
روش: در یک طرح پژوهشی مقطعی تعداد 100 بیمار دیابتی نوع 2 با استفاده از روش در دسترس انتخاب شدند. این بیماران پرسشنامه های تجدید نظر شده شخصیت آیزنگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه تبعیت از درمان را تکمیل کردند. در این مطالعه از آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد.
یافته ها: به جزء متغیر درون گرایی و برون گرایی بقیه متغیرها با تبعیت از درمان ارتباط معناداری داشتند. بدین صورت که بین صفات شخصیتی روان رنجوری با تبعیت از درمان رابطه معناداری وجود دارد و بر اساس تحلیل رگرسیونی خطی با افزایش روان رنجوری، تبعیت از درمان کاهش می یافت. بین صفات شخصیتی ثبات هیجانی با تبعیت از درمان رابطه معناداری وجود داشت که بر اساس تحلیل رگرسیونی خطی با افزایش باثبات بودن، تبعیت از درمان افزایش می یابد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر تأثیر صفات شخصیتی ثبات هیجانی و روان رنجوری بر پیروی و تبعیت از درمان در بیماران دیابتی تأکید می کند.
کلید واژه: دیابت، صفات شخصیتی، سبک های مقابله، تبعیت از درمان
مقایسه ی سبک دلبستگی مادران دارای کودکان با و بدون مشکلات رفتاری سنین 12-8 سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مادر به عنوان چهره ی دلبستگی اصلی، تاثیر غیر قابل انکاری در تحول رفتاری کودک دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی مادران کودکان دارای مشکلات رفتاری با کودکان بدون مشکلات رفتاری سنین 12-8 سال انجام شده است.
روش کار: نمونه ی این پژوهش علی-مقایسه ای شامل 120 نفر از مادران دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی در سال 92-1391در شهرستان نیشابور بودکه در مورد مادران کودکان عادی، از روش نمونه گیری تصادفی و در مورد مادران کودکان دارای مشکل رفتاری از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. ابزار این مطالعه شامل آزمون راتر کودکان و پرسش نامه ی سبک دلبستگی بزرگسالان بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 18 وآزمون های آماری تی گروه های مستقل و رگرسیون لجستیک تحلیل شدند.
یافته ها: بین سبک دلبستگی اضطرابی و ایمن در مادران کودکان بدون مشکل رفتاری و با مشکل رفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد (به ترتیب 0001/0=P، 001/0=P) اما بین سبک دلبستگی اجتنابی مادران کودکان با و بدون مشکل رفتاری تفاوت معنی داری دیده نشد (138/0=P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک های دلبستگی اضطرابی و ایمن می توانند به عنوان پیش بینی کننده ی مشکلات رفتاری در کودکان محسوب شوند.
نتیجه گیری: یافته های مطالعه ی حاضر با حمایت از نظریه ی دلبستگی، اهمیت تعامل مادر-کودک را نشان می دهد. دلبستگی ناایمن و ایمن مادران می تواند پیش بینی کننده ی مهمی برای ایجاد مشکلات رفتاری درکودکان آن ها باشد.
رابطه کیفیت زندگی با سلامت روان و نگرشهای ناکارآمد در بیماران پیوند کلیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف:با توجه به شیوع روز افزون مشکلات کلیوی و افزایش تعداد پیوند کلیه، لزوم توجه به مسائل روانشناختی و کیفیت زندگی این بیماران احساس می شود. هدف این مطالعه تعیین رابطه کیفیت زندگی با سلامت روان و نگرشهای نا کارآمد بیماران پیوند کلیه بود.
روشها:در قالب یک طرح پژوهش توصیفی تحلیلی(همبستگی) 96 نفر از بیماران پیوند کلیه مراجعه کننده به بیمارستانهای حضرت علی اصغر)ع) و الزهرا (س) اصفهان در سال 1391 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اطلاعات فردی، کیفیت زندگی ویژه بیماران پیوند کلیه (KTQ-25)، سلامت روان(GHQ-12)و نگرشهای ناکارآمد (DAS-26) استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS- 16 و آزمون های آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد بین کیفیت زندگی با سلامت روان رابطه مستقیم و بانگرشهای ناکارآمد وابعاد اختلال سلامت روان (عدم اعتماد به نفس، اختلال در کارکرد اجتماعی و اضطراب / افسردگی)رابطهمعکوس و معنی داری(001/0p<)وجود دارد.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهشنشان داد کیفیت زندگی بیماران پیوند کلیه بعنوان شاخصی از بهبودی و سازگاری آنها توسط نمرات مقیاس سلامت روان ونگرش های ناکارآمد قابل پیشبینی است.ابعاد سلامت روان مثل عدم اعتماد به نفس، اختلال در کارکرد اجتماعی،اضطراب/افسردگی و نحوه نگرش و تعبیر و تفسیر فرد از خود، دیگران و آینده، چگونگی کیفیت زندگی را تعیین می کند.
نقش راهبردهای مقابله با تنیدگی و رضایت مندی زناشویی بر سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش راهبردهای مقابله با تنیدگی و رضایت مندی زناشویی بر سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک بود. پژوهش از نوع کاربردی و شیوه ی انجام گرفتن آن همبستگی است. جامعه آماری شامل همه مادران کودکان اتیستیک شهر تهران در سال 1391 بود که از بین آنان 63 نفر از مادران به عنوان شرکت کننده در پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار ابزار پرسشنامه ارتباط اجتماعی (راتر و همکاران، 2003) به منظور تشخیص اختلال اتیستیک، مقیاس های سلامت عمومی (گلدبرگ،1972)، سیاهه مقابله با موقعیت های تنیدگی زا اندلر و پارکر (1990) و مقیاس رضایت مندی همسران افروز (افروز و قدرتی، 1390) در پژوهش به کاربرده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی تحلیل رگرسیون به شیوه گام به گام استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین راهبردهای مقابله مسئله مدار و رضایت مندی زناشویی و داشتن سلامت عمومی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد که راهبردهای مسئله مدار و هیجان مدار توانستند سلامت عمومی را به طور معنادار پیش بینی کرده و راهبرد اجتنابی به طور معنادار توان پیش بینی سلامت عمومی را نداشت. همچنین چهار مؤلفه از مقیاس رضایت مندی زناشویی بهترین پیش بینی کننده های سلامت عمومی مادران بودند. نتایج بیانگر آن است که با وجود آنکه داشتن کودکی با اختلال های اتیستیک تنش هایی برای والدین آنان و به ویژه مادران دارد، داشتن رضایت مندی زناشویی و به کارگیری راهبردهای حل مسئله در مقابله با تنیدگی به عنوان متغیرهای تعدیل گر می تواند به سلامت و بهزیستی روانی آنان کمک نماید.
بررسی اثر بخشی رویکرد درمانی نظام های زبان مشارکتی بر افزایش میزان صمیمیت زناشویی زوج های دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی رویکرد درمانی نظام های زبان مشارکتی بر افزایش میزان صمیمیت زناشویی زوج های دانشجو بود.این پژوهش نیمه آزمایشی است وجامعه آماری آن، دانشجویان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشجویی دانشگاه های شهر تهران بودند. نمونه مورد پژوهش شامل 14 زوج(28 نفر) بود که به روش تصادفی ساده انتخاب و در دوگروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. زوج های گروه آزمایش در 8 جلسه درمان زبان مشارکتی شرکت نمودند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامه نیازهای صمیمیت باگاروزی و پرسشنامه جمعیت شناختی بود.داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، درمان نظام های زبان مشارکتی برافزایش میزان صمیمیت و همه ابعاد آن( عاطفی،روانشناختی،عقلانی،جنسی،جسمانی،معنوی،زیبا شناختی،اجتماعی-تفریحی) مؤثر است و این اثربخشی در سطح 0.001>p معنادار می باشد.می توان نتیجه گرفت که در درمان زبان مشارکتی،درمانگر با ایجاد فرایند و فضایی برای روابط مشارکتی و گفتمانی موجب افزایش صمیمیت زناشویی و ابعاد آن در زوج ها می گردد.
ترکیب ابعاد دلبستگی همسران و رضایت زناشویی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه ی دلبستگی بزرگسالان، نظریه ی مهمی برای روابط همسران و رضایت زناشویی آنان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رضایت زناشویی همسران با توجه به ابعاد اضطراب و اجتناب دلبستگی آنان بود.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش همبستگی، زوج های شهر اصفهان در سال 1391 بودند که در همایش های خانوادگی و برنامه های آموزشی و تربیتی فرهنگ سراهای این شهر شرکت نموده و حداقل یک سال از ازدواج آن ها گذشته و در یک سال اخیر با رویدادهای تنش زا در زندگی مشترک مواجه نشده بودند. 242 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شاخص رضایت زناشویی (CSI) و پرسش نامه ی تجدید نظر شده ی تجارب در روابط نزدیک (ECR-R) استفاده شد. داده ها با استفاده از SPSS-18 و به کمک تحلیل خوشه ای، تحلیل واریانس تک متغیره و چندمتغیره و مدل معادله ی ساختاری تحلیل شد.
یافته ها: از نظر رضایت زناشویی هر دو همسر، چهار گروه همسران زن ناراضی، همسران درمانده، همسران راضی، و همسران سرزنده مشخص شدند که از نظر رضایت زناشویی زن و شوهر با یکدیگر تفاوت معنی دار داشتند (001/0>P). هم چنین گروه های چهارگانه ی همسران از نظر اضطراب (001/0>P) و اجتناب (001/0>P) دلبستگی زن و شوهر با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند. بررسی بر اساس مدل وابستگی متقابل خود-شریک، اثر خود و اثر همسر بر رضایت زناشویی زن و شوهر، مشخص نمود که هم در زن و هم در شوهر، ابعاد دلبستگی، رضایت زناشویی را کاهش می دهد (05/0>P). هم چنین اجتناب دلبستگی همسر بر کاهش رضایت زناشویی فرد، تاثیر دارد (01/0>P).
نتیجه گیری: بر اساس سبک دلبستگی همسران می توان رضایت زناشویی آن ها را پیش بینی نمود. هم چنین رضایت زناشویی تحت تاثیر سیستم دلبستگی خود و همسر است.
شناسایی مدیریت درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با سبک دلبستگی ایمن: یک مطالعه ی کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درد مزمن، تجربه ی حسی و عاطفی ناخوش آیندی است که از آسیب واقعی یا احتمالی به بافت ها ناشی می شود و حداقل شش ماه تداوم دارد. در این میان نظریه ی دلبستگی برای درک چگونگی رابطه ی بیماران با سایر افراد در طی دوران درد با اهمیت قلمداد شده است. هدف از این تحقیق شناسایی مدیریت درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با سبک دلبستگی ایمن می باشد. روش کار: این تحقیق در کلینیک درد و مغز واعصاب دانشگاه کبانگسان مرکز درمانی مالزی از اگوست 2009 تا فوریه 2010 انجام گرفته است. بیست و دو بیمار زن مبتلا به درد مزمن با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته به زبان انگلیسی مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: تم پشتیبانی ایده آل و پنج ساب تم شامل وابستگی عاطفی به خانواده، احساسی عاطفی نزدیک با دوستان، استقلال و خودکفایی، اولویت بودن در کنار خانواده و نیاز به حمایت استخراج گردید.
نتیجه گیری: بیماران مبتلا به درد مزمن گزارش نموده اند که در لحظات درد نیاز به نزدیکی با اعضای خانواده ی خود داشته و از این احساس نزدیکی به عنوان نوعی سبک سازگاری در جهت تسکین درد از طریق افزایش احساس صمیمیت بهره می گیرند. تداوم طول دوره ی درد بیماران را وادار به تغییر در فعالیت های روزمره ی زندگی کرده و می تواند احساس نیاز به روابط نزدیک را افزایش دهد.
مقایسه ی افسردگی، اضطراب، سلامت روان عمومی و عزت نفس در زندانیان بندهای مشاوره و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محیط زندان به صورت بالقوه یک عامل تنش زای مهم در ایجاد یا تشدید مشکلات روانی محسوب می گردد لذا پژوهش حاضر با هدف ارزیابی شاخص های بهداشت روانی در زندانیان بندهای مشاوره و عادی زندان مرکزی مشهد انجام شده است.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی شامل تمام زندانیان بندهای عادی و مشاوره ی زندان مرکزی مشهد در سال 1391 بود که از این بین تعداد 300 نفر به صورت تصادفی و تعداد برابر از بندهای عادی و مشاوره، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های ویراست دوم افسردگی بک، اضطراب بک، سلامت روان عمومی و عزت نفس کوپراسمیت و فرم مشخصات فردی بود. داده ها با شاخص های توصیفی نظیر مقایسه ی میانگین های مستقل، تحلیل واریانسها و تحلیل رگرسیون توسط نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: میزان اضطراب و افسردگی در گروه مشاوره به صورت معنی داری پایین تر و میزان عزت نفس و سلامت روان عمومی بالاتر بود (001/0< P، 001/0< P). عزت نفس، تنها متغیری بود که با نوع جرم، رابطه ی مثبتی نشان داد و در زندانیان با جرایم دزدی و شرارت نسبت به سایرین، بالاتر بود.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه،به نظر می رسد مداخلات مشاوره ای در زندان ها می تواند شاخص های بهداشت روان نظیر افسردگی، اضطراب، سلامت روان عمومی و عزت نفس را در زندانیان بهبود بخشد.
پیش بینی تغییرات رفتارهای بهداشتی بر اساس متغیرهای احساس انسجام، خودکارآمدی کلی، خوش بینی و بدبینی در جمعیت دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی تغییرات رفتارهای بهداشتی بر اساس متغیرهای احساس انسجام، خودکارآمدی کلی، خوش بینی و بدبینی در جمعیت دانشجویی بود. در این پژوهش نمونه ای به تعداد 135 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان کارشناسی ارشد دختر دانشگاه تبریز انتخاب شد. جهت اندازه گیری مولفه رفتار های بهداشتی از مقیاس رفتارهای بهداشتی پلانگ، مولفه احساس انسجام پرسشنامه احساس انسجام آنتونووسکی، مولفه خودکارآمدی کلی از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران و مولفه خوش بینی بدبینی مقیاس خوش بینی و بدبینی توسط چانگ و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون همزمان تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد رابطه احساس انسجام با رفتارهای بهداشتی مثبت و معنی دار است (01/0P<). متغیرهای مدیریت پذیری و معناداری احساس انسجام پیش بینی کننده های خوبی برای رفتارهای بهداشتی بودند. رابطه بدبینی با رفتارهای بهداشتی مثبت، ولی از نظر آماری غیرمعنی دار است. خوش بینی با رفتارهای بهداشتی، رابطه منفی و غیرمعنی دار دارد. نتایج پژوهش، حاکی از آن است که احساس انسجام، خودکارآمدی کلی، خوش بینی بدبینی می تواند رفتارهای بهداشتی را پیش بینی کند فراهم آورد.
پیش بینی تغییرات سلامت عمومی دانشجویان بر اساس مولفه های هوش هیجانی و ابعاد کانون کنترل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه هوش هیجانی و ابعاد کانون کنترل با سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه تبریز در چهارچوب یک طرح همبستگی انجام گردید. 381 دانشجوی دانشگاه تبریز (195 دختر و 186 پسر) در این پژوهش شرکت کردند. از دانشجویان خواسته شد مقیاس مقیاس کانون کنترل راتر (1966)، پرسشنامه سلامت عمومی و هوش هیجانی پترایدز و فارنهام (2001) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که منبع کنترل درونی رابطه مثبت و معناداری با سلامت عمومی دارد در حالی که منبع کنترل بیرونی رابطه منفی با سلامت عمومی داشت. بین منبع کنترل درونی با هوش هیجانی رابطه مثبت معنادار وجود داشت در حالی که منبع کنترل بیرونی با هوش هیجانی رابطه معنادار نداشت. هم چنین، یافته ها نشان داد از بین مولفه های هوش هیجانی، مهارت های شناختی به طور معنی داری قادر تغییرات سلامت عمومی را پیش بینی کنند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخورداند و نیز افراد حائز کانون کنترل درونی از نظر سلامت عمومی در وضعیت بهتری قرار دارند.
مقایسه اثر آموزش تلفیقی با آموزش سنتی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه اثر آموزش تلفیقی با آموزش سنتی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان پایه سوم دوره راهنمایی شهرستان قدس انجام گرفت. روش تحقیق نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری، شامل دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهرستان قدس که در سال ۱۳۹۱ مشغول به تحصیل بودند، می باشد. به منظور انتخاب نمونه آماری، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. بدین ترتیب، یکی از مدارس شهرستان قدس که مجهز به امکانات لازم جهت اجرای آموزش تلفیقی بود انتخاب، و از میان کلاس های پایه سوم، دو کلاس به عنوان گروه های آزمایش و شاهد انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا و شادکامی آکسفورد بود. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد، سپس یک نیمسال تحصیلی گروه آزمایش با روش آموزش تلفیقی و گروه شاهد با روش سنتی آموزش دیدند. پس از پایان نیمسال، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، آموزش تلفیقی در مقایسه با روش سنتی تأثیر بیشتری بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان دارد.
تأثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر تعدیل کمال گرایی مادران با توجه به سبک فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر تعدیل کمال گرایی مادران انجام شد. این پژوهش مطالعه نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. با کاربرد طرح نیمه آزمایشی و استفاده از دو گروه کنترل و آزمایش با پیش آزمون- پس آزمون؛ جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان پیش دبستانی و دبستانی6 تا 11سال در 5 مدرسه مقطع ابتدایی شهرستان آمل در سال 92-1391تشکیل داد. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، از میان مادران داوطلب که واجد معیارهای ورود - خروج بودند، تعداد 42 نفر که نمره فرزندپروری آن ها یک انحراف استاندارد بالاتر از نمره میانگین در زیر مقیاس های مستبدانه و سهل گیرانه بودند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 21 نفره جایگزین شدند. کلیه آزمودنی های دو گروه به گویه های پرسش نامه های فرزندپروری باومریند و چند وجهی کمال گرایی والدینیقبل و بعد از مداخله روی گروه آزمایش، پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل داده ها با کاربرد نسخه بیستم نرم افزار آماری SPSS و استفاده از آزمون مان ویتنی یو نشان داد که آموزش تحلیل رفتار متقابل روی مادران می تواند به تعدیل کم ال گ رایی منتهی شود (05/0 p<). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که آموزش تحلیل رفتار متقابل به واسطه کاربرد فنون رشد بالغ، ساخت دهی به زمان، اقتصاد نوازش و غیره توانسته است به تعدیل کمال گرایی مادران بیانجامد.
رابطه ابعاد شخصیت با حل مسأله و بهزیستی روانشناختی: نقش خودشیفتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی نقش خودشیفتگی در پیش بینی ابعاد شخصیت، حل مسأله و بهزیستی روانشناختی می باشد. 180 نفر(102 دختر و 78 پسر) از دانشجویان دانشگاه پیام نور استان گیلان که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند، به روش خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه شخصیت خودشیفته (راسکین و تری، 1988) ، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (کاستا و مک کری، 1989) ، مقیاس بهزیستی روانشناختی(ریف، 1989) و پرسشنامه سبک های حل مسأله(کسیدی و لانگ، 1996) را تکمیل نمودند. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که خودشیفتگی به عنوان یک سازه مهم روانشناختی قادر است تا ابعاد شخصیت، سبک های حل مسأله و بهزیستی روانشناختی را در دانشجویان پیش بینی نماید. چنین یافته هایی در تبییین اینکه چرا خودشیفتگی افراد متغیر مهمی است، کمک می نماید. پرداختن به این سازه در حوزه پژوهش روانشناسی شخصیت و اجتماعی توصیه می گردد.
بررسی مقایسه ای حمایت اجتماعی ادراک شده و سلامت روان مادران کودکان با و بدون آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهند که خانواده های دارای کودکان با آسیب شنوایی به ویژه مادران با مشکلات جسمانی و روان شناختی بیشتری مواجه می شوند. هدف این پژوهش، مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده و سلامت روان مادران کودکان با و بدون آسیب شنوایی بود. نمونه ی این پژوهش متشکل از 100 مادر در شهرستان بابل بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده و پرسشنامه سلامت عمومی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین حمایت اجتماعی ادراک شده (003/0>p) و سلامت روان (005/0>p) مادران کودکان با و بدون آسیب شنوایی تفاوت معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی ادراک شده با سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد (01/0P<). همچنین، حمایت اجتماعی ادراک شده توانست با ضریبی معادل 56/0 تغییرات سلامت روان را پیش بینی کند. با توجه به یافته های پژوهش، حمایت اجتماعی ادراک شده می تواند سلامت روان مادران کودکان با آسیب شنوایی را بهبود بخشد. لذا، توصیه می شود کارشناسان و مسئولان خدمات بهداشتی و درمانی به سلامت روان مادران کودکان با نیازهای ویژه از جمله، مادران کودکان با آسیب شنوایی بیشتر توجه کنند.