فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
خشونت مذهبی در پناه نص گرایی(ظاهرگرایی) در اسلام و مسیحیت؛ با تأکید بر سلفی گری اسلامی و بنیادگرایی مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به طور فزاینده، شاهد بروز گسترده خشونت و افراط در پوشش باورهای مذهبی هستیم. در اسلام و مسیحیت نیز طیف هایی همچون سلفیان و بنیادگرایان با ادعای تحقق خلوص دینی، به استنباط نادرست از متون دینی مبادرت می ورزند که در برخی موارد، بروز گرایشات خشن و تندروی دینی را به دنبال داشته است. در تحلیل چرایی شکل گیری افراط و خشونت میان دو طیف مذکور، افزون بر انگیزه های سیاسی، با عوامل متعددی مواجه هستم. از جمله مهم ترین آنها رویکرد نص گرایانه به متون دینی است.
این مقاله، با هدف همگرایی بیشتر اسلام و مسیحیت در برخورد با افراطی گری مذهبی، به بررسی برخی مصادیق گروش به نص گرایی، در استنباط آموزه های دینی از قرآن و کتاب مقدس پرداخته و ارتباط اتخاذ این شیوه با بروز افراط مذهبی را مورد ارزیابی قرار داده است. اثبات ارتباط مستقیم میان گرایشات نص گرایانه در تحقق بسیاری از خشونت های موجود میان سلف گرایان و بنیادگرایان، از جمله مهم ترین نتایج این تحقیق است.
زایش اخلاق از دل تراژدی‘ دفاع از تفسیر اخلاقی کاتارسیس ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دفاع از تفسیر اخلاقی کاتارسیس ارسطوئی، یکی از ژانرهای مهم هنر نمایش و محور مباحث ارسطو در کتاب بوطیقا، تراژدی است. نزد ارسطو اقسام شعر، اموری مصنوع که حاصل میمسیس کارکرد آدمی است، به شمار می روند که از میان آنها شعر تراژیک نه فقط به لحاظ فرم و صورت بلکه به لحاظ محتوا، از جایگاهی ممتاز برخوردار است؛ زیرا قادر است با انگیزش شفقت و ترس در مخاطب، موجب کاتارسیس (پالایش) این عواطف شود. تفاسیر مختلفی از کاتارسیس به عمل آمده، از جمله تفسیر روانشناسانه، شناخت شناسانه، اخلاقی و طبی، اما قدر مسلم آن که غایت اخلاقی درجایگاهی برتر از سایر غایات قراردارد. این مقاله برآن است نشان دهد که ژانرهنری تراژدی را می توان عاملی درخور توجه در آراستن نفوس انسانی به فضائل اخلاقی از طریق ایجاد اعتدال در نفس ادمی دانست که خود فراهم کننده زمینة سعادت و نیک بختی، که غایت قصوای اخلاق ارسطوست، به شمار می آید. از رهگذر این تفسیر، پیوند وثیق هنر و اخلاق نزد ارسطو روشن می شود.
بررسی و مقایسه آراء معتزله و لایب نیتس در مسأله عدل الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده نظریه عدل الهی در اسلام با فرقه کلامی معتزله شناخته می شود . این گروه به همراه فرقه کلامی امامیه به عدلیه نیز معروفند. مهم ترین نظریات این گروه دفاع از اراده ی آزاد در خدا وانسان ، حسن وقبح ذاتی افعال، نفی شر وظلم از ساحت الهی ، نفی اراده گزافی از خداوند، وجوب نظام اصلح و موارد دیگری است که مقدمه اثبات عدل الهی قرار می گیرند. بر طبق نظر معتزله اعلام اینکه خدا عادل است مرادف با این است که بگوئیم او نه بد است ونه بد را انتخاب می کند. تمام اعمال خدا خیر است . خدا باید بهترین حالت ممکن را برای مخلوقاتش فراهم کند. از طرف دیگرلایب نیتس در غرب با کتاب عدل الهی (تئودیسه) به دنبال توجیه عدالت الهی است . نظریات او هم در این قسمت به معتزله بسیار نزدیک است. در مورد اراده آزاد واختیار او به مشابهت خدا وانسان نظر دارد. عقیده به حسن وقبح ذاتی افعال ، نفی اراده گزافی از خدا، بهترین جهان ممکن ونظام خوش بینی از جمله نظراتی است که او در آثار خود بیان می کند. در این مقاله به مقایسه این دو طرز تفکر پرداخته می شود
دین و تعصب
دانشگاه
نقش عقل در کشف ارزش های اخلاقی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث فرااخلاق، بحث دربارة معرفت شناسی اخلاقی است. در این میان، بحث دربارة جایگاه عقل در کشف ارزش های اخلاقی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بحث، دیرینه ای فرقه ساز در میان اندیشمندان اسلامی داشته است. امامیه و معتزله، از توانایی عقل در کشف ارزش های اخلاقی دفاع کرده اند؛ اما اشاعره عقل را از ابزار معرفت اخلاقی به شمار نیاورده و شرع را یگانه راه کشف و فهم اخلاقیات دانسته اند. هریک از طرفین برای تثبیت دیدگاه خود و رد دیدگاه مقابل، ادله ای اقامه کرده اند.
در این نوشتار، اهم ادلة مدافعان توانایی عقل در کشف ارزش های اخلاقی بررسی شده نشان داده ایم که هر چند برخی از این ادله از اثبات مدعا ناتوان اند و نقدهایی بر آنها وارد است، اما پاره ای دیگر از آنها به درستی این مدعا را اثبات می کنند.
معنای لاشئ در انتقال از فلسفه یونانی به فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، نخست فرآیند شکلگیری دو مفهوم سلبیِ «نه چیزی» (مِدِن) و «نه موجود» (مئون) در فلسفه کلاسیک یونان بررسی شده و بعد نشان داده شده است که چگونه در فلسفه متقدم اسلامی، «لاشئ» برخلاف انتظار، به عنوان معادلی برای مئون و نه مدن بهکار رفته است. با روشن شدن اینکه مئون در فلسفه کلاسیک به معنای عدم مطلق نیست، روشن میشود که نخستین کاربردهای «خلق من لاشئ» در متون اسلامی، دقیقتر از اصطلاح «خلق از عدم» بوده است. نخستین انتقال از این فرمول به «خلق لامن/ عن شئ» که توسط فارابی صورت گرفت، نشانگر باز تعریفی است که در فلسفه فارابی از مفهوم «لاشئ» و رابطه آن با هیولی انجام گرفته است. چنین مینماید که نظریه فارابی در باب ابداع، در عین اینکه پرداختی بر پایه نظریه افلاطون ـ افلوطین در هماهنگی با زبان فلسفی ارسطویی است، با اندیشه کلامی اسلامی نیز در گفت وگو بوده و در ترکیب الفاظ صورتبندی از متون دینی اسلامی که پیشتر ترکیب «خلق لا من شئ» را ارائه کرده بودند، بهره برده است.
تاثیر فیلون بر عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
فیلون اسکندرانی یا یهودی حدود بیست سال قبل از میلاد به دنیا آمد و حدود چهل و پنج سال پس از میلاد از دنیا رفت. او زمان حیات خود، میان یهودیان موقعیت ممتازی داشت به گونهای که در نزاعی که میان یهودیان و حکومت وابسته به رم درگرفت، او در جایگاه سفیر یهودیان به دربار رم عزیمت کرد. فیلون یکی از متفکران بنام دوره افلاطونی میانه است که تاثیر عمیقی بر متفکران ادیان سامی بر جای گذاشت. بسیاری از مسائلی که بعدها از سوی متفکران ادیان ابراهیمی مطرح شد، نخستین بار فیلون آن را ارائه کرده است. ولفسن، مورخ امریکایی تاریخ فلسفه، تفکر غالب و حاکم بر قرن اول تا قرن هفدهم ادیان ابراهیمی را تفکر دینی یا فیلونی خوانده است. در این مقاله کوشیده شده تاثیر دیدگاه محوری فیلون یعنی لوگوس بر مسیحیت بررسی شود.
دیلتای و کارکرد بنیادین مسائل هرمنوتیک در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیلتای از جمله کسانی است که به نشانه های تاریخی توجه، و آنها را وارد بحث هرمنوتیک کرده است. هرمنوتیک دیلتای نشان دهنده یک جریان فکری بین نظریه پردازان قرن نوزدهم است که پرورده مکتب رمانتیک بودند. برنامه وی برای تحلیل حیات بشری و مفهوم سازی وی از حیثیت تاریخی انگیزه مهمی را برای هایدگر به وجود آورد تا هرمنوتیک هستی شناسی خود را در انسان و زمان به وجود آورد. دیلتای کوشید برای روش شناسی علوم انسانی بالاترین درجه ممکن را تضمین کند. او معتقد بود علوم انسانی نباید روش های خود را از علوم طبیعی وام بگیرد. رویکرد دیلتای ارتباط وثیقی با اندیشه های کانت و هگل دارد و آنها را با هم جمع می کند. دغدغه مهم دیلتای هجمه پوزیتیویست ها در آن زمان بود. پوزیتیویست ها معتقد بودند اگر بخواهیم به علوم، تعین یا واقعیت ببخشیم، باید از روش تجربی واقع نما و به یک معنا ارزش گذار استفاده کنیم. در چنین شرایطی بود که دیلتای می کوشید نوعی ملاک برای عینی کردن یا تعین بخشیدن به علوم انسانی بیابد. در این مقاله می کوشیم چگونگی تأثیرگذاری مسائل هرمنوتیکی در برجسته سازی علوم انسانی و دفاع از عینیت آن در برابر علوم تجربی را نشان دهیم.