فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
هدف: هدف این مطالعه بررسی حافظه فعال گروهی از بیماران دچار اسکلروز متعدد نوع تشدید شونده ـ بهبودیابنده و بررسی ارتباط این آسیب با پارامترهای MRI می باشد.
روش: این پژوهش تحلیلی مورد ـ شاهدی در یک کلینیک بالینی صورت گرفت. 34 بیمار دچار اسکلروز متعدد نوع تشدید شونده ـ بهبودیابنده که با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، با 52 فرد طبیعی، با استفاده از مقیاس حافظه لوریا ـ نبراسکا به منظور ارزیابی عملکرد لوب فرونتال مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی MRI با استفاده از روش 2T انجام شد.
یافته ها: همه بیماران دچار اسکلروز متعدد بدون افسردگی شدید آسیب معناداری را در تمام متغیرهای حافظه (کلامی، غیرکلامی و عملکرد کلی حافظه فعال) نسبت به گروه شاهد (افراد سالم) نشان دادند. ارتباطی میان اجرای آزمون ارزیابی لوب فرونتال (حافظه فعال) و وجود آسیب در ماده سفید لوب فرونتال وجود نداشت. اجرای مشابه، با آسیب هایی در ماده سفید نواحی غیرفرونتال مرتبط بود.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، آسیب در حافظه فعال بیماران اسکلروز متعدد را نشان داد. یافته ها نشان داد ناهنجاری های شناختی خاص در دچار اسکلروز متعدد، سبب شناسی چندعاملی دارد که آسیب شناسی نشان داده شده در MRI توضیح کاملی برای آن نمی باشد. به عبارت دیگر، در اسکلروز متعدد، آسیب های مغزی میکروسکوپی و ماکروسکوپی گسترده در تعیین نقص های خاص از حوزه های شناختی (نسبت به در نظر گرفتن بیماری به صورت موضعی) از اهمیت بیشتری برخوردار است.
توجه انتخابی در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی توجه انتخابی یا سوگیری پردازش اطلاعات در بیماران تحت درمان نگهدارنده متادون انجام شد. شواهد قـابـل توجهی وجود دارد که افراد انتخابی به نشانههایی توجه میکنند که با موضوعات برجسته هیجانی آنها در ارتباط است و اگر بهصورت پیوسته به محرک تهدیدکننده توجه شود، رفتار هدفمند فرد مختل میگردد.
روش: 25 بیمار تحت درمان نگهدارنده متادون، 25 فرد بهنجار (بدون سابقه مصرف مواد) و 25 بیمار وابسته به مواد در حال پرهیز، در این مطالعه وارد شدند که هر سه گروه در متغیرهای سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه افسردگـی یک، مقیاس اضطراب حـالت- صفت اسپیلبرگر و تکلیف تغییریافته پیگیری چشمی نقطه با کلمات مرتبط با اعتیاد بود.
یافتهها: گروه دریافتکننده متادون دارای اجتناب شناختی نسبت به محرکهای مرتبط با اعتیاد بودند. مقایسه دادههای دو گروه بهبودیافته و گروه بهنجار نشان داد که در تکلیف پیگیری چشمی نقطه تفاوتی در عملکرد آنها وجود ندارد. همچنین گروه بهبودیافته فاقد سوگیری توجه نسبت به محرکهای مرتبط با اعتیاد بودند.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش با نتایج مطالعات دیگران همخوانی داشته و حاکی از آن است که افراد مصرفکننده متادون دارای سوگیری شناختی هستند. "
روش های نوین ترک سیگار
ترک سیگار
مقایسه اثر بخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری، فلوکستین و هایپیران در کاهش شدت علایم افسردگی اساسی زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روش های متنوعی جهت درمان افسردگی وجود دارد. این مطالعه با هدف مقایسه اثر بخشی سه روش روان درمانی گروهی شناختی- رفتاری، داروی ضد افسردگی فلوکستین و داروی گیاهی هایپیران در درمان افسردگی زنان انجام شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش آزمایشی و با انتخاب تصادفی 45 آزمودنی زن، که با پرسش نامه سنجش میزان افسردگی و بر اساس ملاکهای DSM- IV توسط روان پزشک مورد ارزیابی قرار گرفتند، انجام شد. نمونه های تشخیص گذاری شده به عنوان افسرده اساسی، در سه گروه آزمایش گمارده شدند؛ گروه تحت درمان گروهی شناختی- رفتاری، گروه تحت درمان با داروی فلوکستین و گروه تحت درمان با داروی گیاهی هایپیران. نمرات قبل و بعد از مداخله و مرحله پیگیری در هر سه گروه جمع آوری گردید و با استفاده از آزمون های آماری کواریانس، واریانس یکراهه و آزمون های تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه میانگین ها نشان داد که بین میزان اثر بخشی سه روش درمانی با یکدیگر تفاوت معنیدار وجود دارد (01/0 P <). نتایج آزمون شفه نیز بیانگر آن بود که درمان گروهی شناختی- رفتاری از هایپیران مؤثرتر است، در حالی که بین اثر بخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری با فلوکستین و فلوکستین با هایپیران تفاوت معنیداری مشاهده نشد (05/0 P >). پایداری نتایج درمان در مطالعه پیگیری نیز تأیید شد، البته بین میزان پایداری روش های درمانی تفاوت معنیدار مشاهده شد (01/0 P <).
نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید اثر بخشی سه روش درمان افسردگی بودند. به خصوص برتری درمان گروهی شناختی- رفتاری در مقایسه با هایپیران در مرحله پس آزمون و نسبت به فلوکستین و هایپیران در مرحله پیگیری تأیید شد.
مقایسه ارزیابی ها و نگرش ها نسبت به بیماری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، اختلال اسکیزوافکتیو و افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ارزیابی ها و نگرش های بیماران دارای تشیخص های اسکیزوفرنیا، اسکیزوافکتیو و افسردگی اساسی بدون علائم روا ن پریشی نسبت به بیماری شان بود.
روش: هفتاد و هفت بیمار دارای تشخیص-های اسکیزوفرنیا، اسکیزوافکتیو و افسردگی اساسی بدون علائم روان پریشی تحت مصاحبه تشخیصی قرار گرفته و به -وسیله پرسشنامه خود– ارزیابی بیماری مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: در بین بیماران فوق، گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اسکیزوافکتیو در مقایسه با بیماران دارای تشخیص افسردگی اساسی بدون علائم روان پریشی، دارای سطوح بالاتر انکار بیماری و پیامدهای آن و انکار نیاز به درمان و نیز دارای سطح پایین-تر نگرانی بودند.
نتیجه گیری: بیماران اسکیزوفرنیا و اسکیزوافکتیو در مقایسه با بیماران افسردگی اساسی نقایص خودآگاهی بیشتر و بینش پایین تری دارند. جمعیت افسرده بدون علائم روان پریشی از بینش نسبتاً بالایی در مقایسه با دو گروه دیگر برخوردار بودند.
تیک یا جهش عضلانی
نقش اضطراب و افسردگی در تبیین اختلالات نارسایی توجه در کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال فزون کنشی/نارسایی توجه با اضطراب و افسردگی در نمونه های بزرگسال و گروه های بالینی رابطه نشان داده است. به نظر می رسد تا این تاریخ رابطه مؤلفه های عاطفی اضطراب و افسردگی با اختلال فزون کنشی/نارسایی توجه در کودکان دبستانی بسیار اندک مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه دو اختلال ذکر شده در کودکان دبستانی انجام گرفت.
روش: بدین منظور نمونه ای به حجم 1009 نفر (490 دختر و 519 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از نواحی چهارگانه مدارس ابتدایی شیراز، انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که اضطراب - افسردگی در تبیین تغییرات انواع سه گانه فزون کنشی/نارسایی توجه یعنی نارسایی توجه، فزون کنشی - تکانشگری و ترکیبی سهم قابل ملاحظه ای دارد. این یافته ها همسو با تحقیقات قبلی تفسیر گردید و نشان داد ساز وکار های مشترکی بین مؤلفه های عاطفی و فزون کنشی/نارسایی توجه وجود دارد. نتیجه گیری: نارسایی توجه نقش اساسی در اشتراکات دو متغیر دارد و در این راستا شاید بتوان نوعی آمادگی ژنتیکی عمومی برای شکل گیری اختلالات نارسایی توجه و اضطراب - افسردگی را متصور شد.
بررسی سوگیری های اسنادی در شخصیت اسکیزوتایپی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد حافظه کوتاه مدت بیماران اسکیزوفرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: در دهه های گذشته شواهد بهدستآمده در مورد مجموعه اختلالات اسکیزوفرنی، نشان میدهند که اسکیزوفرنی با نقایص قابل توجهی در عملکردهای ادراکی و شناختی (بهخصوص نقصهایی در دقت و حافظه عملکردی) همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد حافظه کوتاهمدت و ابعاد مختلف آن در بیماران اسکیزوفرن و مقایسه با افراد عادی انجام گرفت.
روش: افراد مورد مطالعه 30 بیمار مرد با تشخیص اسکیزوفرنی بستری در بخش روانپزشکی شهرستان شاهرود بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. عملکرد حافظه کوتاهمدت آنها با استفاده از مقیاس تجدیدنظرشده حافظه وکسلر ( III - WMS ) مورد ارزیابی قرار گرفت و با 30 مرد عادی که بهشیوه تصادفی انتخاب شده بودند، مقایسه شد.
یافتهها: تحلیل واریانس چندمتغیره با کنترل سن و تحصیلات نشان داد که بین عملکرد حافظه کوتاه مدت بیماران اسکیزوفرن و افراد عادی در 4 خردهمقیاس حافظه وکسلر از جمله جهتیابی، کنترل ذهنی، تکرار ارقام و حافظه بینایی تفاوتهای معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: بیماران اسکیزوفرن در حافظه و مفهومسازی ضعیفتر از افراد عادی عمل میکنند که این الگو با فرضیه آسیب در قشر پیشانی- گیجگاهی هماهنگی دارد. توانبخشی شناختی یکی از ضروریات مداخلات درمانهای روانشناختی در بیماران اسکیزوفرن است."
مقایسه میزان اضطراب در پایگاه های هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق رابطه بین پایگاه هویت و اضطراب مورد بررسی قرار گرفته است، با این فرض که بعضی از پایگاه های هویت آسیب پذیری بیشتری در برابر اضطراب دارند. به این منظور میانگین های اضطراب چهار پایگاه هویت یعنی دستیابی، تعیلق، ممانعت و پراکندگی مورد مقایسه قرار گرفته است. همچنین در تحلیل دیگری مقایسه ای بین فراوانی پایگاه های مختلف هویت در بخشی از گروه نمونه که مبتلا به اضطراب در سطح مرضی بوده اند، انجام شده است و معنادار بودن این تفاوت ها مورد آزمون قرار گرفته است. این تحقیق بر روی 78 زن و 60 مرد دانشجوی کارشناسی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی صورت گرفته است. برای تشخیص پایگاه هویت از آزمون گسترش یافته عینی پایگاه هویت من ـ تجدید نظر دوم (EOM-EIS-2) و برای سنجش میزان اضطراب از سیاهه اضطراب آشکار و پنهان ـ فرم (STAI-Y) Y استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اضطراب افرادی که در پایگاه های فاقد تعهد به هویت هستند، بطور معناداری بالاتر از اضطراب افرادی است که به هویت مشخصی متعهد شده اند. همچنین فراوانی افراد فاقد تعهد به هویت در گروه مبتلا به اضطراب (در سطح مرضی) بطور معناداری بیشتر از افراد متعهد به هویت است. براین اساس می توان گفت که تعهد به هویت می تواند مانع ابتلا به اضطراب باشد و پایگاه های فاقد تعهد در برابر اضطراب آسیب پذیرترند.
خاطرات تلخ روزهای اعتیاد
درمان اختلال اضطراب تعمیم یافته با استفاده از روی آوردهای درمانگری دارویی و روان پویشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"یک نمونه 36 نفری از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته، با استفاده از مصاحبه بالینی براساس DSMI-IV-TR (2000)، انتخاب شدند. نیمی از آزمودنیها تحت روان درمانگری روان پویشی و نیم دیگر، به عنوان گروه مقایسه، به مدت سه ماه تحت دارودرمانگری قرار گرفتند. حضور و شدت نشانه های اضطراب آنها از طریق فهرست نشانه های اختلال اضطراب تعمیم یافته در DSM-IV-TR (2000) و ماده های سنجش اضطراب پرسشنامه MMPI-II (باچر و ویلیامز، 2000) قبل و بعد از درمانگری ارزیابی شدند. نتایج پژوهش بیانگر کاهش مشابه حضور نشانه های اضطراب در دو گروه بودند. اما شدت اضطراب، در گروه روان ـ درمـانگری روان پویشی کاهش بیشتری را نشان داد. نتایج براسـاس تعارضهای ادیپی در نظریه روان پویشی تفسیر شد.
"
آموزش مهارتهای زندگی برای کاهش افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر به مطالعه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی در کاهش نشانه های افسردگی دانش آموزان پرداخت. 62 دختر دانش آموز سال سوم راهنمایی به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی هفته ای دو بار و طی 12 جلسه دو ساعته، مهارتهای زنـدگی را آموزش دیدند. هر دو گروه، مقیاس افسردگی کودکان (لانگ و تیشر، 1983) را قبل و بعد از آموزش تکمیل کردند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی، نشانه های افسردگی، مشکلات اجتمـاعی و اشتغـال ذهنی با بیماری و مرگ را به گونـه ای معنادار کاهش می دهد، اما از لحاظ پاسخ عاطفی، احساس گناه، حرمت خود و خوشی و لذت بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. بنابراین به نظر می رسد برای بهبود کامل نشانه ها به دوره های طولانی تر آموزش نیاز است.
"