فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
جایگاه علوم اجتماعی در آموزش رشته شهرسازی؛ تحولات و چالشهای پیش رو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تلاش های مستمر برای تعریف و تحدید رشته شهرسازی طی بیش از یک قرن گذشته در ابعاد معرفت شناسانه، جامعه شناسانه، نهادی و ... در جریان بوده است. مهمترین خصلت های مورد توافق این ابعاد برای شهرسازی فضا و مکان به عنوان موضوع اصلی رشته، تعدد موضوعات و تخصص های موجود در رشه شهرسازی و افزایش پیچیدگی های موجود در این رشته (میان رشته ای بودن)، آینده گرا بودن، رابطه بین دانش و عمل، سرشت مداخله گرا و بعد زمانی رشته شهرسازی، هستند. میانرشته ای بودن شهرسازی همواره به عنوان چالشی جدی برای این رشته مطرح بوده و هست و موجب سرگردانی دانشجویان و حتی حرفه مندان شده است. علوم اجتماعی از جمله تخصص هایی است که شهرسازی مرزهای خود را بر آن بنا نهاده است. رابطه بین آموزش شهرسازی و علوم اجتماعی از ابتدای شکل گیری آموزش شهرسازی تاکنون تحولات بسیاری را از سر گذرانده است. این تحولات در محتوای رشته و آموزش شهرسازی طی این دوران، در چهار دوره اصلی قابل بررسی است: دوره اول سیطره کالبدی- طراحانه بر آموزش شهرسازی و حضور کمرنگ علوم اجتماعی در محتوای آموزشی دانشگاه ها (اوایل قرن بیستم تا 1950)، دوره دوم تسلط علوم اجتماعی بر آموزش شهرسازی و به حاشیه راندن محتوای کالبدی برای آموزش دانشجویان شهرسازی (1970 تا 1990) است. در دهه 1990 با محوریت یافتن موضوع محیط و برنامه ریزی محیطی، علوم اجتماعی تاحدی در محتوای آموزشی تضعیف شده و در نهایت در دوره آخر از سال 2000 تاکنون در محتوای آموزشی اغلب کشورها سعی شده است
تحلیل الگوی فرهنگ سیاسی در متون درسی دوره راهنمایی (کتاب های تعلیمات اجتماعی و فارسی 1380-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سیاسی به صورت روزافزونی در مطالعات جامعه شناختی سیاسی ایران، اولویت ویژه ای یافته است. از مهم ترین حوزه های تأثیرگذار، فرآیند ظهور و بروز فرهنگ سیاسی در نظام آموزشی است و مطالعات بسیاری - برای مثال آلموند و وربا (1965)، کلمن (1965)، هاپر (1971)- بر اهمیت آموزش و پرورش در تعیین نگرش ها و رفتارهای سیاسی تأکید نموده اند. در این مقاله باهدف شناسایی الگوی دانش سیاسی مورداستفاده و به تبع آن، الگوی فرهنگ سیاسی ترویج شده و شناسایی روند تغییرات احتمالی الگوی فرهنگ سیاسی در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی پس از انقلاب اسلامی (1380- 1357) از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بدین ترتیب، سؤال اصلی عبارت است از: الگوی فرهنگ سیاسی غالب در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی در جمهوری اسلامی ایران، ترسیم کننده الگوی رقابت محوری است یا همکاری محور (یاریگرانه)؟
ترسیم چارچوب نظری بر اساس دو رهیافت رقیب در مطالعات فرهنگ سیاسی؛ رهیافت کلاسیک فرهنگ سیاسی (منظر خارجی) و رهیافت جامعه شناسی تاریخیِ فرهنگ سیاسی (منظر داخلی) صورت گرفت.
یافته ها از منظر خارجی نشان داد که گسستگی بر پیوستگی کنش های جمعی غلبه داشته است و فرهنگ سیاسی مشارکتی، الگوی غالب در کتاب های درسی مورد بررسی نبوده است. از منظر داخلی نیز مشخص شد که «یاریگری» به عنوان توصیه ای اخلاقی و دینی و در مصادیق «خودیاری» و حداکثر «همیاری» - آن هم محدود به برخی شقوق آن ها - تقلیل یافته است. پراکندگی مصادیق مؤید فرهنگ سیاسی یاریگرانه عملاً مانع از آن گردید که سازماندهی عمودی مطالب تأیید شود. در مجموع، ویژگی های نظری به دست آمده قابل تطبیق با دیدگاه داروینیسم اجتماعی است. پیامد این وضعیت، تضعیف زمینه های بروز فرهنگ سیاسی مشارکتی است.
کیفیت زندگی دانشگاهی از دیدگاه دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی دانشگاهی و احساس رضایت کلی دانشجویان کلیاتی از زندگی دانشگاهی هستند که بر اساس نظریه تسری، از بخش های گوناگون تأثیر می پذیرند. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت زندگی تحصیلی دانشجویان بومی و غیر بومی دانشگاه های دولتی شهر تهران انجام شده است، هدفی توسعه ای دارد و گردآوری داده های آن پیمایشی ست. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دوره کارشناسی است که 500 نمونه به طور تصادفی از دانشگاه های جامعه هدف انتخاب و داده ها با استفاده از پرسش نامه ای که محقق تنظیم کرده، گردآوری شده است. برای تعیین روایی پرسش نامه از پرسش های آزموده شده در پژوهش های مشابه و آرای متخصصان استفاده و پایایی پرسش نامه با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ از طریق پیش آزمون 15 نمونه در حد 86/0 تأیید شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اس پی اس اسو آزمون های آماری استفاده شده است. کیفیت زندگی دانشجویان به طور معناداری کمتر از حد متوسط و کیفیت زندگی دانشجویان غیر بومی به طور معناداری بالاتر از کیفیت زندگی دانشجویان بومی ارزیابی شده است. پایین بودن کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان نشان می دهد سیاست های آموزش عالی درباره کیفیت و بهره وری منابع ملی، تأثیری اندک داشته است. عدم رضایت دانشجویان از کلیت زندگی دانشگاهی، به عنوان یکی از ذی نفعان اصلی آموزش عالی، می تواند نقطه آغازی برای انحراف از رسالت ها و فلسفه های توسعه آموزش عالی باشد. مدیران و رهبران آموزش عالی باید تصمیماتی جدی برای ارتقای کیفیت زندگی دانشگاهی اتخاذ نمایند. آموزش عالی بدون کیفیت زندگی دانشگاهی، نقض غرض خواهد بود.
پژوهشی پیرامون دانشجویانی که از دانشگاه پهلوی اخراج شدند
حوزههای تخصصی:
مطالعه کیفی تعارض ارزشی بین نهادهای اجتماعی خانه و مدرسه (مورد مطالعه: دانش آموزان استان گیلان)
حوزههای تخصصی:
تعارض های ارزشی بین نهادهای مختلف اجتماعی از جمله خانه و مدرسه یکی از چالش های عمده در جامعه ایران محسوب می شوند. هدف اصلی این مقاله «تبیین تعارض ارزشی در بین دانش آموزان استان گیلان» است. در مطالعه مزبور، با تکیه بر روش های کیفی، و نمونه گیری هدفمند از مصاحبه های نیمه سازمان یافته، فردی و گروهی (گروه متمرکز) استفاده شده است. برای این منظور با یازده نفر بصورت فردی و یکصد نفر بصورت گروهی (در قالب پانزده جلسه) مصاحبه شد. سپس مصاحبه های ضبط شده پس از مکتوب شدن، به شیوه ی تحلیل مضمون، مورد بررسی قرار گرفتند. به طور کلی نتایج تحقیق نشان می دهد که گفتمان خانه و مدرسه در هفت مقوله ازدواج، تحصیل، پرورش دینی، بدن نمایی، اسراف و تجمل گرایی، نقش های جنسیتی و ارتباط با جنس مخالف در برابر هم قرارگرفته اند. ارزش های مزبور قابل تجسدند و خودبسنده نیستند بلکه وابسته به ارزش های دینی اند. نهاد خانواده بیشتر مروّج ارزش های فردی است، حال آنکه سیستم مدرسه بیشتر مبلّغ ارزش های جمعی است. هر چه خانواده ذهنیت مشترکی با مدرسه داشته باشد، ارزش های مدرسه بسهولت بازتولید می شود. بر مبنای یافته های این پژوهش، افزایش مصرف رسانه ای یکی از دلایل عمده مقاومت در برابر گفتمان مدرسه ای است.
اجتماعی: نهضتی دیگر برای نهضت سوادآموزی می باید
منبع:
گزارش دی ۱۳۸۴ شماره ۱۷۰
حوزههای تخصصی:
اصلاح برنامه دبیرستانها (اولین قدم برای اصلاح آموزش و پرورش مملکت است)
حوزههای تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی بیگانگی تحصیلی دانشجویان مطالعه موردی: دانشگاه شاهد در سال تحصیلی88 1387(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی وضعیت ""بیگانگی تحصیلی"" و برخی از عوامل مؤثر بر آن در بین دانشجویان دانشگاه شاهد می پردازد. بر اساس رویکرد انتقادی فرضیاتی چند مطرح و میان متغیرها ارتباط نظری برقرار گردید. جمعیت آماری پژوهش، شامل تمام دانشجویان دانشگاه شاهد در سال 1388 بوده است که از این میان 359 نفر بعنوان حجم نمونه انتخاب گردید شیوه نمونه گیری دو مرحله بوده و در مرحله اول نمونه گیری طبقه متناسبو در مرحله دوم نمونه گیری تصادفی انجام و با تکیه بر دو ویژگی مقطع و رشته تحصیلی، جمعیت نمونه به تناسب و به تعداد انتخاب گردید. به منظور سنجش ""بیگانگی تحصیلی"" از مقیاس استاندارد میو و روزالیند، شامل خرده مقیاس های بی هنجاری، بی معنایی، بی قدرتی و انزوای اجتماعی استفاده شده و مجموعه از عوامل اجتماعی فرهنگی در سه سطح خرد متوسط و کلان بررسی شده اند. یافته ها حاکی از آن است که در سطح کلان متغیرهایی چون مدرک گرایی، ایدئولوژیک و انباشتی بودن نظام آموزشی، با متغیر وابسته یعنی ""میزان بیگانگی تحصیلی"" رابطه مستقیم دارند. درسطح متوسط، متغیرهای بوروکراسی اداری، محدودیت های اعمال شده توسط دانشگاه و نیز سبک مدیریتِ گروهِ آموزشی با ""میزان بیگانگی تحصیلی"" رابطه مستقیم داشته اند، اما پرستیژ اجتماعی دانشگاه با بیگانگی تحصیلی رابطه معکوس داشته است. در سطح خرد نیز میان متغیر سرمایه فرهنگی با میزان بیگانگی تحصیلی رابطه معکوس، و میان پایگاه اجتماعی اقتصادی و بیگانگی تحصیلی رابطه معناداری وجود نداشته است. در مجموع، نتایج پژوهش بیانگر تاثیر قابل توجهِ عوامل سطح متوسط یعنی عوامل محیطی و سازمانی - در مقایسه با دیگر عوامل بررسی شده - بر بیگانگی تحصیلی دانشجویان بوده است.
سنجش دانش اقتصادی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و پرورش دایم
بررسی عوامل موثر بر بحران رفتار دانشجویی و ارایه راهکار برای کاهش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر بحران رفتار دانشجویی و ارایه راهکارهایی برای کاهش آنها بوده است. روش پژوهش توصیفی (پیمایشی) و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی منطقه 10 کشور (N=52860) بود. 382 نفر به عنوان نمونه (165 زن و 217 مرد) به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مرکب از 39 گویه بود. ضریب پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ 0.80 محاسبه شد. داده های به دست آمده با استفاده از شاخصهای آمار استنباطی (تحلیل عاملی، آزمونt و تحلیل واریانس یکطرفه) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش عوامل موثر بر بحران رفتاری دانشجویان را در 11 عامل طبقه بندی و مشخص کرد که عبارت اند از: عوامل سیاسی، ساختار دانشگاه محل تحصیل، عوامل اجتماعی، هزینه و اشتغال، هدف و برنامه زندگی، عوامل آموزشی، عوامل فرهنگی، نیازهای رشد و توسعه فردی، نیازهای فیزیولوژیک، تعارض نقشها و شرایط محل تحصیل. در نهایت، برای عواملی که از بار عاملی بالایی برخوردار بودند، استراتژیهایی برای کاهش بحران ارایه شده است.