فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
101 - 116
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: در دوره پهلوی دوم بعد از خارج شدن معماری تاریخی ایران از گردونه رقابت، تمامی عرصه شهرهای کشور در موقعیت نوسازی قرار می گیرند. همچنین در این دوران در ازبکستان نیز تحولات متعددی تحت فرآیندهای مدرنیزاسیون شوروی صورت می گیرند. از این رو به نظر می رسد معماری سبک مدرن بین المللی شکل گرفته در ایران و ازبکستان دارای شباهت ها و تفاوت هایی باشد.هدف پژوهش: شناخت چگونگی ورود و شکل گیری سبک مدرن بین المللی و نحوه تأثیر گذاری آن بر شیوه های معماری در کشورهای ایران و ازبکستان است تا به این سؤالات پاسخ داده شود: آیا جریانات فکری، سیاسی و اجتماعی نو گرا در کشور های ایران و ازبکستان بر فرآیند معماری و ساختمان سازی در این دو کشور و ورود سبک مدرن بین المللی تأثیرگذار بوده اند؟ معماری سبک بین المللی در ایران و ازبکستان دارای چه ساختار، ماهیت و وجوه تفاوت و شباهت هایی بوده است؟روش پژوهش: این پژوهش به صورت تطبیقی و با رویکردی کیفی به کمک مطالعات اسنادی و میدانی صورت گرفته است که از روش تحقیق تاریخی-تفسیری در بخش گردآوری مبانی نظری تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در زمینه تحلیل آثار معماری استفاده شده است. جامعه آماری بناهایی هستند که به سبک معماری مدرن بین المللی در ایران و ازبکستان در دوره پهلوی دوم ساخته شدند و جامعه نمونه شامل آن تعداد از بناهایی است که در بازه زمانی مشابه (از نظر سال ساخت) قرار دارند و از نظر شباهت های عینی و عملکردی دارای قرابت های سبک شناسانه هستند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که مؤلفه های سبک مدرن بین المللی در هر سه بعد عینی، عملکردی و کالبدی در دو کشور به صورت مشابه تجلی یافته اند و ظهور مؤلفه های عینی، نسبت به دو مؤلفه دیگر شاخص تر بوده است اما ازبکستان در سال های (1971-1983 م.) سعی در بازیابی ریشه های تاریخی خود داشته است که نمونه بارز دستیابی به سبک ملی گرا را می توان در تزئینات و طرح های دوران اسلامی به کار گرفته شده در نمای ساختمان های ساخته شده در این دوران مشاهده کرد.
مدلسازی خطای بصری«تغییر اندازه در مناظر شهری» بر ادراک نقاط کانونی شهر، مطالعه موردی: کریدور بصری پیاده راه آیت الله طبسی به حرم مطهر امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۴
46 - 53
حوزههای تخصصی:
رؤیت پذیری نقاط کانونی، حاصل اطلاعات تصویری بر شبکیه چشم و چگونگی ادراک فرم است. تدوین اصول رؤیت پذیری نقاط کانونی، مستلزم شناخت فضای بصری در «بعد افق» و «بعد فاصله» و سیگنال های محیط زمینه ای است. سؤال اصلی این پژوهش این است که چگونه می توان با محاسبه خطای بصری و تأثیرات عناصر پیش زمینه (مزاحم)، نقاط کانونی (نشانه شهری) را جانمایی کرد؟به طور کلی هدف این پژوهش، تدوین روشی است که با استفاده از آن می توان به وسیله شیوه آرایش ابنیه و طراحی فضای شهری و معماری، بر رؤیت پذیری نقاط کانونی شهر افزود. این پژوهش از نظر ماهیت و روش علی و از نظر هدف، توسعه ای است. جهت سنجش ارتباط میان ساختار کالبدی، ادراک بصری و محاسبه میزان خطای بصری، از مدلسازی هندسی و تکنیک واقعیت مجازی، استفاده شد. نمونه موردی نقطه کانونی و نشانگر حرم مطهر رضوی و ساختمان های پیاده راه «آیت الله واعظ طبسی»، با نرم افزار sketch up، مدلسازی شد. نتایج پژوهش نشان داد که نقطه ای (M) در کریدور بصری نقطه کانونی وجود دارد که در آن براساس دید دوچشمی، ارتفاع نقطه کانونی و نشانگر، برابر، و قبل از M ارتفاع نقطه کانونی بزرگتر و بعد از آن کوچکتر ادراک می شود. از این رو براساس محاسبات هندسی موقعیت نقطه M با توجه به ارتفاع نقطه کانونی- نشانگر و فاصله نقطه کانونی تا نشانگر مدلسازی شد و صحت آن با توجه به تکنیک واقعیت مجازی، پیاده راه آیت الله واعظ طبسی به سمت حرم مطهر امام رضا(ع)، مورد تأیید قرار گرفت. از این رو، چیدمان نشانه های شهری باید متناسب با این موضوع در فضای شهری صورت گیرد.
مقایسه محدوده آسایش حرارتی باغ فین و بافت تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
53-63
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، تعیین محدوده و مقایسه وضعیت آسایش حرارتی فضاهای باز محدوده باغ فین و بافت تاریخی شهر کاشان بر اساس شاخص جهانی اقلیم گرمایی ( UTCI ) می باشد. مواد و روش ها: مکان های پر تردد محدوده مورد مطالعه به مدت 18روز از ابتدای شهریور97 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از انجام مطالعات کتابخانه ای، حضور فیزیکی در بافت و انجام مطالعات میدانی(مشاهده و ثبت اطلاعات سایت ها) همزمان با پاسخ تعداد 788 نفر از ساکنان و گردشگران به پرسشنامه ها(وضعیت حرارتی و محیطی)، پارامترهای اقلیمی(دما، رطوبت، سرعت جریان هوا، مقدار co و 2 co )ثبت گردید . سپس نرخ لباس و متابولیسم افراد با نرم افزار 10 Deltalog محاسبه و پس از گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار 24 Spss ، محدوده آسایش حرارتی پاسخ دهندگان بر اساس شاخص جهانی اقلیم گرمایی ( UTCI ) با نرم افزار Ray Man مشخص گردید. یافته ها: پاسخ دهندگان در کل محدوده مورد مطالعه، بین 20.23 تا 35.61 درجه سانتیگراد ( UTCI ) احساس آسایش حرارتی داشتند. همچنین محدوده آسایش حرارتی در باغ فین بین 19.45 تا 37.63 و در بافت تاریخی بین 18.5 تا 35.16 درجه سانتیگراد ( UTCI ) می باشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد دامنه آسایش حرارتی در باغ فین به اندازه 1.52 درجه سانتیگراد ( UTCI ) بیشتر از بافت تاریخی کاشان می باشد.
بررسی تأثیر عایقکاری حرارتی دیوارها در مسکن روستایی اقلیم سرد (نمونه موردی: روستای نظم آباد شهرستان اراک)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
25 - 37
حوزههای تخصصی:
مسکن روستایی تحت تأثیر معیشت دارای ویژگی هایی است که آن را از مسکن شهری متمایز می کند. مهم ترین نکته در معماری جدید، استفاده بیش ازحد از انرژی های تجدیدناپذیر است که علت اصلی آن عدم طراحی مطلوب بدون توجه به شرایط اقلیمی می باشد. ازاین رو با استفاده صحیح از مصالح بومی در مناطق روستایی می توان از انرژی های تجدیدپذیر جهت بهبود شرایط آسایش حرارتی بهره برد. از مسائلی که صرفه جویی مصرف انرژی در روستاها را امری مهم قلمداد می کند این است که سکونتگاه های روستایی با مشکلات مضاعفی همچون عدم دسترسی بسیاری از روستاها به شبکه گاز، هزینه های تأمین سوخت موردنیاز، مخاطرات حمل و نگهداری سوخت (غالباً نفت سفید و گازوئیل در اقلیم سرد)، هزینه های برق مصرفی روبرو هستند. در این پژوهش بناست در خصوص میزان تأثیر عایق کاری در دیوارها در اقلیم سرد مسکن روستایی استان مرکزی بررسی شود. در این میان با توجه به وضعیت معیشت، بناست عایق کاری دیوارهای در معرض تبادل حرارت به عنوان گامی ابتدایی، بررسی گردد. بنابراین هدف این پژوهش ضمن بهینه سازی دیوارهای خارجی، آسایش حرارتی نیز می باشد. در این پژوهش اصل بر این اساس است که بدون تحمیل هزینه گزاف، مصرف انرژی مسکن روستایی در پهنه موردنظر با ابتدایی ترین راهکارها بررسی شود.
ارزیابی میزان آسایش حرارتی کاربران در اقلیم گرم و مرطوب (مطالعه موردی: مسکن بومی جزیره کیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۴۴-۲۹
حوزههای تخصصی:
مطالعات آسایش حرارتی از آن جهت اهمیت دارند که مهندس طراح را به استفاده از روش های غیرفعال و استفاده حداقلی از روش های فعال برای ایجاد راحتی در ساختمان راهنمایی می کند. اگرچه امروزه نیاز به آسایش حرارتی کاربران به کمک تجهیزات مکانیکی و الکتریکی صورت می گیرد، اما واقعیت این است که تنها زمانی می باید این تجهیزات سنگین را به کار گرفت که شرایط آب و هوایی غیرقابل تحمل باشد، در غیر این صورت طراحی مناسب بنا همراه با رفتارهای حرارتی مناسب می تواند شرایط مطلوب آسایشی را فراهم کند. دراین راستا مقاله حاضر هماهنگ با اصول مندرج در استاندارد اشری، به کمک مطالعات میدانی در اقلیم گرم و مرطوب ایران که شامل اندازه گیری متغیرهای اقلیمی و بررسی نظرسنجی ها از کاربران است، به ارزیابی احساس حرارتی و ترجیح حرارتی ساکنین در خانه های جزیره کیش می پردازد؛ و هدف آن، توجه به آسایش حرارتی به منظور ارتقای معماری با رویکرد اقلیمی در جهت کاهش مصرف انرژی است. ازآن جایی که بخش عمده ای از انرژی مصرف شده در ساختمان ها از نیاز به ایجاد محیط های مطلوب سرچشمه می گیرد و ساختمان های مسکونی از اصلی ترین بخش های مصرف کننده انرژی می باشند، لذا بررسی تعامل مابین کاربران و ساختمان، در جهت یافتن تأثیر سازگاری رفتاری و روان شناختی کاربران در دستیابی به شرایط آسایشی مطلوب، امری ضروری می باشد. نتایج حاصل از انجام این پژوهش نشان می دهد که افراد در شرایط داخلی در محدوده آسایش حرارتی بوده اند، البته درحالی که در هر دو فصل برداشت اکثراً از سامانه ها برای سرمایش خود استفاده کرده اند. دلیل آن می تواند سختی و غیرقابل تحمل بودن آب وهوا در آن زمان از سال در این اقلیم باشد؛ که غیر از این، فراهم کردن شرایط آسایش حرارتی به هیچ عنوان میسر نمی باشد. لذا افراد با رفتارهای حرارتی که از خود نشان داده اند، باعث فراهم شدن محیط های دینامیکی شده است که در کنار تغییر تصورات راحتی حرارتی، باعث کاهش بار استفاده از سامانه ها نیز شده است؛ که این نشان از تطبیق و سازگاری مردم با شرایط حرارتی را می دهد. اینکه چگونه مردم شرایط راحتی را در اغلب موارد برای خود مهیا می کنند. در مطالعه حاضر ساختمان های معاصر در جزیره کیش به صورت شاهد مطالعه مطرح اند.
طراحی مجموعه مسکونی با رویکرد ارتقاء امنیت (نمونه موردی: شهرک مسکونی نفت اهواز)
حوزههای تخصصی:
امروزه با بحران شهرنشینی در بسیاری از نقاط جهان روبرو هستیم. تامین امنیت و ایجاد شهرهای امن در اولویت برنامه های توسعه قرار گرفته است. از نیازهای مهم در جامعه، می توان امنیت را نام برد که به دلیل افزایش جمعیت و نیاز به مجموعه های مسکونی در شهرها، ایجاد امنیت نقش مهمی را در رضایتمندی و آسایش افراد در زندگی شان ایفا خواهد نمود. با توجه به روند توسعه کشور و نیاز روزافزون به مسکن، طراحی و ساخت مسکن پایدار از ضروریات اجتناب ناپذیر می باشد. یکی از عامل های داشتن مسکن پایدار، وجود سطح امنیت مطلوب در فضای مسکونی است. در طراحی، رویکرد CPTED یکی از کارآمدترین رویکردها در مبحث افزایش امنیت است. از این رو، هدف این پژوهش، طراحی مجموعه مسکونی با رویکرد ارتقاء امنیت فضای مسکونی به وسیله بندهایی که منتج به ارتقاء امنیت فضای مسکونی می شود، می پردازد که در نظرگرفتن آن ها در طراحی می تواند به افزایش امنیت مجتمع های مسکونی منتهی شود.پژوهش حاضر دارای ماهیت کاربردی به روش توصیفی-تحلیلی،از نظر رویکرد کمی-کیفی،روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است و از ابزار پژوهش به وسیله پرسشنامه انجام گرفته و برای تحلیل دستاوردهای پرسشنامه از نرم افزار spss بهره نموده و در فرجام با استفاده از آزمون t-test در spss فرضیه های پژوهش را مورد کاوش قرار داده و درستی و نادرستی آن ها را تفحص می نمایم.از پژوهش انجام شده این برآیند حاصل گشته است که با رعایت راهکارهایی همچون تقویت احساس تعلق به محله،همبستگی میان ساکنان،از بین بردن بستر رفتارهای مجرمانه،نورپردازی و تامین روشنایی محله در شب، فراهم بودن شرایط ایمنی و... می توان باعث فزونی امنیت شهروندان و میزان رضایتمندی سکونتی آنان شد.
تحلیلی بر کالبد مسکن در شرکت شهرهای شرکت نفت ایران و انگلیس (نمونه موردی محله بریم آبادان)
حوزههای تخصصی:
پس از کشف نفت در شهر مسجد سلیمان در سال 1287 ایجاد یک پالایشگاه نفت برای تصفیه نفت لازم شد و به همین دلیل این پالایشگاه در سال ۱۲۹۱ توسط انگلیسی ها ساخته شد. شرکت نفت ایران و انگلیس1 با حضور خود و کارمندان غربی برنامه ریزی برای تاسیس شرکت شهری مدرن را از سال 1293 شمسی آغاز کردند. به همین دلیل متفاوت ترین شرکت شهر در ایران با دو محله بریم و بوارده و معماری و شهرسازی منحصر به فردی شکل گرفت.هدف این پژوهش شناخت و سپس تحلیل کالبدی این خانه ها است با طرح این سوال که این خانه های شرکت شهری از نظر کالبدی دارای چه ویژگی های خاصی می باشند؟ روش تحقیق ترکیبی، توصیفی و تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و برداشت میدانی می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داده است که این خانه ها عمدتا دارای وحدتی خاص در فرم و عملکرد هستند تفاوت عمده میان کالبد و فضاهای این مسکن ها اختلاف طبقاتی، سطح اجتماعی و جایگاه افراد و حتی نژاد در شرکت نفت ایران و انگلیس که ناشی از ایدئولوژی انگلیسی حاکم در آن زمان بوده است می باشد. موارد دیگری نظیر اقلیم و محیط نیز در مراتب بعدی در فرآیند طراحی و کالبدی آنها تاثیر گذاشته است.
نقش تغییر کاربری در شبکه فضای میانوند و دینامیسم شهری؛ نمونه موردی: خانه های تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
27-48
حوزههای تخصصی:
اهداف: رمز بقای یک بنای تاریخی فعال بودن و دمیدن پویایی در بطن آن است. پویایی فضا همواره فرصتی برای ایجاد رابطه قوی تر مابین معماری و جامعه، جهت سازماندهی توسعه پایدار شهری است. از این رو پرداختن به شبکه های واسط در احیای دینامیسم شهری جایگاه بالایی دارد. ه دف از ای ن مقال ه بازشناس ی و تحلی ل حوزه های تاثیرگذار بر پویایی شهری در تعامل با مفهوم فضای میانوند، با راهکار تغییر کاربری بناهای قدیمی فاخر است و در پی پاسخ به این سوال است که دینامیسم درون شهری از طریق تغییر کاربری خانه های تاریخی به عنوان فضای میانوند چگونه تعریف می شود؟ ابزار و روش ها: به منظور رسیدن به اهداف پژوهش، روند تحلیل و آنالیز با انتخاب بناهای ارزشمند تاریخی و چگونگی تغییر کاربری آنها پیش می رود. این پژوهش بر آنست که با مطالعات کیفی شاخص های برآمده از رویکرد باززنده سازی، اثرگذاری تغییرات کاربری بناهای منتخب را به عنوان فضای واسط در دینامیسم درون شهری مورد بررسی قرار داده و با بهره مندی از نظرات طیف چهارگانه از مشارکت کنندگان به ارزیابی میزان تاثیرگذاری سنجه های موثر پرداخته است. یافته ها: تعدادی از خانه های تاریخی احیاء شده ی شهر تهران با رویکرد TND ، موردتحلیل قرار گرفته، سپس حوزه ها و راهبردهای تاثیرگذار در پویایی شهری حاصل از تغییر کاربری استخراج شد و در نهایت بارزترین شاخصه های اثربخش در بناهای میانوند منتخب به عنوان شبکه ارتباط شهری معرفی شدند. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آنست که حوزه های متعددی ازجمله راهبردهای توسعه و تنوع عملکرد اقتصادی و زیرساختارهای حیات اجتماعی-فرهنگی در جریان احیاء خانه های تاریخی تاثیر گذارند که در نهایت احیاء این خانه ها منجر به دینامیسم شبکه درون شهری می شوند.
تحلیل آرامستان های شهر کاشان از منظر کلان و خرد و تاثیر آن بر بافت شهر
حوزههای تخصصی:
همچنان که مرگ مرحله ای گریزناپذیر از حیات انسان است، آرامستان نیز همواره یکی از فضاهای اصلی و غیرقابل اجتناب هر سکونتگاه انسانی و از آن جمله شهرهای ایرانی بوده است. این حوزه اشتراک نیز پوسته و پوششی ظاهری در این زمینه است که جز در کلام منجر به شکل گیری دانش کاربردی عملی در شهرسازی نشده است. لازمه خروج از این خلا ایجاد شده و رسیدن به یک شهرسازی ایرانی؛اسلامی پرکردن خلأیی است که خود موضوعات متفاوتی را در بر میگیرد و نیاز به بررسی های همه جانبه دارد. در پژوهش حاضر به تحلیل ساماندهی آرامستانهای شهر کاشان از منظری بومی پرداخته شده است. روش تحقیق، کیفی و روش نمونه گیری به صورت هدفمند است. در مقایسه بین آرامستانهای محلی؛(آرامستان فیض با رویکرد غیرمتمرکز)وآرامستانهای کلان؛(دارسلام گلابچی بارویکرد متمرکز)، نتایج نشان میدهد در دارسلام گلابچی خدمات رسانی بهتر است و مسائل بهداشتی و شرعی بیش تر رعایت میشود اما دسترسی به آرامستانهای محلی کاشان از جمله آرامستان فیض ؛ آسانتر است همچینین آرامستانهای محلی دارای مقیاس انسانی ترند و باعث ایجاد انسجام اجتماعی بیشتر میشوند. با تقویت آرامستانهای محلی، آزادی افراد برای تعیین مکان تدفین بیشتر است و همچنین به دلیل دسترسی راحت به فضای آرامستان، یاد مرگ را در جامعه و شهر تقویت میکند و غایت فضای آرامستان را که ایجاد تذکر برای زندگان است، تأمین مینماید. وضعیت کنونی حاکم بر ش هرهای داعیه دار اسلام نشان از آن دارد که علم و عمل شهرسازی، سمت و سویی متمایز از آموزه های اس لامی داش ته و تنها اش تراک اندکی با منابع دین مبین (قرآن، حدیث و کلام)دارد.
منبع شناسی مطالعات تاریخی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران برای انجام پژوهش به منابع متناسب و مناسبی نیاز دارند. در پژوهش های تاریخی اهمیت این منابع دوچندان میشود؛ زیرا داده ها (شواهد و قرائن) تنها از درون این منابع قابل احصاء هستند. از سویی در خصوص پژوهشهای تاریخ معماری ایران، ازآنجاکه معماری ظرف زندگی است، پژوهشگران با طیف وسیعی از منابع، به گستردگی همه شئون مرتبط با حیات انسان مواجه هستند که کار را بسیار دشوار میکند. شناخت منابع و آگاهی از ابعاد، سطوح، گونه ها و اولویت های مراجعه به آن ها می تواند چراغ راهی برای کاهش هزینه های متنوع پژوهش از یک سو و افزایش اعتبار دادهها از سوی دیگر باشد. در نوشتار حاضر از روش نظریه مبنایی (گرانددتئوری) استفاده و سعی شده است با تحلیل منابعِ پژوهش های دانشگاهی چهار دهه اخیر کشور در حوزه مطالعات معماری ایران، تصویری شفاف از نظام به کارگیری این منابع ارائه شود. بحث با چیستی منبع به عنوان محل حضور و ظهور داده ها آغاز و با تکیه بر ادبیات موضوع، گونه های موجود منابع معماری تاریخی ایران معرفی شد؛ سپس مبتنی بر کدهای استخراج شده از سه مرحله کدگذاری منابع پژوهشهای دانشگاهی بعد انقلاب، گونه های شناسایی شده در مرحله قبل تکمیل شد. نتایج تحلیل مذکور، حکایت از آن دارد که سه دال اساسی شامل زبان، زمان و ژرفا نقش اساسی در صورت بندی منابع مطالعات معماری ایران داشته اند. بر مدار این سه مفهوم کلیدی (زبان، زمان و ژرفا) به عنوان مبنای سازماندهی منابع پژوهشهای تاریخی معماری، ده (10) گونهبندی اصلی معرفی شدند. این سه مفهوم و ده دسته ذیل آن، سطوح و ابعاد متنوع منابع را شامل می شوند و ابزار مناسبی را برای شناخت، دسته بندی و اولویت بندی پژوهشگران در رجوع به منابع مطالعات تاریخی معماری ایران در اختیار قرار می دهند.
تحلیل مسکن طبقه متوسط دوره پهلوی دوم براساس دستور زبان شکل (مطالعه موردی: محله نارمک و شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
49 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عرصه های اجتماعی و فرهنگی ایران شاهد تحولات وسیعی در دوران پهلوی دوم بوده است. یکی از مهمترین مؤلفه های تأثیرگذار در شکل گیری این تحولات، ورود مدرنیسم در نظام فکری جامعه و شکل گیری طبقه متوسط جدید در آن دوره است؛ بالطبع گونه های مسکن ظهور یافته این طبقه اجتماعی نیز در این دوره دستخوش تغییرات اساسی شد. نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن الگوبرداری از مسکن طبقه متوسط جدید پهلوی دوم، الگوهایی نوین جهت مسکن طبقه متوسط معاصر پیشنهاد نماید.هدف پژوهش: این پژوهش در صدد است با استفاده از دستور زبان شکل، که بر پایه به کارگیری معناشناسانه زبان شکل است، به قوانین حاکم بر کالبد گونه های مسکن طبقه متوسط جدید جامعه در دوره پهلوی دوم دست یابد و از این طریق، الگوهای طراحی متنوعی در مسکن اقشار متوسط امروز جامعه خلق نماید. در این راستا، کوی نارمک از دوره میانی و شهرک اکباتان از دوره پایانی پهلوی دوم به عنوان جامعه نمونه انتخاب و با توجه به شاخص های اجتماعی- فرهنگی مسکن مورد ارزیابی قرار گرفت.روش پژوهش: اساس روش این تحقیق کیفی، تاریخی- تفسیری است؛ در ابتدای این تحقیق، طی یک بررسی تاریخ نگارانه به تأثیر طبقات اجتماعی بر ساختار خانه ها پرداخته شده است و سپس با روش توصیفی- تحلیلی، ابعاد کالبدی- فضایی خانه ها مورد بحث قرار گرفته است. روش تحلیل داده ها در این پژوهش، دستور زبان شکل است. اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از طریق مشاهده و بررسی های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری گردیده است.نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق، اجزاء خانه های این دوره تحت تأثیر تفکرات و معماری مدرن غرب بوده اند و در مقایسه با مسکن سنتی تهران دستخوش تحولات اساسی شده اند. ریزفضاهای مسکن به حداقل کاهش یافته و از یک دستور زبان شکلی پایه پیروی می کنند: چگونگی قرارگیری فضاها در این خانه ها براساس جانمایی یک عنصر پایه است. شکل پایه، فضاهای درهم (عرصه های نشیمن و ناهارخوری) در نظر گرفته شد و سپس سایر فضاها براساس مجموعه ای از قوانین، به شکل پایه اضافه شد. در انتها براساس فرایند الگوریتمی دستور زبان شکل، با بهره گیری از درخت تصمیم گیری، به خلق الگوهای متنوعی برای طراحی مسکن امروزی انجامید.
بازخوانی پیشینه تاریخی میدان وقت و ساعت یزد با تأکید بر دوره صفوی و پیش از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میدان وقت و ساعت، یکی از میدان های تاریخی شهر یزد است. نگاهی به پژوهش های مرتبط با این میدان نشان می دهد که تاکنون پژوهشی مبتنی بر اسناد معتبر تاریخی که بتواند پیشینه تاریخی این میدان و فرایند شکل گیری آن را به درستی تبیین کند، صورت نگرفته است؛ همین امر سبب وجود ابهامات زیاد و نبود آگاهی لازم درباره پیشینه تاریخی این میدان شده است. ازاین رو و با تکیه بر شواهد تاریخی و میدانی جدیدی که در دو دهه اخیر به دست آمده است، این نوشتار می کوشد که تصویر روشنی از پیشینه تاریخی و فرایند شکل گیری این میدان ارائه دهد. در همین راستا سعی شده با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع گوناگون نظیر متون تاریخی، مطالعات باستان شناسی، تحقیقات میدانی، اسناد تاریخی شامل عکس های هوایی و تصاویر آرشیوی و بررسی منابع شفاهی (پرسش از معمران مطلع از میدان)، هدف مقاله محقق شود. فهم پیشینه تاریخی میدان وقت و ساعت در این مقاله، متکی بر شناخت لایه های تاریخی آن است که بخشی از آن ها به تازگی مورد شناسایی قرار گرفته؛ از آن جمله می توان به زنگ میدان از قرن هفتم هجری قمری، پایاب قنات وقف آباد و پایاب قنات زارچ از قرن هشتم هجری قمری، مسجد دوره تیموری در شمال میدان و مشاهدات باستان شناسی دو دهه اخیر در میدان اشاره کرد. بخشی دیگر از عناصر و لایه های تاریخی مورد اشاره در این مقاله، هرچند پیش تر در سایر منابع معرفی شده اند، نسبت آن ها در فهم پیشینه تاریخی میدان به درستی مورد کندوکاو قرار نگرفته است؛ از آن جمله می توان به بقعه سیدرکن الدین، آب انبار وقت و ساعت، نخل میدان و سنگ قبر تاریخی میدان اشاره کرد. عناصر تاریخی پیرامون میدان از قرن هفتم تا قرن دوازدهم هجری قمری، گواهی بر غنای لایه های تاریخی در این میدان هستند. بررسی های مقاله نشان می دهد که برخلاف بسیاری از منابع که پیشینه و تاریخ شکل گیری میدان وقت و ساعت را به قرن هشتم هجری قمری نسبت داده اند، این میدان مربوط به عصر صفوی است و قدیمی ترین عنصر شکل دهنده بدنه محصورکننده آن، آب انبار وقت و ساعت مربوط به اواخر عصر صفوی در ضلع شمالی میدان است.
بررسی دمای سطح داخلی دیوار جنوبی با نمای خوون چینی در اقلیم بسیار گرم و نیمه خشک- معتدل (تابستان و زمستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۲۳۰-۲۱۵
حوزههای تخصصی:
خوون چینی نوعی گره چینی آجری برجسته است که از عناصر تزیینی معماری سنتی اقلیم بسیار گرم و نیمه خشک معتدل خوزستان به شمار می رود. برجستگی خوون چینی منجر به سایه اندازی بر نما می شود و به ویژه در تابستان، سطح بزرگی از نما را می پوشاند. اثر خوون چینی بر کاهش نفوذ گرما از نما به داخل در تابستان، پیش تر در پژوهشی توسط نگارندگان با روش تجربی اثبات شد. با توجه به تفاوت زیاد دمای محیط در تابستان و زمستان، هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات روزانه دمای سطح داخلی دیوار با نمای خوون چینی نسبت به دیوار بدون تزیینات در زمستان است تا از این راه، اثر خوون چینی بر دمای سطحی دیوار در دو فصل با یکدیگر مقایسه شوند. دو اتاقک یکسان که وجه جنوبی آن ها دیوار آجری است، در آبادان به عنوان نماینده اقلیمِ مورد مطالعه ساخته شدند. یک نقش خوون چینی با سایه اندازی زیاد بر دیوار آجری اتاقک ها، در یکی با دو سانتی متر برجستگی نسبت به زمینه و در دیگری بدون برجستگی اجرا شد. دمای محیط و دمای سطح داخلی دیوار جنوبی اتاقک ها در شش دوره اندازه گیری، هر دوره شامل سه شبانه روز پیوسته، در تابستان و زمستان 1398 ثبت شدند. برای اطمینان از درستی کارکرد مدل های ساخته شده، آزمایش به روش شبیه سازی تکرار شد. داده ها نشان دادند تغییرات روزانه نمودار اختلاف دمای سطح داخلی دیوار جنوبی با نمای خوون چینی و دیوار بدون خوون چینی، در تابستان و زمستان، از الگوی مشابهی پیروی کردند که تابعی از نوسان روزانه دمای محیط است. در هریک از روزهای اندازه گیری، بیشترین و متوسط دمای روزانه سطح داخلی دیوار با نمای خوون چینی از دیوار دیگر کمتر بود؛ درحالی که کمترین دمای سطحی دیوار مقداری افزایش را نشان داد. این نتیجه به این معناست که خوون چینی اثر تعدیل کننده دارد و دامنه تغییرات دمای سطح داخلی دیوار را کاهش می دهد. میانگین کاهش بیشترین دمای سطحی روزانه دیوار جنوبی با نمای خوون چینی نسبت به دیوار بدون آن در مجموعِ هجده شبانه روز اندازه گیری تجربی در تابستان و زمستان، به ترتیب 1 و 2/1 درجه سلسیوس، میانگین کاهش متوسط دمای سطحی روزانه دیوار 2/0 درجه سلسیوس و میانگین افزایش کمترین دمای سطحی روزانه دیوار 4/0 درجه سلسیوس محاسبه شد.
شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر بازآفرینی بافت تاریخی شهر تبریز با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بافت های تاریخی اکثر کلانشهرها در حال تخریب و فرسودگی است و بر این مبنا مدیریت شهری جهت جلوگیری از آسیب های بیشتر در این بافت ها روش های مختلفی را برای مداخله و ساماندهی این گونه مناطق در پیش گرفته است که رویکرد بازآفرینی بافت های ناکارآمد یکی از جدیدترین رویکردهای مطرح شده در این زمینه است. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی شاخص های کلیدی بازآفرینی در بافت تاریخی کلانشهر تبریز است. این پژوهش از نظر روش شناختی توصیفی تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است. جهت جمع آوری اطلاعات از روش آمیخته مبتنی بر مصاحبه و تکنیک دلفی و همچنین روش اسنادی و بررسی میدانی بهره گرفته شده است. تعداد 12 نفر از متخصصان و مسئولان اجرایی که باید در بحث مشارکت داشتند، شناسایی و انتخاب شدند و سپس با روش دلفی و از طریق پرسشنامه به شناسایی و امتیازدهی مهمترین پیشرانهای مؤثر بر بازآفرینی اقدام شد. در این تحقیق، 40 شاخص در قالب پنج مؤلفه زیست محیطی، کالبدی فضایی، اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، و مدیریتی نهادی جهت تبیین وضعیت بازآفرینی محدوده، مورد استفاده قرار گرفته است که برای بررسی رابطه و اثرات و استخراج عامل ها از نرم افزار MICMAC و جهت تعیین وضعیت های محتمل آینده، بازآفرینی این عامل ها و ارتباطات بین آنها تجزیه و تحلیل و رتبه-بندی شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهند که از 40 شاخص مورد بررسی، 10 شاخص شامل سرمایه گذاری دولتی و تزریق اعتبارات پروژه ها، قوانین و ضوابط شهری، جلب مشارکت شهروندان، طرح های توسعه شهری، قیمت زمین و مسکن، مدیریت واحد شهری، نظارت و بازرسی، اقتصاد محلی، توسعه شبکه معابر و تورم به عنوان کلیدی ترین شاخص ها شناخته شده اند. همچنین در ارتباط با عوامل کلیدی، 10 سناریوی برتر مطلوب، میانه و بحرانی در ارتباط با نفوذ ناپذیری و ریزدانگی بافت، کاربری اراضی و ناپایداری بناهای تاریخی ارائه شد که توجه به رفع موانع ناپایداری وافزایش اقدامات نوسازی، بهسازی و بازآفرینی نسبت به کل بناها، در هر زون و افزایش مشارکت جمعی و تخصیص منابع اقتصادی و تسهیلات بیشتر به ساختمان هایی که اقدامات بهسازی لرزه ای در آنها انجام شده نسبت به کل بناها (به صورت موضعی یا کلی) دارای اهمیت بالاتری بوده اند.
بررسی آرا و نظرات یوهانی پالاسما با نگاهی به مقاله ی «هندسه ی احساس، نگاهی به پدیدارشناسی معماری»
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
198-204
حوزههای تخصصی:
تاثیر گذاری مستقیم فلسفه بر معماری از ویژگی های دوره معاصر می باشد. علیرغم تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شده است، پیوند بین فلسفه و معماری دانشی است که هنوز جای بحث و تعمق دارد. برای شناخت بیشتر این حوزه، باید به بررسی نظریات پیشگامان این حوزه پرداخت. در این میان یوهانی پلاسما معمار و نظریه پرداز معماری معاصر، نظریات ارزشمندی در حوزه پدیدارشناسی و نقد معماری مدرن دارد. پالاسما در نوشته های خود اشاره به معماری چند حسی دارد و در آثارش به بررسی میزان تاثیر تمام حواس پنج گانه بر درک انسان از معماری می پردازد. در این پژوهش به تحلیل یکی از مقالات وی تحت عنوان «هندسه ی احساس، نگاهی به پدیدارشناسی معماری» پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی تأثیر فرم معماری بر تجربه ی فضایی، چگونگی تجربه ی یک معماری با کیفیت و چگونگی تبدیل تحلیل پدیدارشناسی به روشی برای بررسی معماری، از دیدگاه یوهانی پالاسما می باشد. در همین راستا به بررسی انگاره های ذهنی، بینایی و اهمیت نور، صدا و سکوت و ... در معماری پرداخته شده است. روش تحقیق مقاله ی حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع کیفی است که به واکاوی اندیشه های فلسفی یوهانی پالاسما در معماری و از طریق مقاله ی وی می پردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عینیت هرکدام از وجوه پدیدارشناسی را می توان در عناصر معماری ایرانی نیز یافت و با بررسی و پرداختن به آثار و اندیشه های فیلسوفانی همچون یوهانی پالاسما می توان کیفیت فضاهای خلق شده را بالاتر برد و به ایجاد تجربه های فضایی دست یافت.
ارزیابی تاب آوری کالبدی مسکن شهری در برابر زلزله (مورد مطالعاتی: منطقه 4 شهر ارومیه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف ارزیابی میزان تاب آوری و استحکام مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه به بررسی شاخص های کالبدی پرداخته شده است و سعی در پاسخ به سوالات: 1- آیا مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه در مقابل زلزله تاب آور هستند یا خیر؟ و 2- در صورت وقوع زلزله کدام یک از نواحی دچار خسارات بیشتری می شود؟، است. نوع پژوهش کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی، اطلاعات مورد نیاز از طریق مرور متون تخصصی و مطالعات جدید طرح تفصیلی شهر بدست آمده است که در قالب 10 شاخص شامل کیفیت بنا، قدمت مسکن، کیفیت ابنیه، نمای ابنیه، تعداد طبقات، تراکم ساختمانی، دسترسی به فضاهای باز و سبز، دسترسی به معابر، فاصله از تأسیسات و کاربری های خطرناک، فاصله از مراکز درمانی و آتش نشانی میزان تاب آوری مسکن شهری مورد ارزیابی قرار گرفته است. با کمک پرسشنامه و نظرسنجی شاخص ها اولویت بندی شده و از روش سوآرا (SWARA) برای وزن دهی به شاخص ها استفاده شده است. به منظور تبیین میزان آسیب شناسی از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد استفاده گرفته است. یافته ها گویای وضعیت نامناسب مسکن این منطقه و قرارگیری اکثر آن ها در سطوح متوسط به پایین و سطح پایین تاب آوری آن ها در برابر زلزله است. به صورتی که از درجه 1تا 9، کمتر از 5 درصد از مساحت مسکن محدوده در درجه 1 تا 3 با وضعیت تاب آور و حدود 53 درصد مسکن در درجه 9 با وضعیت خطرپذیری بالا قرار دارند که نشان از عدم تاب آوری کلی منطقه 4 در برابر زلزله می باشد و در صورت وقوع زلزله با درجه ریشتر بالا (5 ریشتر به بالا) اکثریت منطقه با خطر تخریب و آسیب مواجه است. نتیجه کلی عدم مقاومت مسکن منطقه شهر 4 ارومیه در مقابل زلزله را نشان می دهد و همچنین به دلیل قرارگیری بیش از 53 درصد از مساحت مسکن در محدوده پرخطر و پراکنده بودن مسکن در صورت وقوع زلزله اکثریت نواحی دچار خسارات بیشتری می شود.
تأثیر ویژگی های فضایی در مناظر صوتی سراهای بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخصه های متعددی در کیفیت منظر صوتی فضاهای شهری مؤثر هستند که رفتار آکوستیکی فضا، یکی از عوامل محیطی تأثیرگذار در منظر صوتی است. مؤلفه های متعددی در رفتار آکوستیکی مکان ها دخیل هستند که فرم، مصالح و حجم فضا از مهمترین آنها به شمار میرود. چگونگی اثرگذاری این خصیصه ها در رفتار آکوستیکی سراهای بازار بزرگ تبریز و بالتبع تأثیر آن در آسایش صوتی و کیفیت مناظر صوتی سراها، مسئلهای است که پژوهش پیش رو به آن میپردازد. کیفیت منظر صوتی تا حد زیادی وابسته به آسایش صوتی است که این مسئله خود در رابطه مستقیم با تراز فشار صوت فضا قرار میگیرد. در این راستا، تراز فشار صوت به عنوان مؤلفه پایه در این تحقیق در فضاهای مورد مطالعه، سنجش و اندازهگیری میشود. سه سرا با حجم بزرگ، میانه و کوچک از سراهای بازار تبریز به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شدهاند که به ترتیب عبارت هستند از سرای حاج حسین میانی، سرای حاج حسین قدیم و سرای میرزا محمد. در هر سرا، چهار نقطه محوری و یک نقطه مرکزی به عنوان کانونهای اندازهگیری مشخص شدهاند. در هر پنج نقطه، برداشتهای یک دقیقه ای با دوربین آکوستیکی انجام شده که نمودار اسپکتروم این برداشتها نمایانگر تراز فشار صوت به تفکیک فرکانس ها است. میانگین مقادیر تراز فشار صوت در سه حالت کمترین، میانه و بیشترین محاسبه و برآیند این مقادیر میانگین، به صورت کلی برای هر سرا در قالب نموداری ترسیم شدهاست. از مقایسه تطبیقی نمودارهای برآیند مقادیر میانگین تراز فشار صوت در سه حالت، چنین نتیجه گیری میشود که به رغم تفاوت در اندازه حجم سه سرای مورد مطالعه، این فضاها رفتار آکوستیکی مشابهی از خود بروز میدهند. رفتار هر سه سرای میرزا محمد، حاج حسین قدیم و میانی در جهت تضعیف امواج صوتی، خصوصاً اصوات بم بوده است. از طرفی تمامی مقادیر اندازه گیریشده در محدوده شنوایی انسان و آسایش صوتی قرار دارند. به بیانی دیگر، طراحی معماری و شهری سنتی که به خلق بازار تبریز منجر شده، در کنار توجه به مؤلفه های بصری و فضایی، در جهت تأمین آسایش صوتی نیز کارا است.
بررسی ویژگی های زندگی هه وار نشینی در منظر فرهنگی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
66 - 73
حوزههای تخصصی:
حضورپذیری و هویت اجتماع ساکن در منظر فرهنگی هورامان، حاصل ترکیبی همگون از تفکر انسانی در تعامل با طبیعت است. هم آوایی عناصر طبیعی و انسان ساخت در این منطقه از منظر نظام استقرار و معیشت به شکل دائمی و موقت، شیوه حیات قابل تأویلی را روایت می کنند که هدف آن ارتقای کیفی حیات جمعی انسان ها در منطقه است. «هه وار نشینی» یکی از مصادیق پایدار همنوایی انسان با طبیعت در این منظر فرهنگی است. هدف از این پژوهش، بررسی و معرفی ویژگی های زندگی هه وار نشینی و بررسی گونه های مختلف آن در منطقه هورامان است. ﭘژوهش ﭘیش رو مبتنی بر روش کیفی و به لحاظ روش شناسی توصیفی-تحلیلی است. یافته های پژوهش روشنگر آن است که هه وار نشینی به عنوان یک راهکار در پایداری و ثبات زندگی تا زمان حاضر به دلیل تعامل انسان با طبیعت نقش مؤثری داشته است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که گونه های مختلف هه وار نشینی متأثر از شیوه های معیشت در این منطقه است. طی بررسی های انجام شده هه وارها بر پایه معیشت در سه دسته باغ محور، دام محور و به صورت ترکیبی باغ و دام محور تقسیم می شوند.
بررسی و تحلیل کتیبه های خوشنویسی فرش های موجود در موزه ویکتوریا آلبرت و متروپولیتن
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
43 - 60
حوزههای تخصصی:
فرش های ایرانی، دارای طرح و نقش مختلفی از جمله خوشنویسی هستند. خوشنویسی در فرش در کنار سایر عناصر، مضامین و مفاهیمی دارد که اغلب شامل آیات و احادیث، اشعار و یا نام و نشانی بافنده و طراح فرش است. مسئله این پژوهش پاسخ به این سوال است که از چه مفاهیم و مضامینی در کتیبه های خوشنویسی فرش های موزه متروپولیتن و ویکتوریا آلبرت استفاده شده است؟ و کتیبه های خوشنویسی فرش های مورد مطالعه، چه اشکالی داشته اند و کتیبه ها در چه بخش هایی از فرش کاربرد داشتند؟ هدف مقاله، بررسی و تحلیل مضامین کتیبه های خوشنویسی فرش های دو موزه از منظر تاریخی، ادبی و دینی است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و جمع آوری تصاویر از سایت دو موزه بوده است. نتایج مشخص می کند، در فرش های بررسی شده، سه نوع مضمون تاریخ نگاری(نام بافنده یا سفارش دهنده)، ادبی (قالب غزل، قصیده و رباعی) و دینی (آیاتی از قرآن) و بیشتر با خوشنویسی نستعلیق در کتیبه-ها مشهود است. کتیبه های خوشنویسی تاریخ نگار به درج تاریخ بافت و نام بافنده و گاه عمل او اشاره دارد، کتیبه های دینی، در وصف خداوند و توحید است و کتیبه های ادبی به وصف بهار، یار و غنیمت شمردن فرصت پرداخته است. تنوع شکل کتیبه های خوشنویسی نیز شامل مستطیل، بازوبندی، قلمدانی، مربع و ترنجک است که به ترتیب بیشترین کاربرد کتیبه ها در فرشهای بررسی شده دو موزه، مربوط به 1. حاشیه اصلی یا پهن، 2. متن فرش، 3. حاشیه باریک (طره) و 4. در مرکز فرش و یا محل قرارگیری، ترکیبی از 4 مورد است.
مطالعه هنر سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی ایرانی با زندگی پیوند نزدیکی دارد و دارای جنبه کاربردی و زیبایی بوده که نشان از اهمیت جنبه کاربردی و هنری توأم در هنرهای سنتی ایران است؛ زیرا این آثار در کنار مرتفع ساختن نیازهای روزمره و کاربردی بودن، استعداد هنری و درک زیبایی را در هنرمندان پرورش می دادند. سبدبافی یکی از هنرهای سنتی بوده که در مناطق مختلف ایران از جمله در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع در جنوب غربی کشور، رواج دارد. در گذشته سبدهایی با کاربردهای فراوان در این استان بافته می شد، ولی امروزه از رونق هنر سبدبافی کم شده و رو به فراموشی است. این پژوهش با هدف مطالعه سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی و یافتن راهکارهایی برای احیاء و حفظ هنر سبدبافی این استان، بر آن است به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان دست ساخته های سبدبافی را به عنوان یک میراث به جای مانده از گذشتگان احیا نمود و با زندگی امروزی مردم عجین کرد؟ پژوهش حاضر با رویکرد آسیب شناسی و روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. نمونه ها به صورت هدفمند بر مبنای شیوه گلوله برفی انتخاب و شامل ۱۱ نفر بوده است. با بررسی اطلاعات به دست آمده برپایه تحلیل مضمون مصاحبه ها و رسیدن به داده ها، هنر سبدبافی در استان کهگیلویه و بویراحمد در گذشته متناسب با شرایط زندگی عشایری و روستایی رواج داشته و سبدهای بافته شده به فراوانی استفاده می شدند. با گذر زمان و ورود تکنولوژی این سبدها از رونق افتاد؛ امروزه برخی از آن ها منسوخ شدند. در این پژوهش با مطالعه وضعیت مطلوب و وضعیت موجود سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد و بررسی آسیب شناسی آن در گذشته و حال، راهکارهایی برای حفظ و احیای این هنر مطرح گردید. بنابر یافته ها مهمترین عامل منسوخ شدن، کم کاری در زمینه معرفی، شناخت و آموزش این هنر و نبود بازار مشخص برای فروش محصولات، همچنین حمایت نشدن هنرمندان از طرف نهادهای حمایتی مربوطه و توجه نکردن بافندگان به نوآوری در کاربرد و تزیین سبد های بافته شده است. در انتها با بررسی سه مقوله آموزش، اقتصاد و کاربرد راهکارهایی برای رونق مجدد این هنر بیان شده است.