فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶ مورد.
چند مفهوم بنیادی در زبانشناسی معاصر: تحلیل از دیدگاه دستور گشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بعضی از مفاهیم بنیادی زبانشناسی معاصر از دیدگاه دستور گشتاری را مورد بحث قرار داده و سعی کرده ایم که سوء تفاهم های غیرعلمی موجود در مورد این مفاهیم را روشن نماییم. بعد از مقدمه ای کوتاه در زمینه نظرات چامسکی در مورد مطالعه زبان و ذهن، در فصل دوم سعی کرده ایم روشن کنیم که چرا به قول چامسکی زبان آیینه ای از ذهن انسان باید تلقی شود. در این زمینه سه تئوری مربوط به هم در مورد زبان را مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم: الف) تئوری در مورد ساختار زبان ب) تئوری در مورد فراگیری زبان و ج) تئوری در مورد کاربرد زبان. در فصل سوم روشن ساخته ایم که مفاهیمی نظیر "درست"، "قابل پذیرش"، "خلاف قاعده از نظر کاربرد" و "بدساخت از نظر معنایی" را نباید با مفهوم توصیفی "دستوری" اشتباه کرد. در فصل چهارم سعی کرده ایم به این سوال مهم پاسخ دهیم که چرا فراگیری زبان فعالیتی خلاق و قاعده مند بوده و چرا وظیفه یک زبانشناس در تدوین دستور یک زبان در واقع فرض مجموعه محدودی قواعد واجی، صرفی، نحوی و معنایی است که مجموعه بی نهایتی از جملات خوش ساخت زبان را می تواند تولید نماید. در فصل پنجم اشاره کرده ایم که زبانشناسی باید مجموعه مناسبی از داده های زبانی را در زمینه خوش ساختی گردآوری نموده و در عین حال سعی نماید که فرضیه جامعی را در مورد اصول حاکم بر زبان ارایه نماید.
ساخت اطلاعی جمله
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی کتاب «ساخت زبان فارسی » با رویکرد معیارهای نقد و نقدِ بر نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد حاضر، نقدی صورتگرایانه در کنار نقد دانشگاهی است. در یک تعریف کلی و عام، نقد صورتگرایانه (فرمالیستی)، نقدی است که در بررسی یک اثر، اصالت را به صورت (ساخت:فرم) می دهد و عمده توجهش به لزوم وجود رابطه ای انداموار و ارگانیک، میان اجزای مختلف یک اثر است؛ به طوری که تمامی قسمتهای یک نوشته، توانایی پشتیبانی و تقویت یکدیگر را داشته باشند. نقد دانشگاهی نیز که بر اصول استوار است، می کوشد در هر حوزه، پیوندهایی میان نوشته و اصول مرتبط بیابد و بررسی دقیق و موشکافانه ای از موضوع به دست دهد؛ بدین ترتیب شاید بتوان نقد صورتگرایانه را زیرعنوان نقد کل نگر ونقد دانشگاهی را زیرعنوان نقد جزء نگر مطرح کرد که هر دو، نوعی نقد فنی به شمار می آیند.
جمله های سببی و دومفعولی در دیدگاه حاکمیت و مرجعیت گزینی و کمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا ساختار درونی جمله های دارای گروه های فعلی دو مفعولی وجمله های سببی را بر اساس نظریه های حاکمیت و مرجع گزینی و نیز کمینه گرایی بررسی، وارایه طریق این نظریه ها را در مورد این گونه ساختها در فارسی امتحان کند و سرانجام چگونگی نمایش آنها را درنمودارهای درختی بنمایاند. با توجه به اینکه جمله های سببی و دارای گروه فعلی دو مفعولی، بیش از یک مفعول اجباری دارد به نظر می رسد پیشنهاد لارسن مبنی بر به کار گیری گروه های فعلی هسته ای و پوسته ای در مورداین ساختها صادق باشد.
زبانشناسی: استعمال «که، دیگه، آخه، ها» در فارسی
حوزه های تخصصی:
دستور زایشی: بازگشتی دیگر به نقطه عزیمت
حوزه های تخصصی:
مقایسه دستوری شدگی و دستوری زدایی در فارسی کنونی (مطالعه موردی: تبدیل برخی وندهای تصریفی به اشتقاقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستوری شدگی فرایندی است که طی آن اجزای زبانی خصوصیات دستوری بیشتری را کسب می کنند. این اجزا در مسیر دستوری شدگی مراحل خاصی را با ترتیب مشخصی پشت سر می گذارند. این مراحل را با نمودار مرحله ای دستوری شدگی باز می نمایند. مراحل در نظر گرفته شده برای دستوری شدگی جهانی نیست؛ با این حال، بسیاری از محققان قائل بر ترتیب مشخصی برای این مراحل هستند. رایج ترین ترتیب ذکر شده عبارت است از: جزء واژگانی آزاد> کلمه نقشی> واژه بست> وند اشتقاقی> وند تصریفی (مسیر دستوری شدگی با توجه به خط فارسی از راست به چپ است که با علامت > نشان داده شده است). اگر تغییری در جهت مخالف در زبان صورت گیرد، آنگاه در زمره دستوری زدایی طبقه بندی می گردد. دستوری زدایی نسبت به دستوری شدگی از نظم کمتری برخوردار است، با این حال زبان شناسان انواعی را برای آن قائل شده اند. در مقاله حاضر، ضمن توصیف دستوری شدگی و دستوری زدایی به یکی از این انواع دستوری زدایی، یعنی تصریف زدایی در زبان فارسی می پردازیم. در تصریف زدایی وندهای تصریفی با از دست دادن بعضی خصوصیات دستوری خود تبدیل به وندهای اشتقاقی می شوند. وندهای ﺑ- و ﻧ- فارسی نمونه خوبی برای این نوع تغییر هستند. این دو پیشوند در بعضی از کاربردهای خود تبدیل به وندهای اشتقاقی شده اند. در اینجا ما سیر تکوین و تغییر این دو پیشوند را در فارسی جدید (یعنی فارسی دوران اسلامی) با توجه به نمودار دستوری شدگی نشان خواهیم داد و سپس با توجه به شواهد، ثابت خواهیم کرد علی رغم اینکه ﺑ- و ﻧ- خصوصیات دستوری خود را در بعضی کاربردها از دست داده اند، ولی مسیر دستوری زدایی این دو جزء الزاماً خلاف همان مسیر طی شده هنگام تکوین آنها نیست
بررسی فرآیند ارتقاء اسم ملکی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی، درون حوزة کسرة اضافه، گاه عنصری به نام اسم ملکی به عنوان گروه نحوی حامل نقش معنایی مالک حضور دارد که به دلیل بازبینی مشخصه، جابه جا می شود و به حوزة بالاتر می رود. در تحلیل های زبان شناختی آراء مختلفی از بودن یا نبودن حرکت عنصر ملکی ارائه شده است. در این مقالة می کوشیم با رویکردی مشخصه بنیاد، فرایند یاد شده را در چارچوب مفاهیم نظری برنامة کمینه گرا تبیین کنیم و تحلیلی همگون و متفاوت از انگیزة حرکت و جابه جایی این سازه ارائه دهیم. در این مقاله در تقابل با تحلیل قمشی (1997) و به پیروی از تحلیل ریتر (1991 و 1992) محل ترکیب اسم ملکی را مشخص گر گروه اسمی کوچک قرار می دهیم و سپس برای بازبینی مشخصة «+معرفه»، آن را به جایگاه مشخصگر گروه تعریف ارتقاء می دهیم. بدین ترتیب به لحاظ ردهشناختی، زبان فارسی جزو زبان هایی قرار می گیرد که ساخت ملکی معرف مانند دارند.
بررسی علل و چگونگی تحولات اخیر آئین نگارش زبان آلمانی
حوزه های تخصصی: