فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴٬۴۳۴ مورد.
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۶ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نحوه برقراری ارتباط انسانهای اولیه و انتقال خواسته ها و اندیشه ها می پردازد. سپس فرهنگ های ارتباط و انتقال اطلاعات مطرح می گردد و به ابزار ذخیره اطلاعات و نحوه دسترسی به اطلاعات می پردازد.
مقاله: تبلیغات محیطی رسانه ای جدید در گرافیک محیطی
حوزههای تخصصی:
چیدمان عکس: بررسی عنصر روایت در عکاسی صحنه پردازی شده با نگاهی به آثار جف وال و سندی اسکاگلند
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی Narratology)) دانشی است که به بررسی روایت های مطرح شده در رسانه های مختلف می پردازد؛ خواه روایت های تک وجهی مانند رمان، خواه روایت چند وجهی مانند رمان مصور یا فیلم سینمایی. در هنرهای تجسمی، بررسی روایت را می توان چگونگی مطرح شدن ذهنیت و ایده هنرمند در مدیایی خاص در نظر گرفت. هنرمند معاصر ترکیبی از ابزار و رسانه های مختلف را برای خلق روایت شخصی خود به کار می گیرد. پژوهش پیش رو به بررسی روایت در آثار هنرمندانی می پردازد که از عکاسی به ویژه عکاسی صحنه پردازی شده (Staged Photography) استفاده کرده اند، سبکی که امکانات بسیاری را برای خلق مفهوم و روایتی خاص در اختیار دارد؛ عکاس در مقام کارگردان، نمایشنامه نویس، طراح صحنه، مجسمه ساز و غیره، اثر خود را با روایتی شخصی خلق می کند. در این راستا آثار هنرمندانی مانند جف وال (Jeff Wall) و سندی اسکاگلند (Sandy Skoglund) که هم از حیث بصری هیجانی جدید در تصویر را خلق کردند و هم مفهومی، مورد بررسی قرار می گیرد. نکته حائز اهمیت آنکه، بررسی روایت در طول تاریخ با رویکردهای متفاوتی صورت گرفته، حال آنکه پژوهش پیش رو عناصر بنیادین در روایت شناسی که مطابق با هنر معاصر باشد را مدنظر گرفته و نگاهی میان رشته ای دارد. در نهایت چگونگی تلفیق احساسات، فلسفه، تکنولوژی و سبک شخصی هر هنرمند که باعث قوت عکس نهایی شده است را، بر پایه دانش تصویری و تحقیقات، خواهیم دید.
بارگاه کیومرث: بررسی اثری از سلطان محمد نقاش
منبع:
سوره ۱۳۶۸ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
کاغذ پاپیه ماشه و مجسمه های کاغذی
حوزههای تخصصی:
تاثیر عرفان و تصوف در تحولات خوشنویسی ایرانی در قرن های هفت تا نه ( ه . ق )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرن های هفت ،هشت ونه هجری قمری در تاریخ خوشنویسی ایران از دو منظر جایگاه بسیار ویژه ای دارد .منظر اول ،اوج تکامل اقلام سته در همین قرن هاست و همچنین، شکل گیری خطوط منسوب به ایران( تعلیق ونستعلیق) . منظر دوم، انشا یا تدوین مبانی نظری خوشنویسی . البته نه مبانی شکلی، بلکه مبانی نظری و زیبایی شناسی خوشنویسی نیز درهمین دوره انجام می پذیرد. آن چه فحول عرفان ایرانی- اسلامی در مبانی نظری عرفان، در همین قرون پدید آوردند، در شکل گیری مبانی نظری خوشنویسی و بلکه در دیگر هنر ها موثر بود. رابطه ی عرفان و خوشنویسی از این زمان به صورت ارتباطی با نسبت روح و تن تعریف می شود؛ ظهور نهله های فکری مهمی مانند مکتب ابن عربی ، و پیدایش فرقه های عرفانی مسلک حروفیه ، نقطویه ، بکتاشیه و... ، و هم زمانی آن ها با پیدایی برخی از جریان های مهم هنری دراین دوران ، به عنوان مثال ظهور خط نستعلیق و.... همچنین، تاثیر و تاثر این جریان ها بر یکدیگر، انکارناپذیر بوده، در تحلیل زیبایی شناختی خوشنویسی و جایگاه فرهنگی آن تعیین کننده است .
مکتب نگارگری بغداد (آل جلایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب نگارگری بغداد در دوره آل جلایر تمامی تجاربی را که پیشتر مکتب تبریز ایلخانان و مکتب بغداد سده ششم هجری بدست آورده بودند به ارث برد و با بهره گیری از این تجارب نگارگری به نوآوری ها و دستاوردهای درخوری دست یافت. در این مکتب نگارگری بود که خط نستعلیق از برای بهره گیری هرچه زیباتر از خوشنویسی برای کتب ادبی غنایی یا تغزلی بوسیه میرعلی تبریزی اختراع شد. در این مکتب نگارگری بود که تحولی چشمگیر در ترکیب بندی نگاره ها به وقوع پیوست و رنگ بندی درخشانی در آن ها به کار رفت. برای نخستین بار برای القای مفاهیم عرفان از تشعیر یا حاشیه نگاری استفاده شد و دیوان سلطان احمد حلایر از کهن ترین آثاری است که در آن تشعیر به کار رفته است. کلا آنچه در مکتب نگارگری بغداد مطمح نظر هنر پروران و هنرمندان قرار گرفت صحنه های عاشقانه و غنایی از مثنوی های تغزلی همچون خمسه خواجوی کرمانی و نظامی گنجوی بود. در شکل گیری و پیشرفت آن مکتب کوشید و افرادی چون شیخ اویس و فرزند او سلطان احمد که علاوه بر خطاطی در نقاشی و تصویرگری هم مهارت در خور داشتند با حمایت از هنرمندانی چون شمس الدین عبدالحی و جنید در غنای این مکتب نقشی قاطع بر عهده گرفتند. در این مقاله این کوشندگی ها و بازمانده های مکتب نگارگری بغداد به بحث و فحص گرفته شده است.
جایگاه طراحی محیطی و مدیریت فضاسازی در سینمای انیمیشن رویکرد تحلیلی – آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اثر هنری برای جذابیت و تاثیرگذاری بیشتر، سعی دارد مخاطب را وارد فضای اثر هنری کند. این فضا در ابتدا شکلی مجازی دارد و ناشی از ذهن هنرمند است؛ سپس شکل عینی یافته و در قالب اثر هنری بروز می کند. فیلمساز نیز فضای مجازی فیلم را که درون ذهن وی و نویسنده فیلمنامه نهفته است با واسطه تصویر، در قالب توالی نماها آشکار می کند. قبل از قرارگیری پلان ها، صحنه ها و سکانس ها در کنار هم، برای تحقق تصور مجازی فیلمساز، به کمک ابزار پیش تصور مانند طراحی ها و فیلمنامه مصور، فضاهای اولیه عینی برای روایت فیلم خلق می شوند. فضاسازی، اولین گام برای عینی شدن تصورات فیلمساز است. خلق فضاها در سینمای زنده به اشکال مختلفی مانند، تعیین لوکیشن و گاه با طراحی دکورها به صورت طبیعی، مصنوعی، دیجیتالی و تلفیقی امکان پذیر است. در این مقاله تحقیقی می توان دریافت که: در سینمای انیمیشن شیوه های خلق فضا از تنوع بیشتری برخوردار است. تعدد روش و تکنیک در ساخت فیلم انیمیشن به ساختار خلق فضاهای جدید منجر می شود؛ می توان برای هر انیمیشن در هر روش و تکنیک، بر پایه نیازهای دراماتیک فیلمنامه، فضای مناسب را طراحی و ارائه کرد.
اهریمن پرستی زروانی و نمونه های بازمانده از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی بنیادهای طبیعی و آیینی اهریمن پرستی زروانی و نمونه های بازمانده ازآن در شاهنامه و فرقه ی شیطان پرست یزیدیه می پردازد. آیین زروانی به دلیل پیوند گسترده با نیروهای ویرانگر طبیعی، سرنوشت گریزناپذیر و برتری نیروهای شر بر خیر، زمینه ی ترس از اهریمن، قربانی برای او و نیز اهریمن پرستی را فراهم کرده است. برتری نیروهای شر بر خیر در پیکره های زروان به خوبی به تصویر کشیده شده و توصیف اهریمن در متون پارتی مانوی، الفهرست ابن ندیم و نمادپردازی های فرقه ی یزیدیه از مَلَک طاوس(شیطان)، انتساب پیکره های زروان را به اهریمن تاییدمی کند. نمونه هایی از قربانی برای اهریمن در داستان ضحاک ماردوش شاهنامه و تمثیل شیر و نخجیران کلیله و دمنه به جای مانده است. نشانه های اهریمن پرستی زروانی نیز در داستان دژ بهمن و متون یزیدیه نمودیافته است.
مطالعه ی نمادها و نشانه های مشترک تصویری و ادبی در نگارگری سنتی ایران (بررسی موردی دو نگاره ی عاشقانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاره های ایرانی در کنار متون ادب فارسی، بخشی ارزشمند در هنر ایران به شمار می آیند. در بررسی این نگاره ها، به نگاهی هماهنگ و متقابل میان متون ادبی و نگاره های ترسیم شده برمی خوریم که از ویژگی های غیر قابل انکار نقاشی سنتی ایرانی است. نزدیکی میان هنر و ادبیات سبب ایجاد وجوه مشترکی میان این دو شیوه ی بیانی شده است. چگونگی بهره گیری نگارگر از دستاوردهای ادبی در اثر خود – از جمله نمادهای ادبی – یکی از ویژگی های شاخص نقاشی سنتی ایرانی است که برخی از آن ها از قدرت القایی بالاتری برخوردار بوده و در نگاره ها و متون حضور بارزتری دارند. در این مقاله، سعی شده است برخی از این نمادهای مشترک شناسایی گردند وبه بازخوانی دو نمونه ازنگاره های عاشقانه در نگارگری سنتی ایران با عنوان: " فرهاد ، شیرین و اسبش را بر روی دوش حمل می کند." و" دیدار شیرین و فرهاد در کوه بیستون". به عنوان شاهد مثال، پرداخته شود. نوع برخورد نگارگر و تاثیر او از متن ادبی و نمادهای کلامی و همچنین چگونگی ورود این نمادها در نگاره ها و میزان شباهت آن ها با همتای ادبی خود، دراین مقاله، مد نظر بوده است.
نسخه ی مصور دیوان سلطان احمد جلایر و هفت وادی منطق الطیر
منبع:
گلستان هنر ۱۳۸۶ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی: