فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
تاثیر یک برنامه منتخب ورزشی ( هوازی ) بر کاهش اضطراب در معتادین
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین ارزشیابی های کلاسی و جو یادگیری در کلاسهای درس دوره راهنمایی نواحی پنجگانه ی شهر اصفهان بوده است.
جامعهی آماری این پژوهش کلیه ی معلمان مدارس دوره ی راهنمایی شهر اصفهان بوده است. حجم نمونه 30 نفر بوده است که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با حجم و با توجه به متغیر جنسیت و ناحیه محل خدمت انتخاب گردیده اند. روش پژوهش همبستگی است و داده ها به وسیله دو چک لیست و با مشاهدهی رفتار معلمان در کلاس های درس در طول یکسال تحصیلی به دست آمده است.
نتایج این پژوهش نشان داد که معلمان دوره ی راهنمایی شهر اصفهان کارکرد ارزشیابی را پایین تر از حد متوسط (84/2= ) و فرآیند یاددهی- یادگیری را بیشتر از حد متوسط (33/3= ) ایجاد نموده اند. بین ارزشیابیهای مستمر کلاسی وجو یادگیری رابطه ی مثبت و معنی داری وجود داشته است. ضریب همبستگی 554/0 و ضریب تعیین 307/0 بوده است. به عبارت دیگر 30 درصد جو یادگیری کلاس درس را می توان بوسیله ارزشیابی تبیین نمود.
بررسی ارتباط خصوصیات شخصیتی و میزان افسردگی دانشجویان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه سیستان و بلو چستان
حوزههای تخصصی:
"تحقیق حاضر به بررسی ارتباط شخصیت، افسردگی و انجام فعالیت بدنی (ورزش) می پردازد برای این منظور از بین جنبه های مختلف شخصیت، به برون گرائی ـ درونگرائی فرد توجه شده که به وسیله آزمون شخصیت "" آیزینک""، مورد محاسبه قرار گرفته است. همینطور سطح افسردگی آزمودنیها به وسیله آزمون ""بک""
اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت. آزمودنیهای تحقیق حاضر در دو دسته 60 نفری ورزشکار و غیرورزشکار از بین دانشجویان پسر دانشگاه سیستان و بلوچستان به صورت تصادفی انتخاب شده اند.
میزان برون گرائی ـ درون گرائی و سطح افسردگی دو دسته آزمودنیهای ورزشکار و غیر ورزشکار توسط آزمون t استیودنت، مورد مقایسه قرار گرفت و مشاهده شد که، بین برون گرائی- درون گرائی دانشجویان پسر ورزشکار و غیرورزشکار، تفاوت معنی داری وجود نداشت. اما بین سطح افسردگی آنها تفاوت معنی دار مشاهده شد. ارتباط بین برون گرائی- درون گرائی و افسردگی آزمودنیها، بوسیله آزمون همبستگی پیرسون مورد آزمون قرار گرفت و مشاهده شد که بین این دو نیز ارتباط معنی داری وجود ندارد.
"
آیا مدل پردازش واج شناختی برای تبیین نارساخوانی در دانش آموزان دو زبانه عادی و نارساخوان دبستانی مناسب است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مطالعه تلاش شد مدل پردازش واج شناختی در نمونه ای از دو زبانه های عادی و نارساخوان ترکی - فارسی زبان آموزش شود. روش: به این منظور از بین دانش آموزان 10-8 ساله دو زبانه شهر تبریز از طریق نمونه گیری هدفمند 138 دانش آموز پسر نارساخوان و 138 دانش آموز پسر عادی انتخاب و با توجه به متغیرهای سن، جنس و هوش همتا شدند. آزمون های آگاهی واج شناختی، حافظه فعال واج شناختی، نامیدن سریع خودکار و خواندن درهر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان دادند مدل پردازش واج شناختی در گروه عادی دو زبانه مدل تبیینی مناسب تری به شمار می رود. بر این اساس، مولفه های آگاهی واج شناختی، نامیدن سریع خودکار و حافظه فعال واج شناختی دارای روابط علی معنی دار با سرعت و صحت خواندن می باشند. به عبارتی مدل بدست آمده از داده ها در این گروه با مدل تئوریکی آزمون شده مطابقت دارد و این مدل قادر به تبیین و پیش بینی عملکرد خواندن فرد است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت مدل آزمون شده در گروه دو زبانه عادی مدل مناسبی است؛ زیرا همه مسیرهای مهم و معنادار ممکن بین متغیرها را در خود داشته است. در گروه نارساخوان، داده های به دست آمده کاملا با مدل تئوریکی هماهنگی و تطابق ندارند و روابط علی حافظه فعال واج شناختی به سرعت و صحت خواندن و مسیر آگاهی واج شناختی به سرعت خواندن معنی دار نیست و در نتیجه آنها به خوبی در مدل قرار نمی گیرند. مجموع نتایج مربوط به دو زبانه های نارساخوان نشان می دهند که با وجود برازش داده ها با مدل تئوریکی، مدل کاملا مناسب داده ها نیست و مولفه حافظه فعال واج شناختی، نمی تواند نقش موثری در کاهش و افزایش زمان و خطاهای خواندن داشته باشد و آگاهی واج شناختی نیز نتوانسته بر متغیر سرعت خواندن موثر واقع شود. نتیجه گیری: در کل یافته ها نشان دادند مدل پردازش واج شناختی خواندن برای گروه عادی دو زبانه مدل مناسب تری است.
بررسی عوامل خطرساز در ابتلا به اختلال بیش فعالی / کمبود توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" هدف: با توجه به اهمیت بالینی اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات رفتاری در کودکان و تاثیر آن در سیستم خانواده در پژوهش حاضر به بررسی عوامل خطرساز در ابتلا به این اختلال پرداخته می شود.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع تحلیلی مقایسه ای بوده و آزمونی های پژوهش حاضر را 192 کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه به با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس دوره زمانی دو ساله (ابتدای سال 82 تا انتهای سال 83) به مرکز روانپزشکی اطفال ارجاع شده بودند و تشخیص اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه بر اساس معیارهای DSM-IV توسط دو روانپزشک کودک در آنها مسجل شده بود (گروه آزمایش) و 210 کودک جامعه عادی که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از مدارس و مهدهای کودک شهر تهران انتخاب شده و از لحاظ متغیرهای پژوهش با گروه آزمایش همتاسازی شده بودند (گروه کنترل)، تشکیل می دادند. داده های پژوهش با کمک روش های توصیفی مانند فراوانی و درصد و نیز استفاده از روش های آمار استنباطی نظیر خی دو مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد میزان بروز این اختلال در پسران از دختران بیشتر است (P=0.0001 و X2=33.8). میزان بروز ADHD در فرزندان والدین دارای نسبت خویشاوندی از فرزندانی که والدین غیر خویشاوند دارند بیشتر است (P=0.03 و X2=4.95). میزان بروز اختلال ADHD در کودکانی که سابقه ابتلا به اختلال بیش فعالی در والدین و بستگان آنها وجود دارد بیشتر از کودکانی است که سابقه ابتلا به اختلال بیش فعالی در والدین و بستگان آنها وجود ندارد (P=0.0001 و X2=26.88). میزان بروز اختلال ADHD در کودکان والدینی که دارای سابقه بیماری های روانی می باشند بیشتر از کودکان والدینی است که سابقه بیماری های روانی ندارند (P=0.0001 و X2=9.83). در نهایت میزان بروز اختلال ADHD در فرزندان اول و دوم بسیار بیشتر از فرزندان سوم و بالاتر است (P=0.0001 و X2=23.41). "
اختلال پس از استرس ضربه ای در دانش آموزان زلزله بم مقیم شهر کرمان چهار ماه پس از زمین لرزه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی زوج درمانی سیستمی- رفتاری بر افسردگی و رضایت زناشویی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، اثربخشی زوج درمانی سیستمی – رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی بررسی شد.
روش: در یک کارآزمایی بالینی، از بین 78 زن متاهل مبتلا به اختلال افسرده خویی که به مراکز روانپزشکی و مشاوره ای شهر تهران مراجعه کرده بودند، 39 نفر آنها به اتفاق شوهرانشان واجد شرایط ورود به طرح بودند که از بین آنها 20 زوج به صورت تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه زوج درمانی و دارو درمانی قرار گرفتند. زوج های گروه زوج درمانی در 10 جلسه هفتگی زوج درمانی سیستمی/ رفتاری شرکت کردند. زن های گروه دارو درمانی از داروهای ضد افسردگی تجویز شده به وسیله روانپزشکان استفاده نمودند. زن های دو گروه قبل از شروع درمان و در مقاطع مورد نظر (قبل از جلسه ششم، بعد از جلسه دهم و دو ماه پس از درمان) پرسشنامه های افسردگی و وضعیت زناشویی را تکمیل کردند.
یافته ها: تحلیل واریانس مکرر نشان داد که هر دو روش مداخله در کاهش شدت افسردگی موثر بود، ولی زوج درمانی موثرتر از دارو درمانی بود. همچنین نتایج نشان داد که زوج درمانی موجب افزایش رضایت زناشویی زنان شد، در حالی که دارو تاثیری بر رضایت زناشویی آنها نداشت.
نتیجه گیری: به نظر می رسد زوج درمانی سیستمی - رفتاری بر کاهش افسردگی و رضایت زناشویی زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی موثر باشد.
بار اختلال بیش فعالی و کم توجهی در جمعیت ایرانی در سال 1382(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال بیش فعالی و کم توجهی (ADHD) از اختلالات شایع روانپزشکی اطفال می باشد که با توجه به جمعیت جوان کشور ایران، می تواند ناتوانی قابل ملاحظه ای ایجاد نماید. از میان شاخص های تندرستی، DALY (سال های زندگی تعدیل شده برحسب ناتوانی) برای ارزیابی و مقایسه مشکلات و نیازهای بهداشتی ناشی از اختلالات مختلف، مقیاسی کارآمد است که با محاسبه آن می توان بار ناتوانی ناشی از بیماری های مختلف را در جامعه مقایسه کرد.
روش: DALY برای ADHD، بر اساس اطلاعات مربوط به بروز، شیوع، بهبود و مرگ ومیر فردی و با بهره گیری از اطلاعات جمعیت شناسی میانه سال 1382 محاسبه شد. برای سنجش هماهنگی اطلاعات خام و انجام محاسبات نهایی از نرم افزار DisMod II استفاده شد و در نهایت، YLD (سال های زندگی همراه با ناتوانی) به عنوان مقدار برابر با DALY در این اختلال محاسبه گردید. یافته ها: YLD در افراد مذکر 7/15 و در افراد مؤنث 7/6 به دست آمد. سال های زندگی تعدیل شده برحسب ناتوانی در دو جنس و در کلیه سنین 4/22 محاسبه شد. در تحلیل حساسیت با پیش فرض عدم بهبود اختلال پس از دوران بلوغ، DALY 9/31 به دست آمد که نشان می دهد مقدار 4/22، برآورد حداقلی از بار ناتوانی اختلال است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد ADHD عامل بخش قابل توجهی از بار اختلالات روانی در کلیه سنین و به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی است.
مقاله های مروری(اثر بازی درمانی گروهی بر نشانه های مرتبط با سوگ )
حوزههای تخصصی:
تازه های حوزه شناخت در اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی مروری یافته های تحقیقاتی جدید در حیطه وسواس بود، تا بتوان با تصویر روشن تری به مطالعه، تحقیق و درمان این اختلال پرداخت. طی سه دهه اخیر، شاهد پیشرفت های عظیمی در زمینه نقش شناختواره ها در شکل گیری، تداوم، و درمان بسیاری از اختلال های روان پزشکی از جمله اختلال وسواس فکری – عملی (OCD) بوده ایم. متغیرهای شناختی OCD بر نحوه تفسیر افراد از محتوا و وقوع افکار مزاحم تأکید می کنند. در حال حاضر بسیاری از سؤالات در زمینه نحوه شکل گیری، کارکرد و عواقب و همین طور درمان تکانش ها، تصاویر و افکار مزاحم و ناخواسته در جامعه بالینی و غیربالینی بی پاسخ مانده است. موضوع «فرآیند سیر تبدیل» یک فکر مزاحم به فکر وسواسی، یکی از موضوعات پراهمیت در ادبیات وسواس است. فرد در چه مسیر فکری قرار می گیرد تا یک فکر مزاحم و ناخواسته به یک فکر وسواسی تبدیل می شود. مدل شناختی معتقد است افراد مبتلا به OCD، افکار، تصاویر و تکانه های خود را بسیار مهم و معنی دار تفسیر می کنند و باورهای ناکارآمد زمینه ساز شکل گیری این افکار، تصاویر و تکانه ها است. به نظر می رسد باورهای ناکارآمد معینی مانند کنترل و اهمیت افکار، احساس مسؤولیت و ارزیابی احساس خطر و تهدید، و کمال طلبی و عدم قطعیت، در شکل گیری این اختلال نقش دارند. بسیاری از تحقیقات انجام شده بیانگر ارتباط این حوزه از شناخت باOCD است. هنوز یافته های تحقیقاتی موجود به یک نتیجه گیری قطعی در زمینه شناسایی حوزه های مختص به شناخت دست نیافته است. تنوع در یافته ها یکی از معضلات در زمینه مذکور است.
رورشاخ و نارسایی پردازش خبر در بیماران افسرده
حوزههای تخصصی:
"
در این پژوهش قابلیت شاخصهای شناختی رورشاخ در متمایز کردن مشکلات پردازش خبر در بیماران افسرده مورد بررسی قرار گرفت. 30 آزمودنی افسرده و 30 آزمودنی غیرافسرده با سنین و تحصیلات مشابه از طریق مصاحبة بالینی براساس ضوابط DSM-IV و پرسشنامة افسردگی بک انتخاب شدند. برای ارزشیابی نارساکنشی بازخوردها از مقیاس نارساکنشی بازخوردها (DAS) استفاده شد و ارزشیابی شاخص ادراکی ـ تفکری و شاخصهای تفصیلی مربوط به پردازش خبر از طریق اجرای آزمون رورشاخ و نمرهگذاری اکسنر صورت گرفت. نتایج نشان دادند که شاخص ادراکی ـ تفکری برای تمایز مشکلات بیماران افسرده در پردازش خبر کفایت لازم را ندارد اما ترکیبی از برخی متغیرهای آن و شاخصهای شناختی رورشاخ برای چنین هدفی قابل استفاده است. بدین ترتیب شاخص جدیدی با نام «شاخص نارسایی پردازش خبر» (IPDI) به دست آمد."
ارزش سنجش سطح بزاقی لیتیوم در پایش درمان اختلالات خلقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مشتقات لیتیم از قرن نوزدهم جهت درمان بیماریها بخصوص اختلالات دو قطبی مورد مصرف قرار گرفته است.
مسمومیت کشنده لیتیم از همان شروع مصرف آن شناخته شده بود و بعلاوه پایین بودن شاخص درمانی آن از مشکلات مهم در تجویز آن می باشد.
بمنظور پیش گیری از مسمومیت فوق پایش سطح دارو در خون مورد توافق قرار گرفته است.
خونگیری مکرر و بخصوص در دور تثبیت بصورت هفتگی برای بیماران توام با استرس بوده و بعلاوه در بیماران روانی و بویژه در اطفال مشکل می باشد. از این رو محققین همواره در تلاش برای یافتن راهی کمتر تهاجمی بوده اند. یکی از این راهها پایش دارو در بزاق می باشد ولی بررسی ها بیانگر اختلاف نظر راجع به ارزش بزاق در پایش فوق می باشد. در این مقاله کلیه مطالعات منتشر شده از 1949 تاکنون مورد بررسی قرار گرفت و اختلاف نظر فوق بخوبی آشکار گردید. با توجه به بررسی فوق سه راه برای رفع این اختلاف نظر پیشنهاد گردیده است. 1- محاسبه نسبت غلظت سرمی لیتیم به غلظت بزاقی آن بر اساس متوسط سه جفت نمونه مختلف 2- بهبود روش و تکنیک آزمایشات و 3- اصلاح نسبت یاد شده بر اساس نشانگرهای طبیعی مشخص.
پیش بینی اختلال دلبستگی کودکان والدین آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"رابطه بین سبک دلبستگی والدین و اختلال دلبستگی در کودکان دبستانی موضوع مورد مطالعه در پژوهش حاضر است. نمونه مورد بررسی شامل 605 دانش آموز بود، که 324 نفر آنها دختر و 281 نفر آنها پسر بودند. این دانش آموزان از مدارس ابتدایی شهر تهران در سه مقطع تحصیلی (سوم و چهارم و پنجم) با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برگزیده شده بودند. برای سنجش فرضیه ها از آزمون سبک های دلبستگی (تجدید نظر شده) و آزمون اختلال دلبستگی رندالف و آزمون بندر گشتالت و یک پرسش نامه جمعیت شناختی محقق ساخته استفاده به عمل آمد.
نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ناایمن/ اضطرابی والدین بهترین پیش بینی کننده اختلال دلبستگی کودکان محسوب می شود. به علاوه بین تعارضات زناشویی میان والدین، تفاوت سنی بین آنها (بیش از ده سال) و نیز وضعیت نامناسب مالی خانواده و اختلال دلبستگی کودک همبستگی مثبت وجود داشت. همچنین بین سبک دلبستگی ناایمن والدین با تعارضات زناشویی میان آنها و وضعیت نامناسب مالی خانواده، همبستگی مثبت معنادار وجود داشت.
"
عوامل مؤثر بر آگاهی و نگرش معتادان زندانی نسبت به ایدز و راههای پیشگیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از این پژوهش، شناخت عوامل موثر بر آگاهی و نگرش معتادان زندانی نسبت به ایدز و راه های پیشگیری از آن است. جامعه آماری در این پژوهش معتادان محبوس در اردوگاه معتادان شهر شیراز می باشد. این تحقیق به شیوه پیمایشی انجام شده است و به دلیل محدود بودن جامعه آماری، نمونه مورد مطالعه همان جامعه آماری به شمار می آید، که با 16.3 درصد کاهش به 281 نفر رسیده است. نظریه های مورد استفاده شامل نظریات پیرامون تبیین مساله اجتماعی هستند که عبارتند از: نظریه کارکردگرایی انسان شناسی، نظریه کارکردگرایی جامعه شناختی و نظریه انتقادی. علاوه بر آنها، نظریه روان شناسان اجتماعی نظیر لوین، روزن اشتیل، کرچ، کراچفیلد و بالاچی نیز در تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند که پیرامون شناخت عوامل موثر بر نگرش اجتماعی افراد می باشد. در این پژوهش متغیر میزان آگاهی از ایدز و راه های پیشگیری از آن به عنوان متغیر واسطه ای در نظر گرفته شد. بنابراین، دو دسته فرضیه در تحقیق وجود دارد. در نتیجه رابطه متغیرهای مستقل یک بار با متغیر واسطه یعنی آگاهی از ایدز و راه های پیشگیری از آن در نظر گرفته شده است و بار دیگر، رابطه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته یعنی نگرش نسبت به ایدز مورد توجه قرار گرفته است. و نهایتا، با استفاده از تحلیل مسیر، مدل نهایی به دست آمده برای متغیر وابسته ترسیم شده است. نتایج نهایی رابطه متغیرهای مستقل با متغیر واسطه و وابسته نشان می دهد که میزان آگاهی از ایدز و راه های پیشگیری از آن با متغیرهای میزان تحصیلات، میزان درآمد، جنسیت و طول مدت محکومیت رابطه معنی دار دارد و نگرش نسبت به ایدز با متغیرهای میزان آگاهی از ایدز و راه های پیشگیری از آن و میزان تحصیلات رابطه ای معنی دار دارد.
"