فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۱۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
Although explicit and implicit knowledge of language learners are essential to theoretical and pedagogical debates in second language acquisition (SLA), little research has addressed the effects of instructional interventions on the two knowledge types (R. Ellis, 2005).This study examined the relative effectiveness of explicit and implicit types of form-focused instruction (FFI) on the acquisition of four morphosyntactic features by four measures of explicit and implicit language knowledge. The measures included: oral elicited imitation, timed and untimed grammaticality judgment, and metalinguistic knowledge tests. A pretest and two posttests were conducted immediately and three weeks after the instructional interventions. Durable effects of FFI on low intermediate Iranian learners were found for the target language forms.In particular, explicit and implicit FFI positively facilitated the development of explicit and implicit knowledge of the target features, both immediately after the instructional interventions and, marginally decreasing, over time. Also, explicit FFI was more effective than implicit FFI as measured by both explicit and implicit knowledge tests. The findings may contribute to understanding of the efficacy of explicit and implicit FFI on L2 learners’ controlled (explicit) and spontaneous (implicit) use of morphosyntactic forms at relatively early stages of L2 acquisition.
The Effect of Gloss Type and Mode on Iranian EFL Learners’ Vocabulary Acquisition تأثیر انواع مختلف فهرست معانی در یادگیری لغات زبان آموزان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Vocabulary is an important component of language proficiency which provides the basis for learners’ performance in other skills. But, since vocabulary learning seems to be so demanding, learners tend to forget newly-learnt words quite soon. In order to identify vocabulary learning conditions which can produce a more lasting effect, this study investigated the effect of three kinds of gloss conditions, that is traditional non-CALL marginal gloss, audio gloss, and extended audio gloss, on vocabulary gain of EFL learners. To this end, three experimental and one control groups, each comprising 15 participants, took part in the current study. In order to ensure that the participants were from the right proficiency level, KET (Key English Test) was used as the homogenizing tool. Participants in each group read two unseen passages under one of the three mentioned conditions for experimental groups, with no gloss offered for control group. They all completed one pre-test, one reading session, one post-test, and one delayed post-test of vocabulary. The data were analyzed using t-tests and one-way ANOVAs for both immediate and delayed post-tests. Statistical analyses of the results revealed that the audio gloss group, who were provided with the voice of a speaker to read the meaning of the target word, and extended audio gloss group, who had access to audio gloss as well as L2 English example, both significantly outperformed the other groups in terms of vocabulary acquisition in both the immediate retention and in the delayed retention of key words. Further results and implications are discussed in the paper.
از بین بردن فسیل شدگی زبانی توسط بازخورد اصلاحی: آیا این امکان پذیر است؟ (Combating Fossilization through Feedback: Does it Work?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراین مطالعه شبه طولی از دو روش خطای معمول و بازخورد اصلاحی جهت بررسی ثبات غلط (فسیل شدگی) میان زبانی استفاده شد. خطاهای نوشتاری در مقالات استدلالی 76 زبان آموز ایرانی در سه سطح زبانی متفاوت با استفاده از مدل ارائه شده توسط گس و سلینکر(1994) شناسایی و طبقه بندی شدند. این خطاها برای باراول با بازخورد ضمنی و برای باردوم با بازخورد صریح تصحیح شدند تا بررسی شود که آیا این دو نوع بازخورد باعث بهبود درنوشتار می شوند، و آیا خطاهائی وجود دارند که در برابر تصحیح مقاومت کنند. نتایج نشان داد که خطاهای مربوط به ""انتخاب کلمه ، جمع، شکل کلمه و حرف تعریف the"" جزوشایع ترین خطاهای این زبان آموزان بودند، که ""انتخاب کلمه"" در صدرفهرست قرار دارد. نتایج همچنین نشان داد که اگرچه هر دو نوع بازخورد می تواند منجر به کاهش خطاها شود، ارائه بازخورد صریح ومستقیم برای فراگیران روشی موثر تر میباشد. با این حال نتایج آزمون تی نشان داد که تاثیر کوتاه مدت بازخورد نمی تواند در طول زمان پایداربماند و این تایید کننده گفته کسانی ازقبیل ترواسکات (2007) است که اثر تصحیح خطا را زیر سوال برده اند. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهند که خطاهای مربوط به ""ضمیر، ترتیب کلمات، مجهول و مالکیت"" را احتمالآ می توان جزو خطاهائی برشمرد که فسیل شده اند، زیرا اگر چه برای تمام انواع خطاهای دیگر بازخورد ضمنی توانست مفید باشد، این چهار خطا در برابر تصحیح مقاومت نشان دادند و تنها بازخورد صریح توانست موجب کاهش معنادار آنها شود.
The Relationship between Internal Forms of Engagement (Cognitive-Affective) and Academic Success across Years of Study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Literature has already confirmed that student engagement as an external or multidimensional construct may contribute to the academic success of college students. However, very few studies have tried to examine the contributions the more ""internal forms of engagement"" (cognitive and affective) might make in this regard, and how the engagement patterns may change over the academic years. To fill the gap, this study was carried out to answer two research questions: (1) what is the relationship between the internal forms of engagement (cognitive-affective) and students’ academic success (represented by Grade Point Average--GPA)? ; (2) How does the pattern of the relationship change across years of study? To do so, a 40-item Cognitive-Affective Engagement Questionnaire (CAEQ) was developed, validated (α=.91), and administered to a sample of 312 undergraduate English major students (222 females and 90 males). The results indicated while cognitive engagement and academic success are positively correlated throughout years of study, the relationship reaches its peak for the affective engagement in the second year and then gradually diminishes. The findings have implications for curriculum and materials developers, as well as the English language teachers who seek programs which can consistently challenge and satisfy students throughout their studies.
مقاله به زبان انگلیسی: تاثیر روش تدریس آموزش محور بر تولید کاربردشناختی، آگاهی فراکاربردشناختی، و خودسنجی کاربردشناختی فراگیران زبان انگلیسی (The Effect of Task-Based Language Teaching on EFL Learners’ Pragmatic Production, Metapragmatic Awareness, and Pragmatic Self-Assessment)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر روش تدریس فعالیت محور بر تولید کاربردشناختی، آگاهی فرا کاربردشناختی، و خودسنجی کاربردشناختی زبان آموزان بود. بدین منظور75 زبان آموز همگن و در سطح متوسط انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: 27 نفر در گروه تأکید بر کاربردشناسی در مراحل قبل و بعد فعالیت (گروه آزمایشی اول)، 26 نفر در گروه تأکید بر کاربردشناسی در مرحله حین فعالیت (گروه آزمایشی دوم)، و 22 نفر در گروه فعالیت محور رایج (گروه کنترل). در گروه آزمایشی اول فقط در مراحل قبل و بعد از فعالیت بر پنج کنش گفتاری تأکید شد. در گروه آزمایشی دوم در مراحل قبل و بعد از فعالیت بر کنشهای گفتاری تأکید نشد ولی در عوض در مرحله حین فعالیت از بازخورد کاربردشناختی در مورد تولید کنشهای گفتاری استفاده شد. به شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ گونه تدریس، توضیح، و یا بازخوردی داده نشد و آنها صرفاَ در هر یک از سه مرحله فقط فعالیت ها را تکمیل کردند. تولید کاربردشناختی، آگاهی فرا کاربردشناختی، و خودسنجی کاربردشناختی زبان آموزان به ترتیب از طریق پرسشنامه تکمیل گفتمان، پرسشنامه فرا کاربرد شناسی، و پرسشنامه خودسنجی کاربردشناختی در ابتدا و انتهای این پژوهش سنجیده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که در نتیجه به کارگیری روش فعالیت محور، هر سه گروه توانستند تولید کاربردشناختی خود را به طور یکسان ارتقاء دهند، در حالی که آگاهی فرا کاربردشناختی و خودسنجی کاربردشناختی فقط در دو گروه آزمایشی ارتقاء پیدا کرد. علاوه بر این، شرکت کنندگان در دو گروه آزمایشی توانستند خود سنجی از دانش کاربرد شناسی شان را بیشتر از گروه کنترل ارتقاء بخشند. بنابر این، می توان نتیجه گرفت که استفاده از فعالیت ها در چارچوب روش فعالیت محور آموزش زبان، چه با تأکید و بازخورد بر کاربردشناسی و چه بدون تأکید و بازخورد در هر یک از سه مرحله، می تواند تولید کاربرد شناختی را در میان یاد گیرندگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی ارتقاء بخشد. این در حالی است که ارتقای آگاهی فرا کاربردشناختی و خودسنجی کاربردشناختی در گرو تأکید بر کاربردشناسی و نیز ارائه بازخورد است.
فراگیری ساختارهای مفعول ناپذیر و فاعل ناپذیر زبان انگلیسی توسط فراگیران فارسی زبان (Acquisition of English Unergative and Unaccusative Structures by Persian EFL Learners)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دههء اخیر فراگیری ساختارهای موضوعی توسط محققان مختلفی که در زمینهء یادگیری زبان دوم فعالیت می کنند (( Atay, 2010; Can, 2009; Chay, 2006; Kras, 2007 مورد بررسی قرار گرفته است. در تحقیق حاضر ""فعل"" به عنوان اساسی ترین عنصر جمله مورد بررسی قرار می گیرد. سه نوع فعل در زبان انگلیسی وجود دارد که به نظر دشواری بیشتری برای فراگیران فارسی زبان ایجاد می کند: (الف) افعال مفعول پذیر دو وجهی (مثل: open) (ب) افعال مفعول ناپذیر (مثل: cry) و (ج) افعال فاعل ناپذیر (مثل: die). هدف از این تحقیق بررسی و شفاف سازی دشواریهای فراگیران فارسی زبان در راستای یادگیری ساختارهای یاد شده است. همچنین نقش تاثیر بین زبانی و بسندگی زبانی نیز در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج بررسی نشان می دهد که فراگیران دشواری هایی در ارتباط با افعال فاعل ناپذیر و همچنین شکل ناگذرای افعال مفعول پذیر دو وجهی داشتند. همچنین تاثیر زبان اول (فارسی) در فراگیری ساختارهای مفعول ناپذیر و حالت ناگذرای افعال مفعول پذیر دووجهی با وضوح بیشتری مشاهده شد به طوریکه فراگیران به خاطر تاثیر منفی انتقال از زبان اول به زبان دوم اشکالاتی در زبان دوم داشتند. در مورد افعال فاعل ناپذیر، چالش های فراگیران مربوط به فقدان دانش شهودی آنها در زبان دوم بود.
راهکارهای نگارشی خاص رشته دانشجویان تحصیلات تکمیلی آموزش زبان انگلیسی (Discipline-Specific Writing Strategies Used by TEFL Graduate Students)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر راهکارهایی مورد بررسی قرار گرفته اند که دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته ی آموزش زبان انگلیسی در کسب و ارتقای مهارتهای نگارشی مرتبط با رشته ی خود به کار می بندند. بدین منظور یازده نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری رشته ی آموزش زبان انگلیسی و همچنین افراد فارغ التحصیل همین رشته (کارشناسی ارشد) مورد مصاحبه قرار گرفتند. هدف از این مصاحبه ها بررسی راهکارهای خاصی بود که این دانشجویان هنگام نگارش متون تخصصی رشته ی خود (مقاله، پایان نامه و رساله) به کار می گیرند. نتایج تحقیق نشان داد که دانشجویان راهکارهای اجتماعی- عاطفی، ارتباطی و استفاده از منابع را بیش از راهکارهای شناختی مورد استفاده قرار می دادند. همچنین میزان استفاده از راهکارهای فراشناختی در سطح بسیار پایینی قرار داشت که می تواند ناشی از فقدان آموزش و آگاه سازی برنامه ریزی شده درباره انواع متون تخصصی مرتبط با آن رشته باشد.از دیگر نتایج این تحقیق میتوان به عدم استفاده دانشجویان از راهکارهای مهارت آموزی اجتماعی، وابستگی بسیار زیاد دانشجویان به اساتید خود فقط از نظر دریافت بازخورد و درعین حال عدم تعامل دوجانبه با آنان و سایر هم کلاسان اشاره کرد. در این تحقیق، نقش آموزش واضح برای ایجاد آگاهی فراشناختی گونه های مختلف متون و همچنین تشویق فضای تعامل میان دانشجویان مورد تاکید قرار گرفته است.
آموزش راهبردهای خواندن در زبان انگلیسی به دانش آموزان پیش دانشگاهی ایران ( Teaching Reading Comprehension Strategies to Iranian EFL Pre-University Students)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر اجرای آموزش راهبردهای خواندن در زبان انگلیسی در برانگیختن آگاهی زبان آموزان نسبت به این راهبردها، گسترش میزان استفاده از راهبردهایی که در حین خواندن مورد استفاده قرار می گیرد و همچنین تقویت توانایی درک مطلب در حین خواندن بوده است. جهت اجرای این تحقیق، 90 دانش آموز دختر مقطع پیش دانشگاهی در رشته علوم تجربی براساس روش نمونه گیری دسترس پذیری انتخاب شدند. پس از تعیین و شناسایی میزان آگاهی اولیه و کاربرد راهبردهای خواندن توسط زبان آموزان، آموزش راهبردهای خواندن مورد اجرا قرار گرفت و در حین آموزش، میزان کاربرد راهبردها در نتیجه آموزش، و پیشرفت زبان آموزان در طی فواصل زمانی منظم با یاری جستن از تمرینهای دوره ای و مصاحبه های بعمل آمده با زبان آموزان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. جهت گردآوری داده های تحقیق، دو نوع ابزار استفاده گردید: یک آزمون خواندن و درک مطلب و دو پرسشنامه. به گروهی از زبان آموزان مشتمل بر 53 نفر (گروه آزمایشی) به مدت 15 جلسه راهبردهای خواندن متون در زبان انگلیسی آموزش داده شد. به گروه دیگر متشکل از 37 زبان آموز (گروه شاهد) مهارت درک مطلب به صورت سنتی تدریس گردید. یافته های این تحقیق به ماهیت غامض آموزش راهبردهای خواندن اشاره نمود. اگرچه یافته ها نشان داد که آموزش قادر است میزان آگاهی زبان آموزان را نسبت به راهبردها و همچنین میزان کاربرد و استفاده از راهبردها را افزایش دهد، با این حال فراگیری برخی راهبردها توسط زبان آموزان به سختی انجام گرفت. یافته های حاصل از برگزاری یک آزمون درک مطلب در پایان دوره ی آموزش همچنین آشکار نمود که آموزش ارائه شده منجر به افزایش چشمگیر توانایی خواندن در افراد مورد مطالعه نشد.
استعاره ها و تصاویر ذهنی فراگیرندگان زبان انگلیسی در رابطه با یادگیری دستور زبان (EFL Students Images and Metaphors of Grammar Learning)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد که استعاره ها و تصاویر ذهنی، به منزله بخشی از نظام فکری فراگیرندگان، نقش مهمی در یادگیری زبان توسط آنها ایفا می کند (کرتازی و جین، 1999). از این رو آگاهی از این تصاویر می تواند کمک زیادی به معلمان در رفع مشکلات یادگیری فراگیرندگان زبان کند. در راستای افزایش این آگاهی، این مقاله به بررسی تصاویر ذهنی که فراگیرندگان زبان انگلیسی در رابطه با یادگیری دستور زبان دارند پرداخته است. برای دستیابی به این استعاره ها، پرسشنامه ای حاوی پرسشی باز به 350 فراگیرنده زبان انگلیسی که حداقل یک سال تجربه زبان آموزی جدی داشتند داده شد. این پرسشنامه از پاسخ دهندگان می خواست که تصویر یا تصاویر ذهنی را که در مورد یادگیری دستور زبان انگلیسی دارند بیان کنند. صدوسی نفر به این پرسشنامه پاسخ دادند. این پاسخ ها مورد بررسی قرار گرفته و تصاویر و استعاره های ارائه شده شناسایی و دسته بندی شد. علاوه بر ارائه این دسته ها و استعاره های مربوط به آنها، این مقاله آنها را در چارچوب آموزش و یادگیری دستور زبان مورد بحث قرار می دهد و به بیان واکنش ها و اقدامات مطلوب از جانب معلمان در قبال دارندگان این گونه استعاره ها و تصاویر ذهنی می پردازند.
مقاله به زبان انگلیسی: تحلیل اسنادی زبان آموزان دبیرستان: مورد زبان آموزان ایرانی (Attributional Analysis of Language Learners at High Schools: The Case of Iranian EFL Learners)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه پیداکردن عواملیست که زبان آموزان دبیرستانی موفقیتهاوشکستهای خودرابه آن نسبت می دهند. بدین منظور، 708 دانش آموزان دبیرستانی ازاقشار مختلف اجتماعی-اقتصادی وجنسیت مختلف انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه اسنادی پاسخ دادند. پرسشنامه شامل چهاربخش است: احساسات ،تصویرازخود، انگیزه درونی،وسیاست زبان.آزمون ANOVA و Post-hoc به منظورتجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.نتایج حاصل ازتجزیه وتحلیل نشان داد که انگیزه درونی اسناد اصلی است وجنسیت هیچ نقشی دراسناد بازی نمی کند. علاوه براین،تفاوتهای قابل توجهی درمیان طبقات مختلف اجتماعی مشاهده شد. دانش آموزان طبقات بالای جامعه ،دراحساسات وتصویرازخود بالاترین نمره را کسب کردند؛ودانش آموزان ازمناطق روستایی درانگیزه درونی وسیاست زبان نمره بالاتری بدست آوردند. درنهایت، نتایج به دست آمده درزمینه یادگیری وآموزش زبان مورد بحث قرارگرفت وپیشنهاداتی ارایه شد.
Differential Item Functioning (DIF) in Terms of Gender in the Reading Comprehension Subtest of a High-Stakes Test(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Validation is an important enterprise especially when a test is a high stakes one. Demographic variables like gender and field of study can affect test results and interpretations. Differential Item Functioning (DIF) is a way to make sure that a test does not favor one group of test takers over the others. This study investigated DIF in terms of gender in the reading comprehension subtest (35 items) of a high stakes test using a three-step logistic regression procedure (Zumbo, 1999). The participants of the study were 3,398 test takers, both males and females, who took the test in question (the UTEPT) as a partial requirement for entering a PhD program at the University of Tehran. To show whether the 35 items of the reading comprehension part exhibited DIF or not, logistic regression using a three step procedure (Zumbo, 1999) was employed. Three sets of criteria of Cohen’s (1988), Zumbo’s (1999), and Jodin and Girel’s (2001) were selected. It was revealed that, though the 35 items show “small” effect sizes according to Cohen’s classification, they do not display DIF based on the other two criteria. Therefore, it can be concluded that the reading comprehension subtest of the UTEPT favors neither males nor females.
روابط قدرت در میان گروههای مختلف درگیر در آزمون از دیدگاه سنجش انتقادی زبان (Power Relations among Different Test Parties from the Perspective of Critical Language Assessment)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش انتقادی زبان، آزمون را یک رویکرد اجتماعی می شناسد که می تواند دستخوش گرایش های فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و ایدئولوژیک باشد. این مقاله قدرت گروههای مختلف مردم شامل معلم ها، دانش آموزان و والدین آنها را در مراحل تهیه، برگزاری و تعبیر نتایج آزمون زبان کنکور سراسری دانشگاه های ایران بررسی کرده به این نتیجه رسید که آزمون می تواند ابزار قدرتی باشد که گروههای قدرتمند جهت اهداف خود از آن بهره می جویند و زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. با توجه به نتایج، این مطالعه می تواند: (1) منجر به گسترش تفکر انتقادی در میان دانش آموزان شود. و (2) با ارائه روشهایی دموکراتیک تر اثرات نتایج آزمون را ملایم تر نموده، از حقوق افراد حمایت کند.
نگاهی نو به راهبردهای ارتباطی در میان کنش¬های کلامی معلمان زبان انگلیسی در ایران (A New Approach to Communication Strategies: The Case of Iranian EFL Teachers)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی چگونگی استفاده از راهبردهای ارتباطی توسط معلمان زبان انگلیسی در میان کنشهای کلامی میباشد. اگرچه درباره راهبردهای ارتباطی تحقیقات فراوانی صورت پذیرفته است، اما در خصوص رابطه بین این راهبردها و فضای سیال کلاس و نیز چگونگی بکارگیری راهبردهای ارتباطی در میان کنشهای کلامی معلمان تحقیقات چندانی صورت نپذیرفته است. با توجه به این نکات، میان کنشهای کلامی سه کلاس از هر یک از پنج معلم شرکت کننده در این تحقیق ضبط و مورد بررسی قرار گرفت. بررسی دادهها با استفاده از رویکرد کیفی نشان داد که راهبردهای ارتباطی در تعاملات بین معلمان و زبان آموزان حضور فراوان توام با کاربردهای متفاوت داشته و در نتیجه این مفهوم فقط محدود به گفتار زبان آموزان نمیشود. بعلاوه، نتایج این تحقیق نشان میدهد که توجه و پرورش این مهارت، در برقراری ارتباط موثر از اهمیت فراوانی برخوردار است.
نگاهی دوباره به رویکرد برنامة درسی ملی نسبت به آموزش زبان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با توجه کردن به نقاط قوت برنامة درسی ملی، در صدد نقد و ارزیابی رویکرد این سند نسبت به آموزش زبان های خارجی از سه منظر می باشد؛ 1. بررسی بخش زبان های خارجی از دیدگاه مبانی نظری و روش شناختی و هماهنگی و شفافیت محتوای درونی؛ 2. نقد و بررسی محتوایی بر اساس مبانی بنیادین سیاستگذاری موجود در ادبیات مربوطه و 3. نقد بخش مربوطه بر اساس اسناد کلان کشور. بدین منظور ابتدا بخش های مرتبط برنامة درسی ملی را تحلیل محتوایی کردیم. نتایج نشان می دهد که برنامة موجود علاوه بر اینکه دارای نقاط قوتی از جمله حرکت به سمت تمرکز زدایی و افزایش ساعات تدریس آموزش زبان انگلیسی است، دارای نقاط ضعفی همچون عدم هماهنگی و ارتباط اهداف و ابهام و عدم شفافیت بعضی مطالب مطرح شده نیز می باشد. سپس برای نقد سند از دیدگاه دوم، برنامة درسی ملی بر اساس شش اصل مستخرج از ادبیات مربوطه مورد ارزیابی قرار گرفت که نتایج نشان دهندة هماهنگی و گاه نا هماهنگی محتوای سند با این اصول است. در ادامه محتوای بخش زبان های خارجی برنامة درسی ملی به عنوان یک حوزة یادگیری از نقطه نظر همخوانی با اهداف و جهت گیریهای مطرح شده در اسناد کلان کشور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان می دهد که بخش زبان های خارجی برنامة درسی ملی (نگاشت سوم) نمی تواند زمینه را برای رسیدن به اهداف مطرح شده در اسناد بالا دستی فراهم کند. در پایانِ مقالة حاضر، راهکارهایی برای تدوین راهنمای برنامة درسی زبان انگلیسی ارائه شده است.
بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان زبان انگلیسی (Critical Thinking and Emotional Intelligence: Investigating the Relationship among EFL Learners and the Contribution of Age and Gender)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان زبان انگلیسی می پردازد. علاوه بر این، نقش سن و جنس به عنوان عوامل تعدیل کننده رابطه بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی را بررسی می کند. هم چنین روا بط بین سن و جنس دانشجویان با هوش هیجانی آنان مورد مطالعه قرار می گیرد. برای این منظور، 86 دانشجوی زبان انگلیسی آزمون تفکر انتقادی واتسون گلیزر و پرسشنامه هوش هیجانی بارآن را تکمیل کردند. نتا یج بدست آمده ازتحلیل آماری همبستگی بر روی داده ها بیانگر وجود رابطه معناداری بین تفکر انتقادی و هوش هیجانی دانشجویان می باشد. از میان فاکتورهای تفکر انتقادی دو عامل انعطاف پذیری و مسئولیت اجتماعی بالاترین همبستگی را با هوش هیجانی داشته و پیش بینی کننده های مثبتی برای هوش هیجانی بودند. افزون برآن، یافته های تحقیق نشان داد که جنس و سن رابطه ی میان تفکر انتقادی و هوش هیجانی را تعدیل نکرده و هیچ کدام از این دو عامل نقش معناداری درهوش هیجانی دانشجویان ایفا نمی کنند.