مقاله زیر نظری است اجمالی به ساختار رادیو تلویزیون در کشور آلمان ونقش شرکتهای پخش دولتی و خصوصی در این زمینه .ضوابط قانونی حاکم بر عملکرد رادیو و تلویزیون درآلمان نسبتا مفصل است و در این مقاله کوتاه تنها در مواردی به رئوس کلی برنامه ها نحوه تامین مالی شرکتهای پخش رادیو تلویزیونی اشاره شود و همچنین پخش تجاری و نوآوریهای پخش که موجب تغییر قابل ملاحظه ای در چشم انداز رادیو تلویزیونی در آلمان شده است بیان گردد.
تماشای تلویزیون بخش اعظمی از اوقات فراغت انسان معاصر را به خود اختصاص داده و به عنوان نمادی از زندگی مدرن، جوامع مختلف بشری را تحت تأثیر قرار داده است. گسترش پوشش و نفوذ تلویزیون در میان گروههای مخاطب باعث شده است تا متخصصان حوزههای گوناگون، به ویژه صاحبنظران علوم اجتماعی و رفتاری، پژوهشهای گستردهای در این خصوص انجام دهند و به دنبال کشف قانونهای حاکم بر رابطه تلویزیون و مخاطب باشند تا از این طریق ضمن بهینه کردن این رابطه، از نگرانیهایی که عموماً در سطوح مختلف جوامع نسبت به این پدیده ابراز میشود، به طور چشمگیری بکاهند. یکی از رویکردهایی که در بررسی رابطه تلویزیون ـ مخاطب به وفور مورد استفاده قرار میگیرد، رویکرد تأثیر رسانهها است.
مقاله بر آن است بر مبنای دو نظریه «چارچوب سازی» و «طرح ذهنی»، انواع اینفوگرافیک را به عنوان یکی از مؤثرترین راهکارها برای بهبود درک مخاطب و انتقال موفق پیام های رسانه ای معرفی نماید.بر این اساس 37 اینفوگرافی ها و موشن گرافیک های پخش شده در برنامه های غیرنمایشی و غیرخبری شبکه های یک، دو، سه، چهار و پنج سیما طی سال 1396 به صورت تمام شماری، با رویکرد نشانه شناسی لایه ای و با استفاده از الگوی «سلبی» و «کاودری» بررسی و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد این شبکه ها 37 اینفوگرافیک پخش کرده اند که از این تعداد، 12 مورد ایستا، 19 مورد متحرک و 6 مورد چند رسانه ای است. تحلیل نشانه شناختی آثار نشان می دهد، میزان استفاده از نشانه های شمایلی بیشتر و موفق تر بوده ولی نظام های نشانه ای به کار رفته، در تولید معنا موفق نبوده و کمتر به جنبه های دلالتی آن پرداخته اند. از نظام نشانه ای تصویری استفاده مطلوبی نشده است و عموماً کارکردی تزئینی داشته اند. نظام نشانه ای کلامی بیش از هر نظام دیگر بر کل آثار سیطره دارد در حالی که کاربرد موشن یا اینفوگرافی ساده سازی مفاهیم پیچیده به زبان تصویر است. نسبت گفتار به گرافیک نامتناسب است، از شیوایی، سادگی و ایجاز برخوردار نیستند. در بعد نوشتاری نیز ناخوانا بودن واژگان، انتخاب نامناسب قلم به لحاط تناسب گرافیکی با کل اثر، آنها را در تولید معنا و جذابیت های بصری ناکام گذاشته است. در نشانه های حرکتی، حرکت ها ناچیز و کارکردی معناساز ندارند. عموماً آثار از اهداف و کارکردهایی که بر یک اینفوگرافیک مطلوب مترتب است (اطلاع رسانی، رابطه بصری اثر و اطلاعات و ...)، کاملاً به دور بودند. البته استفاده مناسب از نشانه های شمایلی، موسیقی مناسب، نریتورهای توانمند و پژوهش های برنامه ای را می توان از نقاط قوت اینفوگرافی های پخش شده به شمار آورد.
تا کنون تحقیقات زیادی در مورد رسانه تلویزیون ومخاطب انجام شده است با توجه به اینکه کودکانو نوجوانان بخش مهمی از مخاطبان را تشکیل می دهند ، تحقیقات انجام شده در مورد آنها سهم عمده ای را در بر می گیرند.
هدف اصلی این پژوهش معرفی الگوی کارکردی رسانه جمعی سیمای جمهوری اسلامی ایران جهت مدیریت خشونت آحاد جامعه است. یافته های این پژوهش با استفاده از روش تئوری مفهوم سازی بنیادی استخراج شده است. تعداد ده نفر از اعضای هیأت علمی رشته های مدیریت رفتار سازمانی، مدیریت رسانه، روان شناسی، جامعه شناسی، ارتباطات و مدیرانی که حداقل دارای 10 سال تجربه مدیریت در حوزه رسانه های جمعی بودند به صورت نمونه گیری هدفمند و بر اساس تکنیک گلوله برفی انتخاب شده و مورد مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده های حاصل از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد که رسانه ملی در راستای مدیریت خشونت آحاد جامعه ظرفیت ایفای سه کارکرد شکوفایی عقلانیت انتقادی، آموزش پرخاشگری حق مدار و مهارت آموزی غلبه بر خشونت و ایفای پنج کژکارکرد نهادینه سازی خشونت در نگرش و رفتار افراد جامعه، ترویج چارچوب های متعصبانه شخصی و قومی، ترویج خشونت به مثابه ابزار تفریح، انتقال ضد ارزش های مرتبط با خشونت و ایجاد ادراک فقدان عدالت در جامعه و ترویج خشونت به مثابه ابزاری جهت غلبه بر این ادارک را دارد.