فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
" در زمینه موضوع روان شناسی رشد اخلاقی و سنجش رشد اخلاقی، سالهاست که نظریه های شناخت شناسی ژنتیک و رفتار گرایی اجتماعی (که مبتنی بر دیدگاههای رشد قضاوت اخلاقی پیاژه و کولبرگ و رویکرد یادگیری اجتماعی باندورا است) در مرکز توجه روان شناسان و متخصصان علوم تربیتی و مورد استفاده مراکز مشاوره ای آموزش و پرورش و سایر مراکز روان شناسی کشور ما بوده و تا کنون نظریه و ابزار بومی مناسبی در حوزه سنجش رشد اخلاقی ارایه نشده است. موضوع قابل توجه این است که بنیانهای نظری و ساختار محتوای این دیدگاهها بدون توجه به بنیانهای جاودانه اخلاقی، انگیزش و احساس اخلاقی، ایمان و فرهنگ اخلاقی و رفتار و واکنشهای عینی اخلاقی ارایه شده است که با وضعیت رشد اخلاقی کودکان و نوجوانان و جوانان دانش آموز ما سازگاری ندارد. این مقاله نشان می دهد که رویکردهای مذکور صرفا قضاوت اخلاقی و یادگیری قوانین و مناسبات اجتماعی زندگی در کشورهای غربی را مبنای نظریه خود قرار داده است و به بنیانهای روحانی و عقلانی و انگیزشی در اخلاق، که ریشه در خلقت الهی و فطرت آدمی دارند، توجهی نداشته اند. این مقاله، با ارایه الگویی جدید از شکل گیری رشد اخلاقی، نشان داده است که رشد اجتماعی فرد حاصل تاثیر و تاثر متقابل و پیچیده و پویای پنج زمینه طبیعی و درونی خدادادی، زمینه های اجتماعی، واقعه ها و تجارب رفتاری، رشد قضاوت شناختی، و تجلی و تحول انگیزشها و عواطف همدردی و کمک رسانی به دیگران است. بر چنین اساسی، در این مقاله سعی شده است، ضمن نقد رویکردهای کنونی روان شناسی در رشد اخلاقی، برای تحقیقات اصیل و جدید علمی در حوزه نظریه پردازی رشد اخلاقی دانش آموزان زمینه سازی شود و مقدمات نظری لازم برای تهیه ابزار بومی سنجش رشد اخلاقی فراهم آید.
"
بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با کیفیت دوستی در دانش آموزان دبیرستانی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با کیفیت دوستی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان 16-15 ساله دبیرستانی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 83-1382 می باشد. از میان این افراد 200 نفر (103 نفر پسر، 97 نفر دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش سبک های دلبستگی از پرسشنامه سبک های های دلبستگی کولینز و رید (1990) استفاده شد و کیفیت دوستی با استفاده از پرسشنامه دوستی و عدم دوستی ریسمن و بیلنگهام (1989) اندازه گیری شد.
نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن و کیفیت دوستی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بین سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و کیفیت دوستی رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی اضطرابی - دوسوگرا با مولفه های دوستی ارتباط منفی به دست آمد.
بر اساس یافته های این پژوهش جنسیت آزمودنی ها نقشی در نوع سبک دلبستگی آنها ندارد. اما تفاوت معناداری در میانگین سه سبک دلبستگی (بدون توجه به جنسیت) به دست آمد که آزمون تعقیبی شفه نشان داد بیشترین سهم را سبک دلبستگی ایمن به خود اختصاص داد و سبک ناایمن اضطرابی - دوسوگرا در مرحله بعد و کمترین میانگین مربوط به سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی بود.
در میزان کیفیت دوستی دو جنس تفاوت معناداری به دست آمد که این تفاوت به نفع پسران است. همچنین سبک دلبستگی ایمن، مقدار 8.6% از واریانس کیفیت دوستی را تبیین می کند.
پرخاشگری آشکار و رابطه ای در کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی پرخاشگری آشکار و رابطه ای در کودکان دبستانی شهر شیراز بود. 506 دانش آموز (241 دختر و 265 پسر) کلاسهای اول تا پنجم مورد بررسی قرار گرفتند. برای این منظور پرسشنامه پرخاشگری حاوی 21 گویه فراهم آمد که توسط معلمان کلاسهای اول تا پنجم تکمیل شد. تحلیل عامل با محور اصلی و به دنبال آن چرخش مایل گویه ها منجر به استخراج سه عـامل پـرخاشگری جـسمانـی, پرخاشگری رابـطه ای، و پـرخاشگری واکنشی ـپیش فـعال گردید که معرف روایـی سـازه پـرسشنامه بود. پایایی بخشهای مختلف پرسشنامه نیز با استفاده از روشهای مختلف بررسی شد و معنادار بودند. ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل پـرسشنـامـه 91/0 بـود. نـتایج مبـین ایـن واقعیت اند که میانگین پرخاشگری رابطه ای و آشکار در پسران به طور معنادار بیشتر از دخـتران است لیـکن فـراوانـی پـسران و دخـترانـی که پـرخاشگری رابـطه ای شدیـد بـروز میدهند تـفاوت معنـادار نـداشت. میـانگین پرخاشگری جسمانی در کلاسهای اول تا پنجم تفاوت معنادار نداشت اما میانگین پرخاشگری رابطه ای و واکنشی ـ پیش فعال در پایه اول تا پنجم تفاوت معنادار داشت
فرایند تحول انواع خود میان بینی بر اساس تحلیل محتوای کتابهای کودکان و نوجوانان
حوزه های تخصصی:
"
در پژوهش حاضر، به تحلیل محتوای کتابهای کودکان و نوجوانان در سالهای 76-1374، در چهار گروه سنی، به منظور بررسی مراحل تحول انواع خودمیان بینی غیرمستقیم بر اساس نظریة پیاژه پرداخته شد. سی عنوان کتاب، از کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نمونة پژوهش را تشکیل داد. برای دستهبندی دادهها و تنظیم جدولها، از آمار توصیفی استفاده شد. یافتهها نشان دادند: 1) در اکثر کتابها، به ویژه در آثار نویسندگان ایرانی، از انواع خودمیانبینی غیرمستقیم استفاده شده است. 2) نویسندگان خارجی بیش از نویسندگان ایرانی، کودکان و نوجوانان را در راه خروج از خودمیانبینی یاری کردهاند. 3) میزان همخوانی نتایج این پژوهش با نظرات شورای عالی پژوهشنامة ادبیات کودک و نوجوان، پایین است و این امر به تفاوت دیدگاه داوران، نسبت دادنی است.
"
تعارض زناشویی، ارزیابی و مقابله شناختی کودک با تعارضات والدین و نشانه های آسیب شناختی و سلامت کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهه گذشته نظریه شناختی استرس (لازاروس، 1991) به عنوان نظریه ای برای بزرگسالی مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی نظریه شناختی استرس یعنی رابطه استرس- ارزیابی- مقابله شناختی و نقش این رابطه در مشکلات عاطفی - رفتاری و سلامت جسمی و روانی - اجتماعی در کودکان است. این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بر روی یک نمونه 413 نفری از دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران (220 دختر و 193 پسر) انجام شد. کودکان به پرسشنامه ادراک کودک از تعارض والدین، مادران به پرسشنامه های خصومت آشکار اولری- پورتر و سلامت کودک و مادران و معلمان به پرسشنامه تواناییها و مشکلات کودک پاسخ دادند. نتایج نشان دهنده رابطه معنادار بین تعارض زناشویی با ارزیابی منفی کودک از تعارض والدین و مقابله شناختی کودک است. همچنین رابطه معنادار بین تعارض زناشویی و ارزیابی شناختی منفی کودک از تعارض والدین با نشانه های آسیب شناختی و سلامت کودک بدست آمد. علاوه بر روابط مستقیم، نقش تعاملی تعارض زناشویی و ارزیابی شناختی منفی تعارض والدین در نشانه های آسیب شناختی کودک نیز مورد تایید قرار گرفت. نتایج این پژوهش در قالب الگوی چارچوب شناختی مبتنی بر بافت، نظریه شناختی استرس و رویکرد سیستمی در آسیب شناسی تحولی، تایید کننده نقش مستقل و تعاملی دو عامل خطر تعارض زناشویی و ارزیابی های شناختی منفی کودک در پیش بینی مشکلات آسیب شناختی روانی و کاهش سلامت کودکان است.
مقایسه سبک های دلبستگی دانش آموزان مبتلا به اختلال رفتاری، نارساخوان و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی دانشآموزان مبتلا به اختلال رفتاری، نارساخوان و عادی صورت گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع پسرویدادی است. جامعه آماری پژوهش ، کلیه دانشآموزان پایههای سوم تا پنجم ابتدایی شهر تهران بودند. بهمنظور انجام این پژوهش، ابتدا تعداد 55 دانشآموز نارساخوان و 43 دانشآموز دارای اختلال رفتاری پایه سوم تا پنجم شهر تهران پس از اجرای آزمونهای تشخیصی ( آزمون اختلال خواندن و آزمون اختلال رفتاری راتر ) به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهطور تصادفی انتخاب شدند. سپس 60 دانشآموز عادی از مقطع ابتدایی به منظور مقایسه با دانشآموزان مبتلا به اختلال رفتاری و نارساخوان بهصورت هدفمند انتخاب شدند. پس از نمونهگیری، آزمون دلبستگی رندولف روی دانشآموزان اجرا شد. دادههای بهدستآمده با روش آماری تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی شفه حاکی از آن بودند که بین سبکهای دلبستگی دانشآموزان نارساخوان، عادی و اختلال رفتاری تفاوت معنیداری وجود دارد (001/0>p). در نتیجه دانشآموزان نارساخوان و اختلال رفتاری در مقایسه با دانشآموزان عادی از سبک دلبستگی ناایمن برخوردارند.
نتیجهگیری: دانشآموزان عادی از سبک دلبستگی ایمن برخوردار هستند، اما دانشآموزان نارساخوان دارای سبک دلبستگی ناایمن از نوع اجتنابی و دانشآموزان مبتلا به اختلال رفتاری دارای سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا هستند."
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه شناختی طرحواره های ناسازگار اولیه از بنیادی ترین مولفه های شناختی محسوب شده، حتی گاهی اوقات پیش از آنکه کودک زبان را بیاموزد، شکل می گیرد (طرحواره های پیش کلامی) و اغلب نفوذ خود را بر سیستم پردازش اطلاعات در زیر آستانه هوشیاری اعمال می کند و حالتی خودآیند دارد. این ارتباط به حدی است که درمانگران معتقدند در زمان فعال شدن طرحواره های ناسازگار، فنون فراشناختی می تواند با آنها مقابله کند و فرد یاد می گیرد با بحث و استدلال شناختی با حالات هیجانی خود مقابله کرده، از تحریف اطلاعات محیط توسط طرحواره ها جلوگیری کند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین انواع طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و حالات فراشناختی در دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان و مقایسه آن در دختران و پسران بود. در این راستا، از جامعه آماری دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی و اول و دوم دبیرستان شهر اصفهان، تعداد 100 دانش آموز (50 دختر و 50 پسر) با دامنه سنی 14 تا 18 سال به روش تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه فراشناخت حالتی دانش آموزان (اونیل و عابدی، 1996) و پرسشنامه طرحواره های یانگ (فرم 205 ماده ای، 2007) راتکمیل نمودند. تحلیل یافته ها نشان داد که نمره کل طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه منفی و معناداری (05/0> P ، 22/0- = R ) با نمره کل مؤلفه های فراشناختی دانش آموزان دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره به تفکیک خرده مقیاس های طرحواره ها نشان داد که از بین 16 طرحواره موجود، طرحواره های شکست (004/0> P ، 40/0- = R ) در دختران و بازداری هیجانی (002/0> P ، 42/0 -= R ) در پسران، همبستگی معناداری با نمره کل فراشناخت دارد. بر اساس یافته های فوق به نظر می رسد که دانش آموزان دختر با فعال شدن طرحواره ی شکست که منجر به باور فرد به شکست خورده بودن و گریز ناپذیر بودن شکست در فرد منجر می شود و نیز پسرانی که از فعال شدن طرحواره بازداری هیجانی که به موجب آن فرد به بازداری افراطی از اعمال و احساسات به منظور اجتناب از طرد و احساس شرمندگی می پردازد، رنج می برند، با نقص بیشتر در فرایندهای فراشناختی روبه رو خواهند بود.
بررسی مقایسه ای تأثیر فضاهای پرورشی بر رشد اخلاقی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تحول قضاوت اخلاقی بین دانش آموزانی که از فضاهای پرورشی استفاده کرده اند و دانش آموزانی است که از فضاهای پرورشی استفاده نکرده اند. همچنین متغیرهای دیگری نظیر جنسیت، نوع فضای پرورشی، میزان سواد والدین، نوع شغل والدین، معدل، نمره انضباط، سن دانش آموزان مورد مطالعه قرار گرفت. فضاهای پرورشی در این تحقیق، مراکزی میباشند که تحت مدیریت آموزش و پرورش اداره می شوند و برنامه های تربیتی و پرورشی در آنها ارائه داده میشود. این مراکز عبارتند از کانونها، اماکن ورزشی، دارالقرآنها و اردوگاهها. جامعه مورد بررسی در این تحقیق کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی تحصیلی و مقطع متوسطه (شامل متوسطه نظری، فنی حرفه ای، کار و دانش و پیش دانشگاهی) شهر قوچان بودند که در سال 82-81 در این شهر به تحصیل اشتغال داشتند که تعداد 688 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این تحقیق آزمون قضاوت اخلاقی آن کلبی و کلسی کافمن بود که بر روی کلیه اعضاء نمونه اجرا گردید. تجزیه و تحلیل فرضیات تحقیق با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی مشخص نمود بین میانگین نمرات تحول قضاوت اخلاقی دانش آموزان استفاده کننده از فضاهای پرورشی و دانش آموزانی که از فضاهای پرورشی استفاده نکرده اند تفاوت معنا داری وجود دارد. و نیز بین متغیرهای قضاوت اخلاقی و نمره انضباط، سن، سطح سواد والدین، معدل دانش آموزان همبستگی مثبت وجود دارد.
اثربخشی آموزش ارزش های زندگی به کودکان پیش دبستانی بر سلامت روان و رشد اجتماعی آنان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین اثربخشی آموزش ارزش های زندگی به کودکان پیش دبستانی بر سلامت روان و رشد اجتماعی آنان بود .این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه کودکان پیش دبستانی که در مهد کودک های تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر شیراز در سال 1389 وجود داشت، بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد351 کودک انتخاب، و پرسشنامه سلامت روان (psc) و رشد اجتماعی واینلند، برای آنان اجرا شد. بعد از تکمیل پرسشنامه ها، تعداد 30 نفر از افرادی را که پایین ترین نمره را در دو پرسشنامه یاد شده کسب کرده بودند، به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 2 ساعته تحت آموزش ارزش های زندگی به شیوه بازی و فعالیت قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss و آزمون آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت در دو گروه آزمایش و کنترل از نظر میزان سلامت روان (0001/0 p≤ )و رشد اجتماعی (002/0p≤ ) به سطح معنادار رسیده است. اندازه اثر آموزش به ترتیب 75 و 30 درصد می باشد. آموزش ارزش های زندگی به کودکان بر سلامت روان و رشد اجتماعی آنها مؤثر است
ایمنی هیجانی در خانواده و نشانه های آسیب شناختی روانی و سلامت کودک: بررسی نقش واسطه ای و تعدیل کننده خلق کودک
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی نقش واسطه ای و تعدیل کننده خلق کودک در رابطه بین ارزیابی کودک از ایمنی هیجانی در خانواده با نشانه های مشکلات عاطفی – رفتاری و سلامت جسمی و روانی – اجتماعی کودک است. برای این منظور، یک گروه نمونه (413 نفر) از جامعه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر تهران شامل 220 دختر و 193 پسر، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. مادران به پرسشنامه خلق نوجوانی اولیه و سلامت کودک-فرم 28 سوالی والدین- و مادران و معلمان به پرسشنامه توانایی ها و مشکلات کودک پاسخ دادند. دانش آموزان نیز به مقیاس ایمنی در سیستم خانواده پاسخ دادند. یافته ها نشانگر نقش پیش بینی کننده ایمنی هیجانی خانواده در کاهش مشکلات عاطفی- رفتاری و نقش پیش بینی کننده ایمنی هیجانی خانواده در کاهش مشکلات عاطفی- رفتاری و نقش پیش بینی کننده مقابله هیجان مدار کودک به ناایمنی و همچنین خلق کودک در پیش بینی نشانه های آسیب شناختی و سلامت کودک است. علاوه بر این، نقش واسطه ای خلق منفی کودک در رابطه بین مقابله هیجان مدار با سلامت جسمی کودک و همچنین در رابطه بین ایمنی هیجانی با نشانه ای آسیب شناختی کودک تایید شد. هیچگونه حمایتی برای نقش تعدیل کننده خلق کودک در این تحقیق بدست نیامد. نتایج این پژوهش در قالب نظریه های خلق و الگوهای مرببوط به رابطه خلق با سازگاری، نظریه ایمنی هیجانی و رویکرد سیستمی به عوامل خطر و محافظ در آسیب شناسی تحولی، نشان می دهند که خلق منفی کودک می تواند به عنوان یک عامل خطر فردی اثر محافظ ایمنی هیجانی بر نشانه های آسیب شناختی کودک را خنثی کند. همچنین، مقابله هیجان مدار کودک با ناایمنی در خانواده (به دو صورت مشغله ذهنی و کناره گیری)، در کودکانی که واجد خلق منفی هستند می تواند منجر به کاهش سلامت جسمی کودک شود.
رده بندی سنی بازی های رایانه ای از دیدگاه روان شناختی: مطالعه ای به روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در میان صنایع مرتبط با وسایل سرگرم کننده، صنعت بازی های رایانه ای پرشتاب ترین روند رشد را داشته است. کودکان و نوجوانان زمان بسیاری را صرف این بازی ها می کنند و از آنها تاثیر می پذیرند. در ایران تاکنون نظامی برای رده بندی بازی های رایانه ای فراهم نشده است. هدف پژوهش حاضر طر احی نظام رده بندی سنی بازی های رایانه ای، متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی است. روش: این مطالعه به روش دلفی انجام شد. بدین منظور با 17 نفر از روان پزشکان و روان شناسان برجسته، که در زمینه «رشد» و «کودک» کار کرده بودند، تماس برقرار شد که هشت نفرشان پذیرفتند در این پژوهش مشارکت کنند. نظرات این افراد با استفاده از یک پرسشنامه 187 گویه ای درباره محتوای بالقوه آسیب رسان بازی های رایانه ای (شامل خشونت، مسایل جنسی، قمار، مشروبات الکلی یا مواد مخدر، تبعیض، ناسزا و ارزش ها) جمع آوری شد. متخصصان می بایست در مواجهه با هر گویه، با انتخاب یکی از گزینه های 3، 7، 12، 15، 18 و 25 سال، سن مناسب برای هر محتوا یا ممنوع بودن برای همه سنین را مشخص می کردند. سپس میانگین گزینه های منتخب متخصصان، همراه با نظر پرسشگر به وی برگشت داده و از وی خواسته می شد تا با در نظر گرفتن نمرات مجدداً نظر بدهد.
یافته ها: میانگین نمرات در مرحله دوم تغییر نکرد، ولی انحراف معیار آن کاهش یافت که به معنی همگراتر شدن نظرات است.
نتیجه گیری: مطالعه نشان می دهد که در زمینه هایی مانند مسایل جنسی، قمار، مشروبات الکلی یا مواد مخدر، و خشونت اختلاف نظر متخصصان بسیار کمتر و در نتیجه با اطمینان بیشتری می تواند استفاده از آن را توصیه نمود؛ اما اختلاف نظر متخصصان در زمینه تبعیض، ناسزا و ارزش ها زیاد است که این خود انجام پژوهش های کمی و کیفی بیشتری را ضروری می سازد.