فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
تعیین عوامل روان شناختی مرتبط با ناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کمردرد مزمن یکی ازشایع ترین و چالش برانگیزترین جلوه های درد در افراد بزرگسال است. در این میان عوامل روان شناختی در ایجاد و تداوم ناتوانی جسمی و محدودیت عملکردی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن با اهمیت قلمداد شده اند. هدف این پژوهش تعیین عوامل روان شناختی مرتبط باناتوانی جسمی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود.
روش: پژوهش حاضر دارای طرحی مقطعی و از نوع همبستگی بود که در آن 279 بیمار (81 مرد، 198 زن) واجد شرایط مبتلا به کمردرد مزمن بیش از3 ماه (با میانگین سنی 77/11 ± 77/44 سال) که به کلینیک تخصصی و فوق تخصصی جراحی اعصاب بیمارستان پورسینای شهرستان رشت مراجعه کرده بودند، به شیوه نمونه گیری غیر احتمالی و پیاپی انتخاب شدند. کلیه بیماران ابتدا پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و مرتبط با کمردرد را تکمیل نمودند و سپس توسط مقیاس ناتوانی رولند و موریس، مقیاس پیوسته بصری، مقیاس ترس از حرکت، خرده مقیاس فاجعه انگاری پرسشنامه راهبردهای مقابله، مقیاس افسردگی استانفورد و مقیاس خوداثربخشی درد مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل های همبستگی نشانگر ارتباط معنی دار بین ناتوانی جسمی با همه متغیرهای پیش بین بود. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد عوامل روان شناختی 52% از واریانس ناتوانی جسمی را تبیین می نماید. در مدل نهایی سطوح بالاتر باورهای خوداثربخشی، شدت درد، تحصیلات و ترس مرتبط با درد که حاصل از نمره مرکب مقادیر دو مقیاس فاجعه انگاری و ترس از حرکت بود، به طور معنی داری توانستند شدت ناتوانی جسمی را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که قطع نظر از عوامل جمعیت شناختی رابطه ی نسبتاً قوی بین عوامل روان شناختی و ناتوانی جسمی وجود دارد. بنابراین متخصصان بالینی می بایست نسبت به اثرات قدرتمند باورهای خوداثربخشی، ترس مرتبط با درد، شدت درد و میزان آگاهی بیماران از بهداشت ستون فقرات خود در کاهش و مدیریت ناتوانی جسمی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن آگاه باشند. برخی دلالت های بالینی و رهنمودهای پژوهشی حاصل از این نتایج، جهت پیشگیری و کنترل ناتوانی جسمی در این بیماران مورد بحث قرار گرفته است.
ارزیابی اثربخشی مداخلات آموزشی روانی گروهی بر عملکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی مداخلات آموزشی روانی گروهی بر عملکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات خلقی انجام شد. روش: این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی با گروه کنترل و گمارش تصادفی بود. در این پژوهش، شش نفر بعنوان گروه آزمایشی و نه نفر بعنوان گروه کنترل شرکت داشتند. کلیه شرکت کنندگان که اعضای خانواده بیماران مبتلا به اختلالات خلقی را تشکیل می دادند ابزار سنجش عملکرد خانواده (FAD) را تکمیل نمودند. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه در جلسات مداخلات آموزشی روانی گروهی شرکت داشتند، ولی گروه کنترل در این مدت هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. همچنین به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده های پژوهش حاضر نشان دهنده بهبود معناداری در میانگین نمره عملکرد خانواده گروه آزمایشی بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مداخلات آموزشی روانی گروهی می تواند کارایی خانواده را بهبود بخشد#,
مقایسه ابعاد اسکیزوتایپی با توجه به الگوهای دلبستگی در دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبک دلبستگی ناایمن، یکی از عوامل مؤثر در بسیاری از آسیب های روانی است. این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی در دانشجویان دلبسته ایمن، اجتنابی و اضطرابی دانشگاه تبریز انجام گردید.
مواد و روش ها: در یک مطالعه مقطعی تعداد 300 دانشجوی (150 مرد و 150 زن) دانشگاه تبریز به روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی انتخاب شدند. پرسش نامه شخصیت اسکیزوتایپال (SPQ یا Schizotypal personality disorder) و مقیاس دلبستگی بزرگ سالان (AAI یا Adults attachment inventory) در مورد دانشجویان اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان 28/1 ± 21 سال بود. یافته ها نشان داد که میان دلبسته های ایمن با دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی در ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی و همچنین نمره کل SPQ تفاوت معنیدار وجود دارد (05/0 > P). در مقابل، تفاوتی میان دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی در ویژگی های مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی و نیز نمره کل SPQ وجود ندارد (05/0 < P).
نتیجه گیری: افراد دلبسته ناایمن اجتنابی و اضطرابی ویژگیهای مثبت، منفی و آشفته شدیدتری نسبت به افراد دلبسته ایمن تجربه میکنند. با این وجود، تفاوتی میان دلبسته های ناایمن اجتنابی و اضطرابی به لحاظ شدت ویژگیهای مثبت، منفی و آشفته اسکیزوتایپی وجود ندارد. در مجموع، افراد دلبسته ناایمن جهت تجربه ویژگی های اسکیزوتایپی و ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال آسیب پذیرتر هستند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی و درمان تلفیقی با مصاحبه انگیزشی بر علایم بیماران وسواسی-جبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افزایش پاسخ دهی به درمان های فعلی از جمله درمان های شناختی رفتاری، اولویت مهم تحقیق بالینی است .این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر شدت علایم مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری انجام گردید.
مواد و روش ها: پژوهش کارآزمایی بالینی یک سو کور است که با طرح پیش آزمون ، پس آزمون با گروه کنترل و در زمان های مختلف بر روی 40 نفر مبتلا به اختلال وسواسی-جبری در سال 88 اجرا شده است.افراد از طریق نمونه گیری در دسترس با رعایت معیارهای ورود انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. مداخله ده جلسه درمان شناختی رفتاری گروهی بود که با اصول مصاحبه انگیزشی تلفیق و به گروه آزمایش ارائه شد. داده های بدست آمده از طریق پرسشنامه های یل بروان و مقیاس ناتوانی شیهان، بااستفاده از آزمون های آماری آنالیز اندازه های تکراری و t تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد میانگین نمره یل بروان در مورد شدت علایم وسواسی-جبری گروه کنترل در مرحله قبل، بعد و پیگیری بترتیب 64/29 ، 92/19 و 20 و در گروه آزمایش 58/34 ، 23/17 و 35/19 است.آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد گرچه اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت( 06/0 =P ) ولی پس از مداخله میزان کاهش شدت علایم وسواسی-جبری در گروه دریافت کننده مصاحبه انگیزشی بیش از گروه کنترل است( 0001/0 =P ) و این کاهش تا مرحله پیگیری همچنان ادامه یافته است.
نتیجه گیری: تلفیق اصول مصاحبه انگیزشی گروهی با درمان شناختی رفتاری معمول ، روشی موثر برای کاهش شدت علایم اختلال وسواسی-جبری و نهایتا"" کاهش میزان ناتوانی ناشی از علایم است.
بررسی تأثیر موریتادرمانی بر کاهش اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر موریتادرمانی بر کاهش اضطراب مراجعین به مرکز مشاوره است. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه حالت ـ صفت اشپیل برگر (STAI) است متغیر مستقل پژوهش حاضر عبارت است از 6 جلسه ِ ی موریتا درمانی که بصورت انفرادی برای هر یک از مراجعین اجرا شده ومتغیر وابسته عبارت است از نمره ا ی که هر آزمودنی از پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر بدست آورد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را مراجعه کنندگان به دو مرکز مشاوره درتهران در سال 1387 که زن یا مرد بودند، 20تا35سال سن داشتند، دارای تحصیلات در حد دیپلم، لیسانس یا فوق لیسانس بوده و هیچگونه دارویی مصرف نمی کردند، تشکیل می داد.نمونه ی مورد نظر در پژوهش حاضر را 20 زن ومرداز بین 29 مراجع بودکه شرایط انتخاب را داشتند وبه شکل تصادفی ساده نمونه گیری شده وسپس به صورت تصادفی به یکی از دو گروه آزمایش ویا کنترل ملحق شده بودند.دراین تحقیق از روش پژوهش تجربی و طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده و تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون غیر پارامتریک یو من ویتنی صورت گرفته ا ست.نتیجه ی پژوهش، نشان داد که درمان موریتایی در کاهش اضطراب مراجعه کنندگان مؤثر بوده است.
تأثیر بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتاری بر ترس اجتماعی کودکان 5 تا 11 سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ترس اجتماعی کودکان، یکی از اختلالات شایع اضطرابی می باشد، که برای درمان آن مداخله های روان شناختی مختلفی وجود دارد. هدف اصلی این پژوهش تعیین تأثیر بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر ترس اجتماعی کودکان 5 تا 11 سال بوده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه شبه تجربی از کودکان مراجعه کننده به کلینیکهای روان پزشکی اطفال شهر اصفهان، 30 نفر از کودکان به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس به روش واگذاری تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد جای گرفتند. گروه آزمایش تحت بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتاری در 6 جلسه هفتگی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تشخیص این کودکان از پرسش نامه علایم مرضی کودکان (4- CSI)، فرم والدین استفاده شد. علاوه بر این آزمودنی ها، تشخیص روان پزشک اطفال در مورد اختلال مذکور را نیز دریافت کردند. پرسش نامه علایم مرضی کودکان (4- CSI) در زیر مقیاس ترس اجتماعی، فرم والدین، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری برای هر دو گروه آزمودنی ها اجرا گردید. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمانی در مرحله پس آزمون ترس اجتماعی را کاهش می دهد (01/0 < P) و در مرحله پی گیری نیز ترس اجتماعی را در گروه آزمایش کاهش داد (01/0 < P).
نتیجه گیری: در این پژوهش ترس اجتماعی گروه آزمایش به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود و این موضوع مشابه مطالعات انجام شده در ایران و خارج از کشور می باشد. بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتای شیوه مناسبی برای درمان ترس اجتماعی کودکان است.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری به روش کندال بر اضطراب دختران نوجوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب یکی از شایع ترین اختلال روان پزشکی در نوجوانی است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری به روش کندال بر اضطراب دختران نوجوان شهر خرم آباد بود.
مواد و روش ها: در یک مطالعه آزمایشی با دو گروه شاهد و پیگیری یک ماهه، به روش تصادفی ساده از 376 دختر بین 11 تا 13 سال که در مقیاس اضطراب کودکان Spence و مصاحبه تشخیصی ساختار یافته اضطراب بالایی داشتند، 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. سپس گروه درمانی شناختی- رفتاری به روش مقابله با اضطراب Kendall بر روی گروه آزمایش اجرا شد و در پایان دو گروه دوباره با مقیاس اضطراب Spence ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس یک متغیره نشان داد که بین نمرات اضطراب پس آزمون دو گروه آزمایش و شاهد تفاوت معنی داری وجود دارد، که با گذشت یک ماه از پایان درمان نیز این تغییر تداوم داشت.
نتیجه گیری: روش شناختی- رفتاری گروهی به روش مقابله با اضطراب Kendall در کاهش اضطراب دختران نوجوان ایرانی مؤثر است.
پدیدار شناسی تجارب مادران در زندگی با کودکان ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی با کودکان ADHD در خانواده، مسائل و مشکلات خاصی را برای مادران ایجاد می کند. هدف این پزوهش دستیابی به تجربه مادران کودکان ADHD در زندگی با آن ها بود. این مطالعه به شیوه کیفی، به روش پدیدارشناسانه، با نمونه گیری هدفمند و به وسیله مصاحبه ژرف نگر با 10 مادر که دارای کودک ADHD بودند، در مرکز مشاوره شمس تبریز، انجام شد.مصاحبه ها ثبت شده، سپس به صورت کتبی پیاده شدند و به روش هفت مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از تجربیات مادران در زندگی با کودکان ADHDدر 4 مضمون اصلی «نابسامانی خانوادگی»، «نگرانی های اجتماعی»، «نگرانی های تحصیلی»، «احساسات منفی تجربه شده توسط مادر» و چندین مضمون فرعی خلاصه گردید. این یافته ها می تواند اطلاعات لازم را در خصوص منابع حمایتی و اتخاذ راهبردهای حمایتی و درمانی برای مادران کودکان ADHDجهت تامین سلامت روان آن ها فراهم نماید.
رابطة «جوّ عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی» با «گرایش به اعتیاد»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطة «جوّ عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی» با «گرایش به اعتیاد» در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز می باشد. نمونه شامل 200 نفر (100 دختر و 100 پسر) بود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه: «جوّ عاطفی خانواده»، «جهت گیری مذهبی» آلپورت و «گرایش به اعتیاد» زرگر، استفاده شد. تحقیق حاضر از نوع همبستگی بود و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در سطح معناداری 0001/0>p نشان داد که؛ بین جوّ عاطفی خانواده و جهت گیری مذهبی با گرایش به اعتیاد دانشجویان رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین یافته ها نشان دادند که بین جوّ عاطفی خانواده، جهت گیری مذهبی و گرایش به اعتیاد دانشجویان رابطة چندگانه وجود دارد. در عین حال تحلیل رگرسیون نشان داد که جوّ عاطفی خانواده نسبت به جهت گیری مذهبی، پیش بینی کنندة بهتری برای متغیر ملاک گرایش به اعتیاد می باشند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن، درمان نوین شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری و درمان معمول بر علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن، درمان نوین شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری و درمان معمول بر علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی در نمونه ای از بیماران افسرده در فاز بهبودی نسبی صورت گرفت.
روش: روش این پژوهش آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. گروه های آزمایش شامل سه گروه درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن (134 نفر)، درمان نوین شناختی رفتاری (121 نفر) و درمان معمول (96 نفر) قرار گرفتند. بیماران از طریق مصاحبه ساختار یافته به منظور حصول اطمینان از اینکه دارای سابقه اختلال افسردگی بوده و در زمان مطالعه در دوره بهبودی نسبی به سر می بردند مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از اختصاص بیماران در سه گروه، ابزارهای خود گزارشی نظیر پرسشنامه علائم مختصر و پرسشنامه افسردگی بک به عنوان پیش آزمون و پس از کار آزمایی بالینی، پس آزمون و ارزیابی های 6 ماهه و 12 ماهه به اجرا در آمدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان شناختی رفتاری به صورت معناداری در کاهش علائم باقی مانده افسردگی و همچنین سایر علائم روان پزشکی در بیماران مبتلا به افسردگی مؤثر بودند. الگوی کلی نتایج حاکی از آن است که هر دو درمان فوق به یک میزان در کاهش علائم اثربخش بوده به ویژه میزان اثربخشی هر دو درمان در ارزیابی های پی گیری 6 ماهه در مقایسه با درمان دارویی نشان داده شد. اما در مقایسه نتایج دو گروه درمان و با روش تحلیل کواریانس تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر پیشگیری، بر کاهش علائم افسردگی و سایر علائم روان پزشکی مؤثر است.
بررسی بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی: کاربرد آزمون استروپ رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه نارساکنش وری اجرایی در اختلال های طیف درخودماندگی زیربنای بسیاری از ویژگی های اصلی این اختلال ها در زمینه های اجتماعی و غیر اجتماعی است. هدف این پژوهش بررسی بازداری پاسخ با استفاده از آزمون استروپ رایانه ای در کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی بود. این پژوهش در طبقه پژوهش های غیر آزمایشی و از نوع علی- مقایسه ای بود. بدین منظور با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 15 کودک پسر مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی که دارای بهره هوشی بالاتر از 70 بودند از مرکز تخصصی درخودماندگی نور هدایت در شهر مشهد انتخاب شدند. همچنین 15 کودک بهنجار که از نظر سن و جنس با این گروه همتا شده بودند به عنوان گروه مقایسه از یکی از مدارس ابتدایی به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. در این پژوهش جهت سنجش بازداری پاسخ از آزمون استروپ رایانه ای استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل واریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در مؤلفه های آزمون استروپ به طور کلی وجود داشت. بررسی دقیق تر عملکرد کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی در مقایسه با گروه کودکان بهنجار نشان داد که در مؤلفه های تعداد صحیح و تعداد خطا در محرک های همخوان و ناهمخوان و مؤلفه زمان واکنش در محرک های همخوان تفاوت های معناداری بین دو گروه وجود داشت و عملکرد گروه کودکان مبتلا به اختلال های طیف درخودماندگی در این مؤلفه ها ضعیف تر بود. اما این تفاوت ها در مؤلفه زمان واکنش در محرک های ناهمخوان و نمره تداخل معنادار نبود.
بررسی رابطه بین الکسی تایمیا با صفات شخصیتی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سازه الکسی تایمیا و صفات شخصیتی در دانشجویان دانشگاه بود. روش: نمونه ای به حجم 112 نفر (56 دختر و 56 پسر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و به هریک پرسشنامه های 20 ماده ای الکسی تایمیای تورنتو (20TAS-) و پرسشنامه شخصیتی نئو- فرم 60 سوالی (NEO-FFI) ارائه گردید. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل همبستگی متعارف استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که فقط یکی از دو تابع متعارف به دست آمده، معنی دار است. این تابع متعارف نشان می دهد که روان رنجورخویی بالا و توافق و فراخ ذهنی پایین با الکسی تایمیا رابطه دارد (01/0≥ p)، اما برون گرایی و وجدانی بودن در پیش بینی الکسی تایمیا نقش به سزایی ندارند. نتیجه گیری: صفات شخصیتی می توانند پیش بینی کننده ویژگی های الکسی تایمیک در افراد باشند.