فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این بررسى، دست یابى، توصیف و تبین ساختار متنى بندهاى گفتمان فارسى برحسب شیوهء نگارش و "ساخت بیان گونگى " و مقایسهء آن با زبان انگلیسى است. در این بررسى مشخصات ساختارى بندهایى چند از نوشتار تشریحى انگلیسى و فارسى، مورد تجزیه، تحلیل و مقابله قرار گرفته است. نتایج حاصل از این بررسى شامل دو تفاوت عمده است: یکى متون تشریحى انگلیسى عمدتا شامل بخش "مقدمه " و "نتیجه " مشخص و واضح اند. درصورتى که این طرح در متون فارسى بطور مشخص دیده نمى شود و بخش "بدنه " در این متون بارزتر است دیگرى بندهاى متون انگلیسى شامل جملات درونمایه (topic sentences) اند، در حالى که بندهاى فارسى نوعا داراى جملهء درونمایه مشخص نیستند و شیوهء پردازش و عرضه داشت مطلب در متن فارسى به گونه اى متفاوت از زبان انگلیسى است.
نگاهى اجمالى به سیر تاریخى لغت سازى علمى فارسى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به زبان فارسى پیشرفته اى مى پردازد، که با حفظ هویت تاریخى و فرهنگى خود و حرکت در مرزهاى دانش، فرهنگ و فن آورى، ظرفیت عمیقى در تولید و انتقال دانش و فرهنگ از خود نشان مى دهد و در این مسیر هیچگاه تحت تأثیر زبان هاى دیگر به انفعال کشیده نمى شود. بلکه با سعه صدر ویژه خود به تعامل صحیح با زبان هاى زنده دنیا مى پردازد. مرور اجمالى سیر تاریخى زبان فارسى و سابقه و نحوه تعامل آن با موضوع علم و بررسى قابلیت هاى زبان فارسى در تولید و انتقال دانش و همچنین بررسى اجمالى رخدادهاى تاریخى در عرصه زبان فارسى از مسائلى است که در این گفتار به آنها پرداخته شده است.
مقایسه جملات بی شخص در زبان روسی و فارسی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعى شده است، نقطه نظرات زبانشناسان کثورهاى مشترک المنافع در مورد جملات بدون شخص با یکدیگر مقایسه گردد. افعال بدون شخص، در زبان فارسى و روسى مى توانند به صورت اشکال منجمد و تغییرناپذیر ظاهر گردند. در این مقاله، جملات بدون شخص زبان روسى و فارسى از لحاظ نحوى مورد مقایسه قرار گرفته اند. مولف سعى نموده، نقطه نظرات خود را در مورد جملات بدون شخص و در مورد اظهارات سایر زبانشناسان بیان نماید. در پایان مقاله، نتیجه حاصل از تحقیق و بررسى جملات بى شخص زبان روسى و فارسى و مطالعات مولف بیان گردیده است.
چند آوایی در متون داستانی
حوزههای تخصصی:
مسئله چندآوایى در روایت، به ویژه در متون داستانى که توسط نظریه پردازانى چون میخاییل باختین m.bakhtine و اسوالد دوکروo.ducrot مطرح شده، به خواننده این امکان را مى دهد تا با نگرشى نو متن داستانى را نظاره کند، هر گفته را در ارتباط با گفته هاى دیگر قرار داده آن را همچون حلقه اى از زنجیره گفتار، در روایت کلى داستان به حساب آورد. هر نوشته اى مى تواند شامل گفتگویى تخیلى، واقعى، تفسیرى از جانب نویسنده یا راوى- که الزاما همان نویسنده نیست ولى پیام دهنده در متن است- ابراز عقیدهایى از طرف شخصیت داستان و غیره باشد. در بسیارى از روایت هاى داستانى به خصوص در قرن بیستم، این آواها به هم مى آمیزند و خواننده باید به عنوان دریافت کنندهء پیام، خود برداشت لازم را از متن بکند.
نگاهی به نظریه حوزه های معنایی از منظر نظام واژگانی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از نگارش این مختصر، معرفی نظریه حوزههای معنایی و چگونگی کارایی آن، در قالب واژگان زبان فارسی است.برای دستیابی به این مهم، ابتدا به تاریخچه پیدایش این نظریه در حوزه مطالعات معنیشناسی ساختگرا اشاره خواهد شد.سپس با توجه به بررسی حوزههای معنایی، از دو دیدگاه در زمانی و همزمانی، سعی بر آن خواهد بود تا عملکرد این نظریه، در قالب واژگان زبان فارسی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
"
معلوم یا مجهول؟ عوامل مؤثر در انتخاب ساختار جمله در زبان دوم
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی میزان آگاهی فراگیران انگلیسی از تاثیر «نقش پذیرنده ها» به عنوان یک عامل مهم در ساختار جملات انگلیسی می پردازد. در زبان انگلیسی آرایش جملات به گونه ای است که نقش پذیرنده های «عامل»و «تجربه گر» بر دیگر نقش پذیرنده ها تقدم دارند و این مساله به نوبه خود بر توالی واژه ها در جمله اثر می گذارد. بدین معنا که یک انگلیسی زبان ترجیح می دهد این دو نقش پذیرنده را در جایگاه فاعل جمله بکار ببرد. این الویت تا حدی است که حتی یک انگلیسی زبان ترجیح می دهد جمله معلوم را مجهول کرده و به این وسیله نقش پذیرنده های «عامل» و «تجربه گر» را به عنوان فاعل جمله بکار ببرد. جهت بررسی این امر در زبان دوم‘ اطلاعات مربوطه از طریق چهارآزمون از فراگیران انگلیسی که زبان مادری ایشان فارسی و دارای بسندگی زبان پیشرفته ای می باشند جمع آوری شد. نتایج حاصله حاکی از آن است که این فراگیران از تاثیرنقش پذیرنده ها بر آرایش جملات آگاه می باشند. در پایان ‘ این مقاله به بررسی ارتباط این یافته ها با دیدگاه های مختلفی که در مورد دست آورد نهایی در فراگیری زبان دوم وجود دارد بپردازد.
گونه گونیهای فراوان زبانی در ایران، حتی در نقاط مجاور یکدیگر
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار معنایی جمله در زبانشناسی روسی
حوزههای تخصصی:
امروزه زبان شناسان روس بیش از ثذشته توجه خود را به ساختار معنایى جمله معطوف کرده و بر پایهء دیدگاه هاى نظرى متفاوت، معنا و مفهرم جمله را بررسى و توصیف مى کنند. از میان دیدگاه هاى مختلف در این زمینه، مى توان دو دیدگاه را، به عنوان مهمترین روش هاى بررسى ساختار معنایى جمله، از دیگر دیدگاه ها متمایز نمود، نخست ساختار معنایى جملات با توجه به ساختار صررى آن ها بررسى مى شوند. تعیین و ترسیم "الگوى ساختارى جمله "، با هدف تعیین ساختار معنایى آن در دستور کار قرار مى گیرد. سپس زبانثناسان ساختار معنایى جملات را بدون توجه به ساختار صورى آن ها مورد بررسى قرار مى دهند. تعیین "مؤلفه هاى معنایى جمله " مهمترین رسیله براى تعیین ساختار معنایى جمله در نظر گرفته مى شود. مؤلفه هاى معنایى عینى و ذهنى به عنوان اجزاى معنایى الزامى جملات شناخته مى شوند! در این مقاله به بررس دو دیدگاه فوق در زبانثشاسى معاصر روسى مى پردازد.
بررسی هجا در زبان ایتالیایی
حوزههای تخصصی:
هجا از شمى ترین واحدهاى زبانى است که از دیرباز مورد مطالعه قرار گرفته و بحث و بررسى پیرامون مرزهاى آن بسیار بوده است. در زبان ایتالیایى هم بر روى آن مطالعات بسیارى انجام گرفته است. در این مقاله عناصرى که در آغازه، قله و پایانهء هجا در ایتالیایى قرار مى گیرند، بررسى مى شوند. این گرایش آشکار نیز به چشم مى خورد که خوشه هاى همخوانى شکسته و به هجاهاى ساده تر تبدیل مى شوند. نقش همخوان هاى روان، نوع واکه و محل تکیه در تعیین مرزهاى هجایى باید مورد توجه قرار گیرد. حرف تعریف، حرف اضافه و دیگر عناصرى که در محور همنشینى قرار مى گیرند زمینه هاى شکست خرشه هاى همخوانى آغازین واژه را فراهم مى کنند، اما در درون واژه، همنشینى واکه ها در این روند سودمندند.
ضرورت توجه به مقولات لغوی و دستوری متفاوت در زبان روسی و فارسی و چگونگی تطبیق آن ها
حوزههای تخصصی:
مى توان با اطمینان گفت، که مشکل ترین مقوله لغوى و دستورى در زبان روسى، مقوله افعال این زبان است. فعل در هر زبانى هستهء مرکزى صرف را تشکیل مى دهد و در زبان روسى به لحاظ وجود برخى مکانیسم هاى دیگر که از مهم ترین آن ها نگرش گوینده به نحوهء چگونگى آن است، با زبان فارسى تفاوت دارد. همچنین مقوله مطلق و استمرارى افعال در زبان روسى به لحاظ ایجاد تغییرات معنایى از ظرافت خاصى برخودار است. به همین علت مجریان آموزش این زبان، لغت نامه ها و کتاب هاى اختصاصى براى آموزش این مقوله تهیه و تدوین نموده اند. اما این لغت نامه ها و کتاب هاى اختصاصى که توسط روس ها براى خارجیان به چاپ رسیده است براى مخاطبان اروپایى در نظر گرفته شده است. ترجمهء این آثار که از نیم قرن پیش تا کنون در ایران صورت پذیرفته به لحاظ عدم توجه کافى به مقولات لغوى و دستورى متفاوت در زبان روسى و فارسى آموزش این زبان را در ایران با مشکلاتى توام ساخته است که نیاز به برنامه ریزى و ارائهء کتاب هاى آموزشى و لغت نامه هاى مناسب دارد.
حالت و معنای حالت در زبان روسی
حوزههای تخصصی:
در دستور سنتى زبان روسى، ویژگى دستورى "حالت " به عنوان یکى از ویژگى هاى دستورى تغییردهنده در ارتباط با اسم تعیین مى شود و بر این اساس، شش حالت صرفى تحت عناوین "حالت نهادى، " حالت اضافى "، "حالت به اى "، "حالت مفعول مستقیم "، "حالت بایى " و "حالت حرف اضافه اى " مشخص مى شوند. " صرف اسمى " از سوى دستورنویسان روس عمدتا به شکل هاى مختلف اسم که موجب ویژگى دستورى "حالت " به دست مى آیند، اطلاق مى شود و با توجه به پایانه هاى صرفى اسامى، سه نوع "صرث اسمى زایا" تعیین مى شوند. در مطالعات و تحقیقات مربوط به زبان شناسى نوین روسى، "حالت معنایى! به عنوان یک مقولهء دلستورى جهانى در نظر گرفته مى شود و از "حالت صرفى " متمایز مى شود. "حالت صرفى " در زبان روسى یکى از مهم ترین ابزارهاى دستورى براى بیان "حالت معنایى " است. یکى از مهم ترین روش هاى بیان "حالت معنایى " در زبان فارسى، استفاده از حروف اضافه در ترکیب با اسامى است. "معانى حالت " در دستور زبان روسى به چهار دسته معانى عام تقسیم مى شوند: " معانى نهادى "، "معانى مفعولى "، "معانى متمم اسمى " و "معانى متمم قیدى". هر یک از معانى عام در برگیرنده تعدادى معانی جزیى است.
بررسی ماهیت معنای دستوری در علم صرف روسی
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان روسى در حوزهء علم صرف به بررسى ماهیت "معناى دستورى " پرداخته و سعى مى کنند تا با یافتن و مطرح ساختن یک سرى خصوصیات، معناى دستورى را از سایر معانى- به ویژه معناى لغوى- متمایز سازند. بسیارى از زبان شناسان روس، معناى دستورى را یک عنصر دو وجهى مى دانند که در بر گیرندهء دو وجه "صورت" و" معنا" است. صورت معانى دستورى را "ابزارهاى دستورى صرفى" و "ابزارهاى دستورى همنشینى " تشکیل مى دهند. این زبان شناسان همچنین در تعریف خود از معناى دستورى، "انتزاعى یا تعمیمى بودن " را به عنوان مهمترین مؤلفه معناى دستورى معرفى مى کنند. اما، بررسى هاى زبان شناختى مؤید این مطلب است که مؤلفهء واقعى در تعیین ماهیت معناى دستورى "اجبارى بودن " معناى دستورى است.
زندگی بعد از پسامدرنیسم و تحلیل کانترا پانتال متن
حوزههای تخصصی:
این مقاله که به نوعی در پاسخ به کتاب های «شرق شناسی»و «فرهنگ و استعمار» ادوارد سعید است‘ نگرشهای دیالکتیکی نسبت به «شرق» در تعدادی ازمتون ادبیات انگلیسی را مورد مطالعه قرار می دهد. با انجام یک تحلیل «کانترا پانتال» متن علائمی از یک شرق کلیشه ای و یکنواخت در چارچوب گفتمان غالب ظاهر می شود. به نظر می رسد گفتمان های مشابه ‘تعدادزیادی از اساتید ومنتقدین معاصر در زمینه ادبیات انگلیسی را نیز تحت تاثیر قرار می دهند. این مسئله درباره یک «تضاد جفتی» و یا به قول «بابا» در باره یک رابطه «جاذبه و دافع» میان«غرب» و «غیر» پرسش های بسیاری را بر می انگیزد. آیا تصویر شرق نسبتاً ثابت و یکنواخت است؟ و آیا شرق به خاطر تبادل فرهنگی و اختلاط فرهنگی همیشه تهدید بالقوه ای به شمار می رود؟ پاسخ این پرسش ها را می بایست در بطن موضعگیری ایدئولوژیکی خود نویسندگان و نیز شرق شناسی منتقدان و نظریه پردازان دنبال کرد