شهرهای مختلف سرزمین ایران با توجه به بستر و شرایط جغرافیایی و طبیعی شان از منابع آبی موجود به شیوه هایی متفاوت بهره برده اند. در این میان یکی از پیشرفته ترین و توسعه یافته ترین سیستم های آبرسانی، شبکه آبی شهر بخارا است که امروز همچنان بقایای کالبدی اجزای آن یکی از مهم ترین مؤلفه های شکل دهنده به منظر هسته تاریخی این شهر به شمار می رود. این نوشتار تلاش می کند با واسازی ساختار شهر و سیستم آبی، جنبه های مختلف پیوند فیزیکی شبکه آبی با ساختار شهر را به تفکیک شناسایی کند. شبکه آبی بخارا در ابتدای شکل گیری به عنوان سیستمی برای آبیاری اراضی ربض مورد استفاده قرار گرفته ولی با توسعه شهر به بیرون دیوار شارستان، ارتباطی دوسویه با توسعه شهر بخارا پیدا کرده است. نکته کلیدی که سیستم آبی بخارا را از سایر شهرهای حوزه سرزمینی ایران متمایز می کند و حضور آب را به یکی از مهم ترین مؤلفه های منظر شهر تبدیل می کند، دستورالعملی است که به نحوه حضور اجزای سیستم آبی در شهر بخارا حاکم بوده و طی 10 قرن توسعه شهر در توسعه شبکه آبی همچنان دنبال می شده است. این دستورالعمل در دو حوزه زیباشناسی بصری و کالبدی ـ فضایی و نحوه مکان یابی مؤلفه های سیستم آبی در سطح شهر بخارا رعایت می شده است و موجب شده این سیستم و مؤلفه های آن در لایه های مختلف با ساختار فضایی، کارکردی، عملکردی و فعالیتی شهر پیوند داشته باشند. همین پیوند چندلایه با ساختار فیزیکی و عملکردی شهر سبب شد تا در مسیر برنامه مرمت و احیاء بافت تاریخی شهر بخارا به ویژه در دهه 90 میلادی، با اینکه تنها هشت حوض (از حدود 100 حوض) این سیستم باقی مانده و برنامه مرمت نیز به احیاء ابنیه و تک بناهای باارزش بافت استوار شده بود، این هشت حوض به صورت ضمنی و ناخواسته احیاء شوند و به واسطه زبان مشترک حاکم بر فضاسازی و ساخت کالبدی شان نقشی فعال در منظر تاریخی بخارا پیدا کنند.
بیان مسئله: مسجد نصیرالملک شیراز، که در منابع مکتوب معماری، مسجدی متمایز توصیف شده، سالهاست به یکی از کانون های گردشگری شهر شیراز تبدیل شده و به نظر می رسد که کارکرد عبادی خود را از دست داده است. تمایز این مسجد از مساجد هم دوره خود یا مساجد با قدمت تاریخی بیشتر در شیراز احتمال این فرض را ایجاد می کند که ویژگی های معمارانه این مسجد سبب این تمایز است. ویژگی هایی که با تغییر و یا تشدید الگوهای رایج در مساجد سنتی حاصل آمده و در مشاهده ای میدانی و با مرور اسنادی منابع مرتبط می توان به عدم کشیدگی شبستان عمود بر محور قبله، محورزدایی ادراکی از قبله، تزئینات حداکثری در فضای عبادی و تشبه به الگوهای غیرمسلمین در آن اشاره کرد. برای بررسی این ویژگی ها که چالش اصالت تاریخی را مطرح می کنند، ضرورت دارد به سمت معیارهای بی زمان دینی رجوع کرد که فراتر از این ویژگی، متضمن تحقق عبادت به طرزی بهینه در فضای مسجد نیز باشند. هدف: از این رو هدف اصلی این پژوهش قضاوت و نقد ویژگی های تمایزبخش در طرح مسجد نصیرالملک شیراز مبتنی بر معیارهای دینی است. روش پژوهش: در این مقاله با بهره گیری از آیات قرآن و روایات، خاصه آنانی که به احداث مسجدالنبی به دست پیامبر(ص) اشاره دارند، به عنوان معیارهای نقد، به قضاوت درباره این ویژگی های چهارگانه در مسجد نصیرالملک پرداخته می شود. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که تقسیم شبستان مسجد به دو بخش شرقی و غربی در تضاد با سیاست های طراحی شبستان از دیدگاه اسلام است. همچنین محورزدایی از قبله در کنار تزئینات حداکثری به اقامه نماز لطمه وارد می کند. در آخر استفاده از نشانه ها و الگوهای معماری فرنگی در عصر قاجار، اثبات کننده نظر تأثیر این ویژگی ها در جهت افزایش قابلیت های نمایشی مسجد و بالتبع کاهش قابلیت عبادی آن است.
قوانین و عهدنامه های بین المللی در زمینه حفاظت و مرمت از آثار فرهنگی و هنری به عنوان یکی از ارکان اصلی امر نگهداری از ثروت های فرهنگی، مقوله ای است که در کشور ما کمتر بدان پرداخته شده که نتیجه آن به صورت عدم آشنایی اغلب دانشجویان و دانش آموختگان رشته مرمت آثار تاریخی و فرهنگی و سایر رشته های وابسته، با معیارها و استانداردهای بین المللی برای تعیین و ارزیابی کیفیت اقدامات مرمتی انجام شده و یا در حال انجام بروز کرده است. در این مقاله سعی در آن است که با اختصاص دادن صفحاتی چند بدین موضوع گامی هرچند کوچک در زمینه اطلاع رسانی و ایجاد آگاهی در دانشجویان و دانش آموختگان مرمت به شکل عمومی تر برای نیل به فراهم آمدن زمینه نقد علمی برداشته باشیم.