فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
کاهش نابرابری در بهره مندی از منابع و امکانات جامعه، یکی از معیار های اساسی توسعه پایدار به شمار میرود. دراین میان نابرابریهای منطقه ای و محله ایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مقاله سعی شده است، علاوه بر مشخص کردن جایگاه شهر میبد در میان کشور به نابرابریهای محله ای در سطح شهر میبد نیز مورد تأکید قرار گرفته است. این مهم با استفاده از روش ""توصیفی- تحلیلی"" انجام پذیرفته است. و از مدلهای آماری مانند آزمون ویلکاکسون جهت مقایسه پایداری بین شاخص های شهر میبد با کشور، و در مرحله دوم، با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی، HDI ، تکنیک امتیازد استاندارد شده و ضریب پراکندگی(C.V) با استفاده از23 شاخص اقتصادی- اجتماعی به تحلیل و ارزیابی محلات شهرتاریخی میبد پرداخته شده است. بررسی های انجام شده نشان می دهد که جایگاه شهر میبد در بین شهر های کشور مطلوب است اما نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان می دهد که تنها یک، ششم از محلات از وضعیت مطلوبی برخودار است ودر شاخص HDI شکاف بین پایدار ترین و ناپایدارترین محله 4/1 است. حتی در تحلیل مجموعه عوامل پایداری نیز اختلاف پایدار، 87/0 است که نشان از پراکندگی و شکاف زیاد مناطق در برخورداری از شاخص های پایداری است. در مجموع، پراکندگی فضائی محلات از بعد پایداری به این شرح است که محلات با پایداری قوی و ایده آل در جنوب و جنوب غربی و محلات ناپایدار در مرکز و شرق این شهر واقع شده اند. محلات پایدار در دستیابی به خدمات و امکانات در شرایط بهتری واقع شده و محلات ناپایدار در مرکز به علت بافت فشرده و دشواری گسترش سطح و بخشی در حاشیه به دلیل الحاق شدن به شهر و گسترش افقی، دچار ناپایداری گشته است. بنابراین دستیابی به توسعه پایدار در محلات تنها با بکارگیری راهبرد های منطبق بر نقاط قوت و ارتقاء شاخص ضعیف امکان پذیر است.
تعیین اصول طراحی فضای سبز مؤثر بر ارتقاء کیفیت فضاهای شهری (مطالعه موردی: پیاده رو ضلع شرقی بلوار آزادی حدفاصل فلکه گاز و خیابان مشکین فام در شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش آلودگی هوا ناشی از حمل و نقل و صنعت، فضاهای سبز و عرصه های طبیعی مورد توجه ساکنان شهرهای بزرگ قرار گرفته است. انسان امروزی برای داشتن فرصت تفکر و دوری از دغدغه ها و مسائل شهرنشینی ناگزیر به پناه بردن به محیط های سبز طراحی شده در فضاهای شهری است. عدم رعایت اصول طراحی فضاهای سبز شهری موجب شده تا طراحان شهری در جذب ساکنین شهرها به این فضاها و جلب رضایت آنان تا حدود زیادی ناموفق باشند. توجه به این اصول می تواند از طریق تقویت ادراکات حسی استفاده کنندگان فضاهای شهری، موجب تقویت بار معنایی فضا و ایجاد خاطره در ذهن کاربران فضاهای شهری شود. هدف پژوهش دستیابی به اصول طراحی فضای سبز که در ارتقاء کیفیت فضای شهری تأثیرگذار هستند، می باشد. در این پژوهش نخست دیدگاه ها و نظریه های صاحب نظران حوزه معماری و طراحی شهری در خصوص طراحی فضای سبز و کیفیت فضاهای شهری مورد بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده در پژوهش روش دلفی بوده و پس از ارزیابی و امتیازبندی مؤلفه ها و زیر معیارهای آنان توسط متخصصین، از تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و بطور همزمان تحلیل به روش AHP، جمع بندی انجام شده است. بر اساس یافته های تحقیق، از میان اصول طراحی فضای سبز، مؤلفه های احساسی با میزان 06/3 بیشترین تأثیر را در ارتقاء کیفیت فضای محدوده مورد مطالعه یعنی پیاده رو ضلع شرقی پارک آزادی در شهر شیراز داشته است.
شهر و عدالت اجتماعی، تحلیلی بر نابرابری های محله ای(مورد: محلات مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین و پیچیده ترین تحوّلات اجتماعی جهان در نیم قرن اخیر توسعه شهرنشینی است. رشد شتابان شهرنشینی و ظهور شهرها عواقب و پیامدهای متفاوتی را به دنبال داشته و با آسیب های شهری متعدّدی همراه شده است از جمله نارسائی های کالبدی، تأسیساتی، اقتصادی وخدماتی، آسیب های زیست محیطی، و بالاخره ناعدالتی های اجتماعی در حوزه های شهری، از جمله پیامدهای شهرنشینی شتابان بشمار می رود. هدف این پژوهش بررسی و شناسایی نحوه توزیع کاربری ها و امکانات و خدمات شهری (سرانه های تجاری، مسکونی، اداری، فرهنگی، آموزشی، و...) در 26 محله شهر مراغه، تبیین کیفیت زندگی (بر مبنای شاخص های اقتصادی، اجتماعی، مسکونی، بهداشت محیط و دسترسی به تسهیلات و خدمات شهری) در 26 محله شهر مراغه و رابطه آن با نحوه توزیع امکانات و خدمات شهری بوده است. روش به کار گرفته در این مقاله توصیفی- تحلیلی می باشد، ابتدا مطالعات اکتشافی به صورت کتابخانه ای و بازدید مقدماتی صورت گرفته و مطالعه میدانی با استفاده از روش پرسشنامه ای انجام شده است. برای تعیین حجم نمونه مورد مطالعه پرسشنامه ها به صورت مساوی در سطح محلات پخش شده است و در نهایت برای تحلیل و رتبه بندی محلات، روش آنتروپی و TOPSIS به کار گرفته شده است. بر اساس نتایج بررسی ها توزیع سرانه کاربری های شهری در محلات نسبت به سرانه های استاندارد پیشنهادی وزارت مسکن و شهرسازی جزء محلات 3-7، 4- 7 ، 2-7 و1-1 که حتی نسبت به سرانه های استاندارد وضعیت بهتری داشته اند و به سطح ایده آل نزدیک بودند،22 محله دیگر نسبت به سرانه استاندارد و ایده آل مثبت فاصله زیادی دارند. بر اساس شاخص های کیفیت زندگی دسترسی به فضای سبز بیشترین اهمیت را از از نظر شهروندان داشته و از شرایط بهتری برخوردار نمی باشد و در کل نیز عامل دسترسی به خدمات و تسهیلات شهری در رتبه اول قرار دارد. در نهایت نتایج سطح بندی محلات براساس سرانه های شهری و شاخص های کیفیت زندگی نشان میدهد که ارتباط ضعیفی بین سرانه های شهری و شاخص های کیفیت زندگی بوده است بطوریکه فقط 1 محله از26 محله در یک سطح برابر قراردارند. بطور کلی نتایج حاکی از اختلاف زیاد محلات چه در توزیع سرانه های شهری و چه در سطح کیفی می باشد که در برنامه ریزی های آتی باید به توسعه همه جانبه محلات هم از لحاظ کیفی و از لحاظ کمی توجه بیشتر شود، و توزیع تسهیلات شهری بر اساس نیاز محلات باشد
بررسی شاخص های توسعه پایدار محله ای (مطالعه موردی منطقه 1 شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار توسعه ای است که بتواند در بلندمدت بدون اینکه خسارتی به محیط زیست وارد کند تداوم یابد. توسعه شهری پایدار به توازن بین ابعاد مختلف اجتماعی، زیست محیطی شهر و توسعه همزمان آن ها اشاره دارد. شهر یک کل به هم پیوسته از اجزاء مختلف است و محله دارای پیشینه ای طولانی است. یکی از دلایلی که مفهوم محله در برنامه ریزی و طراحی شهری جایگاه مناسبی نیافته، نبود توافق درباره مفهوم محله و ویژگی های آن در میان جامعه علمی، برنامه ریزان و طراحان، دست اندرکاران امور مدیریت شهری و شهروندان است. در این سال های اخیر بیشتر شهرداری های کشور بحث محله محوری و شکل گیری شورایاری محلات را مطرح کرده اند بر این اساس محلات پایدار می توانند متضمن پایداری شهر باشند. هدف این پژوهش بررسی شاخص های توسعه پایدار محله ای و همچنین شناخت ذهنیت مردم از محله که اثر تعاملات بین مفاهیم اجتماعی و مکانی محدوده زندگی در منطقه 1 شهر اصفهان است، می باشد. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی-تحلیلی بوده که با استفاده از مدل رتبه بندی تاپسیس جهت تحلیل شاخص های توسعه پایدار محله ای استفاده شده است. از یافته های این پژوهش می توان به مواردی همچون اینکه محلات منطقه 1 شهر اصفهان از نظر شاخص های توسعه پایدار محله ای متفاوت می باشند، شاخص های پایداری می تواند در ساماندهی محلات شهری اثرگذار باشد، محلات منطقه 1 شهر اصفهان از نظر جمعیت و مساحت تفاوت های قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند و با شناخت مشکلات محلات و بهبود بخشیدن به آن ها و با قوت بخشیدن به شاخص های محله ای می توان به ساماندهی مناطق شهر دست یافت.
تحلیل فضایی سطح توسعه یافتگی تهران به تفکیک مناطق شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر محصول روابط و مناسبات پیچیدة اقتصادی و اجتماعی است و ناهمگونیهای فضایی آن بازتاب فرایندهای درهمبافتة فرهنگی- اجتماعی و سیاسی- اقتصادی در طی تاریخ در بستر طبیعت بوده است. هدف این مقاله، بررسی چگونگی ناهمگونیهای فضایی بین مناطق 22 گانة کلان شهر تهران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای شناخت سطوح توسعة مناطق شهر تهران از 31 شاخص در قالب 7 معیار اصلی استفاده شد. با بهره گیری از مدل AHP و نرم افزار EXPERT CHOISE هریک از معیارها و زیرمعیارها دوبهدو با هم مقایسه شد و نسبت به یکدیگر مورد ارزیابی و امتیازدهی قرار گرفت. در نهایت، با روش خوشهبندی سلسله مراتبی مناطق 22 گانة کلان شهر تهران از نظر درجة توسعه یافتگی در چهار سطح توسعهیافته، نسبتاً توسعهیافته، توسعهمتوسط و توسعهنیافته خوشهبندی و در محیط Arc Gis به صورت نقشه نمایش داده شد. نتیجة بررسی شاخص ها نشان می دهد کلان شهر تهران فاقد وحدت کالبدی- اجتماعی بوده و ناهمگونیهای فضایی بین مناطق شمالی و جنوبی آن به عنوان ویژگی اصلی ساختار فضایی کلان شهر تهران همچنان پابرجاست. ادامة روند کنونی چالشی اساسی در راه دست یابی به توسعة پایدار شهری و شهر خوب نه فقط برای تهران، بلکه چالشی در سطح ملی است.
تحلیلی بر مفهوم کیفیت زندگی شهری در شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد کیفی به مفاهیم توسعه زمینه را برای طرح موضوع کیفیت زندگی فراهم ساخت. این رویکرد برای اولین بار در سال 1966 توسط ریموند بائر به دنبال ظهور بحران های شهری، مطرح شد. امروزه از کیفیت زندگی به معنای قابلیت زندگی یک مکان یاد می شود. هدف از این تحقیق تحلیلی از وضعیت کیفیت زندگی در محلات شهر بابلسر از بعد شاخص های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی- محیطی و روانی(ذهنی)، می باشد.
در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی به صورت تحلیل مقایسه ای بر اساس وزن دهی سلسله مراتبی استفاده شده است. همچنین جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش پرسشنامه ای، پژوهش میدانی، منابع کتابخانه ای، روش مشاهده و منابع اطلاعات اینترنتی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده در این تحقیق بر مبنای بررسی منابع متعدد و نیز با روش دلفی، جهت بررسی کیفیت زندگی در محلات شهر بابلسر، تعیین شده است.
بر اساس بررسی های صورت گرفته محلات شهر بابلسر از بعد شاخص های مورد بررسی دارای نوعی شکاف عمیق می باشند. از طرفی نمره ی میانگین کیفیت زندگی شهر برابر با 517/8 می باشد که بر اساس تقسیم بندی سنجش نمره ی کیفیت زندگی در سطح متوسط قرار دارد. با توجه نتایج به دست آمده محله بی بی سروزه دارای پایین ترین سطح کیفیت زندگی بوده و محله شهرک دانشگاه در بالاترین سطح برخورداری قرار دارد. در واقع نوعی گسست فضایی در میان محلات شرقی و غربی به ویژه میان محلات 13، 14، 15و 16 با محلات 2، 3، 4، 5، 6، 7 وجود دارد.
بررسی شاخص های توسعه پایدار محله ای منطقه 13 اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفی و کاربرد شاخصهای توسعه پایدار ضرورتی است که در کشور ما کمتر به آن توجه شده است بدین معنا که با توجه به روند سریع شهری شدن گستره وسیعی از فضاهای جغرافیایی ایران، با تعادل بنیادین در اکثر شهرها، به ویژه در کلان شهرها همراه نبوده است بررسی وضع موجود، برنامه ریزان و مدیران شهری را ناگزیر از توجه به برنامه ریزی در مقیاسهای خرد در قالب واحدها و سلولهای شهری یعنی محله ها نموده است، زیرا در این صورت است که می توان با برنامه ریزی مناسب و استفاده از منابع محلی به شاخصهای توسعه محله های شهری دست یافت. این رویکرد در پی شناخت توانایی ها و ویژگی های محله ها و ناحیه های شهری است ، طبعأ در این واکنش نیاز به مشارکت جدی مردم در برنامه ریزیهای مبتنی بر هویت محله ای است ، بر این اساس محلا ت پایدار می توانند متضمن پایداری شهر هاباشند .هدف از این پژوهش بررسی شاخصهای توسعه پایدار محلات منطقه 13 شهر اصفهان و بطور کلی شناخت تفاوتها و نا برابریها بین محلات و رتبه بندی از نظر وضعیت و سطح برخورداری از شاخصهای توسعه پایدار محله ای ونشان دادن سطوح توسعه محلا ت از نظر میزان امکانات و دسترسیها و بهره مندی می باشد. رویکرد حاکم بر این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی می باشد،که با استفاده از مدل ارزیابی تاپسیس ،شاخصهای توسعه پایدار محله ای در این پژوهش مورد تجزیه وتحلیل قرار گر فته اند. نتایج حاصل از این پژوهش ، بیانگر آن است که محله کشاورزی از لحاظ توسعه پایدار در رتبه بالاتری نسبت به محلات دیگر منطقه 13 قرار دارد ومحله باغ زیار از پایداری کمتری بر خودار می باشد. واژه های کلیدی: توسعه پایدار، توسعه پایدار محله ای؛ توسعه محله ای، منطقه 13 اصفهان
سنجش و ارزیابی سرزندگی فضاهای عمومی شهری و نقش آن در ارتقای کیفیت زندگی جوانان موردشناسی: خیابان نظر شرقی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها و فضاهای عمومی شهری به مثابه موجودات زنده، نیازمند سرزندگی و نشاط هستند. خلق و ارتقای سرزندگی در یک فضای شهری، مستلزم همسو بودن ویژگی های فضا در پاسخگویی به نیازهای شهروندان و به خصوص جوانان بوده که به نوبه خود می تواند افزایش حضور مستمر و کیفیت زندگی آنها را به دنبال داشته باشد. هدف از این پژوهش ارائه، سنجش و ارزیابی شاخص های سرزندگی فضاهای شهری است. در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیلی- توصیفی، مطالعات رفتاری جوانان و شناخت نیازهای آنان، معیارهای سرزندگی فضاهای شهری در ارتباط با کیفیت زندگی جوانان، در چهار سطح دسته بندی و استخراج گردیده است. سپس، بر اساس معیارهای سطح چهارم به طراحی پرسشنامه بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت اقدام گردید. میانه نظری پاسخ ها در این تحقیق عدد سه در نظر گرفته شد. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 101 پرسشنامه بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده در بین جوانان در خیابان نظر شرقی شهر اصفهان که یکی از فضاهای سرزنده شهر است، تکمیل گردید. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS19استفاده شد. روش تحلیل این تحقیق بر مبنای تکنیک تحلیل رگرسیونی چند متغیره سلسله مراتبی استوار بوده است. نتایج نشان از میانگین امتیاز 3.37 سرزندگی خیابان نظر شرقی بوده که بیشتر از میانه نظری است و سرزندگی این خیابان در حد خوب ارزیابی شده است. امتیاز بُعد سرزندگی اقتصادی خیابان نظر شرقی اصفهان با 4.43 بیشتر از امتیاز بُعد سرزندگی اجتماعی (3.14) و سرزندگی محیطی (3) است. با توجه به تحلیل های آماری اهمیت سرزندگی محیطی برای جوانان در خیابان نظر شرقی با 711/. = ß بیشتر از ابعاد سرزندگی اقتصادی و سرزندگی اجتماعی است. نتایج نشان می دهد که وضعیت تحصیلی دارای رابطه معنی داری با سرزندگی درک شده توسط جوانان است؛ به عبارتی با افزایش تحصیلات، درک سرزندگی فضای شهری نیز افزایش یافته است. در پایان با بحث پیرامون نقش سرزندگی فضاهای شهری در کیفیت زندگی جوانان، پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت سرزندگی فضای شهری ارائه گشته است.
تغییرات ساختارهای اقتصادی و بنیان های جدید برنامه ریزی فضایی شهری و منطقه ای کلان شهرها، مورد شناسی: کلان شهرتبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل تطبیقی برنامه ریزی مبتنی بر بنیان های عصر صنعت و اطلاعات و تعیین تغییرساختارهایی است که برنامه ریزی فضایی را شکل داده اند. به نظر می رسد درشرایط عدم تطابق بنیان های برنامه ریزی با تغییرات ساختارهای اقتصاد جهانی، شهرها (خصوصاً کلان شهرها)که عامل رشد اقتصادهای ملی و ارتقاء دهنده جایگاه بین المللی و جهانی کشورها هستند، در برنامه ریزی های توسعه و عمران شهری و منطقه ای با مشکل تناقض های کالبدی نسبت به نقش بایسته شان مواجه می شوند. این مسأله می تواندراه جهانی شدن کشورها از طریق نقش آفرینی کلان شهرهارا مسدود نماید.
دراین مقاله، اصول پایه ای برای برنامه ریزی فضایی شهری و منطقه ای با استفاده از آراء و نظریه پردازی های صاحب نظران این حوزه ازجمله دانیل بل، فریتزماکلوپ، آلوین تافلر، فرانک وبستر، یونجی ماسودا، سیمون نورا، آلن منک، مارک اوری پورات و مانوئل کاستلز ارائه شده است زیرا این اندیشمندان دارای دیدگاههای مرتبط با جامعه ی اطلاعاتی هستند. در این مقاله کوشیده شده است سازمان یابی فضایی کلان شهرتبریز و منطقه شهری آن باحاکمیت انگاره جدید تبیین گردد. روش گردآوری و تحلیل داده هادراین مقاله به صورت تحلیل ثانویه می باشد. عمده ترین یافته های مقاله عبارتند از: ساده وکوتاهتر شدن فضا به دلیل کم شدن اجزای سیستم ها، جایگزینی آمیختگی اجزا به جای جدایی گزینی آنها، جایگزینیانبوه زدایی اززمان و مکان برتمرکز و تراکم، تغییر نظم دهی اجزا از ساختار عمودی به افقی، جایگزینی گسستگی بر پیوستگی فضایی اجزای سازمان، جایگزینی معیارهای کیفی برکمی درسازماندهی و تغییراندازه و مقیاس اجزای سیستم از بزرگ به کوچک.
کاربرد فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) درارزیابی توان سرزمین به منظورتوسعه شهری در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز مشکلات محیط زیستی، در ابعاد مختلف، ناشی از عدم رعایت ملاحظات و معیارهای محیط زیستی در مکان یابی شهرهای جدید است. هدف اصلی این مقاله مقایسه معیار های مختلف بر اساس مطالعات کتابخانه ای و نظرات کارشناسان و تعیین معیار های مناسب به منظور ارزیابی توان محیط زیستی جهت استقرار شهر های جدید برای دستیابی به توسعه پایدار شهری است که کمترین اثرات سوءرا در حال حاضر و در بلند مدت به دنبال داشته باشد. در این تحقیق کاربرد رویکرد ارزیابی چند معیاره و به طور مشخص استفاده از روش الگوی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) درارزیابی توان سرزمین حوزه آبخیز زرد خوزستان جهت توسعه شهری، در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، مورد بررسی قرار گرفته است. مدل AHP یکی از معروفترین فنون تصمیم گیری چند منظوره برای وضعیت های پیچیده ای که سنجنده های متضاد وچندگانه دارند، به شمار می رود و قابلیت آن در برنامه ریزی های محیط زیستی از جمله ارزیابی توان سرزمین به اثبات رسیده است. لذا در این مطالعه از 13 معیار استفاده شد که از طریق روش(AHP) به صورت زوجی مقایسه شده و وزن عوامل محاسبه گردید. نتایج نشان می دهد که معیارهای نقاط زلزله خیز، کاربری اراضی، خاکشناسی دارای وزن بیشتری نسبت به دیگر معیارها بوده و براساس نقشه نهایی قسمت شمالی، مرکزی و شرقی حوزه آبخیز زرد و از لحاظ تقسیمات سیاسی دهستان قلعه تل از بخش مرکزی شهرستان باغملک از لحاظ توسه شهری دارای بالاترین اولویت است. نتایج بدست آمده از این تحقیق می تواند به عنوان الگویی جهت انتخاب مکان های مناسب توسعه شهری با توجه به رعایت ملاحظات زیست محیطی مورد استفاده قرار گیرد.
سطح بندی مناطق پانزده گانه شهر اصفهان از لحاظ شاخص های شهر خلاق با استفاده از مدل های برنامه ریزی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای خلاق مکانی جذاب برای کار کردن و زندگی شهروندان خود به خصوص برای نسل جوان، مکانی جذاب برای گردشگران(صنعت توریسم)، توانمند در شکوفایی بخش های مختلف اقتصادی نوظهور(خوشه ها و مراکز تحقیقاتی به ویژه در زمینه فناوری برتر) هستند. شهر اصفهان به لحاظ دارا بودن پیشینه تاریخی، طرح ساختاری مناسب، سابقه اقتصادی مطلوب، زیرساخت های حمل ونقل عمومی و خصوصی، تامین نیازهای خدماتی مصرف کننده و تولید کننده، ارتباط با سایر نقاط جهان از طریق ارتباط از راه دور و دیگر ارتباطات، همچنین مطرح شدن به عنوان ""پایتخت و فرهنگ و تمدن اسلامی"" قابلیت تبدیل شدن به شهر خلاق را دارد. هدف از بررسی و مطالعه شاخص های شهر خلاق(نمونه موردی شهر اصفهان) بطور کلی، می توان ارزیابی وضعیت کمی شاخصهای شهر خلاق در سطح شهر اصفهان و تجزیه و تحلیل و نحوه پراکنش این شاخصها در شهر اصفهان بیان کرد. با این اوصاف این پژوهش سعی بر آن داشته، که با استفاده از روش""توصیفی- تحلیلی""، همچنین با بهره گیری از داده های ثانویه، تهیه پرسشنامه از شهروندان، مدل تاپسیس، ضریب آنتروپی شانون و نرم افزارSPSS شاخص های شهر خلاق را در مناطق پانزده گانه شهر اصفهان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. بر این اساس مناطق پانزده گانه شهر اصفهان با 12 فاکتور از شاخص های شهر خلاق رتبه بندی و سطح بندی شده اند. نتایج حاصل از مطالعات نشان می دهد که میزان برخورداری مناطق 15 گانه شهر اصفهان از لحاظ شاخص های خلاق به یک صورت نبوده و اختلاف زیادی بین مناطق شهر اصفهان وجود دارد که بهترین وضعیت از لحاظ این شاخص ها منطقه 1، 5، 3، 6 و کمترین را از لحاظ این شاخص ها مناطق14 و 13 داشته است. به طور کلی شهر اصفهان، با توجه به تحلیل های انجام شده پتانسیل حرکت به سمت شهرهای خلاق را داراست.
بررسی تطبیقی میزان دقت روش های AHP فازی و AHP کلاسیک برای رتبه بندی شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگیمطالعه موردی : دهستان مهبان شهرستان نیکشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی از مباحث محوری مد نظر اکثر صاحبنظران حوزه ی برنامهریزی و توسعه در سکونتگاههای انسانی است. این مبحث در کشورهای کمتر توسعه یافته با چالشهای فراوانی روبرو است و عوامل متعددی در ابعاد مختلف بر آن تأثیر میگذارند. عمدهترین شاخصهای مؤثر برکیفیت زندگی در این کشورها به ویژه در نواحی روستایی مناطق محروم غالباً حول محور نیازهای اساسی زندگی میچرخد که به روشهای مختلفاز جمله تحلیل سلسله مراتبی کلاسیک (AHP) و تحلیل سلسله مراتبی فازی(FAHP) مورد ارزیابی قرار میگیرد. در این پژوهش پس از گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته از دو روش یاد شده به صورت تطبیقی استفاده شده است. به دلیل تفاوت در نتایج حاصله، میزان دقت توسط شاخص میانگین مربع خطا (MSE) مورد مداقه مجدد قرار گرفت و نتایج زیر به دست آمد:
اول؛ در هر یک از دو روش، ""درآمد و اشتغال"" بیشترین و ""مشارکت"" کمترین اهمیت و تأثیر را بر کیفیت زندگی مردم محدوده ی مورد مطالعه داشته است.
دوم؛ در ارزیابی و تعیین درجه ی اهمیت شاخصها، بین روش تحلیل سلسله مراتبی کلاسیک(AHP) و تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) تفاوت چشمگیری وجود دارد.
سوم؛ در انطباق با واقعیت های موجود، روش فازی در قیاس با روش کلاسیک از میزان دقت بیشتری برخودار است، و این تفاوت با استفاده از شاخص میانگین مربع خطا (MSE) مورد تأیید قرار گرفت.
نقش گردشگری سلامت در توسعه پایدار شهری با تأکید بر شاخص های اجتماعی- اقتصادی (مورد مطالعه: آبگرم محلات)
حوزههای تخصصی:
جهانی سازی و آزادسازی تجارت در خدمات بهداشتی- درمانی موجب پیدایش گردشگری سلامت و رشد آن شده است. گردشگری سلامت، هرگونه مسافرت برای ارتقاء سلامت را در بر می گیرد و به عنوان یکی از ابعاد گردشگری، به توسعه پایدار و پویایی اقتصاد کشور کمک می نماید. همچنین گردشگری سلامت یک استراتژی ملی در راستای افزایش درآمد کشور و نیز یک بازوی امنیت ملی محسوب می گردد. بر این مبنا این پژوهش با هدف بررسی نقش گردشگری سلامت در توسعه پایدار شهری با تأکید بر شاخصهای اجتماعی- اقتصادی در آبگرم محلات به رشته تحریر درآمده است. نتایج حاصل از مقاله پیش رو که با بهره گیری از مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه در بین نمونه ای معادل 405 نفر از ساکنین شهر محلات به کمک مدل کوکران انتخاب شده است نشان می دهد که بین توسعه گردشگری سلامت و توسعه اقتصادی - اجتماعی شهر رابطه -معناداری وجود دارد.
ظرفیت تحمل زیست محیطی و تراکم توسعه پایدار شهری در منطقه 9 شهرداری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مفهوم ظرفیت تحمل زیست محیطی در برنامه ریزی و مدیریت شهری، یکی از مهمترین ابزارها در جهت نیل به پایداری شهری است. در این مقاله تراکم مطلوب توسعه شهری با رویکرد ظرفیت تحمل زیست محیطی در منطقه 9 شهری تعیین و در آن مفهوم ظرفیت تحمل به دو مفهوم اساسی ظرفیت تحمل حیاتی و مقاومت محیط تقسیم گردید. به منظور تعیین ظرفیت تحمل در ابتدا پتانسیل بهره وری هریک از منابع موجود و بار عملکردی هریک از تاسیسات شهری در پاسخ به نیازهای واقعی شهرنشینان براساس هفت عامل آب، فاضلاب، زباله، انرژی، راه، حمل و نقل همگانی و سطوح سبز برآورد شد و سپس بر مبنای استانداردهای زیست محیطی و آستانه های مجاز آلودگی تراکم مطلوب توسعه تعیین شد. برای ارزیابی ظرفیت تحمل از مدل عدد فشار در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهره گرفته شد و ظرفیت تحمل در سه بازه تحت عنوان آستانه مطلوب، آستانه مجاز و فشار بحرانی توزیع گردید. نتایج نشان داد که جمعیت و تراکم توسعه منطبق بر ظرفیت تحمل منطقه توزیع نیافته است و در بازه فشار بحرانی برابر با بیشترین مقدار فشار وارده بر سرزمین قرار دارد. در ادامه عامل مصرف و بهره وری از منابع آب و تصفیه فاضلاب به عامل محدودکننده ظرفیت تحمل منطقه انتخاب شد و برمبنای آن حداقل و حداکثر توان جمعیت پذیری منطقه برابر با 109862 و 125913 نفر با متوسط ضریب سطح زیربنای 6/90 درصد و تراکم خالص و ناخالص 76 و 114 نفر در هکتار تعیین شد. در نهایت پیشنهاد می شود مفهوم ظرفیت تحمل زیست محیطی به عنوان ابزار جامع برنامه ریزی، پیش از بروز عوارض منفی ناشی از فشار جمعیت، در فرآیند مدیریت و برنامه ریزی کلانشهر مشهد و به ویژه در توسعه های جدید بکار گرفته شود.
بررسی وضعیت گردشگری در شهر شیراز در راستای توسعه پایدار با استفاده از تکنیک SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شروع انقلاب صنعتی و گسترش شهرنشینی انگیزه مسافرت و تفریح برای تامین احتیاجات روحی انسان به امری ضروری مبدل گردید، این مهم دردهه های اخیر پدیده جهانی را به وجود آورد که اصطلاح صنعت گردشگری را بر آن نهاده اند. ورود گردشگر به یک مکان می تواند اثرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مهمی در آن محیط برای جای گذارد و باعث توسعه و پیشرفت منطقه شود. هدف این مقاله بررسی شرایط کلان شهر شیراز به عنوان یکی از بزرگترین و غنی ترین مراکز تاریخی فرهنگی کشور به منظور امکان سنجی توسعه گردشگری در جهت شکوفایی و توسعه پایدار در ابعاد مختلف در منطقه ودر سطح کشور است. در این پژوهش با استفاده از مدل SWOT به بررسی وتحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید های پیشروی و وزن دهی به عوامل موثر در جهت تعیین استراتژی مناسب در امرگردشگری پرداخته و راهبردهایی برای توسعه گردشگری درشیراز ارائه گردیده است. یافته های این پژوهش حاکی این امر است که شهر شیراز به دلیل موقعیت وآثار بسیار برجسته تاریخی، فرهنگی، هنری و ادبی خود در موقعیت تهاجمی/رقابتی قرار دارد و ظرفیت تبدیل شدن به یکی از بزرگترین مرکز توریستی ایران در سطح بین المللی را داراست. بزرگترین مانع در راه رسیدن به این هدف ناتوانی سیاسی- مدیریتی، مالی و تجهیزاتی شهر، مدیریت غیر تخصصی و ناکارآمد، ضعف زیر ساخت ها و تبلیغات است. راهکارها و راهبردهای این پژوهش می تواند در جهت برنامه ریزی توسعه گردشگری شیراز مفید وموثر واقع شود.
سنجش رضایت مندی شهروندان از عملکرد شهرداری در حوزه خدمات شهری (مطالعه موردی: شهر دورود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و مدیریت عملکرد یکی از مباحث ویژه مدیریت منابع انسانی استراتژیک است و ابزار مناسبی برای ارتقای عملکرد کارکنان و سازمان به حساب می آید. در صورتی که مدیریت عملکرد با ملزومات و پیش نیاز آن در سازمان طراحی و اجرا شود، می تواند بخشی از مسائل و مشکلات سازمان را شناسایی و در جهت حل آن ها راه کارهای عملی ارائه کند. هدف اصلی این پژوهش سنجش رضایت مندی شهروندان از عملکرد شهرداری در سطح نواحی شهر دورود است. در این تحقیق رضایت مندی شهروندان در سه شاخص مهم اجتماعی- فرهنگی، فنی و عمرانی و خدماتی که تأثیر مستقیمی در کیفیت زندگی شهر و در نتیجه رضایت شهروندان دارد مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق کل ساکنان شهر دورود در نواحی چهارگانه و حجم نمونه مورد بررسی با استفاده از فرمول کوکران 375 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری متناسب با حجم سطح نواحی به طور تصادفی است. روش این پژوهش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه است. از نرم افزارهای کاربردی SPSS برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحقیقات میدانی و نرم افزار GIS برای نقشه خروجی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رضایت مندی شهروندان در سطح متوسط به بالا است و میزان رضایت مندی در بین نواحی و شاخص ها متفاوت است. بیش ترین میزان رضایت مندی در سطح ناحیه 3 و کمترین میزان رضایت مندی در سطح ناحیه 1 است. همچنین در بین شاخص های مورد ارزیابی قرارگرفته شاخص فنی و عمرانی بیش ترین میزان رضایت مندی و شاخص اجتماعی- فرهنگی کمترین میزان رضایت مندی را دارا است. در نهایت جهت ارتقاء سطح عملکرد شهرداری راهکارها و پیشنهاد ها مربوطه ارائه گردیده است.
طراحی شهری آبکنار با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه: رودخانه مهاباد)
حوزههای تخصصی:
محیط های طبیعی درون شهری از مهم ترین ساختارهای بوم شناختى شهرها به شمار می آیند که اگر به درستی و در ارتباط با ساختارهای بوم شناختى فرا شهری برنامه ریزی شوند، ضمن خلق فضاهای عمومی و پویای شهری موجب استمرار فرایندهای طبیعى از جمله جریان آب و هوا و حرکت موجودات در درون شهرها می شوند. در این میان مسیل ها و رودخانه های شهری، به عنوان فضاهای پنهان ، فرصت هایی هستند که بی توجه رها شده اند و با توجه به کمبود فضاهای سبز و باز در شهرها و به رغم پتانسیل های فراوانی که دارند استفاده کامل و درخوری از آنها نمی شود. متأسفانه در اغلب شهرهای ایران بطور شایسته به این عامل توجه کافی نشده و عرصه رودخانه ها با پتانسیل های بالا برای کاربری های متناسب با بافت مجاور، بدون استفاده باقی مانده است و لذا ضرورت توجه به ارتباط و توازن میان محیط طبیعی و محیط انسان ساخت بیش از پیش احساس می گردد. همچنین، بی توجهی و مدیریت ناصحیح، اینگونه فضاها را به زباله دانی شهر و فضایی متروک تبدیل کرده و بدین ترتیب مشکلات فراوانی برای شهر به ارمغان آورده است. در حالیکه امروزه در کشورهای پیشرفته اقدامات مناسبی در مورد اینگونه فضاها صورت می گیرد. یکی از راه های برون رفت از این وضعیت کنونی توجه کافی به اصول طراحی شهری پایدار و دخالت دادن آن در طراحی محوطه های کناره رودخانه هاست. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. این پژوهش درصد «باز زنده سازی» حاشیه رودخانه شهری مهاباد واقع در شهرستان مهاباد از توابع استان آذربایجان غربی با رویکرد پایداری از منظر طراحی شهری می باشد. در این خصوص کیفیت بخشیدن به فضاهای جمعی و دارای سرزندگی، تشویق به دوباره زنده کردن شهرها با توجه به هویت شهری، ایجاد انگیزه ای برای مشارکت مردم از جمله اهداف پژوهش می باشد. در این پروژه برای جمع آوری اطلاعات از دو روش، میدانی (تکنیک مکان سنجی)، سوات (SWOT) و کتابخانه ای استفاده شده است. در روش نظری (تحقیقات اسنادی وکتابخانه ای) با رجوع به منابع فارسی و انگلیسی موجود (کتب، نشریات، نتایج همایش ها وکنفرانس ها) و همچنین پایگاه هاى شبکه پردازش مربوطه اطلاعات لازم گردآوری گردید. در روش میدانی با استفاده از تکنیک مکان سنجی (در این روش تعدادی از سؤالات مرتبط با موضوع مطرح و پس از پخش در میان مردم و ارزیابی، دیدگاه آنان را مبنای طراحی قرار می دهیم.) در روشSWOT، به نقاط قوت، ضعف، تهدید و فرصت، در ابعاد کالبد- فضایی، اجتماعی، زیست محیطی، عملکردی، حمل و نقل و ترافیک، اقتصادی و ادراکی و بصری محدوده مورد نظر پرداخته شده است. یافته های پژوهش در نهایت به صورت دستورالعمل های اقدامی می باشد که در راستای بهبود بخشیدن به کیفیت فضا است. این پژوهش در زمینه زیست محیطی، کالبدی- اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، معیارها و زیر معیارهایی طراحی ارائه می دهد.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی شهر تهران و پیش بینی اولویت برنامه ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، اصلی ترین عامل بحران های جوامع بشری ریشه در نابرابری های اجتماعی و فقدان عدالت دارد. امروزه برنامه ریزان به ویژه جغرافی دانان با طرح عدالت فضایی یا توزیعی، راهبردهای جدیدی را در مسیر توزیع منافع همگانی بر اساس معیار های نیاز، استحقاق و منفعت عمومی ارائه می دهند. در این تحقیق، شهر تهران به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفته است؛ به این دلیل که در این شهر، نابرابری فضایی نسبت به سایر شهرهای کشور، بیشتر قابل مشاهده است. هدف تحقیق، تحلیل فضایی و سطح بندی مناطق شهر تهران بر اساس شاخص های انتخاب شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده که از روش های آماری تحلیل عاملی، تحلیل خوشه ای، تحلیل تشخیصی، رگرسیون و روش های تصمیم گیری چند معیاره استفاده شده است. شاخص های مورد مطالعه هفت بخش اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، فرهنگی، زیربنایی، امنیتی، فضای سبز و آلودگی را شامل می شود. بر اساس نتایج تحلیل عاملی، بخش های مختلف مناطق شهر تهران به صورت جداگانه سطح بندی شدند. در مرحله بعد، مناطق شهر تهران با استفاده از روش های دیگر نیز سطح بندی شدند و با استفاده از تحلیل خوشه ای در چهار سطح توسعه یافته، متوسط به بالا، متوسط به پایین و توسعه نیافته سطح بندی شدند. در نهایت، برای انتخاب خوشه بندی نهایی، از تحلیل تشخیصی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که مناطق شمال شهر تهران نسبت به سایر در سطح توسعه یافته قرار دارند و از طرفی شکاف بین مناطق شمالی نسبت به سایر مناطق شهر تهران خیلی زیاد است؛ در حالی که مناطق جنوبی تقریباً در یک سطح قرار دارند. در پایان نیز با توجه به مدل پیش بینی رگرسیونی، بخش های اجتماعی و زیربنایی به عنوان اولویت اول برای توسعه مناطق توسعه نیافته پیشنهاد شده است و شاخص های فرهنگی و اقتصادی در اولویت دوم و بخش های کالبدی و فضای سبز در اولویت بعدی قرار دارند، بخش امنیتی نیز در اولویت چهارم برای مناطق توسعه یافته، پیشنهاد شده است.
ارزیابی شاخص های پایداری محله های مسکونی مطالعه موردی: شهر مأمونیه- استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله های شهری به مثابه کوچک ترین واحد سازمان فضایی شهر، در پایداری شهری نقشی اساسی ایفا می کنند. توسعه محله، یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی توسعه پایدار شهری و اقدامی کلیدی در جهت نیل به توسعه پایدار قلمداد می شود. دیدگاه توسعه محله پایدار، رویکرد نوینی را تقویت می کند که در آن حل مشکلات شهری را در بازگشت به مفهوم محله متصور می شود. در این مقاله شاخص های پایداری در سطح محلات شهر مأمونیه و دستیابی به میزان نابرابری های محله ای مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است تا با تأکید بر معرف های توسعه پایدار، به ارزیابی سطوح پایداری در محله های شهر مأمونیه پرداخته شود. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها از طریق پر کردن پرسشنامه و یا مصاحبه با ساکنان می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه افراد ساکن در شهر مأمونیه می باشد که طبق فرمول کوکران حجم نمونه 250 مورد بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان پایداری محلات شهر مأمونیه پایین تر از حد متوسط(5>83/2>1 با میانه نظری 3) ارزیابی شد. از بین محلات مورد مطالعه تنها دو محله مأمونیه و آسیابک از وضعیت پایداری مطلوبی برخوردار بودند. به منظور مقایسه تطبیقی محلات از نظر شاخص های پایداری از شاخص توسعه انسانی استفاده شد که نتایج حاصله نشان می دهد، بین محلات شهر مأمونیه از نظر برخورداری از شاخص های پایداری تفاوت معنی داری وجود دارد.
هویّت و توسعه ی پایدار محله ای در شهر شیراز مورد: محله ی فخرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه جنبه های اجتماعی شهرها مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گرفته و از اهمیّت فراوانی برخوردار است؛ چرا که با نگاهی به تاریخ برنامه ریزی شهری می توان شاهد ارتقاء برنامه ریزی شهری از نگاه صرف کالبدی به نگاهی چندبُعدی بود که کلیه ی ابعاد را در برمی گیرد. از طرف دیگر محله نیز به عنوان یکی از ابزارهای برنامه ریزی شهری در طول قرن بیستم برای فائق امدن بر مسائل شهری مطرح بوده و از دیدگاه های مختلف به آن توجه شده است. در حقیقت محله ها بیشتر از آنکه واحدهای جغرافیایی و کالبدی باشند واحدهای اجتماعی و فرهنگی هستند و از این جهت واحدهای معتبرتری برای برنامه ریزی به حساب می آیند.
در پژوهش حاضر با توجه به اهمیّت ابعاد اجتماعی در برنامهریزی شهری به بررسی عامل هویّت در محلات پرداخته و تأثیر عوامل مؤثر در هویّت بخشی به محلات مسکونی مورد بررسی قرار میگیرد. چراکه این عوامل یکی از منابع بالقوه مهم فراهمسازی مقدمات توسعه ی پایدار و تضمین ماندگاری شاخصهای توسعه میباشد. بر این اساس با استناد به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای بررسی های میدانی، عامل هویّت در محله فخرآباد شیراز بررسی خواهد شد.
تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، از طریق آزمون کای اسکوئر، ضریب فی و کرامر و ضریب لاندا انجام شده است. نتایج نشان می دهد که متغیّرهای اجتماعی- فرهنگی با شدت همبستگی قوی و کاهش خطای بالا، ارتباط بیشتری با عامل هویّت دارند و محله ی فخرآباد در برآورده ساختن نیازهای ساکنین از لحاظ اصول تضمین کننده پایداری محله موفقیت نسبی کسب کرده است