فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف:یادگیری مشاهده ای یا الگودهی از ابزارهای مهم اکتساب و یادگیری مهارت های جدید است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر دو روش آموزش مشاهده ای بر میزان اکتساب و یادداری یک مهارت جدید در کودکان دارای اختلال اتیسم بود. روش:روش این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و آزمون یادداری بود. 12 کودک دارای اختلال اتیسم شهرستان دره شهر به روش در دسترس انتخاب و به دو گروه 6 نفری تقسیم شدند. در جلسات تمرین، گروه الگودهیِ فرد ماهر زنده، اجرای مهارت را توسط یک فرد ماهر و گروه الگودهی ویدئویی فرد ماهر، اجرای مهارت را توسط یک فرد ماهر از طریق فیلم ویدئویی تماشا کردند. تکلیف شرکت کنندگان اجرای پرتاب از بالای شانه به سمت سیبل ترسیم شده روی زمین بود. بعد از آخرین جلسه، آزمون اکتساب و 24 ساعت بعد از آزمون اکتساب، آزمون یادداری که هر کدام شامل 10 کوشش بود، اجرا شدند. یافته ها:نتایج نشان داد هر دو گروه در پس آزمون و یادداری مهارت ملاک پیشرفت معناداری داشتند. دو گروه تفاوت معنی داری در پس آزمون نشان دادند (5 0/0 ≥ P) و گروه الگودهی ویدئویی فرد ماهر برتر از گروه نمایش الگوی ماهر زنده اجرا کردند. لیکن در آزمون یادداری دو گروه تفاوت معنی داری با هم نشان ندادند (5 0/0 < P). با این حال گروه مشاهده الگوی ماهر ویدیویی در پس آزمون و یادداری اجرای بهتری داشت. نتیجه گیری:یافته های حاضر نشان داد الگودهی بر یادگیری کودکان دارای اتیسم مؤثر می باشد، لیکن الگودهی ماهر ویدئویی، مداخله سودمندتری برای آموزش مهارت های حرکتی به کودکان اتیسم است.
بررسی عوامل ژنتیکی و محیطی ناشنوایی در 354 خانواده نانوا دار استان های قم و مرکزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: ناشنوایی شایعترین نقص حسی عصبی در انسان است و از هر هزارکودک یک کودک با ناشنوایی عمیق تا شدید بدنیا می آیند. مطالعات فراوانی نشان داده اند ناشنوایی در 50 درصد موارد علل ژنتیکی و در 50 درصد باقیمانده علل محیطی و ناشناخته دارد. در این تحقیق، هدف بررسی علل ناشنوایی در خانواده های مورد مطالعه بود تا راهکارهای مناسب جهت تشخیص و پیشگیری ارایه شود.
روش بررسی: پرسشنامه ها در مدارس و کانون های ناشنوایان و مجتمع های بهزیستی استان های قم و مرکزی توزیع و پس از تکمیل جمع آوری شد. اطلاعاتی چون سن، جنس، وضعیت شنوایی کلیه افراد خانواده و بستگان، نوع ازدوا ج والدین، علت شناسی (ژنتیکی، محیطی) جمع آوری و با استفاده از نرم افزارSPSS اطلاعات بررسی شدند.
یافته ها: 354 پرسشنامه حاوی اطلاعات کامل از خانواده های ناشنوا دار جمع آوری گردید میانگین سنی افراد ناشنوایی مورد (Proband) 8.1 ± 16.1 سال بود. 48.4 و 51.6 درصد ناشنوایان به ترتیب دختر و پسر بودند. 59.3 درصد والدین دارای نسبت فامیلی، 36.7 درصد غریبه و 4 درصد نسبت خود را معلوم نکرده بودند. میانگین تعداد ناشنوا در خانواده ها ± 1.4 1.8 است. با بررسی پرسشنامه های تکمیل شده و شجره نامه ها، در 70.9 درصد موارد عامل ژنتیکی و در 9 درصد موارد عامل محیطی و در20.1 درصد عاملی برای ناشنوایی شناخته نشد.
نتیجه گیری: عامل ژنتیکی با الگوی توارثی اتوزوم مغلوب شایعترین عامل ناشنوایی است و این بخاطر میزان بالای ازدواج فامیلی است که باعث شده سهم علل ژنتیکی در این جمعیت از 50 درصد بیشتر شود. تعداد فرزندان عامل دیگر افزایش تعداد ناشنوایان در خانواده هایی است که زمینه ژنتیکی ناشنوایی دارند. عامل محیطی و ناشناخته بعد از عامل ژنتیکی قرار دارد. با منع ازدواج های فامیلی، آموزش بهداشت، کنترل تعداد فرزندان و همینطور مشاوره ژنتیک بویژه برای خانواده های در معرض خطر می توان قدم های مهمی در زمینه کاهش تعداد ناشنوایان برداشت."
رابطه سبک دلبستگی و رشد اجتماعی در کودکان نارساخوان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: روانشناسان بر روابط کودکان با کسانی که مراقبت از آنها را به عهده دارند تاکید نموده و این کنش های متقابل را اساس عمده رشد عاطفی، شناختی و اجتماعی قلمداد کرده اند. در واقع سلامت تحولی فرد در هردوره، معلول عواملی است که یکی از ارزشمندترین این عوامل در دوره حساس زندگی ایمنی دلبستگی می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان سبک دلبستگی و رشد اجتماعی در کودکان نارساخوان و عادی شهر سمنان انجام شده است. روش کار: نمونه مورد بررسی شامل 30 دانش آموز پسر نارساخوان و 30 دانش آموز پسر عادی پایه چهارم و پنجم ابتدایی بودند. کودکان نارساخوان از مراکز اختلالات یادگیری و کودکان عادی به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دبستان های شهرستان سمنان گزینش شدند. به منظور اندازه گیری سبک دلبستگی و رشد اجتماعی از مقیاس سبک دلبستگی رونقی و مقیاس رشد اجتماعی وایلند استفاده شد و جهت تعیین هوشبهر شرکت کنندگان جهت ورود به نمونه پژوهشی نیز از آزمون هوش ریون کودکان بهره برده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه مثبتی میان سبک دلبستگی ایمن و رشد اجتماعی در هر دو گروه وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی اضطرابی و رشد اجتماعی در هر دو گروه و دلبستگی اجتنابی و رشد اجتماعی در دانش آموزان عادی رابطه منفی دیده شد. تفاوت معناداری از لحاظ سبک دلبستگی ، رشد اجتماعی و رابطه این در دو گروه مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که سبک دلبستگی می تواند رشد اجتماعی را در هر دو گروه نارساخوان و عادی پیش بینی کند؛ به گونه ای که دلبستگی ایمن با رشد اجتماعی بیشتر همراه است.
ضرورت شناسایی کودکان تیزهوش
حوزههای تخصصی:
مقایسه ادراک شنوایی دانش آموزان با آسیب شنوایی در دبستانهای ناشنوایان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی ادراک شنوایی دانش آموزان دچار آسیب شنوایی شدید (70-90 دسی بل) در دو محیط آموزشی مدارس عادی و استثنایی (تلفیقی) بود. روش: در چارچوب طرح 36 نفر از دانش آموزان دختر و پسر کلاسهای اول و دوم و سوم ابتدایی مدارس ناشنوایان و عادی به عنوان نمونه انتخاب شدند و با ارجاع به کلینیک شنوایی شناسی و انجام آزمایشهای شنوایی صدای خالص، آزمایش آستانه دریافت کلمات دو هجایی، معاینه گوش خارجی و پرده گوش میانی، آزمایش مقاومت گوش میانی جهت اطمینان از سلامت گوش میانی و قرار داشتن میزان شنوایی در محدوده آسیب شنوایی شدید انتخاب و براساس سن وقوع کم شنوایی، سن تشخیص کم شنوایی، شنوایی والدین، سطح (وضعیت) اجتماعی اقتصادی، بهره هوشی و وجود ناتوانیهای مضاعف همتا شدند. سپس هر دو گروه به وسیله آزمون ادراک شنوایی (APT/HI) مورد بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با روشهای آمار توصیفی و تحلیلی به روش تحلیل واریانس عاملی بررسی شدند. یافته ها: میانگین نمرات کل در هشت زیرآزمون در مدارس ناشنوایان پایه اول، دوم و سوم به ترتیب 170.3, 164.95 و 153.65 و در مدارس عادی، 191.45, 181.45 و 188.95 بدست آمد. تحلیل واریانس عاملی داده ها تفاوت معناداری را بین دو گروه نشان داد (P=0.0001), (F=42.58). نتیجه گیری: مقایسه دو گروه نشان می دهد که در شرایط یکسان دانش آموزان دچار آسیب شنوایی شدید مشغول به تحصیل در مدارس عادی (تلفیقی) دارای تواناییهای ادراک شنوایی بهتری نسبت به دانش آموزان آسیب دیده شنوایی شدید شاغل به تحصیل در مدارس ناشنوایان هستند.
بررسی مقایسه ای عوامل تنش زا و راهکارهای سازگاری در والدین کودکان عقب مانده ذهنی
حوزههای تخصصی:
عقب ماندگی ذهنی یکی از عمده ترین مسائل جوامع بشری است. کودکان عقب ما نده ذهنی نیازهای تکاملی و مراقبتی منحصر به فرد دارند و مشکلات عدیده ای برای خانواده و جامعه ایجاد می کنند....
همکلاسیهای معلول
منبع:
پیوند ۱۳۶۲ شماره ۵۳
حوزههای تخصصی:
بررسی مهارت اجتماعی در گروهی از کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر با استفاده از نظام درجه بندی مهارت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مهارت اجتماعی کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر بااستفاده از نظام درجه بندی مهارت اجتماعی(SSRS)است .این نظام‘دارای سه فرم ویژه والدین‘معلمان ودانش آموزان میباشدوهرفرم‘از دوبخش مهارت اجتماعی ومشکلات رفتاری تشکیل شده است.به منظور انجام این پژوهش دو فرم والدین و معلمان در دبستانی مخصوص کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر دختر و پسر در شیراز اجراشد.والدین ومعلمان دانش آموزان پرسشنامه ها‘را برای 89 دانش آموز 8تا16 ساله شامل36پسرو53دخترتکمیل کردند.نتایج نشان داد به طور کلی‘تفاوت دختران و پسران معنادار نبود.تحلیل عوامل با مؤلفه های اصلی و به دنبال آن چرخش مایل روی پرسشنامه های ویژه والدین و معلمان به استخراج سه عامل در بخش مهارت اجتماعی و سه عامل در بخش مشکلات رفتاری منجر شد. سه عامل بخش مهارت اجتماعی:همکاری‘قاطعیت وخویشتن داری وسه عامل مربوط به بخش مشکلات رفتاری:درونگرایی‘برونگرایی و پرتحرکی میباشند.نتایج حاصل از تحلیل عوامل نظام نشانگر ساختار عاملی مشابه با نظام اصلی است .ثبات درونی پرسشنامه ها مطلوب بود.
تأثیر آموزش ایمن سازی در پیشگیری ازآسیب جنسی در دختران نوبالغ کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقایسه تحولی نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبه ای از شناخت اجتماعی که در سال های اخیر توجه فزاینده ای را به خود جلب کرده است، تحول نظریه ذهن در کودکان می باشد. این توانایی برای کارکرد اجتماعی مهم است و به کودکان کمک می کند تا روابط شان با دیگران را هماهنگ کنند. این پژوهش با هدف مقایسه تحول نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، سطح 2 و سطح 3) در دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری مقطع ابتدایی و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنسیت، تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی خانواده) انجام شد. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری شهر قوچان که در سال 91-92 در مدارس عادی ثبت نام کرده و مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. انتخاب نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و از بین دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری که در مرکز آموزش وتوانبخشی مشکلات ویژه یادگیری امید قوچان دارای پرونده بودند 80 نفر انتخاب شدند. برای مقایسه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با دانش آموزان عادی تعداد 80 نفر از دانش آموزان مدارس عادی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری همگن بودند انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق آزمون نظریه ذهن (فرم 38 سوالی) و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. برای بررسی فرضیه پژوهش تحلیل کواریانس، آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل و تحلیل رگرسیون چند متغیری (با کدگذاری تأثیر) و نرم افزار SPSS-17 به کار رفت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که بین نمرات کلی نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، 2 و 3) در دانش آموزان عادی و دارای اختلال یادگیری تفاوت وجود دارد.و این تفاوت در سطح 01/0 معنی دار است ( 01/0 >P ) و دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی در تکالیف نظریه ذهن عملکرد خوبی نداشتند.
تأثیر تحریک نقاط حساس گوش بر توانایی هوش کلامی دانش آموزان آسیب دیده ی مغزی پسر کم هوش مرزی آموزشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: