استقرار سلسله صفوی در ایران و شیوع فرقه های منتسب به صوفیه، ایجاب می کرد تا به ساخت کشکول که یکی از آلات قلندری و درویشی بوده و در مراسم و آیین های مرتبط با این فرقه ها استفاده می شد، اهمیت وافری داده شود. عناصر بصری نقش شده بر کشکول ها، نشر اندیشه و افکار درویشان را دربرداشته است. لذا هدف این پژوهش، بررسی صوری و محتوایی سی و چهار عدد از کشکول های فلزی دوران صفوی و قاجار است. بنابراین سوالات پژوهش عبارت است از: تعامل عناصر تزئینی کشکول ها و آداب درویشی چیست؟ و کشکول های فلزی این دو دوره، از نظر فرم، نقش و نماد چگونه اند؟ روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای و با مراجعه به سایت موزه های خارجی و همچنین مراجعه حضوری به موزه های داخلی جهت مطالعه نمونه ها است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کاربرد کشکول نزد دراویش، علاوه بر آلات و وصله های درویشی و قلندری، وجه عاشورایی نیز داشته و در آیین سقایی و مراسم عزاداری عاشورا به کار می رفته است. از نظر فرم ظاهری نیز با سه نوع کشکول مواجهیم که در تزئین آنها از کتیبه هایی با مضامین شیعی و اشعار فارسی استفاده شده است. نقوش تزئینی نیز شامل نقوش انسانی، هندسی، حیوانی و گیاهی است. تکنیک های هنری مورد استفاده در تزئینات، شامل: قلمزنی، سیاه قلم، طلاکوبی روی فولاد، حکاکی، مشبک کاری و مرصع کاری است. نمادهایی نظیر اژدها، ماهی، مار و کشتی که در اجزا و تزئینات کشکول به صورت رمزگونه یا در فرم ظاهری آن به کار رفته اند به تبعیت از اعتقادات و آرمان هایی است که دراویش مدعی آن ها بوده اند.
نقاشی ایرانی نوین در تبارشناسی تاریخی خود، دارای اشتراک و افتراق نسبی با دیگر مکاتب سنتی نقاشی ایرانی و حاوی کارکردها و مفاهیم خاص خود است. مسئله این پژوهش، نخست «طبقه بندی موضوعی» آثار بهزاد و فرشچیان و سپس بررسی تطبیقی و تحلیلی «موضوع» در آثار این دو هنرمند جریان ساز بوده است. هدف این نوشتار نیز، روشن نمودن چگونگی بهره گیری این دو هنرمند از موضوعات و آشکار نمودن افتراق و اشتراک آثار آنها در موضوعات طبقه بندی شده بوده است. در این مقاله که از نوع «نظری» و با روش «توصیفی- تحلیلی» انجام پذیرفته است، کوشش گردیده که با اسناد و اطلاعات کتابخانه ای و میدانی، ضمن تبیین اهمیت موضوع، مجموعه آثار این دو هنرمند مورد «طبقه بندی موضوعی» قرار گیرد که حاوی «طبقه»، «معیار» و «نمونه های معیار» می گردد. سپس با استخراج طبقه بندی موضوعی، آثار آنها مورد بررسی تطبیقی و تحلیلی قرار گرفته است. بر مبنای یافته ها و بررسی تطبیقی و تحلیلی آثار هر دو هنرمند، به عنوان نتیجه می توان گفت که آثار هر دو نگارگر در مولفه «موضوع» به عنوان یکی از ویژگی های برجسته نقاشی ایرانی، در کنار دیگر ویژگی ها، یعنی: «بینشی»، «ساختاری»، «کارکردی» و «فنی» دارای اشتراک و افتراقاتی هستند. بهره گیری از پانزده طبقه مشترک موضوعی و به ویژه استفاده کمی و بسیار چشمگیر از موضوعات «غنایی»، «ادبی» و «اجتماعی» از اشتراکات «موضوعی» آثار این دو نگارگر بوده است. همچنین، مولفه هایی چون: کمیت (تعداد آثار)، کیفیت بیان مضمون (نمادگرایی)، فاصله گرفتن از ادبیات، درون گرایی و ابداع مضامین نو، از افتراقات آثار محمود فرشچیان با آثار حسین بهزاد بوده است.