فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه تأثیر آموزش خواندن و آموزش سنتی زبان درمانی بر زبان درکی و بیانی کودکان مبتلا به نشانگان داون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: با توجه به اینکه کودکان مبتلا به سندرم داون دارای تأخیر شدید رشد زبانی بوده و به نظر نمیرسد که زبان درمانی با تکیه بر مسیر شنوایی ـ واجی تأثیر مطلوبی در رشد مهارتهای زبانی این کودکان ایجاد کند، لذا پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر آموزش خواندن و آموزش سنتی بر زبان درکی و بیانی کودکان مبتلا به سندرم داون 4 تا 10 ساله با بهره هوشی 40 تا 60 میپردازد.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی و مداخلهای با استفاده از نمونهگیری در دسترس و ساده و بر اساس معیارهای لحاظشده، از کلینیکهای توانبخشی نوید عصر تهران، رضوان شهریار، احسان کرج و انجمن سندرم داون کرج 20 کودک مبتلا به سندرم داون از میان 96 کودک سندرم داون انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی به دو گروه 10 نفره تخصیص یافتند. گروه اول تحت آموزش خواندن از نوع کل خوانی و گروه دوم تحت آموزش سنتی به مدت شش ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه پانزده دقیقه قرار گرفتند. شرایط زبانی هر دو گروه به صورت پیشآزمون و پسآزمون در زمینه بهرههای زبانی درکی با استفاده از آزمون رشد زبان فارسی سنجیده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای آماری کولموگروف - اسمیرنوف، تی ـ مستقل و تی ـ زوجی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: هر دو گروه پیش از آموزش در تمام بهرههای زبانی اعم از زبان درکی (452/0=P)، بیانی (1/0=P) و گفتاری (428/0=P) شرایط یکسانی داشتند، اما پس از آموزش شرایط زبانی گروه خواندن در هر سه متغیر فوق، یعنی زبان درکی (043/0=P)، بیانی (001/0P<) و گفتاری (001/0P<) نسبت به گروه دیگر به میزان معنیداری رشد و پیشرفت بیشتری نشان داد.
نتیجهگیری: آموزش خواندن به روش کل خوانی نسبت به آموزش سنتی تأثیر بهتر و بیشتری بر بهره زبان درکی، بیانی و گفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون میگذارد. به عبارتی بررسی فنوتیپ رفتاری و شناختی کودکان داون نشان میدهد که مسیر بینایی بیشتر از مسیر شنیداری، یادگیری زبان گفتاری را تسهیل میکند و میتوان با رویکرد آموزش استعدادها بهترین نتایج را بدست آورد."
روانشناسی تصمیم گیری: تأثیر پیگیری اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری بر انتخاب و تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری بر انتخاب ها و تصمیم گیری های افراد در حوزه های مختلف است.
روش: در این مطالعه مداخله ای روان شناختی، 800 مشارکت کننده در چارچوب چهار آزمایش سناریوهایی را خواندند. در این سناریوها از آنان خواسته شده بود تا در حوزه های مختلف از جمله اهدای کلیه تصمیم گیری کنند. نیمی از مشارکت کنندگان سناریوهای ساده و نیمی دیگر سناریوهای مبهم را مطالعه کردند. سناریوهای ساده به تکالیفی از تصمیم گیری مربوط می شدند که حاوی «اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری» برای مورد تصمیم گیری بودند. سناریوهای مبهم نیز به تکالیفی از تصمیم گیری مربوط می شدند که در آغاز حاوی اطلاعات بی فایده و غیر ابزاری نبودند، ولی اطلاعات پس از یک تاخیر زمانی مشخص ارائه می شدند.
یافته ها: نتایج هر چهار آزمایش به یک یافته قوی و پابرجا اشاره داشت: دریافت اطلاعات بی فایده پس از یک تاخیر زمانی و انتظار، مفید و مربوط جلوه می کند و بدین ترتیب احتمال استفاده از آنان در تصمیم گیری نهایی افزایش می یابد.
نتیجه گیری: افراد فاقد ترجیحات تعریف شده هستند و آنها را در حین عمل تصمیم گیری می سازند.
مقایسه تاثیر یادگیری مبتنی بر حل مساله گروهی و آموزش سنتی بر تفکر انتقادی دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه تاثیر یادگیری مبتنی بر حل مساله گروهی و آموزش سنتی بر تفکر انتقادی دانشجویان آموزش معلمی می باشد. روش تحقیق از نوع شبه آزمایش و طرح دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بوده است. آزمودنی ها شامل 55 نفر از دانشجویان رشته های مختلف مقطع کاردانی آموزش معلمی (1385-1384) دانشگاه آزاد اسلامی سراب بودند که 30 نفر بعنوان گروه آزمایش برای یادگیری مبتنی بر حل مساله گروهی و 25 نفر به عنوان گروه گواه برای آموزش سنتی انتخاب گردیدند. ابزار بکار رفته در پژوهش، پرسشنامه تفکر انتقادی کالیفرنیا بوده نتایج تحقیق نشان دادند که گرایش به تفکر انتقادی (مولفه های منظم و سیستماتیک بودن در پژوهش و کاوشگری و پختگی در قضاوت و داوری) در گروهی که با روش یادگیری مبتنی بر حل مساله گروهی آموزش دیده بودند نسبت به گروهی گواه که با شیوه سنتی آموزش دیده بودند بیشتر است. اما در سایر مولفه ها تفکر انتقادی (حقیقت جویی، کنجکاوی، تحلیلی بودن، اعتماد به خود و فکرباز) تفاوتی بین دو گروه وجود ندارد.
Bottom of Form
عملکرد حافظه سرگذشتی در بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه عملکرد حافظه رویدادی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با گروه غیر بیمار بوده است.
روش: در یک مطالعه پس رویدادی مقطعی، 15 بیمار زن با تشخیص اختلال شخصیت مرزی پس از اجرای پرسشنامه تشخیصی SCID-II با 15 نفر از افراد غیربیمار با آزمون بازیابی حافظه سرگذشتی مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون t نمونه های مستقل و آزمون همبستگی استفاده شد.
یافته ها: این بررسی نشان داد که بین تاخیر زمانی در بازیابی از حافظه شخصی در دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. بین اختصاصی بودن در پاسخ به محرک واژه های ارائه شده و همین طور بین تعداد کلمات به کاررفته در پاسخ به محرک واژه های ارائه شده بین گروه بیمار و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: بازیابی از حافظه به صورت بیش کلی گرا در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی احتمالاً روشی برای جلوگیری از رفتارهای خودصدمه رسان است که از طریق اجتناب از خاطرات آسیب زا صورت می گیرد و بیش کلی گرایی عملکردی انطباقی برای فرد دارد.
بررسی رابطه بین سبکهای یادگیری و سبکهای شناختی و نقش آن در موفقیت تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر خودپنداره و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین تأثیر آموزش راهبردهای خود تنظیمی بر خودپنداره و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دخترسال سوم راهنمایی شهرستان اراک انجام شد. به همین منظور نمونه ای به حجم 69 نفر (مشتمل بر دو کلاس سوم راهنمایی که به صورت طبیعی تشکیل شده بودند) از بین دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی شهرستان اراک به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب، و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. نخست از هر دو گروه پیش آزمون خودپنداره آهلووالیا به عمل آمد و نمرات مستمر ریاضی 45 روز ابتدای شروع سال تحصیلی، به عنوان پیش آزمون ریاضی محسوب شد. پس از آن آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه آموزش راهبردهای خودتنظیمی دریافت نمود، اما گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان دوره آموزش راهبردهای خودتنظیمی، از هر دو گروه پس آزمون خودپنداره آهلووالیا به عمل آمد و نمرات مستمر ریاضی3 ماه طول آموزش راهبردها، به عنوان پس آزمون ریاضی در نظر گرفته شد. تحلیل داده ها با تحلیل واریانس چند متغیره برای نمرات افتراقی نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی، خودپنداره، و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دختر سال سوم راهنمایی را افزایش داده است و این افزایش به لحاظ آماری در سطح معنی داری کمتر از 01/0 معنی دار بود. همچنین آموزش راهبردهای خود تنظیمی بر همه خرده مقیاس های خودپنداره بجز خرده مقیاس رفتار دانش آموزان مؤثر بود و این تأثیر نیز به لحاظ آماری در سطح کمتر از 01/0 معنی دار بود.
باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه ، عدالت رفتاری ، عدالت در ارزیابی و استرس منفی در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه باور به دنیای عادلانه و ناعادلانه، عدالت رفتاری و عدالت در ارزیابی معلمان با استرس منفی دانش آموزان راهنمایی در مدرسه در شهر اصفهان به مرحله درآمد. برای دستیابی به اهداف پژوهش از بین دانش آموزان راهنمایی، 467 نفر طی نمونه گیری دومرحله ای برای پاسخگویی به پرسشنامه های پژوهش انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه هفت سؤالی باور به دنیای عادلانه شخصی، پرسشنامه چهار سؤالی باور به دنیای ناعادلانه، پرسشنامه سه سؤالی عدالت در ارزیابی معلمان، پرسشنامه تک سؤالی عدالت رفتاری معلمان و پرسشنامه استرس منفی دانش آموزان بود. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی مورد تحلیل قرار گرفتند. شواهد حاصل از بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش نشان داد که باور به دنیای عادلانه با باور به دنیای ناعادلانه (145/0-=r) و استرس منفی دانش آموزان در مدرسه (232/0-=r) دارای رابطه منفی و معنادار، اما با عدالت در ارزیابی (302/0=r) و عدالت رفتاری (208/0=r) دارای رابطه مثبت و معنادار است. باور به دنیای ناعادلانه با عدالت در ارزیابی (139/0-=r) و با عدالت رفتاری (105/0-=r) دارای رابطه منفی بود. عدالت در ارزیابی نیز با عدالت رفتاری دارای رابطه مثبت و معنادار (457/0=r) و با استرس منفی (308/0-=r) دارای رابطه منفی و معنادار بود. عدالت رفتاری نیز با استرس منفی دارای رابطه منفی و معنادار (346/0-=r) بود. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی نشان داد که با کنترل سن، وضعیت مردودی و جنسیت، به ترتیب عدالت رفتاری و باور به دنیای عادلانه قادر به پیش بینی استرس منفی دانش آموزان هستند. در پایان نیز مشخص گردید که جنسیت رابطه عدالت رفتاری با استرس منفی در دانش آموزان را تعدیل می نماید. یعنی رابطه عدالت رفتاری با استرس منفی دانش آموزان دختر نیرومندتر از این رابطه در پسران بود.
تقابل واژه های هیجان و شناخت در لغت نامه های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق در پی آن بود تا واژه های مرتبط با هیجان و شناخت را در لغت نامه های معتبر زبان فارسی (معین، عمید و معاصر فارسی امروز) و نسبت های خوشایندی/ناخوشایندی، جسمی/غیر جسمی و رایج/غیر رایج این واژه ها را تعیین کند.
روش: نمونه مورد مطالعه این تحقیق، کلیه ورودی های درج شده در لغت نامه های سه گانه بود. با استفاده از نظر تخصصی سه روان شناس مستقل و یک زبان شناس به عنوان معیار سنجش و با ارزیابی واژه ها به لحاظ اهداف تعیین شده، ویژگی های کیفی و توصیفی واژه ها استخراج گردید.
یافته ها: جنبه های عناصر روان شناختی مورد هدف در این مطالعه (هیجان و شناخت) متفاوت اند و در تقابل با یکدیگر قرار دارند.
نتیجه گیری: یافته ها با توجه به نظریه های روانشناختی و از نگاه فرهنگی مورد بحث قرار خواهد گرفت.
مقایسه شیوه های حل مساله و سبک های تفکر در افراد مصرف کننده مواد و افراد غیرمعتاد
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه اعتیاد به مواد مخدر و سوءمصرف مواد به صورت یک معضل اجتماعی ـ روانی درآمده است که کشورهای مختلف و جوامع انسانی را به شدت تهدید می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی شیوه های حل مساله و سبک های تفکر در افراد مصرف کننده مواد و مقایسه آن با افراد عادی بود.
روش: به این منظور 100 شرکت کننده (50 نفر افراد مصرف کننده مواد و 50 نفر افراد عادی) انتخاب شدند و به پرسشنامه های شیوه های حل مساله و سبک های تفکر به صورت انفرادی پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج نشان داد که شیوه های حل مساله و سبک های تفکر افراد مصرف کننده مواد و افراد عادی با هم متفاوت است. افراد وابسته در مقایسه با افراد غیر وابسته کمتر از شیوه های حل مساله خلاقیت و تقرب بهره می جویند. همچنین افراد وابسته در مقایسه با افراد غیر وابسته از سبک های تفکر قانون گذاری، قضایی، گروه سالاری، جزئی، درونی و آزاد منشی کمتر استفاده می کنند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از تفاوت افراد در سبک های حل مساله و تفکر است و می تواند در پیشگیری از اعتیاد مورد توجه قرار گیرد.
بررسی نقش صفات شخصیت و سبک های شناختی در گرایش و اجتناب از بحث و استدلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی گرایش و اجتناب از بحث و استدلال دانشجویان و رابطه آن با ویژگی های شخصیتی و سبک های شناختی انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 289 دانشجوی دوره کارشناسی از گروه های تحصیلی هنر، علوم پایه و حقوق و علوم سیاسی در دانشگاه مازندران انتخاب شدند. داده ها از طریق مقیاس انداز ه گیری گرایش و اجتناب از بـحث و استدلال، مقیاس پنج عامل بزرگ شخصیت و مـقیاس سبک های شـناختی A-E جمع آوری گردید. تحلیل واریانس نشان داد بین میانگین نمرات دانشجویان گروه های تحصیلی مورد مطالعه در گرایش و اجتناب از بحث و استدلال تفاوتی وجود ندارد و بین سبک های شناختی جذب کننده و کاوش کننده با گرایش و اجتناب از بحث و استدلال نیز همبستگی مشاهده نگردید. از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، برون گرایی و گشودگی به ترتیب همبستگی 25/0 و 26/0 را با گرایش به بحث و استدلال نشان دادند. ویژگی شخصیتی با وجدان بودن همبستگی 12/0 را با گرایش به بحث و استدلال و 12/0- را با اجتناب از بحث و استدلال نشان داده است و بین روان رنجورخویی و برون گرایی به ترتیب با اجتناب از بحث و استدلال همبستگی 17/0 و 15/0- مشاهده گردید. تحلیل رگرسیون نشان داد که از میان متغیرهای مورد مطالعه فقط دو صفت شخصیتی برون گرایی و گشودگی می توانند تا حدی تغییرات در گرایش به بحث و استدلال را تبیین نمایند و این نمایانگر آن است ویژگی هایی چون معاشرتی بودن، ابراز وجود و قاطعیت و گشودگی نسبت به تجربه های جدید می توانند در تبیین گرایش به بحث و استدلال دخالت داشته باشد.
مقایسه هوش هیجانی و شناختی مدیران مقاطع سه گانه آموزش و پرورش و رابطه ی آن با عملکرد شغلی آنها در منطقه لنجان اصفهان 1388
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با اهداف - مقایسه هوش هیجانی و شناختی مدیران مقاطع ابتدایی دوره های سه گانه آموزش و پرورش و رابطه آن با عملکرد شغلی آنها در منطقه لنجان اصفهان در سال 1388 انجام شده است. در این مطالعه از روش توصیفی از نوع همبستگی و نیز علی-مقایسه ای به صورت مقطعی استفاده شده است. جامعه آماری مورد پژوهش 306 نفر بود که از میان آنها 146 نفر از مدیران مدارس سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان منطقه لنجان به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون هوش هیجانی شیرینگ، پرسشنامه ریون(عباسی، 1384) و پرسشنامه عملکرد شغلی سرپرست (موتوویدلوون اسکاتر1994، به نقل از خاکسار،1384) جمع آوری شدند و با استفاده از شاخص های آماری نظیر میانگین، انحراف معیار، تحلیل واریانس و آزمون توکی و ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که؛ بین هوش هیجانی، هوش شناختی و عملکرد شغلی مدیران سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه تفاوت معنا دار وجوددارد (05/0P<). بین هوش هیجانی درکل و مؤلفه های آن، (خودآگاهی، خودانگیزی، مهارت اجتماعی) با عملکرد شغلی رابطه معنی دار وجود دارد( 05/0(P<. اما بین هوش شناختی و عملکرد شغلی مدیران مقطع ابتدایی رابطه معنا داری در سطح( 05/0P<) وجود نداشت. بین هوش هیجانی و عملکرد شغلی مدیران مقطع راهنمایی نیز رابطه معنا داری در سطح ( 05/0(P< مشاهده نشد.
تاثیر سبک های تفکر و جنیست بر هوش هیجانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی تاثیر سبک های تفکر و جنسیت بر هوش هیجانی، 380 دانشجوی دختر و پسر، با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای خوشه ای انتخاب وبا پرسش نامه ی هوش هیجانی و پرسش نامه ی سبک های تفکر، مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین هوش هیجانی و سبک های تفکر دانشجویان، رابطه وجود دارد و سبک های تفکر، هوش هیجانی را پیش بینی می کنند
بررسی تاثیر داد و ستدی خودمهاری و جنسیت بر جو روانی - اجتماعی کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این پژوهش، تاثیر خودمهاری دانش آموزان بر جو روانی- اجتماعی کلاس های دختران و پسران بررسی شده است. امروزه، پژوهش های پرورشی و آموزشی، به جای تمرکز بر پی آمدهای آزمودنی و استاندارد شده مانند هوش و استعداد تحصیلی، بر جنبه های پیرامونی فرآیند یادگیری متمرکز شده است. به گونه ای که پژوهش های فراوانی نقش و تاثیر فرآیندهای شناختی و عاطفی فراگیر آن را بر جو روانی- اجتماعی چیره بر کلاس کرده اند. توانایی دانش آموزان در خودمهاری، از متغیرهای مهم تاثیرگذار بر جو روانی- اجتماعی چیره بر کلاس است که در این پژوهش تاثیر آن بر ابعاد برخورد (اصطکاک)، همبستگی، انضباط، و رقابت در جو روانی کلاس بررسی شده است. برای این کار، 494 دانش آموز دوره راهنمایی (240 پسر و 254 دختر) در شیراز به شیوه تصادفی گزیده شدند و به پرسش نامه های جو روانی کلاس و مقیاس خودمهاری پاسخ گفتند. یافته ها نشان داد که تاثیر دادوستدی خودمهاری و جنسیت بر جو روانی- اجتماعی چیره بر کلاس معنادار است
"
بررسی تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی بر عملکرد حل مساله(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش آموزش مهارت های فراشناختی در عملکرد حل مساله، مقایسه شیوه های آموزش این مهارت ها و تعیین موثرترین شیوه برای آموزش مهارت های فراشناختی است. به همین منظور 62 دانش آموز مقطع سوم راهنمایی شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس تمامی آزمودنی گروه نمونه پرسش نامه ای به سبک اسناد کودکان و پرسش نامه ای فراشناختی را تکمیل نمودند. همچنین هر آزمودنی به طور انفرادی در معرض موقعیت آونگ قرار گرفت.
سپس آزمودنی ها به طور تصادفی در سه گروه آزمایش آموزش ترکیبی، آموزش دوجانبه، آموزش اسناد و یک گروه کنترل قرار گرفتند و پس از انجام آموزش های فوق مجددا در معرض پس آزمون قرار داده شدند. نتایج حاصل از پیش آزمون و پس آزمون در گروه های فوق با استفاده از آزمون های ناپارامتریک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر این مطلب است که آموزش راهبردهای فراشناختی بر عملکرد حل مساله دانش آموزان تاثیرات بسزایی دارد.
سبک های تصمیم گیری و ذهن آگاهی و ذهن خوانی: مطالعه ارتباط این سازه ها در یک گروه غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر، بررسی ارتباط توانایی ذهن آگاهی و ذهن خوانی با هر یک از سبک های تصمیم گیری منطقی، اجتنابی، وابسته و شهودی در دانشجویان بود. روش: بدین منظور 182 دانشجو (71 مرد و 111 زن) به روش تصادفی چندمرحله ای از دانشگاه های شهرستان بناب انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995)، پرسشنامه مهارت ذهن آگاهی کنتاکی (KIMS) و آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (RMET) را تکمیل کردند. یافته ها: طبق یافته ها، توانایی ذهن آگاهی و ذهن خوانی با سبک های تصمیم گیری منطقی و شهودی رابطه مثبت و با سبک وابسته رابطه منفی معناداری داشتند. توانایی ذهن خوانی با سبک اجتنابی نیز رابطه منفی معناداری داشت. همچنین، سبک های تصمیم گیری منطقی و وابسته، توسط هردو متغیر ذهن آگاهی و ذهن خوانی، قابل پیش بینی بودند؛ اما سبک اجتنابی و شهودی را فقط توانایی ذهن خوانی پیش بینی می کرد. نتیجه گیری: بنابراین به نظر می رسد با آموزش مهارت ذهن آگاهی و تقویت توانایی ذهن خوانی، می توان تصمیم گیری در افراد را بهبود بخشید.