فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: از آن جایی که کودکان دارای فلج مغزی نیمی از طول روز را در مدرسه سپری می کنند، بنابراین اتخاذ وضعیت های خاص می تواند در بهبود و پیشرفت جسمی آن ها تاثیرگذار باشد. این وضعیت ها افزون بر ایجاد بدشکلی های ظاهری منجر به کاهش ظرفیت تنفسی و ریوی این کودکان می شود و در پی آن مشکلات دیگری را نیز به همراه دارد.
رابطه عزت نفس و تاب آوری با مؤلفه های خودپنداره بدنی دانش آموزان دارای ناتوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف این پژوهش بررسی رابطه عزت نفس و تاب آوری با مؤلفه های خودپنداره بدنی دانش آموزان دارای ناتوانی است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و در زمره روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی شهرستان شیروان است که تعداد آن ها 35 نفر و نمونه طبق فرمول کوکران 30 نفر است. داده های این پژوهش توسط سه پرسش نامه استاندارد اسمیت (1967) با ضریب آلفای کرونباخ (88/0= α)، تاب آوری کانر- دیویدسون (2003) با ضریب آلفای کرونباخ (89/0= α) و خودپنداره بدنی مارش و همکاران (1994) با ضریب آلفای کرونباخ (872/0= α) جمع آوری شده است. یافته ها:پژوهش دارای سه فرضیه اصلی و 4 فرضیه فرعی بود که جهت آزمون فرضیه های تحقیق، از روش آماری رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که عزت نفس و تاب آوری نمی تواند خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان را پیش بینی کند. فرضیه اصلی دوم پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین عزت نفس و خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان نیز مورد پذیرش قرار نگرفت. فرضیه اصلی سوم پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین تاب آوری و خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان مورد پذیرش قرار نگرفته و رد شد. فرضیه فرعی اول پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین بُعد عمومی عزت نفس و خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان رد شد. فرضیه فرعی دوم نشان داد بعد خانوادگی عزت نفس قادر به پیش بینی خودپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان نیست. در مورد فرضیه فرعی سوم نتایج نشان داد، همبستگی بین خودپنداره و عزت نفس اجتماعی از نظر آماری معنادار نیست و در مورد فرضیه فرعی چهارم نیز نتایج نشان می دهد بُعد آموزشگاهی عزت نفس قادر به پیش بینی خوپنداره بدنی دانش آموزان ناتوان نیست. نتیجه گیری:نتیجه ای که از این تحقیق گرفته می شود این است که عزت نفس و تاب آوری نمی تواند خودپنداره بدنی دانش آموزان دارای ناتوانی را پیش بینی کند.
مقایسه خودتعیین گری و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون ناتوانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه خودتعیینی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی بود. روش پژوهش از نوع تحقیقات علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی در سنین 14 سال و بالاتراند که در سال تحصیلی 92- 91 در مدارس شیراز مشغول به تحصیل هستند. نمونه پژوهش حاضر مشتمل بر120 دانش آموز دختر و پسر (60 دانش آموز با کم توانی ذهنی و 60 دانش آموز بدون کم توانی ذهنی) سنین 14 سال و بالاتر بودند که به روش هدفمند از مدارس مربوط به دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی انتخاب شدند. در این پژوهش خودتعیینی و ابعاد آن توسط مقیاس خودگزارش خودتعیینی گومز - ولا و همکاران (2012) مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس دو طرفه و تحلیل واریانس طرح های تکراری استفاده شد. نتایج نشان داد که دانش آموزان با کم توانی ذهنی نسبت به دانش آموزان بدون کم توانی ذهنی در خودتعیینی و ابعاد آن نمره پایین تری به دست آوردند. در این پژوهش تفاوت معنی داری بر اساس جنسیت در نمره کل خودتعیینی و ابعاد استقلال رفتاری و توانمندسازی روانشناختی مشاهده نشد و تنها در بعد تحقق خود بود که بین دختران و پسران تفاوت معنی دار مشاهده شد. از دیگر نتایج پژوهش که در بین ابعاد مختلف خودتعیینی در میان دو گروه دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی، بالاترین رتبه به توانمندسازی روانشناختی و کمترین رتبه به استقلال رفتاری تعلق گرفت. همچنین با توجه به سطح تحصیلات والدین بین دو گروه دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی در نمره کل خودتعیینی و ابعاد آن تفاوت معنی داری وجود دارد.
اثربخشی یکپارچگی حسی- حرکتی بر عملکرد تعادلی و خواندن کودکان نارساخوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :نارساخوانی جزء اختلالات عصبی- رشدی با نقایصی در مهارت های شناختی و حرکتی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی یکپارچگی حسی- حرکتی بر عملکرد تعادل و خواندن کودکان نارساخوان انجام شد. مواد و روش ها:این مطالعه در قالب یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد انجام گرفت. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، 32 دانش آموز مبتلا به اختلال خواندن مدارس شهر اراک انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش 12 جلسه برنامه مداخله یکپارچگی حسی- حرکتی را دریافت نمودند. نمرات دانش آموزان با استفاده از آزمون عملکرد تعادلی Bruininks-Oseretsky (Bruininks-Oseretsky test of motor proficiency یا BOTMP) و آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی، قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آزمون ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:یکپارچگی حسی- حرکتی به طور معنی داری موجب بهبود عملکرد افراد گروه آزمایش در متغیرهای عملکرد تعادلی و خواندن در مرحله پس آزمون شد (001/0 > P). نتیجه گیری:به نظر می رسد آموزش یکپارچگی حسی- حرکتی در بهبود عملکرد تعادل و خواندن کودکان نارساخوان مؤثر است. بنابراین، توجه به این یافته ها و ساز و کار اثربخشی این روش درمانی می تواند اثرات درمانی مفیدی در جهت کاهش مشکلات افراد مبتلا به نارساخوانی داشته باشد.
بررسی تاثیر آموزش امید بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش امید بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود.
روش: روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد در سال تحصیلی 94-1393 بود. نمونه پژوهش شامل 30دانش آموز دختر کم توان ذهنی دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود که با استفاده از روش سرشماری انتخاب شده و به صورت تصادفی در 2گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 9جلسه تحت آموزش امید قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان از هر 2گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه درگیری تحصیلی زرنگ بود. داده ها به وسیله نرم افزار اس پی اس و آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش امید بر درگیری تحصیلی و مولفه های آن شامل درگیری شناختی، انگیزشی و رفتاری دانش آموزان دختر کم توان ذهنی موثر بوده است.
نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش امید توانسته است درگیری تحصیلی و مولفه های شناختی، انگیزشی و رفتاری آن را در دانش آموزان کم توان ذهنی افزایش داده و بهبود عملکرد تحصیلی آنان را در پی داشته باشد.
تدوین برنامه آموزش مستقیم و ارزیابی اثربخشی آن بر مهارت های حل مسئله ریاضی در دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامه آموزش مستقیم و تعیین اثر بخشی آن بر یادگیری مهارت های حل مسئله ریاضی در دانش آموزان بااختلال یادگیری بود. بدین منظور 5 دانش آموز پسر با اختلال یادگیری ریاضی در پایه پنجم ابتدایی از یک مدرسه ابتدایی در ناحیه یک آموزش وپرورش شهر کرج به عنوان شرکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص اختلال یادگیری، آزمون محقق ساخته حل مسئله ریاضی، آزمون هوش وکسلر ، مصاحبه با والدین و معلمان و پرونده تحصیلی دانش آموزان بود. بر این اساس، داده های مورد نیاز با استفاده از طرح پژوهش تک آزمودنی از نوع تغییر ملاک در شرایط خط پایه، مداخله آموزشی و پیگیری جمع آوری شد. پس از جمع آوری داده ها در خط پایه، برنامه آموزش مستقیم که بر اساس محتوای کتاب ریاضی پایه چهارم ابتدایی طراحی شده بود، در شرایط مداخله آموزشی بر روی 5 نفر از دانش آموزان شرکت کننده اجرا گردید و هر یک از شرکت کنندگان بین 7 تا 13 جلسه آموزش مستقیم حل مسئله ریاضی در سه سطح (ساده، متوسط و سخت) و به مدت 45 تا60 دقیقه دریافت نمودند. مقایسه عملکرد شرکت کنندگان در شرایط خط پایه، مداخله آموزشی و پیگیری نشان داد که آموزش مستقیم در افزایش مهارت حل مسئله تمامی شرکت کنندگان تأثیر مثبت داشته است و شرکت کنندگان پس از اجرای برنامه آموزشی توانستند به ملاک موفقیت و رفتار هدف دست یابند. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که دراین مطالعه برنامه آموزش مستقیم طراحی شده در افزایش و یادگیری مها رت های حل مسئله ریاضی اثربخش بوده است.
تأثیر تکنیک خودآموزش دهی در بهبود عملکرد خواندن و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی رایج ترین مقوله ناتوانی یادگیری است که به تأخیر و نارسایی در توانایی خواندن مربوط می شود و با نارسایی قابل ملاحظه در پیدایش مهارت های شناخت واژگان و فهم مطالب خوانده شده مشخص می شود. براین اساس هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر تکنیک خودآموزی بر مهارت های خواندن و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان با نشانگان نارساخوانی بود. پژوهش با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری در این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر نارساخوان پایه های سوم و چهارم ابتدایی شهرستان کرج بوده است که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 30 نفر از این افراد با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه، به شیوه تصادفی، جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون هوش وکسلر، چک لیست نارساخوانی، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی و آزمون عملکرد خواندن استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس و کوواریانس نشان داد که آموزش تکنیک خودآموزی به دانش آموزان نارساخوان گروه آزمایش در بهبود عملکرد خواندن، سرعت خواندن، درک مطلب، خودکارآمدی تحصیلی آنان موثر است. همچنین آموزش با این روش موجب کاهش خطاهای خواندن در دختران نارساخوان شد. براین اساس پیشنهاد می شود تا از این تکنیک برای بهبود عملکرد خواندن و کاهش خطاها در این گروه از دانش آموزان در مدارس استفاده شود. همچنین از این تکنیک برای بهبود عملکرد تحصیلی و باور به توانمندی در برابر تکالیف و مشکلات تحصیلی در مدارس در این گروه از کودکان استفاده شود.
اثربخشی برنامه بازی های زبان شناختی بر عملکرد خواندن دانش آموزان پسر با نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه بازی های زبان شناختی بر عملکرد خواندن (سرعت، درک مطلب و دقت خواندن) دانش آموزان پسر با نارساخوانی سنین 8 تا 12 ساله، به روش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) و به روش نمونه گیری هدفمند از بین دانش آموزان سنین 8 تا 12 ساله، از مرکز اختلال یادگیری رودکی شیراز انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از آزمون تشخیص خواندن شیرازی- نیلی پور، پیش و پس از اجرای مداخله آموزش برنامه بازی های زبان شناختی استفاده شد. در فاصله بین پیش آزمون و پس آزمون، افراد گروه آزمایش به مدت 16جلسه 45 دقیقه ای، در 8 هفته متوالی تحت آموزش برنامه بازی های زبان شناختی قرار گرفتند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری تحلیل کو واریانس چندمتغیره(MANCOVA) استفاده شد. نتایج حاکی از این بود که آموزش برنامه بازی های زبان شناختی به طور معناداری بر عملکرد خواندن (سرعت، درک مطلب و دقت خواندن) دانش آموزان پسر با نارساخوانی تأثیر دارد (0001/0>p). بنابراین می توان از برنامه بازی های زبان شناختی برای بهبود عملکرد خواندن (سرعت، درک مطلب و دقت خواندن) دانش آموزان با نارساخوانی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مهارت های خودنظارتی توجه بر افزایش توجه در دانش آموزان با مشکلات خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: با وجود این که خواندن به عنوان یکی از عمده ترین روش های کسب معلومات و دانش و اساسی ترین ابزار یادگیری دانش آموزان است، واقعیت های موجود در جامعه نشان دهنده توانایی پایین دانش آموزان ایرانی در این مهارت است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های خودنظارتی توجه بر افزایش توجه در دانش آموزان با مشکلات خواندن بود.
مقایسه میزان شیوع ناهنجای های ستون فقرات در دانش آموزا ن دختر 7-15 ساله کم توان ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ستون فقرات به عنوان محور حرکتی بدن ممکن است به دلایل گوناگون در اعمال و فعالیت های مختلف دچار صدمه و ناهنجاری گردد.هدف این پژوهش، بررسی مقایسه میزان شیوع ناهنجای های ستون فقرات در دانش آموزان دختر 7-15 ساله کم توان ذهنی و عادی شهر اراک می باشد. روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که در سال تحصیلی 91-92 بر روی دانش آموزان دختر استثنایی و عادی 15-7 سال شهر اراک صورت گرفت. تعداد 69 نفر به صورت تصادفی از مدارس استثنایی و عادی انتخاب شدند. به منظور ارزیابی ناهنجاری های بالاتنه از صقحه شطرنجی و آزمون نیویورک استفاده گردید.
تاثیر ۸هفته تمرین های مقاومتی و تعادلی بر قدرت اکستنسورهای دست برتر و استقامت تنه کودکان با فلج مغزی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های مختلفی تاثیر تمرین های مقاومتی بر قدرت عضلات افراد با فلج مغزی را بررسی کرده اند، درحالی که پژوهشی با برنامه تمرین های ترکیبی و کودکان با فلج مغزی انجام نشده است. هدف این پژوهش تاثیر 8هفته تمرین های مقاومتی و تعادلی بر قدرت اکستنسورهای دست برتر و استقامت تنه 3پسر با فلج مغزی بود.
روش: این پژوهش روی 3پسر با فلج مغزی با میانگین سنی 5/6سال (2نفر 7سال و یک نفر 6سال) انجام شد. در این پژوهش از روش پژوهشی موردی با طرح ای-بی-ای استفاده شد. در پژوهش حاضر، پس از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز و طی 24جلسه مداخله انفرادی، تمرین های مقاومتی و تعادلی به آزمودنی ها ارایه شد و هر 3آزمودنی یک ماه پس از پایان مداخله به مدت 2هفته پی درپی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. قدرت اکستنسورهای شانه و استقامت تنه به ترتیب توسط دینامومتر و آزمون استقامت تنه اندازه گیری شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مطابق با تحلیل دیداری نمودار داده ها براساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری ، مداخله موردنظر برای اکستنسورهای دست برتر و استقامت تنه برای هر 3شرکت کننده موثر بود.
نتیجه گیری: انجام تمرین های مقاومتی و تعادلی می تواند باعث افزایش قدرت اکستنسورهای دست برتر و استقامت تنه افراد با فلج مغزی شود که احتمالا عامل اصلی افزایش قدرت عضلات کودکان با فلج مغزی می تواند به عوامل عصبی مرتبط باشد.
پیش بینی قضاوت اخلاقی در دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی عادی و تیزهوش بر اساس ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر برای پیش بینی قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی عادی و تیزهوش بر اساس ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره انجام شد. روش پژوهش همبستگی است. 50 دانش آموز از مدارس ابتدایی عادی به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و 50 دانش آموز از مدارس ابتدایی تیزهوش به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های ارزش های شخصی - خانوادگی، خودپنداره و قضاوت اخلاقی، جمع آوری و با ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و zفیشر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره، قضاوت اخلاقی دانش آموزان مدارس تیزهوش و ارزش های مذهبی، مردمی، اقتصادی و دانش می توانند قضاوت اخلاقی دانش آموزان تیزهوش را به طور معناداری پیش بینی کنند (01/0>P). ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره نمی توانند قضاوت اخلاقی دانش آموزان مدارس عادی را به طور معناداری پیش بینی کنند. همچنین نتایج نشان داد که همبستگی ارزش های شخصی - خانوادگی و خودپنداره با قضاوت اخلاقی بین دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی متفاوت است. نتایج، شواهدی را پیشنهاد می کند که ارزش های شخصی - خانوادگی در قضاوت اخلاقی دانش آموزان تیزهوش تأثیر دارند. بنابراین برای تغییر و اصلاح قضاوت اخلاقی و بهبود فرایند تحوّل استدلال اخلاقی در دانش آموزان 12 تا 13 سال، لازم است به کارآمدسازی عملکرد خانواده به ویژه ارزش ها توجّه شود.
تاثیر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معناداری زندگی و خودافشایی هیجانی در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معناداری زندگی و خودافشایی هیجانی در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش-آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی در مدارس استثنایی شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بودند. از این جامعه تعداد 40 نفر از مادرانی که در پرسشنامه معناداری زندگی و خودافشایی هیجانی نمرات پایینی کسب کرده بودند به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بانفرنی تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معناداری زندگی و خودافشایی هیجانی مادران تاثیر دارد و باعث افزایش معناداری زندگی و خودافشایی هیجانی در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی می شود. نتایج این پژوهش علاوه بر مشخص کردن نقش آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معناداری زندگی و خودافشایی هیجانی می تواند راهبردهای آموزشی، تربیتی و کاربردی ارزنده ای به خانواده ها، مسئولین و کارشناسان مسائل تربیتی ارائه نماید.
تنبلی گوش کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تنبلی گوش زیرگروه تازه ای از اختلال پردازش شنوایی است که با پردازش شنوایی غیرقرینه در گوش ها مشخص می شود. تنبلی گوش ممکن است موجب مشکلات درک گفتار، مشکلات خواندن، کاستی در پردازش اطلاعات و بی توجهی شود. ممکن است این مشکلات به اشتباه به اختلال کم توجهی-بیش فعالی، ناتوانایی ویژه در یادگیری، افسردگی، اختلال های اضطرابی یا اختلال های ارتباطی نسبت داده شوند. متاسفانه در آزمون های مرسوم شنوایی، 2گوش وارد رقابت نمی شوند و این آزمون ها نمی توانند غیرقرینگی را کشف کنند. بنابراین لازم است دانش آموزانی که در آزمون های مرسوم شنوایی عملکرد هنجاری دارند و این مشکلات را نشان می دهند، تحت ارزیابی تنبلی گوش قرار گیرند.
نتیجه گیری: تنبلی گوش در افراد دچار کم شنوایی غیرقرینه در خلال دوره های بحرانی رشد شنوایی موجب مشکلات دیرپای شنوایی می شود. برای درک بالینی بهتر این پدیده به تازگی شرح داده شده و آگاهی از تصمیمات درمانی و مدیریت زودهنگام کم شنوایی غیرقرینه به پژوهش های بیشتری نیاز است.
آثار دو نوع تمرین هوازی (طناب زنی و دویدن) بر عوامل آمادگی جسمانی کودکان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی آثار دو نوع تمرینات هوازی (طناب زنی و دویدن) بر عوامل آمادگی جسمانی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 12-10 سال بود.30 دانش آموز پسر کم توان ذهنی با میانگین سن 96/0±81/10 سال، قد 94/7±67/141 سانتی متر و وزن 16/5±22/36 کیلوگرم به روش خوشه ای تصادفی از مدرسه استثنایی ابتدایی انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه طناب زنی (10نفر)، دویدن (10نفر) و کنترل (10نفر) تقسیم شدند. اندازه گیری های اولیه شامل سنجش قد، وزن، ترکیب بدن، استقامت قلبی-تنفسی، استقامت عضلانی، انطاف پذیری و چابکی انجام شد. سپس، با توجه به گروه بندی، هرکدام از گروه های تمرینی به مدت 8 هفته تمرینات ویژه طناب زنی و دویدن را انجام دادند. فاکتورهای فوق الذکر آمادگی جسمانی مجدداً بعد از 8 هفته تمرین مورد سنجش قرار گرفت. نتایج بیانگر اثر مثبت یک دوره تمرینات طناب زنی و دویدن بر توان هوازی، ترکیب بدن، استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و چابکی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 12-10 ساله بود، درحالی که بر توان بی هوازی دانش آموزان تأثیر معناداری نداشت (05/0< P)، همچنین، تفاوت معناداری بین آثار تمرین طناب زنی و دویدن بر عوامل آمادگی جسمانی وجود نداشت (05/0< P). بنا به نتایج بدست آمده به نظر می رسد به دلیل کمبود فضای ورزشی مناسب در خانه و مدرسه، طناب زنی می تواند به منظور افزایش آمادگی جسمانی وابسته به تندرستی در کودکان کم توان ذهنی جایگزین خوبی برای دویدن باشد و با رعایت ملاحظات عواید تندرستی را برای آنان به همراه داشته باشد.
تأثیرآموزش ترکیبی بربازده های یادگیری در قرآن باتوجه به اثرات تعدیلی رویکردهای یادگیری در دانش آموزان دبیرستانی مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر آموزش ترکیبی بر بازده های یادگیری(دانش، مهارت و نگرش) در درس قرآن با توجه به اثرات تعدیلی رویکردهای یادگیری(سطحی و عمقی) در دانش آموزان دبیرستانی مدارس استعدادهای درخشان شهر تهران انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه تجربی و از طرحهای عاملی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است.جامعه آماری مورد بررسی 1200نفراز دانش آموزان پسرپایه اول دبیرستان بودند که 120 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. آموزش ترکیبی به مدت 12 هفته روی گروه آزمایش اجراشد. در این پژوهش از آزمون ریون، پرسشنامه فرآیند مطالعه بیگز و همکاران (2001) و پرسشنامه های معلم ساخته پیشرفت تحصیلی درس قرآن و سنجش نگرش نسبت به آن استفاده شده است. برای تحلیل داده های پژوهش روشهای آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی (روش تحلیل کواریانس چند متغیره) به کار رفته است. نتایج نشان می دهد که میان میانگین پس آزمون بازده های یادگیری در تعامل با رویکرد یادگیری بعد از حذف اثر پیش آزمون تفاوتی معنادار وجود دارد، به این معنا که آموزش ترکیبی در تعامل با رویکردهای یادگیری، بازده های یادگیری دانش آموزان درگروه آزمایش را با رویکرد عمیق بهبود می بخشد. باتوجه به یافته های این پژوهش و مرور مبانی نظری و تجربی حوزه آموزش ترکیبی می توان نتیجه گرفت که کاربست این شیوه می تواند بر رشد بازده های یادگیری دانش، مهارت و نگرش دانش آموزان باتوجه به رویکردهای آن نسبت به شیوه های آموزش سنتی تأثیرگذار باشد.
مقایسه راهبردهای تنظیم هیجان، اجتناب شناختی و خود تنظیمی عاطفی در دانش آموزان با و بدون آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف از این پژوهش مقایسه راهبردهای تنظیم هیجان، اجتناب شناختی و خود تنظیمی عاطفی در دانش آموزان با و بدون آسیب بینایی بود. روش پژوهش:روش پژوهش حاضر زمینه یابی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان نابینا به حجم 30 نفر و دانش آموزان بینا مقطع راهنمایی شهر اهواز که در سال تحصیلی 94- 93 مشغول به تحصیل بودند. از میان جامعه آماری به دلیل حجم کم دانش آموزان نابینا همان30 نفر به روش نمونه گیری سرشماری و 30 دانش آموز بینا به روش نمونه گیری خوشه ای از مناطق 1 و 3 شهر اهواز انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تنظیم هیجان (گارنفسکی)، مقیاس اجتناب شناختی( سکستون و دوگاس) و مقیاس خود تنظیمی عاطفی ( مارس ) استفاده شده است. داده های بدست آمده از طریق تحلیل واریانس چند متغیری( MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان دادند که دانش آموزان نابینا در راهبردهای تنظیم هیجان، اجتناب شناختی و خود تنظیمی عاطفی با همتایان بینای خود تفاوت معناداری دارند، بدین معنا که پائین تر از دانش آموزان عادی بودند ( p<0/05). نتیجه گیری:با توجه به نتایجی که از این پژوهش حاصل شد، پیشنهاد می گردد مدارسی که دارای دانش آموزان نابینا هستند ضمن شناسایی و تشخیص توانایی های هیجانی در دانش آموزان نابینا آموزش های جهت بهبود توانایی های شناختی و تنظیم عواطف آنان در محیط های گوناگون ارائه کنند.
پیش بینی تنش والدینی وآشفتگی روان شناختی مادران براساس مشکلات رفتاری وکارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تولد کودک با تأخیرتحولی می تواند به همراه خود، مشکلات جدید و مضاعفی را برای والدین این کودکان به دنبال داشته باشد، اغلب برای چنین والدینی مخصوصاً مادران تنش، تجربیات و پاسخ های هیجانی از قبیل افسردگی، اضطراب و آشفتگی های روانی دیگر رخ می دهد، که اینها ارتباط مستقیمی با مسائل کود ک دارند. پژوهش حاضر به منظور پیش بینی تنش والدینی و آشفتگی روان شناختی مادران بر اساس مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان دبستانی با تأخیرهای تحولی انجام شد.
روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است. داده های پژوهش با روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شده است..جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 11-6 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اوتیسم مراجعه کننده به مراکزآموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. پس از توضیح اهداف پژوهش برای مادران و جلب رضایت آگاهانه از آنها، مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علایم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند(1984)، شاخص تنیدگی والدینی(1967) توسط مادران تکمیل شد.
یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری مدل یابی ساختاری از طریق نرم افزار لیزرل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی (با اوتیسم و بدون اوتیسم) با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران آنها رابطه مثبت وجود دارد ولی بین مؤلفه های کارکردهای انطباقی این کودکان با آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران رابطه منفی وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مدل یابی ساختاری می توان استنباط کرد که کارکردهای انطباقی و مشکلات رفتاری کودکان با تأخیرهای تحولی در قالب روابط ساختاری تغییرات آشفتگی روان شناختی و تنش والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند. به عنوان مثال متغیر خودتحریکی با ضریب بتای (24/0) و t محاسبه شده(72/3) قادر است 24% از تغییرات آشفتگی روان شناختی مادران را به طور معنی دار تبیین کنند و این متغیر با ضریب بتای(42/ 0و t محاسبه شده (46/5) قادر است 42% از تغییرات استرس والدینی مادران را به طور معنی دار تبیین کند.
نقش کاردرمانی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کاردرمانی در مدارس خدماتی را برای دانش آموزان با نیازهای ویژه ارایه می کند. کاردرمانگرها به منظور تسهیل مشارکت موفقیت آمیز دانش آموزان در محیط آموزشی، به تجزیه وتحلیل اجزای فعالیت های آموزشی می پردازند. آن ها با اجرای مداخله های مستقیم بر اختلال های حسی-حرکتی، درکی-شناختی و روانی-اجتماعی دانش آموز و مداخله های غیرمستقیم مانند مشاوره به کارکنان آموزشی مدرسه و والدین، زمینه را برای شکل گیری راهکا رهای آموزشی و پرورشی موثرتر فراهم می کنند.
نظریه دلبستگی و مشکلات هیجانی- اجتماعی در دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری: تبیین نظری و کاربردهای بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: نظریه دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی دانش آموزان با مشکلات یادگیری چارچوب نظری مفیدی را فراهم می کند. در این راستا کیفیت دلبستگی به عنوان یک عامل خطر یا عامل حفاظتی در تبیین ناسازگاری های رفتاری و هیجانی-اجتماعی این گروه مطرح است. همسو با نظریه بالبی، الگوی کاری دلبستگی در اصل بر پایه روابط اولیه با مراقبان اصلی رشد می کند و به تدریج به سوی ایجاد روابط دلبستگی ویژه و جدید با دیگران از جمله معلم، گسترش می یابد. ایجاد و حفظ چنین روابطی بر سازگاری و عملکرد هیجانی-اجتماعی در حال رشد دانش آموزان با مشکلات یادگیری تاثیر ویژه ای دارد.
نتیجه گیری: براین اساس، با توجه به نقش الگوهای دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی کودکان با مشکلات یادگیری، می توان از نظریه دلبستگی به عنوان چارچوبی برای طراحی مداخله های موثر برای کاهش ناسازگاری های هیجانی-اجتماعی این کودکان استفاده کرد. کاربردهای بالینی و الزام های عملی پژوهش های دلبستگی که بر بهبود کیفیت روابط دلبستگی والدین-کودک، توانمندسازی مادران، بهبود منابع مقابله ای کودکان و بهبود روابط معلم-دانش آموز تاکید دارد، در متن مقاله تشریح شده اند.