فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱٬۶۴۲ مورد.
مدخلی بر نظریه دینی مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به دین وعلت پیدایی و ذات آن همواره مورد توجه فیلسوفان و متکلمان و دیگر دانشمندان بوده و نظریه های گوناگونی را به میان آورده است از جمله کسانی که نظراتی مهم در این مورد دارد مطهری است تلقی و تعریف او از دین و منشا آن و اهمیت دین در زندگی آدمی جایگاه خاصی در آثار وی دارد او نظرات ارائه شده درباره منشا دین را گزارش و نقد و بررسی می کند و علت پیدایش آن را نه جامعه و ضعف روان بلکه وحی و خدا می داند او برای دین نقش و کارکرد مثبت قائل شده و علت دینداری را فطرت وعقل انسان می داند.
"نگاهى گذرا به پلورالیزم دینى از منظر سه حکیم الهى (امام خمینى، علامه طباطبایى و شهید مطهرى) "
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید پلورالیسم دینی
در جهانى که امروزه حیات فردى و اجتماعى خویش را در آن سپرى مىکنیم، چنان پیوندها و ارتباطات شدت یافته که گویا همه انسانهاى موجود در جوامع متعدد، داراى یک فرهنگ و عقیدهاند . در حالى که ما با انواع مختلف فرهنگها و عقاید و مذاهب و ادیان، اعم از الهى و غیرالهى مواجه هستیم . تا زمانى که این گونه پیوند و ارتباط میان جوامع انسانى وجود نداشت و افراد با زندگى ساده بدوى، بدون آشنایى با عقاید دیگران به زندگى خود ادامه مىدادند، با این فرهنگ خو گرفتند که حقیقت در عقیده و فرهنگ و مسلک آنها منحصر و محدود است و هیچ سخنى از کثرت حقایق در میان نبود . در آن روزگار، محور بحث، «انحصار گرایى ادیان» (exclusivism) و «شمولانگارى» (inclusivism) بوده است .
اما تدریجا این دیوار مرتفع تخریب و برخى از وجوه اشتراک میان ادیان، موجب تحول این بحثشد و مدتى نگذشت که بحث مزبور جاى خود را به موضوع «تکثرگرایى ادیان» داد . این نکتهاى است که از بررسى پیشینه بحثبه خوبى به دست مىآید .
نکته حایز اهمیت، این است که بحث مزبور در دین اسلام چه جایگاهى دارد و متفکران اسلامى چه موضعى در قبال آن گرفتهاند . آنچه که در این نوشتار بدان پرداخته مىشود، تبیین همین مساله است .
البته چون سخن در این مقوله بسیار است، هدف نگارنده بر این است که پس از بیان معنى پلورالیزم و ذکر تاریخچه و مبانى آن به نحو اجمال، دیدگاه سه متفکر بزرگ معاصر را مورد بحث قرار داده و موضع آنان را تبیین نماید .
غایات فلسفه
مهارت های روش شناختی استاد مطهری در دین پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین روش شناختی موفقیت استاد مطهری در مطالعات دینی نقش عمده ای در فهم آرا ومبانی وی دارد مهمترین خصلت روشی مطهری در دین پژوهی مساله محور بودن آن است مواجهه بامشکل تبدیل مشکل به مساله آسیب شناسی مساله با به کار بردن فنون مختلف روش استاد در تشخیص دقیق مسایل کلامی است تبارشناسی مسایل و توجه به چند تباری بودن مسایل دین پژوهی و نیز فراتر رفتن ازحصر گرایی روش شناختی و توجه به ره آورد علوم مختلف و مرتبط با حوزه مطالعات دینی از مهمترین مهارتهای روشی استاد درتحلیل مسایل دین پژوهی است مهارت تفکر نقادانه و توجه به اصل مسبوقیت نقد بر فهم نیز نقش موثری در موفقیت ایشان به عنوان متاله معاصر دارد
توهم اجتهاد مدرن
حوزههای تخصصی:
فلسفه تطبیقی ؛ مفهوم و قلمرو آن
حوزههای تخصصی:
مطالعات تطبیقی و مقایسه ای در تفکر فلسفی، از اهمیت مضاعفی برخوردار است. یکی به جهت آن که برای شناخت عمیق و دقیق هر چیزی، باید آن را با امور دیگر مقایسه کرد. برون نگری درباره ی خود فلسفه، به واسطه ی این نوع مطالعات میسر می شود؛ و دوم به جهت آن که به رغم زمینه های مساعد در فلسفه و قلمرو وسیع در آن برای مطالعات تطبیقی، چنین مطالعاتی، به ویژه در کشور ما، چنان که شایسته و بایسته است، صورت نگرفته است.
در این مقاله، نگارنده، کوشیده است برای نشان دادن امکان و ضرورت مقایسه در مطالعات فلسفی، تمهید مقدمه نماید. برای نیل به این هدف، نخست مفاهیم «تطبیق» و «فلسفه» را ایضاح نموده است. مخالفان مطالعات تطبیقی، خواه در حوزه ی فلسفه و خواه در حوزه های دیگر، معنای خاصی از «تطبیق» را در نظر داشته اند که آن معنا مورد نظر این مقاله نیست.
نویسنده، در بخش دیگر مقاله، با اشاره به این که مقایسه، در جایی امکان پذیر است که پای تعدد در میان باشد، به تفصیل، قلمروهای گسترده ی فلسفه را که مقایسه در آن ها امکان پذیر است، با تاکید بر ملاک های تعدد در آن، مورد بحث قرار داده است. بررسی روش های تطبیق و مقایسه، قلمرو و گستره ی آن و نیز، غایت و فایده ی تطبیق در فلسفه، بخش دوم این نوشتار خواهد بود که ضمن یک مقاله ی مستقل، در شماره ی بعدی مجله، تقدیم خواهد شد.
نقد دیدگاه «ژیلسون» در باره فلسفه اسلامى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۲شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
یکى از عوامل مؤثر در تمدن و فرهنگ، وجود اندیشه و تفکر است . فیلسوفان در تمدن و فرهنگ سازى نقش بسیار مهمى را ایفا مىکنند . از این رو اکثر فلاسفه غرب و تعدادى از متفکران شرق، تمام علم، اندیشه، پیشرفت و تعالى آن را ارمغان دنیاى غرب مىدانند، و به دنبال آن برترین تمدن و فرهنگ را به آنها نسبت مىدهند، و فعالیت علمى و فلسفى دانشمندان اسلامى را نادیده مىانگارند .
یکى از فیلسوفان غربى که در تدین و انصاف او شکى نیست، اتین ژیلسون فیلسوف معاصر و مشهور فرانسوى است . ژیلسون در بعضى از کتابهایش معتقد است، فلسفه مسیحى و یهودى وجود دارد ولى در تحقق فلسفه اسلامى تردید نموده و یا آن را انکار مىکند .
ژیلسون در کتاب «تاریخ فلسفه مسیحى در قرون وسطا» فلسفه مسلمانان را با عنوان فلسفه عربى (Arabian philosophy) و فلسفه مسیحى را با عنوان (christian philosophy) ذکر کرده است . و همچنین پایان فلسفه اسلامى را تا «ابن رشد» مىداند . ژیلسون در کتاب یاد شده، در باره فلاسفه اسلامى به صورت خیلى مختصر مطالبى را بیان کرده است . از این رو، در این پژوهش به بررسى و نقد سه موضوع اساسى پرداختهایم:
الف) آیا فلسفه مسیحى یا اسلامى داریم؟
ب) آیا فلسفه با عنوان عربى صحیحتر استیا با عنوان اسلامى؟
ج) چرا ژیلسون (مانند اکثر فلاسفه غرب) پایان فلسفه اسلامى را تا «ابن رشد» مىداند؟
قلمرو فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حکمت یونانیان و حکمت ایمانیان
حوزههای تخصصی: