فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی میزان شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان دوره ابتدایی استان فارس انجام شده است. روش: این تحقیق بر روی نمونه ای به حجم 1445 نفر صورت گرفت. از این تعداد 749 نفر دانش آموز پسر، 696 نفر دانش آموز دختر، 613 دانش آموز روستایی و 832 دانش آموز شهری بودند که به روش طبقه ای و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.از پرسشنامه علایم مرضی کودکان (CSI-4) به منظور شناسایی اختلالهای رفتاری در دانش آموزان و نیز یک پرسشنامه عوامل جمعیت شناختی استفاده شد. برای توصیف داده ها از روشهای آمار توصیفی مانند فراوانی و درصد و برای پاسخ گویی به سوالات و فرضیات پژوهش از آزمون خی دو استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که 22.4 درصد دانش آموزان مبتلا به اختلالهای رفتاری هستند. میزان شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر و در دانش آموزان شهری بیشتر از دانش آموزان روستایی بود. علاوه بر این، میزان شیوع اختلالهای رفتاری در دانش آموزان پایه سوم بیشترین و در دانش آموزان پایه پنجم کمترین بود. در این پژوهش مشخص شد که رابطه معناداری میان اختلالهای رفتاری و جنسیت، شهری و روستایی بودن، تحصیلات مادر و شغل پدر وجود دارد. قابل ذکر است که در این مطالعه بین تحصیلات پدر،شغل مادر،فوت والدین وطلاق والدین با اختلالهای رفتاری رابطه معناداری به دست نیامد. نتیجه گیری: شیوع اختلالهای رفتاری در بین کودکان و نوجوانان نسبتا بالاست و از آنجایی که اختلالهای رفتاری بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و حرفه ای کودکان و نوجوانان به طور چشمگیری تاثیر منفی می گذارد و احتمال ابتلا به بیماریهای روانی در دوره بزرگسالی را افزایش می دهند؛ بنابراین، ضروری است که مسوولین و دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت مساله اختلالهای رفتاری کودکان را مورد توجه ویژه قرار دهند.
اثر گروه درمانی شناختی رفتاری بر پیامد اختلال دو قطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
علایم روان شناختی در بیماران PTSD با و بدون هم ابتلایی به سوء مصرف مواد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
تجارب روانی بیماران دارای استوما (کلستومی)، یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درباره تجارب روان شناختی بیماران دارای استوما در ایران اطلاعات چندانی در دست نیست. از آن جا که پیشگیری از پیامدهای منفی روان شناختی این نوع اعمال جراحی در طراحی مداخلات روان پرستاری اهمیت زیادی دارد، شناخت تجارب روان شناختی این بیماران ضروری به نظر می رسد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع کیفی (پدیدار شناسی) بود. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف انجام شد و شرکت کنندگان (17 بیمار کلستومی) مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. بیماران شامل افرادی بودند که در مراکز آموزشی - درمانی وابسته به دانشگاه، مورد عمل جراحی و مراقبت قرار گرفته بودند. اطلاعات جمع آوری شده به روش Colaizzi مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: 8 کد استخراج شده مربوط به تجارب روانی این بیماران عبارت بود از: آبرو ریزی، افسردگی، دردسر و سربار بودن، بی ارزشی، بی اعتمادی، عدم پذیرش و وابستگی. نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان داد که مشکلات روانی - اجتماعی از اهم تجارب این بیماران است. در یک رویکرد کل نگر، پرستاران به عنوان اعضای لاینفک تیم درمانی، لازم است در طراحی مداخلات روان پرستاری به مشکلات روانی - اجتماعی این بیماران نیز توجه لازم را مبذول دارند.
اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر کاهش اضطراب امتحان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر اضطراب امتحان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش 386 نفر دانش آموز دختر رشتة تجربی دورة پیش دانشگاهی ناحیه یک آموزش و پرورش شهر همدان در نیمسال اول سال تحصیلی 87-1386 را شامل می شد که بر روی آنها آزمون اضطراب امتحان اجرا شد. سپس پرسشنامه راهبردهای شناختی و فراشناختی بر روی افراد دارای اضطراب امتحان بالا (126نفر) اجرا شد و افراد دارای اضطراب امتحان بالا و ناآشنا با راهبردهای شناختی و فراشناختی (56 نفر) به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شده و به روش تصادفی ساده در دو گروه 28 نفری آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامة استاندارد شدة راهبردهای شناختی و فراشناختی و آزمون اضطراب امتحان (TAI) استفاده شد که در قالب پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا گردید. روند اجرا بدین صورت بود که آزمودنیهای گروه آزمایش پس از اجرای پیش آزمون تحت آموزش هشت جلسه ای راهبردهای شناختی و فراشناختی قرار گرفتند و پس از اتمام دوره آموزش، پس آزمون راهبردهای شناختی و فراشناختی و آزمون اضطراب امتحان برای هر دو گروه اجرا شد. به منظور تحلیل آماری فرضیه ها از آزمون t مستقل برای مقایسه میانگین های دو گروه و از آزمون t همبسته برای مقایسه میانگین های پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش استفاده گردید. یافته ها نشان دادند که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی به دانش آموزان موجب آشنایی و استفاده بیشتر آنها از این راهبردها در هنگام مطالعه و یادگیری شده و کاهش اضطراب امتحان در آنها را نیز سبب می شود.
بی خوابی ، درمان دارد
"ارتباط متغیرهای جمعیت شناختی با ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان شهر مشهد "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: در سال های اخیر فرار از منزل به ویژه در دختران نوجوان رو به افزایش است. مطالعات و تحقیقات زیادی پیرامون دختران فراری صورت گرفته است، اما مطالعات در زمینه ریسک فرار از منزل بسیار اندک می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی با ریسک فرار از منزل در دختران نوجوان بود. روش کار: این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. 500 نفر از دانشآموزان دختر مقطع متوسطه و پیشدانشگاهی مناطق 2، 5 و 7 آموزش و پرورش شهر مشهد که به شیوه تصادفی طبقهای خوشهای انتخاب شده بودند، با استفاده از پرسشنامههای ویژگیهای جمعیتشناختی و ریسک فرار از منزل مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها به کمک همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: تحلیل دادهها نشان داد که بین سن آزمودنی ها (01/0P<)، تعداد اعضاء خانواده (05/0P<)، درآمد والدین (01/0P<)، سن و سطح تحصیلی والدین(01/0P<) با ریسک فرار دختران از منزل رابطه معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل واریانس یک راهه و آزمون شفه حاکی از تاثیر وضعیت تحصیلی(01/0P<)، ترتیب تولد(05/0P<) و نوع سرپرست (05/0P<) بر ریسک فرار از منزل بود. ارتباط سایر متغیرها با ریسک فرار از منزل معنادار نبود.بحث: نتایج بیانگر ارتباط برخی از متغیرهای جمعیت شناختی با ریسک فرار از منزل در دختران بود.
"
تاثیر آموزش مهارت های تن آگاهی بر بهبود تن انگاره ی کودکان دچار اختلال نارسایی توجه؛ بیش فعالی
لکنت (ناروانی گفتار)
نقش ترس از حرکت در مزمن شدن درد افراد مبتلا به دردهای عضلانی – اسکلتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ترس از حرکت در مدل های معاصر روان شناختی ایجاد درد مزمن، نقش محوری پیدا کرده است و ادعا می شود که می تواند زمینه ساز مزمن شدن درد باشد. این درد بر شرایط زندگی بیمار اثرات منفی می گذارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ترس از حرکت در مزمن شدن درد در مبتلایان دردهای مزمن عضلانی اسکلتی بود. مواد و روش ها: در این مطالعه پس رویدادی (علمی - مقایسه ای) تعداد 170 نفر بیمار مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک ارتوپدی بیمارستان آتیه تهران، به روش تصادفی انتخاب و به سه طبقه با ترس پایین، متوسط و بالا از حرکت طبقه بندی شدند و شاخص های مرتبط با درد در آنها با استفاده از آنالیز واریانس یک راهه و با استفاده از نرم افزار SPSS16 در این سه گروه مقایسه گردید. یافته ها: افراد مبتلا به دردهای مزمن که ترس بالایی از حرکت نشان می دادند، نمرات بالاتری در همه مقیاس ها، به غیر از برآورد فرد از شدت درد در هفته جاری و هفته آینده، کسب کردند. به علاوه، تحلیل رگرسیونی نشان داد که نمرات آزمودنی ها در مقیاس نشانه های اضطراب در نتیجه درد و پرسش نامه آگاهی و گوش به زنگی در برابر نشانه های درد، بهترین پیش بینی کننده نمرات آزمودنی ها در مقیاس ترس از حرکت می باشد. نتیجه گیری: ترس از حرکت در افراد مبتلا به دردهای مزمن بیشتر تابع متغیرهای روان شناختی مرتبط با اضطراب اختصاصی درد است تا شدت درد و این متغیر می تواند پیش بینی کننده ناتوانی حرکتی در آینده باشد که از لحاظ بالینی نکته ارزشمندی در کنترل دردهای مزمن است.
مقایسه سبکها و مکانیزمهای دفاعی بیماران مبتلا به اختلال وسواس بیاختیاری و افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مکانیزمهای دفاعی مسئولیت محافظت از «من» را در مواجهه با شکلهای مختلف اضطراب برعهده دارند و از آن جهت که در نظام روان تحلیلگری هر اختلال روانی با مکانیزمهای دفاعی غیرانطباقی مشخصی همراه است، این مطالعه با هدف تعیین سبکها و مکانیزمهای دفاعی افراد مبتلا به اختلال وسواس بیاختیاری و مقایسه آنها با افراد بهنجار انجام پذیرفته است. روش: این مطالعه از نوع توصیفی پس رویدادی است که در آن از جامعه مبتلایان به اختلال وسواس – بی اختیاری ساکن در شهر تهران نمونهای 30 نفره، با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شد و با 30 نفر از افراد بهنجار مقایسه شدند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش مکانیزمهای دفاعی پرسشنامة سبکهای دفاعی (DSQ-40) میباشد. دادههای به دست آمده با روش آماری مقایسه میانگینهای آزمون t مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل دادهها مشخص کرد که تفاوت معنا داری میان بیماران مبتلا به وسواس- بی اختیاری و گروه بهنجار از نظر سبکهای دفاعی مورد استفاده وجود دارد. افراد مبتلا به اختلال مذکور، بیشتر از سبکهای دفاعی رشد نایافته و روان آزرده استفاده میکنند. به علاوه مشخص گردید که دفاعهای گذار به عمل، تشکل واکنشی و ابطال در اختلال وسواس- بیاختیاری بیشترین سهم را دارند و افراد مبتلا نسبت به گروه بهنجار از دفاعهای نام برده بیشتر استفاده میکنند. نتیجه گیری:یافتههای این پژوهش بهطورکلی با یافتههای سایر مطالعات قابل مقایسه هستند، با این حال انجام پژوهش در زمینة مکانیزمهای دفاعی در ایران نیازمند توجه بیشتری است.
خودکارآمدی عمومی و فوبی اجتماعی : ارزیابی مدل شناختی اجتماعی بندورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"زمینه: مطالعات سبب شناختی، فوبی اجتماعی را یک واقیت چندعاملی و نتیجه کنش متقابل عوامل فیزیکی، اجتماعی و روانشناختی تلقی می کنند. شناخت نقش تمایلات روانی منفی از جمله خودکارآمدی پایین، یکی از هدفهای محققان بویژه در پرتو تئوری شناختی اجتماعی بندورا بوده است. هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی سازه خودکارآمدی در تبیین و پیش بینی فوبی اجتماعی انجام شد. روش: تحقیق حاضر با شیوه پیمایشی و مقطعی انجام شد. داده های این مطالعه از 220 نفر از دانشجویان دانشگاه یزد که با روش نمونه گیری تصادفی، از هفت گروه آموزشی، انتخاب شده بودند، و در آبان 1385گردآوری شد. این پاسخگویان، سپس به پرسشهای مقیاس خودکارآمدی عمومی(GSES) و پرسشنامه فوبی اجتماعی (SPIN) پاسخ دادند. نتایج: همبستگی معناداری بین خودکارآمدی و فوبی اجتماعی بطور کلی (001/0 >P) و نیز بین خودکارآمدی و مولفه های ترس از افراد معتبر (001/0 >P)، ترس از انتقاد و خجالت (001/0 >P) و ترس از صحبت در جمع و با غریبه ها (001/0> P) وجود داشت. تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نیز نشان داد که مولفه های خودکارآمدی، 1/20 درصد از واریانس فوبی اجتماعی را تبیین نموده است. بحث: یافته های این مطالعه اعتبار و توانایی مدل شناختی اجتماعی بندورا را بعنوان یک مدل نظری در تبیین و پیش بینی فوبی اجتماعی دانشجویان نشان داد. سازه خودکارآمدی، بعنوان سازه اصلی در تئوری شناختی اجتماعی بندورا بخوبی توانسته است تغییرات در فوبی اجتماعی دانشجویان را تبیین نماید.
"
تجزیه و تحلیل کلام بیماران اسکیزوفرنیک از جنبه اصل همیاری گرایس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: هدف این پژوهش بررسی یکی از حیطه های تجزیه و تحلیل کلام بیماران اسکیزوفرنیک یعنی اصل همیاری می باشد.
روش بررسی: در این پژوهش مقایسه ای که از نوع مورد- شاهدی است، با نمونه گیری ساده و در دسترس، دو گروه 22 نفره از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و افراد سالم (با تعداد 17 مرد و 5 زن) انتخاب و مصاحبه ای با استفاده از بخش گفتار خودبه خودی آزمون زبان پریشی فارسی با آنها صورت گرفت. پاسخ هر سئوال با توجه به این که فرد کدام قاعده همیاری (کیفیت، کمیت، شیوه و رابطه) را بیشتر نقض کرده است، ارزیابی و به عنوان خطا در آن پاسخ در نظر گرفته شد. با درصد گیری خطاها، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، تی مستقل، کروسکال والیس و من ویتنی انجام شد.
یافته ها: بین دو گروه در رعایت کلی اصول همیاری گرایس (001/0P<) و اصلهای کمیت (001/0P<)، رابطه (001/0P<) و شیوه (02/0=P) اختلاف معنی داری وجود داشت، ولی در اصل کیفیت دو گروه تفاوت معنی داری نداشتند (07/0=P). عدم رعایت کلی اصول گرایس در بیماران با مدت ابتلا به بیماری، تحصیلات، سن و جنس آنها ارتباط آماری معنی دار نداشت (05/0P>).
نتیجه گیری: بیماران اسکیزوفرنیک اصل همیاری گرایس را رعایت نمی کنند و به علت نقض این اصل در گفتگوهای دو طرفه دچار عدم انسجام می باشند.
"