فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقش زیست نشانگرهای التهابی بیماری های قلبی-عروقی در افراد دیابتی در پی اجرای تمرینات ورزشی نامشخص است، ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش پیش التهابی رزیستین و CRP به دنبال اجرای تمرینات هوازی و مقاومتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود. 40 نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع 2، به طور تصادفی در گروه های تمرین هوازی (14 نفر)، مقاومتی (13 نفر) و کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. گروه هوازی (تمرین هوازی را هر جلسه 50 -20 دقیقه، با شدت 70-50 درصد حداکثر ضربان قلب)، گروه مقاومتی (تمرین مقاومتی را در 3 مرحله10 تکراری، با شدت 60-40 درصد یک تکرار بیشینه) سه جلسه در هفته و به مدت دوازده هفته انجام دادند. گروه کنترل طی این مدت بدون تمرین بود. نمونه های خونی به منظور بررسی متغیرهای مورد مطالعه در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. تحلیل آماری نتایج با نرم افزار spss صورت گرفت. با توجه به نتایج، رزیستین و CRP در دو گروه تمرینی به ترتیب افزایش و کاهش، وزن، BMI، درصد چربی بدن، نسبت دور کمر به باسن تنها در گروه هوازی، مقاومت انسولینی تنها در گروه مقاومتی و مقادیر گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله در هر دو گروه تمرینی کاهش یافتند (05/0P≤). رزیستین تنها با CRP در پس آزمون گروه مقاومتی رابطه معکوس معناداری داشت (05/0P≤). با توجه یافته ها به نظر نمی رسد رزیستین موجب مقاومت انسولینی و عامل پیشگویی کنندة بیماری های قلبی- عروقی باشد.
تاثیر یک وهله فعالیت وامانده ساز همراه با مصرف کوتاه مدت گلوتامین بر hs-CRP سرم مردان غیر ورزشکار
تأثیر دوازده هفته تمرینات یکپارچه حرکتی شناختی بر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) سالمندان مبتلا به دمانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات یکپارچه حرکتی شناختی بر BDNF سالمندان مبتلا به دمانس بود. بدین منظور، 24 مرد سالمند مبتلا به دمانس (12 نفر گروه تجربی و 12 نفر گروه کنترل) به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. برنامه تمرینی یک دوره دوازده هفته ای (هفته ای سه جلسه تمرین 45 دقیقه ای) تمرینات حرکتی شناختی بود که براساس رهنمودهای کالج آمریکایی طب ورزش (ACSM) اتخاذ شد. پیش و پس از انجام پروتکل تمرینی میزان BDNF و آزمون های عملکردی و شناختی ارزیابی شد. به منظور تحلیل آماری از آنالیز تحلیل واریانس دوعاملی با اندازه های تکراری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که 12 هفته برنامه تمرین حرکتی شناختی به افزایش سطوح BDNF (001/0=P)، بهبود نتایج آزمون رسیدن عملکردی (005/0=P)، آزمون بلند شدن و رفتن زمان دار (001/0=P)، آزمون تعادلی برگ (001/0=P) و آزمون کوتاه وضعیت ذهنی (015/0P=)، در گروه فعال منجر شد. به طور کلی یافته های مطالعه نشان داد که تمرین یکپارچه حرکتی در آزمودنی های مبتلا به دمانس، سبب افزایش سطوح BNDF می شود که از نظر بالینی این یافته ها اهمیت آمادگی بدنی به عنوان یک عامل پیشگیری کننده از ابتلا به زوال عقل در آینده را تأیید می کند. همچنین این نوع فعالیت، روش تمرینی سودمندی جهت حفظ عملکرد حرکتی و کاهش سرعت کارکردهای ذهنی سالمندان است.
تاثیر مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مصرف مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان بود. بدین منظور در یک مطالعه نیمه تجربی- دوسویه کور، 48 نفر جودوکار با میانگین سنی 13/5±34/26 سال، قد 7/3±54/173 سانتی متر و وزن 14/4±56/70 کیلوگرم به صورت غیر تصادفی و آماده در دسترس، انتخابوبهطورتصادفیدر4 گروه12نفریورزش- دارونما، ورزش- مکمل، مکمل و دارونماقرار گرفتند. مصرف مکمل گلوتامین به این صورت بود که قبل و بعد از هر جلسه تمرین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آزمودنی 1/0 گرم گلوتامین یا دارونما (مالتودکسترین) در ترکیب با 300 میلی لیتر آب به آزمودنی داده می شد. برنامه تمرینی شامل تمرینات آمادگی جودو به مدت 14روز و 5 جلسه در هفته بود. نتایج پژوهش نشان داد که نه تنها اثرات جداگانه مکمل و تمرین باعث کاهش هاپتوگلوبین سرم گردید بلکه مداخله توامان ورزش و مکمل اثر هم افزایی بر کاهش غلظت این پروتئین فاز حاد داشت(05/0>P). به علاوه آلبومین سرم در گروه تمرین- مکمل و گروه تمرین- دارونما به طور معنی داری در پس آزمون نسبت به وضعیت پایه افزایش یافت (05/0>P). مقدار CRP سرم در طول دوره تمرین در گروهای پژوهش بدون تغییر باقی ماند. به طور خلاصه نتایج پژوهش نشان می دهد که دو هفته تمرینات آمادگی جودو همراه با مصرف گلوتامین باعث کاهش سطوح هاپتوگلوبین و افزایش سطوح آلبومین پلاسما می شود و این امر ممکن است به ترتیب به دلیل همولیز ناشی از شدت و سختی تمرینات، افزایش بازگشت لنفاتیک آلبومین بینابینی و افزایش سنتز آلبومین باشد.
تأثیر مقادیر مختلف سیر بر پاسخ تعیین کننده های اصلی همورئولوژی به یک جلسه فعالیت استقامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر مصرف مقادیر مختلف سیر بر پاسخ تعیین کننده های اصلی همورئولوژی به یک جلسه فعالیت استقامتی بود. پانزده مرد ورزشکار (میانگین ± انحراف معیار؛ سن 88/7± 27 سال)، داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. آزمودنی ها در 4 جلسه مجزا با فاصله یک هفته، پس از مصرف مقادیر مختلف سیر (500، 750 و 1000 میلیگرم پودر سیر و دارونما) در فعالیت استقامتی 30 دقیقه روی نوارگردان شرکت داشتند. سه نمونه خونی قبل، 4 ساعت بعد از مصرف مکمل و بلافاصله بعد فعالیت ورزشی، برای اندازه گیری عوامل همورئولوژی (ویسکوزیته خون و پلاسما، فیبرینوژن، هماتوکریت، هموگلوبین و شمارش گلبول های قرمز) گرفته شد. تحلیل آماری داده ها با استفاده از آنالیز واریانس مکرر انجام شد. مقدار مصرفی سیر بر ویسکوزیته پلاسما و فیبرینوژن تاثیر داشت (p= 0.001). آزمون تعقیبی نشان داد این دو فاکتور در پاسخ به مصرف 500 میلیگرم سیر نسبت به سایر مقادیر کاهش بیشتری داشت در حالیکه مقدار مصرفی سیر بر ویسکوزیته خون، هماتوکریت، هموگلوبین و شمارش گلبول های قرمز، تاثیر معنی داری نداشت (p= 0.067). صرف نظر از مقدار مصرفی، مصرف سیر به تنهایی باعث کاهش تمامی فاکتورهای همورئولوژی شد (p= 0.000). بر اساس نتایج تحقیق حاضر میتوان نتیجه گیری نمود که مصرف سیر باعث بهبود فاکتورهای اصلی همورئولوژی میشود، در حالیکه مقدار مصرفی سیر در مقادیر پایین ویسکوزیته پلاسما و فیبرینوژن را حین فعالیت ورزشی بهبود میبخشد. بنابرین ممکن است افراد دارای مشکلات هموستازی چنانچه قبل از فعالیت ورزشی مقدار پائین سیر مصرف نمایندخطرات قلبی- عروقی آنها طی فعالیت کاهش یابد
اثر مسابقه فوتسال بر برخی نشانگرهای بیوشیمیایی آسیب عضلانی (کراتینین و آسپارتات آمینوترانسفراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت ورزشی شدید، با تأثیر بر فیزیولوژی و عملکرد عضله، باعث تحریک آسیب آن می شود. امروزه سطح سرمی کراتینین و آسپارتات آمینوترانسفراز به عنوان نشانگرهای بیوشیمیایی آسیب عضلانی به طور گسترده برای تعیین وضعیت عملکردی بافت عضلانی، در هر دو وضعیت پاتولوژیکی و فیزیولوژیکی استفاده می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مسابقه فوتسال بر برخی نشانگرهای بیوشیمیایی آسیب عضلانی نظیر کراتینین (Cr) و آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) بود. بیست بازیکن زن حرفه ای فوتسال (میانگین± انحراف معیار: سن 02/2±9/20 سال، قد 05/0±63/1 متر و وزن 92/8±25/59 کیلوگرم) در این تحقیق بررسی شدند. بازیکنان به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ده نفر از آنها در مسابقه شرکت کردند و ده نفر دیگر به عنوان گروه کنترل در مسابقه شرکت نکردند. ده سی سی خون از هر دو گروه پیش از آزمون، بلافاصله بعد از مسابقه (پس آزمون اول) و 24 ساعت بعد از مسابقه (پس آزمون دوم) برای اندازه گیری Cr و AST جمع آوری و به روش بیوشیمی آنالیز شد. از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی برای آنالیز داده ها استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که مقدار AST، بلافاصله پس از مسابقه در گروه تجربی افزایش معنی داری داشت (05/0P≤). بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقدار Cr بلافاصله پس از مسابقه افزایش و بین دو گروه تفاوت معنی داری نشان داد (05/0P≤)، به طوری که کراتینین در پس آزمون اول، در گروه تجربی در مقایسه باگروه کنترل 21درصد افزایش داشت. از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که مسابقه فوتسال می تواند غلظت سرمیCr و AST را افزایش دهد. این نتیجه، نشان دهنده احتمال ایجاد آسیب عضلانی در فوتسالیست های زن است.
مقایسه دو نوع برنامه منتخب گرم کردن بر تغییرات غلظت اسیدلاکتیک خون ناشی از یک فعالیت شدید درمانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق مقایسه تاثیر دو نوع برنامه گرم کردن منتخب 10 و 15 دقیقه ای بر تغییرات غلظت اسید لاکتیک خون آزمودنی ها به دنبال یک فعالیت ورزشی با شدت بیشینه بوده است به همین منظور نخست تعداد 22 نفر از دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی دانشگاه تهران با استفاده از آزمون بروس از نظر آمادگی جسمانی تا حد ممکن همگن انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی به دو گروه 11 نفری تقسیم شدند برنامه گرم کردن 10 دقیقه ای شامل سه دقیقه حرکات نرمشی و سه دقیقه حرکات کششی و 4 دقیقه دویدن بروی نوار گردان با سرعت شش کیلومتر در ساعت با شیب صفر درجه و برنامه گرم کردن 15 دقیقه ای شامل 4 دقیقه حرکات نرمشی و 4 دقیقه حرکات کششی و 7 دقیقه دویدن بر روی نوار گردان با همان سرعت و شیب قبلی بود که به ترتیب برای گروه های اول ودوم در نظر گرفته شد تجزیه وتحلیل یافته ها حاکی است 1- تغییرات غلظت لاکتات خون آزمودنی های دو گروه پس از دو برنامه گرم کردن 10 و 15 دقیقه ای تفاوت معنی داری نداشته است (193/0=p ) و 2- دو برنامه گرم کردن 10 و 15 دقیقه ای موجب بروز تفاوت معنی داری در تغییرات غلظت اسید لاکتیک ناشی از فعالیت شدید درمانده ساز نشده است
مقایسه تغییرات حد اکثر اکسیژن مصرفی (VO2MAX) کشتی گیران جوان منتخب گیلان در صبح و عصر
حوزههای تخصصی:
اثر دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر پروتئین واکنشگر C و نیمرخ لیپیدی زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش شاخص التهابی پروتئین واکنشگر C (CRP) و نیمرخ لیپیدی با افزایش خطر بیماری های قلبی-عروقی همراه است. با وجود این، تأثیر تمرینات مقاومتی بر این عوامل خطرزای قلبی-عروقی در زنان ناشناخته است. هدف: بررسی اثر دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر پروتئین واکنشگر C و نیمرخ لیپیدی زنان غیرفعال. روش: 24 زن جوان غیرفعال با میانگین سنی 50/3± 26 سال، قد 50/2±160 سانتی متر و وزن 93/6±62 کیلوگرم،به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه 12 نفره کنترل و تجربی تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای، هر هفته سه جلسه به مدت 20 تا 60 دقیقه، در هشت ایستگاه با شدت 65 تا80 درصد یک تکرار بیشینه(1RM) بود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی قبل از شروع تحقیق و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، t وابسته و مستقل در سطح معناداری 05/0≥α تحلیل شد. نتایج: پس از دوازده هفته تمرین مقاومتی، در گروه تجربی و در مقایسه بین گروهی، مقادیر CRP، تری گلیسرید (TG)، کلسترول تام (TC) و لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C) و لیپوپروتئین خیلی کم چگال (VLDL-C) با تغییرات معناداری همراه بود (05/0≥p)، درحالی که لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C) تغییر معناداری نداشت (05/0≤p). نتیجه گیری: بنابراین، به نظر می رسد این شیوه تمرین مقاومتی دایره ای با توجه به کاهش عوامل خطرزا، روشی مفید و ارزشمند برای پیشگیری و کاهش بیماری های قلبی-عروقی و ارتقای سلامت زنان باشد.
تاثیر فعالیت ورزشی بر کودکان در دماهای خیلی گرم و سرد
حوزههای تخصصی:
تاثیر 6 هفته تمرین اینتروال بر سطوح HIF-1α ریه رت های در حال بالیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر6 هفته تمرین اینتروال فزاینده بر سطوح HIF-1α ریه رت های در حال بالیدگی بود. در پژوهش حاضر، برای بررسی اثر یک دوره تمرین اینتروال فزاینده بر پروتئین HIF-1α ریه، 30 سر موش صحرائی ویستار نر سه هفته ای با میانگین وزنی 9±68 گرم، بعد از دو هفته آشنایی به طور تصادفی به سه گرو ه پایه، تمرین اینتروال فزاینده و کنترل تقسیم شدند. برنامه ی تمرینی برای گروه تمرین اینتروال فزاینده به مدت 6 هفته به صورت تناوبی با 10 تکرار 1 دقیقه ای و استراحت فعال 2 دقیقه ای انجام شد. اندازه گیری HIF-1α با استفاده از کیت به روش ELISA انجام شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرین اینتروال فزاینده سبب کاهش معنادار وزن بدنی و وزن تر ریه رت ها به ترتیب 8/17 و 02/42 درصد نسبت به گروه کنترل شد. هم چنین بین سطوح HIF-1α گروه تمرین اینتروال فزاینده در مقایسه با گروه پایه و کنترل افزایش معناداری (P
تاثیر تمرینات هوازی بر لپتین و برخی هورمون ها و ارتباط آنها در دانشجویان پسر غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تأثیر تمرینات هوازی بر تغییرات لپتین و برخی هورمونهای (انسولین، کورتیزول،تیروکسین و ترییدوتیرونین) و ارتباط آنها در دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه شیراز است. در ابتدا تعداد 40 دانشجوی پسر غیر فعال با میانگین سنی 7/1±20سال، وزن 8± 86 کیلو گرم، قد 4±173 سانتیمتر، شاخص توده بدنی 5/0±7/28 کیلو گرم برمترمربع وحداکثر اکسیژن مصرفی 7/3±2/44میلیلیتر بر کیلو گرم در دقیقه انتخاب و به دو گروه تمرینی یا تجربی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 8هفته تمرین و هر هفته 3جلسه بود.شدت تمرینات با 50 تا 55 درصد شروع و به صورت پیشرونده در هفته آخر با 65 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب بود که در قالب آزمون میدانی بالک به مدت 15 دقیقه اجرا میشد. متغیرهای تحقیق در 5 مرتبه (قبل از شروع تمرینات در پایان هفتههای دوم، چهارم،ششم وهشتم) اندازهگیری شد.در این مطالعه، آزمودنیهایی که از داروهای خاص استفاده میکردند، حذف شدند. لپتین پلاسما با روش RIA وسطوح انسولین، کورتیزول، تیروکسین و ترییدوتیرونین با کیت مخصوص و به روش ELISA اندازهگیری شد.
نتایج حاصل از پیش آزمون نسبت به پس آزمون در گروه تمرینی نشان داد با انجام تمرین، سطوح لپتین و انسولین کاهش معنیدار و سطوح کورتیزول و تیروکسین افزایش معنیدار یافته است (05/0=P).به علاوه، بین کاهش لپتین و انسولین (82/0=r) وکاهش لپتین با افزایش کورتیزول وتیروکسین رابطه معنیدار (به ترتیب 67/0- = r و 62/0- = r) مشاهده شده است.
براساس این یافتهها، شدت وحجم برنامه تمرینی وسطح آمادگی آزمودنیها، از عوامل مؤثر برای ایجاد تغییرات قابل توجه سطوح لپتین، انسولین، تیروکسین، کورتیزول و ترییدوتیرونین میباشند.
تاثیر یک جلسه دویدن استق715امتی فزاینده در دو محیط با دمای طبیعی و گرمای ملالایم بر برخی شاخص های دستگاه انعقادی در دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مطالعه تاثیر یک جلسه دویدن استقامتی فزاینده در دو محیط با دمای طبیعی و دمای ملایم بر برخی شاخص های دستگاه انعقادی، 27 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه مازندران انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه، NTG یا تمرین در محیط با دمای طبیعی (2 ± 23 درجه سانتیگراد)، HTG یا تمرین در محیط با دمای ملایم (2 ± 33 درجه سانتیگراد) و گروهی موسوم به HG که بدون انجام تمرین فقط در معرض محیط با دمای ملایم قرار داشتند، تقسیم شدند. رطوبت آزمایشگاه برای هر سه گروه در دامنه 5 ±55 درصد حفظ شد. پروتکل آزمون گیری با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی هر فرد روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خونگیری با شرایط کاملاً مشابه در سه مرحله پایه، میان آزمون و 30 دقیقه پس از فعالیت و به د نبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. برای تعیین مقادیر فیبرینوژن، APTT و PT از روش های انعقادی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر، آنالیز واریانس و t مستقل در سطح 05/0≤ P تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش غیرمعنادار مقادیر فیبرینوژن سه گروه و افزایش معنادار مقادیر APTT گروه های HTG و NTG در مراحل مختلف تحقیق بود. افزایش زمان PT نیز در گروه NTG در مرحله میان و پس آزمون و هم چنین در گروه های NTG و HTG در مرحله پس آزمون در مقایسه با مقادیر پایه معنادار بود. بررسی تغییرات بین گروهی نیز اختلاف معناداری را به لحاظ آماری در مقادیر PT بین گروه های NTG و HG در مرحله پس آزمون نشان داد. براساس این یافته ها می توان گفت که انجام فعالیت بدنی با شدت متوسط موجب بروز تغییراتی در دستگاه انعقادی شده ولی استرس گرمایی ملایم تاثیر زیادی بر دستگاه انعقاد خون نداشته است.
علم تمرین (1)
حوزههای تخصصی:
پیش آماده سازی با فعالیت ورزشی از طریق افزایش بیان نوروتروفین های هیپوکامپ، اختلال حافظه فضایی ناشی از ایسکمی مغزی در موش های صحرایی را کاهش می دهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثر پیش آماده سازی یک دوره فعالیت ورزشی بر اختلال حافظه فضایی و بیان «عامل رشد عصبی مشتق از مغز» و «عامل رشد عصبی» در ناحیه هیپوکامپ پشتی، در پی ایسکمی ریپرفیوژن مغزی در موش های صحرایی نر می باشد. بدین منظور، تعداد 21 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به صورت تصادفی انتخاب شدند و به سه گروه (شم، ایسکمی و ورزش + ایسکمی) تقسیم گردیدند. رت های گروه ورزش به مدت چهار هفته و به شکل پنج روز در هفته بر روی تردمیل دویدند. ایسکمی با انسداد هر دو شریان کاروتید مشترک نیز به مدت 20 دقیقه ایجاد شد. همچنین، عملکرد حافظه فضایی رت ها با استفاده از از ماز آبی موریس ارزیابی گشت و سطح بیان پروتئین ها با استفاده از رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی تعیین گردید. یافته ها نشان می دهند که پیش آماده سازی فعالیت ورزشی منجر به کاهش معنا دار مسافت طی شده و مدت زمان سپری شده برای رسیدن به سکوی هدف در آزمون ماز آبی موریس شده است. همچنین، فعالیت ورزشی پیش از ایسکمی، به صورت قابل توجهی میزان بیان پروتئین های «عامل رشد عصبی مشتق از مغز» و «عامل رشد عصبی» در ناحیه هیپوکامپ پشتی را در مقایسه با گروه ایسکمی افزایش داده است. براساس نتایج می توان گفت که پیش آماده سازی با فعالیت ورزشی، احتمالاً از طریق تنظیم افزایشی عوامل نوروتروفیک می تواند در برابر آسیب های ناشی از ایسکمی ریپرفیوژن، اثرات محافظتی داشته باشد و اختلال ناشی از ایسکمی مغزی در حافظه کوتاه مدت را بهبود بخشد.
تأثیر تمرین با وزنه بر برخی ویژگی های ساختاری و عملکردی قلب زنان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین با وزنه بر برخی ویژگی های ساختاری و عملکردی قلب زنان غیرورزشکار است. 20 دانشجوی دختر غیرورزشکار با میانگین سن 3/2 25 سال، قد 2/8 161 سانتی متر و وزن بدن 5/3 4/55 کیلوگرم با سلامت کامل قلبی - عروقی به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (10 نفر ) و تمرین با وزنه (10 نفر ) قرار گرفتند. برنامة تمرین عبارت بود از: اجرای حرکات پرس پا، پرس سینه، کشش زیر بغل و کشش پشت ساق پا. حرکات در هفتة اول با 50 % یک تکرار بیشینه (1RM) در دو نوبت با 10 تکرار اجرا شد که به 80 % 1RM در سه نوبت با شش تکرار در هفتة هشتم رسید. برنامة تمرین سه روز در هفته انجام شد. قبل و پس از فعالیت در شرایط استراحت، تعداد ضربان قلب، اندازة فاصلة PR، درصد کسر تخلیه ای، قطر پایان دیاستولی و سیستولی، ضخامت دیوارة خلفی و سپتوم بین بطنی و تودة بطن چپ به عنوان متغیرهای عملکردی و ساختاری قلب آزمودنی ها با روش الکتروکاردیوگرافی و اکوکاردیوگرافی اندازه گیری شد. داده ها، با استفاده از آزمون t تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد در گروه تمرین ضخامت دیوارة خلفی و سپتوم بین بطنی و تودة بطن چپ افزایش معنی داری داشت ( 007/0- 03/0-017/0P=). در سایر متغیرها تغییرات معنی داری مشاهده نشد (05/0p≤). به طور کلی با توجه به نتایج می توان گفت تمرین با وزنه در ایجاد برخی سازگاری های مناسب ساختاری قلب مؤثر است و در عملکرد قلب نارسایی ایجاد نمی کند.
تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر بیان ژنPGC-1α در عضلات کند و تند انقباض رت های نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر اجرای HIIT بر بیان ژن PGC-1α در عضلات کند و تند انقباض رت های نر سالم بود. به همین منظور 12 سر رت نر ویستار به دو گروه کنترل (6=n) و تمرین (6=n) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شدید شامل پنج روز و در مجموع هشت هفته بود که از سه تناوب (چهار دقیقه با شدت 90 تا 100 درصد VO2max و دو دقیقه با شدت 50 تا 60 درصد VO2max) تشکیل شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، عضله باز کننده طویل انگشتان (EDL) و نعلی استخراج و میزان بیان متغیرهای مربوط به روش RT-PCR سنجیده شد. نتایج نشان داد اجرای HIIT موجب افزایش معنا دار بیان ژنPGC-1α در هر دو نوع عضلات گروه تمرین شد ( 004/0P= و 001/0 P=). با توجه به یافته های پژوهش حاضر، اجرای HIIT موجب افزایش PGC-1α و افزایش ظرفیت اکسایشی در عضلات SOL و EDL می شود.
اثر فعالیت تناوبی شدید و مکمل کربوهیدرات بر تغییرات شاخصهای بیوشیمیایی ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه نیمرخ آنتروپومتریک، سوماتوتایپ و ترکیب بدنی ژیمناست های مبتدی و حرفه ای 6 تا 8 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه نیم رخ آنتروپومتریک، سوماتوتایپ و ترکیب بدنی ژیمناست های مبتدی و حرفه ای 6 تا 8 ساله بود. 40 نفر از ژیمناست ها در دو گروه (مبتدی 20 ژیمناست و حرفه ای 20 ژیمناست) در این آزمون مشارکت کردند. 17 متغیر آنتروپومتریکی، سوماتوتایپ و ترکیب بدنی از هر آزمودنی اندازه گیری شد. ابزارهای اندازه گیری پرسش نامه های اطلاعات فردی و ارزیابی سلامت عمومی، کرنومتر، متر نواری، قدسنج، ترازوی قابل حمل، کالیپر، کولیس و نرم افزار سوماتوتایپ بود. از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی در دو گروه مستقل) در سطح معناداری 05/ برای بررسی داده های تحقیق استفاده شد. بین درصد چربی (سه سر بازو، فوق خاری و ساق پا)، طول کل دست، محیط (ساق پا و باسن)، ترکیب بدنی (BMI)، اندومورفی و اکتومورفی تفاوت معنادار مشاهده شدp<0.05) ). ازمنظر آنتروپومتریکی، 6 تا 8 سالگی را می توان پایین ترین و بهترین سن استعدادیابی ژیمناستیک در نظر گرفت. براساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که ژیمناست های حرفه ای دارای درصد چربی کمتر، طول دست بیشتر، محیط باسن و ساق کمتر، BMI کمتر، اندومورفی کمتر و مزومورفی و اکتومورفی بیشتری نسبت به مبتدی ها هستند. به طور میانگین ژیمناست های حرفه ای از لحاظ کلاس بندی سوماتوچارت در ناحیه اکتومورف- مزومورف و گروه مبتدی در ناحیه اندومورف- مزومورف قرار داشتند
اثر ۸ هفته تمرین هوازی بر شاخص های سردرد میگرنی و میزان نیتریک اکساید خون در زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر ۸ هفته تمرین هوازی بر شاخص های سردرد میگرنی و سطوح نیتریک اکساید خون در زنان مبتلا به میگرن بوده است. در این پژوهش تعداد۲۹ زن مبتلا به میگرن شایع (بدون اورا) با دامنه سنی 25 تا 50 سال به طور تصادفی در دو گروه گواه(۱۴ نفر) و آزمایش(۱۵ نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. گروه آزمایش علاوه بر درمان های دارویی مشابه با گروه گواه، به مدت ۸ هفته و هر هفته 3 جلسه با مدت و شدت مشخص (شدت بر اساس مقیاس درک فشار بورگ 6-20) به تمرین هوازی پرداختند. وضعیت میگرن، از جمله شاخص های سردرد میگرنی (تناوب، شدت و مدت سردرد) با استفاده از دفترچه ثبت یادداشت های روزانه (با مقیاس آنالوگ بصری(VAS)) مربوط به میگرن مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه خونی در حالت ناشتا برای تعیین سطوح نیتریک اکساید خون آزمودنی ها، قبل و بعد از مداخله گرفته شد. داده ها با آزمون کولموگروف اسمیرنوف، t مستقل و همبسته در سطح معنی داری ۰5/۰ تحلیل شد. 8هفته تمرین ورزشی هوازی باعث افزایش معنادار در سطوح نیتریک اکساید خون(P<0.001) و کاهش معنادار(P<0.001) در شاخص های سردرد میگرنی (تناوب، شدت و مدت سردرد)، در گروه آزمایش شد. این فاکتورها در گروه گواه هیچ گونه تغییر معناداری نداشتند. به نظر می رسد با توجه به یافته های پژوهش حاضر بتوان از تمرین هوازی به عنوان یک روش درمانی مکمل در کنار سایر درمان های دیگر در بیماران مبتلا به میگرن به منظور بهبود سردرد و کاهش علائم آن استفاده کرد.